جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « تبعیت » در نشریات گروه « فلسفه و کلام »
تکرار جستجوی کلیدواژه «تبعیت» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
معروف ترین برهان صدرا در اثبات حرکت جوهری برهانی است که به وجود نسبت خاصی بین عرض و جوهر پای می فشرد و با تعبیرهایی همچون تابعیت عرض از جوهر، معلول بودن، لازم بودن و شان بودن عرض برای جوهر تبیین می شود: چون اعراض تابع جوهرند، پس در حرکت خود نیز باید تابع جوهر باشند؛ بنابراین جوهر به طریق اولی متحرک است. در این مقاله این برهان ها به صورتی جامع نقد و بررسی می شوند. بر پایه اشکال سکون جوهری سکون عرضی نیز شاهدی بر ثبات جوهر است و جوهر باید به گونه ای متناقض هم ساکن باشد و هم متحرک. افزون بر این، چون حرکت های عرضی بالفعل در همه اجسام اثبات نشده است، فراگیر بودن حرکت جوهری به مشکل برمی خورد. در اشکال عدم رابطه علی میان جوهر و عرض معلول بودن، مرتبه بودن و نحوه وجود بودن عرض و حرکت های عرضی برای جوهر با ادله و مثال نقض های گوناگون نقد می شود. همچنین، با نقد وحدت وجود در ذات و عرض های آن اثبات تغییر در وجود جوهر زیر سوال می رود. در نقد اثبات حرکت جوهری از راه تبعیت و نسبی بودن حرکت نیز نشان داده می شود که صدرا قاعده تکافو متضایفان را به نادرستی تعمیم داده است. به همین سبب مشکل اجتماع جوهر و اضافه و مشکل حضور یک چیز واحد در ذات دو امر متغایر پدید می آید و افزون بر حرکت جوهری اموری چون سرخی جوهری نیز اثبات می شود!کلید واژگان: حرکت جوهری, جوهر, عرض, تبعیت, تشان, علیتPhilosophy, Volume:22 Issue: 1, 2024, PP 53 -78Mullā Ṣadrā’s most famous reason to prove the substantial movement (al-ḥarakat al-juharīyyah) is the one that persists in the existence of a special relation between the accident and the substance and is explained by such expressions as the accident’s being subordinate (tābiʿīyyah) to, caused by, inseparable from, and an affair (shaʾn) of the substance: since the accidents are subordinate to the substance, so they must be subordinate to it in their movement too. Thus, the substance moves a fortiori. Such proofs are comprehensively evaluated and criticized in this paper. According to the substantial rest critique, the accidental rest too is evidence of the substantial rest and the substance must contradictorily be both moving and in rest. In addition, since all material substances are not proved to actually move, the universal substantial movements cannot be proved. In the not being causal relation between the substance and the accident critique, the claim that the accident and the accidental movement are effects, affairs and existence manners of the substance is criticized by means of several proofs and counterexamples. Again, the critique of the existence unity in the essence and its accidents questions the movement of the substance existence to be proved. In proving the substantial movement by means of the subordination and of the relativeness of movement critique, it is shown that Ṣadrā has incorrectly generalized the rule that the correlatives are equal counterparts (mutakāfiʾān). So, the difficulty of the coexistence of the substance and the relation accident and the difficulty of the presence of one unique thing in the essences of two different objects are appeared and such strange things as the substantial redness is proved if this substantial movement proof is correct.Keywords: Substantial Movement, Substance, Accident, Subordination, Affair (Shaʾn), Causality
-
فصلنامه قبسات، پیاپی 103 (بهار 1401)، صص 75 -92
حجیت فهم سلف اساسیترین مبنای فکری سلفیه است. آنان بر این باورند که فهم سلف به دلیل عواملی مثل سلامت نفس در دریافت نصوص، قرابت با پیامبر، نزدیکبودن به زمان نزول قرآن، اسلم، اعلم و احکم از خلف است. سلفیان برای توجیه دیدگاه خود به آیات مختلفی استدلال کرده اند. آیه صدم سوره توبه از ادله مهم آنان بر این مدعاست. آنان با تمسک به عموم این آیه و برقراری ارتباط میان تبعیت و فهم در پی اثبات حجیت فهم سلف بر آمده اند. هرچند سلفی که بر تبعیت علمی و عملی خود بر آموزههای پیامبر پایبند مانده است دارای فضیلت است، ادعای تبعیت مطلق از آنان بدون دلیل است. استدلال به آیه صدم سوره توبه نیز با اشکالات فراوانی همچون خلط معنای عمل با فهم، عمومیت نداشتن آیه، عدم تلازم میان رضایت و حجیت فهم، مطلق نبودن معنای تبعیت و روایات دلالتکننده بر فضیلت خلف بر سلف روبه روست. در این مقاله سعی شده است علاوه بر تبیین مدعای سلفیان به بررسی و نقد ادله آنان پرداخته شود.
کلید واژگان: سلف, فهم, فهم سلف, تبعیت, السابقون الاولون, آیه صد توبهQabasat, Volume:27 Issue: 103, 2022, PP 75 -92The most basic intellectual basis of Salafieh is the reliability (hojjiyat) of the predecessor’s (salaf) understanding. They believe that the predecessor’s understanding [of sunnah] is more correct, wise and valid in comparison with the descendent’s (the khalaf) understanding , due to factors such as better understanding of the texts, being closer to the Prophet, and being close to the time of the Qur’an’s revelation. The Salafieh have argued in favor of their view by various verses of Qur’an. One of their most important arguments for this claim is verse 100 of surah Al-Tawbah. Relying on the general sense of this verse and connecting obedience and understanding, they have sought to prove the authority of the predecessor’s understanding. Although a predecessor who obeys the Prophet’s teachings in his/her thought and practice is more virtuous, but there is no reason to claim their absolute obedience. Proving this claim by verse 100 of surah Al-Tawbah has many drawbacks including: confusing the meaning of practice with understanding, lack of generality of the verse, lack of connection between consent and authority of understanding, lack of the absolute meaning of obedience and narrations indicating the superiority of successors over predecessors. In addition to explaining the Salafieh’s claim, I have tried to examine and critique their arguments in this article.
Keywords: predecessors (salaf), Understanding, understanding of predecessors, obedience, Al-Sabequn Al-Awwalun, verse 100 of surah Al-Tawbah -
برخی از منطق دانان بر این باورند که دلالت تابع اراده است و تا اراده ای محقق نشود، دلالتی صورت نمی گیرد. ابن سینا، خواجه نصیر طوسی و دبیران کاتبی از این دسته اند. برخی دیگر از بزرگان منطق نظیر قطب الدین رازی در این امر به مخالفت برخاسته و دلالت را تنها تابع علم به وضع دانسته اند. تتبعات تاریخی نشان می دهد که این مسئله از زمان ابن سینا و به توسط شخص وی مطرح شده است. از این رو تلاش کرده ایم که نظر ابن سینا به صورت کامل، تقریر و درباره اختلافات دو تن از شارحین بزرگ کلام وی یعنی خواجه نصیر طوسی و قطب رازی داوری شود. عده ای از اصولیون به نام نیز که در یک مسئله اصولی اختلاف نظر داشته اند، استطرادا به این بحث پرداخته و تفسیر دیگری را بیان کرده اند و مدعی شده اند که مراد علمین (ابن سینا و خواجه نصیر) چیزی جز تفسیر آنان نبوده است. این نوشتار در صدد مقایسه نظر اصولیان و منطق دانان نیست و ذکر پاره ای از نظرات در اصول فقه تنها نشان دهنده وجود برداشت ها و تفسیرهای دیگر از کلام ابن سینا و خواجه نصیر می باشد. در این مقاله به شرح و جرح اقوال مشهور پرداخته و نتیجه گرفته ایم که در این باب نظر صائب همان قول قطب الدین رازی صاحب محاکمات است.
کلید واژگان: اراده, تبعیت, دلالتSome of logicians like Avicenna، Khaja Nasir al-Din Tusi and Dabiran Katebi believe that indication follows volition and indication never is existed as long as volition isn’t existed. Some others like Qotb a-Din Razi compeletly disagrees with them and believes indication just follows knowing convention. Some of Methodologicians of jurisprudence have presented a new interpretation of Avicenna and Khaja Nasir al-Din Tusi’s point of view. This article has tried to check these opinions and concludes that Qotb al-Din Razi’s view is right.Keywords: Indication, following, volition
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.