جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « فلسفه اجتماع » در نشریات گروه « علوم اجتماعی »
تکرار جستجوی کلیدواژه «فلسفه اجتماع» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
دانش اجتماعی که در دوره اسلامی شکل گرفته، در بخش مهمی از خود، تحت عنوان حکمت عملی شناخته شده است، آن نظامی از دانش که قانون ها، نظریات و مفاهیم ویژه ای برای شناخت اجتماعی فراهم ساخته است. شناخت این عناصر می تواند مسیر فهم زبان این دانش باشد. از جمله این نظریات، تفاسیر متعدد از اصلی است تحت عنوان «ترکیب» که با نظریه های مختلفی تفسیر شده است. ترکیب به عنوان اصلی متافیزیکی توانایی تفسیر اجزاء و عناصر مختلف طبیعیاتی و مابعدطبیعی را داراست. نمونه ای از این ترکیب ها در جهان انسان تحت عنوان جامعه شکل می گیرد. در این راستا با یک نگاه تحلیلی-تاریخی فرایند شکل گیری تفاسیر مختلف از نظریه ترکیب در خصوص واقعیت اجتماعی را بازخوانی کرده ایم و در نهایت دیدگاهی ابداعی در تبیین چیستی جامعه با استفاده از ترکیب اتحادی ماده و صورت در حکمت نظری و ترکیب انضمامی ماده و صورت در حکمت عملی ارائه شده است. در نتیجه ترکیب انضمامی آن، تفسیری از اصل ترکیب خواهد بود که تبیین هویت جامعه را عهده دار می شود. در یک توسعه نظری دیگر که با نظریه اعتباریات علامه طباطبایی در تبیین هویات اجتماعی پدید آمده، ترکیب انضمامی پیوند ویژه ای با اعتباریات برقرار می کند. در نهایت، آن نظام عامی که بتواند مفاهیم و نظریات علوم اجتماعی دوره اسلامی را بیان کند، حکمت عملی آن دوره خواهد بود.کلید واژگان: ترکیب انضمامی, حکمت عملی, دانش اجتماعی, فلسفه اجتماع, ماده و صورت, نظریه های ترکیبSocial knowledge, which was formed in the Islamic era and is known as practical wisdom in an important part, is a system of knowledge that provides special laws, theories and concepts for social knowledge. Knowing these elements can be the way to understand the language of this knowledge. Among these theories, there are many interpretations of the original under the title of "composition" which has been interpreted with different theories. Composition as a metaphysical principle has the ability to interpret various natural and unnatural components and elements. An example of these composition is formed in the human world under the title of society. In this regard, with an analytical-historical view, we have reread the formation process of various interpretations of the theory of composition regarding social reality, and finally, an innovative point of view in explaining what society is by using the united composition of matter and form in theoretical wisdom and the concrete composition of matter and form in The strategy is presented. As a result, its concrete combination will be an interpretation of the principle of composition, which is responsible for explaining the identity of the society. Finally, the general system that can express the concepts and ideas of social sciences of the Islamic period will be the practical strategy of that period.Keywords: Composition Theories, Concrete Composition Of Matter, Form, Social Knowledge, Social Philosophy, Practical Wisdom
-
مقاله حاضر درصدد است تا شرح های علامه طباطبایی در زمینه حیات اجتماعی انسان را به لحاظ همخوانی و یا ناهمخوانی مورد ارزیابی قرار دهد. نوشته های ایشان در این مقوله، دو دسته است. یک دسته با ادبیات کاملا فلسفی نوشته شده و دسته ای دیگر دارای ماهیتی الهیاتی فلسفی می باشد. این مقاله از روش اسنادی و کتابخانه ای بهره برده و بر مجموعه آثار مکتوب علامه در این زمینه متمرکز است. فیش گیری داده های لازم و سپس تجزیه وتحلیل عمیق به شیوه توصیفی استنباطی، روش انجام این پژوهش بوده است. از یافته های پژوهش حاضر این است که علامه به طور مکرر اصل مدنی بالطبع بودن انسان را به اصل مستخدم بالطبع بودن انسان تفسیر و تحویل نموده است که با یکدیگر ناهمخوان و ناسازگار است. اگر اصل اولی در انسان، مدنی بالطبع باشد، اجتماع برای او امری طبیعی بوده و او موجودی تعاونی تلقی شده که برای بقاء نوع با همنوعان خود همکاری می کند و هر گاه اصل اولی در بشر، اصل استخدام باشد، او بالطبع (یعنی طبیعت اولی) موجودی استخدام کننده و رقابت کننده با دیگران برای استخدام بیش تر، تصور می شود. او بالذات موجودی اجتماعی نیست بلکه از روی ناچاری تن به زندگی اجتماعی می دهد تا از ثمرات دیگران بیشتر بهره مند گردد.
کلید واژگان: علامه طباطبایی, الانسان مدنی بالطبع, الانسان مستخدم بالطبع, فلسفه اجتماعThe current study aims to evaluate whether the explanations of Allameh Tabataba’i in human social life aspect are consistent or inconsistent. His writings on this subject come into two categories. Although the first one has entirely philosophical literature, the other one has theological-philosophical nature. This paper used the documentary and library methods and shed light on the collection of written works of Allameh Tabataba’i. The method of the study has been note-taking of the needed data and then analyzing them through descriptive-inferential ways. One of the findings of this study is that he has repeatedly interpreted and quoted the principle of Madani Beltab’e (social essence of human beings) to the principle of Mostakhdem Beltab’e (Taking others into one’s service essence) that are inconsistent with each other. If the first principle of human essence is being social (Madani Beltab’e), a society is a natural thing for him, and he is considered a cooperative creature who collaborates with other human beings to survive. Whenever the first principle of human essence would be the principle of Mostakhdem Beltab’e, his first essence assumed to be a person who takes into his service and competes with others to engage more services. He is not inherently a social being, but is forced to have a social life to benefit more from other mankind’s usefulness.
Keywords: Allameh Tabataba’i, Madani Beltab’e (social essence) of human beings, Mostakhdem Beltab’e (taking others into one’s service essence), Philosophy of society -
نشریه نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان، سال نهم شماره 2 (پیاپی 17، پاییز و زمستان 1398)، صص 127 -146
چکیده مقاله حاضر به بررسی آراء علامه محمدحسین طباطبائی (12811360 ه . ش) در زمینه نحوه هستی جامعه می پردازد. نگارنده بر این نظر است که آراء ایشان در این زمینه، متضاد، متنافی و غیرقابل جمع است. در حالی که ایشان در آثار فلسفی محض خود همچون اصول فلسفه و روش رئالیسم بر اعتباری بودن اجتماع تصریح می کنند، در آثار تفسیری فلسفی (theosophic) خود بر عینی و واقعی و حقیقی بودن جامعه تاکید دارند. روشن است که این دو دیدگاه، کاملا منافی و ناسازگار با یکدیگر است. مقاله حاضر به بررسی آراء علامه محمدحسین طباطبائی (12811360 ه . ش) در زمینه نحوه هستی جامعه می پردازد. نگارنده بر این نظر است که آراء ایشان در این زمینه، متضاد، متنافی و غیرقابل جمع است. در حالی که ایشان در آثار فلسفی محض خود همچون اصول فلسفه و روش رئالیسم بر اعتباری بودن اجتماع تصریح می کنند، در آثار تفسیری فلسفی (theosophic) خود بر عینی و واقعی و حقیقی بودن جامعه تاکید دارند. روشن است که این دو دیدگاه، کاملا منافی و ناسازگار با یکدیگر است.
کلید واژگان: علامه طباطبایی, اصاله فرد, اصاله اجتماع, فلسفه اجتماع, الاهیات اجتماعیThis article deals with Allāmeh Tabātabāī’s views on the type of society’s existence. I will demonstrate that there is a contradiction and inconsistency in his views regarding this issue. While, explicitly, maintained in his philosophical work, Osool-e Falsafeh va Ravesh-e Reālism, that society has an abstract, conceptual, and non-concrete nature, Tabātabāī insists in his theosophical book, al-Mizān, of concrete, factual and real existence of society. Clearly, these two views are totally different, and incompatible with each other. This article deals with Allāmeh Tabātabāī’s views on the type of society’s existence. I will demonstrate that there is a contradiction and inconsistency in his views regarding this issue. While, explicitly, maintained in his philosophical work, Osool-e Falsafeh va Ravesh-e Reālism, that society has an abstract, conceptual, and non-concrete nature, Tabātabāī insists in his theosophical book, al-Mizān, of concrete, factual and real existence of society. Clearly, these two views are totally different, and incompatible with each other.
Keywords: Social Philosophy, Social Theology, Individualism, collectivism, Allāmeh Tabātabāī
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.