جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "jung" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «jung» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
تاثیر فرآیندهای روانی هنرمند، طی خلق اثر، مبرهن است. در این ملجاء، کارل گوستاو یونگ، روان کاو سوئیسی با مطالعه بر رویاها و اسطوره ها، به الگوهای تکرار شونده ای در کردوکارهای روان انسان دست یافت که طی تاریخ، به کرات برآفرینه های بشر، تجلی یافته اند. بسط این اندیشه منجربه شکل گیری رویکرد خوانش کهن الگویی شد که در تکوین الگویی ساختاری در پژوهش های علوم انسانی نتیجه بخش بوده است. در این نگرش نهاد اثر، به مثابه روان آفریننده آن در نظر گرفته می شود و استعارات موجود، مبتنی بر کهن الگوهای مشخصی تفسیر می گردند. در میان اقسام هنر، معماری، علاوه بر سویه مادی، مشحون ایده هایی فراکالبدی و دربردارنده جنبه هایی غنی از فرهنگ و باورهای این بوم است که مجال تامل بر تجلیات ناخودآگاه جمعی را فراهم می آورد. این پژوهش با هدف درک درون مایه های کهن الگوهای خویشتن و فرآیند فردانیت، در نظریات یونگ و یافتن مفاهیم مشترک میان آنها و معماری خانه های سنتی فلات مرکزی ایران و گسترش مرزهای دانش میان رشته ای تدوین گشته است. پرسش های پژوهش چنین تبیین می گردند: درون مایه های مترتب بر کهن الگوهای خویشتن و فرآیند فردانیت در خانه های سنتی فلات مرکزی ایران کدامند؟ این کهن الگوها با کدام اصول معماری خانه های سنتی فلات مرکزی ایران تطابق دارند؟ روش غالب پژوهش، تحلیل محتوای کیفی، با تعامل رویکردهای استقرایی_قیاسی و نگرش پدیدارشناسی است. پایایی پژوهش در بخش کمی، با اعمال ضریب آلفای کرونباخ، در نرم افزار Spss تعیین می گردد. نتایج نشان می دهند، درون مایه هایی چون «مرکزیت»، «همنشینی تضادها»، «درون گرایی»، «هندسه ماندالایی»، «سلسله مراتب» و «وحدت» در کهن الگوهای خویشتن و فرآیند فردانیت با برخی اصول معماری خانه های سنتی قاجاری در فلات مرکزی ایران متناظر بوده و بر اجزای خانه ها فرافکنی شده اند.
کلید واژگان: کهن الگو, یونگ, خویشتن, فرآیند فردانیت, خانه های سنتی فلات مرکزی ایرانThe influence of the mental processes of the artist during the creation of the artwork is obvious. In this regard, Carl Gustav Jung, the psychoanalyst, found ancient patterns in the human collective psyche, by studying dreams and myths, which have been manifested many times in human creations throughout the history. The expansion of this idea led to the creation of archetypal approach that has been effective in humanities and art researches. In this attitude, the artwork is considered as psycho of its creator, and the metaphors inside it are interpreted based on specific archetypes. Among the different types of art, architecture and in this research, "the architecture of the traditional houses of the central plateau of Iran during the Qajar era", has trans-physical ideas in addition to the material side. The traditional architecture of Iran has been various and rich aspects of the culture and beliefs, therefore provides an opportunity to reflect on the manifestations of collective unconscious. This research has sought to understand the implicit concepts and common themes between two archetypes of the Self and the Individualization Process, in Jung's theories and the traditional houses of the central plateau of Iran during the Qajar era. the research questions are explained as follows: What are the themes related to archetypes of the self and and the Individualization Process in the traditional houses of the central plateau of Iran? On which components of the traditional houses, the archetypes of the Self and and the Individualization Process have been manifested? The research method is qualitative content analysis with the interaction of inductive and comparative approaches with phenomenology attitude. The reliability of the research in the quantitative part is determined by applying Cronbach's alpha coefficient in Spss software. The single-sample T-test confirms the research hypotheses. The results of the research show that the common themes such as "centrality", "coexistence of opposites", "introversion", "Mandala geometry", "hierarchy" and "unity" between the archetypes of the self and the individualization process in Jung's theory and the architectural principles and components of the traditional houses of the central plateau of Iran during the Qajar era.
Keywords: Archetype, Jung, Self, Individualization Process, Traditional Houses Of The Central Plateau Of Iran -
مقاله حاضر در تلاش است که با تحلیل رمان «این سگ می خواهد رکسانا را بخورد» به عنوان نمونه ای از رمان های سیال ذهن ایرانی دهه نود، به تبیین این مساله بپردازد که چگونه کهن الگوها می توانند روابط اجتماعی را از پیش تعیین کنند؟ و چگونه می توان با شناخت کهن الگوها در راستای ارتباط فرد با خود، روابط اجتماعی را بهبود بخشد؟ بر این اساس، با کاربست نظریات یونگ و بهره گیری از روش نقد کهن الگویی، کهن الگوهای آنیما و آنیموس، نقاب، سایه، خود، رنگ، نماها و اعداد در راوی رمان تحلیل شده است. داستان با سقوط آنیمای روای (کاوه) اتفاق می افتد و در ادامه آنیمای خود را نه در رکسانا (همسرش) بلکه در سایه رکسانا (راحله) جستجو می کند، در خلال داستان با اعترافات خود، نقاب از صورت افتاده می شود، با سایه اش (مهران بنگی) مواجه می شود. سقوط رکسانا منجر به آشکار شدن سایه کاوه می شود. در واقع، کشف آنیموس رکسانا در سایه کاوه (مهران بنگی) و آنیمای کاوه در راحله (سایه رکسانا) منجر به خودآگاهی کاوه می شود. جسدی که از رکسانا برجای می ماند توسط سگ (سایه راحله) مورد حمله قرار می گیرد. کشف سایه راحله توسط کاوه، او را در توقف زمان (تنهایی به مثابه سقوط) رها می کند. . راوی به عنوان بازنمایی از تجربه جامعه، با شناخت ناخودآگاه جمعی خود (منطقه ناشناخته شخصیت)، ارتباط با خود که سنگ بنای ارتباط اجتماعی است را از طریق خودگشودگی و گسترش منطقه گشوده شخصیت بهبود می بخشد و می تواند تعاملات اجتماعی مطلوب تری را با دیگری تجربه کند.
کلید واژگان: نقد کهن الگویی, روابط اجتماعی, رمان, سیال ذهن, یونگThe present article tries to explain the relationship between concepts and social relations in Iranian society with Jung's psychological concepts and Jung archetypes by analyzing the novel "This Dog Wants to Eat Roxana" as a representation of social experience? Accordingly, using a conceptual model influenced by Jung's theories and using the method of psychoanalytic critique, archetypes; The self, the anima and the animus, the mask, the shadow, the numbers, the color, the wise old man and finally the individual unconscious are analyzed in the characters of the novel. Roxana falls with Kaveh arguing over her shirt. A shirt that represents the archetype of the mask and the mother. Kaveh is looking for her mother's arms, which she was deprived of when she was 3 years old, in this shirt. Kaveh who is looking for his anime not in Roxana (his wife) but in his mistress (Rahela). During the story, he removes the mask from his self-awareness, which begins with Roxana's fall, and faces his shadow (Mehran Bangi). The fall of Roxana leads to the revelation of Kaveh's shadow. In fact, Roxana's emotional relationship with Kaveh (Mehran Bangi) and Kaveh and Rahela (betrayal) lead to her downfall and death. A body left by Roxana who is attacked by a dog (Rahela's shadow). Raheleh's shadow is Kaye Kaveh's accomplice in Roxana's fall as a traitor. It is through the acceptance of these patterns that the individual subconscious and ultimately the pattern of social relations is manifested in Kaveh's social life.
Keywords: Archetypal Criticism, Social Relations, Novel, Fluid Of Mind, Jung -
روند رو به گسترش راهپیمایی اربعین از ابعاد گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مدیریتی، قابل تحلیل و بررسی است. در این پژوهش تلاش می شود این آیین مهم که طی دهه گذشته به صورت سالیانه تکرار شده و جهانی شده است با رویکرد روان شناختی تحلیل شود. چارچوب نظری پژوهش برگرفته از الگوی یونگ درباره کهن الگوها است که بعدها توسط اندیشمندان مدیریت در بررسی نشان های موفق تجاری موردتوجه قرار گرفت. هدف ما تعیین شخصیتی برای مراسم راهپیمایی اربعین است، با الگوگیری از شخصیت افراد سازنده این مراسم که همان امام حسین و یارانش می باشد و بر اساس کهن الگوهای یونگ ، کهن الگوهایی که فراملیتی بوده و در جوامع گوناگون به نحوی مشابه درک شده و اثر می گذارند. روش پژوهش مصاحبه عمیق و مطالعه اسنادی است و نتایج حاصل از مصاحبه ها با روش تحلیل محتوای قیاسی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نوآوری این پژوهش در به کارگیری چارچوب یونگ در موضوعی فراتر از نشان تجاری یعنی در یک آیین، آن هم از نوع مذهبی و خودجوش است. بدین ترتیب در صورت کشف کهن الگوهای موثر بر اشاعه این آیین، می توان این کهن الگوها را در دیگر آیین های مذهبی به کار گرفته و در گسترش و اشاعه آن ها از این کهن الگوها بهره گرفت.
کلید واژگان: آیین پیاده روی اربعین, کهن الگو, نظریه یونگThe growing trend of the Arbaeen March can be analyzed from various cultural , social , political , economic and managerial dimensions. In this research , an attempt is made to analyze this important ritual, which has been repeated and globalized over the past decade, with a psycho - cognitive-managerial approach .The theoretical framework of the research is taken from Jung's model of archetypes, which was later considered by management thinkers in the study of successful trademarks. Our goal is to determine the personality for the Arbaeen procession, by modeling the personality of the creators of this ceremony, which is Imam Hussein and his companions, and based on Jung's archetypes, archetypes that are transnational and are similarly perceived and influenced in different societies .The research method is an in - depth interview and documentary study , and the results of the interviews will be examined using deductive content analysis. The research's innovation in using the Jung framework in a subject beyond the trademark, that is, in a religion, is also religious and spontaneous .Thus , if the archetypes that influence the spread of this religion are discovered, these archetypes can be used in other religious rites and these archetypes can be used in their expansion and dissemination.
Keywords: Jung', s Theory, Archetype, Arbaeen Walk -
مقاله حاضر در تلاش است که با تحلیل مقایسه ای دو رمان سیال ذهن ایرانی «این سگ می خواهد رکسانا را بخورد» و «احتمالا گم شده ام» به عنوان بازنمایی از تجربه اجتماعی، به تبیین این مساله بپردازد که کهن الگوهای یونگ چه نقشی در شکل گیری روابط اجتماعی دارد؟ بر این اساس، با کاربست نظریات یونگ و بهره از روش نقد روانکاوانه، کهن الگوهای آنیما،آنیموس و سایه در راوی رمان ها تحلیل شده است. نگارنده پس از خوانش رمان های مورد مطالعه مشاهده نمود که راوی هر دو رمان به دنبال مواجهه با کهن الگوهای خود هستند که به صورت ارثی در همه افراد وجود دارند که بتوانند با رجوع به گذشته و آگاهی به ناخودآگاه جمعی خویش با منطقه ناشناخته شخصیت خویش که برای دیگران و خودشان پنهان و ناشناخته است، مواجهه می شوند و در این مسیر ارتباط با خود و ارتباط شان با دیگران را بهبود بخشند. در رمان «احتمالا گم شده ام» راوی از شناخت خود است که می خواهد آشتی دوباره بین سایه و آنیموس خود برقرار کند و اینگونه از گم شدگی در گذشته رهایی باید و به تعادل در زندگی حال برسد. اما در رمان « «این سگ می خواهد رکسانا را بخورد» و از دریچه پذیرش کهن الگوهای یونگ است که ناخودآگاه فردی و در نهایت الگوی روابط اجتماعی، در زندگی اجتماعی روای رمان متجلی می شود. اما راوی رمان «احتمالا گم شده ام»، خود را در رفت و برگشت میان آنیموس و سایه پیدا می کند و الگوی روابط اجتماعی را در این رابطه فهم می کند.
کلید واژگان: روابط اجتماعی, رمان سیال ذهن, کهن الگو, یونگThe present article attempts to explain the role of Jung archetypes in the formation of a comparative analysis of the two fluid Iranian novels "This Dog Wants to Eat Roxana" and "Probably Lost" as a representation of social experience. After reading the studied novels, the author observed that the narrators of both novels seek to confront their archetypes. Which are inherited in all individuals so that they can face the unknown area of their personality that is hidden and unknown to others and themselves by referring to the past and being aware of their collective subconscious, in this way communicating with themselves and their relationship with Improve others. But the way of dealing with archetypes was different in these narrators. In the novel, I am probably lost, the narrator of his knowledge wants to reconcile his shadow with his animosity. And this is how to get rid of the loss in the past and reach balance in the present life. But in the novel, this dog wants to eat Roxana And it is through the window of acceptance of Jung's archetypes that the individual subconscious, and ultimately the model of social relations, manifests itself in the social life of the novel. It is the narrator who reaches the stage of individuality by rejecting these shadows; An individual who leaves him alone but the narrator of the novel "Probably Lost" finds himself in the back and forth between animosity and shadow and understands the pattern of social relations in this regard.
Keywords: social relations, fluid mind novel, archetype, Jung -
مطالعات ادبی به مثابه رویکردی بینارشته ای و پیوند ادبیات با سایر زمینه های تحقیقی به ویژه هنرها، امکان وسیعی را برای پژوهشگران فراهم می کند تا به درک بهتر و از قابلیت های متون ادبی و هنرها دست یابند. تحقیق حاضر نخست به تبیین ضرورت رهیافت مطالعات بینارشته ای در ادبیات و اهمیت استفاده از یافته های حوزه های مختلف دانش و معرفت و کاربرد مفاهیم و روش شناسی آن ها در رسیدن به نتایج جامع و موجهی در تحلیل متون ادبی می پردازد. سپس با مداقه در نقد روانشناسی و مفهوم «کهن الگو» یونگ و نیز با در نظر گرفتن توان میان رشته ای حوزه هنر و روانشناسی، فیلم کوتاه «پدر و دختر» ساخته «مایکل دودوک د ویت» را از منظر قابلیت های کهن الگویی مورد بررسی و تامل قرار می دهد. تمرکز اصلی این پژوهش، بررسی کهن الگوهای موجود در فیلم مذکور، در رابطه با تفکر سازنده آن به منظور بازنمایی مقولات کهن الگویی در خلال صحنه های فیلم و شریک کردن بیننده در این تجربه است. فیلم کوتاه «پدر و دختر»، روایت زندگی یک دختر از خردسالی تا کهنسالی را با رویکردی روانشناسانه به نمایش می گذارد و بسیاری از مقولات کهن الگویی را در خلال صحنه های خود به تصویر کشیده است که نشان دهنده آشنایی عمیق سازندگان آن با مفاهیم روانکاوانه یونگ و آبشخورهای اسطوره ای است.
کلید واژگان: کهن الگو, ناخودآگاه جمعی, یونگ, فیلم پدر و دخترglobal archetypes and symbols is one of the categories that has attracted the attention of many researchers in various sciences today. Archetypes from the earliest periods of human life to the present day have had a strong presence in the human mind and soul and have led to the creation of similar myths in all cultures and lands. The short film "Father and Daughter" by Michael Dodok de Witt, narrates the life of a girl from childhood to old age with a psychological approach and depicts many archetypal categories during its scenes, which shows the deep familiarity of its creators. With Jungian psychoanalytic concepts and mythical drinking fountains. In this regard, we have tried to first examine the foundations of Jung's theory and his views on the types and concepts of archetypes and the theory of the collective unconscious, and then to explore the film as a platform for the emergence of archetypal symbols and signs. And examine these signs and critique the archetype of this film with an analytical psychology approach; Because the study of these concepts and signs in the narrative structure of the film and their combination with other theatrical elements has an important role in understanding
Keywords: archetype, Collective Unconscious, Jung, Father, Daughter Film -
معشوق در ادبیات غنایی به ویژه غزل، تجلی گاه آنیماست؛ تصویر زمینی آن، نمودی از عنصر دگرجنس انسان دوجنسی است و نمود آسمانی آن بر ایزدان و ایزدبانوان مطابقت می یابد. تصویری اشباع شده از موجودی غریب؛ فرازمانی، ازلی و ابدی، خداگونه، با زیبایی بی حد، مهربان و پرستار و مجموعه همه خوبی ها، که به گونه ای ناهشیار بر آمیزه ای از معیارهای زیبایی شناختی تمام دوران ها و تمام اقوام بشری تطبیق دارد. آنیما از اساسی ترین کهن الگوهای ناخودآگاه جمعی یونگ است که در تکوین شخصیت مرد، کارکردی اساسی دارد؛ نیمه زنانه در مردان، که به خاطر ملاحظات نظام مردسالاری، عموما با سرکوب، مانع ابراز وجود او می شویم، غافل که هرچیزی را که سرکوب می کنیم، خاموش نمی شود، بلکه با انرژی بیشتری در زمان و شکلی نامناسب از ناخودآگاه فوران می کند. برای پیشگیری از طغیان آنیما، مرد لازم است یاد بگیرد که چگونه در ارتباط با نیمه زنانه بکوشد و او را در زیست خودآگاهی شرکت دهد، تا از موهبت های آن برای شکوفایی و تعالی خود بهره مند شود. پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی تحلیلی و آماری، مطالعه و مطابقت کهن الگوی «آنیما» بر غزل هایی از هوشنگ ابتهاج است که هم خوانی و قابلیت تفسیر آنیمایی داشتند؛ میزان کامیابی «سایه» با کوشش او در شناسایی عنصر زنانه روان، رابطه ای مستقیم دارد، اما به نظر می رسد شاعر در ارتباط پایدار با عنصر زنانه کامیاب نبوده و در بخش قابل توجهی از غزل های او غلبه با آنیمای منفی باشد، ولی در برخی از غزل هایش ناهمواری های تفرد را کم وبیش پیموده است.
کلید واژگان: یونگ, آنیما, تفرد, غزل های امیرهوشنگ ابتهاجThe lover is the manifestation of anime in lyrical literature, especially sonnets. Its terrestrial image is a representation of the heterosexual element of bisexual man, and its celestial appearance corresponds to gods and goddesses, i.e. saturated image of a strange creature that is transcendental, primal, eternal, and God-like, with infinite beauty and kindness, being a nurse and a collection of all goodness. It subconsciously adapts to a mixture of aesthetic criteria of all eras and all human races. Anima is one of the most fundamental archetypes of Jung's collective unconscious, playing a fundamental role in the development of male personality, the feminine half in men, which because of the patriarchal system’s considerations is generally repressed, prevented from expressing themselves, unaware that everything we suppress is not extinguished but, rather, erupts with more energy from the subconscious at an inappropriate time and form. To prevent anima’s eruption, a man needs to learn how to strive in relation to the female half and have it engaged in a life of self-awareness, so that he can enjoy its gifts for its flourishing and transcendence. The present research employs a descriptive-analytical and statistical method to study the correspondence of "anima" archetype on the sonnets of Houshang Ebtehaj that were in harmony and capable of interpreting anime. The extent of his success is directly related to his efforts to identify the feminine element of the psyche. But it seems that the poet has not been successful in a stable relationship with the female element. While in the majority of his sonnets he has overcome the negative anime, in some of the others he has more or less gone through the unevenness of individuality..
Keywords: Jung, Anima, individuality, sonnets of Amir Hoshang Ebtehaj -
یونگ، روان ناخودآگاه انسان را متشکل از دو قطب متقابل مونث و مذکر آنیما و آنیموس می داند. کهن الگوی آنیما نیمه زنانه در روان مرد و آنیموس نیمه مردانه در روان زن است. این کهن الگوها تحت تاثیر روابط و رفتارهای خانواده در وجود هر شخص شکل می گیرند و تحت شرایط اجتماع و زندگی وی، می توانند تغییراتی در شخصیت او به دنبال داشته باشد. یگانگی با این کهن الگوها موجب تکامل انسان خواهد شد و استیلای هر یک از این قطب های متقابل در فرد، سلسله ای از ویژگی ها را پدید می آورد که از منظر روان شناسی قابل بررسی اند. این تصویرها در آثار هنرمندان به صورت ناخودآگاه خود را نشان می دهند. قایم مقامی شاعربانوی معاصر، نیز ناخودآگاه این کهن الگوها را در اشعارش به اشکال مختلف(مثبت و منفی) بروز داده است. پژوهش حاضر، با هدف راهیابی به لایه های پنهان اندیشه های ژاله قایم مقامی با استفاده از نقد روانشناختی و بهره گیری از تفکرات یونگ، می کوشد با روش توصیفی - تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، همه نمودها و جلوه های مثبت و منفی کهن الگوی آنیموس را در دیوان قایم مقامی استخراج و بسامد آنها به صورت نمودار بیان کند. بر پایه یافته ها، در اشعار وی بسامد جنبه مثبت آنیموس در مقایسه با جنبه منفی، بالاتر است؛ به طوری که 74.74درصد یافته ها پیرامون نمود مثبت آنیموس است و 25.26درصد از یافته ها، نشان از جنبه های منفی آنیموس هستند. شکل گیری اولیه این کهن الگوها به هنگام حضور قایم مقامی در خانواده مثبت است؛ اما با ازدواج و شروع زندگی زناشویی وی، نمود های منفی آن ها آغاز می شود و پس از شکست در ازدواج و جدایی او از فرزند، به اوج خود می رسد.
کلید واژگان: یونگ, کهن الگو, آنیموس, شعر معاصر, ژاله قائم مقامیJung, considers the subconscious mind of man to be the female and male cross-poles of Anima and Animus. Anima's archetype is half feminine in the male psyche and Animus is half masculine in the female psyche. These archetypes are influenced by the relationships and behaviors of the family, especially the parents, in the presence of each individual, and can change his personality under the circumstances of his community and life. The oneness and homogeneity of these archetypes will cause human development, and the domination of each of these cross-poles in the individual will make a series of traits and characters that can be studied from a psychological perspective. These images are unconsciously depicted in the works of artists. GhaemMaghami,as a contemporary lady poet, has also unconsciously expressed these archetypes in his poems in various ways (positively and negatively). the frequency of positive aspect of animus is higher than that of negative side In her poems,74.74% of findings presents positive aspects of animus and25.26% of findings indicates negative aspects of animus. The initial formation of these archetypes is positive when she is single, but after marriage and quitting her child because of the divorce , the negative presentations begin to realize.
Keywords: Jung, Archetypes, Animus, Contemporary Poetry, Jaleh Ghaem maghami -
کهنالگو در روان جمعی انسان برانگیزاننده اعمال انواع کنش در ذهن معنوی اوست و از آنجا که جوهره هنر، ذهن و روان آدمی است، مقاله حاضر ارتباط میان روان کاوی و معماری را جست وجو میکند. کارل گوستاو یونگ، مبدع نظریه روان شناسی تحلیلی و باسط تیوری کهن الگوها، معماری را چونان روان انسان میداند. به طوری که موقن است ابدا پدیده ای دست ساز بشر موجود نیست که نخست به صورت پندار و خیال در روان نبوده باشد. شمار کهن الگوها به عنوان موضوع اصلی بحث بسیار است. این تحقیق با محوریت قرار دادن دو کهن الگوی آنیما و آنیموس، نخست در پی یافتن و گردآوری نمادهای این کهن الگوها در اندیشه ها، آیینها و باورهای قومی و سپس ایجاد تناظر در نمادهای برخی از مهمترین اجزای خانه های سنتی فلات مرکزی ایران شامل دستگاه ورودی، حیاط، ایوان، حوض خانه، اتاق، بادگیر، سرداب و سایر است. مقاله پیش رو با رویکرد تحلیل محتوا در پارادایم کیفی بهروش استقرایی و قیاسی انجام پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهند میان نمادهای کهن الگوهای آنیما و آنیموس و مضامین معنوی نهفته در اجزای خانه های سنتی تناظر برقرار است و همانگونه که روان انسان کامل سرشتی دووجهی دارد، تعادل میان هردو نمودهای روان زنانه و روانمردانه در کلیت والای معماری سنتی خانه نیز دیده میشود.
کلید واژگان: آنیما, آنیموس, خانههای سنتی فلات مرکزی ایران, نمادهای کهنالگویی, یونگThe archetype in the collective human psyche motivates the performance of various actions in his spiritual mind, and more importantly, the present article seeks to find the connection between psychoanalysis and architecture, as the art is essence of human mind and psyche. Carl Gustav Jung, the inventor of the theory of analytical psychology and the developer of the theory of archetypes, considers architecture as the human psyche. He believes that all man-made phenomena have already imagined in the mind or psyche at first. The number of archetypes, as the main topic of this discussion, is a lot. This research focuses on the two archetypes of Anima and Animus;at first to find and collect the symbols of these archetypes in ethnic thoughts, rituals and beliefs and then to create their proper correspondences in the symbols of some of the most important components of traditional houses in the Central Plateau of Iran, including; Entrance complex, Central yard, porch, Hozkhane, room, Badgir, basement, Sardab and others. The present research has been carried out with the content analysis approach in the qualitative paradigm by inductive and deductive methods. The results show that there is a correspondence between the archetypal symbols of anima and animus and the spiritual themes embedded in the components of traditional houses. As the perfect human psyche has a two-dimensional nature, there is a balance between both feminine and masculine expressions in the whole supreme art of traditional house architecture.
Keywords: Anima, Animus, Jung, Traditional Houses of the Central Plateau of Iran . Archetypal symbols -
مادرمثالی یکی از کهن الگوهای مهم نظریه روان شناختی یونگ است که به شکل شخصیت مادر واقعی، یا در قالب نمادهایی که بر جنبه مادرانه دلالت دارند، در آثار ادبی تجلی می یابد. حماسه اثری است برآمده از جامعه مردسالار که قدرت نمایی های مردانه در آن بیش از نقش ورزی زنان به چشم می آید. اما آثار حماسی زیرساختی اسطوره ای دارند و بازتابنده بسیاری از اساطیر و نمادهایی هستند که به طور ناخودآگاه ظهور یافته اند. از آنجا که حیات بشری، پیش از وقوف حماسه، یک دوره زن سروری را با تقدس بزرگ مادران ازلی گذرانده، ناخودآگاه بشری از نمادهایی انباشته است که بر عنصر مادینه هستی دلالت دارند. با توجه به این انگاره، تاکنون پژوهشی در زمینه نمودهای کهن الگوی «مادرمثالی» در حماسه های ملی انجام نشده است. این پژوهش در پی پاسخ گویی به این پرسش بوده که نیروی بزرگ مادران ازلی در قالب چه نمادهایی در متون حماسی تجلی یافته و این نمادها چه نقشی در زندگی قهرمانان حماسه برعهده دارند؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که گرچه در آثار حماسی زنان عموما نقشی تعیین کننده ندارند، خلا حضور زنان و مادران در آثار حماسی به طور ناخودآگاه و در قالب نمادهایی همانند آب، چشمه، باد، گیاه، کوه، غار، آتش و... پرشده که در رسیدن قهرمانان به فردیت نقش دارند.کلید واژگان: اسطوره, حماسه ملی, کهن الگو, مادرمثالی, یونگMother Archetype is one of the most important archetypes in Carl Gustav Jung's theory manifested in literary works both as the character of a real mother or in the form of symbols that indicate maternal aspect. Epic is a work derived from the male-dominated society in which the heroic functions and masculine power grabs the attentions always more than the women's presence and role. However, since most of the epic poems have a mythic infrastructure, archetypically, they reflect many of the mythological themes and symbols that have emerged unconsciously in the poem. Since human life, before the epic realization and the manifestation of the male heroes, has experienced a female dominated era with female eternal holiness (mothers and women), the human subconsciousness is full of images and symbols indicating the female element of existence and reflects on the epic texts as mother archetypal symbols. According to this perspective, there has been no research on the mother archetype manifestations in the national epic and most of the researchers only referred to the mother characters in these works whose role did not go beyond giving birth and training the epic heroes. What has been emphasized on this research is that although in the Persian epic works (Shahnameh and the following epic poems), the women and mothers do not generally play a decisive role, the vacuum of the presence of women and mothers as an inevitable part of the human's existence has been filled in the epic works unconsciously in the form of archetypal images and symbols, such as water, springs, rain, wind, plants, mountains, caves, fire, etc. and the mother archetype has come into the realm of consciousness in the form of these symbols.Keywords: Myth, National epic, Jung, Archetype, Mother archetype
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.