به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تاویل پذیری" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"

تکرار جستجوی کلیدواژه «تاویل پذیری» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی تاویل پذیری در مقالات مجلات علمی
  • نوازالله فرهادی*

    افسون سازی های خواجه ی راز که به جذب خوانندگان و خواهندگان فراوانی انجامیده، اغلب حافظ پژوهان را بر آن داشته است تا پژوهش های پرشماری درباره ی رموز و اسرار این افسونگری های جهانی ساز جاودانگی بخش انجام دهند. با وجود فراوانی این دست پژوهش ها به نظر می رسد که همچنان رازهایی نایافته و رمزهایی نشناخته درباره ی کارایی همیشگی و هم ه جایی کلام حافظ وجود دارد که شایسته ی شناسایی است. تامل در دیوان خواجه به ویژه ابیاتی که قابلیت تاویل و تفال بیشتری دارند، نشان می دهد که در برخی از این بیت ها حضور یک واژه ی عام، محور و مبنای تاویل افزایی گسترده قرار می گیرد. بررسی نمونه های متعدد و مقایسه ی نزدیک به هفتاد بیت به ظاهر مشابه، حکایت از شگردی زبانی دارد که طی آن یک عام واژه ی کلیدی با دو ویژگی صرفی (معرفه و معنی بودن) زمینه را برای برداشت های گونا گون از بیت یا مصراع موردنظر فراهم می آورد. دلالت گری نامحدود عام واژه ی محوری و کاربست ساده ی آن در شگرد موردمطالعه (بدون پیچیدگی های برآمده از دخالت و تاثیر صناعات ادبی و فنون بلاغی دشوار و دیریاب) ضمن جذب خوانندگان پرشمار از صنوف و اقشار مختلف، می تواند ظرفیت تاویل پذیری ابیات زمینه را به اوج برساند و امکان خوانش این بیت ها را تا فراسوی مرزهای زمانی و مکانی و زبانی فراهم کند. با بررسی ابیات دربردانده ی این شگرد در چهارچوب آزادترین خوانش هرمنوتیکی (خوانش خواننده محور) و مقایسه ی شگرد موردبحث با ایهام توسعه یافته ی حافظانه کوشش شده است، توان تفال افزایی این شگرد به طوربرجسته تبیین شود. وجود نشانه هایی از این شگرد در آیاتی از قرآن کریم تقویت کننده ی این گمان است که حافظ این شگرد ساده و سحرآمیز را هم در مضمون و هم در راهبرد، وامدار اعجاز آیات آسمانی باشد.

    کلید واژگان: تاویل پذیری, دلالت گری, سفیدخوانی, عام واژه, هرمنوتیک
    Navazollah Farhadi *

    The enchantments of Hafez, which have attracted many readers have inspired ‎many researchers to conduct numerous researches about the secrets of these ‎globalizer and immortalizing charms. Despite the abundance of such researches, it seems that ‎there are still undiscovered secrets and unknown codes about the constant and ubiquitous ‎effectiveness of Hafez's poems that deserve recognition. Reflecting on Hafez poems, especially ‎the verses that are more capable of interpretation, indicates that in some of these verses, a ‎common noun is the center and basis of extensive interpretations. Examining numerous samples and comparing nearly seventy seemingly similar verses indicates a linguistic skill, during which a key word with two morphological characteristics (knowledge and meaning) provides the basis for various interpretations of the desired verses. The unlimited meaning of the central word and its simple application in the studied technique (without complications arising from the interference and influence of literary industries and difficult and far-reaching rhetorical techniques) while attracting numerous readers from different classes and strata, which can bring the interpretative capacity of the context verses to the peak and make it possible to read these verses beyond the borders of time, place and language. By examining these verses in the framework of the freest hermeneutic reading (reader-centered reading) and comparing the discussed method with the Hafez's developed ambiguity, an effort has been made to clearly explain the ability of this method to develop of interpretations.

    Keywords: Interpretability, Implication, White Reading, Common Name, Hermeneutics
  • علی نظری
    تاویل پذیری، یکی از بارزترین ویژگی های شعر حافظ، محسوب می گردد. در این میان، غزل 354 با مطلع «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم...»، از جمله غزلیاتی است که با نگاهی تاویلی، با داستان حضرت ابراهیم (ع) و اسماعیل(ع) در سوره صافات قابل تطبیق است. تعبیر «قصر حور العین» در غزل 354 که برگرفته از آیات سوره صافات، ص، واقعه و رحمن است، نشانه، رد پا و پل ارتباطی است که از یک سو، ذهن مخاطب را با داستان حضرت ابراهیم و اسماعیل(ع) در سوره صافات پیوند می دهد و از سوی دیگر، میان ابیات غزل، بست و پیوند و هماهنگی ایجاد می کند.
    بر اساس این تاویل و تحلیل در می یابیم که حافظ، هنرمندانه و با زبان غزل، میان «قصر حور العین«و«قاصرات الطرف عین»، «فرهاد» و «ابراهیم»(ع)، «غوغای خیال خواب دوشین» و «یا بنی إنی اری فی المنام انی اذبحک فانظر ما ذا تری»، رخنه در دین و «فراغ إلی آلهتهم» و «ما تنحتون»، چشم بیمار و إنی سقیم و... ارتباط واژگانی و معنایی ایجاد کرده است و در حقیقت، تعابیر، مضامین و بن مایه- های اصلی غزل را از داستان قرآنی گرفته و آنها را با ساختار هنری و ادبی غزل هماهنگ کرده است و در نتیجه از خلال این تاویل از یک سو، مفهوم و معنای دیگرگون و جدیدی از مفردات، تعابیر و ابیات غزل می توان ارائه داد و از سوی دیگر میان ابیات غزل ارتباطی منطقی تر و وحدتی اندام وار می توان ایجاد کرد که فهم ابیات را آسان تر می کند.
    در این مقاله ارتباط میان غزل و داستان قرآنی تبیین و تحلیل می گردد و در کنار دیگر معانی و شروحی که تاکنون از این غزل ارائه شده، تحلیل، ترجمان و تاویل دیگرگونی را به استناد اثرپذیری حافظ از آیات قرآن کریم، نشان داده می شود.
    کلید واژگان: قرآن کریم, ابراهیم (ع), اسماعیل (ع), حافظ, حور عین, تاویل پذیری
    Ali Nazari
    One of the most outstanding characteristics of Hafiz' poem is its amenability. Among all, sonnet 354 beginning with "with your black eyelashes you brought me thousand doubts', taking an impressionist view, is one of the sonnets that can be compared and contrasted with the story of Ibrahim and Ishaelm (peace be upon them) in the Surah of Safat. The interpretation of "ghasre" (the palace of houri) in sonnet 354 derived from Surahs of Safat, Sad, Vaghea, Rahman is a clue on the one hand, links the audience mind with the story of the Holly prophet Ibrahim and Ishmael (peace be upon them) in the Surah of Safat, and on the other hand it causes a harmony and link among the couplets of the sonnet. Based on this amenability and contrast, it is found out that Hafiz artistically has created a semantic and lexical link between his sonnet and story of Ibrahim. In fact he has been under the influence of the story in the creation of his sonnet and has accorded it with the artistic and literal nature of sonnet. Consequently created by this amenability, a different meaning can be excluded considering single lexicon, expressions and couplets of the sonnet. On the other hand, a more logical relation and a stronger consolidation can be made among the couplets of the sonnet that facilitates understanding of the couplets.In this article it is aimed to clarify and analyze the relationship between the sonnet and the Koranic story, it is also meant to demonstrate a different analysis and interpretation with reference to Hafiz's amenability from The Holy Koran verses, in addition to other meanings and expositions presented till now.
    Keywords: The Holy Koran, Ibrahim, Ishmael, Hafiz, black Eyelashes, Amenability
  • سادینا امینی، حسین منصوریان سرخگریه
    از دیرباز و از نخستین ادوار رشد تدریجی و بلوغ فکری بشر؛ انسان همواره در جستجوی مبانی و منابع بعضی از علوم در حوزه های گوناگون، به ویژه در حوزه علوم انسانی بوده است. و در همین فرایند چه بسا در اندیشه کشف رمز و رازهای مرتبط با همگرایی این علوم نیز بوده باشد. بی گمان خاستگاه اغلب علوم انسانی از وجوه مشترک برخوردارند، ولیکن در ادامه به جهت گسترش دامنه آن ها، این گونه به نظر می رسد که سرچشمه های تکوین و شکل گیری آن ها باید متفاوت باشد.
    لذا مقوله هایی مانند اسطوره و عرفان، اگرچه دارای رویکردهای به ظاهر متفاوت هستند، اما همگرایی این دو در مواضع متعدد به ویژه در بعد تاویل پذیری، نمادین بودن زبان، مبانی شناخت، تقدس و کیفی بودن زمان و مکان، دین گرایی و سنت شکنی بر کسی پوشیده نیست.
    وجوه اشتراک در این همگرایی اگر چه هر یک دارای برجستگی های ویژه ای است که در تقریب این دو مفهوم نیز تاثیرگذارند، اما میزان و کمیت اثربخشی تمامی وجوه یکسان نمی نماید. در این میان وجوهی مانند: تاویل پذیری، نمادین و استعاری بودن زبان در دو مفهوم اسطوره و عرفان و نیز مبانی شناخت و معرفت شناسی و کیفی بودن زمان و مکان در قیاس با سایر وجوه دیگر، از جایگاه برتر برخوردار می باشند. به نظر می رسد که مقوله های از جمله: دین گرایی، هنر گرایی، روایت گری، سنت شکنی و تاثیر متقابل معنایی؛ هر یک در جایگاه خود، در تعمیق این همگرایی بی تاثیر نباشند. البته با اندکی تامل بیشتر شاید بتوان به وجوه دیگری در این همگرایی دست یافت، که نگارنده به جهت پرهیز از اطناب در کلام، به همین اندازه بسنده می نماید.
    کلید واژگان: همگرایی, عرفان, اسطوره, زبان نمادین, تاویل پذیری
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال