به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « موقعیت مندی » در نشریات گروه « علوم اجتماعی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «موقعیت مندی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • علی یوسفی، ندا رضوی زاده
    یکی از عرصه های مهم کنش که مساله عمده آن، بی صداقتی و عدم توافق بر سر هنجار صداقت است، عرصه ارتباط شهروندان با دولت در ارائه اطلاعات درآمدی است. هدف نوشتار حاضر، برآورد میزان وفاق هنجاری صداقت با دولت در مشهد و شناسایی ساختار این توافق با دو مولفه موقعیت مندی و قطبیت است. نتایج پیمایش عاملی در نمونه ای تصادفی به تعداد 160 نفر از ساکنان مناطق مختلف شهر مشهد نشان می دهد که ساختار هنجار صداقت با دولت دارای قطبیت مثبت است و اکثریت پاسخگویان (65%) هنجار صداقت با دولت را به طور قوی یا ضعیف پذیرفته اند. در حالی که قطبیت منفی در این ساختار بسیار ضعیف است و تنها 5% پاسخگویان در موضع بی صداقتی کامل با دولت قرار گرفته اند. همچنین در ساختار هنجار صداقت با دولت، نوعی حالت دو قطبی دیده می شود. ساختار هنجار صداقت با دولت تقریبا به طور کامل، مشروط و موقعیت مند است و در آن وقفه هنجاری وجود ندارد در نهایت در بین چهار وضعیت دوگانه ای که پایبندی به هنجار صداقت با دولت را تحت تاثیر قرار می دهند (مجازات، افشا، منفعت و همنوایی)، تاثیر مجازات (جریمه شدن) بیش از سایر خصوصیات وضعیتی است.
    کلید واژگان: هنجار صداقت, راستگویی, وفاق هنجاری, ساختار هنجار, موقعیت مندی, قطبیت, پیمایش عاملی}
  • مهدی نجف زاده، محدثه جزایی
    این مقاله با به کارگیری روش شناسی پسافرمالیسم باختین و با تاکید بر نظریه زبان شناسی اجتماعی، به نقد سنت تحلیلی بوف کور پرداخته است. مولفه های سه گانه «موقعیت مندی، کرونوتوپ و منطق مکالمه» در بوف کور خوانده و استدلال شد و برخلاف سنت تحلیلی مالوف و رایج، این رمان فاقد بافت اجتماعی- سیاسی مشخص (از لحاظ زمانی) در جامعه ایرانی است. در نقدهای ادبی مربوط به بوف کور حداقل از دو بافت «جامعه پیشااسلامی» و «جامعه استبدادی دوره رضا شاه» سخن گفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، عناصری از تک صدایی، نکوهش زندگی روزمره و امتناع از گفتگو در جامعه ایرانی در رمان بوف کور وجود دارد. گریز اخلاقی ایرانیان از زندگی روزمره، روابط سلطه آمیز در حوزه عمومی و میل به باطنی گرایی در مناسبات اجتماعی به نوبه خود موجب کم رنگ شدن کرونوتوپ در جامعه ایرانی شده است.
    کلید واژگان: بوف کور, زبان شناسی اجتماعی, فرهنگ روزمره, گفتگومندی, موقعیت مندی}
    Mehdi Najafzadeh, Mohadese Jazaee
    Using the post-formalism as a method، and based on socialinguistics approach، the present article studies Blind Owl as a sociolect and effects of some aspects of Iranain socity texture. Sociolinguistics is the descriptive study of the effect of any and all aspects of society، including cultural norms، expectations، and context، on the way language is used، and the effects of language use on society. Novels، in modern literary criticism، are considered as lingual forms showing، clearly، the bilateral relationship between speech acts and parol forms. Based on this understanding، the novel، as an intentional hybridization of language، creates an artistic image of the various socio-lects existing in competition with each other، just as the sign، is dialogic in nature. So، it is the novel multi-voiced. The authors with emphasis on tripel elements “contextuality، cronotope and dialogue logic” have studied the novel and explaind that unlike common discourse; This novel cronologicaly does not refer to a defined socio-political context in Iranain society. Recently، according to some findings in reserches، the authors have claimed that Blind Owl context comes back to specified priods such as preislamist or Reza Shah dynasty. Based on the presnt research findigs، because of the lack of defined historical elements in Bilnd Owl، it is so hard to retrived a specific historical context. Furthermore، the monologue dominaited in this novel، in fact، should be considered as a social monophony. From this perspective، not a butcher knife in the novel is a symbol of Reza Shah، and not Shahre Ray، bride cities of the world، is the last fortress that was destroyed by nomadic Arabs. Blind Owl، similar to any monologue text، is an internal dialogue of a great writer who was disillusioned from Iranian everyday life. In monologism، ‘truth’، constructed abstractly and systematically from the dominant perspective، is allowed to remove the rights of consciousness. Each subject’s ability to produce autonomous meaning is denied. Qualitative difference is rendered quantitative. This performs a kind of discursive ‘death’ of the other، who، as unheard and unrecognised، is in a state of non-being. The monological word gravitates towards itself and its referential object. The authors in this article claim to have، and contrary to common belief، Bakhtin''s polyphonic pattern is not true for Blind Owl by Sadegh Hedayat. The monologue of writher/ narrator shapes the main characteristic of this novel and even sounds of social content that heard from it، have not independent availability and so these voices at least are the echoes of the author''s mind. In the final analysis، Blind Owl may reflect some aspects of socioliguistic behaviors، such as reproveing the everyday life and the absence of choronotops in the Iranian society. The chronotope is a concept used in literary theory and philosophy of language to describe how configurations of time and space are represented in language and discourse. This weakness in Iranian socio-political behaviors reveals key issues about the obstacle of democracy and civil socity in Iran. This hypothesis must be considered in further debates.
    Keywords: contextulaity, everydye life, monophony, socialinguistics}
  • محمود شهابی، وحید اعطاف
    در این مقاله با اتکا به رویکردی پدیدارشناسانه، استقرایی و اکتشافی، به دنبال کشف فهم مردان از «غیرت ناموسی» و همچنین کشف موقعیت ها و لحظاتی از زندگی روزمره بوده ایم که مردان در آن غیرتمندانه احساس و رفتار می کنند. بدین منظور از نظریه مبنایی به عنوان روش پژوهش کیفی بهره گرفته ایم. داده های پژوهش نیز به وسیله مصاحبه و مشاهده مستقیم جمع آوری شده اند. جمعیت مورد مطالعه شامل مردان 20 تا 40 ساله تهرانی است و نمونه ها شامل 25 مرد و 5 زن بوده اند که طبق روش نمونه گیری نظری انتخاب شده اند. طبق نتایج این پژوهش، غیرت ناموسی نگرانی و تشویش مردان ایرانی از ابژه سازی و خود_ابژه سازی نوامیس خود و کنش های متناظر با آن است. منظور از ابژه سازی تقلیل کلیت وجودی زن به جنسیت اش و تعامل با او به عنوان یک شی جنسی از سوی اجتماع مردانه و از طریق نگاه، کلام، تماس های بدنی، روابط عاطفی، معاشرت های اجتماعی و روابط جنسی است. خود_ابژه سازی نیز به نقش ارادی یا غیرارادی اما فعال زن در چنین تجربیاتی اشاره دارد. بر اساس یافته ها مردان درجات متغیری از نگرانی را در برابر سطوح مختلف ابژه سازی و خود_ابژه سازی تجربه می کنند. ترکیب ادراک مرد از فضای تعامل، وضعیت سایر مردان و وضعیت زن، نقش برجسته ای در برانگیختن عواطف غیرتمندانه یا غیرغیرتمندانه و واکنش های متناظر با آن ها دارد. از این رو در بیش تر موارد غیرت بیش از آن که عاطفه ای درونی باشد، عاطفه ای فرهنگی و موقعیت مند به نظر می رسد.
    کلید واژگان: غیرت, ابژه سازی, خود, ابژه سازی, موقعیت مندی}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال