به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « ابن رشد » در نشریات گروه « علوم قرآن و حدیث »

تکرار جستجوی کلیدواژه «ابن رشد» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • محمود خونمری*، عباس بخشنده بالی
    یکی از مسایلی که برخی اندیشمندان در تفسیر آیات قرآن کریم مورد بررسی قرار داده اند، تاویل است. به دلیل کاربرد متعدد واژه تاویل در این کتاب مقدس، بابی در این مورد در آثار اندیشمندان مسلمان گشوده شد که اشتراکات و افتراقاتی به چشم می خورد. یکی از اندیشمندان اسلامی که با ترجمه و شرح آثار ارسطو تاثیر فراوانی در مغرب زمین گذاشته ابن رشد است. وی که به قلم فرسایی در پاسخ به غزالی مشهور است توانست خردورزی در متون مقدس را از راه های گوناگون مانند عقل و نصوص دینی مطرح نموده و یکی از نمونه های آن را تاویلات دینی معرفی می کند. در همان منطقه و مدتی اندک پس از ابن رشد، ابن عربی که اندیشه هایی بس عمیق و بنیادین در عرفان مطرح می کند نیز به تاویلات دینی توجه می کند. این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی در صدد است اندیشه های ابن رشد و ابن عربی درباره بایسته های اهل تاویل را مورد بررسی قرار دهد. یافته های بحث عبارت از اشتراک دیدگاه ابن رشد و ابن عربی درباره توجه به باطن برخی متون دینی که به واسطه اهل تاویل شکل می گیرد. اختلافاتی که در روش عقلی و شهودی آنان در تاویل وجود دارد. ابن رشد به فیلسوف به عنوان اهل تاویل اشاره دارد و ابن عربی به عارف به عنوان مصداقی جامع برای تاویل نمودن توجه می کند.
    کلید واژگان: ابن ‏رشد, ابن ‏عربی, تاویلات دینی, عقل, شهود}
    Mahmoud Khonamri *, Abbas Bakhshandeh Bali
    One of the issues that some scholars have considered in interpreting the verses of the Holy Qur’an is interpretation. Due to the frequent use of the word Interpretation in this Bible, Babi was opened in this regard in the works of Muslim thinkers, which have similarities and differences. Averroes is one of the Islamic thinkers who has greatly influenced the Maghreb by translating and describing Aristotle's works. He is known for his eloquence in response to al-Ghazali. In the same region and shortly after Averroes, Ibn Arabi, who puts forward very deep and fundamental ideas in mysticism, also pays attention to Religious Interpretations. This article uses a descriptive-analytical method to examine the ideas of Averroes and Ibn Arabi about the requirements of the interpreters. The findings of the discussion are the commonalities of Averroes and Ibn Arabi's views on the inner attention of some religious texts that are formed by the people of Interpretation. Differences in their rational and intuitive method of Interpretation. Averroes refers to the philosopher as a person of Interpretation, and Ibn Arabi refers to the mystic as a comprehensive example of Interpretation.
    Keywords: Averroes, Ibn Arabi, Religious Hermeneutics, Reason, Mystical intuition}
  • عباس بخشنده بالی*

    تصرف در معنای ظاهری کتاب مقدس(قرآن کریم) و جایگزینی معنایی دیگر که در باطن آن لحاظ گردیده یکی از دغدغه های مهم اندیشمندان دینی است. علی رغم مخالفت برخی اندیشمندان در فرقه های مختلف اسلامی، موافقان تاویل دینی به تبیین و توجیه آن پرداخته اند. پرسش تحقیق این است که: معتقدان به جواز تاویل در قرآن، در جایگزینی معنای باطنی به جای معنای ظاهری چه اموری را باید مد نظر قرار بدهند. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای در صدد است به بررسی تطبیقی دیدگاه ابن رشد و مولوی پیرامون ویژگی های اهل تاویل بپردازد. یافته های پژوهش حاضر این است که هر دو اندیشمند به تاویل در متون مقدس معتقد هستند. ابن رشد به عنوان فیلسوف مسلمان یکی از مهم ترین شرایط اهل تاویل را آشنایی با استدلال عقلی می داند. از سویی دیگر، مولوی به عنوان عارف مسلمان مهم ترین ویژگی اهل تاویل را  سلوک در وادی شهود عرفانی می داند.

    کلید واژگان: ابن‏ رشد, مولوی, اهل تاویل, قرآن کریم, عقل, شهود}

    To modify of the apparent meaning of the Holy Qur'an and the other semantic substitution that contained in its ventricle, are one of the important concerns of religious scholars. In spite of the opposition of some scholars in various Islamic groups, religious paraphrase advocates have explained and justified it. The question of this research is that: The believers to paraphrase assent in Holy Qur’an in the replacement of the inner meaning rather than the apparent meaning, what issues they should consider. This investigation uses a descriptive-analytical method and with reference to library resources, compares the Ibn Rushd and Mulavi perspectives on the characteristics of the advocators of paraphrase.The findings of this research are that both scholars believe in paraphrase in Holy texts. Ibn Rushd as a Muslim philosopher,   considers one of the most important conditions of the advocators of paraphrase to be familiar with intellectual reasoning. On the other hand, Mulavi as a Muslim mystic, considers the most important characteristics of the advocators of paraphrase as a way of mystical intuition.

    Keywords: Ibn Rushd, Mulavi, the Advocators of Paraphrase, Holy Qur’an, Intellect, intuition}
  • عمار متاجی نیمور، کمال پولادی

    از آغاز مسیحیت، برخورد دوگانه ای نسبت به فلسفه وجود داشت و حتی در خود انجیل ها هم این دوگانگی دیده می شود. مسیحیت در درجه اول، یک دین است و آموزه های آن، درباره رستگاری و عشق به خداوند است و به صورت یک نظام نظری انتزاعی به سبک نظام های فلسفی یونانی درنمی آید. درحالی که ادعای سنت فلسفی یونان، دانش عقلانی متکی بر منطق استدلالی است. این مقاله با پذیرش این مسئله که تصوری عقلانی از ایمان، زمینه مشترکی برای بسیاری از فلاسفه قرون وسطی بوده است، درصدد بررسی این مهم است که چگونه معرفت متافیزیکی بشر که از راه وحی بدان رسیده، با معرفت طبیعی که از راه حواس و عقل بدان دست یافته، مرتبط می شود.

    کلید واژگان: عقل, ایمان, ترتولیان, آگوستین, ابن رشد, توماس آکوئیناس}
    Ammar Metaji Neimour, Kamal Yuladi

    Since the beginning of Christianity, there has been a dual approach tophilosophy, which is even witnessed in the gospels. Christianity is primarily areligion,its doctrines are about salvation,love of God, it is differentfrom the abstract, theoretical systems such as the philosophical Greektradition which claim that rational knowledge relies on logical reasoning.Acknowledging that the rational conception of faith has been a commonpoint among many medieval philosophers, this paper seeks to examine howthe metaphysical knowledge of man, which he has gained through revelation,is related to the natural knowledge that is achieved through senses,reason.

    Keywords: reason, faith, Tertullian, Augustine, Ibn Rushd, Thomas Aquinas}
  • احمد بیگلری، ابراهیم برزگر
    در امتداد مساله نسبت دین و عقل درحوزه دانش های عملی، به ویژه سیاست، بحث جایگاه عقل و شرع در تنظیم سلسله مراتب دانش ها اهمیت فراوانی دارد. به نحوی که هرگونه تلقی از این رابطه، تاثیر انکارناپذیری بر طبق هبندی و جایگا هشناسی دانش ها از خود به جای می گذارد. با شکل گیری نهضت ترجمه و انتقال اندیشه ی یونانی به جهان اسلام، برخی از اندیشمندان برجست هی تمدن اسلامی، بر اساس مبانی و مفروضات شان طبقه بندی های جدیدی از دانش های عصر خویش ارائه داد هاند که ناشی از پذیرش اقتدار بوده است. طبیعتا در چنین نگرشی، دانش فقه به مثابه « فقه » شریعت و دانش مبین آن یعنی بنیادی شرعی و مدنی برای سیاست تلقی می شود. اب نرشد اندلس ، ی فیلسوف مشائی و فقیه برجسته ی قرن ششم ه.ق یکی از اندیشمندان اسلامی است که اگرچه همانند فارابی احصاءالعلوم ننوشته، اما می توان با استناد به برخی آثارش به جایگاه شناسی دانش سیاسی در نظر وی دست یافت. مقاله ی حاضر در پاسخ به این پرسش که از دیدگاه اب نرشد دانش سیاسی از چه جایگاهی در سلسله مراتب علوم برخوردار است، این فرضیه را دنبال می کند که حکمت عملی (اخلاق و سیاست) و دانش فقه، به خاطر اشتراک در غایت بودن فضیلت ذیل علم مدنی قرار میگیرد.
    کلید واژگان: ابن رشد, بومی سازی دانش سیاسی, حکمت عملی, دانش سیاسی اسلامی, علم مدنی, فقه}
    Ahmad Biglari, Ibrahim Barzegar
    In continuance of the topic of “the relation between intellect and religion” in the realm of practical sciences – specially Politics, the issue of “place of intellect and Shar’ (Religious Law) in setting the hierarchy of sciences” is of high importance in such a way that any interpretation of this relationship leaves an undeniable effect on categorization and of various knowledge and knowing their position. With formation of translation movement and transition of Greek knowledge to the Islamic world, some of the noticeable thinkers of Islamic civilization, have proposed new categorizations of their various contemporary knowledge on basis of their principles and hypotheses which has been due to the mastery of Shariah and its explaining knowledge; Fiqh. Naturally, in such a viewpoint, the science of Fiqh is considered a religious and civil foundation for the politics. Ibn-e Rosh Andulusi, the Masha’i philosopher and the 6th century great jurist is one of the Islamic thinkers who, although didn’t write Ehsa-Al Olum like Al-Farabi, but we can arrive at typology of political science for him with referring to some of his works. With seeking for response to the question “what is the place of Political knowledge for Ibn-e Roshd in the hierarchy of sciences?”, this paper follows the hypothesis that practical Hikmah (Ethics and Politics) and the science of Fiqh are considered “civil knowledge” because of their sharing of “Fazilah” (superiority) being the end.
    Keywords: Ibn, e Roshd, Localization of Political Knowledge, Practical Hikmah, Islamic Political Knowledge, Civil Science, Fiqh}
  • رهام شرف*
    در این نوشتار به تحلیل و بررسی نظام فکری ابن رشد و تاثیر آن در پیشرفت جامعه ایرانی اسلامی خواهیم پرداخت. در ابتدا، مبانی اصلی تفکر ابن رشد توضیح داده خواهد شد و سپس عناصر اصلی نظام فکری وی ذکر می شود. با وجود اینکه عقلانیت در اندیشه وی از جایگاه بالایی برخوردار است، این عقلانیت در تعارض با دین و آموزه های وحیانی قرار ندارد. از نظر او، دین و عقل همسو با یکدیگر هستند؛ چراکه عقل نیز مقوله ای قدسی است که ریشه در آسمان ها دارد. پس از آن، به بررسی حدود و ثغورمقوله پیشرفت پرداخته و تفسیر مدرن و اسلامی اندیشه پیشرفت ارائه خواهد شد؛ در این بخش بیان می شود که مرزهای پیشرفت در جامعه ایرانی اسلامی بر اساس نگرش و جهان بینی این جامعه تعیین خواهد شد. در گام بعدی، برتری معیار پیشرفت جامعه ایرانی اسلامی را بر معیار پیشرفت مدرن ثابت خواهیم کرد و در نهایت نیز تاثیر نظام فکری ابن رشد در پیشرفت جامعه ایرانی اسلامی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.
    کلید واژگان: ابن رشد, جامعه ایرانی, اسلامی, پیشرفت, عقلانیت, تفکر مدرن}
    Raham Sharaf*
    In this paper, we will analyze and review the intellectual system of Ibn Rushd and its influence over the progress of Iranian-Islamic community. First, the main tenets of the thought of Ibn Rushd will be explained and then the central elements of his scholarly system will be mentioned. Although rationality has a high rank in his thought, but this rationality is not at odds with the religion and the revelatory teachings. In his view, the religion and the reason are consistent with each other; because the reason is also a sacred category and has its root in heavens. Next, the borders of the category of progress will be discussed and modern and Islamic interpretation of the progress idea will be presented; in this part, will be explained that the borders of progress in Iranian-Islamic community will be set based on attitude and world view of that society. In the following step, superiority of Iranian-Islamic community's criterion for progress over the modern criterion for progress will be proved and finally the influence of the intellectual system of Ibn Rushd over progress of Iranian-Islamic community will be analyzed.
    Keywords: Ibn Rushd, Iranian, Islamic community, progress, rationality, modern thought}
  • محسن قمی، سیدمحمدحسین موسوی پور
    ابن رشد اندلسی، بعد از ابن طفیل و ابن باجه، از فلاسفه و متفکران جامع الاطراف در حوزه غرب اسلامی در سده ششم است. مطالعه آثار ابن رشد هر خواننده ای را به این درک رهنمون می سازد که وی، علاوه بر حکمت نظری، در حکمت عملی نیز آرا و اندیشه های قابل توجهی دارد. از آنجا که اندیشه های عملی ابن رشد تاکنون به صورتی کم رنگ مطرح بوده است، این مقاله در صدد است مسئله سعادت را، به عنوان یکی از مسائل مهم در حوزه نظریات هنجاری اخلاق، به روش توصیفی ارائه نماید. برای تحقق این هدف، در این مقاله تلاش می شود، پس از نگاه معناشناختی به مفهوم سعادت، به تبیین مشخصات، مولفه ها، پیش فرض ها و انواع سعادت پرداخته شود. ابن رشد سه مشخصه خیر، خیر برتر و خودبسندگی را برای سعادت قایل است. به نظر می رسد که ماهیت سعادت از دید ابن رشد ماهیتی چند مولفه ای با رویکرد غایت جامع باشد، نه ماهیتی تک مولفه ای با رویکرد غایت غالب. همچنین، پذیرش مسئله سعادت در ابن رشد مشتمل بر پذیرش چند پیش فرض از قبیل غایت مندی افعال، وحدت غایات، ارتباط آن با کمال و نظریه فضیلت است.با توجه به این مشخصات و پیش فرض ها، ابن رشد بر این عقیده است که سعادت انواع گوناگونی مانند سعادت علمی و نظری، عملی، متافیزیکی، فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی، حقیقی و ظنی، فطری و اختیاری است.
    کلید واژگان: سعادت, ابن رشد, معناشناسی, مشخصات, مولفه ها, پیش فرض ها, انواع سعادت}
    Mohsen Qumi, Sayyed Muhammad Hosein Mousavipur
    After Ibn Tofeil and Avempace, Ibn Rushd an Andalusian polymath, continued the crucial task of philosophy in the west of Islamic territory in 12th century. By studying his works one is led to his novelty and interesting thought in both of theoretical and practical philosophies. Using descriptive method, the present article is to draw attention to one issue in his practical thoughts namely felicity as an important problem in the domain of normative ethics. To this end it is essential to explain the characteristics, components, presuppositions and types of felicity. Ibn Rushd lists three qualities of goodness, supreme good and self-sufficiency for felicity. It seems that the nature of felicity is of several ingredients oriented toward single inclusive purpose. To him felicity presupposes purposefulness of acts, unity of ends, its relation with perfection and the theory of virtue. On the basis of these considerations, Averroes held felicity of various types such as theoretical, practical, metaphysical, individual, social, worldly and otherworldly, certain and conjectural, innate and volitional sorts of felicity.
    Keywords: felicity, Ibn Rushd (Averroes), semantics, components, presuppositions, types of felicity}
  • حمید پارسانیا*، میثم واثقی
    مقاله حاضر به «روش شناسی اندیشه اجتماعی ابن رشد» می پردازد. ابن رشد از فیلسوفان متعلق به غرب عالم اسلام و شارح آثار ارسطو است. روش شناسی او متفاوت با فیلسوفان شرق عالم اسلام، مانند ابن سیناست. تربیت در خانواده ای اهل علم و تصدی جایگاه های مهم حکومتی، از عواملی هستند که زمینه را برای ارتقای علمی و ترویج اندیشه در رویارویی با مسائل مطروحه در آن زمان برای او فراهم آوردند. باور به توحید و نبوت در کنار غایت گرایی و همچنین اعتقاد به عقل و وحی به عنوان - دو منبع معرفتی مهم - مبانی ای هستند که بر روش و اندیشه او تاثیرگذار بوده اند. تاویل، برهان و روش انتقادی، دلالت های روش شناختی ابن رشد است که به آنها ملتزم بوده و در اندیشه اجتماعی خود بر اساس آنها مشی نموده است. تلفیق میان دین و فلسفه و ترسیم مدینه فاضله مسائلی پیش روی ابن رشد بوده که با روش های مذکور به آنها پاسخ گفته است.
    کلید واژگان: روش شناسی, ابن رشد, عقل, وحی, برهان, تاویل, مدینه فاضله}
    Hamid Parsania, Meysam Vaseghi
    This paper is concerned with the methodology of the social thoughts of Ibn Rushd. Ibn Rushd was one of the philosophers of the Western part of the Islamic world and one of the commentators of Aristotle’s works. His methodology was different from that of the philosophers of the Eastern part of the Islamic world, such as Ibn Sina. His growth in a family of scholars and the occupation of significant governmental positions provided grounds for his academic promotion and the propagation of his thoughts about the issues of his time. Monotheism and the belief in the prophecy in addition to teleology and the belief in the intellect and revelation—as two important epistemic sources—were influential principles on his methodology and thoughts. Interpretation, demonstration and the critical method were Ibn Rushd’s methodological guides to which he was committed and which he followed in his social thoughts. The reconciliation between religion and philosophy and the illustration of the utopia were problems to which he answered by using these methods.
    Keywords: Methodology, Ibm Rushd, Intellect, revelation, demonstration, interpretation, utopia}
  • نادر شکراللهی
    رونق نسبی فلسفه در اندلس دوره اسلامی، اواخر قرن پنجم و قرن ششم، است؛ یعنی زمانه زندگی سه فیلسوف برجسته اندلسی ابن باجه، ابن طفیل و ابن رشد که پس از ابن سینا زندگی می کنند. در این دوره چهار برداشت از آرای ابن سینای فیلسوف در اندلس دیده می شود. جریان مخالف فلسفه که کتاب های فلاسفه از جمله ابن سینا را محدود، بلکه از بین می برد. موافقان فلسفه سه گروه اند؛ بعضی او را جدی نمی گیرند و در آثار خود نامی از او نمی برند. یک گروه در او چهره فیلسوفی را می بینند که به مکاشفات اهمیت می دهد و چهره واقعی او را همین جنبه می دانند و سرانجام گروه سوم روش او را جدلی می دانند که فلسفه را در جهت کلامی سوق می دهد. ابن باجه به او بی توجه، ابن طفیل او را فیلسوف عارف و ابن رشد او را متکلمی جدلی می داند. فشار بر فلاسفه و فلسفه ورزی در آن روزگار و به تبع آن کم رونقی فلسفه باعث عدم شناخت دقیق ابن سینا شده بود.
    کلید واژگان: ابن سینا, ابن باجه, ابن طفیل, ابن رشد, اندلس, حکمت مشرقیه}
  • سعید انواری
    ابن رشد فهم ارسطو را منتهای درک بشر دانسته و تنها به شرح و تلخیص آرای او پرداخته است. در مقابل ابن سینا به تکمیل و نقد سخنان ارسطو روی آورده و دارای نوآوری هایی در فلسفه مشاء است. به همین دلیل ابن رشد در موارد بسیاری به ابن سینا خرده می گیرد که چرا از سخنان ارسطو فاصله گرفته است. در این مقاله با ذکر عبارات ابن سینا و ابن رشد، نحوه نگرش کلی آنها نسبت به ارسطو و آرای او نشان داده شده است و بر این اساس، نگرش ابن رشد نسبت به ابن سینا مورد بررسی قرار گرفته است.
    کلید واژگان: ابن سینا, ابن رشد, ارسطو}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال