جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "معقولات ثانی" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «معقولات ثانی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
اصالت وجود، موجب تغییر و جابه جایی جایگاه مصادیق معقولات اولی و معقولات ثانی فلسفی می گردد. مقتضای اصالت وجود آن است که وجود دارای فرد یا افرادی بوده و مابه ازای عینی داشته باشد و بر اساس اصالت وجود، نمی توان وجود را معقول ثانی فرض کرد که فرد خارجی ندارد. از سوی دیگر بنا بر اصالت وجود، صفات وجود از شئون حقیقت وجودند و مانند وجود عینیت و خارجیت خواهند داشت و ماهیات نیز تنها هویت مفهومی داشته و خارجیتی نخواهند داشت. در این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی بررسی و روشن شد که نه می توان ادعای جابه جایی همگی معقولات را پذیرفت و نه می توان مدعی عدم خارجیت وجود و صفات حقیقی وجود شد. بر اساس تاثیرات اصالت وجود بر نحوه وجود معقولات و باتوجه به تبیین هستی شناختی و معرفت شناختی از معقولات و نیز تفکیک صفات حقیقی وجود از دیگر معقولات، یافته های این مقاله به این نتیجه منجر شد که اصالت وجود موجب معقول اول بودن وجود و صفات حقیقی وجود با هر دو تبیین معرفت شناختی و هستی شناختی از معقولات می گردد. ماهیات نیز با تبیین هستی شناختی، معقول ثانی فلسفی و با تبیین معرفت شناختی، معقول اول محسوب خواهند شد. عوارض ذاتی وجود، مفاهیم نسبی، اضافی و عدمی نیز بنا بر هر دو تبیین معرفت شناختی و هستی شناختی معقول ثانی فلسفی خواهند بود. جابه جایی مصادیق معقولات نیز موجب می گردد تقسیم بندی جدیدی بر اساس اصالت وجود شکل بگیرد.کلید واژگان: معقولات اولی, معقولات ثانی, مفاهیم فلسفی, تقسیم بندی معقولات, اصالت وجودPhilosophy & kalam, Volume:57 Issue: 1, 2024, PP 239 -260The principle of the primacy of existence leads to a shift and reclassification of primary and secondary philosophical Intelligibles. According to the principle of the primacy of existence, existence must have individuals or concrete counterparts and cannot be considered a secondary Intelligible without a concrete external counterpart. Additionally, based on this principle, the attributes of existence are aspects of the essence of existence and will have concreteness and externality similar to existence itself, whereas essences only have conceptual identities and lack externality. This issue is examined through a descriptive-analytical approach, revealing that neither can the claim of reclassifying all intelligibles be fully accepted, nor can one assert the lack of externality of existence and its true attributes. Based on the effects of the principle of the primacy of existence on the nature of intelligibles and considering the ontological and epistemological explanations of intelligibles, as well as the differentiation between true attributes of existence and other intelligibles, the findings of this paper lead to the conclusion that the principle of the primacy of existence results in existence and its true attributes being primary intelligibles in both epistemological and ontological explanations. Essences are considered secondary philosophical intelligibles from an ontological perspective but primary from an epistemological perspective. Intrinsic attributes of existence, relative, additional, and negational intelligibles will be secondary philosophical intelligibles according to both epistemological and ontological explanations. The reclassification of intelligibles also leads to a new classification based on the principle of the primacy of existence.Keywords: Primary Intelligibles, Secondary Intelligibles, Philosophical Intelligibles, Classification Of Intelligibles, Primacy Of Existence
-
تحلیل و بررسی مفاهیم فلسفی از گذشته دور در میان فیلسوفان مطرح بوده است. پرسش اصلی این پژوهش این است که آیا تفسیر شیخ اشراق از مفاهیم فلسفی درست است؟ از رهگذر این جستار با روش تحلیلی توصیفی معلوم می گردد که از دیدگاه سهروردی نه تنها معقولات ثانی منطقی و فلسفی فاقد وجود خارجی مغایر هستند، بلکه به نفی مطلق تحقق خارجی آنها پرداخته و آنها را امور ذهنی صرف دانسته است و در سایه آن نظریه اصالت ماهیت و اعتباریت وجود را مطرح نموده است. منشا اشتباه شیخ اشراق در این نکته نهفته که تحقق خارجی مفاهیم را مساوی با تحقق انضمامی آنها پنداشته و از تحقق اندماجی غفلت نموده است. چنانچه مطابق دیدگاه مشهور فلاسفه نیز می توان گفت سهروردی از تحقق انتزاعی غفلت نموده و از تحقق انضمامی بر نفی مطلق تحقق خارجی استدلال نموده است. در حالی که این استدلال مبتنی بر تساوی انگاری مذکور است و با انکار این تساوی انگاری، قاعده فوق در مفاهیم فلسفی جاری نگشته و در عین متانت قاعده مذکور، مفاهیم فلسفی نیز دارای تحقق خارجی خواهند بود چه تحقق خارجی انتزاعی بنابر دیدگاه مشهور فلاسفه، و چه تحقق اندماجی که مورد پذیرش صدر المتالهین است.
کلید واژگان: معقولات اولی, معقولات ثانی, مفاهیم فلسفی, شیخ اشراقAnalysis and study of philosophical concepts has long been discussed among philosophers. The main question of this research is whether Sheikh Ishraq’s interpretation of philosophical concepts is correct? Through this research, it becomes clear through descriptive analytical method. And he has considered them as mere mental matters and in the shadow of it, he has proposed the theory of the originality of the nature and validity of existence. The source of Sheikh Ishraq’s mistake lies in the fact that external realization equates concepts with concrete realization and neglects the realization of integration. Is. While this argument is based on the said egalitarianism, and by denying this egalitarianism, the above rule has not been current in philosophical concepts, and at the same time the philosophical concepts will have external realization, whether abstract external realization according to the famous view of philosophers or Realization of the image that is accepted by Sadr al-Mutachr('39')allehin.
Keywords: The first intellects, The Second Intellects, Philosophical Concepts, Sheikh Ishraq -
مقاله حاضر به ارایه تقسیم بندی جدیدی از معقولات اولی و معقولات ثانی در نظام فلسفی ابن سینا می پردازد و می کوشد بر اساس این تقسیم بندی جدید، جایگاه واقعی مفاهیم فلسفی را در نظام فلسفی ابن سینا نشان دهد. در دیدگاه رایج که به ابن سینا هم نسبت داده می شود، معقولات به دو دسته کلی معقولات اولی و معقولات ثانی تقسیم می شوند؛ که معقولات ثانی نیز خود به دو دسته معقولات ثانی منطقی و معقولات ثانی فلسفی تقسیم می شوند. در این مقاله بر اساس استدلالاتی که همگی در آثار ابن سینا ریشه دارند، نشان داده می شود که او در نظام فلسفی عقل گرایانه خود، نه تنها مفاهیم فلسفی را معقول ثانی نمی داند، بلکه اولی تر از هر مفهوم اولی می داند. ابن سینا با پذیرش درک اولیات در مرتبه عقل بالملکه، نیاز به مفاهیم پایه و اولیه، درک مفهوم وجود توسط انسان معلق و نیاز به مفهوم وجود برای درک مفاهیم، نشان می دهد که مفاهیم فلسفی را معقول اول می داند؛ بنابراین، معقولات اولی از منظر ابن سینا به دو دسته تقسیم می شود: معقولات ماهوی و معقولات فلسفی؛ اما معقولات ثانی برای ابن سینا تنها مفاهیم منطقی را شامل می شوند. صراحت و ساختار مباحث ابن سینا به گونه ای است که اشکالاتی همچون بدیهی بودن مفاهیم فلسفی و نه اولی بودن آن ها و نیز اولی دانستن مفاهیم فلسفی توسط متاخران، خوانش ارایه شده در این مقاله را تضعیف نخواهد کرد.کلید واژگان: معقولات اولی, معقولات ثانی, معقولات ثانی فلسفی, معقولات ثانی منطقی, ابن سیناPhilosophy, Volume:18 Issue: 2, 2021, PP 23 -42The present article tries to provide a new classification of intelligibles (primary and secondary intelligibles) in Avicenna’s philosophical system and tries to show the real place of philosophical concepts like existence, unity, necessity and etc. in his thought based on this classification. In current scholarship the intelligibles are divided into primary and secondary intelligibles. The second intelligibles are divided into philosophical and logical. This division is widely accepted after Nasir al-Din Tusi. In current scholarship usually this theory is attributed to Avicenna as if he also divided the second intelligibles into philosophical and logical intelligibles. The present research tries to show that Avicenna does not consider the philosophical concepts as second intelligibles but more primary than any other primary concepts. According to him, among the concepts there must be primary concepts on which all other concepts rely. These concepts are present in the mind from childhood and in the level of the intellect in habitu (al-‘aql bi’l malakah). So the first intelligibles, for Avicenna, are divided into two categories: the essential ones or the intelligibles from quiddities and the philosophical ones like existence, unity and necessity which are present for us primarily. The second intelligibles for Avicenna are just logical ones.Keywords: Primary Intelligibles, Secondary Intelligibles, Philosophical Second Intelligibles, Logical Second Intelligibles, Avicenna
-
تحلیل و بررسی معقولات ثانی از گذشته دور در میان فیلسوفان مطرح بوده است. معرفت شناسی مفاهیم فلسفی به بررسی نحوه انتزاع این مفاهیم می پردازد و در نوشتار حاضر، با روش توصیفی تحلیلی، معرفت شناسی مفاهیم فلسفی در اندیشه علامه طباطبائی و آیت الله مصباح واکاوی شده است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که علامه طباطبائی نخستین فیلسوفی است که نحوه انتزاع مفاهیم فلسفی از جمله مفهوم وجود و عدم را مطرح ساخته است. به باور وی، مفاهیم فلسفی با بهره گیری از علم حضوری انتزاع می شوند. آیت الله مصباح برخلاف علامه طباطبائی، علم حضوری و تجربه درونی را برای انتزاع هریک از نخستین مفاهیم فلسفی کافی نمی داند، بلکه معتقد است که علاوه بر آن باید با هم مقایسه شوند و رابطه خاصی میان آنها در نظر گرفته شود. به باور آیت الله مصباح، روش علامه طباطبائی در انتزاع مفاهیم فلسفی از عمومیت برخوردار نیست.
کلید واژگان: معرفت شناسی, مفاهیم فلسفی, معقولات ثانی, علامه طباطبائی, آیت الله مصباحAnalysis and investigation of secondary intelligibles has been focus of attention among philosophers since long ago. Epistemology of philosophical concepts deals with an investigation of these concepts, and in the present article, we have explored the epistemology of philosophical concepts in the minds of Allama Tabataba’i and Ayatollah Mesbah. In this study, it is clarified that Allama Tabataba’i was the first philosopher who put forward the mode of abstraction of the philosophical concepts including the concept of existence and non-existence. He believes that philosophical concepts are abstracted by using intuitive knowledge. Ayatollah Mesbah, unlike Allama, does not consider intuitive knowledge and internal experience as sufficient for abstraction of each of the primary philosophical concepts; rather, he maintains in addition to that, they must be compared with one another, and one must regard a certain relation among them. In his view, Allama’s method in abstracting philosophical concepts cannot be generalized
Keywords: epistemology, philosophical concepts, secondary intelligibles, Allama Tabataba’i, Ayatollah Mesbah -
تفسیر «معقولات ثانی» پیوند ناگسستنی با مسئله «اصالت وجود» دارد که این دادوستد متقابل، در نظام فلسفی شیخ اشراق و حکمت متعالیه بیشتر مشهود است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که سهروردی نه تنها معقولات ثانی منطقی و فلسفی را فاقد وجود خارجی مغایر می داند، بلکه به نفی مطلق تحقق خارجی آنها پرداخته، آنها را امور ذهنی صرف قلمداد می نماید و در پرتو همین مبنا، نظریه اصالت ماهیت و اعتباریت وجود را مطرح می سازد. این در حالی است که به باور صدرالمتالهین ازآنجاکه ظرف تحقق ربط، ظرف تحقق طرفین ربط است، هر دو طرف در ظرف واحد که همان ظرف اتصاف موضوع به حکم است تحقق دارند؛ بنابراین چون اتصاف در مفاهیم فلسفی در ظرف خارج سامان می پذیرد، مفاهیم فلسفی نیز باید تحقق خارجی داشته باشند. صدرالمتالهین در پرتو این مبنا، ضمن نقد برهان شیخ اشراق بر اعتباریت وجود، در سایه براهین نظریه اصالت وجود به تفسیر نحوه تحقق مفاهیم وجودی پرداخته است.کلید واژگان: معقولات اولی, معقولات ثانی, مفاهیم فلسفی, اصالت وجود, اصالت ماهیتInterpretation of “secondary intelligibles” is inextricably associated with ‘principality of existence’; this mutual relation is more visible in the philosophical system of Sheikh Ishraq and transcendental philosophy. In this inquiry, it is clarified that Suhrawardi regards logical and philosophical secondary intelligibles as lacking inconsistent external existence, and absolutely negates their external realization, considers them as mental affairs, and – on this very foundation – puts forward the idea of principality of quiddity and conventionality of existence. This is while Mulla Sadra believes that since container of realization of relation is the very container of realization of the two sides of relation, both sides are realized in one container which is the very container of characterizing the subject by the judgment. Therefore, since characterizing in philosophical concepts is organized in the external container, philosophical concepts must have external realization as well. In the light of this fact, Mulla Sadra has reviewed and criticized Sheikh Ishraq’s argument on conventionality of existence and has interpreted the mode of realization of existential concepts in the light of arguments for the theory of principality of existence.Keywords: : primary intelligibles, secondary intelligibles, philosophical concepts, principality of existence, principality of quiddity
-
علامه طباطبائی می گوید مفاهیم تنها از طریق ماهیات در ذهن ایجاد می شوند و بنابراین مفاهیم فلسفی نیز از ماهیات یا معقولات اولی به وجود می آیند. وی در نظریه تعقل خود، میان دو گروه از مفاهیم حقیقی و اعتباری تفاوت قایل می شود. این دو گروه از معقولات همان معقولات اولی و ثانی منطقی و فلسفی هستند که البته علامه طباطبائی با نگاهی ویژه به آنها می پردازد و روش شکل گیری آنها را در ذهن بیان می کند. او مفاهیم اعتباری را به سه دسته مختلف تقسیم می کند: مفاهیم ذهنیه که از دیگر مفاهیم ذهنی ایجاد می شوند؛ مفاهیم اعتباری که از مقایسه نفس با افعال و قوایش در ذهن شکل می گیرند و قسمی دیگر از مفاهیم اعتباری که از مستقل لحاظ کردن حکم در قضایا به وجود می آیند.
مفاهیم اعتباری که از حکم در قضایا به وجود می آیند، نسبت به دو قسم قبلی از اهمیت بیشتری برخوردارند؛ چراکه شامل مفاهیم بنیادین فلسفه مثل وجود، عدم، وحدت، کثرت، قوه و فعل هستند. نقطه قوت این نظریه روشن کردن نحوه ایجاد مفاهیم اعتباری و کیفیت حفظ مطابقت بین مفهوم ساخته شده توسط ذهن و مصداق حقیقی آن در خارج در مورد مفاهیمی است که به رغم داشتن مصداق در خارج، در ذهن ساخته می شوند. البته هرچند اقدام علامه در توضیح چگونگی شکل گیری این مفاهیم بدیع و اساسی است، این نظریه از چند منظر درخور نقد است که مهم ترین آن خلط بین حکم در تصدیق، و وجود رابط در قضایاست که به منزله منشا مفهوم وجود معرفی شده است.کلید واژگان: تعقل, معقولات ثانی, مفاهیم اعتباری, حکم, مفهوم وجود, علامه طباطبائیAccording to Allama Tabatabaie, concepts are created in the mind just through quiddities; thus, philosophical concepts are formed from quiddities or primary intelligibles. In his theory of reasoning, he distinguishes between two groups of concepts: factual concepts and conventional ones. These two groups of intelligibles are the same as primary and secondary logical and philosophical intelligibels, dealt with by Allama Tabatabaie with a special view, explaining the way they are formed in the mind. He divides the conventional concepts into three groups: a) mental concepts, created from other mental concepts, b) conventional concepts, formed through a comparison between the soul and its actions and faculties, and c) conventional concepts, created through independently positing the judgment in propositions.
Conventional concepts created from judgment in propositions are more important than the other two types, because they include basic philosophical concepts such as existence, non-existence, unity, plurality, potentiality and actuality. The strong point of this theory is clarifying the way conventional concepts are formed and the way the conformity between the concept created in the mind and its true instance in real world regarding those concepts which are created in the mind while having external instances is preserved. Although Allama's attempt in explaining how those concepts are formed is a basic and creative one, his theory must be reviewed in some aspects; the most important among them are: mixing up the judgment in an affirmation and connective existence in propositions, introduced as the origin of the concept of existence.Keywords: reasoning, secondary intelligibles, conventional concepts, assertion, concept of existence, Allama Tabatabaie. -
تنوع آرای پیرامون مساله نفس الامر در فلسفه اسلامی، به نوع رویارویی هر فیلسوف با معضلات نظریه مطابقت در تبیین صدق برخی قضایا باز می گردد. همچنین، معنای نفس الامر به دلیل ناکارآمدی و یا ورود برخی پیش فرضهای هستی شناسانه بویژه بعد از طرح اصالت وجود تفاسیر گوناگونی را برتافته که یکی از برداشتهای اخیر آن از سوی علامه طباطبایی عرضه شده است. وی با ترسیم مکانیزم عقل در توسع ثبوت و تحقق، تئوری مطابقت در تصدیقات نفس الامری را تایید و تقویت نموده، «نفس الامر» را به ظرف ثبوت مطلق اعم از وجود، ماهیت و معقولات ثانی معنا می کند و برخی از برداشتهای پیشین، از جمله: تفسیر نفس الامر به نفس الشیء و عالم امر را به چالش می کشد.
در این مقاله، علاوه بر تحلیل کامل ظرایف نظریه علامه، با نگرشی بر تمام کلمات وی، به تبیین مبنای وی در پرداخت این نظریه؛ یعنی اصالت الوجود پرداخته شده و میزان کارآمدی آن در حل مشکلات ظاهری التزام به اصالت الوجود در تبیین صدق قضایای ماهوی و عدمی، موفقیت آمیز گزارش شده است و در ضمن سنجش نقدهای مربوط به مساله، موجبات این نقدها، غفلت از مبانی وجودشناختی علامه در بحث و نوع مواجهه وی با مساله ارزیابی گردیده است.
کلید واژگان: تئوری مطابقت, نفس الامر, اصالت وجود, معقولات ثانی, علامه طباطباییMetaphysic, Volume:1 Issue: 1, 2009, PP 99 -120In Islamic philosophy various interpretations are offered with respect to the concept “Nafs al-Amr”. These have resulted from the way different philosophers have tried to resolve the difficulties concerning the correspondence theory of truth in connection with various kinds of propositions. More complications are added when the theory of “Principality of Existence”, propounded by Mulla-Sadra, has found wide-spread acceptance. The complications result from the existential presuppositions of the theory. In these circumstances Allameh-Tabatabei has offered his own interpretation of “Nafs al-Amr”. In this article we offer a detailed description of delicacies in Allameh’s theory, with a careful attention paid to his words when he discusses the theory of Pricipality-of-Existence. In this connection of special interest would be his discussion of correspondence theory of truth with regard to some special kinds of propositions. We shall discuss also some of the criticism made of his analysis. -
این نوشتار به بحث درباره مفاهیم بدیهی و نظری می پردازد و این تقسیم را، که اساسی ترین و پرثمرترین تقسیم برای مفاهیم در معرفت شناسی است، با نگاهی معرفت شناختی بررسی می کند. گرچه به لحاظ وجودشناختی در این تقسیم تردید شده است، اما نمی توان تحقق این دو قسم را انکار نمود. بدین روی، مولف پس از تعریف مفهوم «بدیهی» و «نظری»، نگاهی گذرا به این گونه تردیدها افکنده، آنها را ارزیابی می نماید. در ادامه، مفاهیم یا تصورات بدیهی را برمی شمرد و پس از بررسی رابطه بدیهی و نظری با تفکر، حقیقت اندیشه و گستره آن را بررسی می کند. در ادامه، بنیادی ترین مبحث معرفت شناسی در حوزه مفاهیم یا تصورات را، که مسئله «معیار بداهت» آنهاست، بررسی کرده، به شرح گسترده ای از مبناگروی ویژه متفکران مسلمان در حوزه مفاهیم و تصورات دست می یازد.
کلید واژگان: بدیهی, علم حضوری, معقولات ثانی, اندیشه, مفاهیم حسی, مفاهیم شهودیThe article examines the division of concepts into axiomatic and speculative ones as the epistemologically most useful division of concepts. Although this division is questioned form an ontological point of view, but there is no doubt, according to the author, about their epistemological realization.Having defined the terms “axiomatic” and “speculative”, the author appraises such doubts. Then he enumerates axiomatic and speculative concepts, and analyzes their relation to thought. The problem of “the criterion of self-evidence” shapes the core of the article, in which, the author evaluates, in detail, major Muslim ideas about conceptual foundationalism.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.