جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "فرانظریه" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «فرانظریه» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
نوشتار حاضر در پی معرفی و نقد نظریه تمایز پیر بوردیو با یک رویکرد فرانظری است. تحلیل فرانظری تمایز با تاکید برچهار محور زمینههای فکری و اجتماعی نظریه پرداز، مفروضات اساسی، مفاهیم محتوایی، روابط منطقی گزارهها و فرایندهای تبیینی نظریه، و نقد نظریه صورت گرفته است. نتایج تحلیل فرانظری نشان داد جهان اجتماعی بوردیو مملو از توزیع ناخوشایند موقعیت و منابع است و این امر دغدغه نظری تمایز را در نزد او برجسته ساخته است. تاثیرات متضاد تفکرات وجود گرایی و ساختارگرایی و کنشگری مارکسیستی، نیز علاقه به نظریهای تلفیقی را در بوردیو به وجود آورده است. وی در این تلفیق، بر آن است تا عاملیت افراد را به گونه ای در نظر گیرد که هم بر ذهن و هم بر ساختار اثر بگذارد. او جامعه را مجموعه به هم پیوستهای از میدانها، سرمایهها و عادت وارهها می داند. حسب نظر او تفاوت در عادتواره، سرمایه و موقعیت در میدان به تفاوت و تمایز سبکهای زندگی می انجامد. با این حال، توجه ناکافی به جنبههای اخلاقی کنش، نادیده گرفتن نقش احساسات در روند استدلال و اولویت دادن به منافع به عنوان مبنایی برای رقابت اجتماعی از مهمترین نقدهای وارده بر نظریه تمایز بوردیو است.کلید واژگان: فرانظریه, تمایز, عادتواره, میدان, سبک زندگیThe present study seeks to introduce and critique Pierre Bourdieu's theory of distinction with a metatheory approach. The distinctive metatheory analysis is based on the four factors of the theoretical and social contexts of the theorist, basic assumptions, content concepts, logical relations of propositions and explanatory processes of theory, and finally a critique of theory based on the views of one of Bourdieu's key critics. The results of the transnational analysis show that Bourdieu's social world is full of unpleasant distribution of position and resources, and this has highlighted the theoretical concern of differentiation. The conflicting influences of Marxist, existentialism, structuralism, and activism have also created an interest in fusion theory in Bourdieu. In combining agency and structure, he considers the agency of individuals in a way that affects both the mind and the structure. He sees society as an interconnected set of fields (structures), capitals, and habitus. In his view, differences in habituation, capital, and position in the field lead to differences and distinctions in lifestyles. However, insufficient attention to the moral aspects of action, ignoring the role of emotions in the process of reasoning and prioritizing interests as the basis for social competition have been considered as the most important criticisms of Bourdieu's theory of distinction.Keywords: Metatheory, Distinction, habitus, field, lifestyle
-
تنوع آراء و نظریات جامعه شناسی و نیاز توسعه علم به بازاندیشی و نقد مداوم نظریات، ارایه چارچوبی منطقی برای نقد و بررسی نظریه های جامعه شناسی را ضروری می سازد. هدف نوشتار حاضر فراهم آوردن این چارچوب با تکیه بر مفهوم فرانظریه پردازی است. روش مورد استفاده، روش اسنادی با تکیه بر مرور انتقادی منابع است. نتایج تحلیل انتقادی نشان می دهد، اولا در حالیکه نقد روشمند نظریه ها و فرانظریه سازی یک امر ضروری و اجتناب ناپذیر برای بهبود و پیشرفت نظری در جامعه شناسی است اما این فرایند در عمل با چالش های عدیده ای روبروست؛ ثانیا فرانظریه پردازی این امکان را به جامعه شناس می دهد که در یک چارچوب منطقی، نظریات جامعه شناسی را مورد بازاندیشی و نقد قرار داده و به فهم عمیق تری از آن دست یافته و چشم انداز نظری جدیدی را خلق نماید. ثالثا با استفاده از رویکرد فرانظری شش گام عمده را می توان برای نقد نظریه جامعه شناسی برداشت که شامل شناسایی و تصریح مسئله یا سوال نظری، استخراج و صورت بندی منطقی گزاره ها و قضایای بنیادی نظریه، شناسایی و تحلیل مفروضات نظریه، تحلیل قابلیت سازگاری و پیوند نظریه با سایر نظریات، تحلیل قابلیت وارسی و اعتباریابی تجربی نظریه و در نهایت مقایسه نظریه با نظریات مشابه رقیب و تحلیل شباهت ها و تفاوت های آنها بویژه از حیث قوت منطقی گزاره ها و مفروضات، قابلیت پیوند با سایر نظریات و قابلیت اعتباریابی تجربی آنهاست.کلید واژگان: نظریه, فرانظریه, فرانظریه پردازی, پارادایم, نقد نظریه, مفروضاتSociological theories are diverse and this science needs rethinking and critique. If so, far sociological critiques have not had a clear framework. Therefore, a specific method and framework are needed to critique sociological theories. The purpose of this article is to provide a suitable framework for criticizing theories. For this purpose, an attempt has been made to use a metatheoretical approach. The research method is documentary and review. Research findings show that the critique of sociological theories is necessary for theoretical progress in this field. But the critique process has significant challenges and metatheorizing is a good framework for overcoming these challenges. Metatheorizing allows for the rethinking and critique of theories and their deep understanding. Metatheorizing also creates a new theoretical perspective. In this research, six main steps for criticizing sociological theories are mentioned. These steps include identifying a theoretical problem or question, extracting the propositions and fundamental theorems of the theory, identifying and analyzing the assumptions of the theory, analyzing the compatibility of the theory, examining the connection of theory with other theories, examining the empirical validity of the theory, comparing theory with other theories, extracting similarities and differences, and theoretical links.Keywords: Theory, Metatheory, Metatheorizing, Paradigm, Theory Criticism, assumptions
-
بنیان های نظری فوکو، بارها با چرخش های قابل توجهی همراه بوده است. اما آنچه که تقریبا همهی شارحان فوکو بر سر آن اتفاق نظر دارند، تقسیمبندی دوگانهی دیرینهشناسی- تبارشناسی که بهنوعی مکمل یکدیگر به حساب میآیند یا تقسیمبندی سهگانهی دیرینهشناسی-تبارشناسی- اخلاق است. در این نوشتار، دیرینهشناسی فوکو با رویکردی فرانظری و براساس یک مدل تلفیقی مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.این مدل ، منتخبی از منطق فرانظری ریتز مشتمل بر تحلیل برونی-اجتماعی، درونی-اجتماعی، برونی-فکری و درونی فکری نظریه و برنامه پژوهش نظری چلبی مشتمل بر چهار عنصر تحلیلی نظریه شامل لوازم ساخت نظریه، دامنهی مدعیات نظری، کارکردهای نظریه و ساخت نظری) است. نتایج تحلیل فرانظری نشان می دهد که دیرینهشناسی، هرچند کمتر از تبارشناسی مورد توجه پژوهشگران قرار دارد؛ اما علاوه بر اینکه یک رویکرد نظری کارآمد برای پژوهش های تاریخی جامعهشناختی است و نگاهی متفاوت به جامعه، تاریخ، دانش و معرفت را ترسیم میکند، رویکردی روششناختی با دستورالعملها و قوانین مجزا و با ساختاری سیال و منعطف نیز هست که میتواند در پژوهش های تاریخی جامعه شناختی به طور موثری مورد استفاده قرار گرفته و بدانها پویایی ببخشد. از مهمترین نقدهای وارده بر دیرینهشناسی میتوان به مغفول گذاشتن پیچیدگیهای سیاسی و تاریخی؛ ناکامی دیرینهشناسی دانش بهعنوان سوژهی جانشینی برای شناختشناسی؛ خلاء فلسفی و امتناع از جستجوی منبعی معنیدار که بر اساس آن انسان بتواند تعین تاریخی پراکندهی خودش را از درون آن بازیابد.
کلید واژگان: گفتمان, آرشیو, دیرینه شناسی, فرانظریهFoucault’s theoretical foundations have often undergone significant rotations. Foucault’s commentators usually divide his scientific period into the duality of archeology-genealogy or the triad of archeology-genealogy-ethics. In this paper, Foucault’s archeology was analyzed through a meta-theoretical approach based on a combined model. This model is a selection of Ritzer’s meta-theoretical logic (including four external-social, internal-social, external-intellectual, and internal-intellectual approaches) and Chalabi’s conceptual package (including four analytical elements of theory including theory-building equipment, theoretical claims range, theoretical functions, and Theoretical construction). The results show that although archeology is less important to researchers than genealogy; however, in addition to being an efficient theoretical approach to historical, sociological research, it provides a different perspective on society, history, knowledge, and knowledge; It is also a methodological approach with separate guidelines and with a fluid and flexible structure that can be used effectively in dynamic sociological, historical research and make it dynamic. The most important criticisms of archaeology are the neglect of political and historical complexities, the failure of the archaeology of knowledge as the subject of succession to epistemology, and philosophical vacuum and refusal to search for a meaningful source for restoring the scattered historical determination of human
Keywords: Discourse, archive, Archaeology, Meta-theory -
عدالت یکی از اصلی ترین اهداف برنامه ریزی شهری محسوب می شود؛ ازاین رو مفهوم کلی عدالت نزد متخصصان و اندیشمندان در طول دوره های مختلف از پذیرش و محبوبیت چشمگیری برخوردار بوده و حاصل آن نیز مجموعه ای بزرگ از نظریه های مختلف و متنوع بر مبنای مفهوم عدالت در عرصه شهر است؛ اما به دلیل ماهیت میان رشته ای عدالت، برداشت ها از این مفهوم، تبیین و شیوه پیاده سازی آن در برنامه ریزی شهری، نه تنها یکسان نبوده، بلکه حتی گاهی متناقض نیز بوده است؛ بنابراین مقاله حاضر به دنبال گونه شناسی نظریه های عدالت در بستر مطالعات شهری و سنخ شناسی مفهومی و معرفت شناسانه این نظریه ها با هدف تبیین مفهومی خط سیر نظریه های برنامه ریزی شهری (نظریه های درون زا) است. این مهم با مرور نظام مند آرای عدالت محور در شهر و با بهره گیری از چارچوب «فرانظری آلمندینگر» در عرصه عدالت پژوهی و در قالب پنج محور موضوعی محقق شده که می تواند علاوه بر مشخص کردن چارچوبی برای حرکت، زمینه نظریه پردازی در این عرصه را نیز فراهم کند. در این راستا از روش شناسی کیفی به عنوان راهبرد پژوهش و از تکنیک های متن پایه ای چون مرور نظام مند، مطالعه ثانویه و گونه شناسی، به منظور جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. بهره گیری از گونه شناسی در راستای سنخ شناسی و طبقه بندی مفهومی عدالت، و درنهایت کمک به درک و شناخت بهتر این مفهوم میان رشته ای است. به این منظور پس از نقد و بررسی گونه شناسی های موجود برنامه ریزی شهری، سنخ شناسی نظریه های عدالت بر مبنای گونه انتخاب شده تبیین شده اند. نتیجه این مقاله ارائه یک «الگوواره مفهومی» برای فهم بهتر و جامع تر پیچیدگی های اصل عدالت در برنامه ریزی شهری است؛ چارچوبی که می تواند راهنمای پژوهش های گوناگون عدالت پژوهی در حوزه برنامه ریزی شهری باشد.کلید واژگان: عدالت, برنامه ریزی شهری, نظریه های درون زا, فرانظریه, گونه شناسیSpatial justice is the ultimate goal for human society and one of the main purposes of urban planning. In its most general sense, it has been accepted with significant popularity among the experts and scholars throughout history. The result is a massive collection of various theories based on the concept of justice in the city. However, due to the interdisciplinary nature of justice, sometimes the implementations of this concept as well as its definitions and explanations do not agree or even they may contradict.Therefore, defining a conceptual typology and clarifying the theoretical route of justice urban theories are the main aims of this paper. To do this, we use systematic review of justice based theories in urban planning and utilize Allmendinger mete-theory framework with five broad categories. Besides defining the framework, it also provides opportunity for theorizing in this field. The present article attempts to explain the essence of justice urban planning theories. In this regard, methods such as Systematic Review, secondary study and typology as quality research strategies are used to collect and analyze the data. Typology study helps the better understanding of this interdisciplinary concept. Therefore, by reviewing all typology of planning theory, justice urban planning theories have been explained, based on the selected one. At the end, this article presents a conceptual frameworkfor better and more comprehensive understanding of the complexities of the principle of justice in urban planning.Keywords: Justice, Urban Planning, Indigenous Planning Theory, Metatheories Typology
-
مقاله حاضر می کوشد، چشم اندازهای فرانظریه پردازی را ایضاح و اهمیت مطالعات فرانظری و پارادایم شناسی را در کارآمدتر ساختن نطریه های جامعه شناسی در بستر جامعه ایرانی تحلیل نماید. پرسش اصلی مقاله این است که عوامل پراکندگی و جمع ناپذیری نظریه های جامعه شناسی کدام اند و چگونه می توان آنها را مرتفع نمود؟ «توجه به تاثیرات حاصل از عوامل فرهنگی، اجتماعی، روان شناختی و فکری در تکوین آراء جامعه شناختی»، «نقد مقومات بنیادین سازنده نظریه های جامعه شناسی» و «تعمیق گفتمان فرانظریه پردازی» از اهم محورهای اساسی در پاسخ نظری به سوال مذکور است. به استناد یافته های مقاله، در جریان اصلی جامعه شناسی حد یقف فرانظریه پردازی غالبا محدود به مرزهای «عقل خودبنیاد» و تعینات آن در زیست جهان مدرن می باشد؛ به طور متقابل، در فرانظریه پردازی مبتنی بر هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی برخاسته از متافیزیک توحیدی، متعاقب تعاریف «عقلی و وحیانی» از علم، مضیقه های نظری حاصل از تلقی سکولار از جامعه، انسان و معرفت، برطرف و زمینه مناسب برای گذار از تشتت های فعلی در نظریه های جامعه شناسی و رسیدن به وحدت نظری در سطح مفروضات بنیادین سازنده نظریه ها تامین می گردد.
کلید واژگان: فراتحلیل, فرانظریه, فراجامعه شناسی, بازاندیشی, معرفت شناسی, متافیزیکThe present paper is an attempt to shed light on metatheorization perspectives and significance of metatheoretical and paradigm studies in order to analyze sociological theories for their more effectiveness in the context of Iranian society. The main question of this study is: what are the factors behind disarray and irreconcilability of sociological theories and how can be they alleviated? The following pivots were taken into consideration in providing answers to the above question: “attention to impacts of cultural, social, psychological and intellectual factors in formation of sociological ideas”, “criticism of fundamental strengthening factors constituting sociological theories” and “deepening of metatheorization discourse”. On the basis of the findings of this paper, the limits of metatheorization are often the borders of “autonomous reason” and its embodiments in the modern world-life; in contrast, in metatheorization based on ontology, anthropology and epistemology founded on monotheistic metaphysics, following the “rational and revelational” definitions of science, the theoretical bottlenecks, stemming from secular approach to society, man and knowledge, are removed and the grounds are prepared for transition from the current disarrays in sociological theories to theoretical unity on the level of fundamental presuppositions constituting the theory.Keywords: Meta, Analysis, Meta, Theory, Meta, Sociology, Review, Epistemology, Metaphysics -
نظریه ها در علوم اجتماعی و انسانی بی طرف نیستند و با مطالعه آن ها و کاوش مبناهای مختلف ماقبل نظری که بر آن استوار اند، می توان به فرانظریه های آن ها پی برد. فرانظریه شاکله ای مشتمل بر مولفه های فرانظری است که همان پیش فرض های ماقبل نظری هستند. پیش فرض های فرانظری اغلب پنهان اند و با فرانظریه ورزی و مطالعه نظریه ها که خود منجر به معرفتی درجه دوم می شود، آشکار می شوند. فرانظریه ورزان از پیش فرض های فرانظری مختلفی یاد می کنند که می توان در مجموع آن ها را این گونه نام برد: پیش فرض های فراطبیعی، جهان شناختی، منطقی، هستی شناختی، معرفت شناختی، روش شناختی، ارزش شناختی، رویه شناختی، علت شناختی، اخلاقی، و زیبایی شناختی. فرانظریه ورزان همچنین، با توجه به اختلاف میان نظریه پردازان در پیش فرض های مذکور و به طور کلی، با توجه به نحله ها و جهت گیری های فلسفی شاخص و نافذ در علوم، از چند فرانظریه اصلی نام برده اند که می توان آن ها این گونه برشمرد: فرانظریه های اثبات گرایی، پسامدرنیسم، واقع گرایی انتقادی، هرمنوتیک و فرانظریه انتقادی. هر فرانظریه، فرانظریه ورزی خاص خود را نیز دارد؛ یعنی درباره جنبه های روشی که برای ساختن و پیدا کردن فرانظریه ها استفاده می شود نیز موضع خاص خود را دارد. این مقاله فرانظریه ورزی را به مثابه راهی به سوی نظریه های دینی در علوم اجتماعی و انسانی از رهگذر یافتن فرانظریه(های) اسلامی این علوم مطرح می کند.
کلید واژگان: فرانظریه, فلسفه علوم اجتماعی, فلسفه علوم انسانی, فرانظریه اثبات گرا, فرانظریه پسامدرن, فرانظریه واقع گرایی انتقادی, فرانظریه انتقادی, فرانظریه اسلامیThere is no such thing as impartiality in the theories of social sciences and humanities. We can recognize their metatheories by studying various pretheoretical bases they are founded on. By metatheory we mean a corpus that consists of metatheoretical constituents، or pretheoretical presuppositions. Metatheoretical presuppositions are often hidden and become manifest through metathorizing and studying theories that in turn will lead to a second – hand knowledge. According to metatheoreticians، metatheoretical presuppositions are of different kinds: metaphysical، cosmological، logical، ontological، epistemological، methodological، axiological، praxiological، aetiological، ethical، and aesthetic. Metatheoricians also mention some principal metatheories due to the existing differences among theorists in regard to the above-mentioned presuppositions or the prominent philosophical schools. These are: positivistic، postmodernist، critical realist، and hermeneutic presuppositions; and critical presuppositions. Each metatheory has its own method of metatheorization; i. e its own stance towards how to discover or formulate metatheories. In this article، metatheorization is discussed as a path towards religious theories in social sciences and humanities through discovering Islamic metatheories.Keywords: metatheory, philosophy of social sciences, philosophy of humanities, positivistic metatheory, postmodern metatheory, critical realist metatheory, critical metatheory, Islamic metatheory -
مفهوم و فرانظریه پردازی در ادبیات علوم اجتماعی، تحت عناوین مختلفی هم چون فراجامعه شناسی، جامعه شناسی بازاندیشانه و جامعه شناسی جامعه شناسی ظهور پیدا کرده است. هدف این مقاله، معرفی و تحلیل فرانظریه پردازی جامعه شناختی است. این مقاله بر اساس مطالعه ی کارهای هواداران عمده ی فرانظریه و نیز بحث های انتقادی مخالفان آن تنظیم شده است. مقاله با بررسی تعاریف فرانظریه و سپس ارایه ی تعریفی مشخص از آن آغاز نموده، در ادامه به رابطه ی آن با مفهوم بازاندیشی پرداخته و در نهایت سودمندی های فرانظریه پردازی و هم چنین انتقادات وارده بر آن را مطرح می کند. بسیاری ازجامعه شناسان و نظریه پردازان بر لزوم پیشرفت و توسعه نظریه ی اجتماعی تاکید کرده اند. از آن جا که فرانظریه پردازی گام موثری در غنی تر ساختن نظریه ها است، بایستی به این حوزه توجه بیشتری معطوف گردد.
کلید واژگان: فرانظریه, فرانظریه پردازی, فراجامعه شناسی, بازاندیشی, نظریه ی اجتماعی, فراتحلیلThe concept of metatheory in the social sciences literature has emerged under various labels such as meta-sociology, reflexive sociology, and sociology of sociology. The purpose of this paper is to introduce and analyze sociological metatheory. This paper is based on the study of the major works of metatheory proponents and critical discussions of its opponents. The paper reviews meta-theory definitions and provides a clear definition of it. Also, the relationship of metatheory with the concept of reflexivity is considered and the benefits of metatheory and criticisms against it are raised. Many sociologists and theorists have stressed the need for the development of social theory. Since metatheory is an effective step in enriching theories, more attention should be devoted to this area.
Keywords: Metatheory, Meta-Theorizing, Meta-Sociology, Reflexivity, Social Theory, meta-analysis
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.