به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « مرد عوضی » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »

تکرار جستجوی کلیدواژه «مرد عوضی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • محمد غفاری*، ملیکا رمزی
    مسیله چیستی «واقعیت» و چگونگی بازنمایی آن در آثار هنری و ادبی از دیرباز یکی از مهم ترین دغدغه های هنرآفرینان و نظریه پردازان بوده است. اوج آن اواسط سده نوزدهم بود که به دنبال تحولات علمی و اجتماعی، از جمله اختراع دوربین عکاسی، نقاشان و نویسندگان اروپایی با صراحت و جدیت بیشتری به این موضوع پرداختند که حاصل آن شکل گیری جنبش «ریالیسم» (واقع نمایی) با هدف ثبت دقیق و عینی نگرانه واقعیت خارجی، به ویژه واقعیت‎های جامعه و وضع طبقه های پایین، بود. فیلم مرد عوضی ساخته آلفرد هیچکاک (1957) فیلمی داستانی بر اساس روی دادی واقعی و شامل بسیاری از مضمون های ریالیسم است. ادعای خود کارگردان این بوده که فیلم او «مستند» و بازنماینده حقیقت است، بدون هیچ دخلی و تصرفی. پس از شرح تطبیقی و موجز مفهوم های «واقعیت» و «واقعیت نمایی» در فلسفه و سینما، پژوهش حاضر این فیلم را بر اساس نظریه آندره بازن درباره سینمای ریالیستی تحلیل می کند تا نشان دهد که، به رغم ادعای فیلم ساز و وجود برخی ویژگی های واقع نمایانه، آیا در نهایت می توان این فیلم را اثری ریالیستی در شمار آورد یا نه. تحلیل این فیلم نشان می دهد که مرد عوضی نه فقط عاری از جنبه های ذهن محور نیست، بلکه طبق گزارش های موجود چندان هم به ماجرای واقعی وفادار نبوده است و با تعریف بازن از ریالیسم مطابقت نمی کند. پژوهش حاضر، به این ترتیب، به این بحث می رسد که، با فرض وجود مستقل واقعیت عینی بیرونی، آیا اصولا بازنمایی وفادارانه و بی طرفانه آن در رسانه های هنری، از جمله سینما و ادبیات، ممکن است یا خیر.
    کلید واژگان: رئالیسم (واقع نمایی), بازنمایی, ذهن محوری, عینی نگری, آندره بازن, مرد عوضی}
    Mohammad Ghaffary *, Melika Ramzi
    The issue of “reality” and its representation in artistic works has been one of the major concerns of artists and theorists since classical times, which came to its climax in the mid-nineteenth century when following scientific advances and social changes, including the invention of photography, European painters and writers treated the issue more directly and precisely. This resulted in the formation of a movement named “Realism,” which aimed at recording external reality accurately and objectively, especially social reality and the condition of the lower classes. Alfred Hitchcock’s The Wrong Man (1957) is a narrative movie based on a true story and containing several Realist elements. The director claimed that it was a “documentary” faithfully representing truth, without any directorial interference. After a brief comparative account of the concepts of “reality” and “realism” in philosophy and cinema, the present study, adopting André Bazin’s theory of realism in the cinema, investigates the realistic dimensions of this movie to see whether, despite the filmmaker’s claim and the presence of certain realistic features, it can be ultimately regarded as a realistic work or not. The analysis of the movie shows that not only does The Wrong Man have subjective aspects, but it has not also been greatly faithful to the true incident and, thus, it does not correspond to Bazin’s conception. This discussion eventually leads to the question of whether, given the autonomous, external existence of objective reality, it is possible to represent it faithfully and impartially in artistic media.
    Keywords: realism, representation, subjectivity, objectivity, André, Bazin, The Wrong Man}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال