به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « حق طلاق » در نشریات گروه « علوم اجتماعی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «حق طلاق» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مهدیه محمد تقی زاده*، فرشته شهراد

    مطالعه تصمیم و تجربه زیسته طلاق توافقی زنان در شهر تهران در قالب شنیدن داستان جدایی آنها موضوع این پژوهش می باشد. تا در نهایت، به روایتی منسجم از این تجارب در قالب نظمی تقویمی رسید. در این پژوهش جامعه آماری شامل 20 نفر از زنان مطلقه در شهر تهران در سال 1399 بوده و از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و عملیات جمع آوری و تحلیل داده ها به طور همزمان انجام گرفته است. باتوجه به تحلیل صورت گرفته و نیز مقولات اصلی و فرعی استخراج شده، داستان زنان مطلقه در قالب 7 موقعیت قابل روایت می باشند. زنان مطلقه مورد مطالعه در موقعیت و «بستر آشنایی زوجین» مناسبی با همسرانشان آشنا نشده اند و زمینه های «تصمیم به ازدواج» آنها در قالب انگیزه ها و معیارهای ازدواج به طور مطلوب فراهم نبوده است. در این میان با «جاری شدن صیغه عقد» در بین افراد مورد مطالعه بتدریج زمزمه های اختلاف شروع شده و نیز با برگزاری عروسی و تشکیل زندگی، زوجین وارد مرحله جدیدی از «زندگی پشت درهای بسته» می شوند. در ادامه زندگی «خیانت همسر»، «اعتیاد همسر» و« خشونت خانگی» زمینه های اساسی «جرقه های طلاق» در ذهن آنها محسوب می شود. «ترومای دادگاه» کاروزاری است تا بتوانند به لحاظ رسمی و قانونی به زندگی خانوادگی شان پایان داد.

    کلید واژگان: طلاق توافقی, حق طلاق, زنان مطلقه, تحلیل روایت, زنان}
    Mahdie Mohammad Taghizade *, Fereshte Shahrad

     the study of the decision and lived experience of women in Tehran in the form of hearing the story of their separation is the subject of this study. Eventually, a coherent account of these experiences was reached in the form of a chronological order. In this study, the statistical population includes 20 divorced women in Tehran in 1399 and purposive sampling method was used and data collection and analysis were performed simultaneously. According to the analysis and also the main and sub-categories extracted, the story of divorced women can be narrated in the form of 7 situations. The divorced women studied were not acquainted with their husbands in a suitable position and "context of couples' acquaintance" and the grounds for their "decision to marry" were not provided in the form of motivations and criteria for marriage. In the meantime, with the "issuance of the marriage contract" among the subjects, whispers of differences gradually began, and also with the holding of a wedding and the formation of life, the couple enters a new phase of "living behind closed doors." In the continuation of life, "spouse infidelity", "spouse addiction" and "domestic violence" are the main backgrounds of "sparks of divorce" in their minds. "Court trauma" is a campaign to end their family life formally and legally. When a woman decides to divorce; An agreed-upon divorce is based on an "agreement as a dowry" so that he can separate from his wife.

    Keywords: Consensual divorce, right to divorce, divorced women, Narrative analysis, women}
  • اصغر صفائی*، محمدحسین ناظمی اشنی، علیرضا سلیمی

    طلاق و مسایل مرتبط با آن، همواره یکی از موضوعات اساسی و چالش برانگیز نظامهای حقوقی در جوامع مختلف محسوب می شود.هدف این نوشتار، واکاوی فقهی و حقوقی وکالت زنان در طلاق و مقایسه آن با نظام حقوقی فرانسه می باشد. این پژوهش، پژوهشی کاربردی بوده و روش مورد استفاده، روش توصیفی- تحلیلی است. بر اساس یافته های این تحقیق،رویکرد حقوق ایران و فرانسه در خصوص طلاق، با وجود قرابت در بسیاری از موارد، با توجه به تفاوت مبانی در این زمینه متفاوت می باشد. در حقوق موضوعه ایران به تبعیت از مبانی فقه امامیه، حق طلاق به صورت انحصاری در اختیار مرد می باشد ولی در گذر زمان و با تغییر ساختار جوامع، جهت کنترل و تعدیل این حق در حقوق ایران، وکالت زوجه در طلاق با شرایطی به استناد منابع فقهی پذیرفته شده است. در مقابل در حقوق فرانسه بحث وکالت در اجرای صیغه طلاق با نظر کنترلی قاضی امور زناشویی پذیرفته شده است و با توجه به تبعیت حقوق فرانسه از نظریه طلاق به عنوان انحلال قرارداد ازدواج و قایل شدن حق طلاق برای طرفین عقد ازدواج،بحث توکیل زوجه در انشای طلاق مفهومی نداشته و به منزله شرطی بی فایده می باشد. مقایسه مبانی فکری، سیر تحولات اجتماعی و همچنین بررسی دیدگاه های مختلف این دو مکتب حقوقی می تواند در شناسایی تنگناها و چالش ها و راه های برون رفت و در نهایت پیشگیری از تاثیر عوامل مخرب در بنیان خانواده موثر باشد.

    کلید واژگان: حق طلاق, توکیل در طلاق, تولیت طلاق, شرط ضمن عقد}
    Asghar Safaei *, Mohammad Hossein Nazemi Ashani, Alireza Salimi

    Divorce and related issues have always been one of the main and challenging issues of legal systems in different societies. The purpose of this article is to analyze the jurisprudence and legal representation of women in divorce and compare it with the French legal system. This research is an applied research and the method used is descriptive-analytical method. According to the findings of this study, the approach of Iranian and French law regarding divorce, despite the similarity in many cases, is different due to differences in principles in this field. In Iranian law, following the principles of Imami jurisprudence, the right to divorce is exclusively available to men, but over time and with the change in the structure of societies, to control and adjust this right in Iranian law, the wife's power of attorney in divorce with conditions based on jurisprudential sources accepted. In French law, on the other hand, the issue of power of attorney in the execution of a divorce is accepted with the control of a marital judge. Divorce has no meaning and is a useless condition. Comparing the intellectual foundations, the course of social developments, as well as examining the different perspectives of these two schools of law can be effective in identifying the bottlenecks, challenges and ways out and ultimately preventing the impact of destructive factors on the family foundation.

    Keywords: The right to divorce, the power of attorney in the divorce, the guardianship of the divorce, the condition of the contract}
  • مطالعه تطبیقی حق طلاق به علت عدم انفاق در حقوق ایران، فقه عامه، و حقوق مصر و سوریه

    این نوشتار در پی بررسی امکان ایجاد حق طلاق برای زن، در صورت عدم انفاق، و شیوه رسیدگی به چنین ادعایی در حقوق ایران است. برای این کار، افزون بر تشریح شرایط ماهوی دست یابی به حق طلاق به علت عدم انفاق برای زن، با استفاده از فقه امامیه، حقوق موضوعه، و نیز بررسی آیین رسیدگی به دعوای طلاق، تلاش شده است از فقه اهل سنت و حقوق کشورهای اسلامی برای امکان اصلاح قوانین مربوط در حقوق ایران استفاده شود.بررسی ها نشان می دهد حقوق موضوعه ایران، با پشتوانه فقهی، عدم انفاق به زن را موجب ایجاد حق طلاق برای وی می داند، اما آیین رسیدگی به دعوای طلاق،در برگیرنده حقوق زن در این خصوص نیست و با استفاده از شیوه های برگزیده کشورهای اسلامی، نیازمند اصلاح است.

    کلید واژگان: عدم انفاق, حق طلاق, آیین دادرسی, مطالعه تطبیقی}
  • فاطمه علایی رحمانی
    ازدواج یک پدیده طبیعی قراردادی است که در آن به وسیله عقد رابطه ای حقوقی بین زن و مرد پدید می آید و به دنبال آن حقوق و تکالیف زوجین بر اساس اصل عدالت تبیین می شود. بنا به نظر برخی محققان «طبیعت، کلید فسخ طبیعی ازدواج را به دست مرد داده است». بر اساس ماده 1133 قانون مدنی نیز «مرد می تواند هر گاه که بخواهد زن خود را طلاق دهد».
    ولی هر گاه مردی از ادای وظایف خود خودداری کند و ادامه زنده گی مشترک برای زن تحمل ناپذیر باشد، آیا زن در چنین شرایطی بایستی ظلم را تحمل کند تا رهسپار دیار ابدی گردد؟ آیا این طرز تفکر هم سو با دیدگاه اسلام در این قضیه است؟ بی شک این دیدگاه متنافی با اصول مسلم اسلام است. از این رو، با توجه به ادله معتبر فقهی مواردی وجود دارد که زن می تواند از محکمه درخواست طلاق کند و دادگاه نیز با احراز شرایط و علی رغم میل شوهر، زن را طلاق خواهد داد. این موارد در فقه امامیه و به پیروی از آن در قانون مدنی ایران چنین است:1- استنکاف شوهر از پرداخت نفقه و عدم امکان الزام وی به انفاق؛2- غایب مفقودالاثر بودن شوهر؛3- در عسر و حرج بودن زوجه، در صورت ادامه دادن به زنده گی زناشویی.
    در این جا این سوال مطرح است که طبیعت حقوقی طلاق حاکم چیست؟ آیا ماهیت و طبیعت چنین طلاقی بائن است یا رجعی؟ باید گفت: رجعی یا بائن دانستن طلاق قضایی هر یک اشکالاتی مخصوص به خود دارد که برای رفع این اشکالات این نوع طلاق ها ذاتا رجعی دانسته می شود؛ ولی تا زمانی که سبب و موجب این طلاق از بین نرفته است، رجوع مرد بی تاثیر خواهد بود؛ و در صورت رفع موجبات طلاق، رجوع مرد موجب از سر گرفته شدن زنده گی مشترک خواهد شد.
    کلید واژگان: حق طلاق, طلاق به اذن حاکم, طلاق به حکم حاکم, طلاق قضایی}
    FatemÉ Ala'Ï Rahmani
    Matrimony is a conventional phenomenon leading to a legal relation, which is established between the woman and the man when the marriage contract is concluded. The contract is ensued by rights and obligations that are explained on the basis of the principle of justice. Therefore, some researchers argue that “the key to marriage dissolution has been given to ‘man’ by the nature.” It is also true that according to article 1133 of the Civil Rights “the man may divorce his wife whenever he wishes.” But when the man refuses to perform his obligations (duties), and when the continuation of the common life becomes intolerable for the women, is it still the case that the woman has to put up with the oppression [injustice] until she is driven to death? Is it the case that such a view, as illustrated above, is in accord with Islam? There is no doubt that such a view is inconsistent with indisputable Islamic principles. Thus, considering the credible principles extracted from the Islamic jurisprudence, in such cases the woman may resort to a court asking for a divorce, and the magistrate would grant her the plea. It is the purpose of this article to expound the issue and discuss it in some detail.
    Keywords: Right of Divorce, Divorce by Magistrate's Permit, by His Decree, Judicial Divorce, its Nature}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال