جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "dialetheism" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «dialetheism» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
نشریه خردنامه صدرا، پیاپی 113 (پاییز 1402)، صص 113 -128
هرچند اصل مسیله حرکت نیز چالشهای متعددی را در تاریخ فلسفه رقم زده، اما حرکت جوهری بعنوان نقطه عطف حکمت متعالیه، آبستن مناقشات مضاعفی است که قابل پیگیری در مانیفست تناقض باوری است. یکی از این چالشها از دست رفتن اینهمانی موضوع در بستر حرکت و بتبع آن، تحقق حالتهای مرزی و بوجود آمدن معمایی است که در ادبیات فلسفی به دشواره ابهام شهرت یافته است. این مناقشات، خود زاینده پارادوکسهایی هستند که تناقض باوران معاصر، آنها را شواهدی بر وجود تناقض در جهان خارج میدانند. نمود این چالشها و ارتباط آنها با حرکت جوهری، مسیله نوشتار حاضر است. از آنجا که تغییر و تبدل صور نوعی در بستر حرکت جوهری نه دفعی بلکه از نوع تدریجی و اتصالی است، فقدان مرز در مراحل مختلف حرکت، زمینه ساز صدق دو ماهیت مختلف در آن واحد، بر موضوع واحد میگردد که این خود، مستلزم تناقض است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل انتقادی نشان میدهد که صدرالمتالهین به هر دو چالش پاسخ داده است. او چالش اینهمانی را با ایده «ماده مع صوره ما» پاسخ داده و چالش ابهام را به قصور ادراک ما از تطابق ماهیت با همه انحاء هستی، ارجاع داده است.
کلید واژگان: حرکت جوهری, اینهمانی, ابهام, تناقض باوری, ملاصدراKheradname-ye Sadra, Volume:29 Issue: 113, 2023, PP 113 -128Although the problem of motion has created various challenges in the history of philosophy by itself, the trans-substantial motion as the turning point of the Transcendent philosophy is prone to some additional challenges that can be followed in the manifest of dialetheism. One of these challenges is the loss of the identity of subject in the context of motion and, following this, the realization of borderline-states and the appearance of a paradox known as the problem of ambiguity in philosophical literature. Such debates themselves lead to paradoxes that contemporary dialetheists consider as evidence for the existence of contradiction in the outside world. The manifestation of such challenges and their relationship with the trans-substantial motion is the focal problem of the present paper. Since any change in archetypal forms in the cradle of trans-substantial motion is of the gradual and continuous type rather than the sudden type, the absence of a borderline at various stages of motion paves the way for the truth of two different quiddities at the same time for one subject, which necessitates contradiction by itself. Following a critical descriptive analytic method, this study reveals that Mullā Ṣadrā has responded to both challenges. He has answered the identity challenge based on the idea of “matter with form” and referred the challenge of ambiguity to our perception’s negligence in matching quiddity to all modes of being.
Keywords: trans-substantial motion, identity, ambiguity, dialetheism, Mullā Ṣadrā -
در این مقاله سعی می کنیم که منطق و متافیزیک هگل را در قلمروی منطق جدید بازسازی کنیم. گراهام پریست مدعی است که می توان منطق هگل را با خوانشی فراسازگار از منطق جدید که به دوحقیقت باوری موسوم است تطبیق کرد و او حکم به دوحقیقت باور (dialetheist) بودن هگل می دهد. در این مقاله، ابتدا گزارش پریست را از دیالکتیک و تناقض دیالکتیکی هگل توضیح می دهیم و سپس دلایل او را له مدعای بالا بررسی می کنیم. برای اینکه بتوانیم مقایسه ای میان دوحقیقت باوری و منطق هگل داشته باشیم، به اختصار و به صورت غیر فنی معناشناسی (semantics) یک منطق دای التیک (dialetheic) را توضیح می دهیم. در انتها با ایجاد یک پرسش و نقد، سعی می کنیم ادعای پریست را به چالش بکشیم یا دست کم راه را برای بازگشایی مجدد مسئله باز کنیم و به این نتیجه برسیم که منطق و متافیزیک هگل را نمی توان با منطق فراسازگار دوحقیقت باورانه مدل کرد.
کلید واژگان: هگل, دوحقیقت باوری, گراهام پریست, دیالکتیک, منطقIn this paper, we will try to reconstruct Hegel’s logic and metaphysics through the modern logic. Graham Priest has claimed that we can read Hegel’s logic with the paraconsistent approach to logic, specially Dialetheism; he calls Hegel a Dialetheist. At first, we report Priest’s account on Hegel’s dialectic and his notion of dialectical contradiction; also, we try to analyze Priest’s argument for calling Hegel a Dialetheist. To achieve the proper comparison between Hegel’s logic and Dialetic one, we explain, non-technically, the simple semantics of a Dialetic logic. And finally, we establish a criticism of Priest’s account in order to reopening the question about Hegel’s being Dialetheist.
Keywords: Hegel, Dialetheism, Graham Priest, Dialectic, Logic -
دوحقیقت باوری(dialetheism) دیدگاهی است که می گوید برخی از تناقض های صادق وجود دارند. ازآنجایی که در منطق سنتی(ارسطویی-کلاسیک) اصل امتناع تناقض(LNC) معتبر و برقرار است، این دیدگاه چالش برانگیز است. در این مقاله سعی می شود که مسئله ی اساسی دوحقیقت باوری توضیح داده شود، و استدلال ها و انگیزه های گراهام پریست را در عدم پذیرش اصل امتناع تناقض و روی آوردن به منطق های فراسازگار بررسی شود. بنابر این، در بخش های پی در پی، سعی می کنیم وجود دوصدقه ها یا تناقض های صادق را در نظام های حقوقی، زبان طبیعی و زبان فرمال و جهان خارج نشان دهیم و دلایل پریست برای پذیرفتن آن ها و نقد وی از دیدگاه های رقیب را بیان کنیم. با انجام این کارها به نظر می رسد برای مان مشخص می شود به شرط آنکه نقضی بر استدلال های پریست وارد نباشد، دیدگاه پریست در پذیرش تناقض های صادق، می تواند پذیرفتنی یاشد.
کلید واژگان: دوحقیقت باوری, گراهام پریست, اصل امتناع تناقض, منطق فراسازگارLogical Studies, Volume:10 Issue: 2, 2020, PP 217 -238Dialetheism is the view that some (and not all) contradictions are true. Since in classical logic the principle of impossibility of contradiction (the Law of Non-Contradiction, i.e., LNC) is widely accepted, the challenge between dialetheism and classical logic surely occurs. In this paper we have tried to explain the main problem of dialetheim and also examined Graham Priest’s arguments against LNC and his advocating to paraconsistent logic. Accordingly, Priest’s examples of dialetheic propositions in some systems such as Law, Natual and Formal Languages and Actual world are examined and criticized. The result is that if Priest’s argument be sound dialetheism may be acceptable. Dialetheism is the view that some (and not all) contradictions are true. Since in classical logic the principle of impossibility of contradiction (the Law of Non-Contradiction, i.e., LNC) is widely accepted, the challenge between dialetheism and classical logic surely occurs. In this paper we have tried to explain the main problem of dialetheim and also examined Graham Priest’s arguments against LNC and his advocating to paraconsistent logic. Accordingly, Priest’s examples of dialetheic propositions in some systems such as Law, Natual and Formal Languages and Actual world are examined and criticized. The result is that if Priest’s argument be sound dialetheism may be acceptable.
Keywords: Dialetheism, Priest, LNC, paraconsistent logic -
این مقاله به بررسی مفهوم تناقض، قانون عدم تناقض و تناقض باوری در منطق غیرکلاسیک می پردازد. بررسی تفاوت های موجود در تعریف تناقض و تبعات آن در باب پذیرش یا رد قانون عدم تناقض، هدف اصلی این نوشته است. در این مقاله سعی شده تا نشان داده شود، با توجه به تلقی های متفاوتی که در مورد معنای تناقض در منطق جدید وجود دارد، چگونه می توان تناقض باوری را معقول دانست. در ابتدا به معرفی اصطلاحات لازم پرداخته شده است. سپس، بین برخی تعریف های ارائه شده درباره تناقض، مروری اجمالی و مقایسه ای شده است. در این بخش نشان داده می شود، بسته به آنکه چه تلقی از تناقض داشته باشیم، می توان بیان های متفاوتی از تناقض باوری داشت. در بخش بعد به دلائل موافقان قانون عدم تناقض پرداخته شده و سعی می شود با توجه به تعریف های ارائه شده در بخش قبل، به آنها پاسخ داده شود. درنهایت نیز نشان داده می شود که دلیل رویکردهای نو به پذیرش تناقض، در استفاده از روش های دلالت شناختی به جای هستی شناختی، منطق های چندارزشی، ابهام و نظریه های بدیل صدق نهفته است.
کلید واژگان: تناقض, قانون عدم تناقض, تناقض باوری, فراسازگاریThis article examines the concept of contradiction، law of non-contradiction and dialetheism in non-classical logic. The main purpose of this paper is examining different definitions of the concept of contradiction and the influence of such differences in accepting or rejecting the low of non-contradiction. Here I try to show، by appealing to an especial conception of contradiction، that how it is possible to make dialetheism plausible. In section 1، basic terms are introduced. Section 2 covers different definitions of contradiction. This section shows that according to diverse conceptions of contradiction، we could have different notions of dialetheism. In section 3، I review most important arguments of the proponents of the low of non-contradiction and try to refute them on the basis of the definitions of section 2. Finally it will be showed that new approaches to dialetheism is due to using semantic instead of ontology، multi-valued logic، vagueness and alternates theory of truth.Keywords: Contradiction, Law of Non, Contradiction, Dialetheism, Paraconsistency
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.