جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "صورت الهی" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «صورت الهی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
خلیفه الله بودن آدم مقامی است که خداوند قبل از خلقت آدم (ع) برای او و ذریاتش اعلام کرد ؛چگونگی اعطای این مقام و جایگاه آدم در خلقت، اهداف خلقت و ترسیم چگونه زیستن آدمی همه در سر خلافت آدمی نهفته است. شایان ذکر است کتب و مقالات متفاوتی به موضوع خلافت انسان پرداختهاند که در اغلب آنها صرفا به رویکرد قرآنی و یا در باره مفاهیم و مصادیق و اصل موضوع خلافت و کرامت انسان پرداخته شده است. در این مقاله مفهوم خلافت از نظر هریک و تبیین این معنا در جایگاه آدم (ع)، نقش روح الهی و معرفت و امانت الهی در این رابطه تبیین و چگونگی رسیدن به این مرحله و ادله آن و دلایل استحقاق خلافت الهی حضرت آدم بررسی و مطابقت داده شده است.
کلید واژگان: خلقت, خلافت, روح, اسماء الهی, صورت الهیBeing the caliph of God is a position that God announced for Adam (PBUH) and his descendants before the creation; how to grant this position and Adam's position in the creation, the goals of the creation and how to live a person's life are all hidden in the head of the caliphate of the person. It is worth mentioning that different books and articles have been devoted to the issue of human caliphate, most of them have only dealt with the Quranic approach or about the concepts, examples, and principle of the issue of caliphate and human dignity. In this article, the concept of caliphate from everyone's point of view and the explanation of this meaning in the position of Adam (pbuh), the role of the divine spirit, knowledge and divine trust in this explanation, how to reach this stage and its evidence, and the reasons for the right to the divine caliphate of Hazrat Adam have been examined.
Keywords: Creation, Caliphate, Soul, Divine Names, Divine Face -
بحث از وجود ادراکات فطری مشترک میان انسان ها که در راس آن باور به وجود خداوند است، از مباحث مهم بین معرفت شناسان است. این مقاله با تحلیل کیفی داده ها تلاش کرده تا ادراکات فطری را در اندیشه میرزامهدی اصفهانی و لایب نیتس بررسی کند و در پی آن، مساله یادآوری یا فرآوری این ادراکات را به بحث گذارد. یافته های پژوهش نشان داد هر دو بر این عقیده بودند که انسان ها از بدو تولد دارای مفاهیمی پیشینی هستند، میرزای اصفهانی این ادراکات را بالفعل و از جنس معرفتی اضطراری دانسته و جایگاهش را قلب انسان، معرفی می کند و معتقد است به فراموشی سپرده می شوند و از همین روی، به یادآوری نیاز دارد. او با استناد به ادله نقلی، مذکرات مختلفی را بر می شمرد که این پژوهش، آنها را تحت دو عنوان یادآوران طبیعت شناختی مانند تامل در آیات الهی، سختی ها و شداید، معرفت و صیانت نفس، احتجاج کردن، و یادآوران دین شناختی، هم چون قرآن، ذکر، انبیا و اهل بیت رده بندی کرده است. تیوری فطرت نزد لایب نیتس، از آموزه های مسیحی اشراق الهی و صورت خدا الهام گرفته و با تقسیم حقایق ادراکی به دو حیطه عقل و واقع و با تشکیل نظام واره ای متشکل از مونادها و نظام هماهنگی پیشین بنیاد، ادراکات فطری را نه از جنس معرفت، بلکه از سنخ استعدادهایی بالقوه می داند که تحت یک منشا درونی به ادراک صریح و فعلی مبدل می شوند. لایب نیتس عوامل فعلیت ساز استعداد فطری را تامل یا ادراک انعکاسی، آموزش دیدن، و دقت در محسوسات، مخلوقات و نظم موجود در آنها می داند.
کلید واژگان: میرزامهدی اصفهانی, لایب نیتس, مذکرات فطرت, اشراق الهی, مراقبه, صورت الهیThe discussion of the existence of common innate perceptions among humans, at the top of which is the belief in the existence of God, is one of the important topics among epistemologists. Through qualitative data analysis, this article tries to examine the natural perceptions in the thought of Mīrzā Mahdī Iṣfahānī and Leibniz and then discusses the issue of remembering or processing these perceptions. The findings of the research showed that both were of the opinion that humans have prior concepts from birth. Mīrzā Mahdī considers these perceptions to be actual and of the nature of emergency knowledge and introduces its place as the human heart and believes that they are to be forgotten. Therefore they need to be reminded. Citing narrative arguments, he enumerates various reminders, which this research considers them under the two categories: naturalistic reminders, such as reflection on divine signs and verses, difficulties and hardships, self-knowledge and self-preservation, and religious reminders such as Quran, dhikr (remembrance of God), the prophets and Ahl al-Bayt. According to Leibniz's theory of human constitution, it is inspired by the Christian teachings of divine illumination and God's face, and by dividing perceptual facts into two areas of reason and reality and by forming a system consisting of monads and a system of prior coordination, he considers the innate perceptions not as having the nature of knowledge, but of potential talents that become actual and explicit perception under an internal origin. Leibniz considers the actualizing factors of innate talent to be reflection or reflective perception, learning, and contemplation in sensations and creatures and the design governing them.
Keywords: Mīrzā Mahdī Iṣfahānī, Leibniz, reminders of innate perceptions, divineillumination, introspection, the divine face -
حدیث شریف «من عرف نفسه فقد عرف ربه» از جمله احادیث مشهوری است که در زبان اندیشمندان مسلمان، اعم از حکما، عرفا، مفسران و اهل حدیث، رایج و تبیین آن همواره موردنظر بوده است. این بزرگان در تبیین تلازم معرفتی نفس و حق، برآن اند تا وجه ملازم را دریابند، و بیان کنند که اساسا چرا معرفت نفس، ما را به معرفت حق می کشاند، و چگونه معرفت نفس، مستلزم معرفت حق است. در این راستا، از حدیث مزبور، دو قرائت اصلی امتناعی و امکانی ارائه شده است و در قرائت امکانی با روش های تجربی، فلسفی، عرفانی و دینی (قرآنی) به نحوه ملازمه معرفت نفس و معرفت رب پرداخته اند. ما در این مقاله با روش اسنادی تحلیلی این حدیث و تبیین های آن را بررسی و نیز برهان معرفت نفس را بر مبنای این حدیث تبیین می کنیم.
کلید واژگان: معرفت نفس, معرفت رب, برهان معرفت نفس, علیت نفس, صورت الهی, فطرتThe Prophetic tradition, "He who knows himself knows his God", is one of the well-known traditions that Muslim thinkers including philosophers, gnostics, commentators, and traditionalists often cite and try to shed light on. In expounding the correlation between self-knowledge and Divinity, these scholars strive to understand how these two are correlated and explain why self-knowledge essentially leads to the knowledge of Divinity and how self-knowledge contributes to the knowledge of Divinity. Two interpretation of this tradition have been given impossibility-based and possibility-based. In possibility-based reading, experimental, philosophical, gnostic and religious methods have been adopted to study how self-knowledge is correlated with the knowledge of God. Using a documentary-analytical method, the present paper studies and explains this tradition, and expounds the demonstration of self-knowledge in the light of this tradition.Keywords: self, knowledge, knowledge of God, demonstration of self, knowledge, causality of the soul, Divine image, nature
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.