به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "فراسازگاری" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"

تکرار جستجوی کلیدواژه «فراسازگاری» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی فراسازگاری در مقالات مجلات علمی
  • جاوید جعفری، داود حسینی*
    طبق استنتاج گرایی نظریه مدلی، مفاهیم نظریه برهانی و سمنتیک نظریه مدلی هر دو در معنای ثابت های منطقی دخیل هستند و برخلاف سمنتیک نظریه برهانی مفاهیم نظریه مدلی انکار نمی شوند. با این حال، مفاهیم نظریه برهانی نقش اساسی تری نسبت به مفاهیم نظریه مدلی دارند؛ به این ترتیب که قواعد استنتاجی در نظریه برهان هستند که ساختار سمنتیکی را متعین می کنند. به عبارت ساده تر، در استنتاج گرایی نظریه مدلی ما به دنبال روشی هستیم که بتوان سمنتیک را از طریق قواعد استنتاج بازخوانی کرد. این مسئله ارتباط تنگاتنگی با مسئله جازمیت و وجود مدل های غیرنرمال کارنپ برای سیستم های استنتاجی دارد. ما این مسئله را برای دو منطق فراسازگار mbC و LP بررسی می کنیم. نشان می دهیم که اگرچه حساب رشته چندنتیجه ای برای mbC جازم است، اما این سیستم استنتاجی برای LP جازم نیست و مدل های غیرنرمال همچنان برای آن وجود خواهند داشت. استدلال می کنیم که نمی توان سمنتیک این منطق را به سادگی از نحو آن بازخوانی کرد، مگر با فاصله گرفتن از مفهوم متعارف استنتاج.
    کلید واژگان: استنتاج گرایی نظریه - مدلی, فراسازگاری, جازمیت
    Javid Jafari, Davood Hosseini *
    According to model-theoretic inferentialism (and despite proof-theoretic semantics and model-theoretic semantics), both proof-theoretic and model-theoretic notions play a role in the meaning of logical constants. However, proof-theoretic notions have a more fundamental role compared to model-theoretic notions, so that the semantics and its structure are determined by the proof-theoretic notions. In other words, in proof-theoretic inferentialism, we follow a method by which we can read the semantics from the proof theory. This approach is related to the problem of categoricity and Carnap's non-normal models for proof systems. In this paper we investigate this issue for two paraconsistent logics, mbC and LP. We show that while multi-succedent sequent calculi are categorical for mbC, they are not for LP. That latter has non-normal models. We argue that for the latter we cannot easily read the semantics from the proof theory, except at the cost of distorting the notion of logical consequence.
    Keywords: Model-Theoretic Inferentialism, Paraconsistency, Categoricity
  • کسری فارسیان*

    برای فیلسوفان علم مهمی نظیر پوپر، همپل و تارسکی، سازگاری شرط لازم تاسیس یک نظریه علمی است. آنها معتقدند که یک نظریه علمی ناسازگار، غیراطلاع بخش، بی معنی یا ناکارآمد است. در این مقاله من در ابتدا نشان می دهم که ادعای این فیلسوفان نادرست است، سپس با پرداختن به برخی از ناسازگاری های موجود در نظریات مهم علمی (اعم از علوم تجربی و غیرتجربی)، راه را برای سخن گفتن از امکان فلسفه علم فراسازگار باز خواهم کرد.

    کلید واژگان: فراسازگاری, فلسفه ی علم, تناقض در علوم, منطق های فراسازگار, گراهام پریست
    K. Farsian*

    According to some important philosophers of science, such as Popper, Hempel and Tarski, consistency is a necessary condition of establishing any scientific theory. They hold that all inconsistent scientific theories are uninformative, meaningless or deficient. In this paper I will first argue against their clams, then I consider some inconsistencies which happened at the heart of some well-accepted scientific theories (Empirical or Non-Empirical), and by this I will try to open the door for the possibility of the paraconsistent philosophy of science.

    Keywords: Paraconsistency, Philosophy of Science, Contradiction in Science, Paraconsistent Logics, Graham Priest
  • محمدمحسن حائری*
    دیوید لوییس یک نومینالیست و تقلیل گرا بود. او بخش اعظمی از آثار فلسفی خود را دفاع از دیدگاهی به نام فرارویدادگی هیومی تلقی می کرد. طبق فرارویدادگی هیومی، توزیع ویژگی ها و رابطه های کاملا طبیعی، پایه فرارویدادگی برای تمام صدق های ممکن هستند؛ مانند علیت، شرطی های خلاف واقع، وقایع و قوانین. او همچنین تقلیل گرایی خود را به صدق های ضروری مانند ریاضیات گسترش می دهد و سعی می کند تا نظریه مجموعه زرملو-فرانکل مرتبه دوم را با استفاده از پارشناسی بازسازی کند؛ اما در این زمینه به جایگاه منطق در پروژه خود اشاره ای نمی کند. هدف این مقاله ارایه تفسیری لوییسی از منطق است که مشابه تفسیر او از ریاضیات، با استفاده از پارشناسی انجام می شود. در این تفسیر، رابطه نتیجه منطقی به یک رابطه پارشناسانه میان مجموعه های تک عضوی از جهان های ممکن تقلیل داده می شود. علاوه بر این، نتایج این تفسیر برای دو ویژگی اصلی نتیجه منطقی، یعنی ضرورت و صوری بودن و همچنین برای ارزیابی سازگاری و تمامیت در منطق بررسی می شوند.
    کلید واژگان: دیوید لوئیس, نتیجه منطقی, پارشناسی, فراسازگاری, ویژگی های طبیعی
    Mohammad Mohsen Haeri *
    David Lewis was a reductivist and nominalist. He saw the majority of his philosophical works to be a campaign on behalf of Humean Supervenience; a doctrine according to which the distribution of perfectly natural properties (/relations) acts as a supervenience basis for all contingent truths; such as causation, counterfactuals, events, and laws. He also extends his reductivism to the domain of a necessary discourse like mathematics by trying to reconstruct second-order ZFC through mereology. A domain that he never addressed, though, was logic. The purpose of this article is to present a Lewisian interpretation of logic which similar to his own interpretation of mathematics, is based on mereology. On this interpretation, the relation of logical consequence is reduced to a mereological relation between singletons of possible worlds. Furthermore, the implications of this interpretation for the two main characteristics of logical consequence, i.e. necessity and formality, and also the consistency and completeness of logic are examined.
    Keywords: David Lewis, Logical consequence, Mereology, Paraconsistency, Natural properties
  • مازیار چیت ساز
    این مقاله به بررسی مفهوم تناقض، قانون عدم تناقض و تناقض باوری در منطق غیرکلاسیک می پردازد. بررسی تفاوت های موجود در تعریف تناقض و تبعات آن در باب پذیرش یا رد قانون عدم تناقض، هدف اصلی این نوشته است. در این مقاله سعی شده تا نشان داده شود، با توجه به تلقی های متفاوتی که در مورد معنای تناقض در منطق جدید وجود دارد، چگونه می توان تناقض باوری را معقول دانست. در ابتدا به معرفی اصطلاحات لازم پرداخته شده است. سپس، بین برخی تعریف های ارائه شده درباره تناقض، مروری اجمالی و مقایسه ای شده است. در این بخش نشان داده می شود، بسته به آنکه چه تلقی از تناقض داشته باشیم، می توان بیان های متفاوتی از تناقض باوری داشت. در بخش بعد به دلائل موافقان قانون عدم تناقض پرداخته شده و سعی می شود با توجه به تعریف های ارائه شده در بخش قبل، به آنها پاسخ داده شود. درنهایت نیز نشان داده می شود که دلیل رویکردهای نو به پذیرش تناقض، در استفاده از روش های دلالت شناختی به جای هستی شناختی، منطق های چندارزشی، ابهام و نظریه های بدیل صدق نهفته است.
    کلید واژگان: تناقض, قانون عدم تناقض, تناقض باوری, فراسازگاری
    Maziar Chitsaz
    This article examines the concept of contradiction، law of non-contradiction and dialetheism in non-classical logic. The main purpose of this paper is examining different definitions of the concept of contradiction and the influence of such differences in accepting or rejecting the low of non-contradiction. Here I try to show، by appealing to an especial conception of contradiction، that how it is possible to make dialetheism plausible. In section 1، basic terms are introduced. Section 2 covers different definitions of contradiction. This section shows that according to diverse conceptions of contradiction، we could have different notions of dialetheism. In section 3، I review most important arguments of the proponents of the low of non-contradiction and try to refute them on the basis of the definitions of section 2. Finally it will be showed that new approaches to dialetheism is due to using semantic instead of ontology، multi-valued logic، vagueness and alternates theory of truth.
    Keywords: Contradiction, Law of Non, Contradiction, Dialetheism, Paraconsistency
  • گراهام پریست
    مترجم: رحمت الله رضایی
    مقاله حاضر اثر گراهام پریست، منطقدان و نویسنده معاصر است. وی در این مقاله می خواهدبر این اجماع که «اجتماع نقیضین محال است»، نقطه پایان نهاده، آن را نه تنها محتمل، بلکهمحقق نشان دهد. برای این منظور، به مواردی اشاره می کند که تناقض نما هستند و این موارد رامختص به زمان و مکان خاص نمی داند. از سویی دیگر، ادله اقامه شده بر استحاله اجتماع راخالی از اشکال نمی بیند. آنگاه وی نتیجه می گیرد که برخی تناقض ها محال نیستند و به تعبیردیگر، برخی امور هم صادق اند و هم کاذب.
    مترجم به نقد این دیدگاه پرداخته و از استحاله اجتماع نقیضین دفاع می کند. برای این منظور،نخست به بررسی ادله ارسطو در این باب پرداخته، آنها را نه استدلال اصطلاحی، بلکه تنبه بریک امر بدیهی تلقی کرده، به توجیه برخی موارد مورد تمسک نویسنده اشاره می کند. سپسنتیجه می گیرد که استحاله اجتماع نقیضین برای هر عقلی و عاقلی در هر ظرف و مکانی بدیهیاست و تنها مشکل عدم تصور درست آن می باشد.
    کلید واژگان: تناقض باوری, فراسازگاری, ارتفاع نقیضین, عقلانیت, پارادوکس, اجتماع نقیضین
    Raˆmat-Allah Ri„ā'I
    The article by Graham Priest, the contemporary logician and writer, seeks not only to deny the widely-held logical principle of non- contradiction (the principle that the conjunction of a proposition and its negation is impossible), but also to assert both the possibility and existence of contradictions. To affirm his position, he brings to light some paradoxical cases (propositions), which belong neither to any specific time nor place. He gives some examples from both western and eastern philosophies. On the other hand, he states that all arguments for the principle in question are prone to objections, and concludes that some contradictions are possible, or in other words, some propositions are both true and false. The author makes some remarks on Priest's view of contradictions, insisting that the conjunction of a proposition and is negation is impossible. To prove this, he examines some arguments given by Aristotle and considers them as hints at a self-evident matter instead of technical arguments. Elaborating on some propositions Priest uses to establish his position, the author concludes his discussion by stating that the impossibility of contradictions is self-evident to any mind or common sense, at any time or place. The only difficulty arises from the fact that it has been misconceived by some thinkers and much of its denial comes from the very misunderstanding.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال