جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "معرفت رب" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «معرفت رب» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
هدف
با توجه به برداشتهای متعدد از حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛ هدف از انجام این پژوهش، بررسی منظور از معرفت نفس و وجه تلازم آن با معرفت رب بود.
روشفراترکیب یا متاسنتز(سنتز مطالعات کیفی) کمک می کند با احاطه به همه نظرات، به نظریه جدیدی درباره منظور از معرفت نفس و وجه طریقیت آن بر معرفت رب رسید. 12 رساله دکتری و پایان نامه کارشناسی ارشد و مقالات علمی به عنوان جامعه آماری انتخاب شد.
یافته هابررسی ها نشان داد همه برداشتها از معنای معرفت نفس و وجه تلازم آن با معرفت رب به این مطلب برمی گردد که معرفت نفس، نقطه آغازین همه معارف دیگر است.
نتیجه گیریمنظور از معرفت نفس، شناخت ویژگی ها، مبدء و معاد، ارزش وجودی و هدف آفرینش خود است و منظور از تلازم معرفت نفس با معرفت رب، این است که اگر انسان قبل از سیر در آیات آفاقی خداوند، به مبدء و معاد و ذات و صفات و افعال و هویت و استعدادها و ویژگی ها و ابعاد وجودی و هدف آفرینش و موقعیت خود در هستی نیک بنگرد و نیک بشناسد، همین سرمنشا همه شناختهای دیگر از جمله شناخت خدا خواهد بود.
کلید واژگان: معرفت نفس, معرفت رب, خود شناسی, انسان شناسیIrainian Journal of The Knowledge Studies in The Islamic University, Volume:27 Issue: 94, 2023, PP 73 -94ObjectiveSince there are several interpretations of the hadith "who knows himself knows verily of God" the purpose of this research is to examine the meaning of self-knowledge and its connection with God's knowledge.
Methodmet synthesis (synthesis of qualitative studies) helps to obtain a new theory about the meaning of self-knowledge and the method of self-knowledge over the knowledge of God is realized by considering all opinions. 12 researches were selected by examining Ph.D. and m.a studies as statistical population.
ResultsInvestigations showed that all perceptions of the meaning of self-knowledge and its connection with God's knowledge come back to the fact that self-knowledge is the starting point of all other knowledge.
Conclusionit was found that self-knowledge means knowing the characteristics, origin, and resurrection, Existential value and the purpose of creation is one's self, and if a person, before seeing in God's universal verses, looks at the origin, resurrection, essence, attributes, actions, identity, talents, characteristics, existential dimensions, the purpose of creation, and his position in existence, one knows well, this will be the source of all other knowledge, including the knowledge of God.
Keywords: knowledge of the Lord, Self-knowledge, anthropology -
ارتباط میان شناخت خود و شناخت خدا، از مشهورترین تاکیداتی است که در آموزه های دین اسلام بیان شده است. پرسش هایی مانند: «منظور از شناخت خود، کدام گونه از شناخت است؟»، «این نوع شناخت، چگونه معرفتی از خداوند را به ارمغان می آورد؟» و «ملازمه میان این دو معرفت، چگونه قابل تبیین است؟»، مسائلی اند که هر ذهن متفکری را به خود مشغول می سازند. نظریه هایی که در پاسخ به این پرسش ها مطرح شده اند، تفاوت های قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارند؛ تفاوت هایی همچون: «محال بودن چنین معرفتی تا واجب بودن شناخت نفس»، «منتهی شدن به معرفت اصل وجود خدا تا وصول به معرفت اسما و صفات او» و «شهود نفس که به معرفت حضوری رب منجر گردد تا شناخت حصولی آن دو، شناخت قبلی خدا تا پی بردن به وحدت شخصی وجود». با توجه به چنین فراز و فرودهایی، تبیین مقصود این گونه روایات و نقد و بررسی نظریه های مقابل، امری لازم در جهت پی بردن به مقصود واقعی این روایات است. در این نوشتار، پس از دسته بندی نوین در مورد نظریه ها و نقد و بررسی آنها، مقصود این احادیث را تحلیل کرده ایم تا گامی موثر درباره مهم ترین فصل خداشناسی یعنی اثبات اصل وجود خداوند برداشته باشیم.کلید واژگان: معرفت نفس, معرفت رب, علم حصولی و حضوری, صفات کمالی, صفات عدمی, برهان نفسThe relation between knowing one's Self and knowing Allah is one of the most familiar issues highlighted in the Islamic doctrines. There are questions to be answered such as, "What kind of knowledge is meant by this Self-knowledge?", "What kind of Knowing Allah can be brought about by Self-Knowledge?", and "How can we explain the implication between these two pieces of knowledge?" Theories proposed to those questions differ considerably from one another. For example, "Some say that Self-knowledge is impossible, but others say that not only it is possible but also it is an obligation to acquire such knowledge." "Some say that Self-Knowledge leads us merely to the knowledge that Allah exists, but others claim that it brings about the knowledge of divine names and attributes, too." "Some say that self-intuition leads to the intuition of Lord Almighty in order to provide for the conceptual knowledge of both." "Some say that it leads to our prior knowledge of Allah and others argue that it helps acquire the knowledge of personal oneness of existence (panentheism)." Viewing such ups and downs in this hadith, it goes necessary to examine those opposing theories in order to be able to explain the real meaning of it. In what follows, the author has categorized and examined those theories in order to take a decisive measure on the issue of Allah's existence.Keywords: knowing the Self, knowing Lord Almighty, conceptual knowledge, intuitive knowledge, attributes of perfection, negative attributes, argument from Self
-
درباره تبیین ملازمه «معرفت نفس» و «معرفت رب» که در حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» بیان شده، دیدگاه ها و تقریرهای گوناگونی در آثار اهل معرفت مطرح شده است. پرسش بنیادین در این باره آن است که چه ملازمه و پیوندی میان معرفت نفس و معرفت پروردگار وجود دارد؟ در آثار ابن عربی و پیروان مکتب او، به طور کلی چهار تقریر و تفسیر در بیان ملازمه این دو معرفت ذکر کرده اند: تقریر «مظهریت»، «عینیت»، «مشابهت»، «اوصاف و خصلت ها». ملاصدرا نخست برای حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» چهار تفسیر ذکر می کند، سپس سه تقریر «مشابهت»، «افتقار» و «اوصاف و خصلت ها» را برای تبیین ملازمه معرفت نفس و معرفت رب برمی شمرد. در این مقاله میان دیدگاه محی الدین بن عربی و صدرالمتالهین، مقایسه ای صورت گرفته است. نخست دیدگاه هر دو اندیشمند درباره تبیین رابطه معرفت نفس و معرفت رب تشریح شده، سپس در مقایسه ای، نقاط اشتراک و امتیاز هر دو دیدگاه برجسته شده است.کلید واژگان: معرفت نفس, معرفت رب, مظهریت, ملاصدرا, ابن عربیOn explaining the concomitance of self-knowledge and knowledge of God stated in the hadith one who knows himself verily has known his Lord there are different views and statements in the works of people of gnosis. On answering the fundamental question of connection between self-knowledge and knowledge of the Lord there are interpretations and statements in the works of Ibn Arabi and his followers: manifestation, identity, affinity and attributes and characters. Having offered these four interpretations for the hadith, Mulla Sadra has given three statements to explain the relation between self-knowledge and knowledge of the Lord through affinity poverty and attributes and characters. The present article is to make a comparison between views of Ibn Arabi and Mulla Sadra, explaining their similarities and dissimilarities.Keywords: self, knowledge, knowledge of the Lord, Mulla Sadra, Ibn Arabi, manifestation
-
سیر تکاملی و نتایج مترتب بر معرفت نفس در فلسفه اسلامی از جمله مباحث مهم بشمار میرود. یکی از مهمترین این نتایج بحکم حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» نیل به شناخت آفریدگار است. تبیین و تفسیر این حدیث در مکاتب آغازین فلسفه اسلامی کمتر مورد توجه بوده و شکوفایی شرح و تفسیر آن بیشتر به دوره های تلفیقی و تالیفی در مکتب شیراز و اصفهان تا دوره های تفوق حکمت متعالیه در میان متاخران و معاصران برمیگردد. این تحقیق درصدد پرداختن به سابقه این تبیینها و تحلیلها در دو مکتب آغازین فلسفه اسلامی یعنی حکمت مشاء و حکمت اشراق و حتی قبل از آن است. تفسیر احادیث معرفت نفس در فلسفه اسلامی با نفس شناسی و خودشناسی پیوند دارد و بدین لحاظ برای آن دیرینه یی بسان خود فلسفه در یونان در نظر گرفته شده در کتابهای فلسفه اسلامی اقوال و عباراتی در این زمینه به قدما و حکمای یونان نسبت داده شده است و سرآغاز تاریخ نگاری در این زمینه بوده است.
نقل این احادیث و اقوال مشابه آن از همان دوران اولیه فلسفه اسلامی از اخوان الصفا آغاز شده است و بیشتر با تاکید بر اهمیت نفس شناسی و تجرد نفس همراه بوده است که در حکمت مشاء با توجه به برجستگی علم النفس و نفس شناسی برجستگی می یابد. ابن سینا با استفاده از این احادیث به اثبات مهمترین مسئله نفس شناسی خود یعنی تجرد نفس میپردازد و از آنها بعنوان تاییدی دینی برای اثبات این امر در برابر دیدگاه متکلمان دال بر جسمانی بودن نفس بهره میگیرد. در حکمت اشراق با توجه به بنیادین بودن بعد معرفت شناختی نفس، رویکرد اساسیتری به ارتباط میان معرفت نفس و معرفت رب پیدا می شود و بعنوان برهانی برای اثبات وجود خدا و صفات او معرفی میگردد؛ برهانی که بر دیگر براهین اولویت دارد. آنچه در این گذار تاریخی نمایان است، تقریر حاکی از امکان معرفت نفس و امکان انتقال از آن به معرفت رب است که در اشراقیترین وجه آن ذومراتب دانسته میشود.
کلید واژگان: معرفت نفس, معرفت رب, من عرف نفسه فقد عرف ربه, حکمت مشاء, حکمت اشراق, اخوان الصفاThe development and consequences of self-knowledge is one of the important discussions in Islamic philosophy. One of the most noteworthy of these consequences, according to the hadith of “One who has self-knowledge verily knows God”, is to know the Creator. The explanation and interpretation of this hadith was not taken seriously in earlier schools of Islamic philosophy. In fact, it was not until the early periods of the Schools of Shiraz and Isfahan up to the period of the dominance of the Transcendent Philosophy among contemporary thinkers that great attention was devoted to clarifying and interpreting it. This paper is intended to discuss the background of these explanations and analyses in two of the early schools of Islamic philosophy, Peripatetic and Illuminationist philosophies, and even in those preceding them. The interpretation of the hadiths on self-knowledge in Islamic philosophy is united with psychology. That is why its background is traceable to Greek philosophy. In books on Islamic philosophy, some ideas and words have been attributed in this regard to Greek early philosophers, who are considered to mark the beginning of writing the history of this issue.The narration of these hadiths and similar words began during the first periods of Islamic philosophy with Ikhwan al-Safa (Brethren of Purity). They mainly focused on the importance of self-knowledge and the immateriality of the soul, which is more prominent in the Peripatetic philosophy considering the significance of psychology and self-knowledge in this school. Through relying on these hadiths, Ibn Sina demonstrated the most important problem of self-knowledge, that is, the immateriality of the soul, and uses it as a religious confirmation of this point versus the view of mutikallimun as to the corporeality of the soul. In Illuminationist philosophy, given the fundamental status of the dimension of the epistemology of the soul, a more basic approach to the relationship between self-knowledge and the knowledge of God is observed. This approach is introduced as an argument in order to demonstrate the existence of God and His attributes; it is an argument which is indeed superior to other arguments. What is clearly witnessed in this historical process is an interpretation referring to the possibility of self-knowledge and the possibility of the move from that knowledge to the knowledge of God, which is considered to be gradational in its most Illuminationist explanation.Keywords: self, knowledge, knowledge of God, Ikhwan al Safa, Illuminationist philosophy -
حدیث شریف «من عرف نفسه فقد عرف ربه» از جمله احادیث مشهوری است که در زبان اندیشمندان مسلمان، اعم از حکما، عرفا، مفسران و اهل حدیث، رایج و تبیین آن همواره موردنظر بوده است. این بزرگان در تبیین تلازم معرفتی نفس و حق، برآن اند تا وجه ملازم را دریابند، و بیان کنند که اساسا چرا معرفت نفس، ما را به معرفت حق می کشاند، و چگونه معرفت نفس، مستلزم معرفت حق است. در این راستا، از حدیث مزبور، دو قرائت اصلی امتناعی و امکانی ارائه شده است و در قرائت امکانی با روش های تجربی، فلسفی، عرفانی و دینی (قرآنی) به نحوه ملازمه معرفت نفس و معرفت رب پرداخته اند. ما در این مقاله با روش اسنادی تحلیلی این حدیث و تبیین های آن را بررسی و نیز برهان معرفت نفس را بر مبنای این حدیث تبیین می کنیم.
کلید واژگان: معرفت نفس, معرفت رب, برهان معرفت نفس, علیت نفس, صورت الهی, فطرتThe Prophetic tradition, "He who knows himself knows his God", is one of the well-known traditions that Muslim thinkers including philosophers, gnostics, commentators, and traditionalists often cite and try to shed light on. In expounding the correlation between self-knowledge and Divinity, these scholars strive to understand how these two are correlated and explain why self-knowledge essentially leads to the knowledge of Divinity and how self-knowledge contributes to the knowledge of Divinity. Two interpretation of this tradition have been given impossibility-based and possibility-based. In possibility-based reading, experimental, philosophical, gnostic and religious methods have been adopted to study how self-knowledge is correlated with the knowledge of God. Using a documentary-analytical method, the present paper studies and explains this tradition, and expounds the demonstration of self-knowledge in the light of this tradition.Keywords: self, knowledge, knowledge of God, demonstration of self, knowledge, causality of the soul, Divine image, nature
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.