به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « حکم » در نشریات گروه « علوم قرآن و حدیث »

تکرار جستجوی کلیدواژه «حکم» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • محمدامین کبیری *

    «حق» و «حکم» از کلیدواژه های مهم و کاربردی در فقه معاملات و حوزه حقوق خصوصی است. اینکه ماهیت حق و تعریف دقیق آن چیست، در میان فقیهان مورد اختلاف است. در این بین، تحلیل های محقق نایینی، دارای اهمیت فراوانی است و آثار متعدد خاصی بر آن مترتب می شود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به این نتیجه رسیده است که دیدگاه محقق نایینی در مورد ماهیت حق، نظریه «سلطنت ضعیفه» است. این دیدگاه، نگاه جدید و قابل توجهی به مقولاتی، مانند «حق»، «ملک» و «سلطنت» به دنبال دارد. برای اثبات این نظریه، علاوه بر تحلیل ها و ارتکازهای عقلایی، به برخی ادله روایی نیز استشهاد شده است. هم چنین این نظریه، آثار فقهی حقوقی خاصی به دنبال دارد که در این تحقیق، به چهار نمونه از آن اشاره خواهد شد. از دیگر مباحث مهم این حوزه، تفاوت بین حق و حکم است. در نظر محقق نایینی، بین حق و حکم، هم تفاوت ثبوتی و هم اثباتی وجود دارد. از ثمره های این تحلیل، نگاهی خاص به عقود جایز و لازم، و پیدایش دو مفهوم «لزوم حقی» و «لزوم حکمی» است که از نو آوری های محقق نایینی محسوب می شود.

    کلید واژگان: حق, حکم, سلطنت, ماهیت حق, محقق نایینی}
    MohammadAmin Kabiri*

    "Right" and "ruling" are important and practical keywords in transactional jurisprudence and the field of private law. What is the nature of right and its precise definition is disputed among jurists. In the meantime, Naini's analysis is very important and many special works are related to it. This article has come to the conclusion with the descriptive-analytical method and using library sources that Naini's view on the nature of right is the "weak kingdom". This theory takes a new and significant look at categories such as "right", "property" and "kingdom". To prove this theory, in addition to rational analysis and concentration, some narrative arguments have also been mentioned. Also, this theory is followed by certain legal jurisprudential works, which will be referred to four examples of these works in this research. Another important topic in this field is the difference between right and ruling. In Naini's opinion, there is both an existential difference and an evidentiary difference between right and ruling. One of the results of this analysis is a special look at permissible and necessary contracts, and the emergence of the two concepts of "legal necessity" and "judgmental necessity", which are among the initiatives of Mohaghegh Naini.

    Keywords: Right, Nature of Right, ruling, monarchy, Naini Researcher}
  • امیر ذوقی*
    واژه «حکم» سی بار در قرآن کریم به کار رفته است. باوجود کاربردهای پربسامد این واژه و سایر مشتقات آن در قرآن کریم که تفاوت های معنایی روشن یا مبهمی را در این متن مقدس به نمایش می گذارد، لغت شناسان و صاحبان کتب وجوه و نظائر در عمل معانی کلی و محدودی را برای آن گزارش کرده اند. این پژوهش سعی دارد علاوه بر پیجویی همزادهای این واژه در زبان های سامی، با توجه به هم نشین های این واژه و بافت کاربرد آن در قرآن کریم، برخی معانی را معرفی کند که لغت شناسان به آن توجه نکرده اند. براساس این، علاوه بر داوری که قطعی ترین و پرکاربردترین معنای این واژه در عربی قرآنی است، معانی توانایی داوری صحیح، فرمان و دستور، مسئولیت و ماموریت و احتمالا فرمانروایی از معانی دیگر این واژه در قرآن کریم است. همچنین، کاربرد «حکم» در معنای حکومت و فرمانروایی که در عربی کلاسیک و معاصر گسترش آن را شاهدیم، در قرآن کریم محدود و غیرقطعی به نظر می رسد و دال اصلی این معنا در قرآن کریم «ملک» و مشتقات آن است.
    کلید واژگان: حکم, قرآن کریم, ریشه شناسی, معناشناسی, روابط معنایی, حکومت, ملک}
    Amir Zowqi *
    The word "Ḥukm" has been used 30 times in the Holy Quran. Despite the frequent use of this word and its other derivatives in the Holy Quran which exhibit both clear and obscure semantic differences, lexicographers and authors of wujuh-wa-naẓāʼir have reported very general and restricted meanings for it. In this survey, we have explored its syntagmatic and contextual usages in the Holy Quran as well as its cognates in the Semitic languages and presented some of its meanings ignored by others. We have concluded that in addition to 'adjudication' which is the most used and certain meaning of this word in the Quran, the meanings 'the faculty of sound judgment', 'decree and ordinance', 'mission and responsibility', and possibly 'government' are among the other meanings of this word in the Holy Quran. The application of this last meaning, which we have seen its spread in classical and contemporary Arabic, seems to be restricted and uncertain in the Holy Quran and its main signifier in the Quran is the term "Mulk" and its derivatives.
    Keywords: Ḥukm, Holy Quran, Etymology, Semantics, Semantic Relations, Government, Mulk}
  • حیدر گودرزی*، سید علی سجادی زاده

    خداوند متعال در آیه 35 سوره نساء یکی از روش های جلوگیری از فروپاشی نهاد خانواده را در شرایط بحرانی و اختلاف بین زوجین وضع و امضا کرده است که با به کارگیری واقعی و صحیح این روش، زیربنای بنیادین جوامع خدامحور، یعنی خانواده حیاتش ادامه دار خواهد شد. این روش قرآنی «حکمیت غیرقضایی» و «صلح و سازش خویشاوندی» بدون مراجعه به دستگاه قضایی است. در حقیقت گام اول در شناخت نهاد خانواده بررسی واژه های آیه شریفه است؛ اما به سبب حجم بالای محتوای تمام واژه های آیه، در این جستار فقط واژه های کلیدی «شقاق» و «حکم» و «اهل» موردبررسی لغوی، تفسیری و فقهی قرار می گیرند. در اثر بی توجهی یا توجه سطحی به معانی این واژه ها مشکلاتی، نظیر به کارگیری واژه «نشوز» در تعریف «شقاق» یا استعمال آن به جای «شقاق» (در غیر تعریف) و بیان واژه «داور» به جای «حکم» رخ می دهد؛ به طوری که در اکثر کتب و پژوهش های حقوقی و حتی در مواد قانونی، با اینکه پدیدآوردندگان آثار برای هر نهادی از آن ها تعریف و شرایط خاصی قایلند، این واژه ها به جای یکدیگر به کار گرفته شده اند. همچنین گفته می شود «محکمه صلح خانوادگی» یا اینکه حکم از خانواده زوجین باشد؛ در حالی که معنای کلمه «اهل» این نیست؛ بلکه معنای صحیح و جامع افراد این واژه «صلح و سازش خویشاوندی» است.

    کلید واژگان: آیه 35 سوره نساء, حکم, حکمیت, شقاق, اهل}
    Heydar Goodarzi *, Sayyid Ali Sajjadizadeh

    Allah the Most Exalted in the verse 35 of Surah (Chapter) An-Nisāʾ (Arabic: ٱلنساء, An-Nisāʾ; meaning: The Women) has established and approved one of the methods to prevent the collapse of the family institution in crisis situations and arguments between spouses and the fundamental foundation of God-centered societies, i.e., the family will continue to live with the true and correct application of this method. This is the Quranic method of “non-judicial arbitration” and “relative peace and settlement” without referring to judicial system. The study of the keywords of the verse is in fact the first step in understanding the institution of the family. The keywords “Shiqāq” (Arabic: شقاق, breach or split) and “Ḥakam” (Arabic: حکم, arbiter) and “Ahl” (Arabic: اهل, relatives or familiy) are only considered lexical, exegetical and jurisprudential in this essay due to the high content of all the words of the verse. Problems due to neglect or less attention to the meanings of these words occur such as the use of the word “Nushūz” (Arabic: نشوز, recalcitrance or disobedience) in the definition of “Shiqāq” or its use instead of “Shiqāq” (in a non-definition) and the expression of the word “arbiter” instead of “Ḥakam” in such a way that these words instead of each other is used in most books and legal researches and even in legal articles, although the authors of the works have specific definitions and conditions for each institution. It is also said that is the “family settlement court” or the “Ḥakam” is from the families of the couples, while the word “Ahl” does not mean it and the correct and comprehensive meaning of the word is “relative peace and settlement”.

    Keywords: The Women), Ḥakam (Arabic: مک ح, arbiter), Arbitration, Shiqāq (Arabic: شق, breach or split), Ahl (Arabic: ه ا, relatives or familiy)}
  • سید مرتضی حسینی طیب*

    نوشتار پیش رو به بررسی آتانازی یعنی قتل از روی ترحم می پردازد.آتانازی به معنای اقدام به کشتن،اجازه مرگ یا مساعدت به مرگ شخصی که مبتلا به بیماری غیر قابل درمان است، آمده است.آتانازی که ریشه در زبان یونانی دارد مرکب است از دو کلمه یونانی (eu) به معنای خوب و (thenatos) به معنای مرگ در نتیجه به معنای مرگ خوب و آسان می باشد.درزبان فارسی برای این عنوان تعابیر مرگ راحت مرگ آسان، بیمارکشی با ترحم ، قتل از روی ترحم یعنی قتل ترحم آمیز بیان شده است. آتانازی دونوع است که عبارتند از؛آتانازی فعال و غیرفعال؛ انجام اقداماتی مانند تزریق آمپول مهلک کلرید پتاسیم وغیره به فرد بیمار تا او جان خود را ازدست دهد، آتانازی فعال گفته می شود و آتانازی غیر فعال به معنای قطع مراحل دارو،درمان وعمل جراحی وغیره فرد بیمار است تا او به طور طبیعی جان خود را ازدست دهد. همچنین دونوع دیگر از انواع آتانازی، آتانازی داوطلبانه (اختیاری) غیرداوطلبانه (غیراختیاری) و اجباری اند. اینکه ازنظر اخلاقی آتانازی اختیاری درست است یانه؟ دودیدگاه وجود دارد وهرگروه ادله خاص خود را بیان کرده اند که ادله آنان و نیز جواز وعدم جواز آتانازی غیرفعال از نگاه فقه امامیه در نوشتار حاضر مورد بررسی قرار می گیرد. این مقاله به شیوه توصیفی - تحلیلی و به روش کتابخانه ای صورت گرفته است و یافته ها حاکی از آن است که از نظر فقهای معاصر امامیه وصل دستگاه های احیاء و تنفس مصنوعی به فرد مبتلا به مرگ مغزی لازم نیست و آتانازی غیر فعال مانعی ندارد.

    کلید واژگان: قتل, ترحم, حکم, فقه, آتانازی فعال و غیرفعال}
  • محمدسروش محلاتی

    «ماهیت‎شناسی احکام» یکی از ضرورت‎هایی است که در مباحث فقهی، کمتر مورد توجه قرار گرفته و مغفول مانده است. آنچه در بین فقها مرسوم است این است که فقیه براساس ادله، استنباط حکم می‎کند و می‎گوید یک عمل، واجب یا حرام یا مکروه است و یا احکام وضعی آن را بیان می‎کند؛ بنابراین احساس می‎شود که باید در این زمینه به عنوان یک دغدغه جدی، تتبع بیشتری صورت پذیرد. با این پیش‎فرض، در نوشتار پیش رو تلاش شده تا «ماهیت حکم حجاب» بررسی شود و ضمن بیان مقدمات با استفاده از قراین و شواهدی از کتاب و سنت و بررسی دیدگاه صاحب نظران، ماهیت این حکم، تبیین و بازشناسی شود؛ البته اگر چه ماهیت حکم حجاب در واقع، مسئله دوم از مسایل مربوط به حجاب به شمار می آید و مسئله اول این است که حکم حجاب چیست، اما وقتی در پاسخ به این پرسش پذیرفته شد که در اسلام، حکم الزامی درباره پوشش برای زنان و مردان وجود دارد، سپس پرسش دوم مطرح می شود که «ماهیت» این حکم چیست؟ از‎این‎رو، شناخت ماهیت حکم حجاب، اهمیتی ویژه پیدا می‎کند.

    کلید واژگان: ماهیت, ماهیت شناسی, حکم, حجاب, اسلام, زن, پوشش}
    MohammadSoroush Mahallati

    "Recognizing the nature of rulings" is one of the necessities that have been less considered and neglected in jurisprudential issues. What is common among Muslim jurists is that the jurist makes inferences based on evidence and states that an action is obligatory or haram (forbidden by Islamic law) or makrooh (disapproved) or states its wadh'ei (declaratory) laws. Therefore, it is thought that more research and reflection should be done in this area as a serious concern. With this premise, the present article attempts to examine the "nature of the ruling on hijab." And while stating the premises, using the evidences and proofs from the Quran and tradition and examining the point of view of experts, the nature of this ruling should be explained and recognized; although the nature of the ruling on hijab is, in fact, the second issue of the issues related to Hijab. And the first issue is what the ruling on hijab is. But when it is accepted in answer to the question that in Islam there is a mandatory ruling on modest clothing for men and women, and then the second question arises: what is the "nature" of this ruling? Therefore, understanding the nature of the ruling on hijab is of particular importance.

    Keywords: nature, Understanding the nature, ruling, hijab, Islam, Woman, religious veil}
  • روح الله فروغی*

    بحث ماهیت حکم شرعی نزد اصولیان اهمیت فراوانی دارد. برخی از آنان ماهیت حکم را همان اراده تشریعی دانسته و برخی آن را رد کرده‌اند؛ اما تقریبا بیشتر اصولیان اصل وجود اراده تشریعی الهی را پذیرفته‌اند. بر خلاف محقق اصفهانی که اراده تشریعی را انکار کرده و در سراسر بحث‌های اصولی خویش کوشیده است که این دیدگاه خود را مستدل کند. وی بر آن است که خداوند، پیامبر9 و ایمه، عالمان مبلغ شریعت و اساسا هر مولای عرفی، فاقد اراده تشریعی‌اند؛ زیرا اراده تشریعی به کسانی تعلق دارد که از انجام شدن فعل نفعی به آنان می‌رسد. در حالی که افعال مکلفان برای خدا یا پیامبر9 و ایمه: و علما نفعی ندارد. افزون بر اینکه وجود اراده تشریعی برای خدا با محذور دیگری نیز ملازم است که پذیرش آن را ناممکن می‌کند و آن تطابق میان نظام ربانی و امکانی است. نفی اراده تشریعی در سراسر علم اصول تاثیرگذار خواهد بود. نوشتار پیش رو با گردآوردن عبارات محقق اصفهانی و تحلیل آن به دنبال تبیین دیدگاه و تقریر استدلال ایشان بر این مدعاست.

    کلید واژگان: اراده تشریعی, حکم, محقق اصفهانی, بعث, امر}
  • حسین عبادی*
    در اسلام هیچ حکمی اعم از وجوب و حرمت، بی جهت نیست و قطعا حکم تحریم موسیقی و غنا به سبب مفاسدی است که در آنهاست و آن چیزی که انسان را سرگرم کند و از امری غافل و از عقاید دینی انحراف نماید به عنوان لهو بیان می شود که در غنا نیز نمود پیدا می کند و علمای دین با استناد به آیات و روایات غنا را در مواردی چون: کسب زنان آوازه خوان که مردان بر آنان وارد می شوند، با لهو و لعب و سخنان باطل همراه باشد، خرید و فروش کنیزان آوازه خوان و آموزش و شنیدن آوای آنها، صدایی که از صوت و لحن اهل فسق و معصیت باشد، در قرآن، دعا و مرثیه و... حرام می دانند و مزمار، طبل زدن، نواختن عود، تار، بربط، دف زدن و... از آلات غنا و موسیقی حرام است، اما در جوامع اسلامی در بین مردم از لحاظ حرام و حلال بودن غنا و موسیقی اختلاف نظر وجود دارد که باعث ایجاد شبهه می شود، چرا که امروز به جای توجه به حرام یا حلال بودن غنا، به عنوان کسب در بین مردان و زنان رواج شده، با لهو و لعب همراه است، زن و مرد اختلاط می شود، آموزشگاه راه اندازی می شود، تکثیر و توزیع می شود و از آلات موسیقی جدید استفاده می شود، بنابراین، در این زمینه همسویی و ارایه راهکار از سوی علمای موسیقی و همچنین از منظر شرعی از سوی مراجع و علمای دینی لازم و ضروری است.
    کلید واژگان: حکم, غنا و موسیقی, فیض کاشانی, شیخ انصاری و مقام معظم رهبری}
    Hossein Ebadi *
    In Islam, no ruling, including Wājib and Ḥarām, is unreasonable, and certainly the ruling on banning music and Ghinā is due to the corruptions in them and what entertains human beings and make them unaware of something and deviate them from religious beliefs is considered Lahw that can also be seen in Ghinā, and religious scholars, citing verses and hadiths on Ghinā , in cases such as: the income of Singing women, who are entered by men and is accompanied by fun and debauchery and false words, buying and selling Ghinā maids and teaching and hearing their voices, a voice and tone of the people of immorality and sin, are forbidden in the Qur'an, prayers and lamentations, etc. And mezmar, drumming, playing oud, tar, daf... are some of the instruments of Ḥarām Ghinā and music, but in Islamic societies, there is a difference of opinion among people regarding the Ḥarām and Ḥalāl music, which raises doubts, because today, instead of paying attention to being Ḥarām or Ḥalāl Ghinā , as a popular job among men and women, is associated with debauchery, men and women are mixed, schools are set up, reproduced and distributed, and new musical instruments are used, so in this background it is necessary to provide solutions by music scholars as well as from a religious perspective by religious authorities and scholars.
    Keywords: Ruling, Ghinā, Music, Feyz Kashani, Sheikh Ansari, Iranian Supreme Leader}
  • حمید ستوده*، رضا پورصدقی
    یکی از شیوه های ژن درمانی در ناهنجارهای جنینی، دریافت میتوکندری اهدایی از تخمک ثالث است؛ که با روش انتقال پیش هسته و روش انتقال تخمک و ابزارهای مختلف آن، از نظر فقهی دارای مسایل مهمی است؛ از آن جمله بحث نسب مادری چنین فرزندی است که از این روش به دنیا می‎آید. از این رو، این نوشته به روش تحلیلی و استنباطی با رجوع به منابع فقهی به سبک کتابخانه‎ای نسب مادری نوزاد حاصل از دستکاری ژنتیکی را مورد بررسی قرار می دهد و چنین می نماید که هر چند در صدر اسلام و عرب جاهلی ملاک مادر بودن، حمل و ولادت کودک بوده است و اصلا از وجود تخمک و تکون کودک از آن، خبر نداشتند، ولی تاکید عرف این زمان بر اهمیت نقش تخمک و هسته آن در تولید انسان، ارتکازات عرفی عصر نزول را تحلیل و تبیین می کند؛ به ویژه آنکه از دیدگاه لغوی و عرفی، «ام» به معنای اصل هر چیز و عماد آن است و از این رو، صاحب هسته تخمک، مادر شرعی نوزاد آزمایشگاهی محسوب می گردد و نسب برای او ثابت است؛ زیرا پیدایش اصل جنین از ترکیب کروموزم های هسته تخمک با اسپرم مرد می باشد.
    کلید واژگان: تخمک, باروری, نسب, ژنتیک, حکم}
    Sotudeh Sotudeh *, Reza Poorsedghi
    One method of gene therapy for fetal abnormalities is to receive mitochondria donated from a third ovule, through pre-nucleus or ovule transfer method, that arises important issues from the jurisprudential point of view, such as maternal lineage of the child born in this way. Therefore, this article, in an analytical and inferential manner and referring to jurisprudential library sources, examines the maternal lineage of the infant born through genetic manipulation. The research shows that although in the pre-Islamic Arabia and early days of Islam the woman's pregnancy and giving birth to the child was the criterion of motherhood as they were unaware of the existence of the ovule and its development at all, the emphasis of nowadays custom on the importance of the ovule and its nucleus in human production explains the customary associations of the age of revelation; especially regarding the fact that from a lexical and customary point of view, the word "Umm" means the essence of anything and its origin, and therefore, the owner of the ovule nucleus is considered as the legal mother of the laboratory baby and the lineage is fixed for her; because the emergence of the embryo is the outcome of the combination of ovule nucleus chromosomes with the male's sperm.
    Keywords: Ovule, Fertility, Lineage, Genetics, Rule}
  • محمد قربان زاده، مائده رضایی*
    قرآن کریم کتاب جاودان و تمدن ساز اسلام، از آغاز نزول تاکنون نظر دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان را به خود جلب کرده و خاستگاه آثار علمی بسیاری به قلم اندیشمندان شده است. یکی از این آثار، «دانشنامه قرآن کریم» با سرویراستاری اولیور لیمن است. این اثر دربردارنده بیش از چهارصد مدخل است. «حکم»، عنوان یکی از مداخل و به قلم ماسیمو کامپانینی است که نویسنده به مفاهیم کاربردی آن در قرآن پرداخته و مفاهیم قضاوت خدا و داوری انسان ها را برای آن نقل کرده است. منبع وی، عمدتا قرآن است اما بدون تتبع کافی در همه آیات، ترجمه ها و منابع تفسیری متعدد، تنها با استناد به ظاهر شماری از آیات حاوی کلمه «حکم» و مشتقات آن، نتایج نادرستی می گیرد؛ مانند ابهام در معنای حکم در برخی از آیات و نفی مفهوم سیاسی آن در زمان نزول و بر اساس آن ها، در حاکمیت سیاسی پیامبر تردید می کند. این در حالی است که با توجه به ترجمه های معتبر قرآن و دیدگاه های تفسیری، هیچ ابهامی در معنای این واژه وجود ندارد. بر اساس تفاسیر کهن، حکم پیامبران، به دو معنای داوری و حکومت عادلانه آنهاست که معنای دوم لازمه معنای لغوی است. در مقاله پیش رو، مدخل نامبرده با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای، نقد و بررسی شده است.
    کلید واژگان: حکم, قرآن, استشراق, ماسیموکامپانینی, داوری کردن, حاکمیت سیاسی}
    Mohammad Qorbanzadeh, Maedeh Rezaie *
    The Holy Quran, the eternal and civilizing book of Islam, has attracted the attention of Muslim and non-Muslim scholars since the beginning of its revelation, and has been the origin of many scientific works by thinkers. One of these works is the "Encyclopedia of the Holy Quran" edited by Oliverleiman. This work contains more than four hundred entries. "Judgment" is the title of one of the entries by Massimo Campani, whose practical meanings are discussed in the Qur'an and which quotes the concepts of God's judgment and human judgment. His source is mainly the Qur'an and without sufficient reference in all verses, translations and various interpretive sources, only citing the appearance of a number of verses containing the word "ruling" and its derivatives incorrect results such as: ambiguity in the meaning of ruling in some verses and negation Its political meaning is taken at the time of revelation, and based on it, it doubts the political sovereignty of the Prophet. However, due to the authoritative translations of the Qur'an and interpretive views, there is no ambiguity in the meaning of this word. According to ancient interpretations, the ruling of the prophets has two meanings: judgment and their just rule, and the second meaning is necessary for the literal meaning. In the present article, the mentioned entry has been reviewed by descriptive-analytical method and using library documents and resources.
    Keywords: Judgment, Quran, Orientalism, Massimo Campanini, Arbitration, Political Sovereignty, Suspicion}
  • اسلام ظهرابی اصل، گلاره امیری، سهیلا پایان *

    از کلمه «جاهلیت» در چهار سوره مدنی قرآن کریم یاد شده است. مکتب انسان ساز اسلام، با عادات، احکام، عقاید باطل و انحرافات جامعه آن روز به مقابله پرداخت و از آن به جاهلیت تعبیر کرد. جاهلیت را نمی توان صرف نادانی در برابر علم دانست بلکه جاهلیت معنای وسیع تری دارد که خشونت، عدم توجه به علم، استبداد، خودپرستی و... را نیز در بر می گیرد. از منظر قرآن جاهلیت به دو بخش اولی و مدرن قابل تقسیم است که جاهلیت اولی مولفه هایی همچون ظن جاهلیت، تبرج جاهلیت، حمیت جاهلیت وحکم جاهلیت دارد. پس از این دوره، جاهلیت دیگری با مولفه های نسبتا مشابه آغاز شد که تا عصر حاضر ادامه دارد که با جاهلیت مدرن نامبردار است. پژوهش حاضر با تامل در آیات قرآن، آرای مفسران و... به تبیین مولفه های جاهلیت پرداخته است.

    کلید واژگان: قرآن کریم, جاهلیت, ظن, تبرج, حکم}
    Islam Zahrabi Asl, Gelareh Amiri, Soheila Payan

    The word "ignorance" is mentioned in four Medina chapters of the Holy Quran. The humanizing school of Islam confronted the habits, rules, false beliefs and deviations of the society of that day and interpreted it as ignorance. Ignorance cannot be considered mere ignorance of science, but ignorance has a broader meaning that includes violence, lack of attention to science, tyranny, selfishness and .... According to the Qur'an, ignorance can be divided into two parts, the first and modern. The first ignorance has components such as suspicion of ignorance, the tower of ignorance, the protection of ignorance and the ruling of ignorance. After this period, another ignorance began with relatively similar components that continues to the present day, which is called modern ignorance. The present study has explained the components of ignorance by reflecting on the verses of the Qur'an, the opinions of the commentators, and so on.

     

    Keywords: Holy Quran, ignorance, suspicion, astrology, verdict}
  • عابدین مومنی*

    دیدار داوطلبین ازدواج  پیش از عقد نکاح جهت رسیدن به تصمیم قطعی برای ازدواج یا انصراف از آن، چنان در جامعه اسلامی ایران مقبولیت دارد که حتی تصور «منکر» بودن آن نمی شود و متعصب ترین دین دار نیز، توان نهی آن را ندارد؛ درحالی که غالب مذاهب فقهی دیدن- به صورت غافل گیرانه- چهره و دست ها تا مچ زن را برای خواستگار جایز و بعضی اجازه داده اند که زن نیز ظاهر مرد را ببیند مشروط برعدم لذت بردن خواستگار. و چنانچه خارج از اراده، و قهری رخ دهد، بعضی فقط یک بار این گونه دیدن زن را برای خواستگار، و بعضی چندبار دیدن آن را تجویز نموده اند. فقیهانی هم بیش از چهره و دست ها تا مچ، دیدن اندام زن باوجود پوشش نازک حتی با رخ دادن لذت خواستگار را تجویز کرده اند، اما دیدار و گفتگو را غالب مذاهب منع نموده و بعضی از فقیهان با شرط عدم مفسده مجاز دانسته اند. بررسی آرای همه مذاهب فقهی نشان می دهد که آرای اظهارشده استنباطی و اجتهادی است و حکم مسلم شرع نیست و مبتنی بر منحصرکردن نکاح به کام جویی و لذت بردن زوجین شده و دیگر جنبه های نکاح را نادیده گرفته اند و ارتباط زن و مرد را منحصر به رابطه التذاذی دانسته اند. با نقد آرای فقهی و مبانی آن، سرانجام حکم به جواز دیدار و گفتگوی داوطلبان ازدواج تا حد تصمیم قطعی منجر به ازدواج یا انصراف از آن را با بیانات شرعی و متون کتاب و سنت منافی ندانسته اند.

    کلید واژگان: ازدواج, دیدار, جواز, حرمت, حکم}
    Abedeen Momeni *

    Meeting of marriage candidates each other before marriage to reach a final decision to marry or cancel it is so popular in the Islamic society of Iran that it is not even thought to be “denied” and even the most fanatical religious person cannot forbid it; While most jurisprudential schools have allowed seeing suddenly the girl’s face and hands to wrists for the proposal, and some have allowed the girl to see the boy’s face as well, provided that the proposal does not enjoy her if it happens involuntarily and by force, some have prescribed it only once for the proposal to see the girl, and some have prescribed to see her several times. Some jurists have prescribed seeing the female body more than the face and hands to wrists, and seeing the girl’s body behind a lace covering even with pleasure. However, most schools have forbidden meeting and talking, and some jurists have allowed it on the condition of not committing sin. The study of the opinions of all jurisprudential schools shows that these opinions are inferential and based on their own ijtihad. They are not an indisputable legal verdict. They are based on restricting marriage to the pleasure and enjoyment of couples, ignoring other aspects of marriage and limiting the relationship between men and women to a pleasurable relationship. Criticizing the jurisprudential opinions and their principles, it is concluded that the ruling to allow the marriage candidates to meet and talk to the extent of a definite.

    Keywords: marriage, meeting, Permission, Forbiddance}
  • مظاهر حیدری*

    مفهوم ملکیت در اصطلاح فقها مفهومی است اعتباری که بیانگر رابطه و نسبت میان مالک و مملوک می باشد و اختلاف در تعابیر فقها، اختلاف ماهوی نیست بلکه مقصود همه آنها از به کاربردن تعابیری چون سلطنت، جده و... یک مطلب است و آن همان تسلط مالک بر مملوک است. اما این سلطنت مالک بر مملوک، به تشکیک، دارای مراتبی است. در این نوشتار نگارنده بعد از تبیین مفاهیم مالکیت، مالیت و اعضا، مبانی فقهی مالکیت انسان بر اعضای بدن را به شیوه توصیفی تحلیلی و به روش کتابخانه‎ای مورد بررسی قرار می‎دهد.  دیدگاه برگزیده در خصوص مالکیت بر بدن همان مشروعیت سلطه و تصرف در اعضا در محدوده عقلی و شرعی است(نه به شکل مطلق)؛ اگر چه آن تصرف در راستای استفاده از منافع عضوی اعضا و یا کاربردی آن‎ها باشد و به جدا سازی و یا انعدام عضو بیانجامد (البته مشروط به عدم اضرار به نفس دهنده و توقف حیات فرد دیگری به دریافت آن عضو).

    کلید واژگان: مالکیت, حق, سلطه, اعضای بدن, تصرف, حکم, مال}
  • محمد حکمت آرا*، مهدی نجفی افرا

    واژه حکمت دارای سابقه ای قابل توجه در سنت عقلی و نقلی دین مبین اسلام بوده و از سه ویژگی مهم برخوردار است؛ یکی افاضی بودن آن است که خداوند به هر کس بخواهد اعطا می کند، دوم اینکه معرفتی وجودی است که درون انسان را متحول ساخته و او را به سوی تحولات عمیق وجودی سوق داده و منشا خیر کثیر می شود، سوم دانایی منتهی و منجر به عمل است که نه تنها فکر و اندیشه را متحول می کند، بلکه زیست انسانی را در حوزه عمل هم متحول می سازد. حکمت از منظر مفسران اعم از تشیع و اهل سنت به حکم(درک، عقل)، نبوت، سنت، تفسیر کتاب(قرآن) و... تفسیر شده است اما از نظر نگارندگان بهترین مصداق آن در سنت فکری اسلامی همان فلسفه اسلامی بوده است. لذا در تفاسیر شیعه و سنی می خوانیم مراد از «حکمت»، آگاهی بر مصالح و مفاسد اشیا و افعال و اخلاق و عقاید است، خواه آثار دنیوی باشد، خواه آثار اخروی. همچنین حکمت گاه جنبه «علمی» دارد که از آن تعبیر به «معارف عالیه» می شود، گاه جنبه عملی دارد که از آن تعبیر به «اخلاق و عمل صالح» می گردد.

    کلید واژگان: حکم, مذهب تشیع, مذهب سنت, تفسیر, معرفت وجودی}
    Mohammad Karim Hekmat Ara, Mahdi Najafi Afra

    The term “wisdom” is of a remarkable background in intellectual and narrative tradition and owns three important features:  One is the divine which God grants to whomever He wills, the second is the existential cognition that transforms the human being and leads him to deep existential changes and becomes the source of goodness, the third is the wisdom that leads to action that not only does it transform thought but it also transforms human biology in the realm of action. Wisdom has been interpreted as understanding, intellect, prophecy, tradition, Quran’s interpretation etc. from Shiite and Sunnite commentators’ viewpoint; but according to the authors (of the present article) the best example in the Islamic intellectual tradition has been Islamic philosophy. Therefore, in Shiite and Sunnite interpretations by "wisdom" we mean awareness of the interests and corruptions of objects, actions, ethics and beliefs, whether they are worldly or otherworldly. Wisdom also sometimes has a "scientific" aspect which is interpreted as "higher knowledge", sometimes owns practical aspect which is interpreted as "morality and righteous action".

    Keywords: religion, Shiism, tradition religion, interpretation}
  • مهناز دریس *

    حقوق موضوعه ی کشورمان در بحث رسیدگی و حکم غیابی جهت جمع بین مصلحت مربوط به حفظ حقوق، دفاعی متشاکی از یک سو و مصلحت تکلیف دادگستری در حل و فصل اختلافات از سوی دیگر، قاعده های گوناگونی را وضع نموده می باشد. مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و با هدف بررسی حکمهای و آثار و نتایج و موارد صدور حکم، غیابی در حقوق، ایران انجام پذیرفته می باشد. مقنن در دو ماده جداگانه به بررسی شرای و حکم،ط صدور حکم، غیابی، پرداخته می باشد. اولین ماده در این خصوص ماده 303 ق.آ.د.م. است که در آن برخی از شرای و حکم،ط حکم، غیابی، در مرحله بدوی بیان شده و ماده دوم که به بیان شرای و حکم،ط حکم، غیابی، در مرحله تجدیدنظر اختصاص می نماید، ماده 364 ق.آ.د.م. می باشد. سه شرط برای و حکم، غیابی، دانستن حکم، دادگاه، بیان شده است که عبارتند از: عدم حضور، متشاکی یا وکیل یا قائم مقام یا نمانده وی در جلسات دادگاه عدم دفاع کتبی متشاکی یا وکیل یا قائم مقام یا نمانده وی، عدم ابلاغ واقعی اخطاریه، علاوه بر این شروط، شرط دیگری نیز وجود می نماید و آن این است که حکم،، علیه متشاکی صادر شده باشد که البته در قانون به صراحت این شرط بیان نشده می باشد، ولی مستفاد از ماده 305 ق.آ.د.م.که بیان داشته است «محکوم علیه غایب» حق می نماید به حکم، غیابی، اعتراض نماید، می توان نتیجه گرفت که حکم، در صورتی غیابی، می باشد، که علاوه بر شرای و حکم،ط مذکور، بر علیه شخص متشاکی نیز صادر شده باشد. حکم، غیابی، آثار و نتایج ی همچون جلوگیری از ضایع شدن حق مدعی و نفی ضرر، جلوگیری از اطاله دادرسی و دادگاه،ی، جلوگیری از تجمیع و کثرت پرونده ها در دادگاه، ها، امکان واخواهی توسط متشاکی و بطلان حکم، در صورت ارائه بینه متعارض و قوی می نماید.

    کلید واژگان: حکم, غیابی, موارد صدور, احکام آثار و نتایج}
  • احمد رضا توکلی، محمد هادی مهدوی، مهدی بهره مند*

    در این مقاله به مبانی قرآنی و روایی مسئولیت مدنی قاضی ناشی از اشتباه و تقصیر پرداخته شده است. با عنایت به منصب مهم قضاء که در راستای احقاق حق جامعه و اشخاص تاسیس شده است، از دیدگاه فقه و حقوق قاضی بایستی شرایط ویژه ای داشته باشد تا بتواند رسالت خود را در جهت تحقق عدالت فردی و اجتماعی ایفاء نماید و به منظور دستیابی به این مهم دستگاه قضایی نیازمند قضات و دادرسان مطلع به مبانی فقهی و حقوقی موضوعات و احکام، مستقل و دارای مصونیت کافی است که فارغ از هرگونه اهداف و اغراض شخصی صرفا بر اساس قانون و قسط و عدل به حل و فصل دعاوی و خصومت بپردازد ولی در عین این مصونیت و استقلال به منظور جلوگیری از خودرایی و خودمحوری و انحراف احتمالی قاضی، مسئولیت وی در نظام حقوقی اسلام به استنباط از قرآن و روایات پیش بینی شده است تا ایشان پاسخگوی تصمیمات ناشی از اشتباه و تقصیر خود در قبال افراد متضرر از این تصمیم باشد تا امید و انتظار جامعه از دستگاه قضایی مبدل به یاس نگردد.

    کلید واژگان: ضمان قهری, حکم, مصونیت, نفی ضرر, قضاوت}
  • نسرین اشتیاقی راد *
    قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام برای هدایت بشر در بسیاری موارد از علوم متنوع استفاده نموده اند و بخش عمده ای از این معارف الهی مرتبط با سبک زندگی است. یکی از اهداف مهم تربیتی اسلام، تعلیم حکمت است. به فرموده قرآن در سرلوحه اهداف تمام انبیاء، آموزش حکمت به مردم قرار داشته است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی مفهوم واژه حکیم را مورد بررسی قرار داده است. با مراجعه به اصل معنی کلمه(حکم) می توان به دست آورد که حکمت یک حالت و خصیصه درک و تشخیص است که شخص به وسیله آن می تواند حق و واقعیت را درک کند و مانع از فساد شود و کار را متقن و محکم انجام دهد. انسان می تواند در پرتو علم و عمل، ریاضت و مجاهدت در راه پاکسازی و طی مراحل کمال، به مقام عالی حکمت برسد؛ انسان حکیم هدف و کاربرد نعمت های الهی را می داند و هر چیزی را در جای خود به کار می گیرد. در فرهنگ و تمدن اسلامی اخلاق، جایگاه شایسته و بایسته ای دارد. در این فرهنگ، حکیم به دنبال سلامت جسم و روح و روان آدمی است و به بیماران، امید و اطمینان و آرامش می بخشد و جامع علومی است که برای تعالی و هدایت بشر لازم است؛ حکیم به دنبال رفع آلام و دردها و رنج های بشری و زیست بهتر و حیات طیبه برای فرد و جامعه است.
    کلید واژگان: حکم, حکمت, لقمان, قرآن, اهل بیت(ع)}
  • علی شریف*

    اعاده دادرسی یا تجدیدنظر خواهی که در فقه از آن نقض حکم حاکم یاد می شود از مسایل مبتلا به قضایی است که دیدگاه فقها با آنچه روند فعلی محاکم قضایی است، متضاد می باشد؛ چراکه نقض حکم حاکم در فقه جایز نیست، درحالی که تجدیدنظرخواهی رویه ای مرسوم در محاکم قضایی می باشد. پژوهش حاضر این چالش را به روش تحلیلی انتقادی از اسناد کتابخانه ای مورد بررسی قرار می دهد. بررسی ادله نشان می دهد که احکام قضایی دادگاه های عادی تجدید پذیر است؛ ولی احکام قضایی دیوان عالی و همچنینی دادگاه های انقلاب فقط در صورتی قابلیت اعاده دادرسی را دارند که برای قاضی مجتهد بعدی ثابت شود قاضی قبلی، اجتهاد و صلاحیت لازم را نداشته یا در اجتهاد و حکم خویش غفلت و کوتاهی یا جور و ستم کرده یا بر طبق موازین اجتهاد صحیح امامیه، حکم نکرده و می تواند حکم او را نقض کند.

    کلید واژگان: تجدید نظر, نقض, حکم, حاکم, قاضی}
    Ali Sharif *

    Retrial or appeal, which is considered in jurisprudence as a violation of the ruler's judgment, is one of the prevalent issues in which the jurists' view is contrary to what the current trend of the courts is; This is because violating the verdict in jurisprudence is not permissible, while appealing is a common practice in the courts. The present study investigates this challenge through a critical analytical method using library documents. Examination of the evidence shows that the judgments of ordinary courts are revisable; However, the judicial verdicts of the Supreme Court as well as the Revolution Courts can be revised only if it is proved to the next Mujtahid judge that the previous judge has not had the necessary Ijtihad and competence, or neglected or violated his Ijtihad and ruling, or he has not judged according to the standards of authentic Imami Ijtihad, and his verdict could be violated.

    Keywords: Appeal, Violation, verdict, Ruler, Judge}
  • مهدی بهره مند، احمدرضا توکلی، محمد هادی مهدوی
    با عنایت به منصب مهم قضاء که در راستای احقاق حق افراد جامعه تاسیس شده است از دیدگاه فقه و حقوق، قاضی بایستی شرایط ویژه ای داشته باشد تا بتواند رسالت خود را در جهت تحقق عدالت فردی و اجتماعی ایفاء نماید. به منظور دستیابی به این مهم دستگاه قضایی نیازمند قضات و دادرسان مطلع به مبانی فقهی و حقوقی موضوعات و احکام، مستقل و دارای مصونیت کافی است که فارغ از هرگونه اهداف و اغراض شخصی صرفا بر اساس قانون و قسط و عدل به حل و فصل دعاوی و خصومت بپردازد ولی در عین این مصونیت و استقلال به منظور جلوگیری از خودرایی و خودمحوری و انحراف احتمالی قاضی، مسئولیت وی در نظام حقوقی اسلام به استنباط از قرآن و روایات پیش بینی شده تا ایشان پاسخگوی تصمیمات ناشی از اشتباه و تقصیر خود در قبال افراد متضرر از این تصمیم باشد و امید جامعه از دستگاه قضایی مبدل به یاس نگردد.
    کلید واژگان: ضمان قهری, حکم, قاعده اتلاف, نفی ضرر}
  • جواد غلامی، حمید رضانیا

    با توجه به نص صریح قرآن و روایت اسلامی که برای خطا و جرم راهکارهایی عنوان فرموده اند و شارع مقدس اسلام جهت محافظت و حراست از افراد جامعه در مقابل جرایم ضرب و جرح، احکام دیات را تشریع فرموده است تا این جرایم و خسارات فردی و اجتماعی را کم کند و علاوه بر تنبیه و تعزیر از ارتکاب گناه مجرم، جامعه نیز به آرامش برسد و جرات ارتکاب به گناه را از جامعه گرفته تا انسانهای جامعه به یکدیگر تعدی و تجاوز نکنند. و با توجه به اصل مشروعیت دیه و ضروریات مذهب و جامعه مسیله ی پرداخت دیه با توجه به کاربردی بودن و ابتلاء جامعه به آن از مسایل ضروری است که در این تحقیق از زوایای گوناگون مورد تحقیق قرار می گیرد. صدمات وارد برعضو لب مختلف است و برای هر یک از این صدمات نظرات مختلفی در پنج مذهب وجود دارد در ابتدا مفهوم دیه و صدمات مختلف وارد بر آن ازجمله حدلب، دیه قطع کردن مجموع دو لب،اختلاف دیه ی لب پایین و لب بالا، دیه ی قطع بعضی از لب،دیه ی انقباض و جمع شدن لب،دیه ی شل شدن و فلج شدن لبها،وارونه و شکافته یا زشت شدن لبها نظر دو دیدگاه را متذکر شویم, نظرات در میزان دیه ی صدمات مختلف متفاوت است به طوری که در بعضی از موضوعات، بعضی از گروه ها نظری در آن مورد ندارند و یا بعضی اجزاء این عضو در فقه امامیه و اهل سنت، دارای معانی متفاوت و بعضی از معانی دارای موضوع متفاوت هستند. در این تحقیق سعی بر آن داشتیم تا حد توان، نظرات ارجح را بیان کنیم، و سعی شده به همه ی موضوعات مرتبط با دیه ی لب اشاره شود.

    کلید واژگان: دیه, ارش, حکم, فقه}

    According to the explicit text of the Qur'an and the Islamic tradition, which have suggested solutions for error and crime, and the holy shari'a of Islam, in order to protect and safeguard the people of society against the crimes of beatings, has legislated the rulings of Diyat so that these crimes and personal and social damages And in addition to punishing and punishing the perpetrator of the sin, the society should also calm down and take the courage to commit the sin from the society so that the people of the society do not violate each other. And according to the principle of the legitimacy of blood money and the necessities of religion and society, the issue of paying blood money due to its practicality and society's affliction is one of the necessary issues that is investigated in this research from various angles. Injuries to the limbs are different and for each of these injuries there are different opinions in the five religions. Cutting off some of the lips, the diyat of shrinkage and shrinkage of the lips, the diyat of loosening and paralysis of the lips, inverted and split or ugly lips, we should mention the opinion of two points of view. Some topics, some groups do not have an opinion on it or some components of this member in Imami and Sunni jurisprudence have different meanings and some meanings have different topics. In this study, we tried to express the preferred opinions as much as possible, and tried to address all the issues related to blood money.

  • حسین اسعدی *
    در این مقاله تلاش نموده ام پاسخ ملاصدرا به «شبهه معدوم مطلق» را با بهره بردن از مفهومی تازه در فلسفه معاصر تحلیل نمایم. مفهوم خطای طبقه بندی در اندیشه گیلبرت رایل، فیلسوف بزرگ تحلیل زبان، جایگاهی ویژه دارد و رایل با مفهوم سازی این اصطلاح، نظریه کلاسیک ذهن و بدن را در فلسفه معاصر ویران می کند. نوشتار حاضر این ایده را پیش می نهد که مفهوم خطای طبقه بندی در اندیشه ملاصدرا وجود دارد و ملاصدرا در منحل نمودن متناقض نمای معدوم مطلق با تعبیر و اصطلاحی دیگر از همان مفهوم بهره برده است. جانمایه تحلیل ملاصدرا از متناقض نمای معدوم مطلق این است که نسبت به تمایز مفهوم معدوم مطلق وآن چه مصداق این مفهوم فرض می شود، اگاه شویم، یعنی اخبار از معدوم مطلق و عدم اخبار در یک طبقه منطقی قرار نمی گیرد و در این مقام ما به مفهوم خطای طبقه بندی می رسیم. پس متناقض نمای معدوم مطلق، مصداقی فنی برای خطای طبقه بندی محسوب می شود. ثمره این پژوهش، بهره بردن از زبان و واژگانی تازه برای مفاهیم فلسفی در سنت فلسفه اسلامی است به این بیان که فیلسوف سنت ما با مفهومی که به وسیله رایل صورت بندی شده، آشنا است و از آن بهره نیز برده است. بنابراین در این سپهر مقایسه ای، گفتگویی مشترک میان دو فیلسوف از دو سنت متفاوت را پیش نهاده ایم.
    کلید واژگان: رایل, خطای طبقه بندی, ملاصدرا, معدوم مطلق, حکم}
    Hossein Asaadi *
    In this paper, I tried to analyze Mulla Sadra’s solution to the paradox of Ma‘dūm Motlaq (absolute non-existent) with the aid of “category mistake.” This concept had an important place in the thought of Gilbert Ryle, who conceptualized it to undermine the classical view of the mind-body problem. In this paper, we argued that Sadra used the same concept in other terminologies to solve the paradox of absolute non-existent. The basis of Mulla Sadra’s solution to the paradox rested on distinguishing the concept of Ma‘dūm Motlaq, and the object of that concept, which showed the knowledge of the two was not in one logical category. This meant there were two different logical categories to solve the paradox. Thus, the paradox itself became an instance of a category mistake in the thought of Ryle. We argued that category mistake, expressed by Ryle, had been used by early Islamic philosophers like Mulla Sadra.
    Keywords: Ryle, Category Mistake, Mulla Sadra, Ma‘d?m Motlaq, Judgement}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال