به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « مکتب » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »

تکرار جستجوی کلیدواژه «مکتب» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • فرشته ناصری*

    مینی مالیسم نتیجه تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی چند دهه اخیر است که در هنرهای تجسمی و غیرتجسمی به شکل چشمگیری نمود و بروز یافته است. در حوزه ی ادبیات داستانی، پیدایش مینی مالیسم را علاوه بر تاثیر شرایط سیاسی و اجتماعی، نتیجه تلاش فرمالیست ها در جهت نوآوری و ایجاد شیوه های تازه دانسته اند با توجه به اینکه منشا داستان کوتاه و داستانک، طبق نظر فرمالیست ها، حکایت است، حکایت های هزارویک شب به عنوان یکی از مهم ترین آثار ادبیات غنایی با برخورداری از شاخصه های گوناگون داستانی بستر مناسبی را جهت تبیین مبانی مینی مالیستی کلام فراهم می آورند. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی، به بیان مراتب اجتماعی روایت های این اثر پرداخته شده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تبیین مبانی ادب غنایی در قصه های هزار ویک شب بر مبنای شاخصه های مکتب مینی مالیسم است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که هریک از قصه ها، با ساختاری کوتاه درصدد بیان وقایعی از زندگی روزمره ی آدمیان با تکیه بر افکار، عقاید، مبانی و آداب ورسوم یک دوره است که مناسبات اجتماعی و اخلاقی آن دوره را با تکیه بر عناصر خرافی و نمادهای شناخته شده، در یک جامعه، مورد نقد و بررسی قرار می دهند. سوال اصلی تحقیق در پژوهش حاضر این است که مکتب هنری مینی مالیسم و شاخصه های آن، چگونه بن مایه های داستان های غنایی هزارویک شب را تبیین می کنند.

    کلید واژگان: ادبیات غنایی, هزارویک شب, مینی مالیسم, مکتب, شهرزاد قصه گو}
    Freshteh Naseri *

    Minimalism is the result of the social, political and cultural developments of the last few decades, which has been manifested in visual and non-visual arts in a significant way. In the field of fictional literature, the emergence of minimalism, in addition to the influence of political and social conditions, has been considered the result of formalists' efforts to innovate and create new methods, considering that the origin of short stories and short stories, according to formalists, is anecdotes, the tales of the Thousand and One Nights as one of The most important works of lyrical literature provide a suitable platform for the explanation of the minimalistic foundations of Kalam. In the present research, the social levels of the narratives of this work have been discussed with the analytical descriptive method. The main goal of this research is to investigate and explain the basics of lyrical literature in the stories of the Thousand and One Nights based on the characteristics of the school of minimalism. The results of the research show that each of the stories, with a short structure, tries to express the events of people's daily life by relying on the thoughts, beliefs, foundations and customs of a period, and the social and moral relations of that period by relying on superstition elements and well-known symbols. In a society, they are criticized. The main research question in the present study is how the art school of minimalism and its characteristics explain the themes of the lyrical stories of the Thousand and One Nights.

    Keywords: lyrical literature, Thousand, One Nights, minimalism, school, Shahrazad the storyteller}
  • رشید اسدی ولیلو*، مهدیه آرمال
    از جنبه های هنری کلام، نظام مندی موسیقیایی آن است. شاعران مکتب اران به ظرفیت موسیقیایی زبان واقف بودند و از آن به بهترین نحو در غناء آثار ادبی خویش بهره می بردند.مجیرالدین بیلقانی نیز که از شاعران این مکتب بود بر جنبه های موسیقی کلام واقف و هنرمندانه از این امر در پرباری اشعارش استفاده می کرد. در این مقاله، جنبه های موسیقیایی دیوان مجیر مورد بررسی قرار می گیرد. تنوع اوزان و بحور مورد استفاده مجیر گذشته از توانایی و تسلط وی بر فنون ادب پارسی، نشان از غناء موسیقی بیرونی دیوان اوست. وی بیشتر اشعارش را در وزن (مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن) سروده و از دوازده بحر مورد استفاده مجیر، بحر رمل بیشترین فراوانی را دارد.بهره گیری مجیر از ساخت-های مختلف قافیه و تمایل او به سرودن اشعار مردف با ردیف های طولانی و متنوع بر غناء موسیقی کناری دیوانش افزوده است.این مقاله و نمونه هایی که در آن مورد بررسی قرار می گیرد بخشی از خلاقیت هنری و شعری مجیر را نشان می دهد.
    کلید واژگان: مجیر الدین بیلقانی, موسیقی شعر, مکتب}
    Rashid Asadi Valiloo *, Mahdieh Armal
    One of the artistic aspects of the language is its musical systematization. The poets of Aran school were aware of the musical capacity of the language and used it for enriching their literary works.Mujir al-Din Bilqani, one of the poets of this school, was also aware of the aspects of the language’s music and used it artistically for enriching his poems. In this article, the musical aspects of Mujir’s Divan (poetical works) are studied. The variety of meters and rhythms of Mujir’s poems, in addition to his ability and mastery of Persian literary techniques, shows the richness of the external music of his poems. He composed most of his poems in “Mafoulon, Faelaton, Mafaeilon, Faelan” meter and among the twelve meters and rhythms that he has used, the “Ramal” meter is the most frequently used .Mujir has used different kinds of versifications and his desire to compose different poems with long and varied “Radif”s has also increased the richness of his lateral music.
    Keywords: Mujir al-Din Bilqani, poetic music, scholar}
  • ماندانا علیمی*، سارا جاویدمظفری

    براساس چارچوب نظری هابرماس، از «نسبت اندیشه و سیاست» در سیر تاریخ اندیشه سیاسی غرب، اندیشه و سیاست در دوره کلاسیک و در سنت ارسطویی حول مفهوم «سعادت» با هم عجین می شوند؛ زیرا اندیشه، سعادت را تعریف می کند و سیاست در خدمت تحقق مفهوم سعادت، قرار می گیرد. حال آنکه در اندیشه سیاست مدرن و در سنت هابزی، اخلاق و سیاست از هم جدا می شوند. در حقیقت هدف ساختار سیاسی شاهنامه، سعادتمند کردن شهروندان و همچنین زمینه ای برای ایجاد امنیت و تحقق رفاه می باشد؛ با این توصیف، طبق چارچوب نظریه هابرماس، مقاله حاضر بر این نظر است که در اندیشه متفکران مکتب فرانکفورت، اندیشه و سیاست همانند سنت کلاسیک، می تواند مفهوم رفاه در جهت مذهبی و علم سعادت، عدالت، امنیت و کمک به نیازمندان را به وجود آورد که همان «اخلاق فضیلت» است؛ «اندیشه های سیاسی» که مورد علاقه ماکیاولی و «نظم اجتماعی» که مورد نظر مور است، با توجه به زندگی «فضیلت-مندانه» شهروندان توضیح داده نمی شوند. مسئله این متفکران مدرن برخلاف متفکران کلاسیک، نه پرسش از شرایط اخلاقی «زندگی خیر»، بلکه پرسش درباره شرایط واقعی بقاست که مورد نظر مور است. با این توضیح می توان حد فاصل میان عقلانیت ارتباطی در تقابل با عقلانیت ابزاری را طبق نظر فرانکفورت در ساختار سیاسی شاهنامه بررسی نمود که این مکتب ما را به «وفاق اجتماعی» می رساند و رسیدن به رهایی از تعلقات دنیایی را همان خرد عینی می داند.

    کلید واژگان: ساختار, سیاست, شاهنامه, مکتب, فرانکفورت, هابرماس}
    Mandana Alimi *, SARA Javid Mozafari

    According to Habermas's theoretical framework, from the "relation of political thought to the course of the history of Western political thought", thought and politics in the classical period and in the Aristotelian tradition are intertwined around the concept of "happiness" because thought defines and Politics realizes the concept of happiness. Whereas in modern thought, in the Hobbesian tradition, ethics and politics are separated. In fact, the objective of the political structure of the Shahnameh is to make citizens happy as well as to create a foundation for security and the realization of welfare; By this description, in the framework of Habermas's theory ،this article argues that in the minds of Frankfurt school thinkers, thought and politics, like the classical tradition, can provide the concept of religious and scientific welfare, prosperity, justice, security, and assistance to the needy, which is the "virtue ethic".Machiavelli's "political ideas" and Moore's "social order" are not explained by the "virtuous" life of citizens. The question of these modern thinkers, unlike classical thinkers, is not the question of the moral condition of "the good life", but the question of the real conditions of survival. That's Moore's point. With this explanation, one can examine the gap between communicative rationality versus instrumental rationality according to Frankfurt in the political structure of the Shahnameh. This school leads us to "social consensus" and considers achieving liberation from worldly possessions as objective reason.

    Keywords: structure, Politics, Shahnameh, school, Frankfurt, Habermas}
  • جواد مهربان
    مقاله ی حاضر نقدی است بر شیوه های نامگذاری مکتب های شعر فارسی و ارائه یک پیشنهاد در مورد نامگذاری سبک معروف به هندی یا اصفهانی. در این پژوهش سعی شده است ضمن بیان نظرات سبک شناسان فارسی و غربی درباره ی شیوه های نامگذاری سبک های شعر فارسی و تقسیم بندی های گوناگون آن، ایرادات این نظریات که اکثرا غیر علمی و مبتنی بر ذوق افراد است، توضیح داده شود.
    در بخش دوم این مقاله، نویسنده بحث را به نامگذاری سبک هندی کشانده و نظریات سبک شناسان ایرانی و غربی را در این خصوص بیان نموده است و سپس ضمن نقد نظریات آنان پیشنهاد نموده است که اولا بایستی بین دو اصطلاح «سبک» و «مکتب» فرق بگذاریم و برای نامگذاری مکتب های شعری به جای برخورد ذوقی و غیرعلمی، بایستی با مطالعه دقیق علمی و استفاده از شیوه های آماری، نامی را که بیانگر ماهیت آثار است برای آنها برگزینیم. در نهایت، پیشنهاد شده است که به جای نام سبک هندی یا اصفهانی از عنوان «مکتب نازک خیالی» استفاده نماییم. مکتبی که دارای دو شاخه هندی و اصفهانی با ویژگی های خاص هرکدام است.
    کلید واژگان: سبک, مکتب, شعر, هندی, اصفهانی, نازک خیالی}
    J. Mehraban
    The present article is the criticism of the way Persian poetic schools are named. It offers a proposal on the name of a style known as Indian orlsfahani. It tries to present ideas by Persian and western stylistics on this issue and to explicate the problems in such ideas which are mostly unscientific and intuitive. A distinction is to be held between style and school. Naming of poetic schools should be scientific and based on statistics. A name which represents the essence and depth of the works should be selected. A proposed name for this style is the school of Nazokkhiali (imagination), divided into two branches: Indian and Isfahani.
    Keywords: style, school, poems, Indian, Isfahani, imagination}
  • هوشنگ محمدی افشار
    مفهوم سبک از دیرباز مورد توجه فلاسفه، ادبا و نظریه پردازان شاخه های مختلف دانش و هنر بوده است و در یکی دو سده اخیر هم که مکاتب گونه گون سبک شناسی در جهان غرب ظهور کرده، نظریه ها و تعاریف قابل تاملی در این باره ارائه گردیده است.
    برای تکوین سبک از گذشته تا حال، علل و عوامل متعددی شناخته شده است اما عوامل محدودکننده سبک و به وجودآورنده سبک غیرحقیقی و ریائی، تاکنون به عنوان یک مبحث و موضوع مستقل معرفی نشده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
    عوامل محدود کننده سبک راستین، به دو گروه قابل دسته بندی هستند: 1) عوامل برون زبانی؛ شامل زمینه های تاریخی اجتماعی، مخاطبان و مشوقان، اندیشه ها، خودسانسوری و کم سوادی شاعر یا نویسنده. 2) عوامل زبانی؛ از جمله: پای بندی به سنت ها و قراردادهای ادبی، عدم توجه به صبغه اقلیمی، رویکردهای باستان گرایانه و به تبع اضطراب در سبک.
    هدف نگارنده در این نوشته، معرفی عوامل محدود کننده و آسیب رسان به سبک واقعی براساس شیوه انتقادی و فن تحلیل محتواست.
    کلید واژگان: سبک, مکتب, تعاریف, عوامل محدودکننده سبک}
    Hooshang Mohammadi Afshar
    Since long, philosophers, literary men, and theorists of different branches of knowledge have considered the concept of style and various stylistic schools, definitions, and theories have been presented in the last two centuries. Different factors have been named for the evolution of style from past to present. Little work, however, has been done on the restrictive factors of style and the factors resulting in unreal or hypocritical style. The restrictive factors of real style are classified into two groups:1) The ultra-linguistic factors consisting of social-historical grounds, the audience and encouragers, thoughts, self- censorship and the low literacy of poet or writer 2) Linguistic factors including commitment to literary traditions, disregard for the locality, and ancient-oriented approaches events.This study aims at presetting destructive and restrictive factors for the real style based on critical method and content analysis.
    Keywords: Definitions, School, Style, Restrictive factors of style}
  • محمد کیومرثی جرتوده
    در قرن بیستم میلادی با آغاز نگارش رمان نویسی و داستان های کوتاه در زبان های فارسی و اردو، نهضت ها و مکتب هایی همچون رئالیسم، رئالیسم اجتماعی و سوررئالیسم بر ادبیات داستانی معاصر دو کشور ایران و پاکستان سایه افکنده است. نثر جدید فارسی و اردو در برگیرنده سرمایه بزرگی از رمان ها و داستان های کوتاه و گنجینه ای سرشار از آن است. طی دوره های متفاوت رشد و شکوفایی ادبیات داستانی، داستان کوتاه پیشگام مقوله داستان نویسی نوین در هر زبان به ویژه برای نویسندگان معاصر بوده است. مقاله پیش رو ضمن بررسی مختصری از نهضت واقعگرایی (رئالیسم) در داستان کوتاه دو زبان، نگاهی مقایسه ای به ادبیات رئالیستی و واقع گرایانه آن نیز خواهد داشت. در واقع اشکال گوناگون واقعگرایی در داستان نویسی از ویژگی های پر اهمیت ادبیات داستانی معاصر زبان فارسی و اردو بوده است.
    کلید واژگان: داستان کوتاه, ادبیات داستانی, واقعگرایی, سبک, رئالیسم, مکتب, رئالیسم اجتماعی}
    Along with the beginning of novel and short story writing in Persian and Urdu languages various literary movements like Realism، Social Realism and Surrealism overshadowed the contemporary literature of Iran and Pakistan. Modern prose of Persian and Urdu consists of great assets from novels and short stories، and their considerable background. During various periods of the growth and prosperity of literary fiction،the short story has been a pioneer in modern story writing in any language particularly for contemporary writers. In this article، we have briefly studied the movement of realism in short stories of both languages، we also have a comparative look at realistic literature of these languages. In fact، realistic writing has been an important characteristic of contemporary literature of the Persian and Urdu language.
  • عطاءالله حسنی
    تغییر، از ضرورت های حیات بشری؛ و تعلیم و تربیت تنها وسیلۀ نیل به آن است. تحول و تغییر از شاخصه های جامعۀ ایران عصر صفوی بود. این که دولتمردان آن عصر برای نیل به مقاصد سیاسی، مذهبی و اقتصادی، جامعه را از طریق چه مؤسسات و با چه آموزش هایی جهت دهی و مدیریت می کردند، پرسشی درخور توجه است. دستاورد این تحقیق با بهره گیری از روش تحقیق تاریخی، این است که پادشاهان صفوی در بعد آموزش های نظری از کلیه مؤسسات سنتی و جدید، اعم از مساجد، خانقاه ها، مدارس، قهوه خانه ها و غیره با محتوایی متناسب با جهت گیری جدید مذهبی استفاده می کرده اند.
    کلید واژگان: صفویه, آموزش های نظری, مسجد, مکتب, مدرسه}
  • حمید طاهری
    تامل و تفکر در تاریخ بارور و نگارین زبان و ادب فارسی نشانه هایی از نفوذ ادب اقوام و ملتهای مختلف را در زمانهای متفاوت بر ما آشکار می سازد. کلیله و دمنه که از شاهکارهای ادب تمثیلی فارسی است، نسب نامه ای هندی دارد و رهاورد هند است. با پذیرش آیین باشکوه اسلام در ایران، زبان و ادب تازی با قوتی وصف ناشدنی در هاله ای از تقدس به عرصه ادب فارسی راه یافت و با آن عجین شد؛ تا جایی که تفکیک معانی و مضامین آن دو بسیار دشوار می نماید. شعر جاهلی عرب با تمام مضامین و موتیفهای خود به شعر سبک خراسانی و عراقی راه یافت. آوای جرس اشتران و بیانگردی شبانه عرب در شعر معزی و صحرای همیشه سبز دیوان منوچهری نمودار است.
    ادب فارسی نیز تاثیری شگرف بر ادب جهان داشته است و ایرانیانی چون بدیع الزمان همدانی و صاحب بن عباد و... سبک مصنوع عرب را بنیاد نهادند. لانگفلو از”بنی آدم اعضای یکدگرند” سعدی اثر پذیرفته است. در آثار هردر‎ و موسه و بالزاک از سعدی سخن رفته است. قطعه «موجود باقی» ویکتور هوگو، خلوت کنار دریا و نغمه امواج باشکوه را که در آستان عظمت الهی نوای عظمت آفرینش را ترنم می کنند فرا یاد می آورد. نفوذ کلام حافظ در شعر رمانتیک به خصوص در شعر گوته مایه و ماده”دیوان شرقی از شاعر غربی” را فراهم آورد و او را به بزرگداشت حافظ واداشت. تاثیر حکیم فردوسی و اثر سترگش بر ادب جهان مقاله و بابی مستقل می خواهد.
    ایرانیان از دوره قاجار و تاسیس دارالفنون به طور جدی و دامنه دار با اروپا و آثار ادبی آن از جمله داستان نویسی به شیوه مدرن و مبتنی بر رابطه علی رویدادهای داستان که وجه امتیاز آن از قصه و حکایت است آشنا شدند و به آفرینش این نوع جدید دست زدند و از این رهگذر تحت نفوذ و تاثیر مکاتب ادبی و شیوه نویسندگی آنان قرار گرفتند.
    نویسنده این مقاله قصد دارد به بررسی نوع به کارگیری اصول و شیوه نویسندگی مکتبهای ادبی اروپا در داستان نویسی معاصر ایران بپردازد. بنابراین جهت ارایه دقیق تر این تحقیق تنها به بررسی تقریبا تمامی آثار محسن مخلمباف نویسنده و کارگردان توانمند ایران پرداخته و کوشش کرده است میزان و گونه های مختلف تاثیر مکاتب ادبی اروپا را بر آثار این نویسنده ایرانی نشان دهد.
    کلید واژگان: مخملباف, باغ بلور, سبک, داستان, مکتب, آثار, اروپا}
  • سید محمد انوشه
    هدف از نگارش این مقاله آن است که عوامل ظهور نقد جدید راتوصیف و تحلیل نماید. عواملی چون پیشرفت سریع علم، تحولات قابل ملاحظه اجتماعی، ایستایی ادبیات و نقد ادبی، انقیاد از ارزش های اخلاقی و اجتماعی دوره ویکتوریا (1901-1832) به عنوان سدی در راه پیشرفت ادبیات و نقد ادبی، تمرکز بر اولویت نویسنده به جای اولویت متن، یافته های روانشناسی فروید(Freud)، یونگ (Jung) و برگسون (Bergson) و بالاخره نارضایتی گسترده عمومی از وضعیت ادبی قرن نوزدهم، نقادان تصویر گرایی چون ای. ا.ریچاردز(I.A.Richards) را بر آن داشت تا در نظریات ادبی خود بیشتر به متن توجه نمایند و راه را برای شکوفایی نقد جدید هموار سازند. این مقاله همچنین اصول کلی نقد جدید و محدودیت های آن را بررسی خواهد کرد.
    کلید واژگان: نقد جدید, فرضیه, منتقد, مکتب, زندگینامه}
    Dr. S. M. Anoosheh
    The present study attempts to describe and analyze various causes which led to the emergence of New Criticism. Factors, such as the rapid progress of science, considerable social change, stillness of literature and criticism, the follow up of social and moral values of Victorian period (1832-1901) as an obstacle in the development of literature and literary criticism, concentration on the priority of the writer instead of the text, psychological discoveries of Freud, Jung and Bergson and finally the general dissatisfaction of literary condition in the 19th century led the imagists like T.E.Hulme and Ezra Pound and along with them I. A. Richards to ponder over their literary theories and pay more attention to the texts which paved the way to the blossoming of New Criticism. This article will also consider the major principles of New Criticism and its limitations.
  • مکتب کلاسیسم و نئوکلاسیسم
    منصور ثروت
    کلاسیسم به لحاظ لغوی از واژه کلاسیس در لاتین می باشد که به معنی طبقه، گروه و زیر مجموعه است. این کلمه تقریبا معادل کانونس(Canoes) می باشد که علمای شاغل در کتابخانه اسکندریه در معنای انواع ادبی، یا گروه های نویسندگان، شامل خطیبان، نمایشنامه نویسان، غزل سرایان و امثال آنان به کار می برده اند.
    کلاسیسم اصطلاحا مفهوم متضاد رومانتیسم می باشد و وقتی از آن صحبت می کنیم منظور همان مکاتب، قواعد، روش ها، زمینه ها، قراردادها و حس هایی که توسط نویسندگان کلاسیک پدید آمده و در نویسندگان بعد نیز تاثیر بخشیده است چنانکه تاثیر یونان را در کلاسیک های رومی ملاحظه می کینم و نئوکلاسیسم باز گشت برای معیارها و آداب نویسندگی است و علیرغم تفاوتهایی در محتوای آثار- در مقام مقایسه با یونان باستان و روم باستان - غالبا به همان اصول کلی کلاسیسم معطوف است.
    کلاسیسم مکتبی است که طولانی ترین تسلط را برفضای ادبیات جهان داشته است و این تسلط حدود 23قرن (از پنجم ق. م تا قرن هیجدهم) دوام داشته است. با نظر به این اهمیت آن، در این مقام سعی شده است که با ارائه تعریفی لغوی و اصطلاحی واژه کلاسیسم، تاریخچه آن ذکر شود و وادوار سلطه این مکتب به تفکیک ذکر شده، اصول این مکتب و تغییر و تحولاتی که در فرایند این سلطه بر آن صورت پذیرفته است و نیز علل گرایش مجدد غرب به این مکتب در دوره رنسانس بررسی شود.
    کلید واژگان: کلاسیسم, کلاس, کلاسیک, نئوکلاسیسم, مکتب, ادبیات, یونان باستان, روم باستان, زبان لاتین, ارسطو, غرب, رنسانس, اومانیسم}
نمایش نتایج بیشتر...
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال