به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "اخوانیات" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"

تکرار جستجوی کلیدواژه «اخوانیات» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی اخوانیات در مقالات مجلات علمی
  • محمد رضا معصومی*، مهدی سقازاده

    کتاب «عتبه الکتبه» مجموعه مراسلات دیوانی و مکاتبات اخوانی عهد سلطان سنجر سلجوقی با انشای منتجب الدین بدیع جوینی است. این کتاب نخستین بار به اهتمام علامه قزوینی و استاد اقبال آشتیانی به شیوه قیاسی، تصحیح گردید و در سال 1329ه.ش. چاپ شد. به دلیل دشواری های تصحیح قیاسی و تک نسخه بودن اثر، تصحیح و ضبط برخی واژه ها در این چاپ از کتاب به درستی صورت نگرفته است. یکی از این ضبط های نادرست، واژه «عاطار» است. نتیجه پژوهش پیش رو که به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای و نسخه خطی «عتبه الکتبه» انجام شده است نشان می دهد که هم مصححان «عتبه الکتبه» در خوانش واژه «عاطار» اشتباه کرده اند و هم شارحان کتاب، با استناد و اعتماد به تصحیح قزوینی-اقبال، در شرح این واژه به خطا رفته اند یا به معنادارنبودن آن اذعان کرده اند. در حقیقت، این واژه که در ادبیات فارسی و عربی سابقه و معنی ندارد، با تحریف کلمه آغازین تمثیل عربی «مما طار به عنقاء مغرب» به متن «عتبه الکتبه» راه یافته است.

    کلید واژگان: اخوانیات, عاطار, عتبه الکتبه, منتجب الدین بدیع جوینی
    Mohammadreza Masoumi *, Mahdi Saghazadeh

    The book Atabat-ol-Kataba includes a set of epistolary compositions and correspondence of the era of Sultan Sanjar Saljuqhi written by Montajiboddin Badi’-e Joveini. The book has been edited and published upon the attempts made by Abbas Eghbal Ashtiani and Mohammad Ghazvini in 1950. Due to difficulties of comparative correction and the fact that there has been only one single manuscript of the work in question, certain words have been recorded erroneously in this book. One of these incorrect words is the expression “عاطار” for which both the editors/correctors and commentators of Atabat-ol-Kataba have made mistakes or have declared that the word in question bears no meanings, as they have relied on the edition published by Ghazvini-Eghbal. In essence, there is no such word in Persian or Arabic literatures. Such a meaningless expression has been a distorted form of the initial word of the Arabic proverb “مما طار به عنقاء مغرب” which has paved its way into the text of Atabat-ol-Kataba.

    Keywords: Ekhavaniyat, عاطار, Atabat-ol-Kataba, Montajiboddin Badi&rsquo, -e Joveini
  • فرزانه رضایی، محمدرضا موحدی

    در قرن دهم تا میانه قرن دوازدهم، نثر فارسی به سرعت به سمت انحطاط و پستی حرکت می کند. در این زمان ابوالفضل علامی (958-1011ق)، به عنوان قدیم ترین کسی که به فساد نثر فارسی پی برده است، اصلاح و تغییر سبک نثر را آغاز می کند. او با احاطه به زبان فارسی و آثار پیشینیان به سبکی نزدیک به سبک عراقی باز می گردد و از نثر عهد صفوی دور می شود و سبکی را به وجود می آورد که می توان به آن سبک ابوالفضل گفت. در این مقاله، به شیوه سبک شناسی لایه ای در پنج سطح آوایی، لغوی، نحوی، بلاغی و فکری به بررسی سبک خاص نثر ابوالفضل علامی و شاخصه های ممتاز و پرتکرار آن در مکاتبات علامی</em> پرداخته ایم. ازآنجاکه درآمیختگی مختصات کهن و جدید از مهم ترین ویژگی های سبک عراقی است، سبک ابوالفضل ممزوجی از نثر فنی مسجع و ساده مرسل، با غلبه نثر ساده است. اجتناب او از تکلفات و تصنعات منشیانه در سطوح آوایی و بلاغی سبب سادگی و روانی نثر او شده و می توان گفت، تنها ضعف انشای او غلبه برخی عیوب دستوری خاص این دوره در برخی مواضع نثر است. از لحاظ فکری ایدیولوژی صلح کل، به عنوان پی رنگ فکری مکاتبات، وجهی حکمی به نثر او بخشیده است. این شاخصه فکری در کنار فارسی گرایی و ترکیب سازی های لغوی که وجه بارز و شاخصه اصلی نثر علامی محسوب می شود، سبب تشخص نثر او شده است؛ ازاین رو اصل در تشخص شیوه نثر علامی، فکر نو در قالب طرزی متمایز با سبک رایج عصر است.

    کلید واژگان: سبک نثر, ابوالفضل علامی, مکاتبات علامی, سلطانیات, اخوانیات
    Farzane Rezaei, Mohamadreza Movahedi

    Over the tenth and mid twelfth Century, Persian prose experienced a noticeable transformation toward being degraded and inferior. Meanwhile, AbulFazl Allami, being the first to address the issue, began to reform and change the style of prose. He was aware of the Persian language and works of predecessors and, accordingly, got away from Safavi prose. Precisely, he had shifted to Iraqi style and created an innovative format called AbulFazl’s style". The Current paper aims at investigating Allami’s style and his prominent and frequent features via layered stylistics at five levels comprising; phonetic, lexical, syntactic, rhetorical, and intellectual. Having in mind that possessing a mixture of old and new features is one of the most important Characteristics in Iraqi style, Abulfazl's style is a combination of technical and simple prose, considering the predominance of simple prose. His avoidance in using secretarial tasks and artifices in phonetic and rhetorical levels has made his prose simple, and it is quite noticeable that the only weakness of his composition is the dominance of some grammatical defects in some points of his prose which was related to this period. From the intellectual point of view, the ideology of total peace, as the intellectual color of the correspondence, can be referred to as a decisive aspect to his prose. This intellectual feature, alongside Persianism and lexical combinations, which is the main feature of Allami’s prose, has made his prose unique. Therefore, Abulfazl's style can be characterized as a new thinking style and distinct from the existing style of the era. </em>This article, by presenting the reflection of the Alsat verse in the book Fiehmafieh, by showing some of the key topics associated with this one in the mentioned book, explains the difference in the style of this work with the Masnavi Ma'navi and Diwan Shams.

    Keywords: Prose Style, Aulfazl Allami, Allami correspondence, Sultaniat, Ikhwaniat
  • معصومه غیوری*، محمدعلی خزانه دارلو

    نفثهالمصدور، نوشته شهاب الدین محمد نسوی خرندزی زیدری به دلیل سبک نگارش و محتوا عمدتا در دو حوزه ادبیات و تاریخ کلاسیک مورد توجه بوده است. با توجه به رویکردهای جدید روایت شناسی و مطالعات بین رشته ای این کتاب می تواند از حوزه مطالعات کلاسیک صرف در عرصه های تاریخ و ادبیات، وارد قلمروهای جدید مطالعات روایت شناسی و نقد معاصر شود. بررسی ژانری و روایت شناسانه نفثهالمصدور، تعبیه انواع ادبی متعددی را در این اثر نمایان می کند. اگرچه به نظر می رسد هریک از این انواع، شامل خودشرح حال نگاری، نامه نگاری و مقامه نویسی، در بافت و بستری از ارجاعات فرامتنی و بینامتنی تاریخی، به گونه ای با یکدیگر ترکیب شده اند که نمی توان به راحتی نفثهالمصدور را در نوع ادبی خاصی محدود کرد؛ اما بررسی ژانری اثر نشان می دهد که چنین نیست. همچنین خوانش از شیوه روایی خاصی که نسوی در بازگویی وقایع برگزیده است متاثر از سنت روایی نثر فنی و زیبایی شناسی قرن ششم این کتاب را در حد یک اثر ادبی صرف محدود کرده و قصدمندی اولیه نویسنده، در پرتو خوانش های فرهیختگان دانشگاهی، نادیده و مخدوش شده است. مقاله حاضر به بحث هایی پیرامون ساختار روایی در نفثهالمصدور و نقد ژانری آن می پردازد تا نشان دهد که این اثر درواقع، از نوع نامه های خصوصی موسوم به اخوانیات است که ذکر برخی اشخاص و وقایع مهم عصر مغول به آن جایگاه و ارزشی تاریخی بخشیده است اما نمی توان و نباید آن را اثری چندژانری محسوب کرد.

    کلید واژگان: ژانر, خودشرح حال نویسی, روایت, اخوانیات, نسوی زیدری
    Masoumeh Ghayoori *, MohammadAli Khazanehdarlou

    For its style and content, Nafsat-al-Masdur, the work of Shahab al-Din Mohammad Nasavi Khorandezi Zeydari, has always been considered as a canonical text in classical history and literature. In line with the new approaches in narratology and interdisciplinary studies, this work moves beyond the traditional classical studies of history and literature and enters into new domains of narratology and contemporary criticism. Genre and narratological studies of Nafsat-al-Masdur present different genres embedded in the work. These genres, such as autobiography, epistolary, and nonfiction, are intertextually intermingled in a historical context and problematize simplistic literary categorizations of Nafsat-al-Masdur. Also, different academic readings, in line with the narration and aesthetics tradition of the sixth century (S. H.), have degraded Nasavi’s peculiar narration style in restating the events to an insignificant piece of literature and deformed his primary objectives. The present article studies the generic and narrative structure of Nafsat-al-Masdur in an attempt to categorize the work as Ekhvaniyat and claims that although it has earned historical recognition due to its treatment of important people and events in the Mongol era, it cannot and should not be regarded as a multi-genric work.

    Keywords: genre, Autobiography, narration, First Person Point of View, and Ekhvaniyat
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال