جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "درخت" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"
تکرار جستجوی کلیدواژه «درخت» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
درخت در شعر فارسی اهمیت ویژه ای دارد. عناصر فرهنگی، دینی، اسطوره ای، اخلاقی، عرفانی، و سیاسی گزاره هایی متاثر از درخت دارند. درخت بعد از آب و خورشید پدیده ای مهم است که عناصر و موقعیت های ویژه ادبی از آن آفریده می شود. با ظهور حوادث مختلف سیاسی در سده اخیر ازیک سو و خلق اندیشه ها و سبک های متعدد هنری، ازسوی دیگر، شیوه های خلاقانه پیوند پدیده های طبیعی با عناصر انسانی برجسته شده است. تصویر درخت در شعر نو جلوه ای تازه و چندجانبه یافته است. شاعران نوپرداز نقش های ویژه ای به عناصر غیرانسانی می بخشند و از این میانه درخت همزادی انسان گونه است که تحولات جامعه انسانی را در قامت خود نشان می دهد. در پژوهش حاضر، با تحلیل و توصیف شواهد شعری به روش کتابخانه ای در اندیشه شاعران منتخب، آشکار شد که درخت نمودار ناکامی های شخصی، عشق ورزی، واسطه ادراک، شاخص آزادی، معرف زیست بوم، نماد، تصویر مجسم مرگ و نیستی، انعکاس استبداد و نماینده انکار موجودیت انسان در حاکمیت استبداد است.
کلید واژگان: شعر نو, عنصر فرهنگی, شاعران نوپرداز, درختTrees have special importance in Persian poems. Cultural, religious, mythical, ethical, mystical, and political elements have propositions influenced by trees. Following water and the sun, the tree is an important phenomenon from which special literary elements and situations are created. The creative ways of connecting natural phenomena with human elements have been highlighted by the emergence of various political events in the last century on the one hand, and the creation of many artistic ideas and styles on the other hand. The tree image has found a new and multifaceted effect in modern poetry. Modernist poets give special roles to non-human elements and among these, the tree is a human-like mirror image that shows the evolution of human society in its stature. Using the library method and based on an analysis and explanation of poetic evidence in the thoughts of selected poets the current research revealed that the tree could be an image of personal failures, love, a medium of perception, an indicator of freedom, a representative of an ecosystem, a symbol, a sign of death and nonexistence, and a reflection of tyranny and a denial of human existence under the rule of tyranny.
Keywords: Modern Poetry, Cultural Element, Modernist Poets, Tree -
بررسی و تطبیق اشعار شاعران بزرگ در نزدیک تر ساختن ملل گوناگون و شناخت جهان بینی مشترک آن ها به ما یاری می رساند و در سایه این پژوهش ها امکان تفهیم بهتر شعرها و انتقاد موثر آن ها میسر می شود. سهراب سپهری و اکتاویو پاز از آن دسته شاعرانی اند که عمیقا به خاطر علاقه زیادشان به فرهنگ هند و اساطیر جهان نگرش شاعرانه مشابهی را به ویژه در رابطه با عناصر بنیادین هستی، درخت، آب و نور دارند و از آنجایی که در بافت اساطیری، این عناصر باهم پیوندی ناگسستنی دارند با کارکردی یکسان در شعرهایشان متجلی شده اند. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی کارکرد این عناصر در اشعار آنان بررسی و تبیین شده است. هر دو این شاعر در اشعار خود با بهره مندی از ساحت اساطیری، پیوند انسان با درخت، درخت با آب و نور و پیوند آب و نور و در نهایت پیوند ژرف انسان، درخت، آب و نور را با بیانی شاعرانه و مشابه هم منعکس ساخته اند که با درک این مسیله، نه تنها تحلیل بسیاری از ترکیبات غریب و نامانوس شعری این دو شاعر آسان می شود بلکه زیبایی های شاعرانه آن ها نیز رخ می نماید و در سایه این تحلیل، پیوند سپهری و پاز از منظر نگرش شاعرانه و اساطیری پدیدار می شود. با واکاوی پیوندهای ژرف بین عناصر یاد شده، نتیجه حاصل این است که این عناصر در اشعار این دو شاعر به یک وحدت هستی شناسانه ختم می شود و این عناصر و شاعر به عنوان یک «حقیقت واحد» نمود پیدا می کنند.کلید واژگان: سهراب سپهری, اکتاویو پاز, درخت, نور, آبComparative studies of the poems of great poets assists in the affinity among different nations and the recognition of their outlooks and sometimes under the aegis of these studies, the possibility of better understanding of their poems and their effective criticisms is ensured. Sohrab Sepehri and Octavio Paz are among those poets who, due to their excessive interest in the culture of India and world mythology, have a similar poetical approach specially towards the basic elements of the entity, tree, water and light and since in mythological context these elements have a coherent relationship, they have been appeared with a same function in the poems of Sepehri and Paz. In this study, the functions of these natural elements in their poems have been studied and expressed in a descriptive-analytical method. Both of these poets, using mythological construct, have reflected the union between the human and tree, the union among tree, water and light, and the union between water and light, and finally the deep relationship among human, tree, water and light have reflected in a similar poetical utterance which understanding this not only helps in the analysis of many of the odd and weird poetical compounds of these two poets, but also in the demonstration of their poetical pulchritude and under the aegis of this study the link between Sepehri and Paz from a poetical and mythological approach is revealed.Keywords: Sohrab Sepehri, Octavio Paz, tree, Light, Water
-
پژوهش حاضر به توصیف و تحلیل نشانه-معناشناختی پدیداری سه نقش مایه درخت از سه نقاش نوگرای ایرانی می پردازد. از آن جاکه نقش مایه درخت نه در فرم ارجاعی خود بلکه در ساحت نشانه-معناشناسی همواره از تعریف پذیری می گریزد، هدف پژوهش حاضر بازخوانی و بازیابی معانی جدید و تودرتوی درخت در قالب نظام های دیداری است. روش این پژوهش نشانه-معناشناختی پدیداری با تمرکز بر مولفه های دیداری است. نمونه ها - هم برای نقاشان و هم برای نقاشی ها- به طور هدفمند از میان نقاشان نوگرای ایرانی که توجه ویژه ای به پدیدارهای متفاوت درخت داشته اند، برگزیده شده است؛ نقاشان عبارتند از داوود امدادیان، ابوالقاسم سعیدی، عبدالله عامری الحسینی که از هر کدام دو نقاشی با محوریت درخت انتخاب کردیم. داده ها به صورت کتابخانه ای از منابع چاپی و برخط گردآوری شده و براساس فرایندهای پژوهش نشانه-معناشناسانه توصیف، تحلیل و مقایسه شده است. در نهایت با عبور از تمام مراحل یاد شده، داده ها حاکی از آن است که شوش گر الف/نقاش از طریق پیوند کارکرد حسی-ادراکی و زیبایی شناختی، نقش مایه درخت را در نقاشی بازنمایی می کند و در فرایندی گفتمانی از ویژگی های رخدادی، شوشی، تنشی، پدیدارشناختی و جسمانه ای برخوردار می شود و با تکرار چنین فرایندی از جانب شوش گر ب یا مفسر/نگرنده، در گذر از لایه های معنایی و فرهنگی، بازآفرینی معنای درخت با انباشت لایه های بیشتر به طور مداوم رخ می دهد.کلید واژگان: نشانه -معناشناسی, پدیدارشناسی, نشانه-معناشناختی پدیداری دیداری, درختThe current paper is a phenomenal semio-semantic study of the tree in Iranian modernist paintings. The motif of the tree would escape definition if confined to its semio-semantic dimension. That is why the present study intends to find new meanings for the complicated motif of the tree within the visual frameworks. The focus on the visual elements is central to this semio-semantic method. Interestingly, some Iranian modernist painters were preoccupied with the phenomenon of the tree in different forms. I have selected some works by Davoud Emdadian, Abulqasem Sa’idi, and Abdullah Ameri Alhosseini (picking two works from each artist). Along with the desk research including library and online sources, the data have been collected and analyzed according to the semio-semantic approach. The data shows that the becoming agent A/painter represents the motif of the tree by drawing a connection between the sensory-perceptual and the esthetic functions. Moreover, in the discursive processes, the becoming agent A/painter takes the advantage of elements such as the event, becoming, tension, phenomena, and body. The becoming agent B or the interpreter’s repetition of the process, during the passage through different layers of meaning and culture, re-creates the meaning of the tree as different layers are accumulated.Keywords: semio-semantics, phenomenology, phenomenal semio-semantics of the visual, treeKeywords: Semio-semantics, phenomenology, Visual phenomenal semio-semantic, Tree
-
گیاهان بویژه درختان همواره حضوری سمبلیک در میان آیین ها و ادیان مختلف داشته اند. صورت مثالی درخت پر از رمز و رازهایی است که انسان به عنوان بخشی از آن یا بهتر است بگوییم بخش مرکزی این تصویر به شمار می رود. درخت به واسطه خصیصه های متمایزش به نوعی پیونددهنده عناصر زمینی و آسمانی است. سهروردی و مولانا با امتزاج خصیصه های اساطیری و عرفانی درخت، تصویری ابداع کردند که چند پهلو، گریزپذیر، ذوالبطون و در عین حال جامع اضداد است. آنان در آثار خود از تصویر درخت برای بیان معانی و مفاهیمی گوناگونی بهره بردند. به بیان دیگر، درخت به عنوان یک تصویر واحد برای معانی متعددی به کار رفته است. این جستار با روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داستان های تمثیلی سهروردی و مثنوی مولوی سعی دارد به بررسی تصویر درخت به عنوان ایماژی بپردازد که سازنده معنی است و در عین حال حیات و جهان بینی عارف با این تصویر و مانند آن تعریف می شود.کلید واژگان: درخت, اساطیر, عرفان, سهروردی, مولاناPlants, especially trees, have always had a symbolic presence among various religions and denominations. An example of a tree is full of mysteries that humans are a part of, or rather the central part of this image. The tree is a kind of link between earthly and celestial elements due to its distinctive properties. Suhrawardi and Rumi, by combining the mythological and mystical features of the tree, created an image that is multifaceted, evasive, ulterior, and at the same time comprehensive of opposites. In their works, they used the image of the tree to express various meanings and concepts. In other words, the tree has been used as a single image for several meanings. This article tries to study the image of the tree as an image that is a constructor of meaning and at the same time the life and worldview of the mystic with this image and the like by defining descriptive and analytical methods and relying on the allegorical stories of Suhrawardi and Rumi's Masnavi. It becomesKeywords: Tree, Mythology, Mysticism, Suhrawardi, Molana
-
مقدس، مفهومی است که در طی آن یک پدیده، به واسطه ارتباط با نیروهای مافوق طبیعی، منحصر به فرد و از محیط پیرامونش جدا می گردد و در نتیجه دارای قوانین ویژه ای می شود. در هر صورت مقدس نوعی تجلی ویژه خدا است که می تواند به مخلوقات منتقل شود. درخت در فرهنگ های گوناگون هم بنا به دلایل فیزیکی و هم به دلیل مجاورت و یا جانشینی با امر قدسی، جایگاه قداست گشته است. در حوزه تمدنی هلیل رود به واسطه ویژگیهای جغرافیایی(آب فراوان و زمین مناسب) درختهای فراوانی می روید و همین امر منجر به توجه خاصی به درخت در این منطقه شده است. در این پژوهش تلاش شده تا از طریق مطالعات میدانی و با روشی توصیفی و تحلیلی و و رویکرد نشانه شناختی، شیوه های تقدس درخت و انتقال آن در حوزه هلیل رود، بررسی شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهمترین شیوه های تجلی قداست از طریق هم نشینی درخت با امر قدسی صورت گرفته است. کهنسالی و قدمت درخت، ارتباط دادن درخت با فرد مقدس، درخت به عنوان جایگاه اجنه و نیروهای غیبی، هم نشینی درخت با مردگان و خاصیت های طبیعی و دارویی از مهمترین عوامل تقدیس درخت در حوزه هلیل رود محسوب می شوند.
کلید واژگان: اسطوره, تقدیس, هلیل رود, درخت, توتمIntroductionThere are various theories about what is holy and is unholy, and their causative agents. Generally, due to these theories, it can be said that communication with supernatural forces, differentiation, perfectionism, and being free from any contamination, are the most important holy attributes leading to a sense of fear and attraction in believers. These attributes in the Islamic culture go back to the nature of God, and accordingly, the creatures are sanctified to the extent that they possess this divinity. Based on these definitions, one of the holy manifestations can be the tree. The nature of the tree as a masterpiece of creation has always been admired and respected by various peoples, as much as it has been praised as a totem. Accordingly, this article attempts to examine the concept of holy issue, methods and holiness factors of the tree in the popular culture of the people in the field of civilization of Halil Rood.
MethodologyAccording to the field of study of this paper - which is popular culture – the method of collecting data is the field method. In this way, the authors have gathered information on this subject by attending among people and visiting holy places and phenomena. The research method is also descriptive and analytical method. It means that firstly by describing the holy phenomena, the characteristics of the holy trees are shown. Then we analyze the reason and condition of the holy issue according to a semiotic approach. "Semiotics is the study of everything that points to something else. Semiotics is associated with the production of meaning and representation- as the Meta-analysis- seeking to show how meaning is constructed through the interaction of signs with one another. Meaning is influenced by systems and codes, so it is necessary to reach the methods of meaning, to obtain the codes or systems that govern the phenomena or texts. Accordingly, the goal of semiotics is to classify and regularize the structure of texts in order to achieve systems that consciously or unconsciously create meaning in the texts. Myth, too, has a very high capacity for semiotic analysis because it wants to provide a symbolic response to ontological and metaphysical ambiguities. Myths consist of signs that symbolically represent the ideal human world. Although different myths differ in details, but derived from human mind, it can admit that they are similar in structure and pattern. The holy issue- as already mentioned - is the basis of religion and mythology, which has manifested itself in various forms and traditions in the mental structure of man and mythology. Accordingly, the semiotics of myth is an attempt to achieve the unifying structure of the human mind and the integration of its mental products. From a semiotic point of view, any phenomenon that enters into the mythical structure, based on the contradictory structure of the human mind, enters into one of the holy antithetical categories, and accordingly constitutes a part of the myth as a whole. The holy and the unholy are also understood in this way through the contrast.
DiscussionSanctification (holiness) is a kind of cultural process that connects man with the meaningless nature in a supernatural sense. So every sacred thing is as a material symbol that is accompanied by an immaterial (spiritualistic) sign. This transforms sanctification into a process of sign that is achieved through the co-existence and succession of signs. The Sanctification of the tree also has a symbolic mechanism. It means that the tree, through its succession and communion with the sacred phenomenon, transcends its material status and becomes an immaterial (spiritualistic) phenomenon. Old age and greenness are the factors that can distinguish one tree from the other, and this distinction gives the tree a new and unmistakable image and brings it into the sacred structure. This distinction results in the "perfection" of the tree. One of the trees with this feature is the cypress tree. Being old and green as a distinctive and natural characteristic of the cypress and its association with saints such as Prophet Zoroaster is one of the main factors of sanctification of the cypress in Iranian culture. Trees and other plants, not through themselves, but for the sake of what they discover, become manifestations of power and take on a sacred aspect as a religious matter. One of these discoveries is the medicinal and medical properties of some trees. Linked to the phenomenon of human life, death, and immortality, this gives the tree a symbolic aspect. Symbolism of the tree with the sacred and the cosmic issue has appeared in the myths in the form of the body of God in the form of a tree, depicting the plant gods. The medicinal property of the tree is the characteristic that separates and transfers the tree from the natural status to the sacred or holy status. Any phenomenon can be sanctified by being replaced by the divine, such as the old age and the medicinal properties mentioned before because it indirectly replaces the immortality of God. Sometimes the sanctification (holiness) of the phenomenon is made not by the substitution property, but by the proximity and co-existence of the sign with the sacred or holy issue. Lotus, for example, is sanctified because of its proximity to burial places or Imamzadeh or Ghadamgah for "something else" on it. In other words, by its presence in the proximity of the sacred or holy place and by the natural property of its tree (resurrection) it repeats and renews something superhuman (female fertility) and becomes a symbol and allegory as a matter of divinity. In the structure of religions, this sanctification (holiness) usually manifests itself in the form of specific individuals (prophets, imams, devotees, etc.). Any phenomenon that somehow falls into the companionship of these people can have the attributes of the sacred or holy issue. The attribution of the palm tree to Ali (AS) is one of the reasons for the holiness of this tree. In the field of Halil Rood, any tree that is in any way related to the world of the dead and the world of jinn, and in general to the mysterious forces, is taboo and sacred. This means that it simultaneously evokes a sense of admiration and fear. The source of this fear is the belief in the supernatural and evil force that exists in the tree.
ConclusionThe main reason of the holiness or sanctification of the tee comes from the natural and intrinsic properties of the tree itself, such as the constant growth, renewal, and greenness of the tree that has led to an animistic and vibrant thinking about it and has found a supernatural power. In some cases, the communion and succession of the holy tree has made it sacred. From a semiotic point of view, it can be said that the meaning of the holiness of the tree is formed by differentiation and difference. That is, the distinction that creates a supernatural belief about the tree and turns it into a sacred concept. The results of this study show that this distinction and holiness in the tree is mostly made through the process of companionship and in some cases by substitution with the sacred issue. Until the tree enters into the sacred structure of myth through the human mind, it is a sign as other signs without any particular meaning, but becomes a holy and meaningful element upon entering the sacred structure. This structural character is not just limited to the tree and can encompass other broader contexts such as place, time, objects, rituals, and so on. In the cultural domain of Halil Rood, this sacred inclusive structure is present.
Keywords: Myth, scared, Halil Rood, tree, Totem -
درخت از همان آغاز خلقت به نوعی با زندگی انسان پیوند خورده و در اساطیر، آیین ها و باورهای مردم نقش مهمی داشته است؛ و به دلیل ارتباط ادبیات با اساطیر در متون ادبی نیز بازتاب داشته است؛ یکی از متون ادبی فارسی که درخت بازتاب وسیعی در داستان های آن داشته مرزبان نامه است. در این مقاله مفاهیم اساطیری و نمادین درخت در مرزبان نامه مورد بررسی قرار گرفته است. فرض نویسندگان بر این بوده است درخت در داستان های مرزبان نامه علاوه بر کارکرد ادبی، دارای کارکرد اساطیری و اعتقادی و آیینی است. مبتنی بر ایده مذکور و با تحلیل محتوایی داستان ها این فرضیه اثبات شده است؛ با این توضیح که ده ویژگی اساطیری درباره درخت در مرزبان می توان مشاهده کرد؛ از قبیل درخت کیهانی، اشراق (آگاهی بخشی)، شفادهی و درمان بخشی، ارتباط درخت با پریان، ارتباط با مار، نقش درخت در تعیین سرنوشت، پناهگاه بودن درخت، ارتباط درخت با نسب شناسی، پرستش درخت، سخنگویی درخت. کاربرد گسترده مفاهیم اساطیری درخت در مرزبان نامه فرضیه تالیف شدن کتاب در عهد ساسانیان و در زمان انوشیروان ساسانی را تقویت می کند. به علاوه مقدس و محترم بودن درخت در نظر انسان ها و حضورش در زندگی آنها ناشی از نیاز انسان ها به درخت به عنوان منبع غذایی و دارویی بوده است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و از نظر فضای انجام کار کتابخانه ای است.کلید واژگان: اساطیر, درخت, اشراق, پریان, مار, نسب شناسی, مرزبان نامهFrom the very beginning of creation, the tree has somehow been linked to human life and has played an important role in the myths, rituals and beliefs of the people; Because of the relationship between literature and mythology, the tree has also been reflected in literary texts;Marzbanameh is one of the Persian literary texts in which the tree has a wide reflection. In this paper, the mythological and symbolic concepts of the tree in Marzbanameh are studied. The authors hypothesized that the tree in Marzbanameh stories had a mythological, religious function in addition to its literary function.Based on the aforementioned idea and by analyzing the content of the stories, this hypothesis has been verified. It must be explained that ten mythological attributes of the tree Marzbanameh can be observed, such as the cosmic tree, Illumination (awareness), healing, the relationship between the tree and the fairy, relationship with the snake, the role of the tree in determining the fate, the shelter role of the tree, the relationship of the tree with the genealogy, the worship of the tree, the speaking tree. The widespread application of the mythological concepts of the tree in Marzbanameh reinforces the hypothesis that the book was written in the Sasanian era and in the time of Anushirvan. In addition, the tree's sacredness and respect for humans and its presence in their lives have been due to humans' need for the tree as a food and medicine source. The research method is descriptive-analytical in terms of library work space.Keywords: Mythology, Tree, awareness, Fairy, Snake, genealogy, Marzbanameh
-
شخصیت داستانی در تعیین و تبیین تفاوت های داستان های کلاسیک، مدرن و پسامدرن نقش برجسته ای دارد. داستان کلاسیک قهرمان محور و دارای شخصیت هایی مقتدر و متمرکز است که داستان حول آن شخصیت ها می چرخد. در داستان مدرن با نوعی سوبژکتیویته مواجه هستیم و شخصیت، جهان را بین خود و دیگری تقسیم می کند اما در داستان پسامدرن شخصیت از مرکز به حاشیه رفته و تمایزی میان خود و دیگری قائل نیست. نقش هویت که در داستان مدرن برجسته بود در داستان پسامدرن کم رنگ شده و شخصیت ها دچار «من پریشی» هستند. شخصیت پسامدرن در حال سیلان، لغزندگی، هویت پریشی و گسست از قالب های ذهنی، زبانی و اجتماعی است. دلوز و گتاری دو اصطلاح «درخت» و «ریزوم» را وضع کردند و منظور از این اصطلاحات، دو نوع شیوه تفکر و اندیشه است. از نظر آن ها رویکرد درختی، عمودی، متمرکز و دارای سلسله مراتب از پیش مشخص است؛ اما رویکرد ریزومی افقی و کوچ گرایانه است و تابع هیچ اقتداری نیست. تفکر درختی نشان دهنده فلسفه «بودن» و رکود، اما تفکر ریزومی نشان دهنده فلسفه «شدن»، تفاوت، سیلان و ارتباط شبکه ای است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شخصیت ها در داستان کلاسیک و مدرن - با همه تفاوت هایی که باهم دارند- مبتنی بر رویکرد درختی اما در داستان پسامدرن مبتنی بر رویکرد ریزومی هستند.
کلید واژگان: شخصیت, درخت, ریزوم, کلاسیک, مدرن, پسامدرن -
تقدس درخت و گیاه از دیرباز تا امروز سبب شده است تا در اساطیر، ادبیات و فرهنگ عامه بر جلوه های گوناگون آن اشاره شود. در فرهنگ مردمان کهگیلویه و بویراحمد، بن مایه های اساطیری درخت و گیاه مانند اعتقاد به درمانگری آن، سوگند خوردن، آیین خوشبو کردن خانه ها و نماد مرگ و زندگی بودن آن در اشعار محلی و آیین های این مردمان نمودی آشکار دارد. هدف این پژوهش، تحلیل بن مایه های اساطیری گیاه و درخت در فرهنگ مردمان کهگیلویه و بویراحمد و توجه به جنبه های ادبی این بن مایه ها در اشعار محلی آن هاست. این پژوهش به شکل بنیادی، بر پایه مطالعات کتابخانه ای میدانی و به روش تحلیل محتوا انجام شده است. بسیاری از بن مایه های گیاهی مانند گیسو بران، معطر کردن خانه با دود گیاهان، اعتقاد به شفابخشی گیاهان در فرهنگ مردمان کهگیلویه و بویراحمد، نمودی اساطیری دارند که در فرهنگ ایران باستان یافت می شوند. عمل سوگند خوردن به درخت، بیشتر از سوی کشاورزان و با تاکید بر سبزی آن و در اثبات درستی سخن خود است. آن ها برای خوشبو کردن فضای خانه ها و همچنین، برای درمان بیماری ها از گیاهان کوهی استفاده می کنند که سبب دور شدن شیاطین به اعتقاد این مردمان می شود. زنان این مردمان در مراسم سوگواری، موی سر خود را برای مرگ عزیزان پس از گشودن بریده و در زیر درخت دفن می کنند که نمادی از مرگ است. پس از گذشت یک سال و با رشد موهایشان امکان ازدواج مجدد را برای خود فراهم می کنند. همچنین، آن ها موی سر و ناخن خود را زیر درخت بلوط برای باروری، دوری از بیماری و جادو دفن می کنند.
کلید واژگان: گیاه, درخت, بن مایه, اساطیر, مردمان کهگیلویه و بویراحمدThe various representations of the sanctity of tree and plant have long been recorded in mythology, literature and culture. In the culture of the Kohgiluyvu-Bouir-Ahmad tribe, certain representations of the mythology of tree and plant enjoy from evident exemplifications. These include swearing, the ritual of the freshening up the houses, the alighnment of the human race with the plant, the symbol of the death and livelihood of the local poems, and the rituals of these people. The aim of this study is towards an analysis of mythological indices of plant and tree in the Kohgiluyvu-Bouir-Ahmad people with respect to the literary facets of these indices in their folk/local poem. Being fundamental in type, using content analysis, this study has been conducted based upon library-local resources and studies. Many of the indices such as hair cutting, freshening up the house using the plant smoke, believing in the healing power of plants and vegetal pedigree of human have got mythological representation, which can also be found in the culture of ancient Iran. Swearing to the tree is done mostly by farmers, intended to put an emphasis upon the greanness of the tree and proving the truthness of his words. They use mountain plants to freshen up their home environment and to treat illnesses. This is believed to remove the evils.
Keywords: plant, tree, indices, myth, Kohgiluyvu-Bouir-Ahmad -
در جستار حاضر، استعاره مفهومی «جهان هستی، درخت است» در سه متن عرفانی انسان کامل عزیزالدین نسفی، مرصادالعباد نجم الدین رازی و معارف بهاءولد بررسی می شود. پرسش های پژوهش عبارت اند از: 1. نویسندگان این آثار کدام یک از دریافت ها و تجربه های عرفانی انتزاعی خود را درباره عالم هستی با بهره گیری از قلمرو مبدا درخت تبیین کرده اند؟ 2. از انطباق میان حوزه مبدا و مقصد در استعاره مفهومی مورد بحث، چه جفت های متناظری شکل گرفته است؟نگارندگان برای پاسخگویی به این پرسش ها، ابتدا به شیوه استقرایی متن های مورد مطالعه را واکاوی و شواهد کاربرد استعاره مفهومی «جهان هستی به مثابه درخت» را استخراج کردند. سپس به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی داده های پژوهش پرداختند. دستاورد تحقیق بیانگر آن است که نویسندگان یادشده از این استعاره مفهومی به منظور بیان مفاهیمی چون مبدا آفرینش، توحید ذاتی، انسان کامل، بلوغ و حریت، مبدا ارواح، مبدا عالم، وحدت وجود، مرگ و معاد استفاده کرده اند. بعضی از جفت های متناظری که در این آثار، از نگاشت درخت و اجزا و عناصر مربوط به آن بر پدیده های انتزاعی عالم هستی حاصل می شود عبارت اند از: «درخت/ جهان، آفرینش و هستی، زمین و آسمان (مجازا دنیا)، جسم انسان»، «میوه/ انسان، حضرت محمد (ص)، روح انسان»، «تخم/ عقل اول، روح محمدی، گوهر ذات الهی»، «رسیدن و پختن میوه/ رسیدن آدمی به کمال» و «جداشدن میوه از درخت/ مفارقت روح از جسم».کلید واژگان: متون عرفانی, استعاره مفهومی, جهان هستی, درختThe conceptual metaphor of “the universe is a tree” in three mystical texts of the Perfect Man by Azizedin Nasafi, Morsad al-Abad by Najm al-Din Razi and Education by Baha'valad will be examined in this paper. The research questions are: a) Which of their mystical-abstract experiences about the universe have the authors elucidated deploying the territory of the tree? b) What corresponding pairs have been shaped through interaction between the source and target domains in the conceptual metaphor? To answer the questions, the researchers initially examined the texts inductively and extracted instances of application of the conceptual metaphor, "the world as a tree". The research data was then analyzed using descriptive-analytical method. The findings indicate that the authors have utilized the conceptual metaphor to express concepts like the origin of creation, inherent monotheism, perfect man, puberty and liberation, the origin of spirits, the origin of the universe, the unity of existence, death, and resurrection. Some of the corresponding pairs in the studied works are derived from mapping tree and its components onto the abstract phenomena of the universe, including “tree/universe, creation and existence, earth and sky (metaphor for world), human body”, “fruit/human, the Prophet Mohammad (PBUH), human soul”; “seed/first intellect”; “Mohammadi soul; sublime divine essence”; “fruit growth and ripening/reaching perfection by human”; and “fruit separation from tree/detachment of soul from body”.Keywords: Mystical Texts, conceptual metaphor, Universe, Tree
-
طبیعت و گرایش به نباتات از دیرباز در فرهنگ ایران زمین از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است این گرایش در انواع ادبیات فارسی از جمله غنایی، تعلیمی، عرفانی و...به عنوان یکی از شاخه های بارز این فرهنگ به خوبی مشهود است به طوری که حتی می توان بر این مدعا بود که طبیعت گرایی یکی از بن مایه های اصلی و شاخص در زمینه های مختلف ادبیات کهن فارسی است از این رو درختان از کارآمدترین عناصر بیان این مدعا هستند. حضور درختان با توجه به کاربردشان، شکل ظاهری و دیدگاه خاص هر شاعر نسبت به آنها قابل تامل است. این حضورگاه نماد استواری و بلندقامتی، زیبایی و عشوه گری بوده و نیز گاهی جنبه ی کاربردی تمثیلی، استعاری و یا تشبیهی داشته وحتی در برخی از موارد نیز با توجه به موقعیت فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی شاعر، مفهومی آرکائیسمی (کهن الگو) و یا حتی اید ئولوژیکی پیدا کرده است؛ از این رو این مقاله به بررسی جایگاه درخت در دیوان غزلیات حافظ شیرازی و دیوان غزلیات خواجوی کرمانی و مقایسه این کاربرد ها می پردازد.کلید واژگان: درخت, حافظ, خواجو, طوبی, گیاه
-
نظامی برجسته ترین شاعر ادبیات کلاسیک فارسی در حوزه منظومه های غنایی است که پنج گنج او از شهرت و اهمیت خاصی برخوردار است. در میان منظومه های پنج گانه او، هفت پیکر تمایز و تشخص ویژه ای دارد؛ زیرا در قالب افسانه های آن، مجموعه ای از اسطوره ها، رمزها، و نمادها به مخاطب ارائه شده است. در هرکدام از شخصیت ها، اقلیم ها، سیارات، گنبدها، و رنگ های توصیفشده در این افسانه ها رمز یا نشانه ای اسطوره ای نهفته است. در میان این نمادها و اسطوره ها، عناصر نباتی به ویژه درختان بسیار قابل توجه هستند. برخی از این عناصر نمادهایی هستند که به این اثر اختصاص ندارند و جلوه های آنها را می توان در اسطوره های سایر ملل نیز مشاهده کرد. نگارندگان در این مقاله که به روش اسنادی و کتابخانه ای نوشته شده است، کوشیده اند با نگاهی دیگرگونه به افسانه های هفت پیکر، درختان نمادین توصیفشده در آنها را بررسی کنند.کلید واژگان: نظامی گنجوی, هفت پیکر, نماد, اسطوره, درختIn Persian classic literature, Nizami Ganjavi is the most prominent poet of lyrical poetry, and his Panj Ganj (Five Jewels) are well-known and have great importance. Among these five books, Haft Paykar is an outstanding one, because its legends and fables present myths, symbols and codes to the reader. Every described character, region, planet, dome and color, have a symbol or code. Among these myths and symbols, vegetables, especially trees, are most salient. Some of the symbols can be found in the myths of other nations, but some of them are special and unique to this book. Using descriptive-analytical and library methods, the authors of present article attempt to examine symbolic trees in the legends of Haft Paykar.Keywords: Nizami Ganjavi, Haft Paykar, Symbol, Myth, Tree
-
«درخت»، مضمون تکراری در متون مقدس، عهد باستان، ادبیات و نقاشی است. همین مضمون دارای سهم اساسی است که آن را در بعد جهانی قرار می دهد. بعدی که آن را تبدیل به کهن الگوی ارزشمند برای طاهر بن جلون، نویسنده فرانسوی زبان اهل مراکش کرده است. در اشعار او، خواه در بطن رمانهایش، درخت همچون داده ی جغرافیایی، طبیعی، نشاط آور و خیالی عمیقا حضور دارد. همین درخت تا حد یک شخصیت و سخنگویی پیش می رود که به واسطه پویایی و سرزندگی خود اعمال را تغذیه می کنند. همچنین به مکانی مساعد برای نمود خیالی و باور نکردنی تبدیل می شود. بنابراین ارزش سمبلیک آن نیز از این زاویه است. در نزد طاهر بن جلون، درخت همچون پدر و مادر، همچون اسطوره، همچون شاهد عینی ظلم و فریب، جلال و فقر نمود می یابد.کلید واژگان: درخت, هویت, دوام, تصویر شبانیRecherches en Langue et Littérature Françaises, Volume:10 Issue: 17, Fall and Winter 2016, PP 225 -233Larbre est thème récurrent dans les textes sacrés, dans lantiquité, dans la littérature et la peinture. Il est doté dune part cruciale qui linscrit dans une dimension universelle, laquelle dimension en fait un archétype cher à lécrivain francographe Tahar Ben Jelloun. Soit dans ses poèmes, soit dans ses romans, larbre est fortement présent en tant que donné géographique, naturelle, euphorique et en tant que donnée fictive. Il peut même aller jusquà devenir un déclic, un personnage, un porte-parole qui nourrit laction par son dynamisme et par sa vitalité. Mieux, il en va de même pour devenir un lieu propice au fantastique et à létrange. Lolivier, le palmier, larganier le figuier corroborent, chez Tahar ben Jelloun, la quête initiatique, lattachement à la terre et la quête de lidentité dans un monde problématique ; doù donc la valeur symbolique de larbre qui, de par sa verticalité, mime laction humaine et résume la cyclicité et le mouvement cosmique. Chez Tahar Ben Jelloun, larbre est perçu comme un père et une mère nourriciers, comme un mythe, comme un témoin oculaire de la tyrannie et de la supercherie, de la splendeur et de la misère et du simulacre social.Keywords: Arbre, Verticalité, Bucolique, Pérennité, Identité
-
عدم تبلور عنصر ترس از گذر زمان در ساختارهای تصویری آخرین رمان نویسندهای که کلیه نوشته های پیشین او در سری بیست جلدی روگون- ماکار مملو از تصاویر زمانی (در معنای دوورانی آن) بوده و نیز اختصاص داستانی که بر خلاف قواعد حاکم بر ناتورالیسم، غایت شور و سرمستی عشق بیبدیل را در تولد نوزادی میداند که قرار است «منجی» و مسیح جهان نوین شود، ما را بر آن داشت تا مطالعه ساختارهای تصویری آخرین رمان از این مجموعه را به دقت مورد بررسی قرار داده و از پی آن در صدد ردیابی جهتگیری نهایی نظام تخیلی نویسنده، یعنی امیل زولا، در رویارویی با عنصر مرگ و ترس از گذر زمان باشیم. این حقیقت که عناصر ترس در نوشته های پیشین زولا بدون ایجاد هیچ ردپا یا نشانی از خود، به یکباره از ساختارهای تصویری عالم داستانی دکتر پاسکال رخت بربستهاند نشان از تغییر نوع ذهنیت و جهان بینی نویسنده در رویارویی با دنیای پیرامونی خود و به خصوص عنصر زمانمندی در معنای فلسفی آن دارد. در این مقاله در نظر داریم تا روند تغییر این نوع نگرش در جهانبینی را در چهارچوب تغییرات صورت گرفته در نظام ساختهای تصویری رمان پی گیری کنیم. این تغییرات در چه جهتی است؟ نظام تخیلی نویسنده به چه صورت توانسته است ردپای مرگ و ترس از گذر زمان را از تاروپود عالم داستانی خود پاک کند؟ تبلور کدام دسته از کهنالگوها یا ساختارهای تصویری توانستهاند جایگزین عناصر تصویری ترس و مرگ شوند و حرکت ساختارهای تصویری ذهن را به سمت تناوب هارمونیک و پایدار نظام تخیلی تسهیل کنند؟ اینها جمله سوالاتی هستند که ما در طول این مقاله و با تکیه بر ابزارهای تحلیلی که مکتب گرونوبل در اختیار ما قرار داده به آن ها پاسخ خواهیم داد.کلید واژگان: رژیم شبانه, ساختار دراماتیک- دیالکتیک, هماهنگ سازی, درخت, اسطوره های پیشرومحور, اسطوره های نباتی- قمریClore le vaste cycle romanesque des Rougon-Macquart par un roman qui se démarque par labsence quasi-totale des images temporelles (ces dernières dans la conception durandienne du terme) et qui chante dans lachèvement de lamour idyllique, la naissance dun fils rédempteur, peut nous frapper de stupeur au prime abord. Il nous semble cependant que la genèse de la figure du Fils avec laquelle le roman, et de facto, lensemble de la saga zolienne touche à sa fin, soit inductrice du triomphe de limaginaire zolien vis-à-vis de lexpérience temporelle issue de la fuite du temps.
Nous nous pencherons tout au long de cet article sur la manière par laquelle le romancier _ tout en développant un système figuratif efficace _ procède pour vaincre les forces négatives de la temporalité. Nous cherchons à saisir dans quelle mesure lémergence de certaines structures ou certaines figures archétypales est capable de rejeter langoisse existentielle de limaginaire zolien vis-à-vis de lécoulement temporel et à mettre parallèlement en lumière les structurations figuratives qui assurent le retour équilibrant de limagination créatrice sur la gamme de la syntonie.Keywords: régime nocturne, structure dramatique-dialectique, harmonisation, arbre)de Jessé(, mythes agro-lunaires, mythes progressistes -
قصه های پریان، بخشی از قصه های عامیانه اند که سرشار از رویدادهای شگفت انگیزند. با تامل در این قصه ها می توان از اندیشه ها و باورهایی که ریشه در ناخودآگاه آدمی دارند و در ژرفای فرهنگ ملت ها، جایگاهی بس رفیع دارند، پرده برداشت. از جمله این باورها، اسطوره های گیاهی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای، قصه های پریان ایرانی را از «فرهنگ افسانه های مردم ایران» که در طبقه بندی «آرنه تامپسون» جزء قصه های سحر و جادویی به شماره 300 749 قرار می گیرند، بررسی می کند و به شیوه توصیفی تحلیلی، اجزای سازای این قصه ها را آشکار می نماید و به دنبال آن، اندیشه قداست گیاهان و حضور قهرمان های گیاهی که نوع تغییر شکل یافته خدایان نباتی و باروری اند، تحلیل می شود. بسامد فراوان باور به درخت حاجت و روایات مربوط به آن، ظهور پریان و انسان هایی از طریق درخت و گیاه، بیانگر حضور پررنگ قداست گیاهان و پیوند نهانی انسان و گیاه در افسانه های پریان ایرانی است.
کلید واژگان: قصه های پریان, اسطوره, خدایان نباتی, درخت, گیاهانFairy Tales are a part of popular tales that are full of great and wonderment events. We can unlock thoughts and beliefs which are rooted in human unconscious and have a sublime status in nations’ cultures by reflecting on these tales. Herbal myths are among these beliefs. The article reviews Iran fairy tales from “Dictionary of Iranian Myths” book which are classified in magic and witchery stories No. 300 to 749 in Aarne–Thompson classification system with library method; and it also unlocks constructive elements of these tales with descriptive-analytic method; after these, we analyze the thought of plants’ holiness and presence of herbal heroes which are a various form of herbal and productivity gods. High frequency of believing in wish tree and its related stories, emergence of fairies and humans through trees and plants shows effective presence of plants’ holiness and hidden link of human and plant in Iranian fairy tales.Keywords: Fairy Tales, Myth, Herbal Gods, Tree, Plants -
بازنمود درخت در متون شفاهی روایی (اسطوره ها، افسانه ها و حکایتها) عمیقا به مسایل قوم شناختی همچون محیط، عقاید و سنتها مرتبط است. مقاله حاضر نشان خواهد داد که درخت در متون شفاهی آفریقا ماهیتی حمایت کننده و مقدس دارد و بیانگر مرگ و رستاخیز نیز هست. علاوه بر این کارکردها، درخت در نوعی بی سرزمینی قرار دارد و مرزی است بین دو دنیا: دنیای انسانها و «دنیای دیگر»، یعنی دنیای نیروهای فراطبیعی. درخت، سمبل فرهنگ و طبیعت، سمبل گذر از سادگی به پیچیدگی و وسیله ای برای شناخت انسان از محیط و جامعه خود می باشد. بنابراین درخت با مفهوم انسان در ارتباط است.
کلید واژگان: حکایتهای آفریقایی, درخت, نماد, انسان و جامعهLa représentation de l’arbre dans les textes oraux narratifs (mythes, légendes et contes) est liée étroitement au contexte ethnographique (milieu naturel, croyances, traditions et institutions). Cette étude a, ainsi, montré et confirmé que l’arbre est protecteur, nourricier et sacré. Au-delà de ces fonctions, ce végétal se trouve à la frontière des mondes, dans une sorte de "no man’s land" entre l’espace des hommes et "l’autre monde", celui des forces surnaturelles ou encore celui des Esprits. Symbole de la culture et de la nature, symbole par excellence du passage du simple au complexe, de l’unique à la multiplicité, l’arbre se révèle initiatique, car représentant pour le néophyte, mort et résurrection. Ainsi, est-il lié à l’aventure humaine.Keywords: Africain, arbre, fonctionnalité, symbolisation, initiation -
طوبا و معنای شب، خوانشی دوبارهطوبا و معنای شب، رمانی است از نویسنده ی معاصر، شهرنوش پارسی پور. این رمان نه تنها از همان آغاز در گروه رمان های آموزشی قرار می گیرد، بلکه می توان آن را یک رود-رمان نیز در نظر گرفت. از این که نویسنده آگاه به نگارش چنین نوع رمانی بوده یا بر حسب تصادف چنین شکلی را برگزیده است، چیزی نمی دانیم؛ اما در مطالعه ی خود، سعی بر آن خواهیم داشت تا به مدد خوانشی دوباره، هم اثباتی بر این مدعا داشته باشیم و هم رابطه ی این متن با متن های پیشین و پسین آن را که همان مقوله ی بینامتنیت است، دریابیم. این خوانش به ما کمک خواهد کرد تا در نگرش و دریافت خود از متن های ادبی به داوری جدیدی دست یابیم و بتوانیم ادبیات را فضا و شبکه ای ببینیم که در آن هر متن قادر است متن های دیگر را تغییر دهد و متقابلا خود تحت تاثیر آن متن ها تحول یابد.کلید واژگان: رود, رمان, درخت, بینامتنیت, افق انتظار, زندگیTūbā et le sens de la nuit. Une nouvelle lectureTūbā et le sens de la nuit publié en 1987 est un roman de Šahrnūs Pārsipūr, la romancière contemporaine. Ce roman se classe demblé, non seulement, parmi les romans dapprentissage mais aussi, dans la lignée des romans-fleuves. Nous ignorons si lécrivaine a créé cette forme romanesque malgré elle ou si elle en était consciente. Dans notre étude, nous essayerons, à laide dune nouvelle lecture du roman, justifier cette idée, mais aussi de constater comment ce texte entre en relation, lintertextualité, avec un ou plusieurs autres textes ou intertextes. Cette lecture nous engage à repenser notre mode de compréhension des textes littéraires et à envisager la littérature comme un espace ou un réseau où chaque texte transforme les autres qui le modifient en retour.Keywords: Roman, fleuve, arbre, intertextualité, horizon dattente, vie
-
درخت یکی از پدیده های طبیعت است که هنوز هم در میان بسیاری از اقوام، مقدس شمرده می شود. این پدیده که در بسیاری از اسطوره ها با اصل آفرینش ارتباط می یابد با اشراق و عرفان هم پیوند می شود. هم پیوندی اشراق و درخت در شعر سهراب سپهری، شاعر نوپرداز جلوه های متعددی می یابد از جمله در دید او «گل سرخ» قبله است و «چشمه» جانماز و «نور» مهر و «دشت» سجاده و «سرو» گلدسته و از این رو سهراب با تکبیره الاحرام «علف» و «قدقامت» موج به نماز می آغازد و با جهان بینی ای که ناشی از حقیقت زنده و ملموس است خدا را در «تپش باغ»، «لای شب بوها» و در «آب و گیاه» می یابد.نگارنده در این مقاله در پی آن است که به این سوالات پاسخ دهد:1- حضور عنصر طبیعت در شعر سهراب از کجا نشات می گیرد؟
2- سهراب به چه صورت از ارتباط درخت و اصل آفرینش در اساطیر سودجسته است؟
3- همپیوندی درخت و اشراق در شعر سهراب بر چه مبنایی است؟
در شعر سهراب، این هم پیوندی از خلقت آغازین انسان شروع شده و تا شرح سلوک عرفانی ادامه می یابد. شعر «نشانی» اوج همپیوندی درخت و معرفت در شعر اوست که از درخت سپیدار آغاز می شود و به لانه نور بر بالای درخت کاج منتهی می شود.
کلید واژگان: سهراب سپهری, شعر, درخت, اشراق, نورTree is one of the nature's phenomenons that is sacred by the nations even at present. This phenomenon that engrafted into light and knowledge, in Holy Quran is joined with origin of creation in many myths and engrafted into light and illumination. This accompaniment of illumination and tree is appeared in sohrab's poem. In his poem, thisaccompaniment is started from origin of creation, that in Iranian myth from rhubarb and in Indian myth from water – lily and in Japanian myth from one pipe; and continues to description of spiritual way. The poem of Neshani is culmination of this accompaniment that started from poplar and culminate, in nest of light upwards the pine. -
کردارشناسی اهریمن به بررسی رفتارهای اهریمن برای نابودی اهورامزدا و آفرینش نیک او، به ویژه انسان، می پردازد. یکی از این دوره های دشمنی اهریمن با اهوراییان، پادشاهی جمشید است. در این دوره، دیوان با به آسمان بردن جمشید زمینه گمراه کردن او را توسط اهریمن فراهم می کنند. اهریمن با فریب جمشید، او را به سوی خوارشماری خداوند، دروغ گویی و دیوسرشتی می کشاند. نتیجه این کردار اهریمن، گریختن خرد و فره از جمشید و پیوستن آن به گاو برمایه، نماد زمینی مرغ وارغنه است. فره جمشید با شیرگاو و خرد او با نماد گرز گاوسر به فریدون می پیوندد. هدف اهریمن و ضحاک از کشتن گاو، رسیدن به خرد و فره است که به ناکامی می انجامد. فرستادگان اهریمن با برقراری پیوند زناشویی با جمشید و خواهرش، آفریده های اهریمنی را گسترش می دهند. کردارهای اهریمن و ضحاک در پایان، به مرگ نمادین درختی جمشید و دوزخی شدن روان او می انجامد.
کلید واژگان: کردارشناسی, اهریمن, ضحاک, جمشید, گاو برمایه, خرد, فره, درختThe purpose of this research is to study the hostile behavior of Ahriman in destroying Ahura Mazda and his good creations, specially the creation of man. This hostility also continues in the reign of Jamshid. One day Jamshid sat upon a jewel-studded throne and the Divs who served him raised his throne up into the air and he flew through the sky. Feeling proud of what he saw, Jamshid began to forget that all the blessings of his reign were due to God. He was deceived by Ahriman into belittling God and telling lies and doing evils. As a result, he lost his wisdom and the divine Excellency (Farr). From that time onwards, the Farr departed from Jamshid, joined and united with Fereidoun. Zahhaak, the ruler of Arabia, under the influence of Ahriman, attacked Jamshid, and brutally murdered him. Their purpose was to attain Farr, but they never attained it. In the end, the behavior of Ahriman and Zahhaak, led to the symbolic death of Jamshid and the descending of his soul into hell. -
در این مقاله به بررسی نمادهای اندامی به کار رفته از نباتات در ادبیات فارسی پرداخته ایم و دیوان شاعرانی چون رودکی، فرخی، منوچهری، ناصرخسرو، سنایی، سعدی، مولوی و حافظ بر این اساس مورد مطالعه و بررسی قرارگرفته است. مطابقت این گونه کاربردهای ادبی بر پایهء تشبیه و در قالب یک ارتباط تثلیثی آنیمیسم، تناسخ گیاهی و باور اساطیری تبدیل انواع از گیاه پیکری به انسان پیکری، سیر تصویرگرایی اندامی انسان را در ادب فارسی نشان می دهد.
کلید واژگان: گیاه, درخت, کاربردهای ادبی, اعضاء بدن
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.