جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "sea" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"
تکرار جستجوی کلیدواژه «sea» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
استعاره مفهومی در چارچوب معناشناسی شناختی، بر نقش تجربیات در ساختاربخشیدن به مقوله-های ذهن و ادراک مفاهیم، تاکید می ورزد. مولانا از پدیده های طبیعی برای تبیین جهان بینی عرفانی استفاده می کند. از آنجا که توجه مولانا بیش از همه پدیده های طبیعت به خورشید و سپس دریا است؛ در این تحقیق بر آن بوده ایم تا استعاره مفهومی ولی در دفتر اول مثنوی را با تکیه بر دو عنصر دریا و خورشید بررسی کنیم تا از این رهگذر اوصاف و نقش ولی را تبیین نماییم. در روش شناسی پژوهش، جامعه آماری دفتر اول مثنوی مولانا است. روش تحلیل اطلاعات، توصیفی با رویکرد تحلیل محتوا است. پژوهش نشان می دهد، «خورشید» و «دریا» در دفتر اول مثنوی مولانا، به عنوان دو عنصر پر رنگ، با همه نمودهای خود درخدمت تبیین جهان بینی مولانا نسبت به ولی و روشن کننده مفاهیمی چون «بقا، «اتحاد»، «فنا» و« لزوم ملازمت با پیر»است. مولانا با بهره گیری ازجنبه های استعاره ساز خورشید و دریا و خوشه های تصویری مرتبط و متضاد شبکه ای از استعاره ها را آفریده که همگی معرف کلان استعاره «ولی خورشید است» و «ولی دریا است» می باشند. این خرده استعارها عبارتند از: ماه، ستاره، چراغ، صدف، ماهی و مروارید که همه آن ها نیز روشنگر و تبیین کننده نقش ولی هستند.کلید واژگان: استعاره مفهومی, انسان کامل, خورشید, دریا, مثنویConceptual metaphor in the context of cognitive semantics emphasizes the role of experiences in structuring categories of the mind and perceiving concepts. The elements of nature are one of the most experimental fields for explaining the mystical worldview. Since the sea and the sun are two great and majestic phenomena, they have attracted the attention of Rumi in depiction; Therefore, in this research, we have aimed to examine the conceptual metaphor of the perfect man, relying on the two elements of the sea and the sun, in order to explain the attributes and role of the perfect man. statistical society is the first office of Maulana's masnavi.The data analysis method is descriptive with analytical content. This research shows that "Sun" and "Sea" in the first book of Rumi's Masnavi, as two colorful elements, serve to explain Rumi's worldview towards the perfect human being, with all their manifestations, and clarify concepts such as " Survival is "unity", "destruction" and "the need to work with the old". The results of this research show that Rumi created a network of metaphors by using the metaphorical aspects of the sun and the sea and related and contrasting image clusters, all of which represent the macro metaphor of "Man is the perfect light" and "the perfect man is the sea". These sub-metaphors are: sun, moon, star, lamp, oyster, fish and pearl, all of which explain the position and role of a perfect human being. The roles of a perfect human are: guidance, therapy and improvement.Keywords: Conceptual Metaphor, Perfect Human Being, Sun, Sea, Masnavi
-
هدف و زمینه
اسطوره ها معمولا صورتی متفاوت از نظام اعتقادی و فکری بشر است که در طی سالیان متمادی بجای فرسوده شدن، همواره در حال نو شدن و دگردیسی هستند. در این دگردیسی، عصاره نمادین و اسطوره گونه هر شیء و مفهومی در کنار کارکرد قدیمیش حفظ میشود؛ اما با توجه به زندگی امروز و درک و دریافت متفاوت هر قوم و فرهنگ و زمانه ای، لباسی نو بر قامت مفاهیم اسطوره ای دیده میشود. نویسندگان آثار داستانی بویژه رمانهای معاصر، با بهره گیری از فرهنگ غنی باستانی و مولفه های اسطوره ای، سعی در قوت و استحکام این گونه ادبی داشته اند. پیوند دنیای مدرن امروز با مفاهیم بکر باستانی بویژه اسطوره، اصالت اثر را بیش از پیش تضمین میکند. این پیوند و تاثیرپذیری از دنیای نامحدود اسطوره گاه بصورت خودآگاه و گاه بصورت ناخودآگاه در آثار ادبی نمود پیدا میکند. در این پژوهش نمادها، کهن الگوها و اساطیر بومی در رمان«اهل غرق» منیرو روانی پور مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
روش پژوهش:
این پژوهش گزارشی از یک پژوهش بنیادین، نظری و اسنادی است که با روش توصیفی-تحلیلی میباشد. همچنین گردآوری داده ها ازطریق فعالیت کتابخانه ای صورت گرفته است.
یافته هاروانی پور در عرصه به کارگیری نمادها، کهن الگوها و اساطیر در رمان اهل غرق زبانی نمادین دارد و با بهره گیری از این سه مولفه توانسته است، دغدغه ها و مشکلات جامعه موردنظر خود را به نمایش بگذارد. در این رمان وجود کهن الگوها و اساطیر، برگرفته ازعناصر طبیعی، موجودات و شخصیتهای اسطوره ای بومی مانند بوسلمه، و پریان دریایی است. مهمترین مضمون این رمان نمایش اعتقادات و باورهای بومی مردم منطقه جنوب است. در این رمان، خیال و رویا و و اقعیت درهم آمیخته میشود.
نتیجه گیرینتایج تحقیق نشان میدهد که روانی پور در «اهل غرق» از اسطوره شکنی و بهره گیری از نماد استفاده کرده است و از این طریق نویسنده اثر، اهمیت نقش اساطیر را در بازنمایی زندگی و تاریخ اجتماع ایرانی را مورد توجه قرار داده است.
کلید واژگان: اسطوره, رمان فارسی, اهل غرق, دریا, منیرو روانی پورJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:17 Issue: 96, 2024, PP 249 -268BACKGROUND AND OBJECTIVESMyths are usually a different form of human belief and thought system, which instead of being worn out over many years, are always being renewed and transformed. In this transformation, the symbolic and mythological essence of every object and concept is preserved alongside its old function; But according to today"s life and the different understanding and acceptance of each nation, culture and era, a new dress can be seen on the status of mythological concepts. Writers of fictional works, especially contemporary novels, have tried to strengthen this literary genre by using rich ancient culture and mythological components. The connection of today"s modern world with pristine ancient concepts, especially mythology, guarantees the originality of the work even more. This link and influence from the unlimited world of mythology sometimes appears consciously and sometimes unconsciously in literary works. In this research, the symbols, archetypes and local myths in the novel "Ahl Ghareq" by Muniro Ravipour have been investigated and analyzed.
METHODOLOGYThis research is a report of a fundamental, theoretical and documentary research with a descriptive-analytical method. Also, data collection has been done through library activity.
FINDINGSIn the field of using symbols, archetypes and myths in the novel Ahl Ghareq, Rowanipour has a symbolic language and by using these three components, he has been able to display the concerns and problems of his target society. In this novel, the existence of archetypes and myths is derived from natural elements, local mythical creatures and characters such as Boslem, and mermaids. The most important theme of this novel is the display of native beliefs and beliefs of the people of the southern region. In this novel, fantasy and reality are mixed together.
CONCLUSIONThe results of the research show that in "Drowning People" Ravipour has used myth-breaking and using symbols, and in this way, the author of the work has paid attention to the importance of the role of mythology in representing the life and history of Iranian society. has placed
Keywords: myth, Persian novel, Ahl Ghareq, sea, Muniro Ravipur -
اگر مضامین امروزه با کمک اسطوره های کهن مورد عنایت قرار بگیرد، با نوعی تجربه اسطوره ای روبه رو هستیم. دریای و همسان های آن نیز از این قاعده مستثنی نیست. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با روش اسنادی- کتابخانه ای با فیش برداری مطالب و دستهبندی و اولویت گذاری آنها انجام پذیرفته است. دریا مظهر بی کرانی، زندگی، وسعت، ژرفا، شوری، حرکت، و نظایر آن است. در شعر معاصر (مخصوصا: نیما، شاملو، اخوان، سهراب، و فروغ)، از این پدیده و همسان های آن سمبلیک وار یاد شده است. دریا در شعر فارسی از مفهومی نمادین، اسطوره ای، مذهبی، ادبی، عاشقانه و عارفانه برخوردار بوده که درک آن برای رسیدن به زیرساخت های اندیشه شاعر اهمیت به سزایی دارد. نیما دو قشر آسیب پذیر و مرفه جامعه را با خط ساحل دریای اسرار از یکدیگر جدا می کند. در آنیمیسم شاملو، اسطوره منفی نگرانه تناسخ روح شیطانی در وجود انسان با عنوان شکستن و تسخیر دریا آمده است. شاملو از اسطوره خودشناسی انسان نخستین با عنوان غواصی در دریا یاد کرده است. شعر اخوان با بیانی فاخر، اسطوره ای، سنت گرا، نمادین و با دیدی تلخ و منفی نسبت به جامعه ی معاصر بیان شده است. وی از نسبت دیرینه و اسطوره ای بین آب و آتش سخن گفته است. سهراب، در نماد پردازی اسطوره آب و دریا بیش از دیگر شاعران یاد شده سهم دارد. تعابیر جدید فروغ در بیان اسطوره دریا، با لحنی سوریال بیان شده است.
کلید واژگان: دریا, سهراب سپهری, فروغ فرخزاد, نیما یوشیج, احمد شاملو, مهدی اخوان ثالثIf today's themes are helped by ancient myths, we have a kind of mythical experience. The sea and its similarities are no exception. The sea represents infinity, life, breadth, depth, saltiness, movement, and the like. Contemporary poetry (especially Nima, Shamlou, Akhavan, Sohrab, and Forough) has referred to this phenomenon and its similarities symbolically. The sea in Persian poetry has a symbolic, mythical, religious, literary, romantic and mystical meaning that its understanding is important to realize the infrastructure of poet's thought. Nima separates the two vulnerable and affluent strata of society by the shoreline of the secrets sea. In Shamlou's Animism, the negative myth of the reincarnation of the evil spirit in human existence is mentioned as the breaking and conquest of the sea. Shamlou mentions the self-knowledge myth of the first human as diving at sea. Akhavan's poetry has been expressed in a magnificent, mythical, traditionalist, symbolic way and with a bitter and negative view on the contemporary society. Sohrab is more involved in the mythical symbolism of water and sea than the other poets mentioned above. Forough's new interpretations of the mythical expression of sea are expressed in a surreal tone
Keywords: Sea, Sohrab Sepehri, Forough Farokhzad, Nima Youshij, Ahmad Shamlou, Mahdi Akhavan Sales -
زمینه و هدف
بررسی اجزا و عناصر اثر ادبی و بازیابی چگونگی پیوند آنها با ساختمان کلی اثر، خوانشی مبتنی بر شکل (فرمالیستی) از اثر است. در چنین خوانشی است که میتوان از میزان پیوند اجزای اثر در محورهای افقی و عمودی سخن گفت. در این پژوهش شکل و ساختار غزلی از مولانا با مطلع زیر (به کمک نشانه های درونمتنی) بازخوانی شده است:سخن که خیزد از جان ز جان حجاب کند ز گوهر و لب دریا زبان حجاب کند
روش مطالعهروش تحقیق توصیفی-تحلیلی است که غزل شماره 921 از کلیات شمس تبریزی به تصحیح بدیعالزمان فروزانفر را مورد بررسی قرار میدهد.
یافته هابنمایه این غزل در همه بیتها این است که صورت، حجاب و درعین حال ابزار تجلی معناست. عالم هستی، عالم صور و معانی، بودها و نمودهاست و صور، حجاب معانیند و درعین حال معنا در صورت تجلی میکند. برای رسیدن به معنا باید از قشر صورت گذشت. البته معنای مطلق قابل درک نیست و همواره پرده ای از پس پرده ای دیگر رخ مینماید و تنها در فنا و خاموشی است که معنا را درمیابیم. مضمون تقابل صورت و معنا و تقابل زوج واژه های مترادف آنها، در همه بیتهای غزل دیده میشود.
نتیجه گیریپیوندی که میان بیتهای این غزل دیده میشود، ساختاری انداموار را پدید آورده است و اندام کلی این غزل یکی از تقابلهای کلیدی صورت و معنا در اندیشه مولانا یعنی «موج و دریا» را در ذهن تداعی میکند. برای مولانا، محتوا ابزار تکامل صورت است و صورت ماده ظهور حقیقت معنا. شعر مولانا از درون او میجوشد و متناسب با نوع جوشش، قالب و صورت خود را مییابد. با همه این احوال نقد نو بدلیل اتکا به صورت نمیتواند نقد مناسبی برای عارفان رهیده از صور باشد.
کلید واژگان: مولانا, صورت, معنا, نقد نو, دریا, شعر جوششیJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:15 Issue: 82, 2023, PP 233 -245BACKGROUND AND OBJECTIVESWhen the elements and components of a literary work are examined and how they are related to each other and their relation to the general structure of the work is retrieved, a basic (formalist) form reading is performed. It is with such a reading that we can talk about the degree of bonding of the components of the work (horizontal and vertical bonds). In this article, the form and structure of a lyric by Rumi has been read with the following information (with the help of in-text symbols): A word that rises from the soul of the soul to veil the gem and the lips of the sea, the tongue of the veil
METHODOLOGYIt is a descriptive-analytical research method that examines Ghazal No. 921 from Shams Tabrizi's KOliat, edited by Badi ol-Zaman Farozanfar.
FINDINGSThe feature of this sonnet in all verses is that the face is a veil and at the same time a means of expressing meaning. The world of existence is the world of forms and meanings, and forms are veils of meanings, and at the same time meaning manifests itself in the face. To reach the meaning, you have to go beyond the surface. Of course, the absolute meaning cannot be understood and there is always one curtain behind another curtain, and it is only in death and silence that we understand the meaning. The theme of the contrast between form and meaning and the contrast between pairs of their synonymous words can be seen in all the verses of Ghazal.
CONCLUSIONThe link that can be seen between the verses of this ghazal has created an organ-like structure and the overall structure of this ghazal evokes one of the key oppositions of form and meaning in Rumi's thought, "wave and sea". For Rumi, the content is the tool for the evolution of the form, and the form is the material for the emergence of the truth of meaning. Rumi's poetry boils from inside him and finds its shape and form according to the type of boiling. However, due to the reliance on form, the new critique cannot be a suitable critique for mystics who are free from form.
Keywords: Rumi, face, meaning, formalist critique, sea, boiling poetry -
«توازی تصویری»، یکی از شگردهای کمترشناخته شده هنری در دنیای ادبیات داستانی است که نویسنده با بهره گیری از آن، برخی از مفاهیم ذهنی و عقلانی مهم موجود در پی رنگ داستان را یک یا چند بار در قالب تصاویری عینی و ملموس و بدون اشاره به ربط مستقیم آنها با مفاهیم یادشده، در متن داستان جاسازی می کند و این تصاویر عینی، به نوعی تاییدکننده و تجسم بخش آن ادعاها یا مفاهیم انتزاعی اند. نحوه شکل گیری این آرایه هنری چنین است که معمولا یک یا چند داستان فرعی به موازات داستان اصلی جریان می یابند که در واقع، شکل دیگری از داستان اصلی هستند؛ یا شخصیت های اصلی و فرعی داستان، در قالب چند شخصیت دیگر تجسم می یابند و تکثیر می شوند. حاصل جمع این شخصیت ها و کنش های داستانی موازی، که در خوانش نخست، چندان به چشم نمی آیند، پی رنگ داستان را قدرتمند و تاثیرگذار می کند. بدیهی است که این گونه داستان های فرعی را نباید با شگرد هنری دیرینه «داستان در داستان» اشتباه گرفت. به نظر می رسد کارکرد توازی تصویری در ادبیات داستانی، با کارکرد اسلوب معادله در سنت شعر فارسی که نوعی تشبیه مرکب است، شباهت های فراوانی دارد. در اسلوب معادله نیز شاعر، در یک مصراع، خبر یا گزاره ای ذهنی و عقلی مطرح می کند و در مصراع دیگر، برای تایید آن، تصویری حسی و ملموس از دنیای اطراف شاهد می آورد. بسامد استفاده از اسلوب معادله در شعر سبک هندی، چشمگیرتر از دیگر دوره های تاریخ ادبیات است. در برخی از رمان ها و داستان های کوتاه معاصر ایران نیز از تمهید ادبی توازی تصویری به خوبی استفاده شده است. این مقاله ضمن تشخیص و تحلیل نمونه های توازی تصویری در داستان های پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی، اوسنه باباسبحان محمود دولت آبادی و جایی دیگر گلی ترقی، آن را نوع گسترش یافته اسلوب معادله شعر فارسی در ادبیات داستانی قلمداد می کند و نشان می دهد که توازی تصویری، گستره هنرنمایی وسیع تر، هنرمندانه تر و پوشیده تری از اسلوب معادله دارد.کلید واژگان: توازی تصویری, اسلوب معادله, اوسنه باباسبحان, جایی دیگر, پیرمرد و دریا, نقد ادبیParallel imagery is one of the lesser-known artistic tricks in the world of fiction, in which the author uses some of the important mental and intellectual concepts in the plot in the form of objective and tangible images without showing the direct relation between them once or more time. It directly embeds these concepts in the text of the story, and these objective images are, in a way, confirming and embodying those abstract concepts. This artistic trick is formed in such a way that usually one or more sub-stories run parallel to the main story, which are, in fact, another form of the main story; Or the main and sub-characters of the story are embodied and reproduced in the form of several other characters. The sum of these characters and parallel narrative actions, which are not very visible in the first reading, makes the plot more powerful and effective. Obviously, such sub-stories should not be confused with the ancient artistic technique of "story in story". It seems that the function of visual parallelism in fictional literature has many similarities with the function of equation style in Persian poetry tradition which is a kind of compound simile. In some contemporary Iranian short stories, this artistic trick has been used well. In the equation style, the poet, in one hemistich, presents a statement or a mental and rational proposition, and in another hemistich, to confirm it, he/ she presents an objective and tangible image of the world around him. This paper, while showing and analyzing examples of this artistic and literary technique in “The Old Man and The Sea” by Ernest Hemingway, and two Iranian stories “Owsane ye Baba Sobhan” by Mahmud Dowlat Abadi and “Jayi digar” by Goli Taraghi, considers the parallel imagery as an extended form of Persian poetry equation style in fiction and shows that parallel imagery has a wider and more obscure range of art than the equation style.Keywords: parallel imagery, equation style, Old Man, Sea, Owsane ye Baba Sobhan, Jayi digar, Literary Criticism
-
شاعران عارف برای بیان مفاهیم متعالی عرفانی پیوسته از زبان تمثیلی و نمادین در شعر خود بهره برده اند. تصویر دریا یکی از پربسامدترین تصاویر در مثنوی معنوی و یکی از کلیدواژه های ذهن مولانا است. در مثنوی معنوی واژه دریا و متعلقات آن همچون قطره، شبنم، موج، ماهی، گوهر و... بسیار خودنمایی می کند. دریا در تقابل با هر یک از موارد مذکور، مفهوم و معنایی متفاوت می یابد. مولوی این واژه های تمثیلی نمادین را در خدمت بیان عواطف ناخودآگاه و اندیشه های الهی و عرفانی خود قرار داده و مفاهیم متعدد و فراوانی را از این طریق بیان کرده است. رابطه خالق و موجودات، فنا، توحید، تجلی عشق و آفرینش و... از جمله مفاهیمی هستند که مولانا برای بیان و تبیین آنها از دریا و متعلقات آن بهره جسته است. در این پژوهش کاربرد تمثیلی و نمادین دریا و مظاهر آن در مثنوی معنوی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی می باشد. نتایج نشان داد که دریا و مظاهر و وابسته های مربوط به آن، یکی از پربسامدترین عناصر طبیعت در میان تمثیل ها و نمادهای مولانا است. در نگاه مولوی،دریا تمثیل حقیقت، ذات بی پایان الهی، معرفت و جان انسان است. همچنین دریا با دیگر نمادها، از جمله: قطره، باران، طوفان، کشتی و شبنم ارتباط می یابد که مقصد نهایی آن ها رسیدن به اصل خود، یعنی دریا است.کلید واژگان: تمثیل, نماد, دریا, مثنوی معنوی, مولاناJournal Of Research Allegory in Persian Language and Literature, Volume:12 Issue: 44, 2020, PP 65 -88Mystical poets have used allegorical and symbolic language in their poetry to express transcendent mystical concepts. The image of the sea is one of the most frequent images in the spiritual Masnavi and one of the keywords of Rumi's mind. In the spiritual Masnavi, the word sea and its accessories such as drops, dew, waves, fish, gems, etc. are very prominent. In contrast to each of the above, the sea finds a different meaning. Rumi has used these symbolic allegorical words in the service of expressing his subconscious emotions and his divine and mystical thoughts, and has expressed numerous and numerous concepts in this way. The relationship between the Creator and beings, annihilation, monotheism, the manifestation of love and creation, etc., are among the concepts that Rumi has used to express and explain the sea and its belongings. In this study, the allegorical and symbolic use of the sea and its manifestations in spiritual Masnavi were examined and analyzed. This research is descriptive-analytical. The results showed that the sea and its manifestations and affiliations are one of the most frequent elements of nature among Rumi's allegories and symbols. In Rumi's view, the sea is an allegory of truth, infinite divine essence, knowledge and human life. The sea is also associated with other symbols, such as: drops, rain, storms, ships, and dew, whose ultimate destination is to reach its origin, the sea.Keywords: allegory, symbol, Sea, spiritual Masnavi, Rumi
-
فرهنگ ها و باورهای هر منطقه برخاسته از شرایط اقلیمی و جغرافیایی خاص آن منطقه است. دریا از اساطیر مهم در باورهای مردم جنوب، ازجمله بوشهر است. در آثار داستان نویسان بوشهر، دریا به عنوان شخصیت محوری، نقش عمده ای در شکل گیری برخی داستان ها داشته است. در این مقاله کوشیده ایم نقش و کارکردهای اسطورهای دریا را در برخی آثار داستانی منطقه بوشهر، با هدف ردیابی حضور و ظهور تاریخی اسطوره دریا و تطور آن در ذهن و زبان مردم بوشهر، به روش تحلیلی و توصیفی بررسی کنیم. نتایج نشان میدهد در قصه های بوشهر، انسانوارگی دریا با همه صفات مثبت و منفی، اصلیترین فرم نمود است. کینه توزی، مهربانی، عاشق پیشگی، خودبینی و... از صفات این اسطوره در این داستان هاست. در این داستان ها، شواهدی نزدیک به کارکردهای انسان واره دریا از متون اساطیری نیز حاصل و ذکر گردیده است. توجه به اسطوره ها و بازآفرینی و هماهنگ کردن آن ها با فرهنگ و نیازهای امروز علاوه بر تقویت نظام بنیادین فرهنگی، پاسخگوی ارزش ها و خواسته های معنوی ما نیز خواهد.
کلید واژگان: ادبیات اقلیمی, بوشهر, اسطوره, دریاThe cultures and beliefs of each region are formed based on the specific geographical and climatic conditions of that region. The sea has long been perceived as an important myth by the people of The South, including Bushehr( the people of Bushehr). In the works of the storytellers of Bushehr, this element, as a pivotal character, has played a major role in the formation of some stories. The fictional function of the sea in these stories originates from the ancient mythology of The Region and in more general way, from Persia. This descriptive- analytical research examines the following works: Ahl-e Gharq,Siria Siria(short stories),Di Jacob and Abi, the novels written by Moniroo Ravanipour; "a sea that was always stormy", the novel that was written by Sadeq Chubak ; Ac-e Nahs, a novel written by Mohsen Sharif, Jasad Ghotevar(the float corpse) and Asal the daughter of Mokhtar, the novels written by Ahmad Aram. Also, we have attempted to provide some evidence regarding the human-like functions of the sea (some evidence that exist in mythological texts).
Keywords: geographical literature, novel, Bushehr, Myth, Sea -
چزاره پاوزه (1950-1908) یکی از چهره های سرشناس ادبیات ایتالیا در قرن بیستم است. جوهره فعالیتهای ادبی وی از لحاظ زمانی میان دو جریان فکری و هنری سمبولیسم جادوئی و نئورئالیسم قرار دارد. پاوزه شاعر و داستانسرای پرضدونقیضی است که هماره به دنبال خلق اثری متفاوت و یگانه است و تمام زندگی خویش را صرف این غایت می نماید هرچند که آشفتگی روحی و روانی و تشویش بیش از حد در زندگی شخصی وی هماره بر آثارش نوعی سایه بدبینی افکنده است. در آثار او خیلی از عناصر موجود در طبیعت سخاوتمند خداوند به سان معرف و سمبل برخی معانی حقیقت زندگی انسان مورد استفاده قرار گرفته اند. در این مقاله بخصوص به بررسی معنی "دریا" در برخی اشعار و داستانهای او پرداخته می شود. دریا گاه نماد عدم، نیستی، پوچی و مرگ است و گاه به معنای کنجکاوی ذاتی انسان و در پی آن مبدل به حقیقتی می شود که آدمی را به زندگی هرچه بیشتر متصل نگه می دارد.کلید واژگان: چزاره پاوزه, دریا, کنجکاوی, نئورئالیسم, سمبولیسم, معنی زندگیCesare Pavese is one of the figures of Italian modern literature. He in fact belongs to literary and artistic movement of Realism, and lives two world war’s tragic experience. His works are also influenced by Symbolism and sealed by shadows of Neorealism. In most of his works many natural elements are usually used by the poet to mean existential concepts of human life. One of this natural elements is “sea” that so many times, in some of his works in prose and in poetry, takes on several different values and meanings as if to show contradictions that exist in poet and writer’s soul and also in his private life. In the other hand, sometimes word “sea” means death, nothingness, no way and on the other times it means as a pure and primitive curiosity that gives man a very deep energy to hold on and continue to live. In this paper we focus on a critical analysis of the word “sea”‘s different meanings that we can find in Pavese’s works.Keywords: Cesare Pavese, sea, curiosity, Neorealism, Symbolism, the meaning of life
-
امروزه مباحث مربوط به طبیعت و محیط زیست از ارزش خاصی به خصوص در علوم انسانی برخوردار است. محل تلاقی علوم انسانی و علوم طبیعی بررسی رابطه بین انسان و طبیعت است و اینکه تا چه حد این دو مقوله با هم در ارتباط تنگاتنگ هستند و بر هم تاثیر متقابل دارند. در این راستا، مقاله حاضر با تمرکز بر رمان امواج گرسنه (2004) اثر آمیتاو گوش ( -1956) نویسنده بنگالی هندی به نقد این اثر از دیدگاه بوم گرایی-پسااستعماری می پردازد، که حاصل ادغام دو نظریه بوم گرایی و پسااستعماری می باشد. نقد بوم گرایی، نقدی است که علوم انسانی، علوم طبیعی و علوم زیستی محیطی را به هم ارتباط می دهد. طبیعت به بهترین وجهی از جنگل ها و دریاها گرفته تا موجودات اهلی و وحشی مورد توجه نویسندگان و به خصوص رمان نویسان قرار می گیرند. امواج گرسنه، همانطور که از عنوان آن مشهود است، به شکل خاصی به طبیعت دریا و نقش امواج دریا و به طبع موجودات دریایی می پردازد. علاوه بر دریا جزایری که اطراف دریا را احاطه کرده اند نیز از فضاهای شگفت انگیزی هستند که نویسنده آن ها را ترسیم کرده و فضای مناسبی برای زیستگاه حیوانات وحشی، به خصوص ببر بنگالی، ایجاد کرده است. شخصیت اصلی رمان، پایا، دختر جوان سیتولوژیستی است که به مطالعه گونه های کمیابی از ماهی ها، به کمک ماهیگیر محلی فوکر که یک بوم گرای بالافطره است، می پردازد. پایا در حین مطالعه دولفین ها با طبیعت وحشی ببرها نیز رودررو می شود. ماجراهای طبیعت-محور رمان بر اساس سرنوشت شخصیت های کلیدی رمان رقم می خورد. امواج گرسنه در عین ترسیم وقایع و حوادثی که در طبیعت رخ می دهند به بررسی تاریخچه پیدایش گونه های جانوری و گیاهی در منطقه خیالی و واقعی هندوستان پرداخته و در این میان تاثیر انسان بر محیط و بالعکس را نشان می دهد. نظریات بوم گرایانه چریل گلاتفلتی و هارولد فروم (1996)و جنبه های بوم گرایی پسااستعماری گراهام هوگان و هلن تیفین (2010) برای تحلیل رمان مورد استفاده قرار می گیرند و جهت اصلی بحث را به سوی خوانش گفتمان جدیدی از دیگرشدن طبیعت سوق می دهد. سرانجام مقاله به این نتیجه می رسد که وقتی یک حلقه از اکوسیستم حذف شود یا صدمه ببیند کل اکوسیستم تحت تاثیر قرار می گیرد و تمامی پدیده های طبیعت دستخوش تغییرات و تحولات بحرانی خواهند شد.کلید واژگان: نقد بوم گرایی, بوم گرایی پسااستعماری, طبیعت, دریا, ماهیان کمیاب, ببر بنگالی, دیگرشدنNowadays the discussions about nature and environments are significant particularly in humanities. The place of intersection between humanities and experimental sciences comes from the relationship between man and nature, and the fact that how these two issues are related and interacted. This critical approach plays a pretty important role in modern literature so that it can investigate the various dimensions of nature as the setting of literary works. In this regard, this paper, focusing on The Hungry Tide (2004) by Amitav Ghosh (1956- ) as an Indian Bengali writer, analyzes it based on ecocritical approach. Ecocriticism is an approach which relates humanities, experimental and environmental sciences to each other. Therefore, the writers, particularly the novelists, are concerned with nature, from forests to seas, and from domestic to wild animals. The Hungry Tide, as far as the title suggests, very significantly represents the sea, and the role of the waves as well as the marine animals. Besides the sea, the surrounding Islands are wonderful spaces, portrayed by Ghosh, which create a proper place for wild animals, particularly Bengali Tigers. The main character of the novel, Piya, is a young female cetologist, who studies a very rare kind of fish, with the help of a native fisherman, Fokir, who is innately an ecologist. While studying and following Dolphins, Piya is confronted with wild tigers. The nature-centred adventures of the novel are arranged based on what happens to the major characters. Besides portraying the natural events and accidents, The Hungry Tide surveys the history of creation of species of some plants and animals in a real or imaginary region and indicates the impact of man on environment and vice versa. In this paper, the ecocritical theories of Cheryll Glotfelty and Harold Fromm (1996) are used for analytical discussion of the novel; moreover, in conclusion the postcolonial ecocriticism of Graham Huggan and Helen Tiffin (2010) are used to lead the discussion to a new discourse of othering nature. Eventually, the paper comes to this conclusion that when one ring or member of ecosystem is omitted or destroyed, the whole system will be influenced and all the natural phenomena will experience critical changes or transformations.Keywords: Ecocriticism, Postcolonial Ecocriticism, Nature, Sea, Rare Fish, Bengali Tiger, Othering
-
دریا یکی از پدیده هایی است که در اسطوره های ملل مختلف جایگاه ویژه ای دارد. دریاهای اساطیری گاه بهلحاظ نام، با دریاهای امروزی قابل مقایسه هستند، اما بهلحاظ جغرافیایی، موقعیتی کاملا متفاوت دارند. بندهش ایرانی یکی از بزرگ ترین آثار به زبان فارسی میانه است که دربردارنده شمار فراوانی از نام های جغرافیایی اسطوره ای است. هدف ما در این پژوهش بررسی دریاهای اساطیری در این اثر است. بدین منظور، با روش توصیفی – تحلیلی کوشیده ایم نام های دریاها را در این اثر با توجه به اصول علمی، هم از دیدگاه ریشه شناختی و هم اسطوره شناختی واکاوی کنیم و آنها را با دریاهای طبیعی تطبیق دهیم. نتیجه آنکه دریاهای اساطیری اغلب در جنوب و در کنار دریای فراخکرد قرار دارند که گاه با توجه به نکات اسطوره ای موجود و ویژگی های کنونی دریاها، قابل انطباق با جغرافیای طبیعی هستند.کلید واژگان: جغرافیای اساطیری, بندهش, دریا, فراخکرد, کیانسهSea has a special place in the myths of nations. Mythical seas can be nominally compared with real seas, but geographically they have different situation. Bundahishn,as one the great books of middle Persian language, contains many names of the mythical seas. The aim of the present article is to study them in Bundahishn. By using descriptive and analytic method, the goal is to examine the names of the mythical seas from etymological and mythical points of view, and to compare them with real seas. As a result, the mythical seas are located in the south and behind Vourukasha (Frāxkard Sea). The correspondence of the mythological names with the natural geography is done. Sometimes they can be adapted with the location of real seas.Keywords: Mythical Geography, Bundahishn, Sea, Vourukasha (Frāxkard Sea), Kiyanse
-
The Shahnameh of Ferdowsi is a dynamic and living epic: everything is in action and circulation; there are diverse, strange, and paradoxical phenomena. The battles and wars are so beautifully visualized that the reader easily identifies with them as if he could hear the sirens and horns and the clinking of the swords and shields. This magic, enchanting atmosphere takes the reader away like a wave in a way that he does not have the chance to see the bubbles of the waves being pushed to the shore. The present article is a quick reflection by somebody mounting the high waves of Shahnameh upon the bubbles being pushed to the shore.Keywords: Shahnameh, epic, reflection, light, sea, wave
-
زبان رمزآمیز، زبان را از صورت یک وسیله ارتباط عمومی خارج می کند و به کلمات استعداد و ظرفیت و بار معنوی تازه ای می بخشد که از محدوده معنایی آنها در فرهنگ ها بسیار فراتر می رود. به طور کلی در اشعار مولانا رمز و نماد به دو شکل دیده می شود: در قالب الفاظ و در ساختار کلی شعر که در این راستا گاه تنها واژگان در معنای فرا واقعی خود به کار رفته؛ به عنوان مثال زلف، خط، خال، قطره، دریا، ذره و گاه یک غزل به شکل نمادین به بیان حقایق و آموزه ها می پردازد. بررسی و تحقیق در غزلیات مولانا نشان می دهد تعداد بسیاری از غزلیات مبتنی بر به کارگیری نمادها و رمزها می باشد و رمز و نماد در بیان مفاهیم، آموزه ها و افکار عرفانی بیشتر مورد توجه شاعر بوده است. نماد دریا در تقابل با واژگانی چون قطره، سیل، شبنم، موج، ماهی، گوهر و... مفهوم و معنای متفاوت می یابد. مولانا از این نمادها برای تبیین مفاهیم متعدد و متنوعی چون رابطه خالق و موجودات، فنا، توحید، تجلی عشق و آفرینش، عدم و نیستی استفاده می کند. بیشترین نمود این واژه ها در بیان اندیشه رهایی از خود و وصول به حقیقت برتر و دست یابی به توحید دیده می شود.کلید واژگان: مولانا, دریا, قطره, نماد, غزلیات, عرفانMystic language as a means of public communication outside And in terms of talent and potential and gives a new spiritual culture goes beyond the scope of their spiritual. Generally in the form of his poetry and mystery symbol appears: In terms of the structure of the poem, which in this context means the only words in their true cross used; For example, hair, lines, dots, drops, sea, and sometimes a little ode to symbolically express the truths and doctrines deals. Investigation shows that many of the poems of Rumi's poems are based on the use of symbols and codes And password and sign in the expression of concepts, doctrine and the more mystical poet's thoughts. Symbol sea contrasted with terms such as drip, flood, frost, waves, fish, nature and the meaning is different. Maulana symbols to explain the implications of this are numerous and varied as the relationship between Creator and creature, mortal, unity, love and creative expression, and youre not using. Most used words to express their thought and freedom from reaching the top and achieve true unity can be seen.Keywords: Rumi, Sea, Drop, Symbols, Lyrics, Mysticism
-
در این مقاله که بر مبنای کارکرد تمثیل در شرح رباعیات جامی -که رساله ای در شرح وحدت وجود و آرای ابن عربی است- سامان یافته است، ابتدا درباره تمثیل، وحدت وجود و تجلی به کوتاهی توضیحاتی داده شده است. سپس تمثیلهای موجود در متن، در ذیل هشت بخش جداگانه شامل تمثیل «نور و خورشید، آتش، آیینه، شیشه، جریان آب، دریا و بحر، حروف و اعداد» طبقهبندی و تشریح شدهاند، تا به کمک آنها «وحدت وجود و تجلی» که موضوع ویژه رساله شرح رباعیات جامی در وحدت وجود به طور خاص و عرفان نظری مکتب ابن عربی به طور عام به شمار میروند، تفسیر و تحلیل شوند. در حقیقت جامی با توسل به این تمثیلها سعی کرده است، به تبیین نظریه وحدت وجود از طریق تجلی در معنای جهان شناسی بپردازد. در جهانبینی عارفان وحدت وجودی، وجود حقیقی از نظر ذات و اطلاق واحد است و از نظر اسما و صفات متکثر. بر این مبنا وجود حقیقی در مرتبه ذات و اطلاق غیرقابل ادراک و دست نایافتنی است، و در مرحله تجلی در عالم اعیان است که قابل ادراک میشود.
کلید واژگان: تمثیل, وحدت وجود, تجلی, نور, دریا, حروف, اعدادIn this paper which has been organized based on an explanation of analogy works of Jaami’s Rubaiyat - a treatise on explanation of pantheism and ideas of Ebne Arabi school – a brief explanation is given about the allegory, pantheism and manifestation. At the beginning, allegories of the text are categorized, described and explained in 8 separate sections comprising: “light and sun”, “fire”, “mirror”, “glass”, “ water flow”, “sea”, “ words & numbers” in order to help interpreting and analyzing “pantheism and manifestation” which is the main topic of “explanation of Jami’s Rubaiyat on pantheism” and also the common subject of conceptual mysticism in Ebne Arabi school. Jaami, with the help of these analogies, has tried to explain the theory of pantheism through manifestation in cosmology. In mystics’ cosmological viewpoint about existence unity, the real existence is unique both in nature and predication, and it is elusive, intangible and incomprehensible by its names and numerous adjectives; However, it is by manifestation in eye-catching world that the real existence becomes understandable.
Keywords: allegory, existence unity, manifestation, light, sea, words, numbers -
یکی از دست مایه های اصلی شاعران در لحظات آفرینش شعر، بهره گیری آنان از طبیعت، اقلیم و فرهنگ محیط است که به اشکال گوناگون بر شعر آنان سایه می افکند و در تکوین آثارشان سهمی عمده ایفا می کند. محمد علی بهمنی، یکی از شاعران توانای معاصر است که به گواهی آثارش توانسته است از تصاویر و مفاهیمی سخن براند که در کنار آن ها حضوری تجربی داشته؛ آن ها را در اعماق جان خویش احساس کرده و توانسته است پیوندی شگرف میان عواطف درونی اش با پدیده های بیرونی و طبیعی برقرار کند. بهمنی که سال هاست زندگی خویش را در اقلیم جنوب سپری می کند، به خوبی محیط خاص جنوب، آب و هوا و مظاهر فرهنگی مربوط به آن دیار را در شعر خویش جلوه داده است. در این مقاله، در پی پاسخ به این پرسش بوده ایم که دریا به عنوان یکی از مهم ترین مولفه های اقلیم جنوب، چه تاثیری در تکوین اشعار محمدعلی بهمنی داشته است؟ با بررسی همه دفترهای شعری بهمنی به این نتیجه رسیده ایم که دریا نقش و حضوری گسترده و تعیین کننده در شعر بهمنی دارد و شاعر با ایجاد پیوندی ژرف میان جنبه های درونی و عواطف گوناگون خویش با دریا، به مثابه پدیده ای بیرونی و محیطی، به گونه های مختلف از مفاهیم و پدیده های مرتبط با آن در شعر خویش استفاده کرده است.
کلید واژگان: شعر معاصر, محمدعلی بهمنی, اقلیم جنوب, دریاOne of the main achievements of Persian poetry is the use of subjectivity in literary creation. In other words,contemporary Iranian poets try to speak in their poetry of those concepts and images that they have experienced in their life, such as nature, environment and culture. Bahmaniis one of these subjective poets who employs his experiences in his poetry and speaks of the climate, environment and culture of the South. The sea has a special place in the poetry of Bahmani and is used in its different forms and contexts. This article is an attempt to show the reflection of the sea in the poetry of Bahmani and also investigates its role in the development of his poetry.
Keywords: Contemporaneous Poetry, Mohammad Ali Bahmani, Southern Region, sea -
لایزال الشعر الکویتی المعاصر-بکثیر من تفاصیله وخصوصیاته- خافیا علی کثیر من العرب، فضلا عن غیرهم. وما هذه المقاله إلا جانب من الجوانب الکثیره للشعر الکویتی المعاصر الذی استطاع ان یخترق الحدود ویسافر إلی انحاء کثیره فی المعموره، بشکل عام، وفی البلاد العربیه، بشکل خاص.
تتناول المقاله قصیده طویله، او بالاحری، ملحمه شعریه، ولکنها غنائیه، و هی (مذکرات بحار)، لواحد من شعراء الکویت المعاصرین والمقتدرین، الا وهو الشاعر محمد الفایز. تتناول المقاله تلک المذکرات بالعرض والتحلیل فتقف فی عده مواضع ثم تتعرض لبعض الجوانب النقدیه فی ها فتناصر الفایز حینا وتعارضه احیانا وذلک فی اسلوب یقوم علی رصد المعانی واستقراء الافکار.
الموضوع الذی ترکز علیه المذکرات هو الحیاه الیومیه للبحار القدیم الذی کان البحر مصدر رزقه فکان علیه ان یصارع اهواله. فقد سایر الفایز البحار فی رحیله لصید اللآلئ بالغوص علی ها ووصف احاسیسه اتجاه مصاعب البحر واخطاره وعاد معه إلی بیته فعرفنا بحاله عائلته المزریه والفقر الذی کانت تعانیه، فیما هو یحمل الدرر والعقیان للآخرین، الذین کانت عائلته احق منهم بها.
المذکرات هی تجربه شعوریه عامه حاول الفایز تحویلها إلی تجربه ذاتیه عندما تقمص شخصیه البحار وکان الراوی لمذکراته، وظهرت معاناه الشاعر للتجربه من خلال العروض التی قدمها الفایز لاحوال البحار المختلفه بتفاصیلها الدقیقه. وقد استطاع الفایز توظیف العنصر العاطفی علی احسن وجه فنری صدق العاطفه وقوتها، إذ استعان بالعواطف الإنسانیه العامه التی اکسبت مذکراته بعدا عالمیا وامتدادا بلا حدود، فلیس فی المذکرات عواطف او مشاعر قومیه او إقلیمیه او وطنیه. وقد اکثر الفایز، من اجل رسم الصور المناسبه القریبه من ذهن القارئ، اکثر من استعمال الاسالیب البیانیه، وخاصه الاستعاره المکنیه والتشبیه المرسل والتشبیه البلیغ. کما استعمل صیغ المتکلم کثیرا، فی الافعال والضمائر، لانه کان البحار الراوی ولم یستعمل صیغ الغیبه إلا فی مواضع نادره.
کلید واژگان: البحر, البحار, السفینه, الادب المعاصر, النقد, الفایز, الکویتThe sea was the principal means of subsistence for people in Kwait in the past. It provided them both pearls and fish, people also used it as a route to export and import goods. It was very difficult to work in the sea and sailors often lost their lives there. The first part of this article concerns one of the longest Kwaiti poems written by the contemporary Kwaiti poet, Muhammad al-Fayez, who travelled along with sailors and returned home to find his family in dire misery. The second part of the article is a critical analysis of the poem asserting these features about the poem: · This poem is the first attempt at recording Kwaiti marine history by a poet who was himself a seafarer. · We can notice obvious traces of asSayyab and alBayati in the Muthakkarat al-Bahhar. · Al-Fayez successfully painted a vivid picture of divers and voyages. · Universal human feelings are expressed in specific experiences with the poet directly involved in them.Keywords: sea, sailor, ship, contemporary literature, criticism, Fayez, Kwait -
الشعر هو الذی یشهد علی اثر خالقه وصوره الزمینه والمکانیه. فالشاعر لم یقدر علی ان یبتعد عن مجتمعه وبیئته الاجتماعیه والطبیعیه وهو جزء منها، لانه عاش معها مادامت بجانبه، وهو لسان القبیله والملوک وهو الذی یدافع عن قبیلته امام القبائل الاخری ویحتمل اعمالها فی جمیع الامور و فی الترحال والسفر ویستانس بجبال الارض التی یعیش فی ها ویتلذذ من صحراء ها وبحارها وودیانها فی طبیعیته، ولذلک کان الشاعر یعتبر عند العرب فی العصر الجاهلی رئیس القبیله وامیرها، ولم یکن لهم علم اصح منه، کما کان ذا معرفه بالانساب ومعالی الاخلاق، ولیست مهمته کالمورخ بل اهم منه وهو مخزون من حیث المعارف ولذا قیل: إن الشعر الجاهلی لم یسم إلی الذروه العلیا التی بلغها الشاعر إلا لکونه صادقا لبیئته الجاهلیه.
کلید واژگان: الشعر الجاهلی, الطبیعه, الزواج, البحار, المثقب العبدیPoets & poetry have always been affected by Social & Natural environment of their times since they have always been considered as a part of the environment in which they existed.Poets have been the speakers of their tribes and thus have had the status of the head of the tribe during the darkness era.Keywords: Darkness era poetry, Nature, Marriage, sea
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.