به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "سازمان مردم نهاد" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «سازمان مردم نهاد» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • ناصر پایانی فر، شهناز صداقت زادگان*، میرطاهر موسوی، حسن رفیعی

    مقاله حاضر به بررسی رابطه تعاملات نهادی و شاخص های سرمایه اجتماعی و «مطالعه موردی؛ نهادهای خیریه و کمیته امداد 1399» می پردازد. این پژوهش با اتخاذ رویکرد کیفی به روش تحلیل مضمون -که به دنبال خروجی مضمون های پایه، سازمان دهنده و فراگیر مرتبط با مسیله تحقیق است- و با هدف دستیابی به رابطه تعاملی بین کمیته امداد و خیریه ها با شاخص های سرمایه اجتماعی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق برای مصاحبه های نیمه ساختاریافته شامل مدیران، برنامه ریزان، کارشناسان و استادهای دانشگاه در کمیته و موسسات خیریه بود که درنهایت 23 نفر به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون براون و کلارک (2006) استفاده شد و درنهایت سه مضمون اصلی اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی استخراج شدند. با شناخت ادراک و نگرش مشارکت کنندگان مشخص شد ارتباط و تعامل مناسب بین کمیته امداد و نهادهای خیریه می تواند سبب افزایش سرمایه اجتماعی (اعتماد، مشارکت و انسجام) شود. کمیته امداد و نهادهای خیریه به عنوان شبکه های اجتماعی، بستری برای مشارکت هستند که ماحصل آن ها انسجام و یکپارچگی، و اعتماد اجتماعی است. هرچقدر پیوند افراد با دیگران در جامعه بیشتر شود، مشارکت و اعتماد بیشتری در درون شبکه های اجتماعی صورت می گیرد و درنتیجه میزان همبستگی و یکپارچگی بیشتر خواهد شد؛ ضمن آنکه کیفیت خدمت رسانی به نیازمندان نیز افزایش می یابد.

    کلید واژگان: اعتماد اجتماعی, انسجام اجتماعی, سازمان مردم نهاد, سرمایه اجتماعی, کمیته امداد امام خمینی (ره), مشارکت اجتماعی
    Naser Payanifar, Shahnaz Sedaghatzadegan *, Mirtaher Mousavi, Hassan Rafiey
    Introduction

    This paper explores the relationship between institutional interactions and social capital indicators “Case Study: Charities and Relief Institutions in 2020”.

    Method

    The paper tries to answer the question of the relationship between the interaction between relief foundation and charities and social capital indicators by using a qualitative approach based on the thematic analysis method, which aims to find out the basic, organizing and comprehensive themes related to the research problem. The statistical population of the study consisted of managers, planners, experts and professors of the College of Aid and Charities, with whom semi-structured interviews were conducted, and finally 23 people were selected using the snowball method. Brown and Clark's (2006) thematic analysis method was used to analyze the data, and finally, three main themes emerged: social trust, social participation, and social cohesion.

    Findings

    After conducting the survey, the main results and findings of the research showed that charities specializing in specific issues have more efficient management with high supervision, which can better win people's trust. Imam Relief Foundation can successfully apply its implementation methods in the form of new organizational policies in the field of coordination with charities. The results have shown that the interaction and relationship between the Relief Foundation and charities is a function of criteria and indicators such as: the ability of charities to help the needy, accuracy in common matters, coordination of charities with relief policies, use of common capacities for synergy, avoidance of parallel work, and providing more help to the truly needy while maintaining the dignity of the needy. In this case, not only is the target community helped, but institutional interactions become more coordinated.

    Result

    Through recognizing the perceptions and attitudes of the participants, the researcher realized that proper communication and interaction between the relief foundation and the charities can increase social capital (trust, participation, cohesion). The relief  foundation and charities as social networks are a platform for participation, which leads to social cohesion and integration and social trust.

    Conclusion

    The presence of social trust in charities and Imam Khomeini Relief Committee (RA) causes the cohesion of the organizations, increases social participation and improves the effectiveness of the services provided.

    Keywords: social trust, Social cohesion, Non governmental Organization, Social capital, Imam Khomeini Relief Foundation, social participation
  • مهدیه نجفی زاده، علی ربیعی*، علی اکبر فرهنگی

    امروزه همه جنبه های زندگی مردم مرتبط با رسانه های اجتماعی است. آمارهای رسمی نشانگر سپری شدن وقت زیاد بخش قابل توجهی از افراد در میان این رسانه ها است. سازمان های مردم نهاد (سمن ها) نیز مانند دیگر سازمان ها، رسانه های اجتماعی را برای باقی ماندن در محیط رقابتی و جذب و مدیریت ذی نفعان خود از قبیل: خیرین، داوطلبان، خدمت گیرندگان، مدیران وکارمندان استفاده می کنند. توسعه روابط موثرتر با ذی نفعان در سمن ها، نیازمند استراتژی متناسب برای استفاده از رسانه های اجتماعی است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی- توسعه ای، از نظر ماهیت توصیفی و به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. جامعه آماری شامل خبرگان و ذی نفعان در دو حوزه رسانه های اجتماعی و سمن ها است ،که با روش اشباع تیوریک از 13 نفر مصاحبه عمیق گرفته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد: در ایران به دلیل موانع مختلف و محدودیت های فیلترینگ، اینستاگرام اصلی ترین رسانه اجتماعی مورد استفاده سمن ها است و از دیگر رسانه های اجتماعی به صورت مکمل، با فاصله قابل تاملی بهره گرفته می شود. یافته های این پژوهش برلزوم اصلاح ساختار ارتباطی در سمن-ها، افزایش دانش جامع نگر به کارکردهای رسانه های اجتماعی، شناخت و تفکیک ویژگی های گروه های مختلف ذی نفع و شبکه سازی آنها در جهت اهداف خیریه ها تاکید دارد. در این پژوهش دریافتیم با توجه به تفاوت های زیرساختی اعم از فن آوری ، محدودیت های جغرافیایی ، تفاوت های دانشی و آمادگی های فرهنگی و فردی یک استراتژی ارتباطی عمومی قابل تعمیم وجود نداشته و بکارگیری استراتژی ارتباطی اقتضایی و تعاملی هدفمند با ذی نفعان توصیه می شود.

    کلید واژگان: 'رسانه اجتماعی', 'سازمان مردم نهاد', 'الگوی ارتباطی', 'اینستاگرام', 'استراتژی'
    Mahdieh Najafizadeh, ALI Rabie *, Aliakbar Farhangi

    Today many individual’s lives have been affected by social media in all aspects. Official statistics prove that a significant number of people spend a huge amount of time in social media. NGOs, like other organizations, use social media to stay competitive and attract and manage their stakeholders, such as donors, volunteers, managers, and employees. Developing more effective stakeholder relationships in NGOs requires a more suitable and relevant strategy for using social media. This research has been done in terms of applied-developmental purpose, in terms of descriptive method and qualitative content analysis method. The statistical population includes experts and stakeholders in the two fields of social media and non-governmental organizations. 13 people were interviewed in-depth by the theoretical saturation method. In Iran, due to various barriers and limitations of using many social media platforms, Instagram has been the main used social media platform by NGOs, yet other social media platforms are used as complementary tools with less engagement rates than Instagram. This study research emphasizes the need and the importance to reform the strategy and structure in non-governmental organizations, to the increase the comprehensive knowledge of social media communication, to identify and differentiate the characteristics of different stakeholders and build a network of them for charity purposes. In this study, we found that there is no general public communication strategy due to infrastructural differences including technology, geographical constraints, differences in knowledge, and cultural and individual preparations and to use a contingency and targeted interaction strategy with the stakeholders is suggested.

    Keywords: 'Social media, NGO, communication mode, Instagram', strategy
  • پریسا پیرخندان*، حمیده عادلیان
    سازمانهای مردم نهاد حوزه کودکان کار با گروه گسترده ای از کودکان در وضعیت دشوار در ارتباط هستند و نقش آنها در رشد بهینه و ترمیم آسیبهای این کودکان بسیار کلیدی است. مدیریت خدمات اجتماعی در سازمانهای مردم نهاد میتواند منجر به ارتقای اثربخشی اقدامات و فعالیتهای این سازمانها در راستای تحقق بهترین منافع و مصالح کودکان گردد. هدف پژوهش حاضر ارایه الگوی مدیریت خدمات اجتماعی برای کودکان کار است. این پژوهش از روش شناسی کیفی مبتنی بر استراتژی استقرایی و تحلیل تماتیک بهره برده است. یافته ها با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته و عمیق، بحث گروهی متمرکز ومشاهده همراه با مشارکت پژوهشگر به دست آمده اند. با روش نمونه گیری هدفمند با14 مدیر، 7 کارشناس و 9 کودک در سازمانهای مردم نهاد کودکان کار مصاحبه قرار شد و یافته ها به شیوه تحلیل تماتیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سه تم اصلی در این پژوهش به دست آمد: الف) یاوری دانش بنیاد، ب) نظام تنظیم گری مشارکتی ج) بهره وری خردگرا از ظرفیت های جامعه. سپس بر اساس فرایند شبکه سازی تم ها، مدل مدیریت خدمات اجتماعی سازمانهای مردم نهاد کودکان کار طراحی گردید. در ادامه جهت اعتباربخشی، مدل به دست آمده با نظریه های مرتبط با حوزه های مدیریت سازمان های مردم نهاد، خدمات اجتماعی کودکان مورد تطبیق قرار گرفته و از این نظریات در تبیین مدل به دست آمده استفاده شده است. مطالعات بیشتری نیاز است تا بر چگونگی کاربرد این مدل در سازمانهای مردم نهاد فعال در بخش کودک کار تاکید شود.
    کلید واژگان: سازمان مردم نهاد, کودک کار, مدیریت خدمات اجتماعی, کودک محوری
    Parisa Pirkhandan *, Hamideh Adelyan Rasi
    None Governmental Organizations (NGOs) in child labour, work with an expanded vulnerable children group. This organizations play a vital role in optimal development and nurturing of child labour as well as in restoration and rehabilitation of them. This study aimed to design and provide a social service administration model to work with children labour. A qualitative study based on thematic analysis was used in this research. We used a semi-structured, in-depth interviews, focous groups and participant observation to gather the data.The participants in this study were (a) administers, experts or practitioners, and volunteers who were active in related to NGOs in Tehran (21 people) and (b) Children labour that were members of Tehran NGOs (9 children). A thematic analysis was used in this study and finally we reached to three main themes: (a) Knowledge based assisstance, (b) Participatory regulation system, and (c) Wisdom based utilization through community capacities. In conclusion, in line with related theories, we tried to see the relation between different themes in this study and present a social service administration model in working with child labour. We invite more research on how this social service administration model can be used in NGOs and working on children labour.
    Keywords: None Govermental Organizations (NGOs), Child labour, Social service administration, Child center
  • هادی لطفی*، کرم الله دانشفرد، مرتضی موسی خانی
    زمینه و هدف

    در دهه های اخیر سازمان های مردم نهاد به عنوان رکن سوم دموکراسی و نماینده جامعه مدنی از اهمیت زیادی برخوردار شده اند. هدف از این مقاله تحلیل نقش NGO ها در فرایند خط مشی گذاری عمومی در ایران و پنج کشور اروپایی و میزان حضورفرارسمی آنها در این فرایند است.

    روش

    این پژوهش با استراتژی کیفی به لحاظ هدف توصیفی، به لحاظ روش کتابخانه ای و مبتنی بر تحلیل اسناد و مدارک و با رویکرد تحقیقات توسعه ای انجام شده است. کشورهای انگلستان، مجارستان، استونی، کرواسی و رومانی برای انجام مطالعه تطبیقی با توجه به سابقه حضور و فعالیت سازمان های مردم نهاد انتخاب شد و مطالعات تفصیلی این کشورها با توجه به معیارهای زمینه و سابقه فعالیت این سازمان ها اسناد و خط مشی های پشتیبان فعالیت آنها، سازوکارهای نهادی و زمینه های مشارکت آنها در فرایند خط مشی گذاری عمومی انجام پذیرفت.

    یافته ها: 

    برخی از کشورهای مطالعه شده قوانین جامعی را برای پشتیبانی از فعالیت سازمان های مردم نهاد در پارلمان یا سطح هیات دولت تصویب کرده و ساختارها و کمیته های رسمی را برای حضور و مشورت با نهادهای مدنی تدارک دیده اند. ضمن اینکه با بهره گیری از ابزارهای فیزیکی و مجازی و فرایندهای رسمی ظرفیت هایی برای مشارکت سازمان های مردم نهاد در فرایند خط مشی گذاری از تحلیل مساله تا تدوین دستورکار و تدوین و تصویب خط مشی فراهم کرده اند.

    نتیجه گیری

    ایران کماکان از عدم وجود یک قانون جامع برای فعالیت سازمان های مردم نهاد رنج برده و ساختارهای خاصی برای جلب مشارکت این سازمان ها در فرایند خط مشی گذاری وجود ندارد.

    کلید واژگان: سازمان مردم نهاد, مشاوره عمومی, فرایند خط مشی گذاری, سازوکار نهادی
    Hadi Lotfi *, Caramullah Daneshfard, Morteza Mousakhani
    Background and Objectives

    In recent decades, Non Governmental Organizations have become increasingly important as the third pillar of democracy and civil society representative , and governments have tried to use the capacity of these organizations in public decision making and policy making. The purpose of this paper is to analyze the role of NGOs in the process of public policy making in Iran and the five European countries and their degree of participation in this process

    Method

    This research has been conducted with a qualitative strategy, descriptive by purpose and library by method, based on document analysis and with the development research approach. The countries of England, Hungary, Estonia, Croatia and Romania were selected to conduct a comparative study according to the history of the presence and activities of NGOs, and detailed studies of these countries, according to the criteria of the context of activity of these organizations ,supportive documents and policies, institutional mechanisms, and the fields of their participation in the public policy making were carried out

    Findings

    Some countries have adopted comprehensive laws in the parliament or the government to support the activities of NGOs, and have provided formal structures and committees for consultation with civil institutions. In addition, by using physical and virtual tools and formal processes, capacities for the participation of NGOs in the process of policy making from problem analysis to the formulation of the agenda and the formulation and approval of the policy have been provided..

    Keywords: NGO, Public Consultation, Public Policy making Process, Institutional Mechanism
  • مسعود سلیانی، منصور وثوقی
    هدف پژوهش، تحلیل وضع موجود استفاده از ظرفیت سازمان های مردم نهاد کشور در نظارت بر عملکرد دولت و بیان استراتژی های بهبود است. این تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی است. به منظور انجام تحقیق، از پرسشنامه محقق ساخته ای استفاده شده است که شامل گویه های مربوط به عوامل درونی و بیرونی (مشتمل بر 21 سوال رتبه بندی شده در زمینه قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها) است. روایی پرسشنامه مورد نظر از تکنیک دلفی و توسط تعدادی از اساتید و کارشناسان و پایایی آن از روش آلفای کرونباخ (0/887 = α) تایید شده است. نمونه آماری پژوهش 347 سازمان مردم نهاد بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ماتریس ارزیابی درونی و بیرونی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که وضعیت موجود استفاده از ظرفیت سازمان های مردم نهاد کشور در نظارت بر عملکرد دولت دارای 7 قوت، 13 ضعف، 7 فرصت و 9 تهدید عمده است. همچنین با بررسی موقعیت استراتژیک سازمان های مردم نهاد، مشخص شد این سازمان ها بر روی محور مختصات SWOT از لحاظ عوامل درونی در ناحیه ضعف ها و از لحاظ عوامل بیرونی سازمان در ناحیه تهدیدها قرار دارد. بر این اساس استراتژی های «تدافعی» برای توسعه سازمان های مردم نهاد توصیه شده است. بنابراین، به منظور به حداقل رساندن نقاط ضعف درونی و کاهش آثار تهدیدات بیرونی، بهره گیری از فرصت ها و قوت های شناسایی شده می تواند به انجام رسالت و وظایف آن کمک کند.
    کلید واژگان: استراتژی, سازمان مردم نهاد, دولت, نظارت
    Masoud Saliani, Mansour Vosoughi
    The purpose of this study is to analyze the status quo using the capacity of None governmental organization in monitoring government performance and providing improvement strategies.This research is descriptive and of a survey type.To do this research, a researcher-made questionnaire has been used which includes elements related to internal and external factors (including 21 questions in terms of strengths, weaknesses, opportunities and threats).Validity of the questionnaire was evaluated by Delphi technique and by a number of professors and expert experts, and its reliability was confirmed by Cronbach's alpha (a=0/887).The sample of the research was 347 NGOs.The internal and external evaluation matrix was used to analyze the data.The results of the research indicate that the current state of use of the capacity of None governmental organization in monitoring government performance has 7 strengths, 13 weaknesses, 7 opportunities and 9 major threats.Also, by examining the strategic position of NGOs, it was found that these organizations are focused on the coordinates of whistle in terms of internal factors in the area of weaknesses and in terms of the external factors of the organization in the area of threats.Accordingly, "defensive" strategies are recommended for the development of NGOs.Therefore, in order to minimize internal weaknesses and reduce the effects of external threats, taking advantage of the opportunities and strengths identified can help to fulfill its mission and duties.
    Keywords: strategy, NGOs, government, monitor
  • علیرضا شیروانی*، حجت الله فرزانه
    مقاله ی حاضر با هدف بررسی نقش سازمان های مردم نهاد در ارتقاء احساس امنیت اجتماعی مردم در شهر اصفهان تدوین شده است. این پژوهش برخی ابعاد و مولفه های احساس امنیت (احساس امنیت مالی، احساس امنیت جانی، احساس امنیت اجتماعی) را که صاحب نظران جامعه شناسی، روان شناسی بدان توجه داشته اند، با تاکید بر اندیشه های نظریه پردازان کلاسیک و مدرن مورد بحث و بررسی قرار داده است. در این تحقیق متغیرهای پایگاه اجتماعی اقتصادی، مسوولیت پذیری اجتماعی، آگاهی اجتماعی و سرمایه ی اجتماعی و مدت عضویت در سازمان های مردم نهاد به عنوان متغیر مستقل و احساس امنیت اجتماعی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایش است و از شیوه ی نمونه گیری سهمیه ای استفاده شده است. جامعه ی آماری، کلیه ی سازمان های مردم نهاد فعال و در دسترس در شهر اصفهان بوده است که تعداد آن ها 30 سازمان می باشد و جمعا حدود 24240 نفر عضو در آن وجود دارد که به عنوان جامعه ی آماری تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد احساس امنیت رابطه ی مثبتی با سرمایه ی اجتماعی، آگاهی اجتماعی و پایگاه اجتماعی دارد. اما ارتباط معناداری بین احساس امنیت با مسوولیت پذیری اجتماعی، مدت عضویت در سازمان های مردم نهاد و نوع فعالیت سازمان و سن مشاهده نگردید. همچنین آزمون تحلیل واریانس نشان داده است که حداقل اختلاف میانگین احساس امنیت در بین افراد با تحصیلات متفاوت و جنسیت متفاوت معنا دار است. با توجه به تحلیل رگرسیونی چند متغیره می توان نتیجه گرفت که بین احساس امنیت و متغیرهای چندگانه ی سرمایه ی اجتماعی، آگاهی اجتماعی، پایگاه اجتماعی و مسوولیت اجتماعی رابطه وجود دارد و از بین متغیرهای چندگانه ی ذکر شده همچنین سرمایه ی اجتماعی بیش ترین اثر را در تبیین احساس امنیت داشته است و متغیر آگاهی اجتماعی کم ترین اثر را در بین متغیرهای مستقل در تبیین احساس امنیت داشته است.
    کلید واژگان: سازمان مردم نهاد, امنیت, احساس امنیت, آگاهی اجتماعی, سرمایه ی اجتماعی, مسوولیت اجتماعی, پایگاه اقتصادی- اجتماعی
  • یعقوب احمدی *، امید محمدی، محمد خالدیان
    زمینه و هدف
    مشارکت به عنوان یکی از اساسی ترین شکل های روابط اجتماعی به مثابه موضوعی در جامعه شناسی معاصر تلقی می شود. مشارکت اجتماعی فرآیندی است که از طریق آن اجتماع، جماعت یا گروه ها به هم می پیوندند تا عملکرد مورد انتظار یا مورد نیاز را به اجراء درآورند. نیروی انتظامی در راستای اتخاذ نوعی سیاست مشارکتی در امر کنترل جرایم و برقراری نظم و امنیت اجتماعی به همکاری و مشارکت همه جانبه مردم نیاز دارد، بنابراین می بایست تعامل و همکاری خود را با گروه های مختلف اجتماعی بیش از پیش توسعه دهد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی شیوه های اجتماعی موثر بر میزان مشارکت و همکاری مردم با پلیس شهرستان سنندج می باشد.
    روش شناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و با استفاده از تکنیک پیمایش و از طریق ابزار پرسشنامه (محقق ساخته) انجام پذیرفته است. جامعه آماری شامل شهروندان شهرستان سنندج در گروه های سنی (45-20 ساله) می باشد و حجم نمونه شامل 384 نفر بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای به آنها مراجعه شده است. از اعتبار صوری و ملاکی برای روایی و آلفای کرونباخ برای پایایی ابزار استفاده شده است.
    یافته ها و
    نتایج
    یافته های تحقیق حاکی از وجود سطح نسبتا پایین مشارکت و همکاری مردم با پلیس در شهر سنندج می باشد. براساس یافته های پژوهش رابطه معناداری بین سرمایه اجتماعی، فرهنگ عمومی، تعامل پلیس، سازمان مردم نهاد، پلیس جامعه محور، آموزش همگانی، عام گرایی و خاص گرایی، آموزش کارکنان و فرهنگ سازمانی وجود دارد. بیشترین تاثیر بر متغیر وابسته(مشارکت) مربوط به متغیر سازمان های مردم نهاد می باشد.
    کلید واژگان: مشارکت, سرمایه اجتماعی, سازمان مردم نهاد, فرهنگ سازمانی, فرهنگ عمومی
    Yaghoub Ahmadi *, Omid Mohammadi, Mohammad Khaledian
    Background And Objectives
    Collaboration is regarded as one of the most basic forms of social relations which are also a key subject in the contemporary sociology. Social collaborator is a process through which communities and group get together so as to execute the expected performance. In line with adopting a kind of collaborative policy in controlling crimes and establishing social order and security, police need popular collaboration and participation. Thus, they need to expand their own interaction and collaboration with various social groups. This article is aimed to evaluate social manners affecting level of people's collaboration with police in the city of Sanandaj.
    Methodology
    This research is descriptive-correlational and was performed by using surveys. The tools was a researcher made questionnaire. The statistical population of the study consisted of citizens in the city of Sanandaj in age groups of 20-45 and the sample size was 384 people who were selected via multi-stage cluster sampling method. Nominal and criteria validity were used for the validity estimate and Cronbach's alpha was employed for reliability estimate.
    Findings: Research findings suggested a relatively low collaborator level between people and police in the said city. As per the findings, there is a significant relationship between social capital, public culture, police interaction, NGOs, community-oriented policing, universal training, training of staffs and organizational culture. The highest effects on the deponent variable (collaboration) related to the variable of NGOs.
    Keywords: collaboration, Social Capital, NGOs, organizational culture, public culture
  • علیرضا جزینی*، منصور تقوی، غلامعلی مالداری
    زمینه و هدف

    سازمان های مردم نهاد به عنوان نهادهای مستقل و بدون وابستگی به دولت، ایفای نقش می کنند و به صورت داوطلبانه و برای مقاصد غیرانتفاعی و غیرسیاسی به وجود می آیند، و در عرصه مبارزه با مواد مخدر به ویژه در راستای کاهش تقاضا موثر ظاهرشده اند. لذا هدف اصلی این پژوهش نحوه بهبود عملکرد سازمان های مردم نهاد در مبارزه با مواد مخدر(مورد مطالعه: شهر مشهد مقدس) است .

    روش

    پژوهش حاضر ازنظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی است همچنین ازنظر ماهیت و رویکرد تحقیقاتی از نوع توصیفی-پیمایشی می باشد و جامعه آماری آن را خبرگان مبارزه با مواد مخدر، مدیران سازمان های مردم نهاد در شهر مشهد فعال، که تعداد کل آن ها 107 نفر می باشند، تشکیل می دهند که به منظور افزایش اعتبار درونی تحقیق نمونه آماری با جامعه آماری برابر (سرشماری) است.

    یافته ها

    یافته های تحقیق نشان داد که مولفه درمان و کاهش آسیب، صیانت و توانمندسازی و پیشگیری به عنوان مولفه های کاهش تقاضا در سطح مطلوبی می باشند و همکاری سازمان های مردم نهاد با سازمان ها و جمعیت هایی که در زمینه فعالیت درمانی و پیشگیری اجتماعی فعالیت دارند می توانند مفید واقع شوند.

    نتایج

    نتایج نشان داد مهم ترین عامل در عملکرد سازمان های مردم نهاد، پیشگیری، درمان و کاهش آسیب، صیانت و توانمندسازی است که نیروی انتظامی می تواند از این فرایند در مبارزه با مواد مخدر بهره ببرد.

    کلید واژگان: مبارزه با مواد مخدر, سازمان مردم نهاد, پیشگیری, درمان و کاهش آسیب, صیانت و توانمندسازی, حمایت اجتماعی
    Alireza Jazini*, Mansour Taghavi, Gholamali Maldari
    Background and Objective

    NGOs play role as independent entities which do not rely on government; and they are voluntarily established for non-profit and non-political purposes. Nowadays, they have been so effective in combating drugs and diminishing demand for drugs. Hence, the major objective of this research is manner of improvement of NGOs performance in combating with drugs (Case study: Holy city of Mashad).

    Methodology

    The present research, in terms of the objective, is of applied type; and in terms of nature and approach is of descriptive-survey type. including the antidrug experts and managers of NGOs active in Mashad. In order to enhance the internal credit of research, statistical sample is equal statistical population (head count).

    Findings

    The research findings indicated that the constituent of treatment and damage reduction, safeguarding, empowerment, and prevention as constituents of demand reduction are at a desirable level, and cooperation of NGOs with organizations and entities which are active in treatment activities, and social prevention could be very useful.

    Results

    The results indicated that the most important factor contributing to the performance of NGOs are prevention, treatment, damage reduction, safeguarding and empowerment. Police forces could use this process in combating drugs.

    Keywords: Combating drugs NGOs prevention treatment, damage reduction safeguarding, empowerment social support
  • مرضیه براری، مرضیه مطهری اصل، سید جمال رضوی خراسانی
    این مقاله برگرفته از نتایج یک پژوهش تجربی در باب تاثیر سازمان های مردم نهاد (NGO) با تاکید بر فعالیت آنها در زمینه توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در شهر تهران است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر عضویت در سازمان های مردم نهاد بر پایگاه اجتماعی- اقتصادی زنان سرپرست خانوار در شهر تهران است که با بررسی تفاوت میانگین دسترسی به منابع رفاهی، مهارت-های حرفه ای، حمایت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، رضایت از زندگی، قدرت کنترل و تصمیم گیری و نگرش نسبت به توانایی ها و شایستگی های خود، در بین دو گروه از زنان مورد سنجش قرار گرفت. روش پژوهش پیمایش واز ابزار پرسشنامه جهت جمع آوری اطلاعات استفاده گردید. نمونه آماری 384 نفر محاسبه گردیده است که از روش نمونه گیری خوشه اییک مرحله ای انتخاب شده اند. نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها وآزمون فرضیات با استفاده از آزمون خی دو و آزمونu یا من ویتنی نشان می دهد که زنان عضو در سازمان های مردم نهاد بطور معناداری از پایگاه اجتماعی- اقتصادی بالاتر، دسترسی به امکانات رفاهی بیشتر، رضایت از زندگی بیشتر و بهبود نگرش نسبت به توانایی ها و شایستگی-های خود برخوردار بوده اند در مقابل، در ابعاد دیگری نظیر مهارت های حرفه ای، حمایت اجتماعی، اعتماداجتماعی، قدرت کنترل و تصمیم گیری تفاوت معنادار آماری بین دو گروه از زنان وجود نداشت.
    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, شبکه اجتماعی, سرمایه اجتماعی و جنسیت, توانمندسازی, سازمان مردم نهاد
    M. Barary, M. Motahari Asl, J. Razavy Khorasani
    This paper is based on an experimental study exploring the effect of Non- Governmental Organizations (NGO) in empowering women heading households in Tehran. The main purpose of this research was to investigate the effect of NGO membership on the socio-economic status of women heading households in Tehran city through examining the mean differences of two groups of women’s access to welfare resources, professional skills, social support, social trust, life satisfaction, power of control and making decision, attitudes toward one’s abilities and merits. A use was made of a questionnaire in this survey study. A total of 384 respondents was sampled using cluster sampling method. Data were analyzed through utilizing Chi square and Mann-Whitney U test. The results revealed that women NGO members had a significantly higher socio-economic status, more access to welfare resources, more life satisfaction, and a better attitude toward their abilities and merits. However there were no other significant differences as regards professional skills, social support, social trust, life satisfaction, power of control and making decision between the study groups.
    Keywords: Social capital, Social network, Social capital, gender, Women's empowerment, Non Governmental Organizations
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال