جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "کمال نهایی" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «کمال نهایی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
براساس بینش توحیدی، آفرینش انسان دارای هدف نهایی است و همه تلاش های او باید در راستای نیل به آن، جهت گیری شود. کمال نهایی انسان عبارت است از شکوفایی همه استعدادها و ظرفیت های ذاتی، معنوی او که در پرتو انتخاب ارادی و حرکت اختیاری فعلیت پیدا می کند و در کاربرد قرآن، از آن نقطه نهایی کمال، با عناوین «فوز»، «فلاح» و... تعبیر شده است. مسیله پژوهش حاضر این است که آیا، از منظر قرآن کریم، کمال نهایی در افراد، مرتبه پذیر بوده و دارای درجات مختلف است یا نه؛ تحقیق پیش رو با هدف پاسخ گویی به این مسیله با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته است. حاصل پژوهش این است که با توجه به مفاد آیات، ذومراتب بودن علم و معرفت به عنوان بعد بینشی، و تقوا و عمل صالح به عنوان بعد توانشی، و محبت، ایمان و گرایش به خیر و فضیلت اخلاقی در بعد گرایشی، و نیز مرتبه پذیری لذت های روحی و معنوی، خوف و رجاء، اطمینان و رضا در بعد احساسی و انفعالی انسان، عامل مرتبه پذیری کمال نهایی مترتب بر این ابعاد است.
کلید واژگان: کمال نهایی, بینش, گرایش, توانش, انفعال, مراتب کمال -
فصلنامه اندیشه دینی، پیاپی 88 (پاییز 1402)، صص 97 -116بحث از غایت نهایی آدمی که در سنت ارسطویی و حکمت مشایی به عنوان سعادت مطرح است، در آثار حکمای مسلمان با تعابیر دیگری مانند کمال نهایی مورد بحث است. پرسش اصلی این مقاله این است که آیا مطلوب اصلی و به تبع هدف نهایی وجودی همه ی افراد انسان، رسیدن به امر یا وضعیت واحدی است یا انسان های مختلف بر حسب توان و استعداد وجودی متفاوتی که دارند، غایت های نهایی مختلف دارند؟ در اخلاق افلاطون و ارسطو اصل وحدت غایت نهایی انسان به استناد «استدلال ارگن» پذیرفته شده است و اما این نیز پذیرفته شده است که بسیاری از افراد انسان به دلایل مختلف و از جمله فقدان خیرات بیرونی لازم از آراستگی به فضیلت ها، که شرط اصلی سعادت است، ناتوانند (نخبه گرایی در اخلاق). از نظر ملاصدرا می توان گفت غایت وجودی افراد انسان متناسب با حد وجودی آن ها مختلف است و هر کس بر حسب توان و استعداد وجودی خود سعادت و یا کمال نهایی خاص دارد. البته تفاوت ها در کمال نهایی در نظر ملاصدرا بیشتر به تفاوت میان عقول انسان و نه خیرات بیرونی بر می گردد؛ اما تفاوت های وجودی و به تبع تفاوت در کمال نهایی آدمیان موجب امتیاز اجتماعی و یا حقوقی خاص نیست.کلید واژگان: ملاصدرا, کمال نهایی, غایت اخلاقی, اختلاف غایات, نخبه گراییThe discussion of the final goal of man, which is discussed in the Aristotelian tradition and Hikmat Mashai as happiness, is discussed in the works of Muslim sages with other definitions such as final perfection. The main question of this article is whether the main desire and therefore the existential ultimate goal of all human beings is to reach a single state of affairs, or do different people have different ultimate goals according to their different abilities and talents? In the ethics of Plato and Aristotle, the principle of the unity of the ultimate goal of man is accepted based on "Ergon argument", but it is also accepted that many human beings are unable to cultivate virtues, due to various reasons, including the lack of external goods (Elitism in ethics). According to Mulla Sadra, each person has a special happiness or ultimate perfection according to his/her ability and talent. Of course, the differences in ultimate perfection, in Mulla Sadra's opinion, are more related to the difference between human intellects and not external goods; but existential differences and consequently differences in the final perfection of people do not cause any special social or legal privileges.Keywords: Mulla Sadra, ultimate perfection, moral goal, difference of goals, Elitism
-
خداوند حکیم انسان را برای رسیدن به کمال و سعادت آفریده است. از شمار مسایلی که درباره کمال انسان مطرح میشود، عوامل موثر در آن است. یکی از عواملی که میتواند در کمال انسان نقش ایفا کند صبر اوست. این مقاله نقش ایجابی و بازدارندگی صبر در کمال رفتاری انسان را با هدف زمینهسازی نیل انسانها به کمال بررسی میکند. روش گردآوری اطلاعات، فیشبرداری و پردازش آن بهروش توصیفی و تحلیل و تفسیر موضوعی روشمند خواهد بود. حاصل تحقیق آن است که صبر در انسان موجب برخی از رفتارهای کمالی وی میشود. این رفتارها عبارتند از: صله ارحام، اقامه نماز، انفاق و اعتدال در آن، دفع خطاهای خود و دیگران، تواضع، فروتنی و رفتار مسالمتآمیز با جاهلان، شبزندهداری، اجتناب از شرک، عدم ارتکاب زنا و پرهیز از امور باطل و بیهوده.
کلید واژگان: نقش صبر, نقش ایجابی, نقش بازدارنده, کمال انسان, کمال نهایی, کمال رفتاری -
اخلاق فضیلت، به عنوان شاخه ای از اخلاق هنجاری، بر رفتار فضیلت مندانه با دیدگاهی غایت اندیشانه و کمال طلبانه تاکید دارد که مبتنی بر سعادت محوری با توجه به خیر است. در این نظام اخلاقی، فعلیت یافتگی قوای طبیعی و نفسانی انسان مورد توجه است که خود به لحاظ معرفتی نیل به غایت طبیعی انسان و خیر و سعادت او را در بر دارد. در فضیلت گرایی، بر فاعل اخلاقی تاکید می شود که با رویکردی فضیلت مندانه به سوی خیر اخلاقی حرکت می کند. ولیکن باید دید آیا این فضیلتمندی اخلاقی، نسبتی با فضیلتمندی به معنای دینی دارد یا خیر. از این رو، در این مقاله سعی خواهد شد نسبت بین اخلاق فضیلت و دین را با توجه به آرای اخلاقی علامه طباطبایی بررسی کنیم. علامه معتقد است دین و اخلاق در مقام ثبوت و وجودشناختی از هم مستقل اند و اخلاق امری ذاتی و فطری در انسان است، لیکن به لحاظ اثباتی و معرفت شناختی، نظام اخلاقی مبتنی بر عقل به تنهایی قادر به ادراک حقیقت و نیل به سعادت حقیقی و کمال وجودی برای انسان نیست و دین، در مقام هدایتگر، دارای قوانینی است که اخلاق ناگزیر باید از آن ها تبعیت کند.
کلید واژگان: اخلاق فضیلت, علامه طباطبایی, کمال نهایی, سعادت, اخلاق, دینAs an approach in normative ethics، virtue ethics emphasizes the virtuous actions in a teleological context which aims at happiness and good. In such an ethical system، the actualization of human (natural and spiritual) potentialities is considered، which entails epistemologically the human happiness and good. Virtue ethics focuses on moral agent who pursues the aim of moral goodness. It is important for this viewpoint، which pays attention to the human perfection، to be compared to religious commands، which are also take the human perfection into consideration. In this article، I shall explore the relation between religion and virtue ethics، according ethical theory of Allameh Tabatabaie. Tabatabaie believes that religion and morality are ontologically independent and morality is innate for human beings. He، however، uphold that epistemologically، morality could not be recognized by pure reason. Rather، there are some laws in religion، as the guide، which should be followed by morality.Keywords: Virtue Ethics, Allameh Tabatabaie, Ultimate perfection, Happiness, Ethics, Religion -
فیلسوفان الاهی بر اساستحلیلی که از حقیقت انسان به دست داده اند و انسانیت انسان را به قوه عاقله او دانسته اند، کمال نهایی و سعادت اصلی او را در فعالیت این قوه و به فعلیت رساندن همه استعدادهای آن دانسته اند. فیلسوفانی مانند افلاطون، افلوطین، و محمد بن زکریای رازی تصریح کرده اند سعادت انسان در فیلسوف شدن او است. دیگر فیلسوفانی نظیر فارابی، ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا، که سعادت انسان را در فعالیت عقل نظری و نیز فعالیت بر طبق عقل دانسته اند، سعادت کسانی را که نتوانستند به مقام فلسفه برسند در ایمان و اقتدا به فیلسوفان حقیقی و به معنای دقیق و تمام کلمه فیلسوف، یعنی انبیا، دانسته اند. اگر فلسفه به معنای عام کلمه اخذ شود که شامل معرفت مفهومی و شهودی هر دو باشد، می توان گفت بخشی از سعادت انسان ها در آن است، اما سعادت منحصر در آن نیست؛ زیرا ابعاد وجودی انسان منحصر در عقل نیست و این بخش از سعادت برای عموم مردم قابل حصول نیست. دلالت آیات قرآن و روایات بر معاد جسمانی و لذت ها و رنج های مادی اخروی، موید کاستی تحلیل فیلسوفان درباره کمال نهایی انسان است.
کلید واژگان: کمال نهایی, سعادت, نفس, قوه عاقله, ایمان, عقل نظریTheistic philosophers have special view on human nature. They define it in terms of rational faculty and thus regard human final perfection and ultimate felicity dependent on the activity of this faculty and actualization of it. There are philosophers، such as Plato، Plotinus، and Zakariya al-Razi (Rhazes)، who maintain explicitly that human felicity is based on his becoming philosopher. Other philosophers، including Farabi، Ibn Sina (Avicenna)، Suhrawardi، and Mulla Sadra، who define human felicity in terms of acts of theoretical reason and activity in accordance with it، attempt to describe the felicity of those who fail to attain the status of traditional philosopher in following and believing in holy Prophets - the true “Philosophers” par excellence in the strict sense of the term. According to these analyses، if philosophy is taken in its broad meaning which includes both conceptual and intuitive knowledge، one can say that human felicity lies partly in philosophy. Human felicity، however، is not restricted in it، since existential dimensions of human being is not confined to reason. Nor is this stage of felicity attainable for the masses at large. So these analyses are not completely acceptable. The bodily resurrection and physical pleasures and pains، which are clearly understood from holy Quranic verses and hadiths، show the shortcomings of philosophers’ analysis of final felicity of human being.Keywords: Final perfection, Felicity, Soul, Rational faculty, Faith, Theoretical reason -
مسکویه، علاوه بر بیان دیدگاه خودش دربارهٔ سعادت قصوی، دیدگاه حکیمان سلف را دربارهٔ این مسئله گزارش می کند و دیدگاه های فیثاغورث، سقراط، افلاطون و ارسطو را برمی رسد. برای تبیین دیدگاه مسکویه دربارهٔ سعادت قصوی، می توان بیان او را به دو قسمت سلبی و ثبوتی تقسیم کرد: بر اساس بیان سلبی او، حصول سعادت قصوی در تمتع از لذات حسی نیست. بر اساس بیان ثبوتی او شش ملاک (رسیدن به افق فرشتگان، دریافت حکمت از ساکنان ملا اعلی، حرکت شوقی و عشقی به سوی خدا، دستیابی به کمال نهایی در دو بعد نظری و عملی، رسیدن به نعم بی حد و حصر بهشت، و تقرب به خدا) وجود دارد. نگارنده بر این باور است که این ملاک ها مانعه الجمع نیستند، بلکه امکان جمع این ملاک ها وجود دارد. گرچه برخی از این ملاک ها قابل نقد هستند، اما در مجموع این ملاک ها، مبین تاثر شدید مسکویه از دین مقدس اسلام استکلید واژگان: سعادت قصوی, کمال نهایی, نظری و عملی, تقرب به خدا, بهشت, مسکویه
-
انسان موجودی است کمال طلب و یکی از انگیزه های اساسی وی همین گرایش به کمال است. همچنین پژوهش های انسان شناختی نشان می دهد که آدمی از ظرفیت های علمی و عملی گستره ای برخوردار است. اما سؤال اصلی این نوشتار این است که شکوفایی و فعلیت کدام یک از این استعدادها کمال واقعی و نهایی وی را به دنبال دارد.
هدف اصلی این مقاله این است که با الهام از آموزه های وحیانی و یافته های علمی، نقطه اوج کمال انسان را تعیین کند. روش مورد استفاده در این نوشتا، روش توصیفی تحلیلی است؛ یعنی در وهله نخست ظرفیت های وجودی انسان در ابعاد گوناگون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس با استفاده از آیات و روایات جایگاه انسان در نظام هستی مشخص گردیده است.
در پایان این نتایج به دست آمد: 1. انسان در بعد ادراکی، جاذبه ها و همچنین به لحاظ رفتاری نسبت به سایر مخلوقات از ظرفیت فوق العاده ای برخوردار است. 2. انسان جایگاه والایی در نظام هستی دارد. 3. نقطه اوج کمال آدمی دست یابی به «مقام قرب الهی» و رسیدن به مقام خلیفه اللهی است به گونه ای که مظهر اسما و صفات الهی گردد.
کلید واژگان: کمال, مقام قرب, انسان, کمال نهایی
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.