به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « عدم تجانس » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »

تکرار جستجوی کلیدواژه «عدم تجانس» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • افسانه پورمظاهری*، ناهید شاهوردیانی
    ژانر سفرنامه معمولا ارجاعی در نظر گرفته می شود زیرا چنین مفروض است که تصوری از واقعیت را بازتولید می کند. اما درواقع این دست متون زیر ظاهری منطقی که برآمده از واقعیت است، خالی از فراز و نشیب های گفتمانی و معناشناختی-ارجاعی نیستند، آنچه نمونه بارزش را می توان در حاشیه روی ها دید. در این میان، دور زدن موضوع و دور شدن از آن، از نخستین اثرات حاشیه روی در این متون است که ناخواسته باعث خلل در متن و برهم زدن یکپارچگی ارجاعی آن می شود. درحقیقت، قسمت های حاشیه ایی، با آوردن قطعات تخیلی، روایی و شخصی، به بروز نوعی عدم انسجام در حکایت اصلی می انجامند و این چنین انبوهی از گفتمان های ناهمگون را به وجود می آورند. اگر چه این شکاف می تواند در متون تخیلی کارکردی مثبت در خدمت انسجام روایی داشته باشد اما در متون مورد بررسی ما یعنی سفرنامه هایی که هدف اصلی شان دنبال کردن گام به گام یافته های ارجاعی نویسنده است، به نظر مشکل ساز می رسد. درواقع، قسمت های حاشیه ای در دل متن، به لطف طبیعت متنی و بافتی متفاوتشان به راحتی قابل تشخیص اند؛ و دغدغه مسافر-گفته پرداز نیز مشروعیت بخشیدن به آن هاست، طوری که این قطعات به تار و پود متن درآیند. با این وصف توجه ما در مطالعه حاضر، به چگونگی بروز این عناصر انفصالی معنایی-گفتمانی است و نیز بررسی جهت گیری نویسنده به هنگام حاشیه روی از متن ارجاعی.
    کلید واژگان: حاشیه روی, سفرنامه, عدم تجانس, انسجام, شکاف ارجاعی
    Afsaneh Pourmazaheri *, Nahid Shahverdiani
    Le genre viatique est dit référentiel car il est censé, a priori, reproduire une conception du réel. Sous cette apparence rationnelle aspirant au réel, il n’est pas exempte, loin s’en faut, d’aspérités discursives et sémantico-référentielles dont la figure emblématique est la digression. Le contournement et l’éloignement sont les effets les plus immédiats produits, entre autres, par la digression qui entraine, involontairement, une disjonction dans le rendu textuel et l’homogénéité de la référence. Les passages digressifs, en introduisant des morceaux fictionnels, narratifs et subjectifs dans la traversée du texte, engendre une dislocation de la cohésion du récit-cadre et, de ce fait, créent des amas discursifs hétérogènes. Cette rupture pourrait apporter un effet positif au texte fictif comme étant un élément de la cohésion narrationnelle, mais en ce qui nous concerne, dans le texte viatique qui a comme but principal de suivre pas à pas les trouvailles référentielles de l’auteur, elle s’avère perturbatrice. Les passages digressifs sont susceptibles d’être mis en relief dans le corps du texte grâce à leur nature textuelle et contextuelle divergente. Le souci du voyageur-énonciateur est de les légitimer et de faire en sorte qu’ils soient intégrés à la trame textuelle. Nous nous intéresserons donc, dans cette étude, aux tenants et aboutissants de l’apparition de ces éléments de scission sémantico-discursifs ainsi qu’au positionnement que l’auteur adopte, en digressant, à l’égard du texte référentiel.
    Keywords: Digression, récit de voyage, hétérogénéité, cohérence, rupture référentielle
  • ابوالفضل حری
    در این مقاله، عدم تجانس به منزله یکی از سازکار های زبانی شوخ طبعی بررسی می شود. پرسش اصلی این است که عوامل سرگرم کنندگی و خنده در شوخ طبعی کدامند؟ به نظر می آید عوامل بسیاری، مانند رویکردهای روانی، ادبی و زبانی در ایجاد خنده موثرند. در این مقاله، عدم تجانس در سطوح ساختاری و کارکردی از جمله عوامل سرگرم کنندگی معرفی می شود. پس از اشاره به پیشینه مرتبط با بحث و واژگان مرتبط با شوخ طبعی، نظریه عدم تجانس زبانی در دو سطح ساختاری و کارکردی را با نگاهی به برخی از لطایف رساله دلگشای عبید زاکانی مورد بررسی و تحلیل قرار می دهیم. در سطح ساختاری به جناس و بازی های کلامی از جمله همنامی، هم آوایی، همجنسی و همشکلی و نیز انواع تجنیس در زبان فارسی اشاره می شود. در سطح کارکردی به ابهام/ ای هام و کارکرد آن در سطح معنایی اشاره می شود. نتایج بررسی نشان می دهند که عدم تجانس زبانی از رهگذر برخی مولفه های سطوح ساختاری مانند تجنیس و سطوح کارکردی مانند ابهام/ ای هام، از جمله علل اصلی سرگرم کنندگی متون مطایبه آمیز به شمار می آیند. البته این مقاله زمینه را برای پرداختن به سایر نظریه های شوخ طبعی نیز هموار می کند.
    کلید واژگان: شوخ طبعی, عدم تجانس, تجنیس, ابهام, ایهام, رساله دلگشا
    Abolfazl Horri
    This paper examines incongruity as one of the linguistic mechanisms of texts bearing humor. The main question is that what works these texts seems humorous. Humor has been studied from three different, but related, approaches: psychological, literarily and linguistic. The paper takes as two main factors generating humor. First, the problem, the question and the literature review are mentioned. Then it refers to inconguity from structural and functional levels with regard to some humorous texts in Zakani's Resale-e- Delgosha. On the structural level, it refers to words play (homonymy, homophony, homography, paronymy) and the kind of punning andits in Persian rhetoric. On the functional level, it refers to ambiguity/amphilboly and their functions. The results showed that incongruity in the form punning as well as ambiguity/amphilboly paves the way to make texts seem humorous.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال