به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "عربستان سعودی" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «عربستان سعودی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • بهنام فارسی*، زهرا اسفندیاری
    فمنیسم، مکتبی است که در راستای بازیابی حقوق از دست رفته زنان شکل گرفته و بر پایه برابری و گاها برتری زنان نسبت به مردان بوده است. پس از اوج گیری این پدیده در کشورهای غربی، اندیشه های آن در کشورهای اسلامی به ویژه عربستان نیز گسترش یافت. «قماشه العلیان» نویسنده سعودی، در رمان خود «انثی العنکبوت»، به بیان مشکلات زنان و چالش های پیش روی جریان فمنیسم در کشور خود پرداخته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی، در پی بررسی تفاوت های میان ساختار اجتماعی کشورهای غربی و اسلامی در رابطه با توجه به رویکردهای فمنیستی بوده و ضمن کشف و تبیین موانع پیش روی این مکتب در کشورهای اسلامی، خصوصا عربستان سعودی، معضلات اجتماعی زنان در این کشور را با تکیه بر رمان «انثی العنکبوت» بیان نماید. نتیجه حاصل این است که آراء فمنیسم به دلیل وقوع انقلاب صنعتی و بالتبع ورود زنان به عرصه کار و فعالیت،  مجال ظهور یافت اما این نظرات در کشورهای اسلامی، خصوصا عربستان، به دلیل اختلاف مبانی دو مکتب فمنیسم و اسلام و عادی سازی مردسالاری در این کشورها، فرصت بروز و ظهور نیافت؛ هرچند که در این کشور تفاسیر مردسالارانه از قوانین نیز منجر به محدودیت زنان در حوزه های گوناگون گشته است.
    کلید واژگان: اسلام, فمنیسم, قوانین مردمحور, مردسالاری, عربستان سعودی
    Behnam Farsi *, Zahra Esfandiary
    Feminism is a school of thought that has been found to restore the oppressed rights of women and establish equity with and sometimes supremacy over men. After its pervasion in Western countries, the phenomenon slipped through such Muslim nations as Saudi Arabia. In her novel "Ontha al-Aankaboot" (Female Spider), Qumasha al-Ayan, a Saudi Arabian author, addresses women's problems and the challenges facing feministic movements in her country. Using a descriptive-analytic method, this study aims to firstly investigate the differences between the social structures of western and Islamic countries regarding feminist approaches and secondly to demonstrate the obstacles against the advancement of the feminist movement in Saudi Arabia to discuss social problems women face in that society with emphasis on the afore-mentioned novel. As the study results show, the Industrial Revolution and the subsequent need for women's workforce induced feministic feelings in Western countries. In contrast, such feelings have not found the opportunity to develop in Islamic nations, specifically in Saudi Arabia, since there is not only a fundamental conflict between Islam and feminism but also the normalization of patriarchy in these countries. Moreover, the male-oriented interpretation of laws in some Arab Muslim countries has limited women in different areas.
    Keywords: Islam, feminism, Man-oriented laws, Saudi Arabia, Patriarchy
  • حسن بشیر، امیررضا تمدن*، امین میرشکاری سلیمانی

    با گسترش روز افزون استفاده از فناوری های نوین ارتباطی، ابزارهای مدیریت افکار عمومی نیز دستخوش تحولات اساسی شده است؛ به طوریکه هم از نظر روشی و هم از نظر مبانی نظری، تحولاتی در حوزه مدیریت افکار عمومی رخ داده است که ضرورت بازنگری و توسعه ادبیات نظری گذشته را مضاعف می نماید. آنچه که امروزه در چند سال اخیر و به ویژه پس از انتخابات سال 2016 در ایالات متحده امریکا به عنوان یکی از شیوه های نوین در مدیریت افکار عمومی از آن یاد می شود، مساله «دستکاری اجتماعی » است. نگارندگان معتقدند ایران، به دلیل قرارگرفتن در موقعیت ارتباطی برجسته، یکی از کشورهایی است که در معرض دستکاری اجتماعی خصمانه از سوی قدرت های خارجی منطقه ای و فرامنطقه ای قرار می گیرد. به همین منظور با چارچوب دستکاری اجتماعی خصمانه، اقدامات سایبری عربستان سعودی علیه جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. برای پژوهش حاضر، با روش ماشینی بیش از 900 هزار داده مرتبط با ایران به زبان عربی از شبکه اجتماعی توییتر از سال 2021 تا 2022 میلادی استخراج گردید؛ سپس با استفاده از روش تحلیل شبکه، فعالیت کاربران عربستانی مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که عربستان سعودی با تکنیک های دستکاری اجتماعی خصمانه به ویژه با سرمایه گذاری بر ابزارهای سایبری، در صدد بی اعتبارکردن، بی ثبات سازی، تضعیف و بعضا ترویج گروه های خاص و موسساتی است که برای قدرت رقابتی کشور هدف مهم هستند.

    کلید واژگان: دستکاری اجتماعی, افکار عمومی, توییتر, عربستان سعودی, تحلیل شبکه
    Hassan Bashir, Amir Reza Tamaddon *, Amin Mirshekari Soleimani

    With the increasing use of new communication technologies, public opinion management tools have also undergone fundamental changes; both in terms of method and theoretical foundations, there have been developments in the field of public opinion management that double the need to review and develop the theoretical literature of the past. What is now being referred to as a new way of managing public opinion in recent years, and especially after the 2016 US election, is the issue of "social manipulation". The authors believe that Iran is one of the countries that is exposed to hostile social manipulation by regional and supra-regional powers due to its special communication position. To this end, with the framework of hostile social manipulation, the cyber actions of Saudi Arabia against the Islamic Republic of Iran have been studied. For the present study, more than 900,000 data related to Iran in Arabic were extracted by Twitter from the social network Twitter until 2021 & 2022 years; Then, using the network analysis method, the activity of Saudi users has been specially studied. The results of the study show that Saudi Arabia, with its hostile social manipulation techniques, especially by investing in cyber tools, seeks to discredit, destabilize, weaken, and sometimes promote specific groups and institutions that are important to the country's competitive power.

    Keywords: Social Manipulation, Public Opinion, Saudi Arabia, Social Network Analysis, Twitter, Iran
  • سعید ساسانیان*، سید یحیی صفوی، محمدرضا هدایتی، ابراهیم متقی، روح الله قادری کنگاوری

    یکی از رویکردهای مستمر حکومت عربستان برای مهار جمهوری اسلامی ایران از درون، بهره برداری از فضای مجازی و تاسیس شبکه های تلویزیونی ماهواره ای و رسانه های دیگر است تا مردم ایران را مخاطب خود قرار دهد. این درحالی است که جمهوری اسلامی ایران کمتر کوشیده است مردم و نخبگان عربستان را مخاطب خود قرار داده و نگاه آنها را که تحت تاثیر سیاست های رسانه ای حاکمان آل سعود است، به خود بهبود دهد. براین اساس مقاله حاضر می کوشد به این سوال اصلی پاسخ دهد که اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد دیپلماسی عمومی خود را در مقابل عربستان سعودی فعال سازد، چه راهبردهایی را برای بهبود نگاه مردم و نخبگان عربستان به خود، می تواند اتخاذ کند. به دلیل ماهیت اکتشافی مقاله، فرضیه ای در پاسخ به این سوال درنظر گرفته نشده است. داده های کیفی حاصل از منابع کتابخانه ای و مصاحبه، با استفاده از نرم افزار MAXQDA 2020 کدگذاری و مبنای تهیه پرسشنامه قرار گرفته اند؛ یافته های حاصل از توزیع پرسشنامه میان نمونه آماری، با دو نرم افزار SMART-PLS و SPSS تحت آزمون های آماری مناسب قرار گرفته و درنهایت، با استفاده از الگوی SOAR راهبردهای دیپلماسی عمومی ج.ا.ایران برای بهبود نگاه مردم و نخبگان عربستان به خود طراحی و با استفاده از نظر خبرگان اعتبارسنجی شده است.

    کلید واژگان: راهبرد, دیپلماسی عمومی, عربستان سعودی, جمهوری اسلامی ایران
    Saeed Sasanian *, Yahya Safavi, Mohammadreza Hedayati, Ebrahim Mottaghi, Rohollah Ghaderi

    One of the Saudi government's ongoing approaches to controlling the Islamic Republic of Iran from within is to exploit cyberspace and establish satellite TV channels and other media to reach the Iranian people. At the same time, the Islamic Republic of Iran has made less effort to address the Saudi people and elites and to improve their attitude towards Iran and its policies and actions, which are influenced by the media policies of the Saudi rulers. Based on the present article, it tries to answer the main question that if the Islamic Republic of Iran wants to activate its public diplomacy against Saudi Arabia, what strategies can it adopt to improve the attitude of the Saudi people and elites towards Iran. Due to the exploratory nature of the article, no hypothesis has been considered in answering this question. Qualitative data obtained from library resources and interviews were coded using MAXQDA 2020 software and the basis for preparing a questionnaire; Findings from the distribution of the questionnaire among the statistical sample were subjected to appropriate statistical tests with two softwares: SMART-PLS and SPSS. The use of expert opinion has been validated. Apart from trying to highlight the strengths of Iran's domestic politics for the Saudi audience, one of the important strategies designed is to try to repair the attitude of the Saudi people and experts towards the Iranian support for Palestine and the cause of the liberation of Jerusalem.

    Keywords: Strategy, Public Diplomacy, Saudi Arabia, Islamic Republic of Iran
  • سید روح الله حاج زرگرباشی، میلاد لطفی*

    امروزه رسانه های نوین عاملی مهم و موثر در رویدادهای مختلف سیاسی و اجتماعی هستند. بحران دیپلماتیک قطر در سال 2017 میلادی که منجر به حصر چهارساله قطر شد از بحران های سیاسی مهم منطقه غرب آسیا در دهه اخیر بوده و آثار وپیامدهای متعددی را در بر داشته است. پژوهش حاضر تلاش دارد تا نقش رسانه های نوین در این بحران را شناسایی کند. نگارندگان در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تبیینی به این نتیجه رسیده اند که با توجه به نقش تعیین کننده رسانه های نوین در جهان امروز، بحران دیپلماتیک قطر نیز از تاثیر این متغیر مهم مستثنا نبوده و رسانه های نوین اعم از خبرگزاری های مختلف، شبکه های خبری ماهواره ای و شبکه های مجازی به عنوان محرکی مهم در مراحل مختلف این بحران دیپلماتیک، از شروع، تشدید تا کاهش بحران و آغاز مصالحه میان طرفین تاثیرگذار بوده اند. درواقع، رسانه های نوین ازجمله عوامل موثر بر کلید خوردن بحران بوده است، به طوری که با شروع بحران و افزایش تقابل و جنگ رسانه ای میان عربستان سعودی و قطر؛ روابط طرف ها حاد و تشدید شده و از سوی دیگر همین عامل در کاهش منازعه میان طرفین و آغاز مصالحه نیز عاملی موثر بوده است، به گونه ای که با شروع فرایند مصالحه، کشمکش رسانه ای میان طرفین کاهش یافت و در شرایط مدیریت بحران، خبرگزاری های مختلف با تلطیف افکار عمومی منطقه و جهان زمینه را برای ازسرگیری مجدد روابط سیاسی و اقتصادی میان عربستان سعودی و قطر را فراهم آوردند.

    کلید واژگان: رسانه های نوین, برجسته سازی, بحران دیپلماتیک قطر, عربستان سعودی, تحریم, قطر
    Seyyed Rouhollah Hadj Zargarbashi, Milad Lotfi *

    The Qatari diplomatic crisis in 2017, which led to the four-year siege of Qatar, has been one of the most important political crises in the West Asian region in the last decade and has had many effects and consequences. The present study seeks to identify the role of new media in this crisis. The authors of this study using descriptive-explanatory method have concluded that due to the decisive role of new media in today's world, the diplomatic crisis in Qatar is no exception to this important variable and new media including various news agencies, satellite news networks and Virtual networks have been influential as an important stimulus in the various stages of this diplomatic crisis, from the beginning, escalation to reduction of the crisis and the beginning of reconciliation between the parties. Indeed, the new media has been one of the factors influencing the crisis, so that with the onset of the crisis and the escalation of the media war and conflict between Saudi Arabia and Qatar; Relations between the parties have become acute and intensified, and on the other hand, this factor has been effective in reducing the conflict between the parties and the beginning of reconciliation, so that with the beginning of the reconciliation process, media conflict between the parties decreased and in crisis management, various news agencies Public opinion in the region and the world paved the way for the resumption of political and economic relations between Saudi Arabia and Qatar.

    Keywords: New Media, highlighting, Qatar Diplomatic Crisis, Saudi Arabia, Sanctions, Qatar
  • احسان یاری*، فاطمه محمدی پور

    جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی دو قدرت بزرگ و تاثیرگذار منطقه خلیج فارس هستند، به نحوی که نوع روابط آنها تاثیر زیادی بر روند تحولات منطقه دارد. روابط بین این دو کشور در سالهای اخیر و به ویژه بعد از ولیعهدی محمد بن سلمان بسیار پر تنش بوده است. رقابت و تنش بین ایران و عربستان سعودی پیامدهایی را برای امنیت منطقه خلیج فارس و خاورمیانه داشته و موجب شکل گیری الگوهای دوستی و دشمنی و تلاش برای افزایش تاثیرگذاری در این منطقه بحرانی از نظام بین الملل شده است. بنابراین آینده روابط این دو کشور در منطقه خلیج فارس و تاثیر آن بر امنیت منطقه موضوعی مهم محسوب می شود.
    از مهمترین عوامل تنش در روابط ریاض- تهران می توان به ساختار هژمونیک نظام بین الملل و به تبع آن الگوی نظم مهارکننده جهانی، موقعیت منطقه خلیج فارس در نظام بین الملل به عنوان شبکه منطقه ای فاقد معیار و مداخله ایالات متحده امریکا در منطقه اشاره کرد. منطقه خلیج فارس به عنوان شبکه منطقه ای فاقد معیار، نظام بازدارندگی منطقه ای خاصی بر اساس الگوی نظم جهانی بر آن حکمفرما می باشد. در این منطقه ایالات متحده امریکا به عنوان قدرت مداخله گر از بازدارندگی یک جانبه علیه ایران و در حمایت از عربستان سعودی استفاده می کند و ایران نیز از بازدارندگی شبکه ای و مثلثی جهت افزایش قدرت خود در منطقه و رویارویی با عربستان سعودی بهره می برد. در نتیجه آینده روابط ایران و عربستان سعودی همواره متشنج خواهد بود، اما دو قدرت وارد جنگ مستقیم و نظامی با یکدیگر نخواهند شد.

    کلید واژگان: خلیج فارس, بازدارندگی منطقه ای, ایران, عربستان سعودی, قدرت مداخله گر

    The Islamic Republic of Iran and Saudi Arabia are the two major andinfluential powers in the Persian Gulf region, so that the nature of theirrelations has a great impact on the course of developments in the region.Relations between the two countries have been strained in recentyears, especially after the Crown Prince Mohammed bin Salman. Therivalry between Iran and Saudi Arabia has had implications for thesecurity of the Persian Gulf region and the Middle East, and has led tothe formation of friendship and enmity models and efforts to increaseinfluence in this critical region of the international system. Therefore,the future of relations between the two countries in the Persian Gulf regionand its impact on regional security is an important issue. The mostimportant causes of tension in Riyadh-Tehran relations are the hegemonicstructure of the international system and the consequent model forglobal restraining order , the position of the Persian Gulf region in theinternational system as a scale-free regional network, and US interventionin the region. The Persian Gulf region, as a scale-free regional network,is governed by a special regional deterrence system based on theworld order model. In this region, the United States, as an interveningpower, uses unilateral deterrence against Iran and in support of SaudiArabia, and Iran uses network and triangular deterrence to increase itspower in the region and confront Saudi Arabia. As a result, the future ofIran-Saudi relations has always been tense, but the two powers will notengage in direct and military warfare.

  • محمدرضا برزویی، امیررضا تمدن*، رضا جهانبازی گوجانی

    در سال های اخیر، عربستان سعودی به عنوان یکی از کشورهای اثرگذار در منطقه ی جنوب غرب آسیا، در حوزه ی سایبری فعالیت های زیادی را آغاز کرده است؛ عربستان از این فضا برای تقابل با رقبای منطقه ای خود همانند جمهوری اسلامی ایران بهره ی فراوانی می برد. یکی از مهمترین عرصه های این تقابل، اغتشاشات دی ماه در ایران در سال 1396 بود که در آغاز ابعاد دخالت های فراملی در آن چندان روشن نبود. اما پس از گذشت اندکی، ابعاد دخالت سایر کشورها در این وقایع روشن شد و سبب شد تا به بررسی نقش یکی از کشورهای مهم در این زمینه بپردازیم. به دیگر بیان این پژوهش به دنبال آن است تا اصول کلی دیپلماسی سایبری عربستان در ایام اعتراضات دی ماه 96 علیه جمهوری اسلامی ایران را کشف نماید. این پژوهش قصد دارد با روش کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون (تم)، به بررسی دیپلماسی سایبری عربستان سعودی در قبال ایران بپردازد. جامعه ی تحقیق در این پژوهش، توییت های ارسال شده از سوی نهادها و کاربران مهم عربستانی در دی ماه سال 96 است که برای این پژوهش، بیش از 2000 توییت انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. پس از آغاز فرآیند کدگذاری طبق استانداردهای روش تحلیل مضمون،  بیش از 180 مضمون پایه، 17 مضمون سازمان دهنده و نهایتا 5 مضمون فراگیر به دست آمد که در واقع مضامین فراگیر، همان محورهای اصلی دیپلماسی سایبری عربستان را شکل می دهند؛ نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تاکید بر واگرایی های قومی و منطقه ای، تخطیه ی کنشگری منطقه ای ایران، تخریب عملکرد سپاه پاسداران و تخریب نوع نظام حاکم در ایران، محورهای اصلی دیپلماسی سایبری عربستان علیه جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می دهد.

    کلید واژگان: دیپلماسی سایبری, عربستان سعودی, اغتشاشات دی ماه 96, توییتر, جمهوری اسلامی ایران
    MohammadReza Borzouee, AmirReza Tamaddon *, Reza Jahanbazi Goojani

    In recent years, Saudi Arabia, as one of the influential countries in the region of Southwest Asia, has started a lot of activities in the field of cyber; Saudi Arabia is taking advantage of this space to compete with its regional rivals, such as the Islamic Republic of Iran. One of the most important areas of this confrontation was the riots in Iran in January 2017, in which the dimensions of transnational interventions were not very clear at the beginning. But after a while, the dimensions of other countries' involvement in these events became clear and led us to examine the role of one of the important countries in this field. In other words, this study seeks to discover the general principles of Saudi cyber diplomacy during the protests against the Islamic Republic of Iran in January 1996.This study intends to investigate Saudi Arabia's cyber diplomacy towards Iran using a qualitative method and using the theme analysis method. The research community in this study is the tweets sent by important Saudi institutions and users in January 1996. For this research, more than 2000 tweets were selected and reviewed. After starting the coding process according to the standards of content analysis method, more than 180 basic themes, 17 organizing themes and finally 5 comprehensive themes were obtained, which in fact are the themes that form the main axes of Saudi cyber diplomacy; the results of this study show that emphasis on ethnic and regional divergences, the violation of the activism of the regions of Iran, the destruction of the performance of the Revolutionary Guards and the destruction of the type of ruling system in Iran, The main pillars of Saudi cyber diplomacy against the Islamic Republic of Iran.

    Keywords: Cyber diplomacy, Saudi Arabia, riots in December 1996, Twitter, Islamic Republic of Iran
  • احمد فضیلت *، اصغر جعفری

    بحران سوریه بیش از آنکه منبعث از عوامل سیاسی و اجتماعی درونی بوده باشد، ناشی از رقابت قدرت های مهم منطقه ای و بین المللی بوده که آن را به آوردگاهی برای تسویه حساب سیاسی بدل ساخت. در این میان، دو بازیگر شاخص منطقه ای که سیاست آنان در قبال بحران سوریه از حیث تاثیرات ویژه آن بر معادلات سیاسی و امنیتی منطقه و همچنین امنیت و منافع ج.ا.ایران بسیار حائز اهمیت بوده است، اسرائیل و عربستان سعودی هستند. نوشتار حاضر در چارچوب الگوی بررسی تطبیقی، به دنبال پاسخ بدین پرسش اصلی بوده که رژیم صهیونیستی و عربستان در قبال بحران سوریه در بازه زمانی 2016-2011 چه سیاستی برگزیدند؟ در پاسخ، این فرضیه عنوان شد که رژیم صهیونیستی و عربستان با وجود پیشبرد هدف مشترک تضعیف سوریه به عنوان کشور همسو با جریان مقاومت، در خصوص آینده نظام سوریه، کیفیت مداخله در آن و حمایت از تروریست ها دارای رویکرد متباین بودند. این مقاله با کاربست چارچوب نظری رئالیسم نوکلاسیک و اتخاذ راهبرد پژوهشی قیاسی- فرضیه ای و روش پژوهش تبیینی- مقایسه ای، درصدد پاسخ به پرسش اصلی و بررسی فرضیه یادشده برآمد.

    کلید واژگان: رئالیسم, نوکلاسیک, سوریه, رژیم صهیونیستی, عربستان سعودی, محور مقاومت
    Asghar Jafari, Ahmad Fazilat*

    The Syrian crisis, rather than being the result of internal political and social factors, was caused by the competition of important regional and international powers, which made it a battleground for a political settlement. In this regard, there are two outstanding regional actors, namely Israel and Saudi Arabia, whose policy toward the developments in Syria has been very important in terms of their specific impacts on the political-security equations of the region, as well as the interests and security of IRI. In a comparative context, the present article seeks to answer the main question of what policy Israel and Saudi Arabia has adopted regarding the Syrian crisis over the period 2011-2016. In response, the hypothesis raised that Israel and Saudi Arabia, despite their shared goal for weakening Syria as a country of the Axis of Resistance, had a contradictory approach to the future of the Syrian regime, how to intervene in it, and support for the terrorists. By applying the theoretical framework of neoclassical realism and adopting a comparative-hypothesis research strategy and a comparative-explanatory research method, this paper aims to answer the main question and test the respective hypothesis.

    Keywords: Neoclassical Realism, Syria, Zionist Regime, Saudi Arabia, Axis of Resistance
  • شیده شادلو، رضا کاویانی *، محمود عبایی کوپایی
    بحران دیپلماتیک قطر در درازمدت لزوما به معنای بی ثباتی و تشدید چرخه بی نظمی و ناامنی در منطقه نیست، بلکه بیشتر چالشی برای اهداف و منافع منطق های ایالات متحده محسوب می شود. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که «بحران دیپلماتیک قطر چرا و از چه طریقی می تواند به تضعیف طرح های راهبردی ایالات متحده در خلیج فارس منجر شود؟» فرضی های که پژوهش حاضر در صدد آزمون آن برآمده این است که «بحران دیپلماتیک قطر می تواند با ایجاد شکاف در شورای همکاری خلیج فارس مانع از تحقق سیاست های کم هزینه منطق های واشنگتن مبنی بر موازنه گری دور از ساحل و احاله مسئولیت شده و به تضعیف طرح های راهبردی ایالات متحده در منطقه بیانجامد.» این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و از روش شناسی تبیینی بهره برده است و یافته های آن نشان از درستی فرضیه فوق دارد. از نتایج پژوهش نیز میتوان به امکان ارتقای اهداف و منافع درازمدت ایران در جریان بحران قطر اشاره کرد.
    کلید واژگان: بحران دیپلماتیک قطر, شورای همکاری خلیج فارس, عربستان سعودی, ایالات متحده آمریکا, موازنه دور از ساحل
    Shideh Shadloo, Reza Kaviani, Mohammad Abaie Koupaei
    Qatar diplomatic crisis, in the long run, does not necessarily mean instability and an intensification of the cycle of disorder and insecurity in the region but is mainly a challenge to US regional goals and interests. The main question of the present article is “why and how the Qatar diplomatic crisis could weaken US strategic plans in the Persian Gulf?” The research hypothesis is that “the Qatar diplomatic crisis can hinder the fulfillment of Washington’s low-cost regional policies of offshore balancing and removal of responsibility by creating gaps in the Gulf Cooperation Council, and thus weaken US strategic plans in the region. This research is descriptive-analytical and has used explanatory methodology. The research findings confirm the above hypothesis. The research results also highlight the possibility of improving the long-term goals and interests of Iran during the Qatar diplomatic crisis.
    Keywords: Qatar Diplomatic Crisis, Gulf Cooperation Council, Saudi Arabia, Iran, Offshore Balancing
  • جواد دهقانی، فریده محمدعلی پور*

    مسئله امنیت وجودی مهم ترین دغدغه عربستان سعودی از ابتدای شکل گیری این رژیم بوده است که به دلیل پررنگ بودن نقش هویت های فراملی و عدم تکامل و بلوغ دولت ملی در منطقه، مستمسک ساختن آن از سوی هر یک از دول قدرتمند منطقه، به ویژه مصر، عراق و ایران، چالشی جدی علیه هویت وجودی این کشور ایجاد کرده است. براساس نظریه موازنه تهدید استفن والت، عربستان در مجاورت جغرافیایی با این سه کشور واقع است که به عنوان عنصری ثابت کماکان پابرجاست. همچنین سه کشور مذکور از توان نظامی قابل ملاحظه ای برای اتخاذ رویکرد تهاجمی برخوردارند که براساس شاخص های جنگی همچون ارتش قدرتمند و تسلیحات نظامی متنوع و پیشرفته، نیز وجود مصادیق عینی مانند توسل به جنگ همچون جنگ میان دو قدرت منطقه ای عراق و ایران، یا مشارکت چندباره مصر در جنگ علیه اسراییل، نمود عملی یافته اند. به لحاظ نیات خصمانه نیز این سه کشور به تناوب و در مقاطع مختلف صریحا یا تلویحا یا آنگونه که رهبران سعودی تلقی می کنند، نیات خصمانه خود را علیه دولت آن اعلام داشته اند سوال اصلی پژوهش حاضر این است که این تهدیدات امنیتی چگونه بر تامین امنیت عربستان تاثیر گذارده است؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که عربستان برای حفظ امنیت خود، از طریق اتحاد با آمریکا به تهاتر امنیت در برابر نفت دست یافته است. در نتیجه، آمریکا متعهد شده است پادشاهی سعودی را در قبال هر گونه تهدید خارجی صیانت نماید. روش تحقیق در پژوهش حاضر تبیینی است و گردآوری داده ها نیز با ابتنای با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است

    کلید واژگان: موازنه تهدید, ایالات متحده آمریکا, عربستان سعودی, ایران
    Farideh Mohammadalipoor *, Javad Dehghani

    The issue of existential security has been a major concern for Saudi Arabia since the formation of this regime. And due to the high profile of the role of transnational identities and the lack of development and maturity of the national government in the region, using this issue as a pretext by any of the powerful powers of the region, in particular, Egypt, Iraq and Iran could create a serious challenge to the country’s existential identity. According to Stefan Walt’s threat balance theory, Saudi Arabia is geographically located with these three countries, which remains a permanent element. The three countries also have significant military capabilities to adopt an aggressive approach. Based on war indicators such as the powerful army and diverse and advanced military weapons, and also objective examples such as resorting to war such as the war between the two regional powers of Iraq and Iran, or Egypt’s multiple engagement in the war on Israel , have the potential to start a war. In terms of hostile intentions, these three countries, at different intervals and in different stages, explicitly or implicitly as viewed by Saudi leaders, have declared their hostile intentions against its government, especially as these ideals are revealed in the ideological context of Pan Arabism by Egypt and Iraq and pan Islamism by Islamic republic of Iran, the feeling of threat to the Saudi family became doubled. The main question of the current study is that; how these continuing security threats affect the security of the Saudi family. And it was hypothesized that the Saudi family uses the trick of security against oil through its alliance with the United States to maintain its security. As a result, the United States is committed to protecting the Kingdom of Saudi Arabia from any foreign threat. The research method in this study is explanatory and the data was collected using library and internet resources

    Keywords: Threat balance, United States, Saudi Arabia, Iran, Egypt, Iraq
  • عبدالرضا عالیشاهی *، حسین مسعود نیا، یونس فروزان
    با سفر دونالد ترامپ به عربستان سعودی، نشست ریاض به جای رفع منازعات و ارائه راهکارهای مناسب در راستای حل و فصل مسائل منطقه ای، عملا نتیجه ای معکوس داد و به تشدید منازعات سیاسی میان قطر و عربستان سعودی منجر گردید. اگرچه میان عربستان سعودی و قطر، وجوه مشترک هویتی، سیاسی و مذهبی وجود دارد، اما ازنظر تاریخی، روابط این دو کشور بر بی اعتمادی دوجانبه استوار است. در این مقاله، نویسندگان در پی پاسخ بدین سوالند که مهمترین دلیل یا دلایل گسست سیاسی قطر و عربستان سعودی چه می باشند؟ در ادامه، چنین گسستی چه بازخوردی بر منطقه و محور مقاومت خواهد گذاشت؟ و در نهایت اینکه مهمترین فرصت های سیاسی- اقتصادی چنین شکاف مهمی برای جمهوری اسلامی ایران چه خواهد بود؟ مقاله حاضر با بهره گیری از نظریه دگرگونی اجتماعی استفاده از روش تحلیلی توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای درصدد بررسی موضوع فوق می باشد. یافته های مقاله نشان می دهند که گذشته از اختلافات ارضی و تاریخی، سه عامل ترویج اسلام اخوانی از سوی قطر، حمایت های همه جانبه از شبکه الجزیره و جاه طلبی های این کشور، مهمترین دلایل قطع روابط و گسست سیاسی عربستان و قطر می باشد.
    کلید واژگان: قطر, دگرگونی اجتماعی, گسست سیاسی, عربستان سعودی, ج, ا, ایران
    Abdolreza Alishahi *, Younes Forouzan
    Donald Trump visit to Saudi Arabia, Riyadh meeting, instead of resolving conflicts and provide appropriate solutions to resolve regional issues, practically had backfired and led to intensify political conflicts between Qatar and Saudi Arabia . Although there is a common identity, political and religious dimension between Saudi Arabia and Qatar, historically, relations between two countries are based on mutual distrust.In this article, the authors seek to answer this questions what are most important reasons led to political break with Qatar and Saudi Arabia? In the following, what is the feedback of this rupture on the region and the axis of resistance? Finally, what is the most important economic and political opportunities for Iran from this important gap? This article utilizes the theory of social change and descriptive analysis and use of library resources is intended to study the subject. The research findings show that despite the territorial and historical disputes, Three factors such as promoting Muslim Brotherhood form Qatar, full support from Al Jazeera network and its ambitions relations with the Egyptian Muslim Brotherhood, full support from the Al-Jazeera and tendency to Iran's are the main reasons for the break political ties to Saudi Arabia and Qatar.
    Keywords: Qatar, social change, political rupture, Saudi Arabia, Islamic Republic of Iran
  • حسین پوراحمدی، حجت زمانی راد، اصغر منصوریان*

    شکاف‌ها و بحران‌های درونی یکی از مهم‌ترین  عوامل تهدیدکننده امنیت نظام های سیاسی است. این قاعده کلی در کشورهای خاورمیانه که فرآیند دولت-ملت‌سازی را به‌طور کامل طی نکرده اند نمود و صدق بیشتری دارد. یکی از تاثیرگذارترین کشورهای خاورمیانه عربستان سعودی است که به جهت نظام اندیشه گی حاکم بر آن و تاریخ شکل گیری و به وجود آمدن این کشور نمی‌تواند استثنایی بر این قاعده باشد تا آنجا که مهم‌ترین  تهدیدها امنیتی عربستان را می بایست متاثر از شکاف‌های اجتماعی و سیاسی درونی این کشور ازجمله: «شکاف بین نخبگان حاکم»، «شکاف بین حکومت و طبقه متوسط»، «شکاف جنسیتی»، «شکاف سنی و جمعیتی» و «شکاف مذهبی مخصوصا بین نوبنیادگرایی و وهابیت سعودی» دانست. این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی در پی بررسی تاثیر ظهور داعش بر شکاف‌های اجتماعی سیاسی عربستان سعودی و تهدیدها امنیتی حاصل از آن است. نتایج به دست آمده این پژوهش حاکی از این است که به‌رغم اهمیت اختلاف میان شاهزادگان سعودی، رشد طبقه متوسط و افزایش آگاهی زنان این کشور؛ اما ظهور داعش تاثیر چندانی بر این شکاف‌ها نداشته و بنابراین این موارد تهدید جدی برای امنیت این کشور محسوب نمی‌گردد. در مقابل، مهم‌ترین  تهدید برای رژیم آل‌‎سعود به‌ویژه در اثر تحولات مذکور، وجود جمعیت بالای جوان بیکار و درعین‌حال پایه‌های مستحکم بنیادگرایی مذهبی در این کشور است.

    کلید واژگان: عربستان سعودی, داعش, بنیادگرایی مذهبی, جمعیت جوان
    hosein pour ahmadi, hojat zamani rad, asghar mansoorian *

    Gaps and internal crises is one of the most important factors threatening the security of political systems. This general rule is mostly true in the Middle East because countries in this region have not gone through the entire process building nation-states. One of the most influential countries in the Middle East is Saudi Arabia that because of its political system and also the history of the formation and the development of the country cannot be an exception to this general rule. The Saudi government security threats can be influenced by social and political divisions within the country, including: "The gap between the ruling elites," "gap between the government and the middle class," "gender gap", "generation gap" and " especially religious gap between the neo-fundamentalists and Saudi Wahhabism ". This study using cross-sectional approach aimed to examine the impact of the emergence of ISIS on the social and political divisions of Saudi Arabia and security threats due to this problem. The results of this study indicate that despite the importance of the difference between the Saudi princes, growing middle class and increasing women's awareness;.But the emergence of the ISIS had little impact on these gaps and so they do not pose a serious threat to the security of the country. In contrast, the main threat to the Al Saud regime, especially as a result of these developments, is a large number of unemployed youth population, yet the firm bases of religious fundamentalism in this county.

    Keywords: Saudi Arabia, ISIS, Religious Fundamentalism, Young People
  • سید عطا تقوی اصل*، عزت الله عزتی
    علت وجودی، اندیشه سیاسی و هویت سرفصل های مهم در ایجاد، بقا و تداوم کشورها به حساب می آیند. هر سه مولفه مهم دارای پاسخ های مشابهی هستند که کشورها برای یکپارچگی ملی و کاهش بحران های داخلی، تداوم تاثیرگذاری منطقه ای و بین المللی؛ نیازمند شناسایی، تدوین و معرفی عناصر تشکیل دهنده آن هستند؛ به طوری که موردتوافق تمامی شهروندان آن کشور باشند و همه مردم نسبت به آن ها احساس تعلق و همراهی داشته باشند. هر کشوری که از مولفه های مشخص و پذیرفته شده علت وجودی توسط آحاد جامعه خود برخوردار باشد، در دوران گذار، هجوم امواج جهانی (جهانی شدن) و قومیت گرایی نوین، آسیب کمتری می بیند و قادر خواهد بود با استناد و پشتوانه این ظرفیت ها، همگرایی در جامعه را تقویت کند و از پراکندگی و کاهش قدرت ژئوپلیتیکی کشور جلوگیری کند. از طرف دیگر، فقدان، تزلزل و یا کمرنگ شدن این عناصر، می تواند منجر به چالش هایی از قبیل کاهش انسجام اجتماعی، تجزیه سرزمینی، فقدان نظم و ثبات، عدم یکپارچگی در جامعه و بحران هویت در کشور شود. در این مقاله سه کشور قدرتمند حوزه خلیج فارس - ایران، عراق و عربستان سعودی- مورد مقایسه و ارزیابی قرار می گیرند تا میزان شمولیت و تاثیرپذیری هرکدام از این کشورها از مولفه های ذکرشده و سطح انسجام اجتماعی آن ها در این موارد مشخص شود.
    کلید واژگان: علت وجودی, اندیشه سیاسی, ایران, عراق, عربستان سعودی
  • مارک سجویک
    مترجم: محمدحسین رفیعی
    دندراویه یکی از طریقت های برآمده از سنت ادریسی بود که پس از مرگ سرسلسله آن، احمد بن ادریس فاسی، در گونه های مختلف در جهان اسلام بسط یافت. نویسنده در مقاله حاضر به دنبال نشان دادن این مسئله است که گرچه دشمنی وهابیان با تصوف قادری امری غیر قابل انکار بوده، اما فرقی همچون دندراویه پس از فتح حجاز توسط آل سعود به حیات و اشاعه آموزه های خود ادامه داده اند. وی در پی پاسخ به این سوال است که چرا تنها دندراویه توانست پس از تسلط دولت سعودی بر حجاز، به فعالیت خود ادامه دهد. یکی از مفاهیم مورد تاکید نویسنده در این مقاله آن است که درک از وهابیت بر مبنای سلسله وقایعی که منجر به فتح حجاز توسط نیروهای سعودی در دهه های 1920 و 1930 شد، با آنچه در ساحت اندیشه رخ داده کمی متفاوت است. وی قبل از نگاه دقیق به ویژگی های خاص فرقه احمدیه، به تبیین وضع تصوف در عربستان سعودی و نوع مواجهه عبدالعزیز با تصوف می پردازد. از این رو، نیم نگاهی به روابط مابین خاندان سعود و ساختار مذهبی وهابی دارد.
    کلید واژگان: دندراویه, سنت ادریسی, صوفیان سعودی, وهابیان, متصوفه, حجاز, آل سعود, تصوف, دولت سعودی, فرقه احمدیه, فرق صوفی, عربستان سعودی
    Mark Sedgwigk, Translated By: Muhammad Hussain Rafiie
    Dandarāwiyya was one of the many orders which derived from Idrisi tradition, and after the death of Ahmad Ibn IdrisFāsi has spread across the Islamic world in various forms. In the present paper, the author intends to show that although the hostility of Wahhabis towards Qādiriyya Sufism was quite undeniable, some orders such as Dandarāwiyya survived and continued their activities in Hejaz after Saudi conquest. In fact, he is after answering to this question that why Dandarāwiyya was only able to continue its activities after Saudi government took control of Hejaz. One of the issues highlighted by the author in this article is that the understanding of Wahhabism based on the sequence of events which led to the conquest of Hejaz by Saudi troops in the 1920s and 1930s is a little different from what happened in the realm of thought. Before having a look at the specific features of Ahmadiyya order, he explains about the Sufism condition in Saudi Arabia, and the way Abd Al-Aziz treated it. Hence, he is also going to speak of the relationship between the House of Saudi and Wahhabi religious establishment.
    Keywords: Dandarāwiyya, Idrisi tradition, Saudi Sufis, Wahhabis, the Sufis, Hejaz, House of Saudi, Sufism, Saudi government, Ahamdiyya order, Sufi order, Saudi Arabia
  • علی مرادی
    عربستان سعودی به علت برخورداری از منابع عظیم نفتی و موقعیت فرهنگی بالقوه ای که در بین کشورهای عربی دارد، یکی از تاثیرگذارترین کشورهای خاورمیانه محسوب می شود. به همین جهت این کشور برای آمریکا نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. حجم عظیمی از درآمدهای نفتی این کشور صرف خرید تجهیزات وتسلیحات مدرن از آمریکا گردیده که پیامد آن ایجاد همکاری های نظامی و روابط امنیتی گسترده بوده است. با وجود برخوردار بودن دو کشور از منافع حاصل از همکاری نزدیک در طول چند دهه، این دو کشور در بسیاری موارد در سطوح مختلف سیاسی، ایدئولوژیکی و فرهنگی دارای اختلافات عمیق می باشند. موضوع قدرت افزایی ایران و قدرت گرفتن شیعیان در منطقه و همچنین برخی مخالفت های داخلی، تاثیر قابل توجهی در سوق دادن عربستان به سمت آمریکا داشته است. اگر چه اخیرا و پس از توافق نامه هسته ای ایران و 1+5، عربستان سعی در ارائه یا حداقل نمایش سیاست مستقل داشته و حتی به بررسی گزینه های دیگری به جز آمریکا به عنوان متحد خود پرداخته است، ولی به نظر می رسد این اقدامات در کوتاه مدت تاثیر قابل توجهی در سطح روابط سعودی ها با آمریکا نخواهد داشت. در این پژوهش سعی شده است با بررسی روابط امنیتی واستراتژیکی عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، قابلیت و تاثیر این روابط را در تامین و تداوم اهداف امنیتی دو کشور مشخص نماییم. ما ابتدا سعی می کنیم تعریفی از امنیت ارائه دهیم. سپس به تشریح دیدگاه تئوریک جهت تبیین موضوع می پردازیم، پس از آن به توصیف روابط دو کشور با اشاره به تحولات خاورمیانه و در پایان به نتیجه گیری اقدام خواهیم ورزید.
    کلید واژگان: عربستان سعودی, ایالات متحده آمریکا, امنیت, نو واقع گرایی, موازنه قوا, روابط استراتژیک
    Ali Moradi
    Saudi Arabia & United endowed with a lot of oil resources and potential cultural status quo operated among the Arabic countries ,thereby that country counted as one of cutting edge player in the Middle East scene, consequently it plays crucial role in view point of USA as a partner, meanwhile the extensive range of petrodollars earned to be allocated to the modern armament and military equipment procurement via USA, thus that outcomes brought about close and comprehensive military and security cooperation but both countries suffer from a gap due to political , ideological and cultural challenges in spite of eminent interests arisen by their close relationships within the last few decades as well. The scenario of Iran hegemony and Shiite dominancy in the region including some domestic oppositions it pushes Saudi Arabia to the flank of USA , on the contrary the nuclear agreement concluded between Iran and 5 negotiators , the case forced Saudi Arabia to assume independent policy as a gist , it means that country reviews other alternatives to retain as an ally with exclusion of the USA ,but it seems that strategy may hardly distort the course of relationship with the USA & Saudi Arabia for the short period. The current paper studies the security & strategic relationship between Saudi Arabia & United States of America by application descriptive – analytic methodology in order to define the agility and influence of concerning relationship to reinforce and sustain the security objectives of the both countries , initially the paper stresses to provide a definition of security term ,then to focus on the theoretical perspectives so as to develop the issue ,indeed it define the relationship of both countries by demonstration of the Middle East Changes, finally to reach mainly a logic conclusion.
    Keywords: Saudi Arabia, United States of America, Security, Strategic Relationship, New Realism, Balance of Power
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال