جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "سلطنت" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «سلطنت» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
جشن طلاق پدیده ای نوظهور بوده که در جامعه کنونی خصوصا کلان شهرها در حال گسترش است؛ این نوع وقایع علاوه بر اینکه به لحاظ آثار اجتماعی و روانشناختی مورد بررسی قرار می گیرد، باید به جهت شرعی نیز مورد کندوکاو قرار گیرد. بویژه که اکثریت مراجع عظام تقلید نیز متذکر حکم آن نشده اند. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده نشان می دهد، ادله ی مثبت جواز یا نفی این پدیده نوظهور واکاوی نشده؛ لذا هر چند به جهت اصل اباحه شاید جواز چنین پدیده ای به ذهن خطور کند؛ لکن با توجه به اهمیت این مقوله و وجود مفاسد و تبعات غیر قابل انکار ناشی از ترویج آن ضرورت اقتضا می کند؛ ادله مورد بررسی قرار گیرد. اما از سه دیدگاه تصور شده، جواز،حرمت و قول به تفصیل، براساس نقد وبررسی ادله هرکدام، بنظر می رسد، مبتنی بردلالت برخی ادله نظیر تشبه به کفار و قاعده نفی سبیل، حکم به عدم جواز از قوت بیشتری برخوردار می باشد.
کلید واژگان: جشن طلاق, سلطنت, اباحه, تشبه به کفار, روانشناختیDivorce celebration is an emerging phenomenon that is expanding in today's society, especially in big cities. In addition to being investigated in terms of social and psychological effects, this type of events should also be explored for the Sharia. Especially since the majority of the great authorities of taqlid did not mention its ruling. This research, which was carried out using a descriptive and analytical method, shows that the positive evidence for the permission or negation of this emerging phenomenon has not been analyzed; Therefore, although due to the principle of obscenity, perhaps the permission of such a phenomenon comes to mind; However, due to the importance of this category and the existence of undeniable corruptions and consequences resulting from its promotion, it is necessary; The evidence should be examined. But from the three imagined points of view, permissibility, sanctity, and promises in detail, based on the criticism and examination of the evidences of each, it seems that based on the implication of some evidences such as similarity to the infidels and the rule of negation of the mustache, the verdict of non-permissibility is stronger.
Keywords: Divorce celebration, kingship, abaha, resemblance to infidels, Psychological -
مرحوم دکتر داود فیرحی و دکتر سیدجواد طباطبایی دوتن از اساتید سابق دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران هریک داعیهدار تفکری در باب ایران بودند که در در سالهای اخیر صورت نوعی تقابل و منازعه فکری به خود گرفته بود. طباطبایی پس از سالها بحث نظری در باب انحطاط ایران در نهایت از موضع اندیشه سیاسی ایرانشهری به مسیله انحطاط ایران مینگرد و دکتر داود فیرحی مشکله ایران را ذیل غفلت از تحولی مورد خوانش قرار میدهد که در دوران مشروطه در اندیشه سیاسی تشیع رخ داد و آن مشروطهخواهی خاصه با تقریر میرزای نایینی است. از آنجا که هریک از این دو استاد محترم از زاویه متفاوتی به مشکله ایران مینگریستند، در سالهای اخیر مدارای فکری ایشان به منازعه فکری بدل شد و هریک در آثار اخیر خود مستقیما به نقد یکدیگر پرداختند. این مقاله ضمن بررسی این منازعه فکری، مدعی است نوعی این-همانی میان نقد هردو استاد به یکدیگر وجود دارد؛ در واقع، هردو استاد یکدیگر را به غفلت نظری واحدی متهم میکنند. ما در این مقاله، به بررسی وجوه مختلف این منطق اینهمانی خواهیم پرداخت.
کلید واژگان: انحطاط, اندیشۀ ایرانشهری, دولت مدرن, سلطنت, شاهی, مشروطه, مشروطیت, ملازمۀ عرفیThe late Dr. Davood Farihi and Dr. Seyed Javad Tabatabai, two former professors at the Faculty of Law and Political Science, University of Tehran, each claimed to have an idea about Iran that had taken the form of a kind of intellectual controversy in recent years. After years of theoretical discussion about the decline of Iran, Tabatabai finally looks at the issue of Iran's decline from the position of Iranshahri political thought. Dr. Davood Farihi reads the problem of Iran under the neglect of a change in political thought during the constitutional period that occurred in the Shia world, and that is constitutionalism with the narration of Mirza Naini. The seeds of disagreement between Farihi and Tabatabai on the issue of the method were sown. Farihi's reading of political jurisprudence was influenced by his discourse understanding of the relationship between knowledge and power, which contrasted him with Tabatabai's linear and evolutionary view. Farihi sought to show how the political logic and knowledge relations that govern a particular region of the world, the Islamic world of Iran, differ from its Western counterpart, and it was evident that such a view, by Tabatabai's analysis of degeneration as a kind of backwardness Remaining in linear history was inconsistent with modernity. In this regard, Farihi was strongly influenced by the tyranny and division of knowledge in Islamic civilization. Jaberi, following the discussion on the intellectual and cultural heritage of the Islamic world, divided knowledge in Islamic civilization into at least two eastern and western regions and tried to show that the logic governing knowledge in the East of Islamic civilization is different from the logic governing The West is the world of Islam. Since each of these two respected professors looked at the Iranian problem from a different angle, in recent years, their intellectual tolerance has turned into an intellectual conflict, and each of them has directly criticized the other in his recent works. While examining this intellectual conflict, this article claims a kind of oneness between the critique of both masters; In fact, both professors accuse each other of single theoretical negligence. This article will examine the different aspects of this similar logic.
Keywords: Decline, Constitution, Constitutionalism, Iranshahri Thought, Modern State, Customary Connection, Monarchy Imperial -
موضوع مشروعیت در تاریخ ایران از موضوعاتی است که در دهه های اخیر توجه پژوهش گران تاریخ را به خود جلب کرده است. یکی از متاخرترین این آثار «تحول مبانی مشروعیت سلطنت از یورش مغولان تا برآمدن صفویان» است. این اثر، تحول در مبانی مشروعیت این دوره را در چارچوب یک بحران فراگیر مشروعیت زایی در قالب الگوهای متعدد بررسی می کند با تاکید بر این مسئله که با سقوط خلافت و ورود عنصر مغول، پیچیدگی در مبانی مشروعیت دو چندان شد و مبانی الهام بخش جدیدی برای مشروعیت بخشی مطرح گردید. افزون بر آن، بعد از سقوط حکومت ایلخانان، تقریبا نظم و سازمان ویژه، دچار خدشه شد. حکومت ها با خصوصیات و ویژگی های متعدد، برای توجیه حاکمیت خویش به انواع الگوهای مشروعیت زا دست زدند. بنابراین حکومت ها در مساله مبانی مشروعیت به نوعی دچار بحران مشروعیت گردیدند. این مقاله با هدف بررسی انتقادی اثر فوق ارایه شده است. این بررسی نشان می دهد بحران مشروعیت در دوره موردبررسی یک مساله اساسی بوده، اما الگوهای مشروعیت به هیچ وجه مبتنی بر الگوی واحد نبوده اند، بلکه مبتنی بر الگویی چند وجهی، ترکیبی و توامانی بودند، اما شاخص های مهمی چون اندیشه ایرانی سلطنت؛ فره ایزدی و فره کیانی نادیده گرفته شدند. اثر به لحاظ مبانی روش شناسی و تعریف مفاهیم دارای ضعف است و قادر به طراحی مفهومی یک الگوی فراگیر چندوجهی برای دوره موردنظر نبوده است.کلید واژگان: نقد و بررسی, مبانی مشروعیت, سلطنت, ایلخانان, دوران فترت, تیموریان, ترکمانان و مشعشعیانThe issue of legitimacy in the history of Iran is one of the issues that has attracted the attention of historians in recent decades. One of the most recent of these works is "the evolution of the foundations of the legitimacy of the monarchy from the Mongol invasion to the rise of the Safavids." This work examines the evolution of the foundations of the legitimacy of this period in the context of a pervasive crisis of legitimacy in the form of multiple models, emphasizing that with the fall of the caliphate and the arrival of the Mongol element, the complexity of the foundations of legitimacy doubled and new inspiring foundations. It was raised for legitimacy. In addition, after the fall of the Ilkhanate, almost all special orders and organizations were damaged. Governments, with numerous features and characteristics, used various legitimizing models to justify their sovereignty. Thus, governments faced a crisis of legitimacy on the issue of the foundations of legitimacy. This article aims to critically review the above work. This study shows that the crisis of legitimacy was a major issue in the period under review, but the patterns of legitimacy were by no means based on a single pattern, but on a multifaceted, composite, and simultaneous pattern, but important indicators such as the Iranian idea of monarchy; Farah Izadi and Farah Kiani were ignored. The work is weak in terms of methodological foundations and definition of concepts and has not been able to conceptually design a comprehensive multidimensional model for the period.Keywords: critique, Principles of Legitimacy, Monarchy, Ilkhans, The Period of Fetrat, Timurids, Turkmens, Mushasheians
-
ترکمانان سلجوقی زمانی در عرصه قدرت خواهی گام نهادند که ایران تجربه تاریخی وسیعی از تحولات سیاسی و تشکیل حکومت های نو به نو در دوره خلافت عباسی را پشت سر می گذاشت. این دولت ها تجربه ارزشمندی از ساختار و مشروعیت سیاسی را برای دولت سلجوقی به یادگار گذاشتند تا به کمک آن اولین امپراتوری اسلامی را در تاریخ میانه ایران تشکیل دهند. دولت سلجوقی با تکیه بر شیوه ای مرکب از آداب و رسوم قبیله ای و دیوان سالاری ایرانی، ساختار جدیدی از قدرت را ایجاد کرد که توانست نزدیک به یک قرن و نیم بر قلمروی گسترده ای از ماوراءالنهر تا مدیترانه حکومت کند. این مقاله با توجه به تعریف ماکس وبر از مشروعیت و انواع آن، به بازنگری ساختار دولت سلجوقی از زمان تشکیل امپراتوری سلجوقی تا پایان حکومت سلطان ملکشاه (485-431ق) می پردازد تا نوع ویژه ای از مشروعیت سیاسی را معرفی کند که سلجوقیان با تکیه بر کنشگران و نهادهای موثر در جامعه و تقسیم قدرت در میان ایشان در تاریخ ایران رقم زدند.
کلید واژگان: دولت سلجوقی, ساختار قدرت, خلافت, سلطنت, وزارت, امارت, مشروعیت سیاسی
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.