جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "آرش" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"
تکرار جستجوی کلیدواژه «آرش» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
از دهه 1330 شمسی روایت هایی از داستان بنیادین اسطوره آرش توسط نویسندگان معاصر ایران روایت شده است. این روایت ها بیش از اینکه به دنبال بیان داستان اسطوره آرش باشند، تلاش کردند برداشت های متاثر از جریان های فکری و فرهنگی و سیاسی جامعه زمان خودشان را از این اسطوره داشته باشند. وجه مشترک تمام این روایت ها تقابل های دوگانه ای هستند که مدام خود را در فرایند روایت تکرار می کنند؛ تقابل میان اسطوره آرش و اسطوره مردم، میان ایران و توران و حتی میان آرش و نفس خودش. این تقابل دوگانه پیش تر موضوع نوشته های کلود لوی استروس بوده است. از نظر استروس انسان تمایل دارد هر چیز را به دو دسته تقسیم کند و حتی زمانی که می خواهد به واسطه یک عبارت آن را رفع کند خود ایجاد یک تقابل دوگانه دیگر می کند. این نظر چه در داستان بنیادین اسطوره آرش و چه در بازخوانی های نویسندگان معاصر از این اسطوره دیده می شود. استروس برای تجزیه و تحلیل بهتر این ساختار، شیوه خودش را که آن را اسطوراج می نامد معرفی می کند. این شیوه که برخاسته از زبان شناسی است روش مناسبی برای تحلیل بهتر این اسطوره است. در این جستار تلاش می شود با مطالعه پنج متن معاصر از اسطوره آرش و استفاده از روش تفکیک اجزای تشکیل دهنده روایت اسطوره استروس، به تمایز های میان بازخوانی های اسطوره آرش در متن های نام برده بپردازیم و ضمن برخورد با هسته بنیادین اسطوره آرش، مسیر حرکت اسطوره در این متن ها را پیدا کنیم.
کلید واژگان: اسطوره, آرش, کلود لوی استروس, تقابل های دوگانه, معاصر, ایرانSince the 1930s, narratives of the fundamental story of the Arash myth have been narrated by contemporary Iranian writers. These narratives have read this myth with impressions that are influenced and appropriate to the intellectual, cultural and political currents of the society of their era. The common denominator of all these narratives are the dual confrontations that constantly repeat themselves in the narration process. The confrontation between Arash and the people, between Iran and Turan, and even between Arash and his own self. For a clear analysis of the structure in mythology, Strauss calls it in his own way as Asturaj. This method, which originated from linguistics, is a suitable method for analyzing this myth. In this research, an attempt is made to study five contemporary texts that focus on the myth of Arash and by using the method of separating the constituent parts of the myth according to Strauss, to address the differences between the retellings of the myth of Arash in the mentioned texts. The idea of knowing myth as a form of language has always been of interest among mythologists. Myth, in its roots, before stories and legends, was alive in the discourse of humans, and it was considered a form of language for communication between humans, and it was also the way of thinking of previous humans. Claude Lévi-Strauss, by studying the origin of mythology, had noticed the existence of dual oppositions of their ancient foundations. In the book Raw and Cooked, Strauss sees the dual opposition as two parallel lines that flow into each other.
Keywords: Myth, Arash, Lévi-Strauss, Binary Opposition, Narrative -
این پژوهش کوشیده تا با بررسی روایت آرش کمانگیر به واکاوی کنشگری او در پرتاب تیر که برای نجات بوم زیست انجام شد، بپردازد و نشان دهد که این کنش چگونه نظام بازپردازی جهان را رقم زده است. کنش اسطورهای که در این گفتمان تجلی مییابد حاصل ترکیب کنش و خرد است که گویای ماندگاری کنش است. کنش آرش، کنشی با ویژگی بی کرانگی است که به صورت فراکنش درآمده است، حد و مرز و زمان و مکان ندارد و تا همیشه جاری است و همچنان در گستره زمانی در حال شکلگیری است. خرد شکل گرفته در این کنش نیز محصول تعامل با پدیدههای جهان هستی است که باید آن را هستایش یعنی آیش1 به همراه هستی در جهت بازآفرینی نامید که موید این باور است که تکامل روایی مدیون توانش قهرمانانه و خرد است که در هستایش تجلی یافته و مجموعه این پدیدار روایی کنش اسطوره را رقم زده که درنهایت باعث بروز فراکنشی با همه ویژگیهای اگزیستانسیالیستی یا بی کرانگی شده که اثر آن تا امروز باقی است.کلید واژگان: آرش, جهان زیسته, کنش و فراکنش, کنش اسطوره, خرد فردی و جمعیThis research has tried to examine the narrative of Arash Kamangir to analyze his activism in throwing arrows to save the environment and to show how this action has shaped the world's reparation system. Action - the myth that manifests in this discourse is the result of the combination of action and wisdom, which shows the permanence of action. Arash's action is an action with the characteristic of infinity, which has become a transaction, has no limits and boundaries, time and space, and is ongoing forever and is still being formed in the span of time. The wisdom formed in this action is also the product of interaction with the phenomena of the universe, which should be called its existence, that is, fallow along with existence in the direction of re-creation, which confirms the belief that the evolution of the narrative owes its heroic power and wisdom, which is manifested in its existence and The collection of this phenomenon has established the narrative of action-myth, which finally caused the emergence of a process with all the existentialist or infinite characteristics, the effect of which remains until today.Keywords: Arash, Living World, Action, Transaction, Action-Myth, Individual, Collective Wisdom
-
در برخی متن های فارسی تا حدود قرن هفتم، تیرماه یا ماه چهارم خورشیدی، در معنی پاییز به کار رفته است. رایج ترین نظریه برای توضیح آن، سیار بودن سال ایرانی ذکر شده است که گاه آغاز سال نو به آغاز تابستان و به همین ترتیب، برج چهارم به آغاز پاییز منتقل می شده است. در این نوشتار ضمن بررسی این نظریه ، آمیخته شدن خویشکاری ایزد تیشتر با آیین های تیرگان، به عنوان یکی دیگر از علت های این انتقال معنا، مطرح می شود. با این توضیح که براساس تیشتر یشت، اصلی ترین خویشکاری ایزد تیشتر باران زایی است که پس از پیروزی بر دیو خشکسالی با اپوش دیو حاصل می شود. در همین یشت داستان آرش قهرمان اسطوره ای که با رهاکردن تیری مینوی مرز ایران را تعیین می کند نقل شده است و گفته شده برای گرامیداشت پیروزی او جشن تیرگان در روز سیزدهم تیرماه برگزار می شده است. کنار هم قرارگرفتن این دو اسطوره در یک یشت و اشتراک خویشکاری آن ها که متضمن غلبه بر دشمن و رهاندن مردمان از شر نیروهای اهریمنی است و نیز مشابهت لفظی میان تیر و تیشتر، موجب شده کارکرد باران زایی تیشتر به تیرماه نسبت داده شود و موسم آن، یعنی پاییز و به عبارت دقیق تر آبان ماه، نیز به تیر منتسب شود.کلید واژگان: تیشتر, تیر, تیرگان, آرش, تیشتر یشت, اساطیر ایرانیAn essay about the coincidence of Tir (July) with autumn in some Persian literary textsIn some Persian texts until the 7th century, Tirmah (July), the fourth solar month is used as Autumn. The most common theory to explain this meaning changing is based on the rotation of the Iranian year, which means that sometimes the beginning of the new year has been moved to the beginning of summer, and in the same way, the fourth month of the year has been moved to the beginning of autumn. In this article, while examining this theory, the intermingling of Tishtar's function with Tirgan's rituals is proposed as another cause of this transfer of meaning.As an explanation it can be said that according to Tishtar Yasht, (The eighth Yasht) the main function of Tishtar (One of the Gods according to Zoroastrians' believes) is rainmaking, which is achieved after defeating the demon of drought or Apushdev. In this Yasht, also the story of Arash, the legendary hero who determined the border of Iran by releasing a heavenly arrow, has narrated. According to Iranian mythology, the 13th day of Tir known as Tirgan used to be celebrated by Iranian each year to commemorate Arash's victory. The juxtaposition of these two myths in the same Yasht and their mutual cooperation, which involves overcoming the enemy and freeing the people from evil forces, as well as the verbal similarity between Tishtar and Tir, has caused the rain-making function of Tishtar, whose peak is the beginning of the rainy season or the winter solstice, to be attributed to Tir (the fourth month of the year and the first month of the summer). So, the Tishtar's function season, i.e. autumn, is also attributed to Tir.Key Words: Tishtar, Tirgan, Arash, Tishtar Yasht, Avesta, Persian mythologyKeywords: Tishtar, Tirgan, Arash, Tishtar Yasht, Avesta, Persian Mythology
-
بهرام بیضایی، نویسنده، فیلم ساز، کارگردان تآتر، نمایشنامه نویس و پژوهشگر نامدار و صاحب سبک ایرانی است. او با بهره گیری از پشتوانه های اساطیری، حماسی، تاریخی و فرهنگ عامه ایران و جهان، به خلق اثر می پردازد؛ از این رو، آثار او پیوندهای عمیق و گسترده ای با زمینه های فکری و بن مایه های فرهنگی ایران و سایر ملل جهان دارد. نمایشنامه «آرش» او نیز، واجد چنین ویژگی شاخصی است. باید بیش از پیش به این نکته توجه کرد که بر اساس رویکردها و نظریات بینامتنی، آفرینشگران، در خلق آثار خود چندان به داشته ها، آموزه ها و اندوخته های بکر ذهنی خویش تکیه نمی کنند؛ بلکه آن ها را با مد نظر قرار دادن متون از پیش موجود، تدوین می نمایند، که خود این متون بنیان فرهنگ، اندیشه، هنر و ادب زمانه خویش هستند. در پژوهش پیش رو، کوشیده ایم به روش تحلیل محتوا و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، و کاربست نظریه «ترامتنیت» ژنت (از نظریه پردازان بینامتنیت)، متن نمایشنامه «آرش» را تحلیل کنیم. دستاوردهای پژوهش گویای این است که این نمایشنامه (برخوانی)، مشتمل بر عناصر بینامتنی، بیش متنی، فرامتنی، سرمتنی و پیرامتنی با بسامدی درخور توجه است، که همین امر، این اثر را واجد ظرفیت جدید معنایی و خوانش دگرسان کرده است؛ در مواجهه بینامتنی این اثر با متن معاصر آن، یعنی منظومه آرش سیاووش کسرایی، بیضایی اسطوره را به چالش می کشد و آرش مطلوب خود و جامعه خود را به تصویر می کشد؛ هر چند هر دوی آثار با اسطوره آب و دیو خشکسالی در ارتباط هستند. از سوی دیگر می توان در تحلیل فرامتنی، طبقات موجود در برخوانی آرش را منطبق با طبقات موجود در نظریه استبداد شرقی ویتفوگل دانست که بر بنیان جامعه آب سالار و روابط حاکم بر آن تعریف می شود. از منظر تحلیل پیرامتنی این اثر با نمایشنامه های اژدهاک و کارنامه بندار بیدخش در ارتباط است. در بخش تحلیل سرمتنی نیز، این نمایشنامه به گونه ای از تراژدی شباهت دارد که با تعزیه مسیح و ماجرای کربلا بی ارتباط نیست.
کلید واژگان: نمایشنامه, بهرام بیضایی, آرش, ژنت, ترامتنیتBahram Beizaei is an Iranian author, filmmaker, theatre director, scenarist, and prominent and stylish researcher. Benefiting from myth, epic, and historical backgrounds and folklore of Iran and the world, he has created artistic work; thus, his works are contemplative and extensively linked to intellectual topics, Persian cultural themes, and other nations. His play titled ‘Arash’ also possesses such salient feature. This point should be further noticed that based on intertextual approaches and theories, the creators of artistic works may not too rely on their own personal experiences, information, and intact subjective faculties for the generation of such works, but by considering pre-existing texts, they edit their works where these texts are assumed as the foundation for culture, idea, art, and literature of their time. We have tried in the present article to conduct a content analysis on the play of "Arash" and with reliance on librarian and documentary studies and based on the theory of trans textuality of Gerard Genette (as one of the theorists of Intertextuality). The findings achieved from this study suggest that this play is composed of Inter-textuality, hypertextuality, metatextuality, arcitextuality, and paratextuality elements which are noticed with some frequency where this has caused this work to have new conceptual potential and deserving of altered review. In the intertextual view of this work with its contemporary text, the poem "Arash" by Siavash Kasraei, Beizaei challenges the myth and Kasraei depicts himself and his society's desire; However, both works are associated with the myth of water and the demon of drought. On the other hand, in metatextual analysis, the existing classes in the play "Arash" can be considered in accordance with the existing classes in Wittfogel 's theory of Oriental Despotism, which is defined on the basis of the Hydraulic Society and the relations that govern it. From the perspective of contextual analysis, this work is related to the plays Azhi Dahāka and Kārnāme-ye Bandār Bidakhsh. In terms of contextual analysis, this play is similar to a kind of tragedy that is not unrelated to the story of Christ and Ta'zieh of Karbala.
Keywords: drama, Bahram Beizaei, Arash, Genette, Transtextuality -
داستان آرش کمانگیر که در متون ایرانی، نخست بار اشاراتی اساطیری در یشت ها بدان می شود، اندک اندک با جامه گردانی به روایتی حماسی به بخشی از روایت ایرانی تاریخ ایران مبدل شد. در پژوهش های دوران معاصر، آرش اغلب دارای هویتی پارتی و نیای اشکانیان یا شاهزاده ای اشکانی یا توتم اشکانیان انگاشته شده است. پژوهش هایی نیز داستان آرش را نه روایتی ایرانی بلکه روایتی هندوایرانی و حتی پیش آریایی دانسته اند. مقاله حاضر، در پی ارایه پاسخی تازه به این مسئله است که هویت آرش کمانگیر و ماهیت اسطوره او چیست و آیا آرش شخصیتی در تاریخ ایران باستان یا ایزدی در باورهای کهن آریایی و هندواروپایی بوده است؟ بدین منظور با توصیف و تحلیل شواهد مکتسب از داده های باستان شناسی، متون تاریخی و دینی و ملاحظات فقه اللغه و با تکیه بر نظریاتی چون نظریه معماهای نخستین و نظریه ایزدان سه کنش به اسطوره آرش نگریسته می شود. نتیجه این بررسی، آن است که داستان آرش، نه روایتی تاریخی در عصر ایرانی و به طور مشخص عصر پارتی، بلکه روایتی اساطیری و بسیار دیرینه در عصر هندواروپایی است که که از سه معمای اساطیری «چرخه بستن و گشودن روشنایی و تاریکی»، «چرخه پیدا شدن و ناپدید شدن مرزها» و «چرخه بستن و گشودن آب ها» برآمده و شخصیت آرش، آمیزه سه ایزد روحانیت و فرمانروایی (روشنایی)، جنگاوری (مرز و زمین) و باروری (آب و گیاه) است
کلید واژگان: آرش, ویشنو, تشتر, تیر, آریکشاIntroductionArash shot and threw tension, opened the water and plant, and revealed the border, and the border was itself, water and plants.These are the basic components of the story of Arash, which are repeated in a lot of Iranian texts, all or partly.The story of archer Arash wiche referred to in Iranian texts firstly in the form of mythology in Yashtha, gradually became part of the Iranian narrative of Iran history transforming into an epic narrative. Arash in contemporary researchs, often has the Parthian identity and he is considered the ancestor of the Parthians or Parthian-princes who have been courageous in disposing of the Northeast invaders. The name Arash, in the same vein, is considered to be the equivalent of the Arashk (founder and head of the Parthians), or it means a Bear or a Totem of the Parthians. Few researches do not regard the story of Arash as an Iranian narrative, but it is a narrative of Indo-Iranian and even Pre-Aryan, and it considers the equivalents of Vishnu in Indian mythology and the meaning of "Arash" is also brilliant and bright. In this article, for the first time, the author looks at the myth of Arash, from the perspective of the theory (The First Riddles of Otto Schrader) and the theory (The Gods Of The Three Actions of Georges Dumezil), and he is looking for the first and oldest Indo-Iranian God by analyzing and adapting the gods and mythological narratives of Persia and India, as a result, with the adaptation of that old God, we will find with the European gods, the oldest God and the oldest mythological narrative of the early Indo-European era, which Arash's story of that myth has come to us. Also, some considerations of etymology and historical and archaeological data, such as coinage, are other contributors to the theory of this article. The final result of this study is that the story of Arash is not a historical narrative in the Iranian era, and does not belong to the Party of the Era, but rather a mythological and very old mythological narrative in the era of the Indo-European, whose narrative structure, based on Otto Schrader's theory, is a mixture of three mythological mysteries: "The cycle of closing and opening the lighting and darkness", "The cycle of revealing and hiding the borders" and "The cycle of clamping and opening water". And according to Georges Dumezil, the personality of Arash is a combination of three gods of clergy and kingdom, warrior (Borderand Land), and fertility (water and plants).
Research methodologyThe method of this research is a combination of description and analysis based on documentavers in the field of Iranian, Indo-Iranians and Indo-European mythology and epics. It also exploits archaeological data extracted from rock banners, coins and seals containing information about the Aryan goddesses. furthermore, in this article, By the aid of first puzzles theory of Otto schrader and Albert Joseph Carnoy in Arash myth structure analyzing, and Trifunctional Gods hypothesis George Damézil in Arash character studies, were applied by researchers.
DiscussionMircha Eliade (1362: 14) and Claude Levi Strauss (2001: 1-62) believe that among myths there are fundamental siblings. Accordingly, the myths of the peoples of the homeland have sprung up and separated from the more ancient mythological myth in the age of the tribes. Albert Joseph Carnouille, and before him, Otto Sherard, have also pointed to the deep truth that most myths are expanded into a few initial riddles (Joseph Carnouille, 2004: 120-121). The first riddles are questions in the human mind that you are known to be. Each race, in accordance with the requirements of its biomass and the story of its collection, has some mysteries about existence. These riddles in the era of the split of that race into smaller breeds, cultivate in different ecosystems and with new storytelling.Ancient Indo-European Ancestors, according to the dark and dark climax of their first, whose vague memory of it is preserved in the image of Iranwij / Aryavaj Land (Minooye kherad, 1354: 62; Vendidad, 1997: Fargad 1, Section 2), Brightness is the most important and effective agent and agent in They saw their lives. All Indo-European people believed in masses of goddesses and goddesses of light, such as Jurmard, Maysara, Azar, Teshtar, Day, Yam / Jam, Thor, Zeus, and Jupiter. For this reason, the fundamental raison d'etre is - as you are God - from their point of view was a question: "How to shut the light and darkness". The other rumors were essentially another interpretation of this fundamental supermassive, such as "the cycle of good and evil," "the cycle of life and death," "the cycle of health and disease," "the cycle of ugliness and beauty," "the cycle of gains and losses". In all these riddles, one side of the puzzle is clear and the other is dark. Some riddles also find their answer to the fundamental rage of light and darkness, such as the "Boundaries of the Boundaries" and "The Closure and Opening of the Water". Indo-Iranians, on the one hand, were fighting with indigenous peoples of India and Iran, and on the other hand they defended their fields and pastures against the Indo-European tribes that followed them. For this reason, they were always disturbed by the "find and disappear borders" cycle. The Indo-Iranians also faced the farmer and livestock farmer with the "water closure" cycle, which is essential for plant growth. According to the Aryans, they were the goddess of light, guarding their borders, and ensuring the abundance of water and fertility of their farms and their flocks. In fact, Arash the god is a light that throws the rays of his rays, fills the boundaries and throws clouds into the rain.
ConclusionAlthough the story of archer Arash is often considered to be a party identity and Arash is considered as the Parthian Princes, who threw enemies to the beat of their fists from Iran's borders, this story is not only a Parthian story but also is older from Iranian and Indo-Iranians period and the story of Arash should be a new executive of the very long-standing mystic mythology in the Hindu beliefs that its nature is brightness. And his act is a Shooting to protect the borders of the people of Hinduism and to give the boom and fertility to their lives.
Keywords: Arash, Vishnu, Teshtar, Tir, Ariksha -
بهرام بیضایی ازجمله نویسندگان تاثیرگذار در ادبیات نمایشی ایران است. همه کوشش این نویسنده از ابتدا بر روی سه محور اسطوره، حماسه و تاریخ بوده است. وی با تلفیق این عناصر با درام، خالق آثار متنوعی در ادب معاصر فارسی است. بررسی متونی که ریشه در اساطیر ایران دارد از مناظر متفاوت حائز اهمیت است، به ویژه متونی که امروز نگاشته شده اما ریشه های خود را با گذشته ادبی زبان فارسی حفظ کرده است. روایت آرش نوشته بهرام بیضایی از این نوع است. نویسنده با به کارگیری از یک روایت کهن، واژگان و نحو زبان را در خدمت نگاه اجتماعی امروز درآورده است. این مقاله بر آن است با بررسی جنبه های القایی واژگان و وجه افعال، بازتاب هویت و قدرت را در این اثر نشان دهد و با توجه به جابه جایی اسطوره، قهرمان داستان را هویت تازه ای ببخشد.کلید واژگان: بهرام بیضایی, آرش, واژگان القایی, قدرت, هویت
-
توتمیسم که اعتقاد به تقدس حیوان یا گاه گیاهی خاص است، یکی از باورهای اقوام ابتدایی است که می توان رگه هایی از آن را در بین ایرانیان نیز یافت. در این میان یکی از منابع کهن و معتبر ایرانی که می توان با کمک آن اطلاعات بسیاری درباره فرهنگ، دین، آداب و رسوم، اعتقادات، باورها و بسیاری از ویژگی های دیگر ایرانیان و سایر اقوام در آن یافت، شاهنامه فردوسی است. برای به دست آوردن این اطلاعات باید پوسته و روساخت شاهنامه را شکافت و ژرفای آن را کاوید و بازنمود. ما در این جستار، پس از بررسی ریشه شناسانه نام آرش، تیرانداز معروف ایرانی و پیشنهاد معنای خرس برای این نام و همچنین با بررسی نژاد کسانی که در شاهنامه نام آنها آرش است، پی بردیم که این نام در اصل پارتی است و بخش دوم واژه سیاوش نیز با آن در ارتباط است. سپس برپایه نظریات اسمی در توتمیسم به این انگاره رسیدیم که خرسمی توانسته است توتم پارت ها باشد و ریشه پنداشتنخرس در بندهش به عنوان یکی از بیست و پنج گونه مردمان را باید در این باور پارتی جست وجو کرد.کلید واژگان: شاهنامه, توتم, خرس, آرش, پارتTotemism, belief to sacredness of an animal or plant, is one of the beliefs of primitive peoples that can also be found among Iranians. Shahnameh, as one of the old and valid Iranian resources, can give much information about culture, religion, rites and beliefs of Iranians and other ethnic groups. For gaining access to this information, we need to search the book very profoundly. In the present article, we study the name of Arash, a famous Iranian archer, from etymological point of view, and suggest that Arash means bear. After examining the race of people who have the name of Arash, we think that this name is originally a Parthian word, and there is a connection between it and the second part of the name of Siyavash, both ending with sound of "-ash". Also, based on nominal theories, bear can be a Parthian totem, for in Bundahishn bear is introduced as one of twenty five types of human species.Keywords: Shahnameh, Totem, Bear, Arash, Parthia
-
آرش: به گوهر شگرف و به پیکر شگرف (نگاهی به اسطوره ی آرش در شعر امروز ایران)در گستره ی فرهنگ کهن سال ایران زمین، انسان؛ این اسطوره ی آفرینش که در برابر گی هان مهین اورمزدی، گی هان کهین خوانده شده، تنها برساخته ای از تن و روان نیست، بلکه به سامان رسیده ای است از دیگر نیروهای مینوئیک هم چون فروهر، جان، روان، بوی و... که وی را در انجام کارهای نیکو و رسیدن به بارگاه اهورایی یاری می رساند. بدین سان آرش، نماد و آمیزه ای است از پدیده هایی که زایشی آرمانی، مانا، شگرف و همیشگی را در پی دارد، و بود راستین انسان را در پهنه ی یادمان های بشکوه وی، جاودانه زنده نگه می دارد. فروهر، گوهر؛ یا خود آسمانی انسان و هم زاد وی در گی هان بالاست، وپرتو اهورایی یا سیمای آسمانی و خدایی هر پدیده ای به شمار می رود. روان در این گی هان راهنمای تن است، و تن؛ یا پیکر که این پدیده ی اهورایی را در بر گرفته، همانند گیتی، مزدا آفریده است و یاری گر روان برای رسیدن به فرازهای آرمان های مینوی، از این روی ارجمند است وگران سنگ. هم چنان که بو، یا نیروی دریافت کننده ی پدیده ها، چهار بخش انسان را که مرگ آن ها را از هم پراکنده بود و هارمونی و هماهنگی آن از میان رفته دوباره یکی می سازد، و در شادی یی که به انسان می رسد این نیروها انباز می شوند و از یک دیگر نیرو و شادی بر می گیرند. آرش، هم چون گئوش اورون ایزد نگه بان جانوران سودمند کیومرث، سیاووش و کی خسرو، برای رسیدن به جایگاه نخستین، تن خویش را به توش و توان دگرگون می سازد، تا به یاری این نیرو به آرمانش دست یازد. خاستگاه اسطوره ای حماسه ی آرش، همان گئوش است که پس از مرگ تن، روان او به بارگاه اهورایی راه می برد، تا مرز ایران و توران باز نمایانده شود. آرمان آرش در پرتاب تیری انباشته شده است که باید سینه ی خشک سالی دیرینه سال اهریمنی سر زمین توران بشکافد، تا بارش باران اهورایی گستره ی ایران زمین را سبز و سیراب سازد. از این روی آرش روان خویشتن را کمان می سازد و تن که یاری گر روان است چونان تیری بر چله ی آن می نهد تا آسمان را با زمین پیوند و آشتی دهد و باران شاد و سرشار اورمزدی باریدن گیرد. این گونه است که رنگین کمان؛ بازتاب پیوند نور خورشید و باران، می تواند انگاره ای از کمان آرش و انباز گشتن گوهر و پیکری شگرف (= نریوسنگ) نیز باشد.
کلید واژگان: فروهر, جان, تن, روان, آیینه, آرش, نریوسنگ, اسطوره -
بیشتر پژوهشگران خاستگاه اصلی جشن تیرماسیزه شو را تیراندازی آرش کمان گیر، طلوع ستاره تیشتر (ایزد باران) و جشن باران خواهی دانسته اند، اما نکته این است که این جشن- دست کم در مازندران- خاستگاه دیگری غیر از طلب باران می توانسته داشته باشد و آن تقدیس و گرامیداشت ایزدی نباتی بوده که در ماه آبان و شروع زمستان بزرگ – بنا بر گاهشماری زردشتی- به زیر زمین می رفته و با آغاز تابستان بزرگ، یعنی در ابتدای بهار سر از خاک بر می آورده است. این انگاره با توجه به اینکه جشن تیرماسیزه شو در ماه آبان برگزار می شود، پذیرفتنی می نماید. از سوی دیگر، در مازندران، همراه با این جشن، مراسمی خاص به نام «لال شیش» برگزار می شود که در آن به شکل نمادین از ترکه یا چوبی (= شیش به زبان محلی) استفاده می شود و این مراسم به فرضیه ارتباط این جشن با ایزد نباتی قوت می بخشد. افزون بر آن، «لال شیش» گستره وسیعی از اساطیر کهن مربوط به گیاهان و نباتات را بازمی تاباند که بخش دوم این پژوهش به کارکردهای اسطوره ای آن معطوف شده است.
کلید واژگان: جشن تیرگان, تیرماسیزه شو, لال شیش, رپیهوین, آرشMost researchers believe the feast of Tiregān (Tirma-sizza-sho) is rooted in the myth of Ārash-e Kamāngīr (Arash the Archer), the rising of Tishtar (the star Sirius) and celebration of asking for rain. But, at least in Māzandarān, there is another origin for the feast of Tiregān, and that is worshipping a goddess. This goddess, according to chronology of Zoroastrianism, used to go underground in the beginning of winter and return in the beginning of summer. As the feast of Tiregān is held in the month of Aban (November), the idea seems viable. Also, in the province of Māzandarān, there is a rite called "Lāle-Shish-zan". In this rite, a person in the role of a dumb (lāl), enters the houses and beats barrens, girls of marriageable age and fruitless trees with a wood (shish). So this rite of “Lāle-Shish-zan” strengthens the connection of this vegetal goddess and the feast of Tiregān.Keywords: the Feast of Tiregan, Tirma, Sizza, Sho, Arash, e Kamangir, Lāle, Shish, Zan -
تاکنون پیرامون شخیصت افراسیاب سردار نامدار تورانی که در آثار حماسی این سرزمین در جرگه پراهمیت ترین شخصیت های اهریمنی به شمار می رود، سخن بسیار رفته است. این پژوهش تلاشی دارد تا ضمن بررسی آثار مذهبی کهن، متون میانه و متون دوره اسلامی براساس ترتیب تاریخی به ریشه یابی اسطوره ای این شخصیت دست یابد و حدس دانشمند فرانسوی benevenist را که گفته بود افراسیاب احتمالا تالی دیو خشکسالی (اپه یوشا) است، با بدست دادن شواهدی متنوع از متون فوق اثبات کند. در این مسیر تلاش شده است تا ژرف ساخت اسطوره آرش نیز که با آب و باران مرتبط است مورد بررسی و ریشه شناسی قرار گیرد و نقش او را در عقب نشینی افراسیاب روشن سازد.
کلید واژگان: افراسیاب, اپه ئوشا, شخصیت های اهریمنی, شاه نامه فردوسی, آرش, آب, تیشتر و اپه ئوشا, بارانTill present, a considerable amount of research has been undertaken regarding Afrasiab’s character, the renowned Tourani commander whose evil character is among the most striking in the epic works of this land. This research is an attempt to find the mythological origin of this character by investigating ancient religious works, Middle Persian and Islamic texts according to their historical order of appearance. Moreover, in order to prove Benevenis’s claim that Afrasiab is most probably the consequence of Diva Famina (Epeousha), numerous evidence from the above texts are presented. In the course of this research attempt is also made to examine the origin of the myth of Arash , a character who is also associated with water and rain, to signify his role in persuading Afrasiab to withdraw .
Keywords: Afrasiab, Epeousha, Evil characters in Shahnameh, shahnameh Ferdowsi, Arash, Ab, Afrasiab, Tishtar, Arash, rain -
این پژوهش، کوششی برای بررسی روشن تر روایتهای مربوط به اسطوره آرش و تعمقی در پیدایش و فلسفه جشن تیرگان ومطالعه حضور این دو در ادب فارسی و جلب توجه ادیبان ایرانی به این میراثهای باستانی است.کلید واژگان: اسطوره, آرش, تیرگان, تیشتر, ادبیات فارسیThe purpose of this paper was to have an in-depth study of the myth of Arash as well as the existence and philosophy of "Tirgan" ceremony. Also, attempts have been made to find and report on the frequency of the use of these two terms in the Persian literature and the Iranian libertarian's attention to this archaic heritage.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.