جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "معرفت اضطراری" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «معرفت اضطراری» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
احمد بن محمد بن خالد برقی از جمله اصحاب امام جواد، امام هادی و امام عسکریD و از محدثان بزرگ امامیه در قرن سوم هجری است. این مقاله به روش توصیفی، تحلیلی به دنبال مبحث روش شناسی استنباط برقی بر اساس کتاب «المحاسن» برجای مانده از این عالم شیعی است. برقی همچون پدرش محمد بن خالد از اصلی ترین انتقال دهندگان روایات معرفت اضطراری به قم بوده است. وی بیشتر روایات معرفت اضطراری را با چینشی خاص ذکر کرده که می تواند حاکی از دستگاه معرفتی خط فکری او باشد. او روایات مربوط به معارف را در باب «المصابیح الظلم» جمع کرده است. بعد از باب «العقل»، باب «المعرفه» را آورده و با ذکر روایتی معرفت اضطراری را بیان نموده که مردم به معرفت [استدلالی] تکلیفی ندارند و معارف [استدلالی] از تحت سلطه و اختیار [بیشتر] انسان ها خارج اند. از اینکه برقی در باب «الدین» روایتی نقل نموده که دلالت بر باور او به ایمان موهوبی دارد، معلوم می شود معنای «اعطایی بودن ایمان» و «صنع الله بودن» آن در نظرگاه احمد برقی، ظاهرا چیزی بوده که منافاتی با اصل اختیار و اراده انسان نداشته است. همچنین از نگاه برقی، معارف فطری و موهوبی در «عالم ذر» با دیگر معارف انسان متفاوت اند، هر چند همه آن ها اضطراری و به تعبیر روایت «صنع الله»اند.کلید واژگان: برقی, مدرسه کلامی قم, استنباط, معرفت اضطراری, عقلAhmad bin Muhammad bin Khalid Barqi is one of the companions of Imam Javad, Imam Hadi and Imam Askari (pbh) and is one of the great hadith scholars of Imamiah in the third century of Hijri. In this article, by a descriptive and analytical method we are looking for Barqi’s methodology of inference based his book Al-Mahasen. Barqi, like his father Muhammad bin Khaled, was one of the main transmitters of the traditions of “unintentional knowledge” to Qom. Barqi has mentioned most of the narratives of unintentional knowledge with a special arrangement that can indicate the epistemological system of his line of thought. He has collected the hadiths related to education in the chapter "Al-Masabih al-Zolam" of Al-Mahasen book. After the chapter of "Reason", he has brought the chapter of "Knowledge" and by mentioning a narrative of unintentional knowledge, he stated that people do not have an obligation to knowledge and knowledge is beyond the control and authority of man. The narration of a hadith in the chapter of “Religion” indicating the granted faith shows that the meaning of the faith being Allah’s action in Barqi’s viewpoint is something that does not contradict to man’s free will. Likewise, human’s inborn knowledge which is granted in the world of “Zar” is different from other kinds of knowledge, although all of them are unintentional and actions of Allah.Keywords: Barqi, Theological School of Qom, Inference, unintentional Knowledge, Reason
-
انگاره معرفت اضطراری از جانب معتزلی ها، با دو معیار متفاوت «غیراختیاری بودن» و «بی نیازی از نظر و استدلال» سنجیده شده و در طول تاریخ تفکر اعتزال، با تحول و تطور فراوانی مواجه شده است. ابوهذیل علاف با معیار «غیراختیاری بودن»، اصل معرفت الله را اضطراری و سایر معارف را اکتسابی دانست. بشر بن معتمر با همان معیار، همه معارف را اکتسابی خواند و منکر هرگونه معرفت اضطراری شد، در حالی که جاحظ و اصحاب معارف، همه معارف را اضطراری برشمردند و منکر هر گونه معرفت اختیاری شدند. نظام، نخستین معتزلی بود که با تغییر سنجه معرفت اضطراری، تنها معارف حسی را با معیار «بی نیازی از نظر و فکر»، اضطراری خواند و سایر معارف نظری را نیازمند نظر و فکر خواند. معتقدان به اضطراری بودن معرفت الله ، نه تنها آن را نخستین تکلیف نمی دانستند، بلکه اساسا تکلیف به معرفت را نامعقول می دانستند. در مقابل، معتقدان به اکتسابی بودن معرفت الله ، آن را نخستین تکلیف برشمرده و بر آن بودند که باید در فاصله بین شناخت نفس که بالاضطرار محقق می شود و شناخت خدا، مهلت نظر و فکر باشد تا مکلف با اختیار خود، معرفت الله را کسب و اختیار کند.کلید واژگان: معرفت اضطراری, معرفت اکتسابی, معرفت طبعی, اصحاب المعارف, اصحاب المهله, تکلیف نخستینThe idea of the exigent knowledge (al-marifat ul-iztirariyyah) is examined by the Mutazilites with the two different criteria of being "non- arbitrary" and "needless of contemplation and reasoning". It encountered many developments and changes during the Mutazilite thought history. With the criterion of being "non- arbitrary", Abu al-Hudhayl al-Allaf considered the genuine of knowledge of God as exigent and the rest of the knowledge as attainable (ektesabi). With the same criterion, Beshr ibn al-Mutamer regarded all knowledge as attainable and denied any kind of exigent knowledge, whereas Jahez and the Ashab ul-Maaref (the companions of Knowledge), counted all knowledge as exigent and denied any kind of arbitrary knowledge. Al-Nazzam was the first Mutazilite which by changing the measure of the exigent knowledge, considered only the sensory knowledge as exigent with the criterion of "needled of thinking and contemplation" (nazar) and named other knowledge as theoretical that need to thinking and contemplation. The believers in the attainability of the knowledge of God (ektesabiyytu marefate Allah), on the contrary, regarded it the first duty and believed that for the responsible person in order to attain and choose the knowledge of God, there must be a moratorium for thinking and contemplation between knowing the self which occurs exigently- and knowing God.Keywords: exigent knowledge, attainable knowledge, natural knowledge, the Ashab ul-Maaref (the companions of Knowledge), the Ashab ul-Muhlah (the companions of moratorium), the first duty
-
معرفت اضطراری که باور جمهور امامیه در دو مدرسه کلامی کوفه و قم بود، به تدریج در مدرسه کلامی بغداد دچار تحول گردید. بررسی سیر تاریخی تطور معرفت اضطراری در بغداد حاکی از آن است که از نوبختیان، ابوسهل نوبختی همه معارف را نیازمند استدلال و در نتیجه کسبی می دانست، ولی ابومحمد با آن که همه معارف را اضطراری نمی دانست، درباره معرفت الله ، به جواز اضطراری و اکتسابی بودن آن معتقد بود. در فاصله نوبختیان تا شیخ مفید، تنها از ابوالقاسم کوفی عبارت مجملی از نگاشته های او به جا مانده که ظهور در اضطراری بودن معرفت دارد. سرانجام، در دوران شیخ مفید و سپس سید مرتضی و شیخ طوسی، معرفت اضطراری به صراحت انکار شد و معرفت اکتسابی و عقلی مورد تاکید قرار گرفت.
کلید واژگان: معرفت اضطراری, معرفت اکتسابی, مدرسه بغداد, نوبختیان, شیخ مفید, سید مرتضی, شیخ طوسیIztirari (emergency) knowledge, as the belief of most Imami people in the theological schools of Qom and Kufa, changed gradually in the theological school of Baghdad. Tracing the evolutionary history of emergency knowledge in Baghdad suggests that from among Nobakhties, Abu Sahl Nobakhti held that all types of knowledge requires arguments and thus are Kasbi (acquisitive), but Abu Muhammad who did not consider all types of knowledge as emergency, consider the knowledge of God as permitted to be emergency or of acquisition. From the time of Nobakhties to the time of Shaykh Mufid, only a succinct statement of Abulqasim Kufi has been left which demonstrates that knowledge is of emergency quality. Finally, in the era of Shaykh Mufid and then Shaykh Tusi and Sayyid Murtada, emergency knowledge was denied outright, while acquisitive knowledge was highlighted.
Keywords: Emergency Knowledge, Acquisitive Knowledge, School ofBaghdad, Nobakhties, Shaykh Mufid, Sayyid Murtada, Shaykh Tusi
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.