جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "حضرت ابراهیم (ع)" در نشریات گروه "علوم قرآن و حدیث"
تکرار جستجوی کلیدواژه «حضرت ابراهیم (ع)» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
آموزه بداء از اختصاصات اعتقادی شیعه است. قرآن کریم حاوی آیاتی در اثبات این آموزه و یا رویارویی با مخالفان با این آموزه است. شماری از متفکران امامیه معتقدند علاوه بر این، قرآن حاوی مصادیقی از این آموزه در زندگی انبیای الهی است. یکی از ماجراهایی که گفته شده مصداق این آموزه است، آیات ناظر به ذبح فرزندتوسط حضرت ابراهیم (ع) است. نوشتار حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا آیات ناظر به این ماجرا را می توان از مصادیق بداء دانست؟ در این راستا با مراجعه به کتب تفسیری، کلامی و حدیثی و با روش توصیفی و تحلیلی کوشیده است تقریرهای موافق و مخالفت را مورد بررسی قرار دهد و سرانجام به این نتیجه رسیده است که تقریر بی مناقشه ای از این آیات که به نحوی از بداء بودن آنها حمایت کرده، در اختیار نیست. البته همه تقریرهای غیر بدائی از این آیات هم بی مناقشه نیستند و تقریر برتر آن است که این ماجرا و آیات ناظر به آن، از باب امتحان و ابتلاء بوده است.کلید واژگان: بداء, حضرت ابراهیم (ع), حضرت اسماعیل, ذبحSeraje Monir, Volume:15 Issue: 48, 2024, PP 209 -234Badaa doctrine is one of the beliefs that is specific to the Shia religion. The Holy Qur'an has verses to prove this doctrine or confront the opponents of this doctrine. Some Shiite thinkers believe that in addition to this, the Qur'an contains examples of the occurrence of Badaa in the lives of the prophets. One of the stories that is said to be an example of this doctrine is the verses related to the slaughter of the child by Prophet Ibrahim. This article tries to answer the question of whether the verses related to this story can be considered examples of Badaa? In this regard, it was necessary to refer to the books of interpretation, belief, and hadith, and analyze the opinions of supporters and opponents with a descriptive and analytical method. Finally, we came to the conclusion that all the views that consider these verses as an example of the occurrence of Badaa are views that can be criticized and debated. Of course, all the viewpoints that do not consider these verses to be an example of the occurrence of Badaa are not necessarily correct. The superior view is that this story and the verses related to it were about trials and tribulations.Keywords: Badaa, Prophet Ibrahim, Prophet Ismail, Slaughter Of Children
-
قاعده سیاق یکی از قواعد عرفی زبان و در زمره قراین پیوسته لفظی بوده که حجیت آن امری عقلایی است. استفاده از این قاعده در علومی چون فقه و اصول، بلاغت، تفسیر و علوم قرآن متداول است. نادیده گرفتن این قرینه در تفسیر قرآن و جدا نمودن آیات از سیاق آن ها، منجر به بروز خطا در کشف مراد خداوند و ابتلا به تفسیر به رای می گردد. با توجه به اینکه حضرت ابراهیم (ع) نقش مهمی در شکل گیری جامعه توحیدی داشته و داستان زندگی آن حضرت، آموزنده و پرفراز و نشیب است، داشتن تحلیل صحیح از آن ضروری می نماید. در آیات مربوط به این داستان برخی مفسران بر اثر نادیده گرفتن سیاق دچار آسیب گشته اند. به همین دلیل بررسی سیاق این آیات حایز اهمیت است. پژوهش پیش رو بر آن است تا با روش تحلیلی توصیفی و شیوه کتابخانه ای، گونه های استفاده از این قرینه را در آیات مورد بررسی قرار داده و بدین پرسش پاسخ دهد که گونه های کاربرد سیاق در کشف مراد الهی از آیات داستان حضرت ابراهیم (ع) چیست؟ در این راستا با بهره گیری از برخی تفاسیر فریقین کشف گردید که سیاق منجر به تضییق معنای"آل ابراهیم" و"تطهیر"و توسعه معنای امتنان می گردد؛ معنای واژه"صره"و مفهوم برخی عبارت ها از جهت خبری یا انشایی بودن توسط سیاق مشخص می شود. همچنین تعیین مرجع ضمیر در واژه های"الیه"،"شیعته"و "اذن"، و مصداق یابی کلماتی مانند ناس، بشری، بلد، والد و ولد از کاربردهای سیاق است. تفسیر صحیح استغفار حضرت ابراهیم (ع) و محدوده علم آن حضرت نیز با بهره گیری از این قاعده تبیین می گردد.
کلید واژگان: سیاق, کارکرد, گونه ها, حضرت ابراهیم(ع), قراین پیوسته -
مناخیم.ی.قسطر از مستشرقان یهودی است که در آثار خود به بررسی روایات و متون تاریخی اعم از جاهلیت و اسلام پرداخته است؛ از بررسی یک کتاب تاریخی مانند انساب الاشراف بلاذری گرفته تا یک موضوع تاریخی از سیره و اقوام عرب مانند بنی قریظه و تا بررسی یک شخصیت مسلمان مانند حضرت خدیجه(س). او حتی در مواردی به ارزیابی موردی حدیث پرداخته است. قسطر در مقاله ای با عنوان «ناخن های خود را کوتاه کنید» ضمن بررسی مصدر آن، چرایی اهمیت آن را با همپوشانی روایات دیگر مورد بحث قرار داده است. او در ادامه مقاله بحث دیگری را به گونه ای استطرادی در مورد وجوب یا استحباب سنت کوتاه نمودن ناخن ها - براساس مصادر اهل سنت- پیش برده تا روند مسیر نتیجه گیری مقاله مبنی بر فطری بودن این سنت از زمان حضرت ابراهی% را در سرشیبی اتمام قرار دهد. با توجه به اینکه این مقاله وی با اعتقاد مسلمانان مبنی بر اهمیت سند و وثاقت آن و نبوت پیامبراکرم$ در تعارض است، لزوم نقد آن را بایسته می سازد. بررسی تحلیلی- توصیفی نوشتار قسطر، بر دو محور مصدر و متن روایات، نشانگر آن است که فطری تلقی نمودن سنت ناخن کوتاه نمودن از زمان حضرت ابراهیم% مورد نقد جدی است؛ گویا اینکه نویسنده مقاله به دنبال ارایه یک پژوهش موضوعی با استفاده از روایات راجع به ابعاد بهداشتی - فقهی سنت کوتاه نمودن ناخن ها است و از رسالت اصلی مقاله یعنی بحث راجع به روایت«ناخن های خود را کوتاه کنید» در مسیر دیگری قرار گرفته است.
کلید واژگان: مناخیم.ی.قسطر, قضوااظافیرکم, سهوالنبی, فترت وحی, فطرت, حضرت ابراهیم(ع)Menachem. Y. Kister is one of the Jewish orientalists who has investigated narratives and historical texts, both Jāhilīyyah and Islam, in his works, from the review of a historical book such as Ansāb al-Ashrāf of Balādhari to a historical subject of the biography and Arab peoples such as Banī Qurayẓah and to the review of a Muslim character such as Lady Khadijah (as). He has even evaluated the hadith on a case-by-case basis. In an article entitled "Cut your nails", while examining its source, Kister has discussed why it is important with the alignment of other narratives. In the rest of the article, he has advanced another debate in a rhetorical way about the necessity or desirability of the hadith of cutting nails - based on Sunni sources, to put the process of the conclusion of the article on the innateness of this tradition since the time of Prophet Ibrahim (pbuh) in the verge of completion. Considering that his article is in conflict with the belief of Muslims regarding the importance of the document and its authenticity and the prophethood of the Holy Prophet (pbuh), it is necessary to criticize it. Analytical-descriptive analysis of Kister's writings, on the two axes of the source and the text of the narratives, shows that considering the tradition of cutting nails as natural since the time of Prophet Abraham (pbuh) is seriously criticized; it seems that the author of the article seeks to present a thematic research using narratives about the health-jurisprudential aspects of the tradition of cutting nails, and it has been taken in a different direction from the main mission of the article, which is the discussion about the narrative of "Cut your nails".
Keywords: Menachem. Y. Kister, Cut your nails, Unintentional Mistake of the Prophet (pbuh), Interruption Period of Revelation, Nature, Prophet Ibrahim (pbuh) -
داستان حضرت ابراهیم (ع) در هشت سوره مکی شامل سور مبارکه «مریم، شعراء، هود، حجر، انعام، صافات، انبیاء و عنکبوت» تبیین گردیده است. این جستار با رویکرد تنزیلی به بررسی ارتباط میان غرض سوره های مذکور و داستان حضرت ابراهیم خلیل الله (ع) با شرایط پیامبر اکرم (ص) و مومنین پرداخته و به روش توصیفی - تحلیلی به ارتباط میان داستان های قرآن با غرض سوره در راستای جلوه های هدایتگری قرآن دست یافته است. بنابراین، می-توان این گونه انگاشت که سرگذشت انبیاء پیشین در قرآن نیز که فصل عمده ای از آیات الهی را در بر می گیرند، نقش بسزایی در تامین پاره ای از اهداف هدایتگری قرآن ایفا می نمایند. با مداقه در سور هشت گانه مکی حوزه این پژوهش، معلوم گردیدکه داستان حضرت ابراهیم (ع) به جهت «استوار ساختن قلب پیامبر (ص)، تقویت پایداری آن حضرت (ص)، تصویر ساز یاز طبقات مخالف با دعوت الهی، تجلیل از مومنان به حق، چگونگی محاجه با مشرکین، وعده پایان تخاصم کفار و بشارت پایان نیک مومنان، وعده به هلاکت و عذاب مشرکان، سربلندی انبیای خدا از مصایب و ابتلایات الهی، و... بازگو شده است.
کلید واژگان: قصص قرآن, حضرت ابراهیم (ع), هدف قصه, غرض سوره, همگام با نزول, سور مکیThe story of Prophet Ibrahim is explained in eight surahs of Makkah, including the Blessed Virgin Maryam, the shoara, the Hood, the hejr, the anaam, the Saafat, the anbiaa: and the ankaboot. This article examines the relationship between the purpose of the mentioned surahs and the story of Hazrat Ibrahim Khalilullah with the conditions of the Holy Prophet and the believers And in a descriptive-analytical method, the relationship between the stories of the Qur'an and the purpose of the surah in terms of the guiding effects of the Qur'an has been achieved. Therefore, it can be assumed that the stories of the previous prophets in the Qur'an, which include a major chapter of the divine verses, also play an important role in providing some of the purpose of guiding the Qur'an. Examining the eight chapters of Maki, it became clear that the story of Prophet Ibrahim was sometimes used to strengthen the heart of the Prophet, to strengthen his stability, The glorification of the believers in the truth, the guidance of the Prophet and her faithful followers in how to deal with the polytheists, the promise of an end to the infidels' conflict and an imminent victory, etc. have been recounted.
Keywords: Qur'anic stories, Hazrat Ibrahim (pbuh), the purpose of the story, the purpose of the surah, along with the revelation, the Meccan surah -
در قصص انبیاء (ع) به مباحثی اشاره شده که شبهه ایجاد می کند و ظاهرا برداشت های گوناگون و بعضا غیر معقولی از آنها می شود که با عصمت آن بزرگواران مغایر است. یقینا ساحت مقدس معصومین (ع) اعم از پیامبران و امامان از بسیاری تهمت ها و توهین ها که در طول زمان به آنها نسبت داده شده مبراست. حضرت ابراهیم (ع) پیامبری اولوالعزم و دارای مقام امامت است؛ ولی قرآن کریم در عبارت «إنی سقیم» (صافات/ 89) به گونه ای درباره برخورد آن حضرت با نمرودیان صحبت کرده که در نگاه اول شایبه دروغ گویی آن بزرگوار به ذهن متبادر می شود و همین امر باعث ارایه تفسیرهای غیر واقع و خلاف حقیقت شده است. این مقاله با هدف بررسی آیه مذکور و نیل به تفسیر صحیح به روش تحلیلی توصیفی سامان یافته و به این نتیجه رسیده است که: الف) اتهام دروغ گویی به حضرت ابراهیم (ع) بر اساس روایتی از ابوهریره مطرح شده که به دو دلیل مردود است: اول: اینکه عصمت، لازمه پیامبری است، لذا با دروغ گویی منافات دارد. دوم: ابوهریره در نقل روایت منفرد است و اغلب علمای رجال او را جرح کرده اند. ب) اگر سقیم را به معنی مریضی جسمانی بگیریم حضرت ابراهیم (ع) واقعا بیمار بود. این دیدگاه از باقی دیدگاهها به واقعیت نزدیک تر است. زیرا با ظاهر آیه مغایر نیست و اگر به معنی پریشان حالی بگیریم که در ادبیات گذشته بوده است نیز صحیح است. نتیجه نهایی این است که این جواب نه دروغ و نه حتی توریه بوده است؛ نه ایشان از مریضی فعلی و نه آینده خود خبر داده اند؛ بلکه بیان احوال روحی خود از کفر آنان بوده است.
کلید واژگان: قرآن کریم, حضرت ابراهیم (ع), عصمت انبیاء (ع), إنی سقیم, شبهات عصمتIn the stories of the prophets, there are points that raise doubts and apparently there are various and unreasonable interpretations of them that are contrary to the infallibility of those nobles (prophets). Certainly, the holy personalities of the infallibles, whether the prophets or the Imams, is free from many slanders and insults that have been attributed to them during the periods. Ibrahim is 'Uli al-'Azm (Those of the Perseverance and Strong Will) prophet and has the position of Imamate; however, the Holy Quran, in the phrase " إنی سقیم;I am indeed sick (at heart)" (Saffat / 89), has spoken about the Prophet's dealings with the Nimrodians in such a way that at first glance, the suspicion of his lying comes to mind, and this has led to some untrue interpretations. The present research has been written with the aim of examining the above verse and achieving the correct interpretation in a descriptive analytical method and has come to the conclusion that: a) The accusation of lying of the Prophet Ibrahim is based on a narration from Abu Hurayrah which is rejected for two reasons: first, infallibility is a requirement for prophethood, so it contradicts lying. Secondly, Abu Hurayrah is a single narrator and most of the scholars of the Rijal (biographical evaluation) have criticized his trustworthiness fundamentally. b) If we take Saqim(سقیم) as a physical disease, Prophet Ibrahim was really sick. This view is closer to reality than the rest; because it does not contradict the appearance of the verse. If we take this word to mean distress, which used to exist in the literature of the past, it is also correct. The final result is that this answer was neither a lie nor even a Half-truth (Toriah); neither he has announced his current nor future illness; rather, this response was an expression of his spiritual condition from their disbelief.
Keywords: holy Quran, Prophet Ibrahim, Prophets' Infallibility (Isma'), Verse I am indeed sick, Doubts about Infallibility -
هویت قربانی ابراهیم، مسئله ای جدی در ادیان توحیدی است. ظواهر متون عهدینی، اسحاق را ذبیح می داند، اما در میان مسلمانان به دلیل اجمال آیات مربوط به داستان ذبح در قرآن، اختلاف هایی در تعیین ذبیح وجود دارد. دامنه این اختلافات در روایات فریقین، بیشتر است. بخشی از روایات فریقین، اسماعیل را ذبیح معرفی می کند وگروهی دیگر، اسحاق را. پژوهش حاضر، متون مرتبط با این موضوع، را در منابع اسلامی و عهدینی، با رویکردی تحلیلی انتقادی، از رهگذر تحلیل سندی و متنی روایات و متون نقلی عهدینی و اسلامی، ارزیابی می کند. یافته های تحقیق نشان می دهد با وجود صراحت بخش هایی از کتاب مقدس در تعیین ذبیح، شواهد درون متنی حاکی است، عبارت هایی که به نام ذبیح اشاره دارد، افزوده های تفسیری مفسران کتاب مقدس است. همچنین با وجود اختلاف در روایات اسلامی، تحلیل اسناد و ملاحظه شواهد درون متنی آیات قرآن و روایات اسلامی، حاکی از آن است که اسماعیل، نامزد قربانی ابراهیم بوده است.کلید واژگان: اسحاق, اسماعیل, حضرت ابراهیم (ع), ذبیح الله, نقد سند, نقد متنIdentifying what was scarified by the Prophet Ibrahim (AS) is a serious issue in monotheistic religions. The Testaments apparently consider Isaac (AS) to be the sacrificed (zhabīh), while Muslims differ in defining it due to the ambiguity of the verses related to the story of the sacrifice (zhibh) in the Qur’an. The scope of this disagreement is even greater in the Shiite and Sunni narrations; Some Shiite and Sunni narrations introduce Ishmael (AS) as the sacrificed and another group as Isaac (AS). This research assesses the texts related to this issue in Islamic and Biblical sources, including those are directly or indirectly related to determining the sacrificed, with an analytical-critical approach through the sanad and textual analysis of the Islamic narrations and Biblical texts. Findings show that despite the Biblical explicit statements in determining the sacrificed, the in-text evidences suggest that the phrases referring to the name of the sacrificed are the interpretive additions of the commentators of the Bible. Additionally, despite the disagreement between Islamic narrations in determining the sacrificed, analyzing the sanads of narrations and considering the in-text evidences of the verses of the Qur’an and Islamic narrations prove that Ismael (AS) was the candidate for the Ibrahim’s sacrifice.Keywords: Prophet Ibrahim, Zabīhullāh, Ismail, Isaac, Sanad Critique, Text Critique
-
در تفسیر عبارت «هذا ربی» در آیات 76 تا 79 سوره انعام، اغلب مفسران حمل آن بر معنای ظاهری آیه را مجاز ندانسته و حضرت ابراهیم(ع) را به عنوان پیامبر الهی، منزه از آن می دانند که غیر خدا را پرستیده باشد. اما برخی مفسران، بیان این کلمات را به همان معنای ظاهر از حضرت دانسته، ولی آن را به دوران طفولیت ارجاع می دهند و در نتیجه ایشان را منزه از شرک می دانند. مفسران مخالف این نظر، تفاسیر متعددی در توضیح این آیات آورده اند که در هشت دسته قابل بررسی است: دسته اول، این آیات را به نوعی محاجه از طرف حضرت ابراهیم(ع) برای هدایت قومشان می دانند؛ دسته دوم حضرت ابراهیم(ع) را در ابتدای بلوغ و در حال استدلال برای یافتن خدایش می دانند؛ و دسته های سوم تا هشتم نیز به ذکر دلایلی دیگر پرداخته اند. اختلاف آراء مفسران و حتی مفسران معاصر، ضرورت این بررسی را نشان می دهد. این پژوهش ابتدا به استخراج و دسته بندی آراء موجود درباره این آیه پرداخته، سپس با ارزیابی دلایل هر رای و بررسی ارتباط آیات، نشان می دهد رای دسته اول به حقیقت نزدیک تر است و قابلیت دفاع بیش تری دارد. در این مقاله هم چنین به تاثیر بررسی ارتباط آیات در تشخیص رای صحیح در تفسیر تطبیقی، توجه شده است.
کلید واژگان: سوره انعام, «قال هذا ربی» (انعام:76), حضرت ابراهیم(ع), آیات مشکله قرآن, توحید, عصمت انبیاIn the exegesis of the phrase "This is my Lord" in the 76th to the 79th of Surah al-An'am, many commentators do not permit a verbatim interpretation of the verse and they think Prophet Ibrāhim as a divine prophet is immune from having worshipped anyone other than God. On the other hand, some commentators perceive a word for word meaning of this verse but they relate it to the childhood period of his highness and a result, regard him to be purified from Sherk (polytheism). Other commentators who do not accept this belief have presented various exegeses for the explanation of these verses that can be reviewed within 8 categories: For instance, the first group recognize these verses as a sort of pleading by Prophet Ibrāhim (PBUH) for the guidance of his tribe, the second one regard him at the beginning of his puberty in the course of reasoning to find his God; and the third to the eighth groups have mentioned some other reasons. The difference between the ideas of commentators, even contemporary ones, shows the necessity of this analysis. This research first extracts and classifies the presented views regarding these verses and then by the analysis of the arguments for each of them and the relationship of the verses, displays that the first group is closer to the truth and more defendable. Besides, the effect of surveying the relationship of the verses on the recognition of the appropriate view in the comparative exegesis is studied in this article.
Keywords: Surah al-An'ām, He Said: This Is My Lord (al-An'ām: 76), Prophet Ibrāhim (PBUH), Difficult Verses of the Qur'an, Tawhid (Monotheism), Infallibility of the prophets -
هدف پژوهش حاضر آسیب شناسی دوستی با کفار در جامعه اسلامی و راه های برون رفت آن براساس سوره ممتحنه و با روش تحلیل مضمون می باشد. برای کشف مضامین سوره با روش تحلیل محتوا، با مراجعه به آیات و واژگان آن، مضامین پایه، مضامین سازمان دهنده، مضامین عام و مضمون نهایی، استخراج گردیده و مشخص شد که مضامین عام و حاکم بر سوره، عدم دوستی با کفار و پیروی از احکام الهی در روابط با آنان و مسلمانان بوده و برگرفته از همین مهم، مضمون نهایی آن، خودباوری و عدم اعتماد به دشمن معرفی شده است. لذا جامعه اسلامی در همین راستا و با توجه به زمینه ای چون برایت جویی، در فرایند شکل گیری دارای آسیب های اخلاقی متفاوتی مانند غلبه روابط عاطفی در برایت و افراط در برایت جویی در عرصه سیاسی- اجتماعی بوده است که خدای متعال برای رهایی جامعه اسلامی از آنها، راهکارهایی مانند الگوگیری از حضرت ابراهیم (ع) و عدالت ورزی برای برون رفت از آنها را بیان کرده است.
کلید واژگان: دوستی با کفار, سوره ممتحنه, عدالت ورزی, روش تحلیل مضمون, حضرت ابراهیم(ع)The purpose of the present study is to review the pathology of friendship with Kuffār (disbelievers) in the Islamic Society and finding resolutions for that based on Sūrah Mumtahinah using thematic analysis. The basic, organizing, general, and final themes in Sūrah Mumtahinah were extracted from the Qur’anic verses and vocabularies in order to discover the themes using thematic analysis. It was determined that the dominant general themes in this Sūrah discourage friendship with disbelievers and encourage obedience to the divine rules in terms of relationship between Muslims and Kuffār. Accordingly, the final theme that is self-esteem and distrust to the enemy was introduced. Moreover, in this regard and with respect to Birā’at jūyī (loathing), the Islamic society faces various moral damages such as the domination of sentiments and extremism in political-social domains so for releasing the Islamic society from such challenges, God Almighty has stated some guidelines like the model of Majesty Ibrāhīm (s) and justice to resolve this problem.
Keywords: Friendship with Kuffār (Disbelievers), Sūrah Mumtahinah, Establishing Justice, Thematic Analysis Method, Majesty Ibrāhīm (s) -
بخش مهمی از ابعاد رسالت انبیاء در برخورد با مخاطب مخالف و تلاش در جهت اقناع و آگاهی بخشی به آنان در قالب شیوه های رفتاری و گفتاری در قرآن بازتاب وسیعی یافته است. حضرت ابراهیم از جمله پیامبران الهی بود که با شیوه استدلالی، کنش های گفتاری متنوعی برای اشاعه گفتمان توحیدی که به لحاظ صورت و محتوا متفاوت از گفتمان دینی موجود (پرستش عناصر طبیعی و بت پرستی) در منطقه بین النهرین بود و بستر سازی مناسب برای جلب مخاطب مخالف به کار برد. این مقاله با بهره گیری از طبقه بندی کنش های گفتاری سرل (اظهاری، ترغیبی، عاطفی، تعهدی و اعلامی) به نوع شناسی کنش های گفتاری حضرت ابراهیم در برخورد با مخالفان بر اساس پاره گفتارهای موجود در آیات قرآن پرداخته است. یافته پژوهش نشان می دهد کنش گفتاری اظهاری که در جهت معرفی و شرح گفتمان توحیدی با هدف اشاعه و تثبیت معنایی آن صورت گرفته بود، از بیشترین و کنش گفتاری اعلامی از کمترین بسامد برخوردار بوده است. به نظر می رسد مهمترین عامل موثر بر اغلبیت کنش گفتاری اظهاری، غلبه و هژمونیک شدن گفتمان تعدد خدایان در جامعه بوده که حضرت ابراهیم سعی داشت با استفاده از آن زمینه مناسب جهت برجسته سازی گفتمان توحید و به حاشیه راندن گفتمان غالب انجام دهد.
کلید واژگان: حضرت ابراهیم(ع), کنش گفتاری, قرآن, سرل, مخالفانAn important part of the dimensions of the mission of the prophets in responding to the opposite audience and trying to persuade and inform them in terms of behavioral and spoken behaviors in the Qur'an has been widely reflected. Prophet Ibrahim was one of the divine prophets who, in an argumentative manner, had a variety of spoken actions for spreading a monotheistic discourse that differed in terms of form and content from the existing religious discourse (worship of natural elements and idolatry) in Mesopotamia, Suitable for attracting an opposing audience. This article, by utilizing the categorization of Sural's speech acts (expressive, inclusive, emotional, commitment and declarative), is intended to characterize Abraham's speeches in dealing with dissent based on the exegesis of Quranic verses.The findings of the research show that the spoken action of the statement intended to introduce and describe the monotheistic discourse with the purpose of its semantic propagation and fixation has been the highest and the most pronounced speech action of the least frequent. It seems that the most important factor influencing the frequency of speech-making expression is the overcoming and hegemonicization of the discourse of the multiplicity of gods in society, which Abraham tried to use with this appropriate context to highlight the discourse of monotheism and to marginalize the dominant discourse.
Keywords: Prophet Ibrahim, Speech Action, Qur'an, Searl, opponents -
آیه مودت از آیات عقیدتی بسیار مهم و اختلافی میان تفاسیر فریقین است. بسیاری از مفسران اهل سنت و برخی از تفاسیر شیعه به جهت اعتقاد به عدم درخواست اجر دنیوی از سوی انبیاء گذشته، درخواست اجر برای پیامبر اسلام’ را بعید دانسته اند. به نظر می رسد تفاسیر فریقین از توجه به سیاق حاکم در داستان حضرت إبراهیم که آیین حنیف را مقدم و دین اسلام را تالی آن می داند، غفلت ورزیده اند؛ زیرا در آن داستان خدای متعال درخواست إمامت از سوی آن حضرت بر ذریه خود در آخرالزمان را إجابت نموده و از إمامت اعطایی به ذریه آن حضرت با عنوان اجر دنیوی و حسنه یاد کرده است، حسنه ای که خدای سبحان در آیه مودت، مصادیق آن را اهل بیت نبوت و رسالت از ذریه حضرت إبراهیم× در وهله نخست و عترت پیامبر إسلام’ در مرحله بعد معرفی فرموده است. با إتخاذ چنین رویکردی و با بررسی مفهومی واژه های اجر، القربی و سیاق حاکم بر آیه مودت، می توان اختلاف های اساسی میان فریقین در مسئله خلافت بعد از پیامبر (ص) را پایان داد.کلید واژگان: آیه مودت, اجر دنیوی, القربی, حضرت إبراهیم (ع)The verse Mawaddat is known as one of the most notable and of most disagreement verses among fariqain`s commentaries. Many of Sunni commentators and some of Shiites, believing in the past prophets` lack of such a demand, viewed its being a reward for the Prophet as not being reasonable. Yet, it seems that those of such a view have not paid any attention to the context in the story of the prophet Abraham that took Hanif religion as precedent for Islam. The reason why lies in the fact that in that story, God, the exalted, Has agreed with Abraham`s demand of religious leadership for his offspring and referred to it as a demand in which God, the Purest, Has viewed its cases in the verse of Mawaddat as the household of the prophecy and imamate from Abraham`s offspring and the household of the Prophet of Islam respectively. In such an approach and studying the meanings of ajr, alqurba and the context of the verse, the disagreement would disappear.Keywords: the Verse Mawaddat, Earthly Reward, Alqurba, the Prophet Abraham
-
به دنبال نقد کتاب مقدس و غیرعقلانی شناخته شدن پاره ای از باورهای رایج در مسیحیت و در نتیجه سست شدن ایمان مسیحی، کی یرکگارد نخستین کسی است که به منظور چاره اندیشی، به ایمان گرایی افراطی روی آورد و پذیرفت که ایمان حقیقی در گرو پایان یافتن عقل است و هیچ گونه استدلال عقلی را برنمی تابد. وی با اشاره به داستان حضرت ابراهیم(ع) و ذبح فرزند به روایت تورات، حضرت را شهسوار ایمان خوانده که تنها با خطر کردن، شورمندی و از سر خردستیزی، به فرمان الهی گردن نهاد. اما دلایلی که وی بر مدعای تناقض آمیز ایمان گرایی افراطی خود اقامه می کند، بیانگر مقصود نیست. از این رو ایرادهای متعددی از سوی صاحب نظران به آن ها وارد شده است. آنچه کی یرکگارد درباره ویژگی های شهسوار ایمان پردازش می کند، فراتر از متن کتاب مقدس و غیر مطابق با آن است. افزون بر این، بیان این ماجرا در قرآن کریم، خلاف ادعای ناسازگاری عقل و ایمان را به اثبات می رساند.
نوشتار پیش رو، به بررسی و تحلیل انتقادی این دیدگاه پرداخته و ضمن اشاره به علل و انگیزه گرایش به چنین باور افراطی در دفاع از ایمان مسیحی، اشکال ها و پیامدهای اساسی آن را نشان داده و در پایان به منظور ارائه راهکار اصولی در عرصه ایمان، به دیدگاه اسلام در این باره اشاره اجمالی
کرده است.کلید واژگان: ایمان گرایی, کی یر کگارد, عقل, حضرت ابراهیم (ع), مسیحیت, اسلام -
خداوند متعال حضرت ابراهیم(ع) را علاوه بر مقام رسالت، به مقام امامت نیز مفتخر ساخت؛ زیرا آن حضرت از پیامبرانی است که برای تبیین اصول دین الهی نه تنها راه را می نمود، بلکه مردم را در مسیر درست راه می برد و این همان کاری است که امام و رهبر انجام می دهد. در معناشناسی اقناع، آن رابه «راضی و همراه کردن افراد برای گرایش به موضوع، فعالیت یا هدفی خاص» تعریف کرده اند. آنچه این مقاله که با شیوه توصیفی تحلیلی سامان یافته، بدان پاسخ داده این است که اقناع حضرت ابراهیم(ع) برای هدایت مردم به سوی شریعت الهی چه ویژگی هایی دارد، از چه روش هایی بهره برده است و چه هدف یا هدف هایی را دنبال کرده است؟ با بررسی داستان حضرت ابراهیم(ع) در قرآن کریم و با بهره گیری از تفاسیر و کتب مربوط، این نتیجه حاصل شد که اقناع آن حضرت ویژگی هایی چون تناوب و تکرار پیام، حسن خلق اقناع کننده و از روش هایی چون قرار گرفتن در جایگاه پرسشگر، گفتگو، پاسخ طلبی، رشدیافتگی و بت شکنی، واژه آفرینی، خلاقیت در عمل و... استفاده نموده است و اهدافی چون جذب مخاطبین، تحریک فکر و اندیشه، ایجاد شک، کاهش مقاومت، تغییر موضع، تقویت موضع، ایجاد رفتار و... را به صورتی دست یافتنی دنبال می کرد.کلید واژگان: هدف شناسی, اقناع, حضرت ابراهیم(ع), قرآنGod has honored Ibrahim on Imamate status after succeeding in so many hard tests in addition to prophecy and epistle. Because he is of prophets in this directed people to determine god basic and directed them in correct route. This is something imam and leader do. We answer in this thesis , what was the target of Ibrahim in satisfying people and directing them to the topic, activity or special aim---directing them to god religion ?by examining Ibrahim story in Quran and using interpretation and related books, we concluded Ibrahim followed achievable targets as attracting them, creating doubt, decreasing resistance, mental and reason arousal, changing people status.Keywords: Object knowing, Satisfy, Ibrahim, Quran
-
شخصیت ابراهیم(ع) در قرآن با ابعادی همچون «پدر و تبار عالی»، «پدر ذریه و امت بسیار» و «صاحب دعا و دعوت های سرنوشت ساز» معرفی شده است. او پیامبر احتجاج های برهانی و پیشوای خردمند و محترم نزد ملل و نحل مختلف است و از جمله دعاهای حضرت ابراهیم(ع)، داشتن ذریه ای مومن و مسلم و باقی ماندن زبانی گویا و صادق پس از اوست.
از نگاه قرآن و روایت ها، نسل حضرت ابراهیم(ع) تا پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت ایشان امتداد یافته و در نهایت به امام رضا(ع) و البته چهار امام بعد رسیده است. اما موقعیت امام رضا(ع) در این بین، بارز و میان او و حضرت ابراهیم شباهت های متعددی مشهود است: امام رضا(ع) دارای مقامی شاخص در زمینه احتجاج ها و براهین فطری است و مناظره ها و جدال احسن او با دانشمندان ادیان، فصلی شاخص در تاریخ امامت است. دو امام مذکور همچنین در دو نقطه و موقعیت تمدنی زاده شده اند و دعوتشان، جنبه های سیاسی و تمدنی یافته است. این مقاله در پی بررسی تطبیقی سیره این دو پیشوای بزرگ و بیان ابعادی از حساب و حکمتی است که در کار آن دو در تاریخ نبوت و امامت تعبیه شده است.کلید واژگان: حضرت ابراهیم (ع), تاریخ امامت, امام رضا (ع), اهل بیت (ع), ذریه ابراهیم, تمدن اسلامیthe Prophet Ibrahim (AS) is described in the Quran by various characteristics, including an ‘ascendant father and forefather’, ‘father of many descendants and nations’ and ‘having crucial invocations and invitations’. He is the prophet of several arguments and an intellectual leader, revered by many nations and religions. The Quran quotes the Prophet Ibrahim (AS) as invoking to God to bestow him with a believing seed and a truthful tongue in his generation. Surely his request is accepted. According to the Quran and hadiths, the Prophet Ibrahim’s generation continued into the Prophet Muhammad (SAWA) and his Ahlul-Bayt (AS), including Imam Reza (AS) and the following four Imams. However, the situation of Imam Reza (AS) is unique among other Imams and his Imamate is very critical in terms of time, place and status. Same as the Prophet Ibrahim (AS), Imam Reza (AS) carries a high status in religious debates and reasoning based on innate knowledge. Both figures are born in two cradles of civilizations and thus, their invitations gained political and civilizational aspects. Thus article is going to have a comparative analysis of the lifestyle (seerah) of these two figures and talk about the logic and wisdom seen in their work in the history of prophethood and Imamate.Keywords: Prophet Ibrahim (AS), Imam Reza (AS), history of Imamate, Ahlul, Bayt (AS), descendants of Ibrahiam (AS), Islamic civilization -
ظاهر برخی از آیاتی که درباره انبیا نازل شده است با عصمت آنان منافات دارد. برخی با استناد به ظواهر آیاتی که دارای عناوینی مانند: غفران و مغفرت الهی، ذنب، توبه، عفو و... هستند، شبهاتی را درباره حضرت ابراهیم(ع) مطرح نموده اند؛ مانند: شبهه مشرک بودن پدر حضرت ابراهیم و طلب استغفار حضرت برای وی، شبهه دروغ گفتن حضرت، شبهه آرزوی آمرزش از گناهان توسط حضرت، شبهه شک داشتن نسبت به زنده شدن مردگان و شبهه شرک ورزیدن حضرت ابراهیم(ع). در این مقاله ضمن بیان این آیات و ذکر شبهات مطرح شده درباره حضرت ابراهیم(ع)، با استفاده از دیدگاه مفسران قرآن این شبهات بررسی و پاسخ داده می شود.
کلید واژگان: حضرت ابراهیم(ع), عصمت پیامبران, ظاهر آیات, شبهات عصمتThe appearance of some verses revealed on prophets disagrees with their purity. As is clearly known, some terms like Divine forgiveness and absolution, sin, repentance have been proposed with regard to the prophet Ibrahim. In this way, there can be found some cases of doubt on him of which may be counted his father‘s polytheism and Ibrahim‘s prayer for him, Ibrahim‘s telling a lie, his request for forgiving his sins, his doubt on the passings‘ becoming alive and his polytheism. In this paper, the verses in the field have been studied and the doubts have been resolved.Keywords: Ibrahim, messengers purity, appearance of verses, doubts on purity -
بعثت پیامبران و جانشینان ایشان در شرایط زمانی و مکانی گوناگونی روی داده و از جمله علل آن، تعلیم شرایط گوناگون زندگی به انسان های پیرو دعوت انبیاست. دعوت و مجاهدت یک پیامبر به موضوع طغیان سیاسی پیوند می خورد و دعوت پیامبر دیگری به فساد اقتصادی و دیگری به انحطاط اخلاقی. در میان انبیا و اوصیای الهی، نام دو امام را با موضوع تمدن، سیاست و فرهنگ امت اسلامی و بشری می توان قرین یافت: حضرت ابراهیم(ع) و حضرت رضا(ع).
در میان این دو شخصیت الهی که در دو منتهی الیه زمانی و مکانی نیز ایستاده اند، جدا از ارتباط نسبی، شباهت های درخور توجهی می توان یافت که از جمله آنها، حضور در دو حوزه مهم تمدنی، سروکار داشتن با دو دستگاه سیاسی زیرک و طغیانگر، سیر گسترده جغرافیایی و بین المللی، سروکار داشتن ادیان و مذاهب گوناگون با ایشان و موضوع مناظره ها و احتجاجات است.
مقاله حاضر مقایسه ای میان سیره این دو امام با نگاه فرهنگی و تمدنی است. در این مقاله امام رضا(ع) را امامی می یابیم که با توجه به اقتضائات زمان، میراث دار برتر سیره و سنت پدر و پیشوای امم، یعنی ابراهیم حنیف، است. روشن است که بازخوانی فرهنگی و تمدنی سیره پیشوایان، از نیازهای اساسی امت اسلامی در مقطع حساس و سرنوشت ساز کنونی است.کلید واژگان: حضرت ابراهیم (ع), امام رضا (ع), تمدن و فرهنگ, بعثت انبیا, وصایت الهیProphets and their successors are chosen in different times and places. A reason to this is to teach various life conditions to the followers. One prophet's invitation and endeavor became connected to political turmoil and another's to economic corruption while one's to moral decline. Among divine Prophets and Imams, two are deeply connected to issues of civilization, politics and culture of both Islam and humanity: Abraham and Imam Reza In these two divine characters, though standing in two time and place extremes, remarkable similarities can be found besides their relativeness including their presence in two important civilizations, dealing with two rebellious political systems, broad geographical and international courses, dealing with various religions and the issue of debates and arguments This article is a comparison between the menology of these two characters from cultural and civilization points of view. In this article, we see Imam Reza as a rightful heir to the father and leader of all Imams, Abraham (PBUH) given the requirements of time. Obviously, cultural and civilization review of Imam's menologies is a fundamental need for Islamic nations in the current critical and decisive period.Keywords: Prophet Abraham, Imam Reza, civilization, culture, Besat, divine characters -
از جمله ویژگی های قرآن، به کارگیری داستان برای بیان اهداف و مقاصد خود می باشد. خداوند متعال بسیاری از وقایع، حوادث و رویدادهای قرآن را در قالب داستان بیان نموده است تا بهتر در دل و جان بندگان نفوذ نماید. داستان در قرآن وسیله ای است برای دعوت به یکتاپرستی و زندگی صالح. از جمله داستان هایی که در آیات شریفه به تصویر کشیده شده، داستان حضرت ابراهیم است. این داستان از جمله داستان های بلند قرآن به شمار می آید که در سوره های متعدد آمده و دارای تمام عناصر داستانی می باشد، یعنی شامل حوادث مختلفی است. دارای آغاز، موضوع، پیکره و پایانی که از روابط علی و معلولی میان حوادث به دست می آید و به نتیجه مورد نظر می انجامد که هدف از آفرینش داستان بوده و آن بیان ایمان راسخ ابراهیم، تسلیم او در برابر اوامر الهی، دعوت به یکتا پرستی و یقین در ایمان بوده است.
کلید واژگان: قرآن, حضرت ابراهیم (ع), عناصر داستان
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.