به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « بابل » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »

تکرار جستجوی کلیدواژه «بابل» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • Mohsen Mirzai

    In the study of Yašt 5, Nāhīd Yašt, J. Darmesteter and consequently, a number of researchers, have come to the conclusion that the author of several final verses of Yašt, has contemplated a human-shaped icon of Anāhīd in temple, the way it has been described and attached to the hymn. The preliminaries that led the researchers to draw such a conclusion are: 1. The final verses of the hymn show typical characteristic features of the idolatry tradition; indeed, the poet described the idol that he saw, for nowhere else in Vedic or Avestan literature we have not ever seen a detailed description of a deity’s garments and ornaments, as Anāhīd’s; 2. According to Berossus, Ardashir II, introduced and spread a heretical iconolatry cult throughout the Achaemenid Empire. But in the inference that is based upon these two premises, an obvious principle of logic has not been observed. Therefore, in this case, since the minor and major premises do not have the basic characteristics of a theorem, it is fundamentally impossible to substantiate or refute its hypothesis.

  • محمدحسن امرائی *

    تعد الرموز بجمیع انواعها، من اهم العناصر الفاعله والمکونه للبنیه الفنیه والجمالیه للقصیده العربیه المعاصره، فإذا امعنا النظر نری قد تنوعت تفسیراتها وتعمقت جذورها اکثر فاکثر؛ حیث القت بضلالها الدلالیه الثقیله علی لغه القصیده الحدیثه واصبحت توظیفها سمه مشترکه لدی الغالبیه العظمی من الشعراء المعاصرین فاسرفوا فی استخدامها للتعبیر عن تجاربهم ومشاعرهم الخاصه بطرق مختلفه. من هذا المنطلق، تمیزت اشعار محمود درویش فی دواوینه الاخیره بتوظیف الرموز المکانیه المتعدده ولاسیما المدنیه منها، بشکل مکثف عمیق موح، حیث ارتفعت قیمه قصایده إلی مستویات إبداعیه مبتکره متطوره تتوازی مع اعظم الاشعار العالمیه فی القرن العشرین. هذا المقال یروم البحث عن تلک الرموز المدنیه المنعکسه فی شعر محمود درویش، متناولا کیفیه توظیفها وجمالیاتها الإیحاییه من خلال التعمق فی المفردات والإشارات المعنونه بالرمز. واما منهجنا فی الدراسه، فهو المنهج الاستقرایی والتوصیفی- التحلیلی القایم علی دراسه النص واستخراج رموزه المدنیه الهامه المتناثره فی زوایا دواوینه، معتمدین علی طبیعه النص من حیث تکوینه الخاص وإمکاناته الفنیه والجمالیه.

    کلید واژگان: یه المکان, کنعان, قدس, بابل, هیروشیما}
  • نجم الدین جباری *
    ایران شهر، نام عام سرزمین های ایران زمین است که در اساطیر ایرانی و متون پهلوی، به سرزمین روشنایی و قلمرو اهوره مزدا شناخته شده است؛ همین نگرش در کتاب های جغرافیایی دوره اسلامی و متون ادب فارسی تکرار شده که نتیجه چنین نگرشی، ایران شهر را هم چون یک مرکز برای جهان کهن می انگارد که تقدس دارد و باید از دست ‎اندازی اهریمنان مصون ماند. از سویی دیگر، بابل تمدنی بزرگ و اثرگذار در بین النهرین بود که پس از سومریان سر برآورد و بسیاری از تمدن های خاورمیانه و شمال آفریقا و اروپا را بویژه در باورهای نجومی متاثر کرد. با تسخیر بابل از سوی کورش هخامنشی و افزودنش به ایران، این سرزمین، همواره بخشی از ایران شهر بشمار می آمده که این وضعیت در متون جغرافیایی اسلامی هم انعکاس یافته است. با توجه به این انتساب، بابل هم باید مانند ایران سرزمینی سپند باشد، اما در باور ایرانیان، همین بابل خاست گاه جادوان و اهریمنان و قلمرو برای آنان انگاشته شده و پاره ای از مصائب ایران نیز از آن جا خاسته و این برخلاف همه انگاره های خوبی است که درباره ایران شهر وجود دارد. در این جستار به شیوه ای توصیفی تحلیلی گفته شده که چون بابل در غرب جغرافیای اسطوره ای ایران قرار گرفته، غروب جای خورشید است. چنین وضعیتی، طبق باورهای مهرپرستی، برای سرزمین های غربی و از جمله بابل شومی به هم راه آورده است.
    کلید واژگان: ایران شهر, بابل, جغرافیای اسطوره ای, غرب, ادبیات فارسی}
    Najmeddin Jabbari *
    Iranshahr is the common name of the lands in Iran’s terrain recognized in Persian mythology and in Pahlavi texts as the land of light and the territory of Ahuramazda. This idea is repeated in geography books in the Islamic era and in Persian literary texts. The result of this view regards Iranshahr as a center for the ancient world which is sacred and should remain intact from the invasion of evil doers. On the other hand, Babylon had been an immense influential civilization in Mesopotamia rising after Summerians and had a great impact on other civilization of Middle East and North of Africa and in particular influenced Europe by its astronomical beliefs. After Cyrus’s capture of Babylon and its incorporation into Iran’s soil, it had been always regarded as part of Iranshar, a fact reflected also in geographic texts. Regarding this issue, Babel like Iran should be seen as a sacred and auspicious land, yet according to Iranian’s beliefs Babylon is assumed a place where demons and sorcerers arise and certain Iran’s miseries proceeds from this place and this is contrary to all the positive attributes given to Iranshahr. Using descriptive analytic approach in this research it is argued that since Babel is located in the west of Iran’s mythological geography where the sun sets, therefore according to cult of Mithras, its adherents believe that such strategic position had brought ominous outcome for the western lands, Babylon included.
    Keywords: Iransharhr, Babel, mythological geography, west, Persian literature}
  • مهدی رضایی
    مرزبان نامه دربردارنده داستان ها و حکایتهای بسیار کهن است و باور بر این است که این کتاب در اصل به یکی از گویش های فارسی میانه و آن طوری که وراوینی می گوید به زبان طبری کهن تالیف شده بوده است که دو بار به طور جداگانه توسط سعدالدین وراوینی و محمد بن غازی ملطیوی به نثر فنی فارسی دری برگردانده شده است. با بررسی درونمایه داستان های آن مشخص می شود که طبق گفته وراوینی اصل کتاب از سابقه ای کهن و حتی کهن تر از آنچه وی ادعا می کند، برخوردار بوده است. این کهنگی اثر را در محتوا و درون مایه بسیاری از حکایتهای اصلی و فرعی و اشارات کنایی و لفظی آن بروشنی می توان دید. این مقاله با تحلیلی تاریخی- اسطوره ای و اجتماعی - فرهنگی از محتوا و زبان مرزبان نامه وراوینی و روضه العقول ملطیوی بر آن است تا ضمن یافتن ریشه بسیاری از داستان ها و حکایت های این اثر در باورهای کهن ایران و ملل همسایه ای که فرهنگشان بر فرهنگ ایران تاثیر گذاشته است و با استناد به آداب و رسوم اجتماعی، فرهنگی و دینی ایرانیان قبل از اسلام، تاریخ تقریبی تالیف این اثر را که مسلما به ایران پیش از اسلام و به احتمال زیاد به اواسط روزگار ساسانیان می رسد، مشخص کند.
    کلید واژگان: مرزبان نامه, روضه العقول, انوشیروان, بابل, طبرستان, اسطوره}
    M. Rezaei
    Marzban-name includes old tales and narratives. It is believed that this book was originally written in one of the middle – Persian dialects. As Varavini says it was first written in Tabari language and after that it was translated into New-Persian by Saad ed Din Varavini and Malatyvi. By investigating its stories, it becomes obvious that, according to Varavini, Marzban-name has very old origin, even older than what Varavini claimed. This archaism is very obvious in the content of most of the main and secondary stories and also in its ironical structure. In this paper, by mythological- historical and socio- cultural analysis of Marzban-name, it is tried to find the origin of most stories and narratives which reflect the Iranian beliefs and ideas of neighbors whose culture has affected Iranian culture of that time. In addition, by referring to social, cultural and religious conventions of Iranians before Islam, the approximate date of this work which certainly refers to pre- Islamic period and Sasani-age would be estimated.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال