جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "schleiermacher" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «schleiermacher» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
بررسی مبانی خوانش متن از منظر هرمنوتیک شلایرماخر و تحلیل آن براساس مبانی نظری کلاسیسیسم و رمانتیسیسمنشریه جستارهایی در فلسفه و کلام، سال پنجاه و ششم شماره 1 (پیاپی 112، بهار و تابستان 1403)، صص 191 -221
«هرمنوتیک کلاسیک» تلاشی برای دستیابی به چگونگی خوانش متن با ارائه اصول و مبانی روشمند است. «شلایرماخر» از هرمنوتیست های برجسته کلاسیک به شمار می رود. نمایان ترین نقش شلایرماخر در تحول هرمنوتیک، گذار از هرمنوتیک های تخصصی و ابداع اصول و ضوابط عام تفسیری است که غالبا نشات گرفته از گفتمان های ادبی-عصری اوست و نکات ارزنده ای را فراروی مفسران اسلامی می گذارد. ازاین رو، نوشتار حاضر با مطالعه نظریات هرمنوتیکی شلایرماخر به روش توصیفی تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که مهم ترین مبانی شلایرماخر در تحلیل و خوانش متن چیست؟ و با نظر به آموزه های کلاسیسیسم و رمانتیسیسم چگونه تحلیل می شود؟ حاصل آنکه، اثرپذیری شلایرماخر از مکاتب ادبی-عصری خویش سبب شده است تا از القای نگرشی تک بعدی به مقوله فهم متن پرهیز کرد و از گفتمان های مختلف ادبی، نظیر گفتمان های کلاسیستی و رمانتیستی بهره جست. ازجمله اصول مبتنی بر تفکر کلاسیستی شلایرماخر عبارت است از: محوریت مولف، غایت مندی معنا، عینیت معنا، فراعصری بودن فهم، روش گرایی فهم و اهمیت قواعد زبان شناختی. اصول مبتنی بر تفکر رمانتیستی وی نیز عبارت اند از: اصالت فردیت مولف، اصالت سوء فهم، عدم کفایت قواعد زبان شناختی، عدم امکان پرهیز کامل از تاثیر پیش فرض ها، امکان تحقق فهم برتر از مولف و بشری بودن گزاره های کتاب مقدس.
کلید واژگان: مبانی, خوانش متن, شلایرماخر, هرمنوتیک کلاسیک, کلاسیسیسم, رمانتیسیسمClassical hermeneutics is an attempt to achieve how to read and understand the text by providing methodological principles and foundations. Schleiermacher is considered one of the prominent classical hermeneutists. Schleiermacher's most prominent role in the growth of hermeneutics is the transition from specialized hermeneutics and the formation of general rules and principles of interpretation, which are often derived from his contemporary literary discourses. This can provide valuable points for Islamic commentators. By studying Schleiermacher's hermeneutic theories in a descriptive and analytical way, this article seeks to answer the question, "what are the most important principles of Schleiermacher in the analysis and reading of the text?" and "how is it analyzed considering the teachings of classicism and romanticism?" The result is that Schleiermacher's influence from his contemporary literary schools has caused him to avoid inducing a one-dimensional approach to understanding the text and to use different literary discourses, such as classicist and romanticist discourses. Among the classicist principles of Schleiermacher's thinking are: centrality of the author, purposefulness of the meaning, the objectivity of the meaning, the trans-historicity of understanding, the methodology of understanding and the importance of linguistic rules. The romanticist principles of his thinking are: priority of author's individuality, priority of misunderstanding, inadequacy of linguistic rules, the impossibility of completely avoiding the influence of assumptions, possibility of attaining an understanding superior to the author's own understanding, and the human nature of the Bible's propositions.
Keywords: Principles, Text Reading, Schleiermacher, Classical Hermeneutics, Classicism, Romanticism -
خیر اعلا مهم ترین مفهوم در تفکر اخلاقی شلایرماخر است که در چهارچوبی الهیاتی، بدون اتکا به نظریه امر الهی، شرح و بسط یافته است. شلایرماخر برخلاف کانت، مفهوم سعادت را به علت ربط و نسبت آن با تمایلات حسی از مفهوم خیر اعلا حذف کرد و از این رهگذر بیش از کانت به مبرا ساختن فعل اخلاقی از انگیزه های مادی مبادرت ورزید. شلایرماخر در آرای متقدم خود، به مفهوم جامعیت برای تعریف خیر اعلا متوسل می شود که حاکی از این است که خیر اعلا در نظر او بسیار فراگیرتر از تلقی کانت و دیگران از آن است و اینکه حصول آن صرفا با اعمال ما ممکن نیست. این امر به دیدگاه متاخر او درباره خیر اعلا می انجامد که دیدگاه یونانی و مسیحی تشبه به خدا در آن نقش اساسی ایفا می کند. در اینجا نفس مندی طبیعت، نسبت مندی خیر اعلا و نقش فرد در نسبت با کل و درهم تنیدگی اجزای خیر اعلا مورد تاکید است. در نهایت، شلایرماخر به عنوان الهیدانی مسیحی، مسیح را شرط تحقق خیر اعلا تلقی می کند. این اعتقاد او با توجه به اینکه تفکر اخلاقی او حول تجربه دینی می چرخد عجیب نیست. اما از آنجا که دیندارن تجربه های دینی واحدی ندارند، خیر اعلا نیز امری ثابت نیست که یک بار برای همیشه تعریف شود و تحقق یابد بلکه امری است که به صورت سوبژکتیو تجربه می شود افراد در چهارچوب تجربه دینی خودشان آن را تفسیر می کنند. بنابراین پرورش احساس یا شهود حقیقتا دینی می تواند راهنمای عمل اخلاقی و تحقق خیر اعلا باشد.
کلید واژگان: خیر اعلا, فضیلت, سعادت, شلایرماخر, کانتThe highest good is the most important concept in Schleiermacher's ethics, which is explained and developed within a theological framework without relying on the theory of the divine command. Contrary to Kant, Schleiermacher eliminated the concept of happiness from the concept of the highest good due to its relevance to sensory desires, and thereby he attempted to extricate the moral act from material motives more than Kant has done. In his earlier views about the highest good, Schleiermacher refers to the concept of inclusiveness to define the highest good, which indicates that the highest good in his opinion is much more comprehensive than what Kant and others imagined and that it cannot be achieved only through our actions. This leads us to his later view of the highest good, in which the Greek and Christian view of God-likeness plays a central role. Here the ensoulment of nature, relationality of the highest good and the role of the individual in relation to the whole and the intertwining of the components of the highest good are emphasized. Finally, as a Christian theologian, Schleiermacher considers Christ as a condition for the realization of the highest good. Unsurprisingly he holds this belief, given that his ethical thinking revolves around religious experience. But since religious people do not share a single religious experience, the highest good is not a fixed thing that can be defined and realized once and for all, but it is experienced subjectively, and people interpret it within the framework of their own religious experience. Therefore, developing a truly religious feelings or intuitions can lead to moral action and the realization of the highest good.
Keywords: Highest Good, Virtue, Happiness, Ethics, Schleiermacher, Kant -
خیر اعلا مهم ترین مفهوم در تفکر اخلاقی شلایرماخر است که در چهارچوبی الهیاتی، بدون اتکا به نظریه امر الهی، شرح و بسط یافته است. شلایرماخر برخلاف کانت، مفهوم سعادت را به علت ربط و نسبت آن با تمایلات حسی از مفهوم خیر اعلا حذف کرد و از این رهگذر بیش از کانت به مبرا ساختن فعل اخلاقی از انگیزه های مادی مبادرت ورزید. شلایرماخر در آرای متقدم خود، به مفهوم جامعیت برای تعریف خیر اعلا متوسل می شود که حاکی از این است که خیر اعلا در نظر او بسیار فراگیرتر از تلقی کانت و دیگران از آن است و اینکه حصول آن صرفا با اعمال ما ممکن نیست. این امر به دیدگاه متاخر او درباره خیر اعلا می انجامد که دیدگاه یونانی و مسیحی تشبه به خدا در آن نقش اساسی ایفا می کند. در اینجا نفس مندی طبیعت، نسبت مندی خیر اعلا و نقش فرد در نسبت با کل و درهم تنیدگی اجزای خیر اعلا مورد تاکید است. در نهایت، شلایرماخر به عنوان الهیدانی مسیحی، مسیح را شرط تحقق خیر اعلا تلقی می کند. این اعتقاد او با توجه به اینکه تفکر اخلاقی او حول تجربه دینی می چرخد عجیب نیست. اما از آنجا که دیندارن تجربه های دینی واحدی ندارند، خیر اعلا نیز امری ثابت نیست که یک بار برای همیشه تعریف شود و تحقق یابد بلکه امری است که به صورت سوبژکتیو تجربه می شود افراد در چهارچوب تجربه دینی خودشان آن را تفسیر می کنند. بنابراین پرورش احساس یا شهود حقیقتا دینی می تواند راهنمای عمل اخلاقی و تحقق خیر اعلا باشد.
کلید واژگان: خیر اعال, فضیلت, سعادت, شلایرماخر, کانتThe highest good is the most important concept in Schleiermacher's ethics, which is explained and developed within a theological framework without relying on the theory of the divine command. Contrary to Kant, Schleiermacher eliminated the concept of happiness from the concept of the highest good due to its relevance to sensory desires, and thereby he attempted to extricate the moral act from material motives more than Kant has done. In his earlier views about the highest good, Schleiermacher refers to the concept of inclusiveness to define the highest good, which indicates that the highest good in his opinion is much more comprehensive than what Kant and others imagined and that it cannot be achieved only through our actions. This leads us to his later view of the highest good, in which the Greek and Christian view of God-likeness plays a central role. Here the ensoulment of nature, relationality of the highest good and the role of the individual in relation to the whole and the intertwining of the components of the highest good are emphasized. Finally, as a Christian theologian, Schleiermacher considers Christ as a condition for the realization of the highest good. Unsurprisingly he holds this belief, given that his ethical thinking revolves around religious experience. But since religious people do not share a single religious experience, the highest good is not a fixed thing that can be defined and realized once and for all, but it is experienced subjectively, and people interpret it within the framework of their own religious experience. Therefore, developing a truly religious feelings or intuitions can lead to moral action and the realization of the highest good.
Keywords: Highest Good, Virtue, Happiness, Ethics, Schleiermacher, Kant -
نشریه جستارهایی در فلسفه و کلام، سال پنجاه و چهارم شماره 2 (پیاپی 109، پاییز و زمستان 1401)، صص 167 -183در فلسفه مدرن، کانت بیشترین تاثیر را بر شلایرماخر داشته است. شلایرماخر، اصطلاح شهود را بارها در کتاب «درباره دین» و دیگر آثار خود به کار می برد، اما آیا مراد او از شهود، همان مفهومی است که کانت در فلسفه استعلایی خویش در نظر داشته است؟ در این مقاله پس از ارایه سیری تاریخی و اجمالی از مفهوم شهود تا دوره ی مدرن، مفهوم این اصطلاح نزد شلایرماخر بر اساس کتاب «کتاب «درباره دین»» مورد بررسی قرار می گیرد. مفهوم شهود، نزد شلایرماخر و پرسش از مفهومی و یا غیر مفهومی بودن شهود در کتاب کتاب «درباره دین»، بخشی از پرسش پژوهشی مقاله حاضر است. در نهایت، دیدگاه شلایرماخر از نظرگاهی تطبیقی با مفهوم شهود نزد کانت بررسی می شود. چنان که ریچارد کروتر، مترجم اثر کتاب «درباره دین» و یکی از پژوهشگران اندیشه شلایرماخر، شهود او را دارای بیشترین مشابهت و تناسب با شهود، نزد کانت می داند. اما پژوهش حاضر بر آن است که به رغم تاثیرپذیری شلایرماخر از کانت، مفهوم شهود نزد او ریشه در اندیشه افلاطونی دارد؛ زیرا شهود شلایرماخر هرچند دارای ویژگی های مشابهی با شهود حسی کانت است، اما شهود را در ارتباط با حس مطرح نمی کند. او حتی شهود را همانند شهود عقلی کانت نیز تبیین نکرده است، بلکه آن را به صورت متضایف با احساس برای تبیین ذات دین به کار می برد. از نظر او شهود با ذات دین و احساس پیوند خورده است و به نوعی انسان را به سوی کشف سوق می دهد.کلید واژگان: شهود, شلایرماخر, کانت, درباره دین, کشف, افلاطونIn modern philosophy, Kant had the greatest influence on Schleiermacher. Schleiermacher uses the term intuition many times in On Religion and his other works, but is he referring to the concept of intuition the same as Kant had in mind in his transcendental philosophy? In this article, after presenting a brief historical overview of the concept of intuition up to the modern era, it is examined in Schleiermacher’s thought according to On Religion. Schleiermacher’s concept of intuition and the question of whether intuition is conceptual or non-conceptual in On Religion is part of the research question. The concept of intuition is comparatively studied according to Schleiermacher and Kant. Richard Crouter, the translator of On Religion and one of the experts in Schleiermacher’s thought, considers Schleiermacher’s concept of intuition to be the most similar and compatible to that of Kant. However, the current research shows that despite Schleiermacher’s influence from Kant, his concept of intuition is rooted in Platonic thought, for Schleiermacher’s concept of intuition, though enjoying similarities to Kant’s sensory intuition, does not consider intuition in relation to sense. He did not even explain intuition in the same way as Kant’s rational intuition; rather, he uses it correlationally with the feeling to explain the essence of religion. According to him, intuition is connected with the essence of religion and feeling and, in a way, leads a person to uncovering.Keywords: intuition, Schleiermacher, Kant, On Religion, uncovering, Plato
-
شلایرماخر پس از عصر روشنگری و اشکالاتی که توسط هیوم و کانت به اصل متافیزیک وارد شد و اشکالاتی که توسط نقادان جدید کتاب مقدس به دین وحیانی وارد شد، تلاش کرد که قرایت و بیانی نو از اصل دین و دین مسیحی ارایه دهد که از این اشکالات در امان باشد. او عقاید و اعمال را خارج از دین می شمارد و می گوید گوهر دین «مواجهه با بیکرانه» است و این مواجهه در همه ادیان وجود دارد. از این رو کسانی او را تکثرگرا به حساب آورده اند. اما آیا شلایرماخر واقعا تکثرگرا است یا انحصارگرای معتدل؟ این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی در پی اثبات این است که او یک انحصارگرای معتدل است ونمی تواند از اشکالات انحصارگرایی بگریزد. شلایرماخر مسیحیت را از این جهت متفاوت با دیگر ادیان می داند که در آن مواجهه با بیکرانه بهتر و بالاتر از دیگر ادیان صورت می گیرد و رستگاری بهتر محقق می شود.سخن این نوشتار این است که شلایرماخر در هدف خود موفق نیست
After the Age of Enlightenment and the problems introduced by Hume and Kant to the principle of metaphysics and the problems introduced by the new critics of the Bible to the revealed religion, Schleiermacher tried to present a new reading and expression of the principle of religion and Christian religion, which is free from these problems. be safe He considers beliefs and actions outside of religion and says that the essence of religion is "confrontation with the infinite" and this confrontation exists in all religions. Therefore, some have considered him a pluralist. But is Schleiermacher really a pluralist or a moderate exclusivist? This article, using a descriptive-analytical method, seeks to prove that he is a moderate monopolist and cannot escape the problems of monopolism. Schleiermacher considers Christianity to be different from other religions in that it confronts the infinite better and higher than other religions and achieves better salvation. The words of this article are that Schleiermacher is not successful in his goal.
Keywords: Schleiermacher, the gemof religion, the conflict ofreligious claims, therighteousness andsalvation of religions, pluralism -
مسیح شناسی مبتنی بر آگاهی که در الهیات جدید مسیحی توسط شلایر ماخر مطرح شد برخلاف الهیات سنتی بر طبیعت بشری عیسی تاکید بیشتری می کرد و امتیاز عیسی را در داشتن شناختی ناب و مستمر از خداوند می دانست که عصمت از گناه را نیز برای وی همراه می آورد. این مقاله در پی آن است تا با بررسی نحوه تایید عیسی از سوی روح القدس در قرآن کریم قرابت مدلول آیات مرتبط با مسیح شناختی جدید مسیحی را در تبیین توانمندی های فراعادی عیسی روشن سازد. برای این منظور تفسیر آیات مرتبط در تفاسیر روایی و کلامی جمع آوری و با دیدگاه شلایرماخر در مورد طبیعت انسانی عیسی مقایسه شده است. در نتیجه مشخص شد که برخی تفاسیر با الهام از روایات و تحلیل فلسفی، روح القدس را عالی ترین مرتبه از مراتب روحی انسان معرفی کرده اند. این مرتبه در انسان های کامل و برخی پیامبران همچون عیسی شکوفاست و ایشان را قادر می سازد تا با مدد از آن، شناختی حضوری از خداوند و دیگر حقایق به دست آورند.
کلید واژگان: روح القدس, عیسی, مسیح, شلایر ماخر, الهیات مسیحی, الهیات معاصرIn some verses of the holy Qur’an, there are references to the descent of the Holy Spirit on Jesus Christ. Although, from the perspective of traditional and trinity Christology, it is possible to consider them as evidence for a distinction for Jesus Christ, close consideration of the Holy Spirit referents in exegetic and narrative sources fails to confirm this perception. It is rather an indication of a Christ’s characteristic for which similar explanations can be found in modern Christology. The present paper is an attempt to find the points of similarity between Schleiermacher’s Christology which puts emphasis on Jesus' privilege of having a pure and continual knowledge of God giving him the infallibility of sin and the Islamic commentators’ interpretation of the Holy Qur'an’s verses which confirm the descent of the Holy Spirit on Jesus. Results of the study suggest that the shift of modern Christology from the concept of the union of the divine and the human in Jesus to the perception of the Holy Spirit as the highest human spiritual level provides a much better framework for the interpretation of the Qur’anic verses which deal with the confirmation of the descent of the Holy Spirit in Jesus. This rank which flourishes in perfect human beings and some prophets like Jesus enables them to gain direct knowledge of God and other truths with His help.
Keywords: Holy Spirit, Christology, Schleiermacher, Jesus Christ -
بحث تجربه دینی در میان اندیشمندان مدرن ابتدائا با طرح احساس وابستگی مطلق از سوی شلایرماخر آغاز شد. چنان که هدف از بحث تجربه دینی در فلسفه دین تحلیلی معاصر ارائه برهانی تجربی برای اثبات وجود خداوند است، بسیاری از پژوهشگران انتظار داشته اند احساس وابستگی مطلق شلایرماخر نیز در خدمت همین هدف متافیزیکی یا هستی خداشناختی بوده باشد. آیا این انتظار و تفاسیر حاصل از آن با آنچه خود شلایرماخر گفته است همخوانی دارد؟ برای روشن سازی این مطلب از روشی تاریخی و هرمنوتیکی در این مطالعه استفاده کرده ایم. کاربرد روش تاریخی ما را به تاثیرپذیری شلایرماخر از کانت رهنمون می شود، به طوری که خواهیم دید اکثر مفاهیم مورد استفاده او عملا مفاهیم کانتی هستند. کاربست روش هرمنوتیکی نیز به ما امکان می دهد تا احساس وابستگی مطلق را در پرتو الهیات شلایرماخر به مثابه یک کل و همچنین مفهوم دین نزد کانت را در نظام فلسفی کانت به مثابه یک کل مورد توجه قرار دهیم. در پرتو به کارگیری این روش ها، معلوم می شود که تفسیر هستی خداشناختی از تجربه دینی نزد شلایرماخر یا همان احساس وابستگی مطلق تفسیر قابل قبولی از متن گفته های شلایرماخر نیست. او صرفا توصیفی از خود آگاهی ارائه کرده که به مثابه توصیف امکان تبدیل شدن به برهانی برای اثبات وجود خدا را ندارد.کلید واژگان: شلایرماخر, کانت, تجربه دینی, برهان اخلاقی, احساس وابستگی مطلقSchleiermacher's concept of feeling of absolute dependence was the starting point for discussions about religious experience among modern scholars. As the purpose of the religious experience debates in the contemporary, analytic philosophy of religion is to provide an empirical argument for the existence of God, many scholars have expected the feeling of absolute dependence in Schleiermacher’s Christian Faith had to serve the same metaphysical or onto-theological purpose. Are this expectation and its respective interpretations consistent with what we read in Schleiermacher’s Christian Faith? To clarify this, we have used a historical and hermeneutical method in this study. The application of our historical method guides us to Kant’s influence on Schleiermacher, and we will see that most of his concepts are actually Kantian. The application of the hermeneutic method also allows us to consider the feeling of absolute dependence in the light of Schleiermacher's theology as a whole, as well as the concept of religion in the Kant's philosophical system as a whole. Criticizing the dominant understanding of the concept of religious experience in Schleiermacher, this paper will suggest, instead of an ontotheological reading, that the feeling of absolute dependence is only a description of self-consciousness, which does not provide us with any proof for the existence of God.Keywords: Schleiermacher, Kant, Religious Experience, Moral Argument for the Existence of God, Feeling of Absolute Dependence
-
خوانش متن و تفسیر آن به ویژه در رویارویی با متون مقدس دینی، سبب پیدایش رویکردهای مختلفی شده است. این رویکردها در سنت غربی، همان رویکردهای هرمنوتیکی هستند که در یک دسته بندی کلاسیک و مدرن، بر امکان کشف قصد گوهری و نیت اصلی مولف و صاحب متن، یا انکار آن استوار است. شلایرماخر به عنوان بنیان گذار هرمنوتیک کلاسیک، کشف معنای گوهری و قصد اصلی مولف را در یک دایره ی شناختی دیالکتیکی که میان متن و جهان ذهنی صاحب متن اتفاق می افتد، ممکن و تحقق آن را براساس فهم دستوری و فنی-روان شناختی ادعا می کند که حتی می تواند به ارائه ی یک فهم برتر از خود مولف منجر شود. در سوی دیگر، سیدمرتضی به عنوان بنیان گذار تفسیر عقلی در شیعه، باتوجه به مبانی کلامی خود نظیر باور به توحید، وحی، تکلیف و لطف الهی و با تکیه بر حسن و قبح عقلی، بر وجود یک معنای گوهری در متن و کشف آن با بهره گیری از روش های عقلانی و ادبیاتی تاکید می ورزد. البته با وجود اعتبار تاویل، نمی توان بر درستی آن تاکید کرد مگر با بیان صریح خداوند از راه های علم آور.کلید واژگان: قصد مولف, معنای گوهری, شلایرماخر, سیدمرتضی, تاویلReading the text and its interpretation, especially in dealing with sacred religious texts, has led to the emergence of different approaches. These approaches in the Western tradition are the same hermeneutical approaches that, in a classical and modern category, are based on the possibility of discovering the intent of the gem and the original intention of the author and the owner of the text or its denial. Schleiermacher, as the founder of classical hermeneutics, finds that the discovery of the meaning of a gemstone and the original author's intention in a dialectical circle that occurs between the text and the subjective world of the owner of the text can be realized and realized on the basis of technical and psychological understanding that it can even provide A better understanding of the author himself. On the other hand, Seyyed Morteza, as the founder of rational interpretation in Shia, is based on his verbal foundations such as belief in monotheism, revelation, duty and divine grace, and based on rational goodness and reason, on the existence of a gem's meaning in the text and its discovery with The use of rational and literary methods is emphasized. Of course, despite the validity of the interpretation, it can not be emphasized that it is correct, except by explicitly expressing God in the most enlightening ways.Keywords: Author's intention, meaning jewel, Schleiermacher, Seyed Morteza, interpretation
-
فصلنامه قبسات، پیاپی 87 (بهار 1397)، صص 138 -169بررسی چگونگی رابطه و دادوستد علمی هر علم با علوم مرتبط و هم پایه خود از مسائل فلسفه های مضاف به آن علم است؛ ازاین رو بررسی رابطه میان علوم انسانی و هرمنوتیک روش شناختی از وظایف فلسفه علوم انسانی است. برای نسبت سنجی میان هرمنوتیک روش شناختی و علوم انسانی باید به بررسی دیدگاه های هرمنوتیست های روش شناختی ای که دراینباره بحث کرده اند، پرداخت؛ ازاین رو نظریات دیلتای برای فهم این نسبت مهم است؛ زیرا در میان هرمنوتیست های روش شناختی وی دغدغه علوم انسانی داشته و این هرمنوتیک را در این علوم به کار گرفته است. دیلتای علوم انسانی را علوم تاریخی می داند؛ زیرا موضوع این علوم را «انسان بما هو انسان» می داند که به تبع هگل آن را روح حاکم بر همه انسان ها در همه دوره ها و تمام تاریخ را تجلی وی میداند. روش این علوم نزد دیلتای بر اساس واپسین نظریه اش، هرمنوتیک روش شناختی شلایر ماخر است. اما این ادعا هم در برداشت وی از علوم انسانی و هم در روشی که برای آنها برشمرده، به این کلیت پذیرفته نیست؛ زیرا نه علوم انسانی در علوم تاریخی منحصرند و نه روش آنها به هرمنوتیک روش شناختی منحصر می باشد؛ به ویژه اینکه این برداشت از علوم انسانی و همین طور باور وی به برخی اصول هرمنوتیک روش شناختی با غرض اصلی وی از پرداختن به این علوم که تامین پایه های قویم و غیرنسبی برای آن علوم می باشد، در تناقض است.کلید واژگان: هرمنوتیک روش شناختی, فلسفه های مضاف, علوم انسانی, شلایر ماخر, دیلتایQabasat, Volume:23 Issue: 87, 2018, PP 138 -169One of the matters discussed in the Mozaf (determined) philosophies is to investigate of the kind of relationship and scientific transaction between each science and its related sciences; therefore the investigation of the relation between humanities and methodological hermeneutics is discussed in the philosophy of humanities.
To study the relation between methodological hermeneutics and humanities it is necessary to investigate the views of methodological hermeneutists who have discussed this topic. Therefore it is important to see the ideas of Dilthey to understand this relationship because, among methodological hermeneutists, he has concerned humanities and has applied hermeneutics in these sciences. He believes humanities are historical sciences because the subject of these sciences is "human being as itself" which he considers , following Hegel, as the dominant soul of all humans at all the times and believes the whole history is his manifestation. Dilthey believes the method of these sciences, according to his latest theory, is Schleiermacher's methodological hermeneutics.
But this claim is not generally acceptable both in his understanding of humanities and in its method; because neither are humanities restricted to historical sciences nor their method is limited to methodological hermeneutics; especially considering the fact that this perception of humanities and his belief regarding some principles of methodological hermeneutics is in contradiction with his main purpose for dealing with humanities which is to provide strong and non-relative bases for those sciences.Keywords: Methodological hermeneutics, Determined philosophies, Humanities, Schleiermacher, Dilthey -
تحلیل و تبیین نقش اومانیسم (انسان محوری) در افکار و اندیشه های فردریک شلایرماخر، موضوعی است که این مقاله عهده دار آن است. هدف پژوهش نشان دادن محوریت اومانیسم در اندیشه شخصیتی است که آغازگر الهیات مدرن محسوب می گردد و نقش مهمی در اندیشه های الهیاتی آن دارد. مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با واکاوای شرایط خانوادگی، محیط علمی و فرهنگی جامعه شلایرماخر و افکار و اندیشه های او، به این نتیجه رسیده است که وی به شدت تحت تاثیر اومانیسم بوده است و اندیشه های الهیاتی اش، که در جهت برون رفت از مشکلات و مسائلی بود که دستاوردهای جدید علمی برای الهیات مسیحی ایجاد کرده بود، کاملا بر اساس اصول اومانیسم پی ریزی شده است.کلید واژگان: اومانیسم, شلایرماخر, تاثیر, اندیشه های الهیاتی, الهیات مسیحیThe present paper deals with an analysis and explanation of the role of humanism in Frederick Schleiermacher's thoughts and ideas. The aim of the research is to show the effect of humanism in the mindset of a figure that is considered the pioneer of modern theology and plays an important role in theological ideas. Using a descriptive-analytical method, this paper explores the family conditions, the scientific and cultural environment of the Schleiermachers community and his ideas and thoughts. It concludes that he was strongly influenced by humanism, and his theological ideas, which were meant to overcome the problems caused by the new scientific achievements for Christian theology, were entirely based on the principles of humanism.Keywords: Humanism, Schleiermacher, effect, theological thoughts, Christian theology
-
تجربه دینی به عنوان یک نظریه به نسبت منسجم ، نخستین بار توسط شلایرماخر مطرح شد. او تجربه دینی را به «احساس وابستگی به امر مطلق» تعریف کرد. شلایرماخر گوهر دین را شهود و احساس می داند که بی نیاز از وساطت مفاهیم عقلی است. از جمله آثار و نتایج تجربه دینی شلایرماخر را می توان شخصی کردن عنصر اساسی دین ، ترویج رویکرد سلبی درباره شناخت ذات و صفات خدا ، در نظر گرفتن احساس به عنوان منبع شناخت و امکان حصول شناخت بی واسطه دانست. بر اساس نظر هگل ، محتوای دین و فلسفه یک چیز است و هر دو مراحلی از آگاهی روح هستند. به نظر وی تنها با اندیشه می توان به وجود خدا و ذات الهی پی برد. هگل با تکیه بر نظر خود مبنی بر عدم امکان آگاهی بی واسطه ، تجربه دینی و شهودگرایی شلایرماخر را نقد می کند و الهیات مبتنی بر احساس را ناتوان از توصیف و تبیین صحیح دین و خدا می داند . شاه بیت انتقادهای هگل بر تجربه دینی مورد نظر شلایرماخر عدم امکان شناخت بی واسطه و انتقاد به شخصی بودن عنصر دینی در تجربه دینی ، ناتوانی آن از شناخت ذات خدا ، عدم توجه به یگانگی قوای ذهنی و انتقاد از در نظر گرفتن احساس به عنوان منبع شناخت است.کلید واژگان: ایده آلیسم, تجربه دینی, شلایرماخر, شناخت بی واسطه, هگلBeing a frequently discussed topic through recent centuries, religious experience is one of the special subject that include wide variety of definitions in the theories of those who believe in it. However, intuitive nature of religious experience is the same element in all these definitions. As a fairly coherent theory, religious experience first propounded by Schleiermacher. Schleiermacher define religious experience as the feeling of absolute dependence.On the contrary to the rational and moral approaches to religion, Schleiermacher establishes a new trend which its foundation is feelings and emotions. This approach seeks a new condition and causes new results that deeply influence the comprehension of religion and God. As a case in point, negative approach to comprehension of essence and features of God can be mentioned as the consequences of religious experience of Schleiermacher.
In Hegel's opinion the religion and philosophy's contents are the same and both of them are phases of soul's consciousness. In his opinion, God's existence and divine essence can be understood only through thinking. By leaning to his own idea about the impossibility of immediate recognition, Hegel, criticizes Schleiermachers intuition idea and believes that the theology which is based on feelings is disabled of comprehensive description of God and religion. These criticisms are based on Hegel's definition of religion and his description of the way of gaining awareness. Centered of Hegel's criticism of Schleiermacher's religious experience is the impossibility of immediately knowledge and personal understanding of the religious element in religious experience.Keywords: Religious experience, theology, Hegel, Schleiermacher, Rationalism -
یکی از مباحث مهم در عرصه دین پژوهی، نسبت میان «علم و دین» و تبیین حوزه های آموزه های دینی و یافته های علمی است. با تحولات فکری و فرهنگی پس از رنسانس، تعارض های علم و دین در مسیحیت نمایان شد ؛ «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت» از شاخص ترین چهره هایی بودند که در جهت سازگاری دین با اقتضائات دوران مدرن تلاش کردند.
این دو هر چند در جریان نواندیشی دینی، رویکردی جدید و بازسازی کننده داشتند و در پی اثبات استقلال دین از علم و ایجاد حوزه ای حفاظتی برای دین بودند؛ اما با ارائه ی طرح های خود در راستای بازگشت به گوهر دین، قرائت هایی از دین بیان نمودند که به دلیل تک بعدی بودن از مشکلات قابل توجهی برخوردار بود. شلایر ماخر، خدا و عناصر مهم دین را در حد احساس و تجربه شخصی کاهش داد؛ نوعی انسان محوری و تفسیر آموزه های دینی بر اساس معارف بشری که کارل بارت آن را نادرست خواند. اما بارت هم در معرض خطر قرار گرفت؛ تنها معیار سنجش را آموزه های مسیحی دانست و بزرگ داشت خدا را با کوچک ساختن انسان همراه ساخت؛ یعنی درست خلاف جهتی حرکت نمود که شلایر ماخر پیموده بود.کلید واژگان: دین, رابطه علم و دین, شلایرماخر, کارل بارتOne of the important topics in the field of religious studies is the relation between "science and religion" and the explanation of the areas of religious doctrines and scientific findings. With the intellectual and cultural changes after the Renaissance, the contradictions of science and religion appeared in Christianity; Friedrich Schleiermacher and Karl Barth were among the most prominent figures who tried to reconcile religion with the demands of modern times. Although both of them had a new and rehabilitating approach in the course of religious modernization, they sought to prove the independence of religion from science and create protective areas for religion, but by presenting their plans for returning to the essence of religion, they made readings from religion that had considerable problems due to their one-dimensionality. Schleiermacher reduced the importance of God and important elements of religion to personal feelings and personal experience; a kind of human-centered and interpreted religious teachings based on human knowledge that Karl Barth called wrong. But Barth was also at risk; The only criterion of his measure was Christian teachings, and the commemoration of God was made by minimizing man; That is exactly the opposite of the direction Schleiermacher had done.Keywords: Science, Religion, Relationship of Science, Religion, Schleiermacher, Karl Barth -
در این مقاله سیر تحولات الهیات معاصر از زمان شلایرماخر (به عنوان پایه گذار الهیات جدید) و تعریفی که متالهان از دین ارائه داده اند، بررسی خواهد شد. از نظر شلایرماخر دین صرفا امری اخلاقی نیست، بلکه تجربه ای اسرارآمیز و ابطال ناپذیر است و عقل از ایمان جداست. کارل بارت تاکید کرده است که سخن از خدا از جنس و سنخ گزاره نیست، بلکه یک واقعه و رخداد است. راینهولد نایبور در سنت نوارتدوکسی نشان داد که عقل و ایمان دو بستر متمایز و منفک از هم هستند. برخی اگزیستانسیالیست ها مثل رودلف بولتمان و پل تیلیخ کوشیدند از کتاب مقدس اسطوره زدایی کنند و نشان دهند که گزاره های مربوط به خدا همه نمادین و هستند.در الهیات معاصر نگاه نقادانه، هرمنوتیکی، تکثرگرا، متن محور، تاریخی و غیرجزمی، به همراه نفی اقتدارگرایی غلبه دارد.کلید واژگان: الهیات بارت, الهیات لیبرال, الهیات معاصر, الهیات نیبور, انجیل گرایی, شلایرماخرIn this paper has been studied the developments in contemporary theology since Schleiermacher, as the founder of a new theology, and definitions have been provided by the theologians of religion. From the perspective of Schleiermacher Religion is not merely Moral imperative, but is mysterious and forth Experience and is separate the wisdom of faith. Karl Barth insisted that the talk of God is not made and the type of propositions, But is an event or occurrence Reinhold Niebuhr shown in new orthodoxy that reason and faith are two distinct and separately context. Some existentialists, Like Rudolf Boltzmann and Paul Tillich, Tried to "de-myth" From the Bible and to show that statements about God are iconic and symbolic. In contemporary theology dominates the Critical attitude, Hermeneutic, Pluralistic, Text-based, Historical and non-dogmatic, with the rejection of totalitarianism.Keywords: new theological, Schleiermacher, Niebuhrstheology, Barth's theological, Evangelists, Liberal theological
-
فصلنامه قبسات، پیاپی 81 (پاییز 1395)، صص 57 -84دغدغه اصلی هرمنوتیک روش شناختی که همانند هرمنوتیک روشی معتقد به معناداری متن و تعین قطعی آن صرف نظر از خواننده است و از زمان شلایرماخر به بعد و توسط او این رویکرد را پیدا کرده و بر خلاف هرمنوتیک روشی که تنها هویتی فنی داشت، دارای هویت دانشی نیز است، یافتن نظام قواعد استنباط معناست. گرانیگاه اصلی این نظام، تلقی آن از چیستی معناست که این تلقی نیز تا حد بسیاری منبعث از مبانی زیبایی شناختی و رومانتیستی آن است. به دلیل اینکه اندیشه های شلایرماخر در بین سایر اندیشمندان این دانش از محوریت خاصی برخوردار است، شناخت معناشناسی او در شناخت دقیق این هرمنوتیک بسیار تاثیرگذار است؛ ازاینرو در این مقاله تلاش شده است به چیستی معنا نزد شلایرماخر که در دلالتهای تصدیقی ناظر به مفهوم فردیت نزد او و در دلالتهای تصوری ناظر به مقام کاربرد کلمه است، پرداخته شود. در نظر او، متن کاملا تجلی فردیت نویسنده است و معنای آن نیز به فردیت او برمی گردد. معنای واژگان نیز هرچند از رهگذر کاربردشان در سیاقی خاص معین می شود، یک وحدت درونی بین همه آنها در کاربردهای متفاوت وجود دارد که می توان آن را روح معنای کلمه نامید.کلید واژگان: هرمنوتیک روشی, هرمنوتیک روش شناختی, شلایرماخر, معناشناسی, رومانتیسم, زیبایی شناسیQabasat, Volume:21 Issue: 81, 2016, PP 57 -84The main concern of methodological hermeneutics is finding of system of rules of deduction of meaning. Methodological hermeneutics like methodical hermeneutics believe in significant of text and definite determination of it regardless of the reader since Schleiermacher onwards, methodical hermeneutics had technical identity only but methodological hermeneutics has scientific identity. The center point of this system is its conception from meaning that this conception largely arising from principle of aesthetic and romanticism. Because of Schleiermacher's ideas are axis among other great thinkers, recognition of his semantics is important for accurate recognition this hermeneutics. Thus in this article, attempts to paid to nature of meaning in view of Schleiermacher that in judgmental signification is inspector to concept of individuality and in notion indication is related to application of word. In his view, text is manifestation of authors individuality completely and its meaning return to his individuality. The meaning of words determine through their application in particular context, but there is an internal unity among them in different applications that be called spirit of meaning of word.Keywords: Methodical hermeneutics, Methodological Hermeneutics, Schleiermacher, Semantics, Romanticism, Aesthetic
-
شلایرماخر موسس جریانی است که تجربه عرفانی و معرفت متضمن در آن را از سنخ عواطف و احساسات می شمرند. وی البته این گونه تجارب را خالی از هرگونه حیث معرفتی نمی داند و با تفکیک میان دو نوع از احساسات و دو نوع از آگاهی، تجربه عرفانی را از سنخ احساساتی می داند که واجد نوعی آگاهی مستقیم و مباشر است که در آن، فاصله میان مدرک و مدرک برداشته می شود. وی در توضیح این احساس و آگاهی خاص که ماهیت تجربه و معرفت عرفانی را تشکیل می دهند از مفهوم وابستگی مطلق استفاده می کند. وابستگی مطلق رابطه ای یک سویه است که در آن انسان هیچ ازادی و اختیاری از خود ندارد. این احساس مفهوم خدا و جهان و انسان را نیز رقم می زند. انسان به عنوان وابسته مطلق، جهان به عنوان کل مرکب از وابسته های مطلق و خداوند به عنوان طرف این وابستگی (غنی مطلق).
کلید واژگان: تجربه دینی, معرفت عرفانی, ماهیت تجربه عرفانی, شلایرماخر -
علمای علم اصول در جهان اسلام و شلایرماخر در جهان غرب هر دو یک هدف هرمنوتیکی را دنبال می کنند و آن رسیدن به نیت مولف است. شلایرماخر این هدف را با ارائه دو تفسیر دستوری و فنی از متن پی می گیرد و به تبیین این دو تفسیر می پردازد. اما علمای علم اصول با مطرح کردن دلالت تصوری و دلالت تصدیقی، برای دستیابی به مدلول تصدیقی (که همان نیت مولف است) به سلسله ای از قواعد ادبی، عقلایی و عرفی توجه کرده اند که بین همه عقلا مشترک است. در این مقاله ضمن مقایسه این دو دیدگاه با هم و بیان نقاط اشتراک و افتراق آنها، به این نتیجه می رسیم که دیدگاه علمای علم اصول از این نظر که ضابطه مند بوده است و جایی برای حدس های غیرقانونمند نمی گذارد، بر دیدگاه شلایرماخر ترجیح دارد.
کلید واژگان: تفسیر دستوری, تفسیر فنی, شلایرماخر, علم اصول, نیت مولفBoth Olama-i- Osoul-e- Fiqh and Schleiermacher have the same hermeneutical object، that is، achieving the intention of author. Schleiermacher plans to achieve this object by two phases of grammatical and technical interpretation and explains them. But exposing notional and assertional significance، Olama-i- Osoul have dealt with assertional significance which is the intention of author، by means of several literal، rational and common sensual rules which are common between all rational humans. Comparing these two views on hermeneutics and explaining similarities and dissimilarities، we conclude that Olama-i- Osoul’s theory is preferred to Schleiermacher’s and leaves no room for anomalous gestures.Keywords: Schleiermacher, Osoul, e, Fiqh, intention of author, grammatical interpretation, technical interpretation -
دور هرمنوتیکی از مهم ترین مباحث هرمنوتیک شلایر ماخر به شمار می آید. این دور دارای تعریف ها، تبیین ها و کاربردهای گوناگونی در علوم مختلف است و در دیگر نحله های هرمنوتیکی نیز مطرح است. مخالفان این دور با مقایسه آن با دور منطقی، آن را دور باطل دانسته، لازمه آن را بازی ای بی پایان و منتهی به نسبی گری قلمداد کرده اند. این در حالی است که این نقدها بیشتر متوجه دور هرمنوتیکی مطرح در هرمنوتیک فلسفی است، و دور شلایر ماخر از این اشکالات مبراست. راه حل نهایی شلایر ماخر برای حل عویصه دور هرمنوتیکی، شیوه حدس و شهود است. همچنین می توان با استناد به شیوه حل معضلی شبیه دور هرمنوتیکی در فلسفه اسلامی، به پاسخ فیلسوفان مسلمان (نسبت علم حصولی به حضور و ابتنای علوم حصولی بر علم حضوری)، به امکان تعمیم این جواب برای دور هرمنوتیک شلایر ماخر استدلال نمود. مقاله حاضر درصدد است به بررسی و تبیین این مهم پرداخته و از طریق مطالعه اسنادی و با استمداد از روش تطبیقی مقایسه ای، به دیدگاه شلایر ماخر در این زمینه نزدیک گردد.
کلید واژگان: هرمنوتیک, شلایر ماخر, دور هرمنوتیکی, علم حصولی, علم حضوری, دور منطقیHermeneutical circle is considered as one of the most important topic of Schleiermacher's hermeneutics. This circle has various definitions, explanations and functions in each science and it also receives attention in other hermeneutical trends. Comparing it with the logical circle, the adversaries of this circle consider it to be invalid, and its requisite as an endless game which ends in relativity. These criticisms are mainly directed to the hermeneutical circle of philosophical hermeneutics, but Schleiermacher's circle does not suffer from these weaknesses. Schleiermacher's final solution for solving the complicated problem of hermeneutical circle is represented in the method of conjecture and intuition. Also, it is possible to adopt a problem-solving method like that of the hermeneutical circle of Islamic and cite the answer of Muslim philosophers for proving the possibility of generalizing this answer about the hermeneutical circle of Schleiermacher. This paper seeks to investigate this important issue and tries, through a documental study and comparative-contrastive method to approach Schleiermacher's view in this regard.Keywords: hermeneutics, Schleiermacher, hermeneutical circle, acquired knowledge, immediate knowledge, logical circle -
هرمنوتیک مدرن با تلاش های شلایرماخر برای گسترش حوزه هرمنوتیک آغاز شد. او سوء فهم را امری طبیعی قلمداد کرد و با اذعان به تداول و اجتناب ناپذیر بودن آن نتیجه گرفت که فهم همواره معادل تفسیر است. از نظر وی هر کنش فهم متضمن دو گونه تفسیر، تفسیر دستوری و تفسیر فنی یا روان شناختی است. تفسیر دستوری به بررسی کارکردها و مولفه های زبانی متن می پردازد، در حالی که در تفسیر فنی، متن به مثابه تجلی فردیت مولف و با توجه به رفتار خاص او با زبان، مورد مداقه قرار می گیرد. شلایرماخر معتقد است در هر یک از این دو حیطه، کنش فهم و تفسیر طی یک فرآیند دوری موسوم به دور هرمنوتیکی و از طریق حرکت ارجاعی مکرر انجام می شود. جوانب این حرکت در تفسیر دستوری همان عناصر مادی متن، یعنی جزء و کل هستند اما در تفسیر فنی، تفرد مولف نیز وارد چرخه فهم می شود. با این وجود، فهم تفرد مولف تنها هنگامی میسر است که مفسر از طریق حدس و بر اساس مقایسه با خود به دنیای ذهنی او راه یابد.
کلید واژگان: شلایرماخر, دور هرمنوتیکی, مولف, مفسر, متن, تفسیر دستوری, تفسیر فنی, حدسThe modern hermeneutics era began with Schleiermacher's attempts to expand the scope of hermeneutics. He declared misunderstanding natural. While admitting its being customary and inevitable, he concluded that understanding is always an act of interpretation. In his view, every act of understanding involves two modes of interpretation, i.e. grammatical interpretation and technical (also called psychological) interpretation. The former addresses the linguistic functions and features of text while the latter views the text as the realization of author's individuality, and studies it according to his/her dealing with the language. In Schleiermacher's belief, in each mode of interpretation, understanding and interpretation take place in a circular process known as hermeneutic circle. The grammatical interpretation focuses on physical aspects of text, i.e. the whole text and its individual parts. On the contrary, technical interpretation addresses the author's individuality. Understanding of author's individuality is made possible only when the interpreter makes guesses and comparisons with himself in order to find a way to the author's mental world.Keywords: Schleiermacher, hermeneutic circle, author, interpreter, text, grammatical interpretation, technical interpretation, guess -
بحث از تجربه دینی به عنوان گوهر دین در دوره جدید توسط برخی از متفکران مسیحی، به ویژه شلایرماخر برای نجات دادن مسیحیت از انتقادات روشنفکران مطرح شد. از دیدگاه شلایرماخر، گوهر دین و دین داری نوعی تجربه دینی است، نه معارف عقلی و اخلاقی. مقاله حاضر پس از تبیین بحث و طرح مباحث مقدماتی و زمینه های ظهور تجربه گرایی دینی، دیدگاه تجربه گرایان دینی درباره گوهر دین را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
کلید واژگان: تجربه دینی, گوهر دین, شلایرماخر, نظریه حسی بودنTo rescue Christianity from the reproofs of the intellectuals, some Christian scholars, especially Schleiermacher, have posed the idea of religious experience as the essence of religion in the recent decades. Schleiermacher believes the essence of religion and piety is a kind of religious experience and it is not the rational and ethical knowledge. After explaining this discussion and mentioning the preliminary points and the background of appearance of religious empiricism, the author, in this article, has investigated and criticized the idea of empiricists regarding the essence of religion.Keywords: religious experience, the essence of religion, Schleiermacher, the theory of being esthetic -
دیالکتیک الفت و بیگانگی توسط نظریه پردازان هرمنوتیک رمانتیک مطرح شد. ایشان کوشیدند تا با تبیین عناصر مقوم این دیالکتیک، روند وقوع فهم را به تصویر کشند. شلایرماخر در گستره تفسیر دستوری الفت و بیگانگی، هر دو را به زبان و کارکردهای آن ارجاع می دهد. اما در تفسیر فنی یا روان شناختی به گونه ای متافیزیک فردیت روی آورده و آن را بنیان بیگانگی قلمداد می کند. او بر این باور است که با رهیافت به ذهنیت مولف می توان بر این بیگانگی چیره و به فهم متن نائل شد. از نظر وی چنین رهیافتی توسط حدس انجام می پذیرد. بنابراین حدس عامل الفت با فرد بیگانه است. اما گادامر که از یک سو از تبیین روان شناختی شلایرماخر چندان خرسند نیست و بیشتر به حیث تاریخ مند فهم نظر دارد و از سوی دیگر وقوع فهم را مستلزم حضور دو عنصر الفت و بیگانگی می داند و فاصله تاریخی و اختلاف افق هرمنوتیکی را عامل بیگانه ساز و سنت را مایه الفت می داند، معتقد است که فهم همواره طی یک روند دیالکتیکی و بر مبنای تقابل این عناصر به وقوع می پیوندد.
کلید واژگان: هرمنوتیک, الفت, بیگانگی, سنت, فاصله تاریخی, افق هرمنوتیکیThe dialectic of familiarity and strangeness was introduced by Romantic hermeneuticians who aimed to depict the process of understanding by elaborating components of it. Schleiermacher referenced familiarity and strangeness to language and its functions in grammatical interpretation. However, in technical or psychological interpretation his approaches are a kind of metaphysics of individuality and he mentions it as the base of strangeness. He believes this strangeness can be overcome by approaching the author’s mind, then the text can be understood from his point of view, an approach that takes place based on intuition. Therefore divination is the element of familiarity. But Gadamer, who on one hand is not satisfied with his psychological account and considers understanding necessity to require familiarity and strangeness, on the other hand, regards temporal distance and hermeneutic horizon as the elements of strangeness and tradition as the element of familiarity. He considers that understanding is realized only thorough dialectical process in the base of the dialectics of familiarity and strangeness.Keywords: Schleiermacher, familiarity, strangeness, hermeneutics, temporal distance, hermeneutic horizon, tradition
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.