جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « mortality » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »
تکرار جستجوی کلیدواژه «mortality» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
تراژدی از دیدگاه نیچه فرهنگ و هنر واقعی را در خود دارد، زیرا تراژدی وارونه آنچه کلیسا میگوید، بر بی نظمی، مرگوارگی،بی عدالتی و بدفرجامی در زندگی بشری انگشت میگذارد.آنچه از نیچه برداشت می شود، این است که تراژدی ما را بابی نظمی آشنا می کند. اگر چه این رهیافت به نیست انگاری و ابسورد می انجامد، زاینده فرهنگ و هنر است؛ به زبان دیگر، مرگوارگی، تاوانی است که باید برای آگاهی و فرهنگ پس دهیم. از دیدگاه نیچه و اشتاینر، یونان باستان با زایش تراژدی به هنر واقعی دست یافت که سقراط، افلاطون و ارسطو آن را تضعیف کردند، تا بعدها کلیسا ناقوس مرگ تراژدی را بزند.اکنون دوباره باید به زایش تراژدی بیندیشیم. مقاله پیشرو بر آن است که بگوید، پس از تیاتر نوتراژدی دیگری زاده شده است:تراژدی عامیانه.تراژدی والای که ناز مرگ کاراکترهای خاص سخن میگفت، ولیدرتراژدی عامیانه، به ویژه شش نمایشنامه تراژدی عامیانه که در پی بررسی آن هستیم،مرگ تراژیک را دامنگیر کاراکترهای عامی نموده و حتی به همین زندگی روزمره آنها کشیده است.
کلید واژگان: بوتیقا, تراژدی عامیانه, مرگوارگی, هنر, نظم و بی نظمیIn Nietzsche’s point of view, tragedy includes the real art and culture, because tragedy is contrary to church based on disorder, mortality, injustice and disaster in human life. According to Nietzsche, tragedy introduces us to disorder. Although the approach leads to absurdism and nihilism, it gives birth to art and culture; in another word, mortality is the price that we have to pay for awareness and culture. For Nietzsche and Steiner, old Greece achieved the real art by the birth of tragedy, which Socrates, Plato and Aristotle weakened so that the church could sound the death knell of tragedy later. Now, we have to think about the birth of tragedy once more. The purpose is to say that another type of tragedy has been born after new theater: Folk-tragedy. Whereas ancient great tragedy dealt with death of special characters, in Folk-tragedy, especially the six plays of Folk-tragedy that we examine in this article, tragic death happens to common people, even in everyday life.
Keywords: Poetique, Folk-tragedy, Mortality, Art, Order, Disorder -
عرفان و تصوف گرچه معمولا باهم به یک معنا به کار می روند؛ اما عرفان را می توان جنبه ی نظری تصوف و تصوف را نسخه ی عملی یا سیروسلوکی عرفان دانست. برخی پژوهشگران برای تصوف پس از پیدایش، قائل به مرحله ای به نام «جذب» اند که در آن، تصوف عناصری از عرفان های سایر ملل را در خود جذب کرد و پرورد؛ اما بررسی عناصر بنیادین عرفان اسلامی نظیر وحدت وجود، عشق، ولایت، سیروسلوک، فنا و بقا و... و تطبیق آن با قرآن، این نظریه را با چالش رو به رو می کند. از این عناصر، وحدت وجود و ولایت از محوری ترین مبانی عرفان ابن عربی است که در «فتوحات مکیه» و «فصوص الحکم» آن ها را تبیین کرده و درواقع ولایت نه تنها نقطه ی اتصال عرفان شیعی با اندیشه های ابن عربی و پیروان اوست؛ بلکه نقطه ی وحدت و چتری است که تمام مشرب های عرفانی را در سایه ی خود گرد هم می آورد. همچنین آمیخته بودن علم و عمل یا عرفان و تصوف بایکدیگر و بلکه تقدم داشتن عمل بر نظر و اینکه دانش عرفان محصول سیروسلوک و ثبت دریافت های باطنی است و این در فضای شریعت اسلامی رخ می دهد، تاییدی دیگر بر ابتنای عرفان اسلامی بر قرآن است.کلید واژگان: عرفان, تصوف, قرآن, وحدت وجود, عشق, ولایت, سیروسلوک, فنا و بقاLanguage Art, Volume:3 Issue: 3, 2018, PP 23 -46Although Mysticism and Sufism are usually applied interchangeably, Mysticism may be considered as the theoretical aspect of Sufism, and Sufism is the practical aspect or the mystical progress. Some researchers believe that in Sufism there is a phase called "chrisma" after the emergence in which Sufism absorbs some element of mysticism of the other nations in itself and develop them; however, studying the fundamental elements of the Islamic Mysticism like the unity of existence, love, governorship, progress, mortality, eternity, etc. and comparing them with the Holy Quran challenges this theory. Governorship is not only a connection between Shiite Mysticism with the thoughts of Ibn-Arabi and his followers, but also a point of unity and a coverage which gathers all the mystical dispositions together. Moreover, the combination of theory and practice or Mysticism and Sufism with each other, or the priority of practice to theory and the fact that the knowledge of Mysticism is the subsequent of spiritual progress and the record of the innermost reception which occurs in the atmosphere of Islamic religious law can be another endorsement on the foundation of the Islamic Mysticism on the Holy Quran.Keywords: Mysticism, Sufism, Quran, the Unity of Existence, Love, Governorship, Progress, Mortality, Eternity.
-
الفاظ و معانی بلند قرآن کریم، سرشار از اصطلاحات و رمزهایی است که بیشتر، شالوده و بنیان عرفان اسلامی را تشکیل می دهد. آیه رویت یا آیه تجلی (اعراف: 143) یکی از پرکاربردترین آیات قرآن کریم در تبیین مبانی عرفانی است. شرح معراج موسی(ع) و قرارگرفتن در خطاب «لن ترانی»، در متون عرفانی منظوم و منثور فارسی بازتاب بسیاری داشته است. عارفان به تفسیر و تحلیل اندک و ساده مفسران از این آیه بسنده نکرده اند. آنان همواره کوشیده اند تا با توسل به داستان موسی(ع)،برداشت های نو و ژرفی از آیه ارائه دهند و افزون بر بیان آموزه های عرفانی از احوال سالک در مسیر سلوک نیز یاد کنند. هدف این مقاله مقایسه و تبیین جنبه های تمایز و تشابه آرای مفسران و عارفان درباره این آیه و بررسی و تحلیل بهره گیری عارفان از محتوای آن است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل تطبیقی متون انجام می شود. آنچه با مطالعه و کنکاش در این آثار به دست می آید، بیانگر استشهادهای پیاپی این دو گروه به آیه تجلی در پنج بحث اصلی است: تقاضای رویت، شهود پروردگار، پاسخ لن ترانی خداوند، تجلی بر کوه طور، بیهوشی موسی(ع). عارفان با استفاده از زبان رمزی و اشاری خود از آنها به محبت، شوق، مشاهده، غیرت، تجلی و فنای سالک یاد کرده اند و این مباحث را شرح و تبیین می کنند.کلید واژگان: آیه تجلی, موسی, دیدار خداوند, شوق, تجلی, فناThe words and meanings of the Holy Quran are rich and have terms and mysteries that often form the basis of Islamic mysticism. Verse 143 of Sura Araf called "sighting verse" or "verse of manifestation" is one of the most widely used verses of the Holy Quran in explaining the mystical foundations that describes the ascension Moses (peace be upon him) and referred to as "Len Trani" and has a wide reflection in Persian scriptural and mystical books. In contrast to the commentators, mystics did not appreciate the slight and simple analysis of the subject matter of this verse, and have always sought to draw new and profound impressions through the story of Moses (peace be upon him) expressing their mystical teachings and mentioning the status of the seeker on the path to the journey. The purpose of this paper is to compare and distinguish between the opinions of commentators and mystics about this verse, and to analyze the utilization of this verse by mystics. This has been done by comparative analysis of texts. What is achieved by studying these works indicates that these two groups repeatedly invoke the verse in five major topics of the demand for sight, the Lord's witness, the Lord's response, the manifestation of the Mount, and the anesthetics of Moses (peace be upon him). Using their codenames and references, mystics have interpreted them as love, enthusiasm, observance, zeal, manifestation, and mortality of the seeker, and have explained and described these topics.Keywords: Sighting Verse, Moses, Meeting of God, Enthusiasm, Manifestation, Mortality
-
فرید الدین عطار نیشابوری عارف پر شور و شاعر مشهوری است که همگان بر عظمت مقامش در عرفان و بلندی مرتبه اش در شعر و شاعری مقر و معترفند. آثار و اشعار این شاعر سترگ به دلیل کثرت و گستردگی مضامین از قابلیت های پژوهشی خوبی در ادب فارسی برخوردار است. میتوان اشعار عطار را از زاویه های گوناگون مورد بررسی قرار داد.یکی از این دریچه ها، نگاه «نوستالژیک» به اشعار اوست. در حقیقت «نوستالژی» یا «غم غربت» همان حس دل تنگی و اندوه انسان ها نسبت به گذشته و آن چیزهایی است که در زمان حاضر آنها را در دسترس خود نمیبینند. وقتی شاعر در اشعارش به ذکر مباحثی هم چون مرگ و فناپذیری انسان و اندوه حاصله از آن و هم چنین به ابراز تنفر و انزجار از هستی می پردازد، از آن تعبیر به «نوستالژی فلسفی» میشود.این نوع نگرش تقریبا در اشعار برخی از شعرا و ادبا از جمله پیر اسرار، عطار نیشابوری جلوه گر است. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی و با هدف بررسی اشعار عطار، در حوزه ی نوستالژی فلسفی صورت گرفته تا در پایان بتوان از نگاه این عارف شاعر به فلسفه ی مرگ و فناپذیری انسان و نگاه بدبینانه ی اش به دنیا بیش از پیش آگاه شد.
کلید واژگان: نوستالژی فلسفی, عطار, انسان, مرگ, فناپذیریFereidoddin Attar Neishaboori is a mystic and famous poet whose glorious position and magnificence in Gnosticism and poetry are appreciated by everyone. His poetry and works enjoy appropriate research capabilities in Persian literature due to the frequency and the extent of contents. His poetry can be investigated on a variety of perspectives. Nostalgic look to his poetry is an example. In fact, Nostalgia means sentimentality for the past or irrecoverable condition. When a poet discusses such issues as death, human's mortality and its subsequent grief and expresses his hatred of the Existence, the theme used in his/her poetry is Philosophical Nostalgia. This kind of attitude is manifested in the poetry of some poets and scholars such as the Sage of the Secrets, Attar Neishabouri. This study has been conducted employing a descriptive- analytical methodology aiming at investigating Attar's poetry in the area of Philosophical Nostalgia so that, finally, his look to the philosophy of death and human's mortality and his pessimistic look to the world will be further clarified.
Keywords: Philosophical Nostalgia, Attar, human, Death, Mortality -
«نوستالژی» یا غم غربت همان حس دلتنگی شاعر یا نویسنده است، در فقدان چیزهایی که در موقعیت کنونی برای او دور از دسترس است. تغییر و تحول اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی در برانگیختن این حس غریب غربت بسیار موثر است. یکی از انواع نوستالژی شامل نگرش بدبینانه و پوچانگارانه به جهان هست، و به طور کلی اندوه مرگ و فناپذیری انسان است که از آن به «نوستالژی فلسفی» تعبیر می شود. در این مقاله با پژوهش در اشعار ابوالعلاء معری و عطار نیشابور، ی غم مرگ و فناپذیری و نگاه بدبینانه آنان به جهان مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است.
کلید واژگان: وستالژی فلسفی, ابوالعلاء معری, عطار نیشابوری, مرگ, فناپذیری«Nostalgia» or homesickness is a poet or writer’s same sense of nostalgia، in the absence of the things that are، in the current situation، out of reach for him. Changes and evolution in social and political circumstances is very effective in stimulating this strange feeling of nostalgia. One type of nostalgia includes a pessimistic and nihilistic attitude to the universe، and generally، the sadness of death and the mortality of human beings that is interpreted as «philosophical nostalgia». In this paper، by investigating Abul Ala Ma’arry and Attar Neyshabouri’s poetry، death grief، mortality، and their cynical view of the world has been comparatively studies.Keywords: Philosophical Nostalgia, Abul Ala Maarry, Attar Neyshabouri, Death, Mortality
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.