جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "secondary intelligibles" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «secondary intelligibles» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
"عروض و اتصاف خارجی یا ذهنی" ملاک مشهوری برای تقسیم معقولات به "اولی و ثانوی منطقی و ثانوی فلسفی" است. این ملاک علاوه بر عدم وضوح معنایی، حاکی از معنایی دو سویه است، یعنی متکی به "عارض-معروض" و یا "صفت-موصوف" است، در حالی که در مفهوم "معقول" و به خصوص "معقول اول" چنین دوسویه ای نهفته نیست. تقسیم معقولات به اولی و ثانیه ملاک پرسابقه تر دیگری دارد، این ملاک تقدم و تاخر در تعقل است. در این ملاک معقولات اولی ناظر به مفاهیم ماهوی و ملازم خارجیت، و معقولات ثانیه ناظر به مفاهیم منطقی و ملازم ذهنیت هستند، اما مفاهیم فلسفی جای مشخصی در این دسته بندی ندارند. شیخ اشراق با ذهنی شمردن مفاهیم فلسفی، آنها را ذیل معقول ثانی قرار داد. پس از او برخی دیگر با ذهنی صرف شمردن معقولات فلسفی مخالفت کردند، اما تفکر اصالت الماهوی باعث شد این معقولات را در برزخی از خارجیت و ذهنیت قرار دهند (=عروض ذهنی و اتصاف خارجی)، و از ملاک قدیم عدول کنند. ملاصدرا عروض ذهنی و اتصاف خارجی را محال دانست و خارجیت مفاهیم فلسفی را اثبات کرد. البته با توجه به معانی متعدد "وجود" جایگاه آن در معقول اول و ثانی تفاوت خواهد کرد. وجود به معنای "حقیقت وجود" معقول ثانی نیست. ولی چون خارجیت با وجود مساوق است و نمی توان "مفهوم عام و انتزاعی وجود" را همان وجود خارجی دانست و این معنای از وجود متاخر از ماهیات تعقل می شود، پس معقول ثانی است. با این حال چون این معنا حاکی از خارج است، باید تلازم معقول ثانی و ذهنیت را انکار کرد.
کلید واژگان: معقول اول, معقول ثانی, معقول ثانی فلسفی, عروض, اتصاف, وجود"External or subjective propositions and adjectives" is a well-known criterion for dividing rationalities into "logical primary and secondary and philosophical secondary". In addition to the lack of semantic clarity, this criterion implies a two-way meaning, that is, it relies on "object-object" or "adjective-object", while in the concept of "reasonable" and especially "reasonable" there is no such two-sidedness. . The division of intellects into the first and the second has another more ancient criterion, this criterion is the precedence and lag in reason. In this criterion, the first rationals refer to the essential concepts and the external attachment, and the second rationals refer to the logical concepts and the mental attachment, but the philosophical concepts do not have a specific place in this category. Sheikh Ishraq, by considering philosophical concepts mentally, put them under a rational second.Others after him objected to the mere mental enumeration of philosophical rationalities, but the thinking of the originalism caused them to be placed in a purgatory of externality and mentality (= mental propositions and external aspirations), and to deviate from the old criterion. Mulla Sadra ruled out mental propositions and external aspirations, and proved the foreignness of philosophical concepts. Of course, according to the various meanings of "existence", its position in the first and second senses will be different. Existence does not mean "truth of existence". But since externality is equivalent to existence and the "general and abstract concept of existence" cannot be considered the same as external existence,
Keywords: Occurrence, Characterization, First Intelligibles, Secondary Intelligibles, Mental, Existence -
اصالت وجود، موجب تغییر و جابه جایی جایگاه مصادیق معقولات اولی و معقولات ثانی فلسفی می گردد. مقتضای اصالت وجود آن است که وجود دارای فرد یا افرادی بوده و مابه ازای عینی داشته باشد و بر اساس اصالت وجود، نمی توان وجود را معقول ثانی فرض کرد که فرد خارجی ندارد. از سوی دیگر بنا بر اصالت وجود، صفات وجود از شئون حقیقت وجودند و مانند وجود عینیت و خارجیت خواهند داشت و ماهیات نیز تنها هویت مفهومی داشته و خارجیتی نخواهند داشت. در این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی بررسی و روشن شد که نه می توان ادعای جابه جایی همگی معقولات را پذیرفت و نه می توان مدعی عدم خارجیت وجود و صفات حقیقی وجود شد. بر اساس تاثیرات اصالت وجود بر نحوه وجود معقولات و باتوجه به تبیین هستی شناختی و معرفت شناختی از معقولات و نیز تفکیک صفات حقیقی وجود از دیگر معقولات، یافته های این مقاله به این نتیجه منجر شد که اصالت وجود موجب معقول اول بودن وجود و صفات حقیقی وجود با هر دو تبیین معرفت شناختی و هستی شناختی از معقولات می گردد. ماهیات نیز با تبیین هستی شناختی، معقول ثانی فلسفی و با تبیین معرفت شناختی، معقول اول محسوب خواهند شد. عوارض ذاتی وجود، مفاهیم نسبی، اضافی و عدمی نیز بنا بر هر دو تبیین معرفت شناختی و هستی شناختی معقول ثانی فلسفی خواهند بود. جابه جایی مصادیق معقولات نیز موجب می گردد تقسیم بندی جدیدی بر اساس اصالت وجود شکل بگیرد.کلید واژگان: معقولات اولی, معقولات ثانی, مفاهیم فلسفی, تقسیم بندی معقولات, اصالت وجودPhilosophy & kalam, Volume:57 Issue: 1, 2024, PP 239 -260The principle of the primacy of existence leads to a shift and reclassification of primary and secondary philosophical Intelligibles. According to the principle of the primacy of existence, existence must have individuals or concrete counterparts and cannot be considered a secondary Intelligible without a concrete external counterpart. Additionally, based on this principle, the attributes of existence are aspects of the essence of existence and will have concreteness and externality similar to existence itself, whereas essences only have conceptual identities and lack externality. This issue is examined through a descriptive-analytical approach, revealing that neither can the claim of reclassifying all intelligibles be fully accepted, nor can one assert the lack of externality of existence and its true attributes. Based on the effects of the principle of the primacy of existence on the nature of intelligibles and considering the ontological and epistemological explanations of intelligibles, as well as the differentiation between true attributes of existence and other intelligibles, the findings of this paper lead to the conclusion that the principle of the primacy of existence results in existence and its true attributes being primary intelligibles in both epistemological and ontological explanations. Essences are considered secondary philosophical intelligibles from an ontological perspective but primary from an epistemological perspective. Intrinsic attributes of existence, relative, additional, and negational intelligibles will be secondary philosophical intelligibles according to both epistemological and ontological explanations. The reclassification of intelligibles also leads to a new classification based on the principle of the primacy of existence.Keywords: Primary Intelligibles, Secondary Intelligibles, Philosophical Intelligibles, Classification Of Intelligibles, Primacy Of Existence
-
نشریه تاریخ فلسفه اسلامی، پیاپی 5 (بهار 1402)، صص 111 -137
یکی از ملاکاتی که از دیرباز تاکنون برای تمایز و تدوین علوم مطرح بوده، ملاک «عرض ذاتی» است. دانشمندان با در دست داشتن این ملاک، خواهند توانست گزاره های مختص به یک موضوع معین را به درستی و با نظمی منطقی در کنار هم قرار داده و مرزی مشخص برای علم مورد نظر خود ترسیم کنند. لکن آیت الله مصباح (ره) اشکالاتی را بر این ملاک وارد می آورند که باعث از کار افتادن این ملاک در علم فلسفه می شود. نگاره پیش رو سعی دارد با روشی توصیفی-تحلیلی و با توجه به منابع در دسترس اعم از مخطوطات موجود از اعلام و صوت دروس و... ، ابتدا خلاصه ای از ملاک عرض ذاتی را تبیین کرده و سپس به اشکالات آیت الله مصباح (ره) بر این ملاک در تدوین علم فلسفه بپردازد. عرض ذاتی بودن محمول برای موضوع، در گرو تحقق دو شرط عمده یعنی «ذاتیت» و «اولیت» است و اشکالات آیت الله مصباح (ره) نیز بر همین دو وارد می آید. لکن می توان با توجه مسیله مشارکت حد و برهان و همچنین تطبیق شرایط معقولات ثانی فلسفی بر محمولات موضوع علم فلسفه، از این اشکالات پاسخ گفت.
کلید واژگان: عرض ذاتی, تمایز علوم, علل وجودی, معقولات ثانوی, آیت الله مصباحOne of the criteria that has been used for distinguishing and compiling sciences since long ago is the criterion of “essential accident”. By having this criterion, scientists will be able to put together propositions specific to a certain subject correctly and in a logical order, and draw a specific boundary for their desired science. However, Ayatollah Mesbah introduces problems to this criterion, which makes this criterion invalid in the Philosophy. This article tries to explain with a descriptive-analytical method and according to the available references, first explain a summary of the criterion of “essential accident”, then discuss Ayatollah Mesbah's problems with this criterion in compiling the Philosophy. The “essential accident” nature of the predicate for the subject depends on the achievement of two major conditions, namely "inherence" and "priority", and the problems of Ayatollah Mesbah are also related to these two; However, it is possible to answer these problems by paying attention to the problem of the participation of term and proof and also comparing the conditions of philosophical secondary intelligibles to the predicates of the subject the Philosophy.
Keywords: essential accident, Distinction of Sciences, Existential Causes, Secondary Intelligibles, Ayatollah Mesbah -
مقاله حاضر به ارایه تقسیم بندی جدیدی از معقولات اولی و معقولات ثانی در نظام فلسفی ابن سینا می پردازد و می کوشد بر اساس این تقسیم بندی جدید، جایگاه واقعی مفاهیم فلسفی را در نظام فلسفی ابن سینا نشان دهد. در دیدگاه رایج که به ابن سینا هم نسبت داده می شود، معقولات به دو دسته کلی معقولات اولی و معقولات ثانی تقسیم می شوند؛ که معقولات ثانی نیز خود به دو دسته معقولات ثانی منطقی و معقولات ثانی فلسفی تقسیم می شوند. در این مقاله بر اساس استدلالاتی که همگی در آثار ابن سینا ریشه دارند، نشان داده می شود که او در نظام فلسفی عقل گرایانه خود، نه تنها مفاهیم فلسفی را معقول ثانی نمی داند، بلکه اولی تر از هر مفهوم اولی می داند. ابن سینا با پذیرش درک اولیات در مرتبه عقل بالملکه، نیاز به مفاهیم پایه و اولیه، درک مفهوم وجود توسط انسان معلق و نیاز به مفهوم وجود برای درک مفاهیم، نشان می دهد که مفاهیم فلسفی را معقول اول می داند؛ بنابراین، معقولات اولی از منظر ابن سینا به دو دسته تقسیم می شود: معقولات ماهوی و معقولات فلسفی؛ اما معقولات ثانی برای ابن سینا تنها مفاهیم منطقی را شامل می شوند. صراحت و ساختار مباحث ابن سینا به گونه ای است که اشکالاتی همچون بدیهی بودن مفاهیم فلسفی و نه اولی بودن آن ها و نیز اولی دانستن مفاهیم فلسفی توسط متاخران، خوانش ارایه شده در این مقاله را تضعیف نخواهد کرد.کلید واژگان: معقولات اولی, معقولات ثانی, معقولات ثانی فلسفی, معقولات ثانی منطقی, ابن سیناPhilosophy, Volume:18 Issue: 2, 2021, PP 23 -42The present article tries to provide a new classification of intelligibles (primary and secondary intelligibles) in Avicenna’s philosophical system and tries to show the real place of philosophical concepts like existence, unity, necessity and etc. in his thought based on this classification. In current scholarship the intelligibles are divided into primary and secondary intelligibles. The second intelligibles are divided into philosophical and logical. This division is widely accepted after Nasir al-Din Tusi. In current scholarship usually this theory is attributed to Avicenna as if he also divided the second intelligibles into philosophical and logical intelligibles. The present research tries to show that Avicenna does not consider the philosophical concepts as second intelligibles but more primary than any other primary concepts. According to him, among the concepts there must be primary concepts on which all other concepts rely. These concepts are present in the mind from childhood and in the level of the intellect in habitu (al-‘aql bi’l malakah). So the first intelligibles, for Avicenna, are divided into two categories: the essential ones or the intelligibles from quiddities and the philosophical ones like existence, unity and necessity which are present for us primarily. The second intelligibles for Avicenna are just logical ones.Keywords: Primary Intelligibles, Secondary Intelligibles, Philosophical Second Intelligibles, Logical Second Intelligibles, Avicenna
-
مفاهیم فلسفی که از اقسام مفاهیم عام و کلی میباشند؛ جزء مهمترین مباحث فلسفی بهشمار میروند، بهگونهایکه بسیاری از حکما آن را کلید شناخت و رمز کشف واقع و تطابق صورتهای علمی با اشیاء عینی میدانند. اصطلاح مفاهیم فلسفی از اصطلاحات رایج در فلسفه اسلامی است و در غرب بیتوجهی به این سنخ مفاهیم، موجب پارهای کجرویها و... در فلسفه غرب و بخصوص مباحث معرفتشناسی شده است. ولی در اسلام بهویژه نزد صدرالمتالهین توجه شایستهای به این موضوع شد و ایشان تلاش کرد اختلاف آراء حکما را به تصالح کشاند؛ اما در دوران معاصر انتقاداتی به دیدگاه صدرالمتالهین وارد شده که، علیرغم اهمیت فراوان مفاهیم فلسفی، شایسته است بیش از پیش مورد توجه محققان قرار گیرد و زوایای مختلفی که تاکنون مورد غفلت یا توجه کمتر واقع شده است با شفافیت بیشتری عرضه گردد. در این مقاله تلاش میشود با بهرهگیری از روش تحلیلی تاریخی برخی از مهمترین بایستههای تحقیق در مفاهیم فلسفی با هدف تبیین واقعنمایی آنها جهت تحکیم فلسفه و معرفتشناسی اسلامی ارایه شود.
کلید واژگان: مفاهیم کلی, معقولات ثانیه, مفاهیم فلسفی, بایسته های تحقیقPhilosophical concepts, which are a variety of general concepts, are considered as one of the most important philosophical issues in a way that, many scholars consider it the key to knowing and discovering reality and the adaptation of scientific forms to objective objects. The term philosophical concepts is a common term in Islamic philosophy especially Sadra’s philosophical school, but neglecting this type of concepts in the West, especially in epistemological issues, has caused many intellectual deviations. In contemporary times, some of the Sadr al-Muta’allehin’s views have been criticized, so despite the great importance of philosophical concepts, it is worthwhile for scholars to pay more attention to them. Using a descriptive-analytical method and strengthening the Islamic foundations of philosophy and epistemology this paper seeks to study the most important requirements of research in philosophical concepts by explaining their realism.
Keywords: general concepts, secondary intelligibles, philosophical concepts, research requirements -
تحلیل و بررسی معقولات ثانی از گذشته دور در میان فیلسوفان مطرح بوده است. معرفت شناسی مفاهیم فلسفی به بررسی نحوه انتزاع این مفاهیم می پردازد و در نوشتار حاضر، با روش توصیفی تحلیلی، معرفت شناسی مفاهیم فلسفی در اندیشه علامه طباطبائی و آیت الله مصباح واکاوی شده است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که علامه طباطبائی نخستین فیلسوفی است که نحوه انتزاع مفاهیم فلسفی از جمله مفهوم وجود و عدم را مطرح ساخته است. به باور وی، مفاهیم فلسفی با بهره گیری از علم حضوری انتزاع می شوند. آیت الله مصباح برخلاف علامه طباطبائی، علم حضوری و تجربه درونی را برای انتزاع هریک از نخستین مفاهیم فلسفی کافی نمی داند، بلکه معتقد است که علاوه بر آن باید با هم مقایسه شوند و رابطه خاصی میان آنها در نظر گرفته شود. به باور آیت الله مصباح، روش علامه طباطبائی در انتزاع مفاهیم فلسفی از عمومیت برخوردار نیست.
کلید واژگان: معرفت شناسی, مفاهیم فلسفی, معقولات ثانی, علامه طباطبائی, آیت الله مصباحAnalysis and investigation of secondary intelligibles has been focus of attention among philosophers since long ago. Epistemology of philosophical concepts deals with an investigation of these concepts, and in the present article, we have explored the epistemology of philosophical concepts in the minds of Allama Tabataba’i and Ayatollah Mesbah. In this study, it is clarified that Allama Tabataba’i was the first philosopher who put forward the mode of abstraction of the philosophical concepts including the concept of existence and non-existence. He believes that philosophical concepts are abstracted by using intuitive knowledge. Ayatollah Mesbah, unlike Allama, does not consider intuitive knowledge and internal experience as sufficient for abstraction of each of the primary philosophical concepts; rather, he maintains in addition to that, they must be compared with one another, and one must regard a certain relation among them. In his view, Allama’s method in abstracting philosophical concepts cannot be generalized
Keywords: epistemology, philosophical concepts, secondary intelligibles, Allama Tabataba’i, Ayatollah Mesbah -
تفسیر «معقولات ثانی» پیوند ناگسستنی با مسئله «اصالت وجود» دارد که این دادوستد متقابل، در نظام فلسفی شیخ اشراق و حکمت متعالیه بیشتر مشهود است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که سهروردی نه تنها معقولات ثانی منطقی و فلسفی را فاقد وجود خارجی مغایر می داند، بلکه به نفی مطلق تحقق خارجی آنها پرداخته، آنها را امور ذهنی صرف قلمداد می نماید و در پرتو همین مبنا، نظریه اصالت ماهیت و اعتباریت وجود را مطرح می سازد. این در حالی است که به باور صدرالمتالهین ازآنجاکه ظرف تحقق ربط، ظرف تحقق طرفین ربط است، هر دو طرف در ظرف واحد که همان ظرف اتصاف موضوع به حکم است تحقق دارند؛ بنابراین چون اتصاف در مفاهیم فلسفی در ظرف خارج سامان می پذیرد، مفاهیم فلسفی نیز باید تحقق خارجی داشته باشند. صدرالمتالهین در پرتو این مبنا، ضمن نقد برهان شیخ اشراق بر اعتباریت وجود، در سایه براهین نظریه اصالت وجود به تفسیر نحوه تحقق مفاهیم وجودی پرداخته است.کلید واژگان: معقولات اولی, معقولات ثانی, مفاهیم فلسفی, اصالت وجود, اصالت ماهیتInterpretation of “secondary intelligibles” is inextricably associated with ‘principality of existence’; this mutual relation is more visible in the philosophical system of Sheikh Ishraq and transcendental philosophy. In this inquiry, it is clarified that Suhrawardi regards logical and philosophical secondary intelligibles as lacking inconsistent external existence, and absolutely negates their external realization, considers them as mental affairs, and – on this very foundation – puts forward the idea of principality of quiddity and conventionality of existence. This is while Mulla Sadra believes that since container of realization of relation is the very container of realization of the two sides of relation, both sides are realized in one container which is the very container of characterizing the subject by the judgment. Therefore, since characterizing in philosophical concepts is organized in the external container, philosophical concepts must have external realization as well. In the light of this fact, Mulla Sadra has reviewed and criticized Sheikh Ishraq’s argument on conventionality of existence and has interpreted the mode of realization of existential concepts in the light of arguments for the theory of principality of existence.Keywords: : primary intelligibles, secondary intelligibles, philosophical concepts, principality of existence, principality of quiddity
-
تبیین مفهوم ماده ارسطویی (هوله) دارای اهمیت است. اولا از این جهت که به نظر می رسد، ارسطو، اولین فیلسوفی است که اصطلاح هوله را در معنای فلسفی آن به کاربرده است وبه واسطه ارسطو، این مفهوم وارد فلسفه شده است. ثانیا از این جهت که تصور ماده اولی، با چالشهایی همراه است زیرا ماده اولی، به گفته ارسطو، هیچ گونه تعینی ندارد. به نظر می رسد مفهوم ماده به طور کلی در فلسفه ارسطو، مانند مفهوم صورت، مفهومی فلسفی است که باید آن را از سنخ معقولات ثانیه محسوب کنیم. ماده ارسطویی بر هر ماده فیزیکی خارجی تقدم دارد. پس آیا ترجمه هوله ارسطویی به matter که به ماده فیزیکی گفته می شود موجب خلط مبحث نیست؟ در این مقاله به تبیین این مباحث مهم که نقش مهمی در درک و تصور مفهوم ماده دارد پرداخته می شود به نظر می رسد برخی از چالش هایی که در دوره جدید پیرامون ماده اولی ارسطو مطرح شده توجه نداشتن به این مطلب است که هوله ارسطویی از سنخ معقولات ثانیه فلسفی است نه شی فیزیکی خارجی
کلید واژگان: ماده, علم تجربی, هوله, هیولی, قوه معقولات ثانیهIt is important to explain the concept of Aristotelian matter. First, since Aristotle appears to be the first philosopher to use the term Hule in its philosophical sense, and through Aristotle, this concept has been incorporated into philosophy. Secondly, the concept of prime matter is challenged because prime matter, according to Aristotle, has no determining. The concept of matter in general in Aristotle's philosophy, like the concept of the form, seems to be a philosophical one, which we must consider as the secondary intelligibles. Aristotelian material takes precedence over any external physical matter. So is Aristotle's translation of matter into physical matter not a confusion? This article explains these important issues that play an important role in understanding the concept of matter. It seems that some of the challenges raised in the new period around Aristotle's prime matter are not paying attention to the fact that Aristotle's hule is of the philosophical concpets of secondary intelligibles, not an external physical object.
Keywords: matter, secondary intelligibles, potency, hule science -
علامه طباطبائی می گوید مفاهیم تنها از طریق ماهیات در ذهن ایجاد می شوند و بنابراین مفاهیم فلسفی نیز از ماهیات یا معقولات اولی به وجود می آیند. وی در نظریه تعقل خود، میان دو گروه از مفاهیم حقیقی و اعتباری تفاوت قایل می شود. این دو گروه از معقولات همان معقولات اولی و ثانی منطقی و فلسفی هستند که البته علامه طباطبائی با نگاهی ویژه به آنها می پردازد و روش شکل گیری آنها را در ذهن بیان می کند. او مفاهیم اعتباری را به سه دسته مختلف تقسیم می کند: مفاهیم ذهنیه که از دیگر مفاهیم ذهنی ایجاد می شوند؛ مفاهیم اعتباری که از مقایسه نفس با افعال و قوایش در ذهن شکل می گیرند و قسمی دیگر از مفاهیم اعتباری که از مستقل لحاظ کردن حکم در قضایا به وجود می آیند.
مفاهیم اعتباری که از حکم در قضایا به وجود می آیند، نسبت به دو قسم قبلی از اهمیت بیشتری برخوردارند؛ چراکه شامل مفاهیم بنیادین فلسفه مثل وجود، عدم، وحدت، کثرت، قوه و فعل هستند. نقطه قوت این نظریه روشن کردن نحوه ایجاد مفاهیم اعتباری و کیفیت حفظ مطابقت بین مفهوم ساخته شده توسط ذهن و مصداق حقیقی آن در خارج در مورد مفاهیمی است که به رغم داشتن مصداق در خارج، در ذهن ساخته می شوند. البته هرچند اقدام علامه در توضیح چگونگی شکل گیری این مفاهیم بدیع و اساسی است، این نظریه از چند منظر درخور نقد است که مهم ترین آن خلط بین حکم در تصدیق، و وجود رابط در قضایاست که به منزله منشا مفهوم وجود معرفی شده است.کلید واژگان: تعقل, معقولات ثانی, مفاهیم اعتباری, حکم, مفهوم وجود, علامه طباطبائیAccording to Allama Tabatabaie, concepts are created in the mind just through quiddities; thus, philosophical concepts are formed from quiddities or primary intelligibles. In his theory of reasoning, he distinguishes between two groups of concepts: factual concepts and conventional ones. These two groups of intelligibles are the same as primary and secondary logical and philosophical intelligibels, dealt with by Allama Tabatabaie with a special view, explaining the way they are formed in the mind. He divides the conventional concepts into three groups: a) mental concepts, created from other mental concepts, b) conventional concepts, formed through a comparison between the soul and its actions and faculties, and c) conventional concepts, created through independently positing the judgment in propositions.
Conventional concepts created from judgment in propositions are more important than the other two types, because they include basic philosophical concepts such as existence, non-existence, unity, plurality, potentiality and actuality. The strong point of this theory is clarifying the way conventional concepts are formed and the way the conformity between the concept created in the mind and its true instance in real world regarding those concepts which are created in the mind while having external instances is preserved. Although Allama's attempt in explaining how those concepts are formed is a basic and creative one, his theory must be reviewed in some aspects; the most important among them are: mixing up the judgment in an affirmation and connective existence in propositions, introduced as the origin of the concept of existence.Keywords: reasoning, secondary intelligibles, conventional concepts, assertion, concept of existence, Allama Tabatabaie. -
بررسی جایگاه مفاهیم و نحوه تعامل ذهن و عین از مباحث مهم در عرصه معرفت شناختی و هستی شناختی تلقی میگردد. مبحث معقولات اولی و ثانوی و تمایز میان آنها نیز در همین راستا قرار دارد. دیدگاه رایج درباره تمایز و فرق معقول اول و ثانی به این صورت است که معقولات اولی بخلاف معقولات ثانی منطقی و فلسفی مصداق خارجی دارند. مقاله حاضر معیار مصداقداری در خارج را برای تفرقه بین معقولات اولی و ثانیه ناکافی دانسته و در عوض، نقش نظریه اصالت وجود را مهم و تاثیر گذار ارزیابی مینماید.کلید واژگان: معقول اول, معقول ثانی, مفاهیم فلسفی, مصداقداری, اصالت وجودThe place of concepts and the quality of the interaction between the mind and the object are two of the important issues in the fields of epistemology and ontology. The problems of primary and secondary intelligibles and their distinction from each other also enjoy equal significance. The common view regarding the difference between primary and secondary intelligibles is that, unlike the logical and philosophical secondary intelligibles, primary intelligibles have some external referents. In this paper, the writer maintains that this criterion is not enough for distinguishing them from each other. To justify his position, he argues that the theory of the principiality of existence plays an influential role in clarifying the distinction between these two types of intelligibles.Keywords: primary intelligible, secondary intelligibles, philosophical concepts having referents, principiality of existence
-
نشریه حکمت معاصر، پیاپی 14 (زمستان 1393)، صص 105 -122در عمده پژوهش هایی که در خصوص زمان در فلسفه اسلامی و تفکر مشایی و صدرایی صورت پذیرفته است عمدتا به مقوله زمان از دریچه بحث حرکت نگریسته شده و معمولا این پژوهش ها درصدد رمزگشایی از نسبت حرکت و زمان با یک دیگر در تفکرات و فلسفه های یاد شده بوده اند. اما در این تحقیق مسئله رابطه زمان با ذهن و این که زمان امری عینی است یا ذهنی دغدغه اصلی است. از همین رو، ابتدا به دو مفهوم متفاوتی که از زمان می توان داشت و معمولا از آن به سلسله زمانی پویا و سلسله زمانی ایستا یاد می شود اشاره شده است و سپس نشانه داده شده که مفهوم زمانی در تفکر ارسطویی و مشایی و در تفکر متکلمان یک امتداد متصل و متصرم است و لذا باید پذیرفت نگاه ایشان به زمان به صورت یک سلسله زمانی ایستا است.
در گام نهایی این تحقیق، نشان داده می شود زمان به معنای سلسله زمانی ایستا و به صورت یک امتداد متصل در فلسفه ملاصدرا امری ذهنی است و هیچ منشا انتزاع عینی ندارد. لذا این مقاله انگاره معقول ثانی فلسفی بودن زمان در تفکر ملاصدرا را مردود می داند.
کلید واژگان: ذهنی, عینی, زمان, حرکت, معقول ثانی فلسفی, ملاصدراMost of the researches who have thought on Time from the Islamic، Peripatetic، and Sadraian point of view، have concentrated on the relationship between motion and Time. This concentration perhaps caused the other faces of this sophisticated and ancient metaphysical problem be neglected. One of the most important of them is the subjectivity or objectivity of the time. This paper wants to review the answer of Mulla Sadra’s philosophical thought to this important question. So at first I try to explain the distinction between ‘Date’ and ‘Tense’ as two separated concepts of the time. Then، I will show that the Ibn Sina and his Muslim followers’ understanding of time، is based on the first concept (Date)، and on the other side، the Muslim theologians (like Ash’arites) have a similar concept. So in The Final Step of this research، it will be shown that on the principles of Mulla Sadra’s thaught we can consider Time as a completely mental factor، so it has not been derived from any objective matter، like the ‘motion’. But we accept that this conclusion would be denied by the most followers of Mulla Sadra.Keywords: Subjective, Objective, Motion, Time, Mulla Sadra, Secondary Intelligibles -
Since olden times, causality has been one of the fundamental notions of philosophical thought. In the present writing, the author tries to explain development of the notion of causality in the West, as it has been presented by empiricist schools of thought. This development is as a matter of fact development of the way that interpretation of causality has become subjective. Then, causality in the Islamic thought in the field of Peripatetic philosophy and in particular Transcendent Philosophy will be explained. In the Islamic philosophy, causality is of an objective characteristic. The origin of objectivity of causality in Islamic philosophy, i.e. secondary intelligibles, provides a basis to criticize subjective interpretation of causality in the Western Empiricism.Keywords: causality, cause, effect, secondary intelligibles, necessity, contingency, existence, quiddity, intellect, experience
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.