به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « رمانس » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »

تکرار جستجوی کلیدواژه «رمانس» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • طاهره حسنی، محمدعلی داودآبادی فراهانی*، محمدرضا قاری

    مقاله حاضر به بررسی و تحلیل گونه های روایت در «سمک عیار» و «کنت مونت کریستو» می پردازد. «سمک عیار» بزرگترین میراث منثور ما در قرن ششم هجری است و «کنت مونت کریستو» اثر الکساندر دوما در قرن نوزدهم میلادی خلق شد که در دسته بندی های ادب داستانی در ذیل رمانس قرار می گیرند. چگونگی کاربرد گونه های روایت در این دو اثر برجسته ایرانی و فرانسوی مساله اصلی این پژوهش است که با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. روایت مهم ترین عنصر داستانی این آثار است، نویسندگان علاوه بر نمایش نوع راوی به شخصیت پردازی و توصیف نیز پرداخته اند. یافته ها حکایت از این دارد که راوی در «سمک عیار» و «کنت مونت کریستو» دانای کل نامحدود ناهمسان متن گراست و گونه های روایت درآن ها به دو صورت سوم شخص مفرد و اول شخص جمع مشاهده شدند. در «سمک عیار» و «کنت مونت کریستو» چندگونگی روایت وجود دارد که باعث جذابیت بیشتر آن ها شده است. راوی در هر دو اثر منتخب عملکرد مشابه دارد؛ درون نمای بیرونیست.

    کلید واژگان: ادبیات تطبیقی, رمانس, عناصر داستان, راوی}
    Tahereh Hassani, MohammadAli Davoodabadi Farahani *, MohammadReza Ghari

    The present research considers the analysis comparative types of narrative in Samak-e-Ayar and the count Monte Cristo. Samak-e- Ayar is the greatest inheritance of the Persian written in prose in the 6th century Hijri and the count Monte Cristo was created by Alexander Dumas in the 19th century A.D. which belong to Romance in the classification of fictional literature. The major problem in the research is how the types of narrative apply in these two outstanding Persian and French works. They will be studied by descriptive- analytical method. The narration is the most important fictional item in the works. The writers have considered not only the presentation of type of narrator but also characterization and description. The findings show that the narrator of Samak-e Ayar and count Monte Cristo are a text-oriented heterogonous unlimited wise person. It can be seen the types of narrative to two forms: the 3rd person singular and the 1st person plural. Multiplicity of the narrative can be seen in Samak-e- Ayar and the count Monte Cristo, so it causes to be more attractiveness. The narrator have the same function. It is endoscope of out.

    Keywords: comparative literature, romance, Story Elements, The narrator}
  • غلامعلی ایزدی*

    در این جستار پیوندهای بینامتنی شاهنامه و ابومسلم نامه با هم سنجیده شده است. بر اساس نظریه بینامتنیت، هرمتنی، بریده از متنهای دیگر نیست و بی گمان با متنهای پیش و پس از خود، در پیوند است. می دانیم که شاهنامه،متنی فراگیر یا «زیرمتن» است که در متون پس از خود، به ویژه در ابومسلم نامه ، تاثیرات بسیار گذاشته است. می خواهیم بدانیم میان شاهنامه و ابومسلم نامه ، کدام پیوندهای بینامتنی با بسامد بیشتری حضور می یابد؟ ویژگی های متنی شاهنامه با ابومسلم نامه از دیدگاه بینامتنی(هم حضوری) و بیش متنی(تاثیر و تاثر) ژرار ژنت بررسی می شود. از نتایج این پژوهش ، درک این نکته است که هم حضوری در این آثار بیشتر از طریق نقل به معناست. شاهنامه، آن چنان تاثیر عمیقی بر سنت داستان پردازی منظوم و منثور پارسی گذاشت که داستانهای عامیانه را هم که بیشتر روایت های منقول بود، در بر گرفت. موضوعاتی چون: رویین تنی، پیشگویی، جنگ پدر و پسر ، شفابخشی و...که ابومسلم نامه را به یک حماسه ، تبدیل کرده است، از شاهنامه، الگو گرفته است.

    کلید واژگان: بینامتنیت, ابومسلم نامه, شاهنامه, حماسه, رمانس}
    Gholamali Izadi *

    In this research, tried to measure the intertextuality relationships of Shahnameh with Abu Moslem nameh. According to the theory of intertextuality, any text is not apart from other texts, and certainly it is communicated to the texts before and after itself. . We know that Shahnameh is a comprehensive text or "Hypertextualite" that has had a lot of effect in the texts after itself, especially in the romance of Abu Musliml nemeh. I want to know which kind of connection is more between Shahnameh and Abu Muslem nameh? The textual features of Shahnameh with Abu Muslem nameh are examined by Gerard Genette's method that is the perspective of intertextual(simultaneously) and over-textual (impact and influence). As result of this, it is understood that Copresence method in this two works is more used than Paraphrase method. Shahnameh, it has had such a profound effect in the tradition of Persian fiction and poetry that included Folk stories that most of them were narrative. topics such as Invulnerable, fortune telling, son and father warfare, healing ,etc that transformed the Abu Moslemnameh into romance has been modeled from Shahnameh.

    Keywords: Intertextuality, Abu Moslemname, Shahnameh, Epic, Romance}
  • طاهره حسنی، محمدعلی داودآبادی فراهانی*، محمدرضا قاری
    زمینه و هدف

     سمک عیار معروفترین اثر داستانی عامیانه فارسی است که در قرن ششم پدید آمده و در دسته‌بندیهای ادب داستانی در ذیل رمانس قرار میگیرد. گفتگو یکی از مهمترین عناصر داستانی آن است که نقش بسزایی در شناساندن شخصیتهای داستان دارد. بررسی و تحلیل عنصر گفتگو موضوع اصلی این پژوهش است. در این مقاله سعی بر آنست که کارکرد و نقش گفتگو در سمک عیار مورد واکاوی قرار گیرد.

    روش مطالعه

     پژوهش پیش‌ رو مطالعه‌ای نظری است که به شیوه کتابخانه‌ای و روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. محدوده و جامعه موردمطالعه، سمک عیار به تصحیح پرویز ناتل خانلری بوده، که توسط نشر آگاه منتشر شده است.

    یافته‌ ها: 

    گفتگوها در سمک عیار بدنبال روایت می‌آیند و به دو صورت، مستقیم و غیرمستقیم نمود دارند. بیشتر گفتگوها کوتاه هستند و سلامت نثر کلاسیک قرن ششم را نشان میدهند. شخصیتها در این اثر صدای متمایزی ندارند.

    نتیجه‌ گیری:

     کارکرد و نقش گفتگو در سمک عیار بصورت مناظره کردن، مجادله و کشمکش بین شخصیتها نمود پیدا کرده است. مستدل کردن کلام، با زبان ملایم و استدلال عیاران، وزیران و عالمان تحقق یافته است. بعضی حقایق، قضاوتها و دیدگاه ها از زبان شخصیتها بیان شده که مخاطب فقط از دید راوی نبیند و به دموکراتیک کردن کلام منجر شده است. عشق، استغاثه و مناجات، گفتگو را عاطفی و احساسی کرده است، کنش شخصیتها باعث شناخت مخاطب از آنها شده است و همذات‌پنداری با قهرمانان را به همراه داشته است. در گفتگوها به وقایع و ماجراهایی اشاره میشود که به پیشبرد روایت کمک میکنند. فضاسازی شاد یا غم‌آلود با دیدن خوابی یا گرفتن طالعی در گفتگو بوجود آمده است. توصیف در گفتگو به معرفی یا شناخت بیشتر منجر شده است. با گفتگو فرود و اوج‌گیری داستان، گره‌افکنی و گره‌گشایی بهتر جلوه کرده است. گفتگو به سیر شتاب زمانی رمانس سمک عیار کمک کرده است.

    کلید واژگان: رمانس, سمک عیار, عناصر داستان, گفتگو, شخصیت}
    T. Hassani, M.A. Davoodabadi Farahani*, M.R. Ghari
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Samak-E-Ayyār is one of the most famous Persian folktale which has flourished in 6th century and it is known as romance. dialogue is one of the critical elements of fiction which has got the effective role in identifying the characters. Study and analysis of dialogue element are the main topic of this research. In this paper the researcher tries to analyze the dialogue function and role in Samak-E-Ayyār.

    METHODOLOGY

    The present research is organized based on library resources and descriptive- analytical method. basically, this paper has studied Samak-EAyyār corrected by Parviz Natel Khanlari and published by Agah Press.

    FINDINGS

    Following narration in Samak-E-Ayyār, there are direct and indirect dialogues. Most dialogues are short and reflex the pure classic prose of sixth century. In this work characters haven’t got distinct representation.

    CONCLUSION

    The function and role of dialogue in Samak-E-Ayyār have been demonstrated as argument, discussion and conflict. To reason the discourse, the mild language and errant’ reasoning, ministers and scholars are realized. Some facts, judgments and views are narrated by characters as well as narrator and it leads to democratic discourse. Love, suppliant and prayer are the reasons of emotional and sentient dialogue, characters’ performances make the audiences know them and bring along identification with the heroes. Dialogues are going to show as followings: They reflex events and adventures which help the narrative progress. Happy and sad settings are created by dreaming and astrology. Descriptions in dialogue deal to further introduction or recognition. Story’s climax and anticlimax, complication and denouement are appeared superiorly. Besides dialogues help the time acceleration of in Samak-E-Ayyār.

    Keywords: romance, Samak-E-Ayyār, elements of fiction, dialogue, character}
  • عباس واعظ زاده*

    داستان عشقی-قهرمانی یکی از انواع ادبی فارسی است که از جهاتی با داستان پهلوانی و از جهاتی با داستان عاشقانه مشابهت هایی دارد، اما تفاوت هایی که در این میان هست، باعث تمایز آن با این دو نوع مشابه می شود. در ادبیات غرب از دو نوع داستان عاشقانه و داستان عشقی-قهرمانی، با عنوان مشترک «رمانس» (داستان عشقی) یاد می شود. «بهرام نامه» ها را که روایت گر داستان زندگی بهرام گورند، از مصادیق نوع ادبی رمانس در ادبیات فارسی دانسته اند. در این میان، بعضی این منظومه ها را در زمره داستان های عاشقانه محسوب کرده اند. هدف این مقاله اثبات «عشقی-قهرمانی» بودن این داستان و نیز شناخت ساختار روایی نوع ادبی «داستان عشقی-قهرمانی» و یافتن وجوه تشابه و تمایز آن با دو نوع مشابه است. برای این منظور از ریخت شناسی، که یکی از ابزارهای دانش گونه شناسی در شناخت انواع ادبی روایی است، بهره گرفته شده است. در این مقاله ابتدا با ریخت شناسی پنج بهرام نامه مشهور و موجود ادبیات فارسی (هفت پیکر نظامی، هشت بهشت امیرخسرو، هفت اختر عبدی بیک شیرازی، بهرام نامه روح الامین شهرستانی و هفت منظر هاتفی) خویشکاری ها، شخصیت ها و الگوهای روایی این داستان، به عنوان یکی از مصادیق داستان عشقی-قهرمانی شناسایی شده اند و در پایان بر همین اساس، وجوه تشابه و تمایز داستان عشقی-قهرمانی با داستان پهلوانی و داستان عاشقانه بیان شده است.

    کلید واژگان: رمانس, داستان عشقی-قهرمانی, داستان پهلوانی, داستان عاشقانه, بهرام نامه, گونه شناسی}
    Abbas Vaezzadeh *

    A heroic love story is a genre of the Persian literary that is similar in some aspects to love tales and in others to heroic tales; however, there are also differences that make it different from these two similar types. In the western literature, love and heroic-love tales both are referred as "romance". In the Persian literature, the series of Bahramnameh describing the life of Bahram Gor are considered as examples of romance genre. Meanwhile, some categorizes these poems as love stories. The present study aims to prove the "love-heroic" nature of this story, to understand the narrative structure of the literary type of a "love-heroic story", and to find its similarities and differences with two genres mentioned before. To this end, morphology, as a typological tool for the recognition of types of narratives in literature, is applied. First, Based on tale morphology in five famous series of Bahramnameh (Haft Peykar by Nizami Ganjavi, Hasht Bihisht by Amir Khosrow, Haft Akhtar by Abdi Beyk, Bahramnameh by Rouh-al-Amin Shahrestani-, and Haft Manzar by Hatefi), the paper identifies functions, characters and narrative models of this series as the example of heroic-love stories. Finally, its similarity and distinction with heroic and love tales are presented.

    Keywords: romance, Heroic-love story, Heroic tale, Love story, Bahramnameh, Typology}
  • غلامعلی ایزدی*
    کرامات همواره به صوفیان بازشناخته می شود و برجسته ترین توانایی مشایخ صوفیه به شمار می آید. بحث کرامت از مباحث آغازین تصوف است و بخش عمده ای از آثار صوفیان به نقل کرامات اولیا اختصاص یافته است. برپایه قرآن، انبیا در برابر منکران به انجام اعمالی فراتر از توان بشر دست می زدند تا تاییدی بر قول و فعلشان باشد. برخی صوفیان کرامت را دال بر حقانیت ولایت خود می دانند؛ اما برخی نیز به انکار آن برخاسته اند و کرامت را موجب رکود در مسیر ترقی و کمال می دانند. کرامت در رمانس های ایرانی نیز دیده می شود و از مصداق های توانایی قهرمان رمانس است. ریشه این اشتراک را باید در فرهنگ برآمده از اسطوره جست وجو کرد. نگارنده در این پژوهش می کوشد تا این مشترکات را با هم بسنجد و از این رهگذار، کرامت را خارج از داستان های صوفیان واکاود؛ همچنین تلاش می شود با توجه به دو رمانس ابومسلم نامه و حمزه نامه (رمانس هایی با رویکرد مذهبی)، کراماتی که به قهرمان رمانس نسبت داده شده است، مشخص شود و این فرضیه بررسی شود که «فر» یا همان نیروی معنوی که در اندیشه های ایران باستان مطرح بوده، ممکن است سرچشمه اندیشه کرامت باشد. اصل باور در همه این داستان ها محوریت دارد. بر این اساس، رمانس، به ویژه رمانس مذهبی، می کوشد تا عنصر مهم اعتقاد را در میان مردم عامه رواج دهد؛ یعنی همان هدفی را دنبال کند که تصوف اسلامی از بیان سرگذشت اولیا دارد.
    کلید واژگان: کرامت, فر, خرق عادت, صوفیه, رمانس}
    Gholamali Izadi *
    Keramat (Dignity) is always renowned for the Sufis and is considered as the most prominent ability of the Sufi elderly. Dignity topic is one of the beginning topics of Sufism and a major part of Sufism literature is narrating Dignity of Sufi elders. According to Quran, prophets do acts that are impossible for mankind in facing of opponents to be an approval of their speech and acts. Some of Sufis consider Dignity as a reason to rightfulness of their leadership. But, some others denied it and consider it as a reason of downfall in the way to advancement and perfection. However, Dignity is seen in Iranian romances and is an example of the capabilities of the hero of the romance. The root of it should be sought in the culture derived from myth. In this research, the author is going to analyze these commonalities together, and according to it, explore the Dignity out of Sufian stories and separate Dignities of story heroes from other in two romances that have religious attitude, Abumoslenameh and Hamzehnameh, and come to the conclusion that ‘Far’ (God Chosen), that is the spiritual power said in ancient thoughts, is the source of Dignity thought. The belief in all these stories is central. According to this, romance, especially religious romance, tries to promote the important element of belief; meaning that it will try to follow the purpose that Islamic mysticism got from telling elders stories.
    Keywords: Dignity, god chosen, extraordinary, Sufi, Romance‎}
  • نجمه حسینی سروری، علی جهانشاهی افشار*، خدیجه رحیمی صادق

    از دیرباز در ایران، داستان گزاران و نقالان، داستان های حماسی، قومی، ملی، تاریخی و مذهبی را با بیانی آهنگین و زیبا، در میان مردم ویا در محفل بزرگان روایت می کردند. عده ای از راویان، آن چه را که می گفتند، مکتوب می کردند و شماری از این قصه هاوحکایت ها را، برای افرادی به نام دفترنویس باهدف مکتوب کردن، روایت می کردند.بعضی از شاهان و امیران نیر قصه گویانی در دربار خود داشتند که این قصه ها و داستان ها را برای دفترنویسان روایت می کرده اند تا آن ها، قصه هایشان را به صورت نوشتاری درآورند.یکی از داستان های شفاهی بازمانده از ادبیات کهن فارسی مربوط به سدهنهم هجری که صورت نوشتاری یافته است،داراب نامه مولانا محمد بیغمی است.این داستان حماسی- عشقی ، روایت بلندی است از کشورگشایی های فیروزشاه، پسر داراب و از نمونه های ادبیات فولکلوریک به شمار می رود.از آن جا که یکی از مسایل مطرح در باب شناخت بهتر متون روایی کهن، کشف نوع ادبی این گونه آثار است، نویسندگان در این مقاله، نوع ادبی داراب نامه را بر پایه نظر صاحب نظران عرصه ادبیات داستانی بررسی کرده و با ذکر دلایل و شواهد آن را در نوع ادبی رمانس جای داده اند.

    کلید واژگان: داراب نامه, بیغمی, نوع ادبی, رمانس}

    For centuries, storytellers and scops recited epics and national, tribal, historical, and religious stories for people, through musical speeches. Some of these narrators wrote down what they recited, and some others dictated them for scribes to be recorded. Some kings and lords also had scops in their courts to recite the stories to scribes. One of the old, oral stories of Persian literature that has been written down is Darabnameh by Mohammad Beighami. It is a long epic-love story and a sample from Persian flok literature, dealing with the victories of Firouz Shah, son of Darab. Since understanding the genre of work contributes to the understanding of the work itself, the authors of the present study have provided evidences, based on which, Darabnameh could be included in the genre of romance.

    Keywords: Darabnameh, Beighami, Literary genre, Romance}
  • مریم ایرانمنش، سید مرتضی هاشمی
    داستان سمک عیار از قصه های بلند عامیانه ایرانی اواخر قرن ششم هجری است. فرامرز بن خداداد بن عبدالله کاتب ارجانی، مولف آن، داستان سمک عیار را از قول شخصی به نام صدقه بن ابی القاسم شیرازی به شیوه سوم شخص نوشته است. زبان این اثر ساده و روان، جمله ها ساده و کوتاه و گاه بریده بریده، و قصه گو شیوه ایجاز را برگزیده است که همه آن ها از ویژگی های نثر گفتاری یا محاوره است.
    سمک عیار اثری حماسی تخیلی است و قهرمان آن مردی است عیارپیشه به نام سمک. سمک مظهر دلیری و جوانمردی است و در هوشیاری و تدبیر و طرح نقشه های زیرکانه بی نظیر است. به دلیل تخیلی بودن این اثر، شخصیت های داستان هم رفتار طبیعی دارند و هم ماوراء طبیعی. این خصیصه از ویژگی های قصه های عامیانه قدیمی است.
    گفتار (کتبی و شفاهی) در این داستان به صورت گفتار یک طرفه (مونولوگ) و دوطرفه (دیالوگ یا گفت وشنود) و به صورت پیام های شفاهی و نامه است. گفتار یک طرفه به شکل های تحسین، نفرین، سوگند، و... دیده می شود و گفتارهای دوطرفه نیز موضوعاتی همچون اقرار، خواستگاری، و مشورت را دربر می گیرد.
    در این اثر، زمان و مکان فرضی و تصوری است و، به سبب هیجان انگیزتر جلوه دادن، راوی آن را به سرزمین های دور و افسانه ای منسوب می نماید. حوادث داستان، به ظاهر، در چین و ماچین و خاورکوه و هند رخ داده اند؛ شاید به این دلیل که به امرای زمان برنخورد. از نام مکان هایی چون دشت ماران، قلعه شاهک، مرغزار زعفران مشخص است که قصه ایرانی است.
    درون مایه فکری و اخلاقی و اجتماعی این اثر از لابه لای گفتار، کردار، و پندارها در خلال داستان های آن مشخص می شود.
    کلید واژگان: درون مایه, رمانس, سمک عیار, قصه عامیانه, نثر گفتاری}
    Maryam Iranmanesh, Seyyed Morteza Hashemi
    The story of Samak-e Ayyar is an Iranian long folklore in the late 10th century AD، written by Faramarz ibn Khodadad ibn Abdollah Kateb Arjani، who wrote the story of Samak-e Ayyar by quoting a person named Sadaqeh bin Abi al-Qasem Shirazi in the third person form. The language of this work is simple and fluent; the sentences are simple، short، and sometimes intermittent. The storyteller has adopted brevity method، which is one of the features of spoken or colloquial prose. This book is a fiction epic، and its hero is a man named Samak. Samak is a symbol of courage and bravery and is unique in wisdom، insight، and designing clever plots. Due to its fictional nature، the characters in the story have natural and supernatural behavior، which is a feature of old folklores. Discourse (written and oral) in this story is in the form of monologue or dialogue، which is done in the form of oral messages and letters. The monologue is seen in the form of praise، insult، oath، etc; and the dialogues comprise issues such a confession، marriage proposal، consultation، etc. In this work، time and place is imaginative and due to its showing more excitement، it has been attributed to the mythical far lands. The events of the story are apparently in China، Machin، East Mountain، and India; perhaps because the rulers at the time were not offended، and from the names of places such as Dasht-e Maran، Shahak Castle، Saffron Meadow، etc it is obvious that it is an Iranian story. Intellectual، ethical and social themes of this work become clear from the inside of discourse، acts and thoughts in the event of the stories.
    Keywords: Samak, e Ayyar, folklore, spoken prose, romance, theme}
  • ندا حاج نوروزی
    در این مقاله به بررسی معنایی و آرکی تایپی تصاویر موجود در داستان سیاوش بر اساس نظریات نورتروپ فرای می پردازیم. به این منظور، ابتدا نقش این تصاویر در نظام سنت ادبی مورد بررسی قرار می گیرد؛ به نحوی که معنای حاصل از آن و تداعی هایی که اثر در ذهن اجتماع ایجاد کرده، مورد توجه قرار می گیرد. سپس الگوهای اسطوره ای کهنی که سازنده تصویر های روایی این داستان بوده اند، بررسی خواهند شد. لازم به ذکر است که بررسی این تصاویر از طریق دسته بندی آنها در گروه تصاویر مربوط به دنیاهای بهشتی، دوزخی و قیاسی صورت می گیرد. براین اساس، به کهن ترین اشکال این داستان که در اساطیر دور وجود داشته، دست خواهیم یافت و در نهایت می توان از طریق اصل فاصله گیری از اثر ادبی که فرای مطرح کرده است کلیت منسجم و طرح اصلی این روایت را مشخص کرد. مقاله حاضر کوششی است برای درک نظام معنایی و یافتن طرح ادبی داستان سیاوش از طریق تحلیل تصاویر آن.
    کلید واژگان: نورتروپ فرای, سیاوش, آرکی تایپ, اسطوره, رمانس}
  • عاطفه نورپیشه *
    داستان «امیرارسلان نامدار» یک نقالی شبانه در خواب گاه ناصرالدین شاه قاجار بود که توسط نقال باشی دربارش‏، نقیب الممالک، پرداخته و به قلم دختر شاه به رشته تحریر درآمد و علیرغم فضای اشرافی شکل گیری خود، به سرعت تبدیل به محبوب ترین و مشهورترین قصه عامیانه فارسی گردید. متاسفانه آثاری این چنین به دلیل ویژگی عامیانه بودن خود، هرگز آن چنان که باید و شاید مورد مطالعات ادب پژوهانه و خصوصا نمایش پژوهانه قرار نگرفته است. در این مقاله ابتدا به معادل اروپایی این گونه ادبیات که همان رمانس باشد پرداخته و سعی شده پاره ای از نظریات محقق بزرگ ادبی، نورتروپ فرای، در ساختار این داستان ها بیان شود، سپس به داستان اصلی یعنی «امیرارسلان نامدار» پرداخته شده است و به لحاظ نقاط برجسته نمایشی و قابلیت های تآتری مورد بررسی قرار گرفته است.
    کلید واژگان: ادبیات عامیانه, رمانس, نقالی, جنبه های نمایشی, قهرمان}
    Atefeh Nourpisheh Ghadimi *
    The story of Amir Arsalan Namdar is a nightly storytelling in the chamber of Nasereddin Shah Ghajar which was told by the narrator of his court, Naghib al-Mamalek and then was written down by the pen of Shah’s daughter. Despite the aristocratic ambience of its origin it was rapidly turned into the most popular and admired Persian folk tales. Unfortunately such works precisely due to being folkloric have never been truly analyzed in terms of literary and dramatic aspects. However in this article first the European equivalent of this genre of literature namely romance is dealt with, then certain theories of Northrop Fry, the great literary critic regarding the structure of such stories are presented, and finally the main story of Amir Arsalan is told and its outstanding dramatic points and theatrical potentialities are analyzed.
    Keywords: Folk literature, romance, storytelling, dramatic aspects, hero}
  • علیرضا مهدی پور
    حکایت ناتمام و یا بسیار کوتاه آشپزباشی از مجموعه حکایت های کنتربری در مقایسه با دیگر حکایت های این مجموعه، وضعی استثنایی دارد. این حکایت استثنایی به سبب ویژگی خاص خود توسط نویسنده یا مصححان بعدی از کتاب حذف نشده است، لیکن در گزیده های ادبی ذکری از آن به میان نیامده و از طرف منتقدان و چاسرشناسان کمتر به آن پرداخته شده است. راوی این حکایت پیشه وری فرودست است که خود او و داستانش از منظر رئالیستی بسیار حائز اهمیت اند. «حکایت آشپزباشی» پس از «حکایت آسیابان» و «حکایت داروغه» که به وضعیت طبقه متوسط و اصناف شهرنشین می پردازند، روایت شده است، و هر سه حکایت که گونه ادبی فابلو (fabliau) هستند در تقابل با حکایت شهسواری نقل شده اند که رمانس است و هم راوی و هم شخصیت های آن از اشراف اند. این تقابل اولین حضور آشکار ادبیات رئالیستی در مجموعه حکایت های کنتربری و حتی در کل آثار چاسر است و می توان گفت شاهکار بودن اثر به خاطر همین پردازش رئالیستی آن در قرن چهاردهم است. در این نوشته، ضمن بررسی دیدگاه های منتقدان ادبی درباره کوتاه بودن «حکایت آشپزباشی»، به بررسی حکایت از منظر رئالیستی خواهیم پرداخت.
    کلید واژگان: رمانس, چاسر, دیباچه کلی, رئالیسم, فابلو, حکایت آشپزباشی, حکایت های کنتربری}
    Alireza Mahdipour
    The unfinished or very short Cook's Tale is an exception among the Canterbury Tales. This quality didnt make the author or later editors to dismiss it from the collection. Yet, it made the tale absent from almost all anthologies and caused it to suffer from the negligence of most critics and Chaucer scholars. However, both the narrator of the tale, who is a lower class Londoner living or working in the crowded city center, and the Tale, which deals with the corruption of lower class Londoners, can be significant from a realistic point of view. The Cook's Tale follows The Miller's and the Reeve's tales, and all three, intertextually linked, are fabliaux. This is in sharp contrast with the romantic and highly idealized Knight's Tale. This contrast is the first manifestation of realistic literature in the Canterbury Tales, and perhaps the whole of Chaucer's works. Indeed, it is this quality of Chaucer that makes the work his masterpiece.
  • حسین بیات
    در بسیاری از آثار روایی، دو نیروی زور و نیرنگ عامل پیش برنده داستان را تشکیل می دهند. بررسی و مقایسه قصه هایی که درگیری نیروهای خیر و شر در آن ها بر سر رسیدن به معشوق است، نشان می دهد که در این آثار، معشوق هرچند در ظاهر به نفع قهرمان عمل می کند، در زیرساخت روایت با زیرکی و تزویر، درگیری نیروهای متضاد را به سود خویش هدایت می کند. در چنین قصه هایی، شخصیت مرکزی داستان، نه شاهزاده شجاع و نه دیو بدطینت، بلکه معشوقی است که در جستجوی ازدواج با شایسته ترین قهرمان داستان و صاحب فرزند شدن از اوست و در این راه، با وجود ناتوانی جسمی ظاهری، با استفاده از جلوه های گوناگون نیرنگ همچون پنهان کاری، افسون گری های زنانه و عوامل جادویی و حتی گاهی با به خدمت گرفتن ضدقهرمان های داستان، سیر رخدادها را به سوی پایان دلخواه خویش هدایت می کند. این مقاله با بهره گیری از دیدگاه های صاحبنظران در خصوص این ساختار بنیادین، تعداد چهل افسانه عامیانه فارسی را بررسی و مقایسه می کند و با ارائه شواهد مختلف نشان می دهد که چنین زیرساخت مشترکی نشان دهنده دغدغه های ذهنی زنان در دوران پدرسالاری است و زنان در جایگاه راوی یا شنونده این قصه ها، آرزوهای دست نایافتنی و زندگی رویایی و شیرینی را که در زندگی واقعی معمولا از آن محروم بوده اند، در سرگذشت قهرمان زن داستان در جهان خیالی قصه متجلی کرده اند. با توجه به وجود این ویژگی در رمانس ها و داستان های کهن، این قصه ها احتمالا ریشه در ساختارهای روایی کهنی دارند که می توان پیشینه آن ها را تا اساطیر مربوط به دوران مادرتباری، دنبال کرد.
    کلید واژگان: قصه های عامیانه, رمانس, زن, ازدواج, رویا}
  • مقایسه مثلث عشق در مرگ شاه آرتر و خسرو و شیرین
    زهره تائبی، مه دخت پورخالقی چترودی
  • خورشید نوروزی
    سمک عیار، ازآثار ادبی قرن ششم است که فرامرز بن خداداد الارجانی آن را از زبان یکی از قصه پردازان زمان صدقه بن ابی القاسم شیرازی تحریر کرده است. محققان ادبیات، درباره نوع ادبی سمک عیار، نظر واحدی ندارند؛ گروهی آن را حماسه می دانند و برخی دیگر رمان و عده ای نیز آن را رمانس به شمار می آورند. در این پژوهش، افزون بر تعریف حماسه، رمان، رمانس و قصه و برشمردن ویژگی های این انواع و سنجش تطابق سمک عیار با هر کدام از آنها، مشخص خواهد شد که اطلاق حماسه، رمانس و رمان بر سمک عیار نادرست است و باید آن را قصه پهلوانی تخیلی نامید که با آرمان ها و آرزوهای بشر پیوند خورده است.
    کلید واژگان: سمک عیار, نوع ادبی, حماسه, رمانس, قصه}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال