به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « تمایلات فرزندآوری » در نشریات گروه « علوم اجتماعی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «تمایلات فرزندآوری» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • عباس عسکری ندوشن، حاتم حسینی*، فرشته نوروزی
    به موازات کاهش تمایلات و ایده آل های فرزندآوری زنان، تقاضا برای استفاده از روش های پیش گیری از حاملگی افزایش می یابد. هدف از این مقاله بررسی شیوع کاربرد روش های پیش گیری از حاملگی و تعیین کننده های آن در میان زنان همسردار 49-15 ساله ساکن در مناطق شهری و روستایی شهرستان ایلام است. داده ها از یک پیمایش مقطعی که در تیر ماه 1393 بر روی نمونه ای بالغ بر 724 خانوار انجام شد اقتباس شده است. روش نمونه گیری، ترکیبی از روش های خوشه ایچند مرحله ای، تصادفی و تصادفی سیستماتیک است. نتایج از شیوع گسترده استفاده از روش های پیش گیری از حاملگی در میان زنان شهری و روستایی حکایت دارد. در هنگام بررسی، 81/8 درصد زنان در هر دو نمونه شهری و روستائی از یکی از روش های پیش گیری از حاملگی استفاده می کردند. استفاده از روش های مدرن پیش گیری از حاملگی در میان زنان شهری از عمومیت بیش تری در مقایسه با زنان روستائی برخوردار است (75/7 در مقابل 70/7 درصد). تحلیل های چند متغیره نشان داد در مناطق شهری شمار فرزندان در قید حیات و هزینه های پیش گیری از حاملگی (18/8 درصد) و در مناطق روستائی شمار فرزندان ایده آل، شمار فرزندان در قید حیات و هزینه های پیش گیری از حاملگی ( 36/7 درصد) بیش ترین نقش را در پیش بینی احتمال استفاده زنان از روش های پیش گیری دارند. نتایج این بررسی گویای این واقعیت است که در شرایط عمومیت استفاده از روش های پیش گیری، کاهش تمایلات و ایده آل های فرزندآوری زنان، افزایش هزینه دسترسی به خدمات پیش گیری و هزینه های اجتماعی فرهنگی کاربرد روش های پیش گیری می تواند به افزایش حاملگی های ناخواسته، سقط جنین عمدی و تهدید سلامت مادران و کودکان منجر شود.
    کلید واژگان: حاملگی ناخواسته, تمایلات فرزندآوری, هزینه های پیش گیری از حاملگی, فرزندان ایده آل, ایلام}
    Abbas Aaskarnodoshan, Hatam Hosseini *, Fereshteh Noruzi
    Parallel to reduction in women’s childbearing desires and ideals, demand for using contraceptive methods increase. This paper aims to study of the prevalence of contraceptive use and its determinants among currently married women aged 15-49 living in urban and rural areas of Ilam district. Data are taken from a survey conducted on a sample of over 724 households in July 2014. The sampling method is a combination of multi-stage cluster sampling, random sampling and systematic random sampling methods. Results show that contraceptive use is widespread among women in rural and urban area. 81.8 percent of women in both rural and urban area use a contraceptive method. The use of modern contraceptive methods are more common among urban women than their counterparts in rural area (75.7 percent vs 70.7 percent). Multivariate analysis show that the number of children surviving and costs of contraception (18.8 percent), and the ideal number of children, the number of children surviving, and the costs of contraception (36.7 percent) are the main determinants of women’s risk of contraceptive use in urban and rural area respectively. According to findings it is reasonable to conclude that regarding widespread use of contraceptives and decreasing women’s childbearing desires and ideals, increasing costs of access to contraceptives and sociocultural costs of contraceptive use may lead to unintended pregnancies, induced abortion and maternal health threats.
    Keywords: unwanted pregnancy, childbearing desires, costs of contraception, ideal children, Ilam}
  • یعقوب فروتن *، االهه سادات ایزی، سمیه نعیمی
    مقدمه
    مقاله حاضر به بررسی الگوها و تعیین کننده های مرتبط با تمایلات فرزندآوری با تاکید بر ملاحظات مذهبی می پردازد. گرچه ملاحظات دینی و مذهبی در جامعه ما تاثیر قوی و مهمی بر زندگی و رفتارهای فردی و اجتماعی در ابعاد گوناگون ازجمله در زمینه تمایلات فرزندآوری دارند، اما مطالعات اندکی در این حوزه انجام گرفته است. این خلا تحقیقات به ویژه در مطالعات تطبیقی بین دو گروه شیعی و سنی مذهب برجسته تر به نظر می رسد. به همین منظور، این مقاله شواهد پژوهشی و تجربی مناسب برای شناخت برخی از مهم ترین الگوها و تعیین کننده های مرتبط با مناسبات بین تمایلات فرزندآوری و تعلقات مذهبی با تاکید بر بررسی تطبیقی گروه های شیعی و سنی مذهب را ارائه و مورد بحث و بررسی قرار می دهد.
    روش
    مقاله حاضر مبتنی بر تحقیق پیمایشی است و جامعه آماری تحقیق را مردان و زنان 15 ساله و بالاتر نقاط شهری و روستایی شهرستانهای بجنورد و گنبدکاووس تشکیل می دهند. با استفاده از روش کوکران و روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای، مجموعا تعداد 870 نفر به عنوان جمعیت نمونه این تحقیق انتخاب شده اند. هدف اصلی انتخاب دو جامعه آماری مختلف در این تحقیق نیز فراهم آوردن زمینه های مناسب تر برای برسی دقیق تر پرسشهای تحقیق است بدین معنا که گروه های مذهبی مورد مطالعه این تحقیق در دو جامعه برخوردار از شرایط اقتصادی اجتماعی کمابیش متفاوت زندگی می کنند. بنابراین، بررسی تطبیقی تمایلات فرزندآوری هر گروه مذهبی ساکن در دو جامعه آماری موردمطالعه نیز می تواند زمینه های مساعدی را برای بررسی دقیق تر این پرسش تحقیق فراهم آورد که آیا الگوهای مرتبط با تمایلات فرزندآوری تحت تاثیر شرایط اقتصادی اجتماعی گروه های مذهبی است یا اینکه اساسا ناشی از تعلقات مذهبی آنها است؟ پس از گردآوری داده های موردنیاز این تحقیق با استفاده از ابزار پرسشنامه، از نرم افزار SPSS برای تجزیه وتحلیل داده های تحقیق استفاده شده است.
    یافته ها
    الگوی خانواده 2 فرزندی به عنوان برجسته ترین و قوی ترین تمایل فرزندآوری در بین هر دو گروه شیعی و سنی مذهب است. الگوهای کمابیش مشابهی در خصوص سایر شاخص های مرتبط با فرزندآوری (مانند الگوهای ازدواج، سیاستهای افزایش موالید، ترجیح جنسیتی) مشاهده شده است. برعکس، الگوهای باروری ترجیحی «بی فرزندی» و «تک فرزندی» در نزد هیچ یک از این دو گروه مذهبی چندان پذیرفتنی و شایع نیست. یافته های تطبیقی نیز نشان دهنده نقش به مراتب مهم تر متغیرهای جمعیتی مانند جنسیت و محل سکونت بر روی تمایلات فرزندآوری است.
    بحث: گرچه تفاوتهای مهمی بین تمایلات فرزندآوری گروه های مذهبی وجود دارد، اما یافته های تحقیق حاضر هم سویی و هم خوانی بیشتری با تئوری کافمن و اسکایربک دارد مبنی بر اینکه تعلقات دینی مذهبی همچون یک عنصر ثانوی در تبیین الگوهای فرزندآوری عمل می کنند.
    کلید واژگان: ترجیح جنسیتی, تمایلات فرزندآوری, توسعه اقتصادی و اجتماعی}
    Yaghoob Foroutan*, Elaheh Sadat Eazy, Somayyeh Naeimi
    Introduction
    This article examines patterns and determinants associated with childbearing desires and specifically focus on religious dimensions. Although in our society, religious considerations strongly influence life and personal and social behaviour in various aspects such as childbearing desires, few studies have been conducted in this area. This lack of study is more visible with regard to comparative studies between two groups of Shia and Sunni. Therefore, this article presents research-based and experience-based evidence to explore some of the most important patterns and determinants associated with relationships between childbearing desires and religious affiliation focusing on a comparative study between Shias and Sunnis.
    Method
    This article is based on a survey conducted in rural and urban areas of Bojnord and Gonbad-Kavous. Applying Cochran’s sampling techniques and multistage cluster sampling method 870 males and females aged 15 years old and over participated in this study. Two different samples were chosen to facilitate more accurate investigation of research questions. In other words, the religious groups of this study lived in economically and socially different societies. Therefore, comparing the childbearing desires of each religious group of the two sample groups provided accurate investigation of the research question, that is, whether the patterns associated with childbearing desires are affected by socioeconomic status of religious groups or they are affected by their religious affiliation. Data were analysed using SPSS.
    Findings: ‘two child’ families were recognized as the most prominent and desirable pattern of childbearing in both Shia and Sunni groups.Similar patterns associated with other determinants of childbearing desires (such as marriage patterns, birth increase policies and gender preference) were also observed. On the contrary, preferred fertility patterns of "childlessness" and "one-child” were not acceptable to and common in both religious groups. Comparative findings emphasized the importance of the effects of the demographic variables, such as gender and place of living on childbearing desires.
    Discussion
    Although there are important differences in childbearing desires between religious groups, the findings of the present study are consistent with theories of Kaufman and Skirbekk (2012) which state that religious affiliation plays a secondary role in explaining patterns of childbearing.
    Keywords: Childbearing desires, Gender preference, Socioeconomic development}
  • یعقوب فروتن، فرشاد کرمی *
    در این تحقیق، برپایه یک رویکرد جمعیت شناختی یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی جوامع معاصر یعنی الگوهای مرتبط با تمایلات فرزندآوری را مورد توجه و بررسی قرار داده ایم. جمعیت نمونه تحقیق حاضر مشتمل بر 2787 نفر از مردان و زنان 15 ساله به بالای ساکن در نقاط شهری و روستایی شهرستان های اهواز، بابلسر، بجنورد، گنبدکاووس، محمودآباد و همدان می باشد. در مجموع، تجزیه و تحلیل های این تحقیق نشان می دهد که گرچه یک «شکاف نسلی» فراگیر و فزاینده در زمینه الگوهای فرزندآوری کاملا مشهود است، با این وجود، الگوهایی همچون «بی فرزندی» و «تک فرزندی» در جامعه ایرانی چندان پذیرفتنی نیست. برجسته ترین الگوی تمایلات فرزندآوری نیز الگوی دو فرزندی است. یکی دیگر از الگوهای اصلی که از تجزیه و تحلیل های این تحقیق می توان استنباط کرد، این است که تمایلات فرزندآوری مردان و زنان بسیار به هم شبیه و یکسان است. در عوض، تفاوت ها در زمینه تمایلات فرزندآوری به طور چشمگیری تحت تاثیر نحوه نگرش جنسیتی مانند نگرش به الگوی سنتی مرد نان آور خانواده و اشتغال زنان است.
    کلید واژگان: تمایلات فرزندآوری, شکاف نسلی, نگرش جنسیتی, الگوی دو فرزندی, بیفرزندی}
    Yaghoob Forootan, Farshad Karami *
    This article presents research-based evidence to examine patterns and determinants associated with childbearing desires in Iran. The sample includes 2878 people aged 15 and above living in the rural and urban areas of Ahvaz, Babolsar, Bojnord, Gonbad Kavos, Mahmoudabad and Hamadan. Generally speaking, the research findings indicate an increasing generational gap in childbearing desires. While such patterns as childlessness and one-child model are not accepted, the two-child model is the most visible pattern of childbearing desire. The findings support the gender convergence suggesting that men and women share close childbearing desires. However, childbearing desires vary substantially by attitudes towards gender roles.
    Keywords: Childbearing desires, Generational gap, Gender roles, Two-child pattern, Childlessness}
  • حاتم حسینی*، عباس عسکری ندوشن، ناهید مرادی
    تدوین و اجرای موفق هرگونه سیاست جمعیتی در زمینه باروری، متکی به ارتقای شناخت و آگاهی از عواملی است که تمایلات فرزندآوری زنان را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از این مقاله، بررسی و تبیین تمایلات فرزندآوری زنان کرد همسردار شیعه و سنی واقع در دامنه سنی تولید مثل ساکن در مناطق روستایی شهرستان کامیاران است. داده ها از طریق پیمایشی که در مرداد 1393 در میان 500 خانوار نمونه مناطق روستایی شهرستان کامیاران صورت گرفت، گردآوری شد. نتایج نشان داد که تمایل به فرزندآوری بیش تر در هر دو گروه مذهبی مورد بررسی؛ پایین است. بااین وجود، تمایلات فرزندآوری زنان اهل سنت کمی بیش تر از زنان شیعه است. در میان زنانی که تمایل به فرزندآوری دارند، نسبت قابل توجهی از آن ها در هر دو گروه مذهبی اظهار داشته اند که می خواهند یک فرزند دیگر به دنیا بیاورند. این نسبت در میان زنان اهل سنت (4/66 درصد) بیش تر از نسبت متناظر (62 درصد) در میان زنان شیعه است. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد که ترکیبی از مشخصه های فرهنگی، اقتصادی - اجتماعی و جمعیتی نقش تعیین کننده و معناداری در پیش بینی احتمال تمایل به فرزندآوری در میان زنان هر دو گروه مذهبی دارند. بر اساس این نتایج، و برای جلوگیری از استمرار کاهش باروری یا ارتقای آن به بالاتر از سطح جایگزینی؛ سیاست های دولت باید همسو با خواسته ها و منافع زنان و خانواده ها باشد. در غیر این صورت، سیاست ها با مقاومت روبرو می شوند و در نهایت احتمالا شکست می خورند.
    کلید واژگان: تمایلات فرزندآوری, شیعه, سنی, زنان کرد, شمار فرزندان ایده آل, کامیاران}
    Hatam Hosseini *, Abbas Askari Nodoushan, Nahid Moradi
    Any successful development and implementation of population policy in the field of fertility, is based on promotion of understanding and knowledge of the factors that affect women's fertility desires. The aim of this paper is to study and explain the childbearing desires of Sunni and Shia married Kurdish women in the range of reproductive age, living in rural areas of Kamyaran.Data were taken from the Kamyaran Fertility Survey (KFS) conducted on a sample of over 500 households in August 2014. Results showed that more childbearing desire is low among both religious groups. However, childbearing desires of Sunni women is a little more than Shia women. Among women who wished to have more children, a large proportion of them in both religious groups have stated that want to have one child more. This proportion among Sunni women (66.4%) is more than Shia counterparts (62%). The multivariate analysis showed that a combination of cultural, socio-economic and demographic characteristics have determinant and significant role in predicting the risk of women’s childbearing of both religious groups. Based on these results, government’s programs and policies to prevent the continuing of fertility decline or promoting it to replacement level should be in line with the demands and interests of women and families. Otherwise, the policies will face resistance and ultimately likely to fail.
    Keywords: childbearing desire, Shia, Sunni, Kurdish women, Kamyaran}
  • یعقوب فروتن*، سیدمحسن سعیدی مدنی، عباس عسکری ندوشن، ربابه اشکاران
    در تحقیق حاضر، برخی از مهم ترین الگوها و تعیین کننده های مرتبط با ترجیح جنسیتی مورد مطالعه قرار می گیرد. واکاوی ادبیات تحقیق موید آن است که اولا، پدیده ترجیح جنسیتی نه تنها با حاملگی های ناخواسته و تمایلات باروری مرتبط است، بلکه پیامدهای جمعیت شناختی دیگری مانند افزایش مرگ ومیر مادری را نیز سبب می شود. ثانیا، الگوی «فرزندآوری منبعث از ترجیح جنسیتی» هنوز هم در برخی از جوامع در جهان وجود دارد. یافته های مقاله، مبتنی بر پیمایشی است که نمونه آن را 743 نفر از زنان 15 -49 ساله همسردار ساکن در نقاط شهری و روستایی شهرستان نکا در استان مازندران تشکیل می دهند. داده های تحقیق با استفاده از پرسشنامه گردآوری و مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق مبین آن است که علیرغم کاهش باروری به زیر سطح جانشینی در استان مازندران طی سالیان اخیر، ترجیح جنسیتی مبتنی بر فرزند پسر در بستر اجتماعی تحت مطالعه، همچنان رایج و متداول است. مطابق یافته ها، تعیین کننده های اصلی تمایل به فرزندآوری عبارتند از: سن، طول مدت ازدواج، تعداد فرزندان موجود و ترکیب جنسیتی مطلوب فرزندان. علاوه بر این، هم تمایلات فرزندآوری و هم ترجیحات جنسیتی به طور معنی داری تحت تاثیر متغیرهای نگرشی به ویژه نگرش به ارزش فرزند و نگرش به نقش های جنسیتی قرار دارند.
    کلید واژگان: ترجیح جنسیتی, تمایلات فرزندآوری, باروری, نقش های جنسیتی, ارزش فرزند}
    Yaghoob Foroutan*, Mohsen Saedimadani, Abbas Askari, Robabeh Ashkaran
    This article presents research-based evidence to examine the patterns and determinants associated with childbearing and gender preference. According to the literature review, gender preference has crucial demographic consequences such as high fertility, unwanted pregnancy, and maternal mortality. The literature review also indicates the fact that gender preference still remains as a key determinant of fertility in many societies throughout the world. The results of this analysis are based on a survey conducted in rural and urban areas of Neka in Mazandaran Province of Iran. The survey includes a sample of 743 married women aged 15-49 years old. Generally speaking, the results of this analysis clearly show a tendency towards 'son preference' in our research site. The results also indicate that childbearing tendency is closely associated with age, duration of marriage, current fertility level, and the desired gender composition of children. Finally, such attitudinal determinants as attitudes towards gender roles and child value play significant role in childbearing tendency and gender preference.
    Keywords: Gender preference, Gender roles, Childbearing tendency, Child value, Neka District}
  • حاتم حسینی، بلال بگی
    در طول چند دهه ی گذشته، تغییرات جمعیت شناختی گسترده ای در جامعه ی ایران رخ داده و باروری کاهش بی سابقه ای داشته است، به طوری که امروزه میزان باروری در بیشتر مناطق کشور کمتر از سطح لازم برای جایگزینی نسل هاست. بی تردید، هرگونه برنامه ریزی و اقدام عملی برای جلوگیری از کاهش بیشتر باروری در میان خانواده ها، مستلزم بررسی تمایلات فرزندآوری زنان و عوامل و تعیین کننده های آن در مناطق مختلف ایران است. هدف از این مقاله بررسی تمایلات فرزندآوری زنان کرد همسردار ساکن شهر مهاباد است. داده ها با استفاده از پیمایش انجام شده در میان 700 خانوار نمونه ی شهر مهاباد در فروردین ماه 1391 گردآوری شده است. نتایج نشان می دهد که 61/4 درصد زنان قصد بر توقف فرزندآوری دارند. بررسی تمایلات فرزندآوری زنان بر حسب شمار فرزندان در حال حاضر زنده ی آنها گویای آن است که 39/3 درصد زنان بدون فرزند یا با یک فرزند، 77/7 درصد زنان صاحب دو تا سه فرزند و 86 درصد زنان صاحب بیش از سه فرزند تمایل ندارند که فرزند دیگری داشته باشند. تحلیل های دو متغیره نشان داد که تفاوت معنی داری بر حسب تمایلات فرزندآوری در میان زنان با ویژگی های اقتصادی اجتماعی، جمعیتی و فرهنگی متفاوت وجود دارد. نتایج تحلیل چند متغیره حاکی است که مشخصه های فرهنگی به تنهایی نمی توانند نقش تعیین کننده ای در پیش بینی احتمال تمایل نداشتن به فرزندآوری داشته باشند. در واقع، ترکیبی از مشخصه های فرهنگی، اقتصادی اجتماعی و جمعیتی تبیین بهتری از تمایلات فرزندآوری زنان به دست می دهد. بر اساس این یافته ها باید گفت که در سیاست گذاری های جمعیتی جدید، سیاست های تشویقی برای افزایش موالید عمدتا بایستی معطوف و متمرکز بر زنان ازدواج کرده ی بی فرزند یا صاحب یک فرزند باشد.
    کلید واژگان: فرهنگ باروری, تمایلات فرزندآوری, زنان کرد, مهاباد}
    Hatam Hosseini, Belal Bagi
    Over the past few decades, major demographic changes have taken place in Iran and fertility has fallen unprecedentedly, so that today the fertility rate in many parts of the country is less than the necessary level for replacement of generations. Undoubtedly, any planning and plan of action to prevent further decline of fertility among families, needs to study of women's childbearing desires and it’s determinants in different areas in Iran. The aim of this paper is to study of childbearing desires of Kurdish women in the city of Mahabad. Data collected by the survey conducted among 700 households in April 2012 in the city of Mahabad. The results indicate that the 61.4 percent of women are wants to stop childbearing. Study of women’s childbearing desires according to their children surviving shows that 39.3 percent of women without a child or with one child, 77.7 percent with two or three children, and 86 percent who have more than three children may not want to have another child. Bivariate analysis showed that there are significant differences in childbearing intentions among women by different socioeconomic, demographic and cultural characteristics. Results of multivariate analysis indicate the fact that the cultural characteristics alone may not be crucial in predicting the probability of not wanting to childbearing. In fact, a combination of socioeconomic, demographic, and cultural characteristics gives a better explanation of women childbearing desires. Based on these findings, it should be said that in adopting the new population policy, pronatalist policies should be focused mainly on married women without any children or have one child.
    Keywords: Childbearing, Culture, Fertility, Women, Kurd, Mahabad}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال