جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مقاومت" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «مقاومت» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
زنان عشایر نقش حیاتی در زمینه های اقتصادی و اجتماعی جوامع خود ایفا می کنند و از طریق دانش بومی خود به توسعه پایدار کمک می کنند. با وجود چالش های زیادی مانند محرومیت از رفاه و خدمات بهداشتی، این زنان دارای عاملیت قابل توجهی هستند. این مقاله به توصیف تجربه عاملیت و قدرت از منظر زنان عشایر اختصاص دارد. در این راستا و برای فهم عمیقتر از مفاهیم تحلیلی مانند عاملیت، مقاومت، تقسیم کار جنسیتی و چانهزنی استفاده شده است. با استفاده از روش تحلیل تماتیک، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختمند با 17 زن عشایر منطقه چاه غلامعلی در شهرستان زرند انجام شد. یافته ها حاکی از استخراج دو مقوله اصلی با عنوان عاملیت محقق شده و مقاومت به مثابه عاملیت پنهان، چهار مقوله فرعی شامل عاملیت تصمیم ساز، عاملیت تسهیلگر، قدرت مجاب سازی و مدیریت زندگی زناشویی و مفاهیمی از قبیل، تصمیمساز در ازدواج فرزندان، زن به مثابه مشاور مالی خانواده، مانعزدایی برای ادامه ی تحصیل، زنان به مثابه محرکهای مهاجرت، استفاده از واسطه ها، به کارگیری برتری سرمایه فرهنگی، ایجاد فشار فرهنگی، فریب همسر، اختفا و تظاهر به حفظ اقتدار مرد و 115 عبارت معنایی است. بر اساس یافته های این مقاله می توان نتیجه گرفت که بزنگاه های ساده و درعین حال مهمی وجود دارد که در آن زنان عشایر موردمطالعه به انحا و اشکال گوناگون عاملیت را در چارچوب خانواده تجربه می کنند اما دراین باره از تجربه واحدی برخوردار نیستند.
کلید واژگان: زنان عشایر, عاملیت, مقاومت, تقسیم کار جنسیتی, چانهزنیNomadic women play a vital role in the economic and social spheres of their communities, contributing to sustainable development through their indigenous knowledge. Despite facing significant challenges such as deprivation of welfare and healthcare, they exhibit considerable agency. This study challenges the perception that agency is exclusive to modern societies by demonstrating that nomadic women exercise their influence both overtly and covertly. Through a qualitative approach and thematic analysis of interviews with 17 women from Chah-Gholamali, two main themes (realized agency and resistance as hidden agency), four sub-themes (marital life management, persuasion power, decision-making agency, and facilitating agency), 10 concepts, and 115 meaningful phrases were identified. "Realized agency" refers to agency that is visibly observable. In the case of "facilitating agency," women do not hold a decisive role but act as facilitators. Findings show that while these women often hold decisive roles in family decisions, they also maintain the symbolic authority of men. The study highlights the complex and varied ways nomadic women experience and exert agency within their family structures.
Keywords: Nomadic Women, Agency, Resistance, Gender Division Of Labor, Bargaining -
قاچاق کالا از دیرباز یکی از مسائل مهم اجتماعی بوده و مطالعات زیادی حول آن صورت گرفته است؛ اما عمده مطالعات با نگاهی آسیب شناختی به این موضوع ورود کرده اند. در این مطالعه سعی کرده ایم به کمک روش پدیدارشناسی تفسیری و مصاحبه روایی سراغ تجربهزیسته افرادی برویم که به صورت مستقیم درگیر قاچاق کالا هستند. به این منظور با 15 نفر از رانندگان شوتی شهر بانه، مصاحبه کرده ایم. در روایت ها، زمینه برآمدن قاچاق کالا، مخاطرات این شغل، استراتژی های مقابله با این مخاطرات و ادراک از قاچاق استخراج گردید. یافته ها نشان می دهند هر چند عوامل زمینه ای بستر مناسبی برای ورود به این شغل فراهم کرده است اما عواملی از قبیل سود زیاد، عدم تناسب مجازات و جرم، احتمال کم دستگیری و استراتژی های مقابله با خطر سبب ماندگاری و بازگشت مجدد به این شغل شده است. کلیت قاچاق کالا را می توان نوعی مقاومت در برابر ساختارهای نابرابر دانست. این مقاومت برای دو گروه از شوتی ها متفاوت بود که یکی را مقاومت منفعلانه و دیگری را مقاومت فعالانه نامیدیم. مقاومت منفعلانه، کنشی است که در برابر فقدان فرصت های شغلی و در واقع در برابر شرایط نابرابر داخلی صورت می گیرد و اگر کنشگر شغل مناسبی پیدا کند از این کار دست می کشد؛ مقاومت فعالانه، مربوط به کنشگرانی است که حاضر به ترک این شغل نیستند. برای این گروه که اکثریت را شامل می شوند، هر چند ورود به این شغل ناشی از نابرابری ها و فقدان فرصت های شغلی بوده است اما چنان با این شغل انس گرفته اند که هویت آن ها جدای از رانندگی شوتی معنا ندارد. مقاومت این گروه هم در برابر زمینه نابرابر داخلی است و هم در برابر روش های مشروع کسب موفقیت در زندگی امروز.
کلید واژگان: قاچاق کالا, شوتی, مقاومت, پدیدارشناسی تفسیری, شهر بانهSmuggling goods has long been one of the important social issues in parts of Iran, and a lot of studies have been conducted on this issue. So far, pathological view has been the most common perspective in these studies. Never the less, this viewpoint could not lead us to a deep-rooted understanding of the issue. Instead, examining the lived experiences of the real people who has been involved in such a profession would be a better way for an in-depth understanding of the problem. By Using hermeneutical phenomenology and narrative interviews with 15 Shooti drivers of Baneh, we have attempted to analyze their lived experience. The most important themes, based on narratives, are the context of emergence of goods smuggling, dangers of the job, the strategies of encountering these dangers, and the last but not the least, understanding smuggling. The research reveals that context and situation prepare them to start the job, and factors like, enormous profits, disproportion of crime and punishment, low probability of being arrested, and availability of resistance strategies explain the continuation of the practice. From another perspective the profession could be understood as resistance against inequal structures. Shooti’s resistance may be divided into passive and active. Passive resistance refers to those shooties who leave smuggling when they find a desirable job. Active resistance refers to the behavior of those shootis who love this job because of the identity the job gives them as a man who resists and struggles against a discriminating society. These group of shooties don’t leave their job even when they find other job opportunities. The second group are more frequent among shooti drivers. This kind of resistance is against both regional inequality as well as legitimate ways with which people become successful in the today’s life.
Keywords: Goods Smuggling, Shooti, Resistance, Hermeneutical Phenomenology, City Of Baneh -
مقدمه و اهداف
«توسعه» و عبارات ارزش گذارانه آن از قبیل توسعه ناپایدار، توسعه نامتوازن، توسعه نیافته، در حال توسعه و... مفاهیمی پرکاربرد در تحلیل شرایط جوامع غیرغربی همچون ایران و مقایسه آن ها با جوامع توسعه یافته است. آنچه که در این تحلیل ها به عنوان امری مسلم و طبیعی در نظر گرفته می شود، ضرورت تحقق «توسعه» است، به گونه ای که تصور شکل دیگری از واقعیت غیرممکن به نظر می رسد. توسعه و شاخص های آن، نه تنها نقطه اتکای بسیاری از ارزیابی ها درباره سیاست ها و دولت ها، بلکه معیاری مسلط برای داوری درباره انسان و جامعه غیرغربی شده است. با این وجود، «توسعه» همچون هر پدیده اجتماعی دیگر تاریخمند است و فهم صحیح آن مستلزم اتخاذ رویکردی است که به این وجه توجه نماید. «تبارشناسی» به مثابه رویکردی نظری روشی، پدیده های اجتماعی از جمله توسعه را در روند تاریخی شان مطالعه می کند. این مقاله، تامل پیرامون ظرفیت هایی است که این رویکرد برای «مطالعات توسعه» فراهم می کند.
روشجهت تحقق این هدف، از مشارکت تبارشناسی فوکویی، مطالعات پساتوسعه و پسااستعماری توسعه (که متاثر از فوکو هستند)، تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران و برخی ملاحظات استفاده شده است تا نسخه بهینه شده ای از تبارشناسی جهت کاربرد در «مطالعات توسعه» ارائه شود.
نتایجوفق این رویکرد، روش صحیح در «علوم اجتماعی» تاریخ پژوهی تبارشناسانه است، زیرا وجود هر پدیده اجتماعی برساخت تاریخی است. رد فرض پیوستگی به معنای انکار وجود هر نوع پیوستگی در تاریخ نیست، بلکه تدبیری روش شناسانه است. تبارشناسی متضمن نقد بنیادی مدرنیته است، زیرا آن را رهایی بخش نمی داند. این رویکرد تحلیلی به پژوهشگر امکان نقد روایت های مشهور و مسلط درباره پدیده اجتماعی توسعه را می دهد. نحوه صورت بندی مسئله، از مهم ترین امکان های تبارشناسی برای مطالعات توسعه است. تبارشناسی تحلیل خود را از پرسشی در زمان حال آغاز می کند. بنابراین، مسئله تبارشناسی توسعه، مسئله «اکنون» است. تحلیل تبار اندیشه و عمل توسعه، در جستجوی خاستگاه واحد نیست. موفقیت در این جستجو ضمن توجه به تاریخ خاص هر سرزمین، نیازمند رصد بازتاب تبار گفتمان جهانی توسعه، عناصر و نیروهای اجتماعی آن در جامعه مورد بررسی است. مطالعات تبارشناسانه توسعه، ضمن کاربرد مفهوم گفتمان، بین شیوه های بازنمایی (کردارهای گفتمانی) و رویه های مادی (کردارهای غیرگفتمانی) توسعه ارتباط می بیند، به عاملیت فردی و جمعی توجه دارد، همچنین به دنبال همگن سازی، نظریه سازی و تعمیم افراطی نیست.تبارشناسی مناسبات قدرت دخیل در برساخت معانی را ردیابی می کند، زیرا قدرت از عوامل برساخت تاریخی هویت ها است. فوکو ضمن نقد الگوی «حقوقی گفتمانی» قدرت، با طرح مفهوم «حکومت مندی» شبکه ای برای تحلیل روابط قدرت شکل می دهد که در آن دولت امکان بررسی دارد. در این چارچوب تحلیلی، به فاعلیت و آزادی فردی نیز توجه می شود. ظهور این فاعلیت در تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران پرطنین است. تبارشناسی امکان فهم چگونگی شکل گیری اندیشه و عمل توسعه را با تحلیل روابط قدرت در اشکال و سطوح مختلف فراهم می سازد؛ از بررسی طرح های توسعه به عنوان ابزار اعمال قدرت تا روابط قدرت میان جوامع توسعه یافته و جوامع غیرغربی. در تحلیل قدرت، هم زمان وجه مقاومت نیز تحلیل می شود. در نسخه تبارشناسی ارائه شده در مقاله حاضر، به تاثیر رویدادهای تصادفی بر کردارهای گفتمانی و غیرگفتمانی توجه می شود؛ با این توضیح که در هر زمان تاریخی ممکن است رویداد خاصی که بر اساس نظم گفتمانی موجود قابل پیش بینی نیست، شرایط تاریخی متفاوتی را پدید آورد.رابطه بین قدرت، دانش و گفتمان، قلمرو تبارشناسی فوکو است. به دلیل پیوند قدرت و دانش، تحلیل علاوه بر متون، باید «نهادها، تصمیمات تسنظیمی، قوانین، اقدامات اداری» را نیز دربربگیرد. این رویکرد امکان تحلیل سازوکارهای عملی گفتمان توسعه مانند تخصصی سازی و نهادی سازی را فراهم می کند. تبارشناسی با واسازی برنامه ریزی، اثرات قدرت و دانش را در گسترش توسعه آشکار می سازد. تحلیل تبارشناسانه برحسب رابطه دانش، قدرت و گفتمان، نشان می دهد که گفتمان توسعه چگونه جهان غیرغربی را به عنوان نوع خاصی از موضوع دانش می سازد و بر این اساس چه نوع مداخلاتی سازمان دهی می شود. تبارشناسی به گفتمان های مقاومت و یا حاشیه ای نیز توجه می کند. از حیث روش شناسی، «تحلیل مقاومت» برای «تحلیل قدرت» یک ضرورت است. وفق تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی، تبارشناسی توسعه در ایران معاصر، رویکرد نظری ویژه ای پیرامون نسبت این انقلاب با توسعه غربی اتخاذ می کند. در نهایت، امکان طرح و تامل درباره جایگزین ها نیز وجود دارد.
بحث و نتیجه گیریرویکرد تبارشناسی با جعبه ابزار مفهومی خود می تواند با برجسته نمودن جنبه هایی از اندیشه و عمل توسعه که تاکنون به آن توجه نشده است، به دانش ما درباره این موضوع کمک کند. پژوهش تبارشناسانه می تواند نشان دهد که اگر اندیشه و عمل توسعه، شکل های دیگری داشته است، چه کردارهای گفتمانی و غیرگفتمانی، در این تغییرات دخیل بوده اند. تبارشناس با نقد اکنون، صورت «طبیعی» و «قطعی» پدیده موجود را زیر سوال می برد و تصویری نو از آن ارائه می دهد. تبارشناسی می تواند از «گفتمان توسعه» در جهان غیرغربی آشنایی زدایی کند. مطالعات تبارشناسانه توسعه امکان تحقق مجموعه ای از اهداف اکتشافی، توصیفی، تفهمی و ارزیابی را دارد. امکان اتخاذ رویکرد پسااستعماری، از ظرفیت های انتقادی این نوع مطالعات است. کاربرد تبارشناسی در مطالعات توسعه، گاه می تواند با تمام اجزای آن اجرا شود، گاه می توان بخش هایی از آن را به صورت مطالعه ای مستقل در نظر گرفت. تبارشناسی، ظرفیت های قابل توجهی برای «مطالعات توسعه» دارد؛ اما بسندگی به رویکرد نظری واحد به عنوان توضیح دهنده باکفایتی از پیچیدگی موضوع مورد مطالعه، تقلیل گرایانه است.قدردانی: از داوران محترم برای نظرات سازنده و مفیدشان سپاسگزاریم. همچنین، از کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی برای فراهم نمودن فضای مناسب پژوهش تشکر می کنیم.تضاد منافع: هیچ تضاد منافع احتمالی توسط نویسنده مسوول گزارش نشده است.
کلید واژگان: تبارشناسی, توسعه, گفتمان, قدرت, دانش, مقاومت, فوکوIntroduction and Objectives"Development" and terms such as unstable development, unbalanced development, underdeveloped, under development, etc. are widely used concepts in analyzing the conditions of non-western societies such as Iran and comparing them with developed societies. What is considered as certain and natural in these analyses is the necessity of the realization of "development", in such a way that it seems impossible to imagine another form of reality. The development and its indicators have become not only the point of support for many evaluations about policies and states but also a dominant criterion for judgment about non-Western people and society. Nevertheless, "development" is historical like any other social phenomenon, and its correct understanding requires adopting an approach that pays attention to this aspect. "Genealogy" as a theoretical-methodological approach studies social phenomena such as development in their historical process. This article is contemplation about the capabilities that this approach provides for "development studies".
MethodTo achieve this purpose, the participation of Foucaultian genealogy, post-development and post-colonial studies of development (which are influenced by Foucault), Foucault's analysis of the Iranian Islamic Revolution, and some considerations have been used to provide an optimized version of genealogy for use in "development studies".
ResultsAccording to this approach, the correct method in “social science” is genealogical historiography, because the existence of every social phenomenon is a historical construction. Rejecting the assumption of continuity does not mean denying the existence of any type of continuity in history, but rather it is a methodological tact. Genealogy implies a fundamental critique of modernity, because it does not consider it emancipatory. This analytical approach allows the researcher to criticize dominant narratives about “Development”. The formulation of the problem is one of the most important possibilities of genealogy for development studies. Genealogy begins its analysis with a question in the present. Therefore, the genealogical problem of development is a question of the “present”. Analyzing the descent of the idea and practice of development is not in search of a single origin. Success in this search, while paying attention to the special history of each land, requires tracing the reflection of the descent of the global development discourse, its elements, and social forces in the society that is being studied. Genealogical studies of development, while applying the concept of “Discourse”, sees a connection between representation procedures (discursive practices) and material procedures (non-discursive practices) of development, pay attention to individual and collective agency, and do not seek homogenization, theorizing and extreme generalization.Genealogy traces power relations involved in the construction of meanings, because power is one of the factors in the historical construction of identities. While criticizing the “juridico-discursive” model of power, Foucault forms a network for the analysis of power relations by proposing the concept of “governmentality” in which the state can be examined. In this analytical framework, attention is also paid to subjectivity and individual freedom. The emergence of this subjectivity in Foucault's analysis of the Iranian Islamic Revolution is resounding. Genealogy provides the possibility of understanding how the idea and practice of development are formed by analyzing power relations in different forms and levels; from examining development projects as a means of exercising power to power relations between developed societies and non-western societies. In the analytics of power, the resistance is also analyzed at the same time. In the version of genealogy presented in this article, attention is paid to the impact of contingency events on discursive and non-discursive practices; with the explanation that at any historical period, a specific event that cannot be predicted based on the existing discourse order may create different historical conditions.The relationship between power, knowledge, and discourse is the domain of Foucault's genealogy. Because of the relationship between power and knowledge, the analysis should include “institutions, regulatory decisions, laws, administrative measures” in addition to texts. This approach provides the possibility of analyzing the practical mechanisms of development discourse such as professionalization and institutionalization. By deconstructing planning, genealogy reveals the effects of power and knowledge in the spread of development. The genealogical analysis in terms of the relationship between knowledge, power, and discourse shows how the development discourse constructs the non-Western world as a subject of knowledge and what kind of interventions are organized based on this. Genealogy also pays attention to resistance or marginal discourses. In terms of methodology, “resistance analysis” is a necessity for “power analysis”. According to Foucault's analysis of the Islamic Revolution, the genealogy of development in contemporary Iran adopts a special theoretical approach regarding the relationship between this revolution and Western development. Finally, it is possible to present and think of alternatives.
Discussion and ConclusionsThe genealogical approach with its conceptual toolbox, can contribute to our knowledge of the topic by highlighting aspects of the idea and practice of development so far unnoticed. Genealogical research can show that if the idea and practice of development had other forms, what discursive and non-discursive practices were involved in these changes? The genealogist, by criticizing of present, questions the “natural” and “definite” form of the existing phenomenon and presents a new picture of it. Genealogy can defamiliarize the “development discourse” in the non-western world. Genealogical studies of development have the possibility of realizing a set of exploratory, descriptive, understanding, and evaluation objectives. The possibility of adopting a post-colonial approach is one of the critical capacities of this type of study. The application of genealogy in development studies can sometimes be implemented with all its components, sometimes parts of it can be considered as an independent study. Genealogy has significant capacities for “development studies”; but being satisfied with a single theoretical approach as a sufficient explanation of the complexity of the subject under study is reductionistic.
Keywords: Genealogy, Development, Discourse, Power, Knowledge. Resistance, Foucault -
در دنیای امروز تمام کنشگران اجتماعی از جمله زنان فضاهای مختلف اجتماعی را تجربه می کنند. فضاهایی از قبیل دانشگاه، محل کار، خیابان و غیره. در هر یک از این فضاها روابط اجتماعی خاصی جریان دارد. در اینجا روابط اجتماعی از منظر روابط قدرت نگریسته شده است. در این مقاله ابتدا شرحی مختصر از انواع قدرت، مفهوم مقاومت و مفاهیم بدیل آن را ارائه کرده ایم. سپس با رویکرد هرمنوتیک تفسیری و از طریق مصاحبه روایی با 20 دختر مجرد ساکن تهران، تجربه زیسته آن ها در مواجهه با انواع قدرت را تحلیل کرده ایم. میدان هایی که اعمال قدرت در آن ها را بررسی کردیم خانواده، دانشگاه، محل کار و فضای عمومی بود. یافته ها حاکی از سه نوع مواجهه با روابط نابرابر قدرت است: پذیرش قدرت، احساس بی قدرتی و مقاومت. بیشترین تجربه در بین این سه نوع مواجهه، تجربه بی قدرتی بود. نتایج نشان دادند مفهوم مقاومت به تنهایی برای تحلیل مواجهه با قدرت به شدت ناکافی است. همچنین، بر اساس یافته ها می توان گفت سوژه ها هویت های یکپارچه ندارند و بر اساس تفسیرشان از موقعیت می توانند سوژه پذیرا، بی قدرت یا مقاوم باشند.کلید واژگان: چهار بعد قدرت, مقاومت, بی قدرتی, تجربه زیستهToday, the concept of power has acquired new epistemological and ontological dimensions and has become more explanatory. The complex relationship between power and resistance has led to the criticism of the concept of resistance and the development of alternative concepts. The purpose of this paper is to first provide a brief overview of power, resistance, and alternative concepts of resistance as well as to analyze 20 narratives of single girls living in Tehran, Iran, using an interpretative hermeneutic approach. These narrations illustrate their experiences with power relations in their everyday lives. In order to achieve this goal, the study has examined the family, the university, the workplace, and the public environment. The finding showed that power encounters can take three forms: receptiveness to power, powerlessness, and resistance. According to the findings, the concept of resistance is fundamentally inadequate. According to the results, subjects did not have a fixed or integrated identity. They could be receptive, powerless or resistant according to their interpretation of power relationships.Keywords: Four Dimensions Of Power, Resistance, Powerlessness, Lived Experience
-
اندیشه انقلاب اسلامی، با طرح مفاهیمی چون مقاومت در عرصه منطقه ای و بسط آن در حوزه نظری روابط بین الملل، در نقد استکبار و نظام سلطه، پیامی مبتنی بر تغییر ساختارهای بین الملل ظالمانه موجود و تبیین نظم مطلوب ارائه می دهد. از سوی دیگر در مناظره چهارم دانش روابط بین الملل، رویکردهای متعددی وجود دارند که با تاکید بر تغییر مناسبات بین المللی و در برابر وضع موجود جهتی انتقادی به خود می گیرند. در این میان می توان به «مکتب انتقادی فرانکفورت» با طرح مباحث صنعت فرهنگ، هژمونی، رهایی و... اشاره کرد. با توجه به ضرورت توسعه دانش نظری، هدف این پژوهش «بررسی تطبیقی ایده ها و راهبردهای ضدسلطه در اندیشه انقلاب اسلامی و نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت» بوده است. بر این اساس پرسش اصلی این گونه طرح شده است که «نقاط اشتراک و افتراق اندیشه انقلاب اسلامی و نظریه انتقادی فرانکفورت در طرح ایده ها و راهبردهای ضدسلطه کدم اند؟»پژوهش حاضر به شیوه توصیفی‐ تحلیلی با تکیه بر اطلاعات کتابخانه ای صورت گرفته و با استفاده از رویکرد مقایسه ای برای بررسی تطبیقی مولفه های استخراجی از دو نظریه پیش گفته، این فرضیه ارائه شده است: «اندیشه انقلاب اسلامی در مشروعیت زدایی از سلطه و ترسیم افق عادلانه و اخلاقی در سطح بین الملل، واجد رویکردهای مشابه با نظریه انتقادی است؛ اما با تفاوت در مبانی فرا نظری و ماهیت نظریه پردازی، این اندیشه با راهبرد نفی ظلم و تحقق نظام صلح عادلانه بین المللی وارد کنش عملیاتی چندسطحی، دعوت اخلاقی، استحکام درونی، موازنه چندجانبه گرا، مقاومت و بازدارندگی علیه نظام با بازیگرانی متکثر و ابزارهای متفاوت می شود. همچنین به واسطه نگرش تمدنی در انقلاب اسلامی نظم مطلوب مبتنی بر جامعه سازی الهی، تفاوت های جدی با نظام اخلاقی بین المللی در نظریه انتقادی دارد.»
کلید واژگان: اندیشه انقلاب اسلامی, نظریه انتقادی, سلطه, رهایی, مقاومتThe idea of the Islamic revolution, by proposing concepts such as resistance in the regional arena and expanding it in the theoretical field of international relations, in criticizing arrogance and the domination system, presents a message based on changing the existing oppressive international structures and explaining the desired order. On the other hand, in the fourth debate on the knowledge of international relations, there are several approaches that emphasize the change of international relations and take a critical direction against the current situation. Among these, we can mention the "Frankfurt critical school" with the topics of culture industry, hegemony, liberation, etc. Considering the need to develop theoretical knowledge, the aim of this research was "a comparative study of anti-domination ideas and strategies in the Islamic Revolution and the critical theory of the Frankfurt School". Based on this, the main question has been proposed as follows: "What are the points of commonality and difference between the Islamic Revolution and Frankfurt's critical theory in the design of anti-dominion ideas and strategies?"The present research was carried out in a descriptive and analytical manner, relying on library information, and using a comparative approach to compare the components extracted from the aforementioned two theories, this hypothesis was presented: "The idea of the Islamic Revolution in delegitimizing domination and drawing a just and moral horizon in The international level has approaches similar to critical theory; But with the difference in meta-theoretical foundations and the nature of theorizing, this thought enters multi-level operational action, moral appeal, internal strength, multilateralist balance, resistance and deterrence against the system with multiple actors and different tools with the strategy of negating oppression and realizing a just international peace system. Also, due to the civilizational attitude in the Islamic revolution, the desired order based on divine socialization has serious differences with the international moral system in critical theory.
Keywords: Islamic Revolution Thought, Critical Theory, Domination, Liberation, Resistance -
مقاومت، در فقه سیاسی شیعه، با الگوبرداری از قیام امام حسین (ع)، یک راهبرد فعالانه در رویارویی با موانع و تهدیدات محسوب می شود که به کارگیری آن در انقلاب اسلامی ایران، حداقل دو نوع ره آورد عمده و اساسی داشت: یکی در پیروزی انقلاب و موفقیت های آن در عرصه های مختلف و دیگری توسعه قدرت گفتمانی و راهبردی در منطقه و جهان، با ایجاد اتحادی فراملی، به نام «محور مقاومت»، با هدف مواجهه با ظلم و استثمار قدرت های سلطه طلب. با این رخدادها، مکاتب امنیتی مهم جهان، مانند سنت رئالیستی به چالش کشیده شدند. از این منظر، تبیین ابعاد و زوایای مقاومت به مثابه یک چهارچوب نظری، به ویژه در مقایسه با مکاتب امنیتی مطرح دیگر، یک ضرورت اجتناب ناپذیر می باشد تا همان طور که در کارزارهای سخت و نیمه سخت، موجب تغییر موازنه قدرت شده است؛ در ساحت علم و مبانی نظری امنیت و قدرت نرم نیز، جایگزین راهبردها و نظریات دیگر شود و اقناع و اجماع نخبگان و سیاستمداران را به برتری آن به دست آورد. در این پژوهش، از روش کتابخانه ای، برای گردآوری داده ها و برای تحلیل، از روش توصیفی- تبیینی استفاده شده است.
کلید واژگان: مقاومت, اسلام, واقع گرایی, ساختارگرایی, پسا ساختارگراییResistance, in Shia political jurisprudence, modeled after the uprising of Imam Hossein (AS), is considered an active strategy in facing obstacles and threats, and its application in the Islamic Revolution of Iran had at least two major and fundamental results one in the victory of the revolution and Its successes in various fields and the development of discursive and strategic power in the region and the world, by creating a transnational alliance, called "Resistance Axis", with the aim of confronting the oppression and exploitation of hegemonic powers.With these events, the important security schools of the world, like the realist tradition, were challenged. From this point of view, explaining the dimensions and angles of resistance as a theoretical framework, especially in comparison with other prominent security schools, is an inevitable necessity, as it has caused a change in the balance of power as in hard and semi-hard campaigns;In the field of science and theoretical foundations of security and soft power, it can replace other strategies and theories and gain the persuasion and consensus of elites and politicians on its superiority. In this research, library method was used to collect data and descriptive-explanatory method was used for analysis.
Keywords: Resistance, Islam, Realism, Structuralism, Post-Structuralism -
قدرت و شبکه مفهومی آن همچنان پرمناقشه است؛ از یک سو تعاریف کلاسیک از قدرت نابسنده اند و پاسخگوی تنوع مفهومی آن نیستند و از سوی دیگر، رویکردهای جدید قدرت چنان مفهوم مقاومت را گسترده در نظر گرفته اند که هر کنشی را به مثابه مقاومت تعریف کرده و دیگر مفاهیم مرتبط با قدرت را نادیده گرفته اند. مهمتر از آن در ادبیات قدرت شاهد انواع دوگانه انگاری ها هستیم، دوگانه هایی شامل: قدرت-پذیرش، قدرت-بی قدرتی و قدرت-مقاومت. در این مقاله نظری، سعی کرده ایم در وهله نخست تاحدودی مناقشات حول مفهوم قدرت و مقاومت را نشان دهیم و در وهله دوم نسبت هر یک از مفاهیم مرتبط با قدرت را با انواع مختلف قدرت روشن سازیم و از دوگانه های موجود فراتر رویم. نتایج حاکی از آن است که تعاریف کلاسیک قدرت، شبکه مفهومی قدرت را حداکثر به دوگانه های قدرت-پذیرش یا قدرت-بی قدرتی محدود می کند و رویکردهای جدید نیز دوگانه قدرت-مقاومت را برجسته می سازند و پذیرش و بی قدرتی را نادیده می گیرند؛ در حالی که به لحاظ منطقی می توان از امکان طرح این مفاهیم در نسبت با قدرت سخن گفت و شبکه مفهومی قدرت-مقاومت-بی قدرتی-پذیرش را جایگزین دوگانه انگاری های رایج کرد.کلید واژگان: قدرت, مقاومت, بی قدرتی, پذیرش قدرت, سوژه گفتمانیPower is still a challenging concept in sociological theories. Classic definitions of power are not sufficient and new approaches concentrated on resistance, also the latest one used in a large scope and faced with varieties of empirical and theoretical critiques. Moreover, in both classical and lately approaches there is a dualism around power configuration. This paper, in the first place, tries to scrutiny these theoretical challenges around power configurations, afterward, clarify the relationship of different concepts of power and dimensions of power, and at the end, go through of dualism. The results show that classical configuration of power, in the best state, is limited on power-acceptance or power-powerlessness; also, new approaches outstand power-resistance and discard acceptance of power and powerlessness, whiles, in a logical point of view, in relation to power we can go beyond of dualisms and think about a multiple configuration contains power- resistance- powerlessness- acceptance of power.Keywords: power, resistance, powerlessness, acceptance of power, discursive agent
-
پژوهش نامه فرهنگ و رسانه (نامه فرهنگ و ارتباطات)، سال هفتم شماره 1 (پیاپی 13، پاییز و زمستان 1401)، صص 1 -34
از رهگذر تحولات سیاسی لبنان و به وجود آمدن مقاومت در جنوب این کشور، فرصت های کم نظیری در زمینه همکاری های جمهوری اسلامی ایران با مقاومت لبنان در ابعاد گوناگون و خصوصا در عرصه فرهنگ به وجود آمده است. در کنار فرصت های موجود، تهدیدهایی نیز از ناحیه دشمنان ایران و مقاومت لبنان وجود دارد که با اتخاذ رویکردهایی جدید در زمینه های همکاری های این دو بازیگر می توان تهدیدهای موجود را تبدیل به فرصت کرد. هدف اصلی این پژوهش ارایه راهبردهایی به منظور توسعه و تعمیق روابط ایران و مقاومت لبنان در عرصه فرهنگ و کمک به دستگاه های حوزه سیاست خارجی است. در این مقاله برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روشSWOT موسوم به «سوات» با رویکرد توصیفی تحلیلی استفاده شده است و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی می باشد. بر اساس یافته های پژوهش جمهوری اسلامی ایران در تعامل و همکاری با جنبش حزب الله لبنان با چالش هایی مواجه است؛ این درحالی است که دو بازیگر از نقاط قوت قابل توجهی برای توسعه و تقویت روابط خود برخوردار هستند. از این رو با تبدیل این نقاط قوت به فرصت می توان به توسعه و تقویت روابط جمهوری اسلامی ایران و مقاومت لبنان پرداخت. از نقاط قوت قابل توجه، رهبری هماهنگ و همسو سیدحسن نصرالله با رهبر جمهوری اسلامی ایران و همبستگی شیعیان لبنان و ایران است که می تواند به همبستگی شیعیان دو کشور و ترویج هویت شیعی و فرهنگ مقاومت در برابر محور عبری بینجامد.
کلید واژگان: ایران, لبنان, حزب الله, مقاومت, محور مقاومت, سواتCulture and Media Research (Letter of Culture and Communication ), Volume:7 Issue: 1, 2024, PP 1 -34Through the political developments in Lebanon and the emergence of resistance in the south of this country, unprecedented opportunities have arisen in the field of cooperation between the Islamic Republic of Iran and the Lebanese resistance in various dimensions, especially in the field of culture. Along with the existing opportunities, there are also threats from Iran's enemies and the Lebanese resistance, which can be turned into opportunities by adopting new approaches in the fields of cooperation between these two actors. The main goal of this research is to provide strategies to develop and deepen relations between Iran and Lebanon's resistance in the field of culture and help foreign policy institutions. Library and document research methods for data collection, and the SWOT method with a descriptive and analytical approach were used for data analysis. Based on the findings, the Islamic Republic of Iran is facing challenges in its interaction and cooperation with the Lebanese Hezbollah movement, while the two actors have significant opportunities to develop and strengthen their relations. Therefore, by turning these strengths into opportunities, it is possible to develop and strengthen the relations between the Islamic Republic of Iran and the Lebanese resistance. One of the notable strengths is the coordinated leadership of Seyed Hassan Nasrallah with the leader of the Islamic Republic of Iran and the solidarity between the Shiites of the two countries, which can lead to the promotion of Shiite identity and the culture of resistance against the Hebrew axis.
Keywords: Iran, Lebanon, Hezbollah, resistance, axis of resistance, Swat -
در تمام روان درمانی ها، ارتباط درمانگر با بیمار امری ضروری است که به بیمار اجازه می دهد مسائل و مشکلات خود را به صورت آزاد بیان کند. از موارد مهمی که در تمامی مراحل درمان می تواند روی دهد، مقاومت است. به همین جهت شناخت و کشف مقاومت مراجع در حین روان درمانی به پیشبرد اهداف درمان و درک بهتر مشکلات زیربنایی مراجع کمک می کند. هدف از این پژوهش مقایسه مقاومت بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نوع A در درمان روان پویشی کوتاه مدت و درمان شناختی-رفتاری، با توجه به اختلالات همبود و جنسیت بیمار است. روش این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای است و جامعه آن کلیه مراجعان مبتلا به اختلال شخصیت نوع A به همراه درمانگرانشان است که تعداد 30 نفر از مراجعان مبتلا به اختلال شخصیت نوع A به همراه درمانگرانشان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همچنین داده های این پژوهش با استفاده از پرسشنامه شدت مقاومت اسکولر به دست آمده است. یافته ها حاکی از آن است که اثر جنسیت مراجع و اختلالات همبود برشدت مقاومت معنادار نیست ولی اثر اختلال شخصیت برشدت مقاومت معنادار است. داده ها نشان داد، افراد با اختلال شخصیت پارانویید بیشترین میانگین را در هر مولفه از مقاومت دارا هستند و تفاوت معناداری میان دو جنس در هیچ یک از مولفه های مقاومت وجود ندارد و بیشترین میانگین اختلال های همبود مربوط به اختلال های اضطرابی و اختلال های سوءمصرف مواد است.
کلید واژگان: مقاومت, اختلالات همبود, اختلال شخصیت -
شیخ فضل الله نوری نماینده جریانی در ایران است که بیش از هر چیز به حفظ دیانت و استقلال کشور در تمام عرصه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می اندیشید. از جمله مسایلی که دغدغه ایشان در ایران بود، استبداد و استعمار در کنار حفظ استقلال کشور بود؛ مسیله ای که او را از پیشروان نهضت تنباکو و جنبش مشروطه مشروعه در ایران قرار داد. شیخ فضل الله با شناخت عمیقی که از مبانی فرهنگ و تمدن غرب و اصول فکری و اندیشه سیاسی آن ها داشت، هدف اصلی مبارزات خود را صیانت از دین به عنوان عامل همبستگی، وحدت و استقلال ایرانیان و حفظ عزت مردم ایران با قطع دست اجانب از سرنوشت کشور قرار داد. دشمنان شیخ فضل الله عمدتا دو جریان خارجی استعمار و داخلی غرب گرا بودند که شیخ را سد راه پیشبرد اهداف خویش می دیدند و درنهایت ایشان جان خود را در راه دفاع از ساحت دین و مبارزه برای استقلال ایران فدا کرد. نوشتار حاضر با استفاده از روش توصیف و تحلیل به مبانی اندیشگی و ابعاد مبارزات استقلال طلبانه شیخ فضل الله در رهایی ایران از سلطه استعمار می پردازد.کلید واژگان: استعمار, انقلاب مشروطه, انگلیس و روسیه, شیخ فضل الله نوری, مقاومتSheikh Fazullah Nouri embodies a political and cultural movement in Iran whose foremost concern is the preservation of the nation's religious identity and its autonomy across economic, social, and political domains. Terrorism, colonialism, and the preservation of the nation's independence were among the matters that occupied his attention in Iran. This matter positioned him among the forerunners of the Iranian legitimate constitutional movement and the tobacco movement. By leveraging his profound understanding of the underpinnings of Western civilization and culture, Sheikh Fazlullah directed his campaigns primarily towards safeguarding the dignity of the Iranian people, preserving the role of religion in the nation's unity and independence, and severing the foreign influence over the country's destiny. Principally the two currents of foreign colonialism and internal westernism opposed Sheikh Fazlullah. These factions viewed the Sheikh as an impediment to their objectives. Ultimately, Sheikh Fazlullah gave his life to defend the religion and fight for Iran's independence. By employing a descriptive and analytical approach, this article examines the intellectual underpinnings and facets of Sheikh Fazlullah's Iranian independence movement and liberation from colonial rule.Keywords: Colonialism, independence of Iran, England, Russia, Sheikh Fazlollah Nouri, Resistance
-
نوشتار حاضر تلاشی است تا با کاربست یک روش تلفیقی نوین، ضمن رفع نقایص روششناختی مطالعات پیشین در حوزه ادبیات پایداری، با کاربست قالب نظری شعر شناسی شناختی و استفاده از نخبگان، مدل معتبری از عوامل و متغیرهای دخیل در ساخت فرهنگ مقاومت در شعر را اریه دهد. برای این منظور ار مدلسازی معادله ساختاری از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و تحلیل ساختاری راهبردی استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان داد که در انگاره شناختی فرهنگ مقاومت در شعر انقلابی، چهار مولفه اصلی هستیشناسی، معرفتشناسی، انسانشناسی و روششناسی قرار دارند که ذیل خود 17 متغیر با بار عاملی قابلقبول را جای دادهاند. در نگاشت این مدل، متغیرهای راهبردی، تنظیمکننده، دو-وجهی، تاثیرگذار، بحرانی، هدف و ریسک حضور دارند که هر کدام نقش متفاوتی را در راهبرد سازی و مدیریت فرهنگی فضای ادبی کشور بازی می کنند.
کلید واژگان: ادبیات پایداری, شعرشناسی شناختی, مقاومت, تحلیل ساختاری, مدل سازیAmong the manifestations of language as a strong instrument of mind, literature has an outstanding agency due to its stylistic, semantics and emotional capacities. Also, Islamic revolution has laid the theoretical and intellectual groundwork for the interaction of the literature which resulted in reflection of its assumptions, values, expectations and ideology through a fine language. Among these instances is the resistance poetry which has resulted in perception and internalization of the culture. Despite these capacities, a comprehensive study which encapsulate this ideational atmosphere and enjoys policy and cultural management potentials is not carried out. Thus, the current research is an attempt to employ a new mixed design and cognitive poetics to develop a validated model of the variables involved in the construct of resistance culture in revolutionary poetry. Findings from structural equation modeling in SPSS revealed that in the cognitive model of resistance culture in the revolutionary poetry four components of ontology, epistemology, anthropology and methodology are involved which entail 17 different variable with acceptable factor loading value. Also, findings from structural interpretation in MicMac showed that these variables are categorized into strategic, regulatory, bi-dimensional, critical, risk and target groups with distinct strategic potential for cultural management, and cultural policy making.
Keywords: Resistance Literature, Cognitive Poetics, Resistance, Structural Interpretation, Modeling -
امروزه فضای مجازی مهمترین ابزار و گستردهترین بستر برای تبادل اندیشه هاست و با استفاده از آن می توان در کمترین زمان رخدادها را رسانهای کرد. از جهتی جنبش های آزادیبخش به عنوان یک ایدیولوژی و فلسطین بهعنوان نماد جنبش های آزادیبخش در عرصه بینالملل و به طور خاص در جهان اسلام مطرح است. پرسش این است که چه رابطهای بین فلسطین، جنبش های آزادیبخش و فضای مجازی وجود دارد و این سه مولفه چه تاثیر و تاثراتی بر یکدیگر و از یکدیگر دارند یا می توانند داشته باشند؟ در این مقاله با اتکا بر اطلاعات موجود در فضای رسانهای و ارتباطات جمعی و منابع کتابخانهای، به روش تحلیلی، انواع و مصادیق مناسبات و تعاملات سازنده بین سه ضلع فلسطین، جنبش های آزادیبخش و فضای مجازی مورد بحث قرار گرفته است و این نتیجه به دست آمده است که علیرغم اینکه عمده ظرفیت های فضای مجازی در اختیار رقبای جنبش های آزادیبخش است، فضای مجازی تا حدود زیادی توانسته است، به انتقال آرمان ملت فلسطین و ارزش های آزادیخواهانه به جوامع و ملت های دیگر موفق شود؛ تا جایی که خالق پدیده های نوینی مانند امت واحده مجازی و آرایش جنگی مجازی گردد. همچنین محور مقاومت توانسته است در بستر فضای مجازی، مقاومت مردم فلسطین را به مثابه الگویی برای دیگر نهضت های آزادیخواه معرفی نماید.
کلید واژگان: فلسطین, جنبش های آزادیبخش, مقاومت, فضای مجازی -
زمینه و هدف:
تحقق توسعه در همه ابعاد آن به شکل عام و دستیابی به رفاه اجتماعی به طور خاص، منوط به همراهی و مشارکت گسترده کنشگران اجتماعی است. تحقق امر مشارکت، منوط به ایجاد زیرساخت های ضروری و فضاسازیهای لازم است. هدف از انجام این پژوهش توصیف و تحلیل سوژگی دانش آموزان مدارس در زمینه مشارکت اجتماعی است. حصول چنین شناختی از ملزومات اساسی سیاست گذاری معطوف به توسعه و رفاه اجتماعی و در نهایت مشارکت اجتماعی است.
روش و داده ها:
محققان برای دستیابی به هدف مذکور، با استفاده از دو تکنیک تحلیل محتوای انتقادی و انجام انواع تکنیکهای مصاحبه های عمیق به مطالعه ی میدانی مدارس متوسطه شهر اصفهان دست زده اند. رویکرد انتقادی به سیاست آموزشی، به مباحثی همچون بازتولید اجتماعی در فرایند سیاستگذاری آموزشی تمرکز دارند. برای جمعآوری اطلاعات از میدان پژوهش از تکنیکهای مصاحبه عمیق، یعنی مصاحبه مساله محور، روایی و اپیزودیک و مشاهده مشارکتی استفاده شده است.
یافته هامدرسه، ادامه و استمرار نظم حاکم است و گفتمان انقلابی که مبتنی بر مشارکت اجتماعی در قدرت بوده، در مدارس ایرانی به آرامی جای خود را به گفتمان موفقیت داده است که در آن اساسا جایگاهی برای مشارکت وجود ندارد.
نتیجه گیریبخشنامهها، قوانین، وضعیت معیشتی معلمان و خصوصی شدن مدارس، مدیریت مدارس، آموزگاران، معلمان، فضای کالبدی، زمان مدرسه، و حتی فضای رسانهای در ذیل مفهوم فضای مدرسه، دانشآموزان را به سوی فردیت بیشتر سوق داده و سبب زدایش هرگونه شاخصهای مشارکتی از قبیل همدلی، ایثار و اعتماد از فضای مدارس شده است.
پیام اصلی:
فضای نظام آموزشی کشور، در حال مشارکتزدایی شدن است و عناصر مشارکتی و همدلانه جای خود را به عناصر و گفتمان موفقیت داده است. در این مقاله نشان داده میشود که چگونه فضای نظام آموزشی، از جهات گوناگون در ذیل گفتمان موفقیت تعریف شده است.
کلید واژگان: موفقیت, فضای غیرمشارکتی, دانشآموز, بزنگاه, مقاومتBackground and AimThe realization of development in all its dimensions in general and the achievement of social welfare in particular, depend on the extensive support and participation of social actors. The realization of participation depends on the creation of the necessary infrastructure and the necessary spaces. The purpose of this study is to describe and analyze the subjectivity of school students in the field of social participation. Gaining such an understanding of the basic requirements of policy-making focuses on development and social welfare and ultimately social participation.
Methods and Data:
To achieve the desired goal, researchers have conducted a field study of high schools in Isfahan using two techniques of critical content analysis and a variety of in-depth interviewing techniques. The critical approach to educational policy focuses on issues such as social reproduction in the educational policy process. In-depth interview techniques such as problem-oriented, narrative and episodic interviews and participatory observation have also been used to collect information from the research field.
FindingsSchool is the continuation of the ruling order and the revolutionary discourse based on social participation in the power in Iranian schools has slowly given way to the discourse of success in which there is basically no place for participation.
ConclusionLetters, rules, teachers' living conditions and school privatization, school management, teachers, teachers, physical space, school time, and even media space are subsumed under the concept of school space, students towards individuality This study has further removed any participatory indicators such as empathy, self-sacrifice and trust from the school environment.
Key Message:
The education system space is becoming de-participative and the participatory and empathic elements have been replaced with discourse of success. In this article, it has shown that how the educational system is defined under the discourse of success.
Keywords: success, non-participatory atmosphere, student, Moment, resistance -
اقدام عملی برای مقابله با ظلم، به رهبرانی آگاه و مقتدر نیازمند است. قاسم سلیمانی از چهره های موفق رهبری مقاومت در عرصه بین المللی بود و تداوم راه مقاومت، مستلزم وجود چنین افرادی است. هدف این پژوهش، تیوریزه نمودن الگوی رهبری شهید سلیمانی از فرماندهی مقاومت، تا شکلگیری مکتب سلیمانی بود. این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای و از نظر شیوه اجرا، کیفی است. جامعه آماری پژوهش را دیدگاههای خبرگان حکمرانی درباره شهید سلیمانی از شهادت او تا اولین سالگرد آن تشکیل دادند. داده ها با تکنیک تحلیل تم بررسی و الگوی پژوهش آشکار شد. به مصداق فرمایش امامعلی (ع)؛ «و تنها با سخنانی که خدا درباره شایستگان بر زبان های بندگان خود روان می کند می توان به شایسته بودن آنان پی برد»، و به دلیل استناد به بنیان های نظری و تجربی پذیرفته شده و تبعیت از روش علمی در نگارش، این پژوهش ادعای روایی متون و روش بررسی را دارد. بهعلاوه، تبعیت از روش علمی، به انضمام روایت معقول، منطقی و باورپذیر از الگوی پژوهش، گواه پایایی پژوهش است. پژوهش نشان داد که شهید سلیمانی، به جای تلاش برای وفادار نمودن پیروان به خودش، آن ها را به آرمان جهانی عاری از ظلم و پایبند به ارزش های انسانی وفادار نمود؛ به جای متکی ساختن پیروان به خود، آن ها را به خودباوری ترغیب نمود؛ به جای وابسته نمودن آن ها به پاداش های بیرونی، بر انگیزه های درونیشان هدایت نموده و بهعنوان رهبر، چنان مخلصانه کوشیده که پایه گذار مکتبی شده که تداوم راهش را در سه سطح فردی، ساختاری و فرهنگی، تضمین نموده است.
کلید واژگان: رهبری, قاسم سلیمانی, مقاومت, ظلم ستیزی, مکتبPractical action to combatoppression requires knowledgeable and powerful leaders. QassemSoleimani was one of the most successful figures in leading the resistance in the international arena, and the continuation of the path of resistance requires the existence of such people. The purpose of this study was to theorize the leadership model of Martyr Soleimani from the command of the resistance to the formation of the Soleimani school. The statistical population of the study consisted of the views of ruling experts about Martyr Soleimani. Data were analyzed by theme analysis technique. According to the order of Imam Ali (AS); "And only with the words that God speaks about the worthy in the languages of His servants can we realize their worth", and because ofthe citation of accepted theoretical and empirical foundations and adherence to the scientific method in writing, this research claims the validity of texts and methods. Has a review. In addition, following the scientific method, as well as a reasonable, logical and believable narrative of the research model, is a proof of the reliability of the research. Research has shown that Martyr Soleimani, instead of trying to make his followers loyal to him, made them loyal to a world committed to human values; Instead of making his followers dependent on himself, he encouraged them to be self-confident; Instead of attaching them to external rewards, he guided their inner motives and, as a leader, worked so sincerely to establish a school that ensured continuity at three levels: individual, structural, and cultural.
Keywords: leadership, Qassem Soleimani, Resistance, Dealing with oppression, School -
در ایران، معمولا وقتی به دختران باحجاب نگاه می کنیم تصور می کنیم که آنان کم و بیش شبیه همدیگر هستند و چادر، مهم ترین ویژگی آنان است. گویی چادرپوشی، بیشتر شباهت، و نه تفاوت، را به ذهن متبادر می کند. ولی در سال های اخیر به تدریج شاهد ظهور نسل جدیدی از باحجاب ها در ایران هستیم که ویژگی های متفاوتی دارند. آنان سعی می کنند بین حجاب و مد های روز اتصال برقرار کنند، اکسسوری های دخترانه شیک و لاکچری استفاده می کنند، آرایش مد روز دارند، کیف، کفش و عینک های مارک دار دارند، و معتقد به ست کردن این اقلام اند. این «شیک حجاب ها» نشانه ظهور نسل جدیدی هستند که در این مقاله «نسل تری این وان» نامیده شده اند. برای شناخت بیشتر ویژگی های این نسل، در این پژوهش با 14 نفر از این دختران مصاحبه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در بین باحجاب ها، چادری اجباری وجود دارد و همه آنان چادر را به اختیار، انتخاب نکرده اند. دخترانی که به اجبار چادرپوش شده اند به شکل های مختلف به مقاومت در برابر تحمیل می پردازند که برای مثال پوشیدن چادر های جلوباز از آن جمله است. همچنین بخشی از شیک حجاب ها با تلاش جهت اتصال مد و حجاب، و همچنین برند پوشی، تلاش می کنند تا نگاه جامعه به «چادری ها» را اصلاح کنند. در نسل تری این وان، تقابل بین «ما» و «دیگری»، نه نسبت به زنان بدحجاب (به تعبیر گفتمان رسمی) بلکه نسبت به زنان باحجابی وجود دارد که این گروه آنان را شلخته پوش و متحجر می داند. این مطالعه، همچنین الگوپذیری زیاد دختران باحجاب از صفحات مد و آرایش در اینستاگرام را تاثید می کند.
کلید واژگان: نسل تری این وان, چادرپوشی, حجاب, ایران, مقاومتIn Iran, when we look at girls with hijab, we usually think that they are more or less the same and that chador is their most important characteristic. It's as though wearing a chador conjures up more similarities than differences. But over the last few years ،we are gradually witnessing the emergence of a new generation of hijabers. They're trying to make a fashionable hijab. They use elegant accessories ،make-up ،use branded bags ،shoes and glasses. They believe in matching these things. We saw these "stylish hijabers" as a sign of a new generation emerging and named them "3 In 1 generation". Fourteen of those girls were interviewed in this study. The results of the research show that there is a mandatory chador among the hijabers and not all have chosen the chador at their own discretion. Girls who are compelled to wear chadors resist this imposition in a variety of ways ،for instance ،wearing an open front chador is one of those. Also ،some of the "stylish hijabers" try to correct the society's view of "chadors" by connecting fashion and hijab ،and also by wearing branded clothes and accessories. In the 3 in 1 generation there exists a confrontation between "us" against "the other" but not towards misveiled women (based on the official discourse) but towards veiled women ،considered as tasteless and petrified by this group. This study confirms the role of hijab fashion bloggers along with fashion and lifestyle pages on Instagram in the lives of these girls
Keywords: 3 In 1 generation, hijab, Iran, Islamic fashion, Resistance -
این مقاله، بخشی از مطالعه ای است که برای شناخت ابعاد مردمشناختی، جامعه شناختی و مطالعات فرهنگی و رسانه ای راهپیمایی اربعین انجام شده است. استقبال و مشارکت افراد در راهپیمایی اربعین به عنوان یک میدان و فضای فرهنگی سبب شد تا یک کار مردمنگارانه در ضمن مشارکت یکی از محققان در راهپیمایی اربعین در سال های 1394 و 1395 به مدت 21 روز در جمع شرکت کنندگان انجام شود و مسافت تقریبی 240 کیلومتر را به صورت پیاده طی کرده و در طول مسیر به ثبت داده ها بپردازد. ما به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که چرا این فضاهای فرهنگی با استقبال فراگیر و فراملی و بدون مرز روبرو بوده است. ویکتور ترنر با ارایه نظریه های نمادها و قدرت مناسک در تغییر موقعیت های اجتماعی و تحلیل عمیق و روان شناختی اش تجارب خویش از زندگی و مناسک و آیینها را بیان می کند. بر اساس نظریه های ترنر توضیح خواهیم داد که افراد شرکت کننده در راهپیمایی اربعین از زندگی روزمره جدا شده و رها از چارچوب های اجتماعی حالت آستانه ای را تجربه می کنند. حالتی از رهاشدگی از نمادهای زندگی دوره نوسازی، اتحاد و با هم بودن که افراد در آن شرایطی کاملا یکسان دارند و از محدودیت های اجتماعی و شرایط یکنواخت زندگی روزمره رها می شوند که در شرایط عادی اجتماعی قابل تجربه نیست. حوزه تحقیقاتی مقاله به مناسک، مطالعات آیینی و مردم نگاری مربوط می باشد که ربط آن به روابط قدرت و مقاومت را مطالعه می کند و دستآورد آن می تواند مورد بهره مندی مطالعات فرهنگی ایرانی، قرار گیرد.کلید واژگان: آیین, راهپیمایی اربعین, زندگی روزمره, مقاومت, موقعیت آستانه ایThis paper is part of a study that tries to offer a description of the Arbaeen March and explains its socio-anthropological and media and cultural studies significance. The march attracts people from various parts of Iraq and across world and ends in Karbala. The welcome and participation of people in the Arbaeen March as a field of study and a cultural space encouraged us to get involved in the Arbaeen March in 2015 and 2016 for 21 days in the company of others. The March took place at a distance of 240 km. the question here is why has Arbaeen become an extra-national phenomenon. we will use Turner’s approach, to explain how the marchers separate from everyday-life and experienced a limen and ‘threshold’ status within the social context. This is a state of liberation from the symbols of modernized life, followed by the unity and being together in conditions. Such condition is the same for every participant, a condition that is free from social constraints and monotonous conditions of daily life. Such separation is not experienced in normal social situations. The field research of the present study consists of rituals and how they can reflect power and resistance relations.Keywords: Arbaeen march :neveryday lif:, ritual: threshold situation: resistance
-
جهت تحلیل دقیق و هوشمندانه هنر و سینمای هر کشور، اشراف بر جریانات فکری، دینی و سیاسی آن کشور، امری حیاتی است. شناسایی جریانات فعال ژاپنی از ابتدا تا کنون در عرصه حکومت، اندیشه، فرهنگ و رسانه ژاپن و همچنین تولید انیمیشن توسط کمپانی ها و شرکت های وابسته به این جریانات، از اهداف این پژوهش است که در تحلیل مرسوم، کاستی آن احساس می شود. در این تحقیق با توجه به نقص ها و نقدهایی که به روش شناسی نوفرمالیستی وارد است، جهت دستیابی به فهم عمیق تر حکمت، زیبایی شناسی و تاثیرات رسانه ای و اجتماعی انیمیشن، در کنار فهم دقیق فرم و تکنیک آن، به روش شناسی ویژه ای موسوم به «فنی حکمی» استفاده شده است که از جنس روش های تحلیل کیفی می باشد. در این روش، با فراروی از صرف فرم، به زمینه های اجتماعی و جریانات دینی، اندیشه ای و سیاسی پشتیبان و همچنین ارزیابی حکمی تاثیرات انیمیشین بر تعالی یا هبوط بشر نیز توجه می شود. در نهایت، در این پژوهش «جریان مقاومت» در ساخت محصولات انیمیشن ژاپن شناسایی و پویانمایی «مدفن کرم های شب تاب» نیز به عنوان مطالعه موردی بررسی شد. حاصل آنکه پویانمایی «مدفن کرم های شب تاب» به عنوان یکی از آثار فاخر جریان مقاومت در ژاپن است که توانست با ادبیات مقاومت به خوبی نتایج ظلم آمریکایی ها را در خلال جنگ جهانی دوم بر مردم ژاپن به تصویر کشد.
کلید واژگان: جریان شناسی رسانه, پویانمایی ژاپن, انیمیشن, مقاومت, مدفن کرم های شب تابIn order to have an accurate and intelligent analysis on every country’s cinema, religious and political typologies and schools of thought recognition is of a great interest. This research aims to recognize active Japanese movements in governance, thought, culture, media and also the animation produced by companies affiliate to the movements. In the research, regarding to the defects on new formalistic methodology and criticism level, a special method called “techno- rational”, which is calassified as one of the qualitative methodologies, has been used to achive a deeper understanding of aesthetics and media and social effects of the animation. Going beyond merely attention to the form, in this method, social, religious, thought and political backgrounds have been studied and also rational effects of animation on human sublimation or decline has been assessed. Finally, some “Resistance Movement” in Japanese animation production has been recognized and introduced and an animation called “Grave of the Fireflies” has been explored a case study on the animation. As a result, we can see Grave of the Fireflies, could be classified as one of the greatest animations in what so called resistance movement. This animation was successful to show American cruelties on Japanese nation in the World War II.
Keywords: Media Typology, Japanese Animation, animation, Anime, Resistance, Grave of the Fireflies -
مصرف موسیقی رپ در میان نوجوانان و جوانان پدیده رایجی است؛ بخش قابل توجهی از اوقات فراغت آن ها را به خود اختصاص داده و جزء اصلی برسازنده سبک زندگی خرده فرهنگی آن ها است. پژوهش حاضر می کوشد شیوه های مصرف خرده فرهنگی این پدیده را در میان دانش آموزان دبیرستان شهر همدان به شیوه ای کیفی مطالعه کند. نمونه ها به شیوه ای هدفمند انتخاب شده اند و با آن ها مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته انجام شده است. تحلیل مضمونی داده های حاصل از مصاحبه ها بیانگر آن است که شیوه های مصرف خرده فرهنگی موسیقی رپ در میان دانش آموزان دبیرستان را می توان ذیل شش مضمون محوری دسته بندی کرد: ابراز عواطف و هیجان زدگی، برقراری ارتباط، بازنمایی خود، تفنن و سرگرمی، محدودیت گریزی و رویاپردازی، و پس زدن دیگری بزرگ. سه مضمون اول دلالت بر آن دارند که دانش آموزان این ژانر موسیقایی را در خدمت دستیابی به نوعی رهایی ایجابی مصرف می-کنند و می کوشند به میانجی مصرف این موسیقی معناها و امکان هایی در زندگی شخصی و عمومی خود بیافرینند. اما سه مضمون دوم ناظر به نوعی رهایی سلبی هستند، یعنی رهایی از قیود، الزام ها و موانعی که فضاهای نمادین موجود بر حیات روزمره دانش-آموزان تحمیل می کند. مصرف موسیقی در این جا دستمایه ای ست برای گریز و مقاومت و طفره روی. می توان گفت که مصرف موسیقی رپ در میان دانش آموزان فعالیت روزمره ای است که از ناهمگونی و شکاف بین جهان رویایی و جهان واقعی زندگی آن ها تغذیه می کند.
کلید واژگان: خرده فرهنگ, دانش آموزان, رهایی, مصرف, موسیقی رپ, مقاومتThe consumption of rap music among youth is a prevalent phenomenon. It is a main component of their leisure time and an important part of their subcultural lifestyle. This study attempts to investigate the way of subcultural consumption of rap music among high school students in Hamedan in a qualitative way. Subjects were selected using purposive sampling and were interviewed through in-depth semi-structured interviews. The thematic analysis shows that the subcultural consumption of rap music can be attributed to six main themes: Expression of emotions and excitement, communication, self-expression, entertainment, daydreaming and avoidance of limitations, and resistance to the Big Other. The first three themes imply that students consume this genre to find some kind of positive redemption and to try to create meanings and possibilities in their private and public lives. The second three themes, however, signify a kind of negative emancipation, that is, an emancipation from the restrictions and constraints that existing symbolic spaces impose on students’ everyday lives. Music consumption here is a means of avoiding rigid rituals and resisting restrictions. It can be concluded that the consumption of rap music is an everyday practice that results from a kind of gap between the ideal and the real lifeworld of students.
Keywords: Rap Music, Subcultural Consumption, Expression of Emotion, Entertainment -
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقاومت در پذیرش هنجارهای رسمی جامعه ی ایران بر روی دانشجویان دانشگاه آزاداسلامی انجام گردید. روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر مسیر پژوهشی توصیفی است. جامعه ی آماری پژوهش تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی بودند که 373 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب و به روش نمونه گیری تصادفی نظام مند به پرسشنامه ی پژوهشگر ساخته پاسخ دادند.پرسشنامه ی ساخته شده متشکل از 77 گویه است. داده های خام به دست آمده از پرسشنامه های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS26 و آزمون های آماری tمستقل و تحلیل واریانس یک سویه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج آزمون tمستقل نشان داد که جنسیت در مقاومت در پذیرش هنجارهای جامعه تفاوت دارد و مردان بیشتر از زنان درپذیرش هنجارهای مقاومت دارند. همچنین مشخص گردید که مجردان بیشتر از متاهلان درمقاومت درپذیرش هنجارهای جامعه مقاومت دارند.نتایج آزمون تحلیل واریانس یک سویه نیز نشان داد که گروه های سنی مختلف درپذیرش هنجارهای متفاوت عمل می کنند و هر چه سن بالاتر می رود مقاومت در پذیرش هنجارها کمتر می شود. همچنین مشخص گردید که مدرک تحصیلی نقشی در پذیرش یا عدم پذیرش هنجارهای جامعه ندارد، اما در شاخص ها مشخص گردید که افراد دارای مدرک تحصیلی پایین تر در مقابل رعایت قواعد و عرف خانواده مقاومت بیشتری داشته و تمایل به شرکت در مهمانی و پارتی شبانه دارند. همچنین در توصیف میانگین ها مشخص گردید که در مشارکت کنندگان میزان بی توجهی به قوانین جامعه، میزان تمایل به شرکت در مهمانی و پارتی شبانه در حد کم است. از سوی دیگر، مشخص گردید که در مشارکت کنندگان میزان رعایت نکردن قواعد و عرف جامعه، میزان موافقت با دوستی ورابطه با جنس مخالف، میزان رعایت نکردن قوانین مربوط به پوشش در حد متوسط است. در کل میزان مقاومت در پذیرش هنجارهای جامعه در حد کم است.
کلید واژگان: مقاومت, پذیرش هنجارهای جامعه, دانشجویان, جنسیت, سن, تحصیلات, تاهلThe present study seeks to investigate the resistance towards accepting the official norms of the Iranian society among students of Tehran Azad University. The study is applied research in terms of the research objective and a descriptive study in terms of research path. The statistical population includes all students of Azad University, Central Tehran branch, among whom 384 people were selected as the sample through systematic random sampling and answered the researcher-made questionnaire. The questionnaire was made up of 77 items. The raw data obtained from the research questionnaire were analyzed using SPSS26 software, independent t-test, and one-way ANOVA. Results of the independent t-test indicated that gender influences the resistance towards accepting the norms of society, and men are more resistant to accepting the norms compared to women. Results of one-way ANOVA revealed that various age groups perform differently in terms of accepting the norms, and older people are less inclined to resist the norms. It was also found that academic degree plays no part in the acceptance of or resistance towards the norms of the community; however, it was revealed from the indicators that those with lower academic degrees are more resistant towards accepting family rules and norms, and have a higher tendency to take part in nightly parties and gatherings. It was also found in the description of means that the level of participants' disregard for the rules of the society in terms of tendency to participate in nightly parties and gatherings was low. On the other hand, it was revealed that participants had a moderate level of disregard for the rules and norms of the society in terms of friendship and relationship with the opposite sex and the rules on clothing. Overall, the resistance towards the norms of the society was revealed to be low.
Keywords: resistance, acceptance of social norms, Students, Gender, Education, Marriage -
پژوهش حاضر بر آن است با رویکرد برساختی-تفسیری به کشف و بررسی پیامدهای اقتصادی صنعت نفت و گاز از منظر تجربه زیسته ذینفعان محلی بپردازد. داده های این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه عمیق گردآوری شده و از روش نظریه زمینه ای برای تحلیل داده ها استفاده شده است. با روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 19 نفر از دهیاران روستاهای بخش مرکزی شهرستان سرخس مصاحبه گردید و نهایتا داده های گردآوری شده در قالب 27 مقوله محوری و یک مقوله هسته مورد کدگذاری و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان می دهد که بر اساس تفسیرها و تجربیات شکل گرفته در میان ذهنیت کنشگران محلی (دهیاران)، صنعت نفت و گاز در این منطقه پیامدهای اقتصادی مختلفی را در بر داشته است. از یک سو مولفه هایی همچون عدم تحرک اجتماعی، فقدان قدرت چانه زنی، منفعت طلبی شرکت ها، نفوذ و اقتدار شرکتی شرایط علی لازم را برای شکل گیری نوعی ساختار اقتصادی دوگانه (مبتنی بر مرکز/پیرامون) در صنعت نفت و گاز فراهم نموده است. از سوی دیگر تبعیض منطقه ای، اتخاذ رویکرد غیربومی گزینی، نابرابری اجتماعی، و فقدان نظارت این شرایط دوگانه را تسهیل و تقویت نموده است (عوامل مداخله گر). در شرایط خصوصی سازی شرکت ها (شرایط زمینه ای) ، ذینفعان محلی به میانجی دو راهبرد «مقاومت (اعتراض)» و «انفعال (پذیرش)» نسبت به این ساختار اقتصادی دوگانه واکنش نشان می دهند. یافته های مطالعه حاضر حاکی است که پیامدهای اقتصادی متعددی همچون ظهور قشرهای جدید، استثمار نیروی کار، تعارض منافع، تعارض هویتی، موقتی سازی نیروی کار و... در بسترهای صنعت نفت و گاز برساخته شده اند. در چنین زمینه ای کنشگران و اجتماع محلی، یا با ساختار دوگانه موجود«سازگار و همگرا» شده یا اینکه به سمت «ناسازگاری و واگرایی» سوق داده شده اند (مقوله هسته).
کلید واژگان: ساختار اقتصادی دوگانه, مقاومت, انفعال, تعارض منافع, ظهور قشرهای جدید, ذینفعان محلیThe present study based on constructivism approach intends to discover and review the economic consequences of the oil and gas industry regarding the local beneficiaries’ attitudes. In this qualitative study,the data collection procedure has been done through in-depth interviews and the grounded theory method has been put in practice to analyze the collected data.19 rural governors of the central District of Sarakhs city have been interviewed .respecting a theoretical and purposeful sampling method and consequently the collected data were eventually coded and analyzed in the form of 27 fundamental categories and one core category.The research results indicate that according to the interpretations and experiences originated in the local actors’ (rural governors) minds, the oil and gas industry of this region has had various economic consequences.On the one hand, components such as lack of social mobility, lack of bargaining power, profiteering of companies, corporate influence and authority have provided the necessary causal conditions for the formation of a dual economic structure (core / periphery-based) in the oil and gas industry.On the other hand, regional discrimination has facilitated and strengthened the adoption of a non-indigenous approach, social inequality, and lack of oversight of these dual conditions(interfering factors). In the context of corporate privatization (contextual conditions), local governors react to this dual economic structure through two strategies; resistance (protest) and passivity (acceptance).The present study findings indicate that several economic consequences such as the emergence of new classes of people, labor exploitation, conflict of interest, identity conflict, temporary workforce, etc., have arisen in the areas of oil and gas industry.In such a circumstance, actors and the local community have either adapted and converged with the existing dual structure or have been led to incompatibility and divergence.
Keywords: Key terms: Dual economic structure, resistance, passivity, interest conflict, the emergence of new classes, local beneficiaries
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.