به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "دستور نقشگرا" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"

تکرار جستجوی کلیدواژه «دستور نقشگرا» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی دستور نقشگرا در مقالات مجلات علمی
  • آتوسا رستم بیک تفرشی، امین حاجی رضایی، سید مصطفی عاصی، مهسا پهلوان زاده
    پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل رشد ابزار انسجام واژگانی (تکرار، باهم آیی، هم معنایی، شمول، جزءواژگی) در گفتمان نوشتاری دانش آموزان (9-12 ساله) پایه های چهارم، پنجم و ششم در چارچوب دستور نقشگرای نظام مند هلیدی و متیسن (2004) می پردازد. گردآوری داده ها به شیوه میدانی و تحلیل با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. نمونه آماری مورد بررسی 45 دانش آموز پسر شهر تهران بودند که در سال تحصیلی 1393-1394 در یک مدرسه دولتی مشغول به تحصیل بودند. معیارهایی چون عدم ابتلا به اختلال ذهنی، اختلال یادگیری یا ناتوانی جسمی در انتخاب نمونه ها مدنظر بود. ابزار پژوهش دو داستان مصور است که روایی آن ها مورد تایید متخصصان قرار گرفته است. درصد فراوانی و الگوی رشد کاربرد انواع ابزار انسجام واژگانی در روایت های نوشتاری دانش آموزان مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که فراوانی ابزار انسجام واژگانی در پایه های چهارم، پنجم و ششم به ترتیب862، 967 و 1119 است. تکرار و با هم آیی در هر سه پایه تحصیلی پربسامدترین و شمول و جزءواژگی کم بسامدترین ابزار هستند. درصد رخداد تکرار نسبت به سایر ابزارهای انسجام واژگانی از پایه چهارم تا ششم سیر نزولی و جزءواژگی و شمول از پایه چهارم تا ششم سیر صعودی دارد. با هم آیی در پایه چهارم کمترین درصد رخداد را دارد. آزمون آماری کروسکال- والیس نشان می دهد که تفاوت کاربرد هم معنایی و تکرار در پایه های مختلف معنادار نیست ولی جزءواژگی، شمول و باهم آیی در سطح≤ 0/05 p معنادار است. بنابراین، با بالارفتن پایه تحصیلی(سن)، ابزار انسجام واژگانی بیشتر و پیچیده تری در گفتمان نوشتاری دانش آموزان دیده می شود.
    کلید واژگان: انسجام واژگانی, گفتمان نوشتاری, دستور نقشگرا, دانش آموزان
    Atoosa Rostambeik Tafreshi, Amin Hajirezaie, Mostafa Assi, Mahsa Pahlevan Zadeh
    This research aims at analyzing and comparing the development of lexical cohesive devices (repetition, collocation, synonymy, hyponymy, meronymy) in Persian-Speaking students’ written discourse at primary level (9 to 12 years old) according to logical meta-function introduced in Halliday and Mathiessen’s systemic functional grammar (2004). Descriptive analytical method is used in this study. 45 students (boys) studying at primary school (4th, 5th and 6th grades) in 1393-94 have been selected through random-sampling. Two written tests in the form of picture stories were administered for gathering the written data. Frequency, percentage and pattern of development of using lexical cohesive devices were compared and analyzed. The frequency of lexical cohesive devices in 4th, 5th and 6th grades were, 862, 967, and 1119. Repetition and collocation in all grades are the most frequent and hyponymy and meronymy are the least frequent devices. The percentage of repetition decreases from 4th grade to 6th grade while in hyponymy and meronymy it is increased. According to Kruskal–Wallis test the differences of using synonymy and repetition are not significant although differences of using collocation, hyponymy and meronymy are significant (p≤ 0/05). It seems that not only the frequency of different lexical cohesive devices in students’ written discourse increases as the grades increase, but also more sophisticated lexical cohesive devices are found in writings of the students in higher grades.
    Keywords: Lexical cohesion, written discourse, Functional grammar, Students.
  • غلامرضا صمدیانی، محمد تقوی
    در دستور نقشگرا، فرض بر این است که الگوهای تجربه در قالب فرایندها و از طریق فرانقش اندیشگانی در زبان بازنمایی می شود. بر این اساس می توان با بررسی انواع فرایندهای موجود در افعال و تعیین بسامد آن ها در متن ادبی از تجارب، تفکرات و دنیای درون نویسنده آگاه شد. امکان و قابلیت دستوری برای بازنمایی تجربه در زبان، از طریق نظام گذرایی انجام می شود. نظام گذرایی، مکانیسم بیان فرانقش اندیشگانی و تجربی در زبان است. در این مقاله به بررسی تجارب عرفانی روزبهان در کتاب عبهر العاشقین بر اساس فعل: رویکرد نقشگرا پرداخته شده است. تجربه ها بر پایه نظام گذرایی در چهارچوب دستور نقشگرای هلیدی، تجزیه و تحلیل شده اند. با توجه به نتایج به دست آمده، در بیشتر موارد، تجربه گر فعال و کنش گراست، اکثر فعل های غیر رابطه ای، متعدی هستند و بر زمان گذشته دلالت می کنند، بیش از 70% فرایندهای فعلی رابطه ای در زمان حال اتفاق می افتند و بیش از 90% این تجربه ها که با وجه اخباری بیان شده اند، قطعیت دارند؛ به این ترتیب، تجربه عشقی که عبهر العاشقین با ما در میان می گذارد، با توجه به شیوه روایتگری در چند قدمی نگاشتن به وقوع پیوسته است. هنگام خواندن روایت، ذهن از زمان و مکان طبیعی خود جدا می شود و با راوی به لحظه دیدار و مشاهده می پیوندد.
    کلید واژگان: تجربه عرفانی, فعل, دستور نقشگرا, عشق, عبهر العاشقین, روزبهان بقلی شیرازی
    Gholamreza Samadiyani, Mohammad Taghavi
    In functional grammar, it is assumed that patterns of experience are represented in language in the form of processes and via ideational metafunction. Accordingly, we can gain knowledge about the experiences, ideas and internal world of the writer by exploring various kinds of processes in the verbs and determining their frequency in literary text. The grammatical potential for representing experience in language is provided by transitivity system which is the mechanism for expressing the ideational and experiential metafunction in language. This paper investigates the mystical experiences of Ruzbahan in Abhar al-Asheghin according to functional approach to the verbs. The experiences are analyzed based on transitivity system in terms of Halliday's functional grammar. Considering the results of this study, the experiencer is active and doer in most of the cases. Most non-relational verbs are transitive and denote past tense. More than 70% of relational verbs occur at present time and more than 90% of these experiences which are expressed via indicative mood are absolutive. Thus, regarding the method of narration, it can be argued that the love experiences expressed in Abhar al-Asheghin have just occurred before writing. Reading the narrative, the mind is separated from natural time and place and, with narrator, connects to the moment of encounter and seeing.
    Keywords: mystical experience, verb, functional grammar, love, Abhar al Asheghin, RuzbahanBaghliShirazi
  • حسین رضویان، وجیهه احسانی
    همواره صاحب نظرانروش های مختلفی را برای گروه بندی یا به تعبیری، تعیین سبک آثار، مطرح کردند.بنابراین وجوداختلاف نظرها وجدال های فراوان برسر تعیین سبک آثار دراین میان امری اجتناب ناپذیر می نماید. در این جستار نویسندگان به دنبال تایید یا رد روش های دیگر سبک شناسی نیستند، بلکه معیاری نو را به عنوان شاخص سبکی مطرح می سازند. دراین مقاله استعاره دستوری گذرایی به عنوان شاخصی برای تعیین سبک پیشنهاده شده است. به این منظور داستان «مدیر مدرسه» از جلال آل احمد و «اسرار دره ی جنی» از ابراهیم گلستان به عنوان نمونه انتخاب و به روش توصیفی- تحلیلی بررسی و مقایسه شده است. در این آثار استعاره های دستوری گذرایی استخراج و به لحاظ میزان کاربرد باهم مقایسه شده اند. طبق بررسی های انجام شده، در کتاب اسرار در ه ی جنی ابراهیم گلستان، تعداد استعاره ی دستوری در مقایسه با اثر جلال بسیار محدود است و بیشتر با استعاره ی دستوری گذرایی از نوع تبدیل ذهنی به وجودی و بعد از آن تبدیل ذهنی به رابطه ای روبرو هستیم. اما در کتاب مدیر مدرسه ی جلال، برخلاف اسرار در ه ی جنی ابراهیم گلستان، استعاره ی دستوری گذرایی بکار رفته بسیار چشم گیر است و بیشتر این استعاره ها از نوع تبدیل فرآیند رابطه ای به مادی و بعد از آن کلامی به مادی است. نتایج به دست آمده فرضیه مارا، مبتنی بر کاربرد استعاره ی دستوری به عنوان شاخص، سبک تایید می کند چرا که بر اساس بررسی این دو اثر، هم در میزان استعاره دستوری بکاررفته و هم در نوع آنها، تفاوت کاملا مشهود است.
    کلید واژگان: سبک شناسی, استعاره ی دستوری گذرایی, هلیدی, دستور نقشگرا
    Experts have different methods for grouping or, determining the style of the works proposed. So it sounds inevitable to have disagreement on style of works. The authors do not seek to confirm or reject common stylistics methods, but they are going to propose a noble criterion as an indicator of style. In this paper transitivity grammatical metaphor has been introduces as a stylistic device. In order to do this two Persian stories, “Asrar-e Darre Jenni” written by Ebrahim Golestan and “Modir-e Madrese” by Jalale Ale Ahmad, have been selected as sample and they have been analyzed in descriptive-analytical method. Transitivity grammatical metaphors from these works have been extracted and then have been compared. The number of transitivity grammatical metaphor in “Asrar-e dare Jenny” compared with the “Modir-eMadrese”, is much less and in this story, conversion of mental process to existential and then mental to relational process, are more than the others. In “Modir-e Madrese”, unlike the “Asrar-eDarre Jenny”, transitivity grammatical metaphor is impressive and the most metaphors that has been used in this story, are conversion of relational processes to material ones and then verbal processes to material ones. Results confirm our hypothesis based on the application of grammatical metaphor as a stylistic device because according to the results of study, the difference is obvious both in terms of amount and type of transitivity grammatical metaphor.
    Keywords: Stylistics, Transitivity Grammatical Metaphor, Halliday, Functional Grammar
  • فردوس آقا گل زاده، عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا
    در دستور نقشگرا فرض بر اینست که الگوهای تجربه در قالب فرایندها و از طریق فرانقش اندیشگانی در زبان بازنمایی میشود. بر این اساس میتوان با بررسی انواع فرایندهای موجود در افعال و تعیین بسامد وقوع آنها در داستان، از تجارب، تفکرات و دنیای درون نویسنده آگاه شد. امکان و قابلیت دستوری برای بازنمایی تجربه در زبان، از طریق نظام گذرایی انجام میپذیرد. نظام گذرایی، مکانیسم بیان فرانقش اندیشگانی و تجربی در زبان است. در مقاله حاضر، نگارندگان، به بررسی چهار داستان کوتاه فارسی از جلال آل احمد و صادق هدایت، پرداخته اند. داستانها، بر اساس نظام گذرایی در چارچوب دستور نقشگرای هالیدی، تجزیه و تحلیل شده اند. بسامد و درصد وقوع انواع فرایندها پس از بررسی تمامی افعال موجود در داستانها، بعنوان یک شاخص سبکی لحاظ شده است. در این مقاله تلاش می شود با بررسی انواع فعلهای بکار رفته در آثار هدایت و آل احمد، طرز فکر این دو نویسنده را آشکار کرد.
    کلید واژگان: فرایند, فعل, سبک شناسی, نظام گذرایی, دستور نقشگرا, هالیدی, داستان کوتاه
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال