به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « عقل و شرع » در نشریات گروه « علوم سیاسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «عقل و شرع» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سید جواد موسوی، کمال پولادی*، بابک عباسی، احمد ساعی

    مسئله اصلی درجهان اسلام همواره مسئله نسبت «عقل و شرع» بوده است. برهمین اساس، دراین پژوهش با مفروض گرفتن نظریه لیو اشتراوس درباب آنچه «فلسفه قدما»، بافقدان «سیاست» ارسطو درجهان اسلام و متقابلا «قوانین» افلاطون درمسیحیت قرون وسطی، می نامد با مقایسه اندیشه ابن سینا و آکوییناس درباب نسبت عقل و شرع/وحی، بحث را معطوف به حکمت عملی آنها خواهیم کرد تا روشن سازیم رابطه دین و سیاست چه وضعیتی پیدا می کند و چه نتایجی بر آن مترتب است. پرسش ما این است که در اندیشه ابن سینا و آکوییناس عقل و شرع/وحی چه نسبتی دارند و تبعات آن درباب نسبت دین و سیاست درحوزه سیاسی چیست؟ فرضیه پژوهش این است که «ابن سینا با تقسیم فلسفه به دو شاخه عملی و نظری، با غالب شدن خوانش افلاطونی در حوزه سیاسی، عقل را محدود به حکمت نظری به عوان جستجوی سعادت اخروی کرد و شرع را به عنوان جستجوی سعادت دنیوی حاکم بر حوزه سیاست کرد. درنتیجه، ابن سینا نوعی هماهنگی در عین مفارقت میان عقل و شرع برقرار کرد و منجر به تابع قرار گرفتن سیاست نسبت به دین شد وبه تبع آن سیاست خارجی دولت هم تابعی از مفروضات دینی شد. در مقابل، آکوییناس با وارد کردن معرفتشناسی ارسطویی، بحث عقل و وحی را در نوعی هماهنگی، در عین استقلال، در حکمت نظری و عملی قرار داد که مکمل یکدیگرند و در حوزه سیاست، عقل قانونگذار و قانون الهی مکمل آن در نظر گرفته شد.دنتیجه،اینایدهآکوییناسمنجر به استقلال سیاست از دین شد ودرحوزه روابط خارجی نیز بازتاب یافت.»

    کلید واژگان: عقل و شرع, وحی, ابن سینا, آکوئیناس, قانون, سیاست}
    Seyyed Javad Mousavi, Kamal Pouladi *, Babak Abbasi, Ahmad Saei

    The major problem in the Islamic world has been always the relation between religious law and reason. Assuming Leo Strauss's theory about what he called 'Classical Political Philosophy,' with Aristotle's 'lack of politics' in the Islamic world and Plato's 'laws' in the Christianity at the middle ages, and with comparing the thoughts of Avicenna and Aquinas about this relation, this paper attempts to address 'Practical Wisdom' to light the relation between religion and politics and its results. The research question is: what is the relation between reason and religious law/revelation, and what is its impact on practical wisdom. The hypothesis is that Avicenna limited the reason to the theoretical wisdom as pursuing Happiness in the hereafter by dividing the wisdom to practical and theoretical, with the domination of Plato's understanding in practical wisdom, led to a situation in which politics follow the religion. On the contrary, by entering Aristotle's epistemology, Aquinas place reason and revelation in theoretical and practical wisdom, which complement each other, with a kind of coordination and independence; and in the realm of practical wisdom, the legislator's reason and god's law complete that. As a result, Aquinas's idea led to the separation of politics and religion.

    Keywords: Relation, Reason, Religious, Avicenna's, Aquinas', Law, Politics}
  • ارسلان قربانی شیخ نشین*
    انقلاب اسلامی ایران در سال پنجاه و هفت شمسی تنها یک انقلاب سیاسی نبوده که فقط به طور انحصاری در آن جا به جایی قدرت صورت گرفته باشد. بلکه شایسته آن است که در نظر داشته باشیم در این انقلاب یک فرآیند معرفتی و گفتمانی صورت گرفته است و پاسداشت انقلاب در مقام اول شناخت گفتمان معرفتی آن و سپس تحقق آن آرمان های گفتمانی در عرصه اجتماع، سیاست و اقتصاد و اخلاق می باشد. به عبارت دیگر نکته اول این است که توجه داشته باشیم، جوهره انقلاب اسلامی در ایران منبعث از یک تحلیل و برداشت گفتمانی است که در آن دال مرکزی اسلام است، آن هم اسلامی که ویژگی های تفکر اجتهادی شیعه در آن وجود دارد. تفکری که هم توسط سکولارهای جهان غرب و هم جهان اسلام و هم توسط اندیشه های سلفی اخباری گرا مورد نقد و هجمه شدید می باشد. به عبارت دیگر نه سکولارها و نه سلفی های اخباری در جهان اسلام مبانی معرفتی و تفکری انقلاب اسلامی ایران که مبتنی بر گفتمان معرفتی انقلاب اسلامی ایران بر اساس تفکر اجتهادی شیعه می باشد را نمی پذیرند. در قرن بیستم و با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری حضرت امام بازگشت به دین در عرصه سیاست احیا شد. گفتمان انقلاب اسلامی در ایران، ره آوردهای مهمی داشت که یکی از آنها احیاگری دین در نظام بین الملل بود و پس از آن در کشورهای مختلف این موضوع به اشکال مختلفی تجلی یافته است. تفکر دینی در مقابل سکولاریسم که یکه تازی می کرد، بار دیگر احیا شد و تاکنون نیز این دو گانگی سپهر سیاست و دین مباحث زیادی را در کشورهای دنیا چه در عرصه سیاست و چه در عرصه آکادمیک و پژوهش گری به وجود آورده است. نوشتار حاضر، به ره آوردهای اخلاقی گفتمان انقلاب اسلامی می نگرد و ضمن ارایه تعریف، تبیین و تحلیل از اخلاق به وضعیت موجود و افق فراسو در این باره خواهیم پرداخت.
    کلید واژگان: گفتمان انقلاب اسلامی, اخلاق نتیجه محور, اخلاق فضیلت محور, فضیلت گرایی اخلاقی, سکولاریسم, عقل و شرع}
    Arsalan Qorbani Sheikhneshin*
    The Islamic Revolution of Iran in the 1970s was not just a political revolution, which took place only exclusively the transformation of power. It is worth considering that in this revolution there has been an epistemological and discursive process, and the protection of the revolution is first of all an understanding of its epistemic discourse, and then the realization of those discursive ideals in the realm of society, politics, economics and ethics. In other words, the first point is to note that the essence of the Islamic Revolution in Iran derives from a discourse analysis in which the central slab is Islam, which is characterized by the Shiite ijtihad thinking. Thought criticized both by the secularists of the Western world and the Muslim world as well as by the Salafist. In other words, neither the secularists nor the Salafists in the Islamic world accept the epistemological and thought-provoking foundations of the Islamic Revolution of Iran which based on the epistemic discourse of .the Islamic Revolution of Iran and also based on Shiite ijtihadism In the twentieth century, with the victory of the Islamic Revolution in Iran led by Imam Khomeini, the return to religion was restored in the field of politics. The Islamic Revolutionary Dialogue in Iran had important repercussions, one of which was the revival of religion in the international system, and subsequently manifested in different ways in different countries. Religious thinking against secularism was restored once again, and so far, the dualism of politics and religion has created many debates in the world, both in the field of politics and in academia and scholarship. The present paper looks at the ethical principles of the Islamic Revolutionary Dialogue, while providing a definition, explanation and analysis of morality from the .present state and the horizons beyond that Key words: Islamic Revolution Discourse, Consequential Morality, Virtue Ethics, Moral Virtuality, Secularism, Intellect and Sharia
    Keywords: Islamic Revolution Discourse, Consequential Morality, Virtue Ethics, Moral Virtuality, secularism, Intellect, Sharia}
  • حسین جوان آراسته
    انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر، متوقف بر «شناخت معروف و منکر» می باشد. اکنون پرسش اساسی این است که تشخیص و تعیین معروف و منکر در صلاحیت چه مرجعی است؟ در پاسخ به این پرسش می توان منابعی مانند: عقل، سیره عقلا، عرف، قانون، فطرت و شریعت را مورد تحقیق و بررسی و محدوده هر یک را در تشخیص معروف و منکر مورد شناسایی قرار داد. عقل فردی با همه امتیازاتی که دارد، اما به سبب محدودیت هایش نمی تواند منبعی برای شناخت معروف و منکر باشد. عرف و سیره عقلا نیز فی نفسه نمی توانند در این زمینه به عنوان منبع معرفی شوند؛ مگر آنکه از سوی شرع، مورد تایید قرار گرفته باشند.
    قوانین، از آن جهت که فرایند مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و بعضا مجمع تشخیص مصلحت را طی کرده اند، مشروعیت داشته و می توان در شناخت معروف و منکر از آنها بهره برد. فطرت خالص و بی شائبه نیز که تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار نگرفته باشد، می تواند منبع خوبی برای شناخت معروف و منکر باشد و این تنها در مواردی است که نوع انسانها بر فطری بودن امری توافق داشته باشند.
    از آنجا که احکام شرعی این فریضه از سوی شارع حکیم صادر می شود، بالطبع مصالح و مفاسد واقعی در آن لحاظ شده است، لذا شریعت نیز می تواند منبع قابل استناد و مستقل و بدون محدودیت به حساب آید.
    کلید واژگان: معروف, منکر, عقل, شرع, عرف, قانون}
    Hussein Jawā, N. Arā, Ste
    Performing the obligatory ritual of commanding the good and forbidding the bad rests upon the knowledge of the good and the bad. The basic question is “Who is competent enough to distinguish between the good and the bad? To answer this question, some certain sources such as intellect, practice of the rational people (the Wise), common sense, rules, man’s primordial disposition, and the Divine Law can be investigated andthe limits and boundaries of each in identifying the good and the bad can be determined. Individual intellect with all of its merits cannot be taken as a source of knowledge of the good and the bad because of its limitations. Common sense and practice of the rational people as such cannot be introduced as an authentic source unless they can be confirmedby the Law.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال