به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "حضرت یوسف(ع)" در نشریات گروه "علوم قرآن و حدیث"

تکرار جستجوی کلیدواژه «حضرت یوسف(ع)» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی حضرت یوسف(ع) در مقالات مجلات علمی
  • مرتضی قاسمی حامد*

    در جوامع روایی و تفسیری، ذیل آیه 42 سوره یوسف، روایاتی پیرامون توسل یوسف ع به زندانی و در نتیجه فراموشی یاد خدا و عقوبت ایشان با طولانی شدن حبس بیان شده است. تعاضد مضمونی آنها با یکدیگر و طرق متعددشان می تواند تا حدودی بیانگر صحت سندی و مضمونی واقعه مذکور باشد؛ در حالی که بررسی اسانید و متون این روایات نشان می دهد هیچ کدام قابل استناد نیستند و عمده آنها دچار ضعف سند بوده و از مشکلات محتوایی برخوردارند. این روایات از لحاظ سندی موقوف، مقطوع، منقطع، مرفوع، مرسل و معلق بوده، یا دارای راویان ضعیف یا مجهول می باشند. متن آنها نیز با آیات قرآن در تضاد هستند و در آنها مطالب اختلافی، شاذ، غیر قابل قبول و دور از ذهن وجود دارد. همچنین در مقابل آنها روایات متعارض دیده می شود که تفسیر صحیحی از آیه ارایه کرده است. به نظر می رسد ریشه این روایات به کعب الاحبار برسد؛ زیرا او نسبت به بقیه راویان از قدمت بیشتری برخوردار است. بنابراین بعد از او راویان دیگر و جاعلان حدیث به نقل روایت او و شاخ وبرگ دادن به آن پرداخته اند. وجود مشابهت بسیار بین روایات این جریان با یکدیگر، این نظریه را تقویت می کند. البته باید گفت در کتاب مقدس نیز از این جریان خبری نیست. پس این روایت از جمله اسراییلیاتی است که ریشه ای در کتاب مقدس ندارد و کعب الاحبار آن را از کتاب مقدس دریافت نکرده است.

    کلید واژگان: قرآن, حضرت یوسف(ع), توسل به زندانی, روایات فریقین, اسرائیلیات
    Morteza Ghasemi Hamed *

    In narration and commentary sources under verse 42 of Surah Yusuf, there are narrations about the appeal of Yusuf to the prisoner and as a result of forgetting the remembrance of God and his punishment by prolonging the imprisonment. Their thematic cooperation with each other and their multiple ways can to some extent express the documentary and thematic authenticity of the mentioned event; while the examination of the chanins and the texts of these Hadiths show that none of them can be cited and most of them have weak documents and have content problems. In terms of documentation, these Hadiths are Mawquf, cut-sources (Maqtu’), Munqati’, Marfu’, transmitted (Mursal), or suspended (Mua’llaq), or they have weak or unknown narrators. Their text also contradicts the verses of the Quran and there are conflicting, strange, unacceptable and far-fetched content in them. Also, conflicting narrations are seen against them, which have provided a correct interpretation of the verse. It seems that the roots of these narrations reach Ka'b al-Ahbar’s; Because he is older than other narrators. Therefore, after him, other narrators and forgers of Hadith have narrated his narration and expanded it. The existence of many similarities between the narrations of this stream strengthens this theory. Of course, it should be said that there is no mention of this process in the Bible. Therefore, this narration is among the Israelites that have no roots in the Bible, and Ka'b al-Ahbar did not receive it from the Bible.

    Keywords: Hazrat Yusuf (A.S.), Appeal to Prisoner, Narrations of the Two Major Islamic Sects, Israelites
  • محمد امیری*، علی آقا صفری
    برنامه ریزی تولیدی از مهم ترین وظایف و استراتژی های مدیریت تولید است که می بایست با توجه به اقتضایات بازار رقابتی به موقع و با مناسب ترین روش در عرصه های مختلف تولید محصول، از جهت کمیت و کیفیت به عنوان پیشگام حرکت کرد. یکی از مدیران نظام توحیدی که برنامه جامع آن در قرآن به صورت برجسته گزارش شده حضرت یوسف (ع) است. آن پیشوای وحیانی با طراحی و عملیاتی سازی برنامه تولیدی منحصربه فرد، درصدد کارایی مطلوب تر کارکنان، کیفیت بالاتر، انعطاف پذیری بیشتر و بهبود وضعیت دولت و ملت بود. وی با بهره گیری از فرهنگ مشارکتی تلاش کرد آسیب های موجود در سیستم حاکم را با نهادینه سازی فرهنگ مسیولیت پذیری بر طرف کند و از این طریق مزایای طرح خود در مقایسه با دیگران را در شیوه مدیریت، ساماندهی امور، تولید انبوه و به هنگام، با تکیه بر سطح کیفی نگهداری قابل قبول و زنجیره تامین و مانند آن به منظور حل معضلات سازمانی و مشکلات اجتماعی، ترسیم کند. پژوهش حاضر با تمسک به داده های وحیانی و با بهره گیری از ادبیات دانش سازمان و مدیریت و با استفاده از روش تحلیل محتوی، برنامه ریزی تولیدی حضرت یوسف (ع) را کشف و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. برآیند و ره آوردهای پژوهش حاکی از آن است مدل به کارگرفته شده توسط حضرت یوسف (ع) در یک فرایند سه مرحله ای افزون بر تامین نیازهای زیستی و رفاه اجتماعی، تعالی معنوی، ترقی ابعاد روحانی را به همراه داشته و امروز نیز در برنامه ریزی های سازمانی می تواند به عنوان مهم ترین مدل موثر و کارآمد در کانون توجه قرارگیرد
    کلید واژگان: قرآن, حضرت یوسف (ع), برنامه ریزی تولیدی, فرایند, الگو
    Mohammad Amiri *, Ali Agha Safari
    Production planning is one of the most important tasks and strategies of production management, which should be taken as a pioneer in terms of quantity and quality considering the requirements of the competitive market promptly and with the most suitable method in various fields of product production. One of the administrators of the monotheistic system whose comprehensive program is prominently reported in the Quran is Hazrat Yusuf (A.S.). With the design and implementation of a unique production plan, that revelatory leader was aiming for better efficiency of employees, higher quality, more flexibility and improvement of the state of the government and the nation. By taking advantage of the participatory culture, he tried to eliminate the existing damage in the ruling system by institutionalizing the culture of responsibility and in this way the advantages of his plan compared to others in the way of management, organizing affairs, mass production and on time, relying on the level to draw acceptable maintenance quality and supply chain and so on to solve organizational problems and social issues. The present research has discovered and analyzed the production planning of Hazrat Yusuf (A.S.) by relying on revealed data and using the literature of organization and management science and using the content analysis method. The results and findings of the research indicate that the model used by Hazrat Yusuf (A.S.) in a three-stage process, in addition to providing biological needs and social well-being, has brought spiritual excellence and progress in spiritual dimensions, and today it can be considered as the most important in organizational planning, the effective and efficient model.
    Keywords: Quran, Hazrat Yusuf (A.S.), Production Planning, process, model
  • ولی الله نقی پور فر، حمید مروجی طبسی

    از جمله قصص حاوی برخی متشابهات در قرآن کریم، داستان نگهداری بنیامین توسط حضرت یوسف (ع) است که در آیات شصت و نهم تا هفتاد و نهم از سوره مبارکه یوسف (ع) ذکر شده است. تشابه موجود در این آیات که با ارجاع به محکمات رفع می شود عبارت اند از: ایراد تهمت سرقت از جانب یک پیامبر در ملا عام به افراد ظاهرا بی اطلاع و توسل آن پیامبر به دروغ برای اجرای نقشه خویش. یافته های پژوهش بر اساس تفاسیر فریقین و برخی دقت های ظریف مفسران، نشان می دهد که حضرت یوسف (ع) در این مسیله، هیچ اتهامی را نسبت به برادرانش وارد نساخت، نسبت ناصحیحی نسبت به آنان نداد و هیچ دروغی از حضرتش صادر نشد. مراد از «إنکم لسارقون»(یوسف/70)، سرقت یوسف (ع) از پدر در دوران کودکی ایشان است که برادرانش انجام دادند؛ پس برادران یوسف (ع) سارق بودند و لازم بود آبرویشان در ملا عام لکه دار شود. خداوند متعال نیز نقشه ای را از طریق حضرت یوسف (ع) به اجرا درآورد تا تنبه لازم نسبت به برادران به وجود آید. روش رسیدن به مطلوب در این متن، بررسی تطبیقی میان تفاسیر و استخراج مطالب موافق عصمت انبیا (ع) از آنهاست که از طریق تحلیل و توصیف حاصل شد.

    کلید واژگان: قصص قرآن, حضرت یوسف (ع), سرقت جام پادشاهی, تهمت به برادران یوسف (ع), کید الهی
    Valiyyullah Naghipoorfar, Hamid Moravveji Tabasi

    Among the stories that contain some allegorical verses (Mutashabihat) in the Holy Quran is the story of Benjamin being confined by Prophet Yusuf (AS), which is mentioned in the 69th to 79th verses of Surah Yusuf. The ambiguities in these verses, which can be resolved by referring to the decisive verses (Muhkamat) are: the accusation of theft against apparently innocent people in public by a prophet and his resort to lie in order to implement his plan. The findings of the research, based on the interpretations of the Two Sects (Sunni and Shia) and some subtle precisions of the commentators, show that the prophet Yusuf (AS) did not make any accusations against his brothers in this case, did not slander them, and did not tell any lies in this regard. The meaning of "Innakum la’Sariqoun" [You indeed are thieves] (Yusuf/70) is their theft of Yusuf from his father during his childhood, which his brothers had really done; so the brothers of Yusuf were thieves and it was necessary to disgrace them in public. Almighty God also implemented a plan through Yusuf (AS) to bring about the necessary punishment for his brothers. The method to achieve the wanted result in this paper is a comparative study among different interpretations from which has been extracted the material that supports the infallibility of the Prophets, that was obtained through analysis and description.

    Keywords: : Qur'anic Stories, Prophet Yusuf (AS), Theft of the King’s Cup, SlanderingYusuf’s Brothers, Divine Plan
  • زهرا سادات موسوی *، سید علی میرآفتاب

    دنیای امروز در حال پیشرفت است و نقش مدیریت در زندگی بشر بسیار مهم است، اگر جامعه به درستی مدیریت شود می توان از تمامی ظرفیت ها و امکانات موجود در آن جامعه، برای دست یابی به اهداف مورد نظر بهره برد. مدیریت انسان و رهبری جامعه انسانی، مهمترین و در عین حال پیچیده ترین فرآیند فعالیت اجتماعی انسان است و شناخت اسلوب رفتاری و عملی پیامبران الهی، می تواند کارگشای مردم در انتخاب صحیح کارگزاران خود و راهگشای مدیران اجرایی در حکومت ها و مسئولیت ها باشد. برقراری حکومت الهی و مدیریت صحیح جوامع، از اهداف مهم پیامبران الهی بوده است ؛ آنان در این مسیرتلاش های بسیاری مبذول داشتند و هرگاه زمینه و موقعیت را برای چنین عمل ارزشمند و حیاتی مناسب می دیدند، در انجام آن تردیدی به خود راه نمی دادند. در قرآن کریم شیوه ی حکومت داری و مدیریت برخی از پیامبران الهی شرح داده شده است، پیامبرانی که در شرایط زمانی، حکومت های خاصی داشتند و به شکل کامل و درست و با توجه به مناسبات فرهنگی و اجتماعی عصر خود، جامعه را به بهترین شکل مدیریت نمودند و در خصوص بحث مدیریت فرهنگی می توان از همین مدیریت مبتنی بر تعالیم اسلام و قرآن بهره گفت. یکی از پیامبرانی که می توان از شیوه مدیریتش بهره برد حضرت یوسف (ع) است ؛ چراکه در یک برهه از زمان، وزارت سرزمین مصر و مدیریت آن بخشی از رسالت او بوده است؛ عملکرد این پیامبر الهی می تواند الگویی موفق برای یک کارگزار حکومتی و یا یک مدیر در اجتماع باشد. هدف از نگارش چنین مقاله ای، بررسی شیوه ی مدیریتی حضرت یوسف (ع) در قرآن کریم و تبیین اصول نهفته در قرآن کریم در رابطه با مدیریت فرهنگی است که در واقع بهره وری از قرآن در جهت وصول به دانش قرآن بنیان را دنبال می کند . از جمله اصولی که از سیره ی حضرت یوسف (ع) زمینه مدیریت فرهنگی ،در این مقاله به آن اشاره و تبیین شده است می توان به اصل های « مسئولیت پذیری» ، « تعهد و تخصص در انجام کار»، «خلاقیت»،«تغافل»،« قانون مداری» و اصل «بخشش وگذشت» اشاره نمود.

    کلید واژگان: اصول, مدیریت, مدیریت فرهنگی, حضرت یوسف (ع)
  • مصطفی رضازاده بلوری، حبیب الله حلیمی جلودار
    نوع نگرش انسان به پدیده ها و اتفاقات پیرامون خود متفاوت است؛ بعضی افراد صاحب حسن ظن و نگاهی مثبت هستند و برخی نیز منفی نگرند و به همه چیز سوء ظن دارند. به همین دلیل هر فرد با توجه به داشته های شخصیتی خود، باعث تشدید یا تضعیف یکی از این دو رویکرد می شود. در این نوشتار، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، مبانی مثبت اندیشی و بازخورد آن در زندگی حضرت یوسف(ع) ارزیابی شده است. یافته ها نشان می دهد که ایمان، خویشتنداری و احسان از جمله ملاک هایی هستند که حضرت یوسف(ع) با به کارگیری صحیح آن ها توانست به مقام تعبیر و بازخوانی نمادها دست یابد و علاوه بر رشد شخصیت معنوی، جایگاه اجتماعی خود را نیز ارتقاء دهد. لذا با توجه به شمولیت مصادیق قصص قرآن، هر فردی با اکتساب اخلاقیات مثبت می تواند مهارت های زندگی خود را بالا برده، در چالش های پیش رو، عملکردی سازنده داشته باشد.
    کلید واژگان: حضرت یوسف (ع), ایمان, خویشتنداری, احسان
    Mostafa Rezazadeh Bolouri, Habib Allah Halimi Jolodar
    Attitude of the people towards surrounding events and phenomenon is different. Some people have a positive look, and some have negative attitudes. Therefore, each person strengthen or weaken one of two views based on his personality types. This article is about positive thinking principles of Prophet Yusuf and evaluates its feedbacks in his life using an analytical - descriptive approach. Findings showed that such criteria as faith, self-restraint, and charity are inherent in Prophet Yusuf personality through which he could properly manage to interpret and reread the symbols. He could develop not only his spiritual character but also his social status. Therefore, according to stories of the Quran, every person with a positive moral acquisition is able to raise their life skills face the possible challenges successfully.
    Keywords: Prophet Yusuf, faith, Self-restraint, Charity
  • مجید معارف، عباس مصلایی پور یزدی، مرتضی قاسمی حامد *
    با زلیخا نیامده است، اما در جوامع روایی و در قرآن کریم مطلبی درباره ازدواج حضرت یوسف تفسیری فریقین، چهارده روایت درباره آن یافت می شود که هشت روایت در کتب تفسیری و شش روایت در کتب روایی نمود یافته است؛ البته کتب تفسیری در این رابطه نسبت به کتب روایی، از قدمت برخوردارند. نگاه نخست گویای طرق مختلف این روایت است، اما پس از بررسی اسناد و متون این روایات پی می بریم که همگی دچار ضعف سند بوده و مشکلات محتوایی نیز دارند. این روایات از لحاظ سندی، مرسل یا مرفوع یا مقطوع بوده یا اینکه راویانی ضعیف دارند. در متن این روایات نیز اختلافات زیادی وجود دارد. همچنین در آن ها مطالبی به چشم می خورد که با قطعیات قرآن مغایرت دارد. از طرف دیگر، بررسی کتاب مقدس بیانگر آن است که بخشی از محتوای این روایات از کتاب مقدس گرفته شده و پس از دخل و تصرف و اضافات، وارد جوامع روایی و تفسیری شده است. ازجمله آنکه از تورات گرفته شده، اما برخلاف تورات آن دو فرزند به جای آسنات نام دو فرزند حضرت یوسف به زلیخا نسبت داده شده است. با توجه به تعدد و جامعیت روایات وهب بن منبه نسبت به دیگر روایات، محتمل است که ریشه این روایات به او برسد، به طوری که راویان پس از او هرک دام به نحوی، از طرف خود، شاخ و برگی به آن افزوده اند. نتیجه آنکه برخی از مسلمانان در این موضوع به اهل کتاب مراجعه کرده و از روایات آنان متاثر شده اند. بنابراین نسبت به صحت اصل روایات سوءظن حاصل می شود، هرچند که احتمال وقوع ازدواج با توجه به قدر مشترک همه روایات منتفی نمی گردد.
    کلید واژگان: حضرت یوسف(ع), زلیخا, ازدواج حضرت یوسف(ع), روایات تفسیری, اسرائیلیات
    In the holy Quran no mention is made of the marriage of Yusuf and Zulaykhā، but in the compendiums of narrations and exegeses of the two sects there are fourteen narrations about it of which eight are mentioned in exegeses and six in books of traditions. Of course، the exegeses compared to books of narrations are much older. A survey of these narrations shows first that they have been reported in different ways. A study of the chain of evidence and the texts of these narrationsshows، moreover، that their evidence is weak and their content is also problematic. These narrations in respect of the chain of evidence are either morsal (lacking the mention of the first transmitter)، marfu'' (attributed)، maqtu'' (disconnected; with an interrupted isnad) or havebeen reported by less reliable narrators. In the texts of these narrations there are also many differences. Moreover، there are certain points in them which cannot agree with the indisputable instructions of the holy Quran. On the other hand، a look at the Scriptures shows that some part of the content of these narrations has been taken from the Scriptures which after some changes and additions have found their way in the compendiums of narrations and exegeses. One of these is that the names of the two sons of Yusuf are taken from the Torah but unlike the Torah they are ascribed to Asnat rather than to Zulaykhā. Considering the number and inclusiveness of the narrations reported by Wahab Ibn Munabih compared to other narrations، it is likely that the roots of these narrations return to him، and the narrators after him each in his own way has added some parts to them. The result is that some Muslims on this issue have referred to the people of the Book، i. e. the Jews and Christians and have been influenced by their narrations. Therefore، the validity of the narrations is suspected though the likelihood of the marriage considering it is the common points of so many narrations is not rejected.
    Keywords: Yusuf (Joseph), Zulaykhā marriage of Yusuf, Interpretive Traditions, Israelites
  • رضا شکرانی، علی نصر اصفهانی، فاطمه سادات احمدی کوپایی
    «مدیریت تعارض»، یکی از مباحث مهم مدیریت رفتار سازمانی است. تعارض، به هر نوع اختلاف و برخوردی که بین افراد یا گروه ها رخ دهد، اطلاق می شود. تعارض اگر کنترل شده و در حد متوسط باشد عمدتا برای حیات گروه و سازمان لازم است؛ چون می تواند خلاقیت و نوآوری را در افراد و گروه ها برانگیزاند و وسیله ای برای طرح مسائل و کاهش تنش ها و محیطی برای خود ارزیابی و تحول باشد. اما تعارض های آشکار و شدید و کنترل نشده، موجب ناخشنودی و خدشه دار شدن روابط بین افراد می گردد و سرانجام به تخریب گروه منجر می شود. مدیریت تعارض، نگه داشتن تعارض در سطح مطلوب است. اگر تعارض از سطح متوسط پایین تر باشد، مدیر باید آن را تحریک کند و موجبات افزایش آن را فراهم کند؛ ولی اگر تعارض بالاتر از سطح متوسط باشد، بر مدیر لازم است درصدد کاهش آن برآید.
    با بررسی راهکارهای ارائه شده برای مدیریت تعارض های غیر کارکردی، این نتیجه به دست می آید که همه این راهکارها، ذیل پنج سبک مدیریت تعارض که در کتب صاحب نظران، ذکر شده قابل دسته بندی است. این سبک ها عبارت است از: رقابت، ایثار، اجتناب، مصالحه و همکاری. در واقع می توان گفت از دیدگاه عقلی، در برخورد با هر نوع تعارض غیر کارکردی، نمی توان غیر از این پنج سبک، راه ششمی را تصور کرد و هر راهی ذیل یکی از این پنج راه حل، قابل دسته بندی است.
    در قرآن کریم درباره مبحث تعارض، مطالب ارزشمندی وجود دارد. یکی از سوره های قرآن که این بحث به اشکال گوناگون در آن مطرح شده، سوره مبارکه یوسف است. این مقاله بر آن است که با استخراج و بررسی مهمترین این تعارض ها و چگونگی مدیریت آنها توسط دو پیامبر الهی، حضرت یعقوب و حضرت یوسف(علیهما السلام) و همچنین با استفاده از آیات دیگری از قرآن کریم و نیز روایاتی از معصومین(علیهم السلام)، دیدگاه قرآن کریم درباره چگونگی حل تعارض های غیر کارکردی و شرایط و موقعیت های استفاده از روش های پنج گانه برخورد با تعارض را دریابد.
    کلید واژگان: قرآن, مدیریت تعارض, تعارض غیرکارکردی, حضرت یوسف(ع)
    Reza Shokrani, Ali Nasr Isfahani, Fatimasadat Ahmadi Koopayee
    "Conflict Management" is one of the important issues in management of organizational behavior. Conflict is applied to any disputes that occur between individuals or groups. If the conflict is controlled and moderated, it is necessary for groups and organizational life, because it can stimulate the creativity in individuals. This type of conflict is called functional conflict. But severe and uncontrolled conflicts which are called dysfunctional, cause unhappiness and undermine interpersonal relations and eventually leads to group destruction. Conflict management is keeping the conflict in desired level. If conflict is below average, manager should stimulate it and tries to increase it but if it is beyond average, however, he should seek to reduce it.By studying the presented ways for dysfunctional conflict management this result is obtained that all of these ways may be classified under the five styles of conflict management listed in the expert's books. These styles are: Competition, Devotion, Avoidance, Compromising and Collaboration. There are valuable materials about the conflict in Quran. One of the chapters of Holy Quran which has discussed this topic in different types is the chapter of Josph.By extracting and analyzing the most important of these conflicts and how to manage them by two God's prophets, Jacob and Joseph (peace be upon them), this article intends to achieve the viewpoint of Quran about resolving the dysfunctional conflict and conditions of five dysfunctional conflict management styles.
    Keywords: Quran, Dysfunctional Conflict management, Joseph (peace upon him)
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال