جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "behavioral patterns" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «behavioral patterns» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
متولدان 1374 تا 1391 خورشیدی، به عنوان «بومیان دیجیتال» یا «نسل زد» (Z generation) شناخته می شوند؛ نسلی که از ابتدای تولد، با اینترنت و رسانه های اجتماعی همزیستی داشته اند و ازاین رو، انتظار می رود که الگوهای رفتاری آنان با نسل های پیشینشان متفاوت باشد. در پژوهش حاضر، با استخراج و داده کاوی کلان داده های حاصل از به کارگیری روش سما (Semma)، اطلاعات مربوط به رفتار نسل «بومیان دیجیتال» ایرانی در اینستاگرام که یکی از محبوب ترین شبکه های اجتماعی ایران به شمار می رود، بررسی شده است. با استفاده از نمونه گیری در دسترس، تعداد 534 کاربر انتخاب شده اند و کلان داده های مربوط به فعالیت های آنان، در بازه زمانی یک ماهه از طریق ای پی آی های (Application Programming Interface) باز اینستاگرام استخراج و تحلیل شده است. نتایج به دست آمده، ضمن تایید مفهوم «بومیان دیجیتال» و فناوری آگاهان، نشان می دهد که کاربران این نسل، از تک تصویر بیش از اشکال دیگری مانند کلیپ و آلبوم تصاویر استفاده می کنند و رفتارهای کامنت گذاری و لایک آنان نیز از الگوهای مشخصی تبعیت می کند. به همراه این نتایج که برای کمک به سیاستگذاران، مدیران فرهنگی، کارآفرینان رسانه ای و طراحان اپلیکیشن ها ارایه شده است، نظریه ای پیشنهادی به نام انجماد کاربردی نیز مطرح می شود که می تواند در پژوهش های آتی مورد آزمون قرار گیرد.کلید واژگان: بومیان دیجیتال, اینستاگرام, الگوهای رفتاری, کلان داده ها, شبکه اجتماعی, داده کاویThe generation born from 1995 to 2012 is known as "digital natives" or "Z generation." A generation coexisted with the Internet and social media since birth, so their behavioral patterns are expected to be different from those of previous generations. In this research, data on the Iranian "digital natives" on Instagram, which is considered one of the most popular social networks in Iran, was examined through extracting big data using the SEMMA method. 534 users were selected using the available sampling, and their activities were extracted and analyzed over one month through Application Programming Interface. The results showed that this generation uses single images more than other forms, such as video clips and albums. Their commenting and liking behaviors follow specific patterns. Along with the results provided to help policymakers, cultural managers, media entrepreneurs, and app designers, there is a proposed theory called Functional Freezing that can be tested in future research.Keywords: Digital Natives, Instagram, Behavioral Patterns, Big Data, Social Network, Data Mining
-
فصلنامه رفاه اجتماعی، پیاپی 74 (پاییز 1398)، صص 369 -418مقدمه
دستاورد های مورد انتظار از برنامه ریزی شهری در ایران، به رغم سابقه طولانی آن، تحقق نیافته و بازتاب رفاهی آن در زندگی شهروندان مشهود نیست؛ حتی جدیدترین روش های برنامه ریزی شهری که اغلب بر الگوهای مشارکتی نیز مبتنی هستند، پاسخگوی نیاز شهروندان نبوده است. عدم تحقق این برنامه ها متاثر از عوامل متعددی است که مشارکت گریزی ناشی از الگوهای رفتاری شهروندان، از جمله موانع مهم آن تلقی می شود. هدف پژوهش، شناسایی موانع اجتماعی- رفتاری عدم استقبال ساکنان شهرها از رویکردهای مشارکتی، با تاکید بر محله تاریخی بلاغی قزوین است.
روشپارادایم این پژوهش تفسیرگرایی است؛ این گونه از شناخت شناسی نیازمند فنون «کیفی» در فرایند پژوهش است تا مفاهیم مورد بررسی که عمدتا ماهیت ذهنی دارند، به نحو مناسب تری مورد سنجش قرار گیرند؛ لذا تکنیک مورد استفاده در گردآوری داده ها از طریق «مصاحبه عمیق» با ساکنان محله بلاغی قزوین بوده است.
یافته هااین پژوهش منجر به تولید فهرستی شامل حدودا 70 مانع در مسیر مشارکت در یک دسته بندی 14 گانه، برخاسته از الگوهای رفتاری شهروندان با ریشه های عمدتا فرهنگی- تاریخی شده است. همچنین در یک بررسی تطبیقی، مشخص شد که استفاده از الگوی برنامه ریزی محله ای دارایی محور در پروژه محله یاری ایران (میا)، به شرط فراهم کردن زیرساخت ها، می تواند حدود 35 تا 40 درصد از موانع مشارکت ناشی از الگوهای رفتاری ساکنان محله بلاغی را حذف کند.
بحثبازنگری و مناسب سازی فرایند برنامه ریزی مشارکت مبنا، از طریق ارتقای شناخت نسبت به وضعیت موجود جامعه شهری ایران و با در نظر داشتن الگوهای رفتاری شهروندان امری ضروری است؛ رفتارهایی که عمدتا ماهیت واکنشی دارد و در ساختاری پیچیده و آمیخته با سیاست های حاکمیت، نیازمند ریشه یابی و تدوین الگوهای برنامه ریزی مناسب است. تجربه نشان داده است استفاده از مدل های مشارکت مبنا به تقلید از جوامع غربی، نمی تواند پاسخگوی امر مشارکت در برنامه های توسعه شهری ایران باشد.
کلید واژگان: مشارکت شهروندان, موانع مشارکت, الگوهای رفتاری, برنامه ریزی محله ای, قزوینIntroductionurban planning expected achievements in Iran, despite its long history, have not been satisfactory & they have not been able to materialize the welfare promised. even the most recent urban planning methods, often based on collaborative patterns, have not responded to the needs of citizens. Failure to implement these programs is affected by several factors. Lack of participation due to behavioral patterns of citizens is considered as an important obstacle. Thus the purpose of the present paper which is based upon a field study, is to identify socio-behavioral barriers that have caused urban residents to be reluctant to participate in collaborative approaches; the case study is a historical neighborhood in Qazvin city named Bolaghi.
MethodThe paradigm of the study is interpretational; this kind of epistemology requires "qualitative" techniques in order to measure effectively those barriers mentioned above. Therefore, the technique used to collect data through "in-depth interviews" with the residents of the Bolaghi neighborhood.
FindingsThe study led to the production of a list of about 70 types of barriers to participation in 14 categories, originating from the behavioral patterns of citizens with in a largely cultural-historical context. Also, in a comparative study, it was found that the use of an asset based community development (ABCD) model could eliminate about 35 to 40 percent of citizens' behavioral barriers and to elevate residents’ participation.
DiscussionThe review and alignment of the participatory planning process is essential by improving the understanding of the existing situation in the urban community of Iran and considering the behavior patterns of the citizens. Behaviors that are mostly reactive and in a complex structure combined with governance policies. Therefore, it is important to formulate appropriate planning patterns. As experience has shown, the use of participatory models solely based upon Western experiences will not be fruitful taking Iranian context into consideration.
Keywords: citizens participation, participation obstacles, behavioral patterns, community planning, Qazvin -
امروزه مفهوم سبک زندگی به عنوان بیان روش زندگی مردم و الگوهای فرهنگی و رفتاری آحاد جامعه از مفاهیم اساسی علوم انسانی به ویژه روانشناسی و علوم اجتماعی به شمار می آید. از سوی دیگر، دینداری به عنوان مجموعه ی شناخت ها، عقاید، اخلاقیات و احکام دینی و تمایلات نسبتا پایدار و مثبت نسبت به دین با کارکردهای عمده ی حیات بخشی، انضباط بخشی، خوشبختی و انسجام بخشی عامل بسیار نیرومندی در تعیین نوع سبک زندگی مورد توجه صاحب نظران قرار گرفته است. بر این مبنا، در این مقاله، رابطه ی بین میزان دینداری و سبک زندگی مورد مطالعه قرار گرفته است. در واقع، هدف اساسی این مطالعه تبیین رابطه و چگونگی تعامل و پیوند دو متغیر دینداری و سبک زندگی افراد در جامعه آماری مورد مطالعه می باشد.
این تحقیق از نوع مطالعه پیمایشی (Survey study) بوده و داده های تحقیق با استفاده از تکنیک پرسشنامه توام با مصاحبه جمع آوری گردیده است. اعتبار و روایی مقیاس های اصلی پژوهش شامل میزان دینداری و سبک زندگی افراد با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تایید قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه شهروندان شهر کاشان در نیمه اول سال 1390 می باشد که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 640 نفر به عنوان نمونه تعیین و با استفاده از روش سهمیه ای تصادفی انتخاب و بررسی شده اند. یافته های تحقیق رابطه بین میزان دینداری و هر یک از ابعاد سبک زندگی و نوع سبک زندگی پاسخگویان را نشان می دهد. در مجموع، نتایج فعالیت آماری مربوطه با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن (0/312= rs) رابطه معنی دار دو متغیر میزان دینداری و نوع سبک زندگی افراد در سطح اطمینان 99 درصد را مورد تایید قرار داده است. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیونی به روش گام به گام، اثرات بعد اعتقادی و بعد آگاهی دینداری به ترتیب با 29 و 28 درصد بر سبک زندگی شهروندان را نشان می دهد.
کلید واژگان: سبک زندگی, میزان دینداری, مصرف گرایی, الگوهای رفتاری, اعتقاد دینیThe concept of lifestyle, as a means of explaining the people’s way of living as well as cultural and behavioral patterns of society, is considered as one of the fundamental notions in human sciences, especially psychology and social sciences. On the other hand, religiousness is regarded as a set of cognitions, beliefs, moralities, and religious rules, commitment to which gives people life, discipline, prosperity, and integrity. It is defined by the scholars as a very strong factor in determining the type of lifestyle. On this basis, the present research aims to study the relationship between religiousness and lifestyle. The main objective of the study, in fact, is to explain the way the two variables of religiousness and lifestyle interact in the statistical population of the research. This was a survey study, and the data was collected using a questionnaireinterview technique. Validity and reliability of the main research scales, i.e. religiousness and lifestyle, were confirmed by Cronbach’s alpha coefficient. The statistical population included all the residents of Kashan city in the first half of the year 2011. Based onCochran's sample size formula and using Quota sampling method, 640 subjects were selected. The results were indicative of a significant relationship between the extent of religiousness and all aspects of lifestyle among the respondents. The results of Spearman’s correlation coefficient also showed that there was a significant relationship of 99% confidence between the two variables (rs=0.312). Moreover, the results of the stepwise step-wise regression analysis indicated that the aspects of belief and religious awareness affected the residents’ lifestyle by 29% and 28% respectively.Keywords: Lifestyle, Religiousness, Consumerism, Behavioral Patterns, Religious Belief -
مفهوم سبک زندگی از جمله مفاهیم علوم اجتماعی است که اخیرا بسیار مورد توجه قرار گرفته است. اما کاربردهای متفاوت و بعضا متعارض، آن را مفهومی مبهم و از دیدگاه پاره ای محققان غیر قابل استفاده ساخته است. در مقاله حاضر، در ابتدا به ارایه تبیینی واژه شناسنامه از این مفهوم، پرداخته شده و سپس به بررسی ابعاد مفهومی آن در حوزه علوم اجتماعی پرداخته شده است. این مفهوم، با سایر مفاهیم در حوزه علوم اجتماعی، از جمله مفهوم «ذائقه» دارای ارتباط و پیوند وثیقی است. در این مقاله، کوشیده ایم، با بررسی و مقایسه نظرات جامعه شناسان کلاسیک و مدرن به تبیین ابعاد مفهومی و مولفه های «سبک زندگی» بپردازیم.
کلید واژگان: سبک زندگی, سلیقه, الگوهای رفتاری, سبک, مولفه های سبک زندگیConcept of life style is one in social sciences which has drawn a great deal attention. But its various and relatively paradoxical use have made it ambiguous, and in the eyes of some researchers, futile. Here, first the article prodives an loxicological explanation from the concept and then addresses its conceptaul aspects. This concep is strongly interrlated with other concepts as “taste” in social sciences, what the article pursue is to explain the conceptual aspects and elements of “life style” by contrasting between calssic and modern related theories.
Keywords: Behavioral Patterns, Dimensions of the Lifestyle, Style, Lifestyle, Taste
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.