به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « یاسپرس » در نشریات گروه « فلسفه و کلام »

تکرار جستجوی کلیدواژه «یاسپرس» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مریم باروتی، الهه زارع*
    رمز و زبان رمزی در اندیشه های متکلمان و فیلسوفان دین، به عنوان وسیله ای برای حکایت از عالم غیرمادی و بیان حقایق متافیزیکی، به کار می رود و با همین کارایی ، در برخی متون فلسفی برای بیان رابطه انسان با خدا نیز مطرح شده است. هدف از این مقاله، بررسی مفهوم کلی رمز از دیدگاه سهروردی و یاسپرس است؛ پس از تبیین و تحلیل چیستی و چرایی رمز، بیان ویژگی های آن و کاربرد این واژه به طور خاص در تبیین مساله ی جایگاه آن در ارتباط انسان و خدا، به مقایسه ی آرای این دو فیلسوف و دریافت وجوهی از شباهت و تفاوت می پردازد: سهروردی تعریف حقیقی از رمز ارائه نمی کند؛ اما یاسپرس به طور مستقیم آن را تعریف می کند. دلیل رمزی سخن گفتن سهروردی پوشیده گویی در باب حقیقت است و اما یاسپرس می خواهد تا حد ممکن حقیقت را به واسطه رمز روشن نماید. رمز سهروردی ویژگی های معرفت شناسانه، معناشناسانه و وجود شناسانه را در بر دارد اما رمز یاسپرس بیش تر وجود شناسانه است؛ از دیدگاه هر دو فیلسوف ویژگی اصلی رمز حکایت گری است و آنچه مقصود است معنای باطنی است و رمز گشایی نهایی ممکن نیست. از دیدگاه شیخ اشراق، مواجهه با رمز در عالم خیال منفصل بوده اما برای یاسپرس در همین عالم است. در باب جایگاه رمز در ارتباط انسان با خدا نیز، از دیدگاه سهروردی زبان رمزی، تنها راه ارتباط انسان با خدا نیست؛ خالق و منشا رمز تنها خداوند نیست؛ اما از نظر یاسپرس امر متعالی صرفا به واسطه رمز متجلی می شود. هدف و منشا رموز نیز صرفا خداوند است.
    کلید واژگان: سهرودی, رمز, خدا, یاسپرس, اگزیستنز}
    Maryam Barooti, Elahe Zare *
    In the thoughts of theologians and philosophers of religion, symbolism and cryptic language are used as a means to convey the immaterial world and express metaphysical truths. This functionality is also employed in certain philosophical texts to describe the relationship between humans and God. The aim of this article is to explore the general concept of symbolism from the perspectives of Suhrawardi and Jaspers. After explaining and analyzing the nature and reasoning behind symbolism, as well as its characteristics and specific use in elucidating the concept of its role in the relationship between humans and God, the article compares the views of these two philosophers, identifying similarities and differences. For instance, Suhrawardi uses cryptic language to conceal meanings, while Jaspers aims to clarify the truth as much as possible through symbolism. According to both philosophers, the main feature of symbolism is its representational nature, and what is intended is an inner meaning, which ultimately cannot be fully deciphered. Suhrawardi believes that the encounter with symbolism occurs in the world of imaginal forms, while for Jaspers, it takes place in this very world. From Suhrawardi's perspective, symbolic language is not the only way to connect with God; God is not the sole creator and source of symbols. However, according to Jaspers, the transcendent manifests solely through symbolism, and the purpose and origin of symbols are solely attributed to God.
    Keywords: Suhrawardi, Jaspers, Symbolism, God, Existence}
  • محمدحسین کیانی*

    هدف این مقاله تحلیل خوانشی است که از توجه آرمسترانگ به نظریه عصر محوری در جهت ارائه رهیافتی معناگرایانه برای برون رفت از چالش های معاصر به دست می آید و اینکه این خوانش تا چه اندازه بر مبنای اندیشه یاسپرس پیرامون عصر محوری و هستی خاص انسان (Existenz) دارای وثاقت است؟ فرضیه مقاله اینکه می توان خوانش عمیق تری از تقریر آرمسترانگ به دست داد؛ این بازخوانی ما را به مدلی تحت عنوان «معنویت همدلانه» رهنمون می سازد و اینکه این مدل تحت دو مقوله قوام می یابد: نخست، جنبه سوبژکتیو به مثابه خوداندیشی که بر استعلای وجودی به منظور «خودشکوفایی» تاکید دارد. بدین سان، خودشکوفایی قرین تلاش استعلایی و جهش اگزیستانسیال است که با فلسفه ورزی برای قیام حضوری و کوشش وجودی برای حضور در ساحت اگزیستانز به انجام می رسد. دوم، جنبه ابژکتیو به مثابه ارتباط که بر رابطه مشفقانه به منظور «دیگرشکوفایی» تاکید دارد. بدین سان، دیگرشکوفایی قرین تلاش من استعلا یی به منظور تحقق ارتباط مشفقانه با دیگری است که با فلسفه ورزی و تحقق ارتباط خیرخواهانه به انجام می رسد. این جنبه موید این نکته است که «من معنوی نخواهم بود مگر در پرتو تلاش مشفقانه برای معنوی شدن دیگری».

    کلید واژگان: سوبژکتیویته, استعلا, ارتباط, معنویت گرایی, زیست معنوی, یاسپرس}
    Mohammadhossein Kiani *

    The purpose of this paper is to analyze the reading that Armstrong draws from the Axis theory in order to provide a semantic approach to emerging from contemporary challenges, and to what extent this reading is based on Jaspers' thought about the Axis Age and the specific human existence (Existenz). The hypothesis of the article is that we can give a deeper reading of Armstrong's account. This Research leads us to a model called "empathic spirituality" which comes under two categories of consistency: First, the subjective aspect as self-reflection which emphasizes existential transcendence to "self-fulfillment". Thus, self-fulfillment is a transcendental attempt and an existential jump that is carried out with philosophizing and the existential effort to appear in the realm of existentialism. Second, the objective aspect as the connection that emphasizes the kind of relationship that is being used for "other flourishing". Thus, other flourishing is accompanied by the transcendental-self that efforts to have a relationship with another which is carried out with philosophizing and realization of a benevolent connection. This aspect confirms that "I will not be spiritual except in the light of the quest for spiritualization of "other one".

    Keywords: Subjectivity, Transcendence, Relationship, Spirituality, Spiritual Life, Karl Jaspers}
  • الهه زارع، اعظم سادات پیش بین*
    مفهوم مرگ الهام بخش تاملات فلسفی متعددی درباره وجود انسان است که در نوع نگرش و نحوه ی زندگی انسان تاثیرگذار است. ملاصدرا و یاسپرس به عنوان دو فیلسوف اصالت وجودی، به مساله مرگ و ابعاد آن توجه داشته اند. از مقایسه آرای این دو فیلسوف که با رویکرد تطبیقی و تحلیلی صورت گرفته است، این نتایج حاصل می شود که یاسپرس فارغ از نگاه دینی و عرفانی، مواجهه انسان با مساله مرگ را به عنوان یک موقعیت مرزی، از موثرین عوامل شکل گیری هویت و یافتن خود اصیل انسانی می داند. وی با تمایز قائل شدن بین مراحل سه گانه وجود تجربی انسان با مرتبه اگزیستنز بر این باور است که انسان در مرتبه متعالی اگزیستنز قابلیت درک جاودانگی یا به تعبیری «نامیرایی» و «تجربه ابدیت» دارد و بدون داشتن بعد مجرد می تواند آن را در طول حیات خود تجربه نماید. از سوی دیگر مرگ و فناناپذیری از نظر ملاصدرا مفهومی گسترده و نظام مند دارد که برگرفته از مبانی فلسفی و دینی وی است ؛ در فلسفه صدرایی میان تجرد نفس و جاودانگی آن ملازمتی برقرار است و نفس دارای مراتب وجودی مختلف است که با حرکت جوهری خود و طی مراتب تکاملی وجودی به مراتب تجرد دست می یابد و نه تنها با نابودی بدن از بین نمی رود بلکه همواره به دلیل مجرد بودن، همواره جاودان و فناناپذیر خواهد بود. وی جاودانگی را امری تشکیکی دانسته که هم در این دنیا با مرگ ارادی و هم بعد از زندگی دنیوی مطرح است.
    کلید واژگان: یاسپرس, موقعیت مرزی, ابدیت, ملاصدرا, مرگ, فناناپذیری, نفس}
    Elahe Zare, Azam Sadat Pishbin *
    The concept of death inspires many philosophical reflections about human existence which can affect the human attitude and lifestyle. As two existentialists, Mullā Sadrā and Jaspers have paid attention to the issue of death and its various dimensions. The comparative and analytical comparison of these two philosophers' opinions shows that from the religious and mystical perspective, Jaspers considers the human encounter with the issue of death, as a boundary situation, one of the most effective factors in the formation of identity and finding the real Human self. By distinguishing the three stages of human empirical being from existenz, he believes that in the transcendental level of existenz, man has the ability to understand immortality or in other words "deathlessness" and the "experience of immortality" and without having an immaterial dimension, he can experience it throughout his life. On the other hand, according to Mullā Sadrā, death and immortality have a broad and systematic conception that is derived from his philosophical and religious foundations. In Sadrā's philosophy, there is a correlation between the immateriality of the soul and its immortality; the soul has different levels of existence, which can achieve the level of immateriality through undergoing the substantial movement and passing its evolutionary levels of existence. The soul does not disappear with the destruction of the body, but, because of being immaterial, it will survive forever as eternal and immortal. He considers immortality to be a graded truth which exists both in this world (through voluntary death) and in the next world.
    Keywords: Jaspers, boundary situation, Mullā Sadrā, death, immortality, soul}
  • یوسف دانشور نیلو، زهرا طهماسبی بکتی*
    مسیله آزادی همواره در طول تاریخ موردتوجه بوده و با نگاه به تاریخ فلسفه درمی یابیم نظریه آزاد بودن انسان همیشه مورد بحث وبررسی قرار گرفته  است. آزادی همواره به عنوان یک نیاز اساسی و شاخص در زندگی فردی و اجتماعی، مطرح بوده است. دولت ها، زمانی از اعتبار کافی برخوردار خواهند بود که رابطه شان با آزادی را مطابق قوانین و شرایط حفظ کنند. اما به رغم کارآمدی مفهوم آزادی در حکومت ها و جوامع، میزان و نوع بهره مندی از آزادی، همواره منشا اختلاف بین اندیشمندان و فلاسفه بوده است. این امر، ناشی از نوع رویکرد و ادراک فلاسفه از هستی و انسان است. در این بین شهید مطهری و یاسپرس از متالهین و اندیشمندانی هستند که نظرات ارزشمندی در این زمینه دارند؛ بنابراین هدف این پژوهش آن است که ضمن بیان مفهوم آزادی، جایگاه آن در اندیشه مطهری و یاسپرس مورد بررسی قرار گیرد. یافته های این پژوهش عبارت از اینکه: شهید مطهری و یاسپرس آزادی را یک امر مهم و اساسی در زندگی انسان ها می دانند، ضمن اینکه از نظر ایشان آزادی ای دارای ارزش است که در ارتباط با خدا باشد. از نظر آن ها آزادی وجه ممیز انسان از سایر اشیا و حیوانات است. شهید مطهری آزادی را وسیله ای برای طریقت می داند، اما یاسپرس تا آخر به آزادی وفادار می ماند و بر آن تاکید می کند. این پژوهش، توصیفی تحلیلی است که به روش کتابخانه ای انجام شده است.
    کلید واژگان: آزادی, مطهری, یاسپرس, انسان, اگزیستانسیالیسم}
    Yousef Daneshvar Nilou, Zahra Tahmasebi Bakti *
    Freedom has attracted attention in the long run of history. A glance at the history of philosophy shows that the theory of human freedom has been long discussed. Freedom has been a critical need and a standard in the social and individual life of Man. Therefore, states build popular credibility only when they secure their relationship with freedom according to the regulations and conditions. Yet, despite the agreement on the efficiency of this concept in governments and communities, philosophers and thinkers have disputed the quality and quantity of applying freedom. Among these thinkers, Shahid Motahari and Jaspers hold valuable views on freedom. Thus, this research is intended to explain the concept of freedom and investigate this concept from the views of Shahid Motahari and Jaspers. It was revealed that both thinkers view freedom as a critical issue in human life. Also, they believe that valuable freedom is one that pertains to God. In the view of both thinkers, freedom is the point of distinction between humans and non-humans. However, Shahid Motahari believes that freedom is a path toward elevation while Jaspers stays loyal to the freedom itself and puts emphasis on it. This descriptive-analytical research is conducted through the library method.
    Keywords: Freedom, Motahari, Jaspers, human, Existentialism}
  • محمود درستی، اکبر رهنما*، محسن فرمهینی فراهانی
    هسته اصلی تفکر فلسفی یاسپرس وجود انسان و به ویژه اگزیستنز است. تمام عقاید فلسفی دیگر او به همین موضوع محوری مربوط می شود. مفهوم اگزیستنز یاسپرس بیانگر واقعیت غیرتجربی، غیرانضمامی فرد و شخصیت واقعی است که می تواند از زمان عینی فراتر رود. این مقاله تصور یاسپرس از مرگ را بررسی و با استفاده از روش تحقیق تحلیل مفهومی از نوع بسط مفهوم به روشن سازی مفهوم وی در مورد مرگ و فناناپذیری اگزیستنز پرداخته و سعی کرده است درک بهتری از وجود انسان در این جهان را ارایه دهد. از دیدگاه یاسپرس، واقعیت مرگ بیولوژیکی مربوط به دازاین است، درحالی که موقعیت مرزی مرگ، که ممکن است به تحقق خود واقعی فرد منجر شود، متعلق به اگزیستنز است. او می کوشد نشان دهد که اگرچه انسان موجودی فانی است، جنبه استعلا نیز دارد و به موجود فیزیکی صرف در جهان قابل تقلیل نیست. یاسپرس در تلاش برای تبیین جنبه استعلایی انسان، اگزیستنز را فناناپذیر و نامحدود می داند. فناناپذیری اگزیستنز از نظر یاسپرس به معنای زندگی پس از مرگ در قلمرو دیگری نیست، بلکه فرد می تواند در زمان زنده بودن احساس فناناپذیری را در لحظه ای وجودی تجربه کند. طبق دیدگاه او، این لحظه جاودانه بی زمان است، به این معنا که روابط گذشته، حال و آینده، همان طورکه ما آنها را درک می کنیم، در آن اعمال نمی شوند، بلکه همزمان در آن لحظه بدون زمان درک می شوند.
    کلید واژگان: اگزیستنز, جاودان, فناناپذیری, مرگ, یاسپرس}
    Mahmoud Dorosti, Akbar Rahnama *, Mohsen Farmahini Farahani
    The core of Jaspers’ philosophical thought is the human existence, particularly reflected in the term Existenz. All other philosophical thoughts of him are related to this axial concept. Jaspers’ concept of Existenz expresses a non-experimental, non-concrete reality of the real individual and personality that can go beyond the objective time. This article investigates Jaspers’ perception of death. Using the thematic analysis method, the article tries to clarify his stance to death and the deathlessness of the Existenz and to give in a better understanding of the human existence in this world. From Jaspers’ viewpoint, the reality of biologic death is related to Dasein, while the borderline position of death – that might lead to the realization of the real self of the individual – is related to Existenz. He tries to show that although the human is a mortal creature, he has a transcendental dimension, too, and cannot be reduced to a mere physical creature in the world. Trying to explain the transcendental aspect of the human, Jaspers deems Existenz as immortal and unlimited. From the viewpoint of Jaspers, the immortality of Existenz does not mean the continuation of life in another realm after death; rather, the person can experience the immortality feeling in an existential moment while he is alive. According to this viewpoint, this immortal moment is timeless, i.e., the past, present, and future relations are not present in it (the way we perceive them); rather, they are perceived simultaneously in that timeless moment.
    Keywords: Jaspers, Existenz, death, Deathlessness, Eternal}
  • کارمن لی دگ*، محسن ساربان نژاد

    این مقاله به  کتاب  آیشمن در اورشلیم نوشته هانا آرنت میپردازد تا دشواریهای موجود در رو یکرد به مفهوم  قبلی  متافیزیکی شر را به عنوان یک پدیده سکوالر نشان دهد. پرسش این مقاله این است که چگونه کسی که مدافع کثرت، بقای نسل و گذشت است میتواند حکم اعدام آیشمن را بر اساس خطابه مجازات و انتقام ت یید کند. مقاله نشان میدهد که دی دگاه ثابت و شگفت آور آرنت از شر مبتن ی بر درک ی ش به هستی شناختی از وضعیت انسانی است که به او اجازه میدهد انسانیت آیشمن را نفی کند. با ای ن حال، ای ن مقاله به جای کتمان یک روایت متافیزیکی، دیدگاهی جایگزین ایجاد میکند که محصول گفتگوی آرنت و یاسپرس است. استدالل مقاله این است که تفسیریاسپرس از کانت راهی برای دفاع از ایده شر سکوال ر و قضاوت آیشمن بر اساس بیفکری او ارایه میدهد.

    کلید واژگان: آرنت, یاسپرس, شر, تفکر پسامتافیزیکی, هستیشناس ی سیاس ی, آیشمن, کثرت, جنا ی اتعلیه بشریت, حاکمیت}
  • علی عطائی*
    هدف

    هدف اصلی این نوشتار، بررسی ازخودبیگانگی فطری در انسان شناسی فلسفی یاسپرس از منظر علامه طباطبایی بود. یاسپرس از روش پدیدارشناسانه به جای تحلیل فلسفی بهره برد و با ذاتی انسان قرار دادن آزادی مطلق، اولیات ذاتی و فطرت الهی را مورد تردید قرار داد و آن را ناقض وجود اگزیستانسی بشر معرفی کرد؛ در حالی که علامه به روش تحلیلی اولیات فطری، اصل علیت را اساس خودآگاهی و راه عبور ازخودبیگانگی دانسته، آزادی را ابزاری برای اهداف فطری معرفی کرد. اگر علامه ازخودبیگانگی فطری را غفلت و نسیان اولیات فطری دانسته، یاسپرس با مبانی «فلسفه وجود» خود، التزام به قیود پیشینی، مانند فطریات را ازخودبیگانگی دانسته است.

    یافته ها و  نتیجه گیری

    پژوهش حاضر با ارزیابی مبانی معرفتی دو اندیشمند، ذاتی بودن فطریات را ثابت کرده و بی توجهی به آگاهی های فطری را عامل ازخودبیگانگی دانست.

    کلید واژگان: انسان, فطرت, ازخودبیگانگی, آزادی, علامه, یاسپرس}
    Ali Ataee *
    Objectives

    The purpose of the present survey is to study innate alienation in the philosophical anthropology of Jaspers, through the viewpoint of Allameh Tabatabai and to present some critiques.

    Method

    the method of the research is a library- documantry method.

    Results

    Jaspers used the phenomenological method instead of philosophical analysis and identified absolute freedom inherent in human beings, thus questioned the inherent basics and divine nature and presented it as the violating factor of human existence, while Allameh, using the analytical method, defined innate basics, such as the principle of causality, as the basis of self-awareness and the way to overcome alienation, and introduced freedom as a tool for innate goals. If Allameh found innate alienation causing of neglecting the innate basics, with the principles of his "philosophy of existence", considered adherence to a priori restrictions such as innate affairs as alienation.

    Conclusion

    The present study, through evaluating the epistemological foundations of two thinkers, has proved the nature of the innates and introduced the inattention to innate consciousness as a factor of alienation.

    Keywords: human being, nature, alienation, freedom, allameh, jaspers}
  • حمیدرضا خادمی*

    یاسپرس، به عنوان فیلسوفی اگزیستانس، ذات و حقیقت انسان را اگزیستنس می نامد و بر این باور است که شناخت من به عنوان اگزیستنس در فرآیند خودنگری -تامل در خویش- انسان را به بیرون از خود که همان امر متعالی است می رساند. یاسپرس بر آن است که اگزیستنس در لحظاتی از زندگی انسان به صورت تفسیرشده ظهور پیدا می کند و با فراروی از درون مرزهای سوژه به نحوی از بیرون از خود آگاهی می یابد. از سوی دیگر در فلسفه اسلامی شناخت انسان امری ممکن و مقدور است و این شناخت به نوعی در پیوند با امر متعالی تصویر شده است. جوادی آملی، به عنوان فیلسوفی مسلمان، به مسئله انسان شناسی به طور ویژه پرداخته است. دیدگاه اصلی وی در شناخت انسان بر موضوع فطرت مبتنی است. جوادی آملی، با بررسی راه های شناخت انسان، موضوع فطرت را پیش کشیده و، با برجسته کردن آن، ایده انسان محکم و متشابه را طرح می کند. بر خلاف یاسپرس، که معتقد است اگزیستنس هرگز به یک شکل واحد و کلی ظهور پیدا نمی کند و لذا هیچ نسخه یکسانی برای شناخت انسان راهگشا نیست، جوادی آملی، با ترسیم ایده انسان محکم، مسیر شناخت حقیقی انسان را هموارتر می کند. در رویکرد یاسپرس انسان با فراروی از حد خویش و در ارتباط با امر متعالی به درک اگزیستنس به نحو حضوری و وجودی دست می یابد. همچنین در دیدگاه جوادی آملی بر رابطه حضوری خودشناسی و خداشناسی تاکید شده است.

    کلید واژگان: شناخت انسان, اگزیستنس, فطرت, یاسپرس, جوادی آملی}
    Hamidreza Khademi *

    As an Existentialist, Karl Jaspers calls the nature of the human being “the existence” and believes that knowledge of the self through introspection leads a person out of himself, towards the transcendent. Jaspers maintains that in some moments in human life, the existence would be revealed as interpreted and becomes conscious of itself by going beyond the boundaries of the subject. On the other hand, Muslim philosophers say that the knowledge of the human being is possible and tied to the transcendent. As a Muslim philosopher, Jawadi Amuli addresses philosophical anthropology in a specific way. He has based his main idea about the knowledge of the human being on the notion of Fitrah. By taking different ways of the knowledge of the human being into account, he recourses to the notion of Fitrah, and by using some Quranic terms, proposes two concepts, the muhkam, and the mutashabih man. Contrary to Jaspers, who holds that existence never emerges in a single and universal form, and therefore there is no single version to know the human being, Jawadi Amoli paves the way for the genuine knowledge of the human being by drawing the idea of the muhkam man. According to Jaspers, the human being perceives “the existence” existentially by going beyond himself and in relation to the transcendent. Furthermore, Jawadi Amoli has also emphasized the relationship between self-knowledge and the knowledge of God.

    Keywords: The Knowledge of the Human Being, The Existence, Fitrah, Karl Jaspers, Abdullah Jawadi Amoli}
  • محمد مهدی گرجیان عربی، معصومه سادات سالک
    «وجود» و «تقدم وجود بر ماهیت» عباراتی کلیدی در فلسفه صدرایی و فلسفه های اگزیستانس هستند که در نظر اول امکان بررسی تطبیقی و برقراری برخی تشابهات در زمینه انسان شناسی را به ذهن متبادر می کنند. صحت این فرضیه در بررسی دقیق تر واژه های «انسان»، «وجود انسانی» و نیز ملاحظه روش در فلسفه اگزیستانسیالیسم ملحدانه (به نمایندگی سارتر) و خداباور (به نمایندگی یاسپرس) پیگیری می شود و طرح هرگونه تطبیق در تحلیل مفهوم، روش، غایت، مبانی و خاستگاه های این دو مشرب فلسفی سنجش خواهد شد. این در حالی است که خصیصه اصلی اگزیستانسیالیسم که انسان به عنوان محور و حتی غایت در آن مطرح شده، ارجاع به امور عینی با کاربست شیوه پدیدارشناسانه است که در واقع نوعی واکنش به فلسفه های انتزاعی به شمار می آید. در حالی که در انسان شناسی صدرایی، محوریت انسان به سمت غایت قرب الهی جهت گیری شده و در تبیین سازوکار فلسفی این انسان شناسی، شیوه انتزاعی مبتنی بر مبناگرایی و وزن دادن به داده های انتزاعی ذهن به عنوان پیش فرض پذیرفته شده است. در انسان شناسی عرفانی که ملاصدرا متاثر از آن بوده، انسان محور عالم است و عالم در خدمت اوست. اما با این تفاوت عمده با مکاتب اگزیستانس که محور بودن انسان و شان و منزلت او، به واسطه ارتباط او با حق تعالی است.
    کلید واژگان: اگزیستانسیالیسم, انسان شناسی, سارتر, ملاصدرا, یاسپرس}
    Mohammad Mehdi Gorjan Arabi, Masoomeh Sadat Salak
    “Existence”، and “The Existence preceding the essence” are the key phrases in philosophy of Mollasadra and the existential philosophy. Because of this similarities، at first glance، it seems it is possible to have a comparative study between them. For examining this theory it is necessary to make the concept of human، and human existence clear and also it is necessary to study the approaches in atheistic existentialism (Sartre) and theistic existantialim (yaspers) and their goals، basis and main elements. The basic feature in existentialism in which human is the main subject، is returning to objective approach with phenomenological view which is kind of response to idealistic philosophies. But in the transcendent philosophy of mollasadra، human is regarded as his final direction witch is the god، and its philosophical approach is Foundationalism and accepting abstractive concepts. In mystic view of human which mollasadra is influenced by، human is the center of the universe and the whole being is because of him، but all of this is because he is related with the god. And this is the main differences with existential philosophies.
    Keywords: studying human, existentialism, mollasadra, Sartre, yaspers}
  • لاله حقیقت*، الهه زارع
    ایمان یکی از مهمترین موضوعات دین و فلسفه ی دین است و در واقع، گوهر دینداری محسوب میگردد. واژه ی ایمان به وفور در قرآن و کتب مقدس به کار رفته است؛ به همین دلیل، فهم و طلب آن از نظرگاه تمام معتقدان به خدا مهم به نظر می رسد و هر کس در قلمرو خود سعی می کند معنای این کلمه و منظور خداوند از کاربرد آن را دریابدایمان در طول تاریخ، باعث بحثهای دامنهداری،چه در میان متکلمان اسلامی و چه در میان فیلسوفان دین گردیده است، به صورتی که دستهای ایمان را از سنخ اعتقاد به گزاره ها و دستهای با نقد تلقی گزارهای از ایمان، آن را به رویایی با خدا و اعتماد و دل سپردن به او تعریف میکنند.
    در مقاله ی حاضر، در میان اقوال و آرایی که در مورد ایمان بیان شده ما به بررسی دیدگاه ملاصدرا، فیلسوف مسلمان ایرانی و کارل یاسپرس، فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی پرداختهایم و برآنیم تا پس از بیان یک پیشینه ی کوتاه از مساله ی ایمان در میان متکلمان اسلامی و نقل قول چند متفکر غربی در باب ایمان، به بیان و مقایسه ی مساله ی ایمان از دیدگاه این دو فیلسوف بپردازیم و در نهایت، نظریات آنها را باهم مقایسه نماییم. ایمان ملاصدرا ایمان برخاسته از وحی و از سنخ ایمان مذهبی است. وی دارای تلقی گزارهای و دارای روی کردی معرفتگرایانه است و حقیقت ایمان را علم و تصدیق میداند و عمل را از ارکان ایمان نمیشمارد. نظر صدرا در بحث ایمان، برگرفته از نظریه ی اصالت وجود، تشکیک وجود و... میباشد، ولی ایمان مد نظر یاسپرس ایمان فلسفی نام دارد که مبتنی بر وحی نیست و گونهای تجربه ی فراگیرنده محسوب میگردد. ایمان فلسفی یاسپرس برگرفته از چند اصل اساسی فلسفه ی وی می باشد، از جمله: وجود و مراتب آن، خدا و تعالی، آزادی و اختیار انسان، تاریخی و انفسی بودن حقیقت.
    کلید واژگان: ملاصدرا, ایمان مذهبی, یاسپرس, فراگیرنده, استعلا}
    Elahe Zare, Laleh Haghighat*
    Faith is one of the central concepts in religious thought and in philosophy of religion. But there is not a unique understanding of this concept among theologians and philosophers. Some define faith as belief in proposition and others, criticizing the propositional view of faith, define it as facing God, belief in God, and committing to him. In this paper we will compare the views of two philosophers from two different cultures in this subject. We should consider both revelational and philosophical elements in Mulla Sadra's concept of faith while Jasper's faith is not based on revelation but only on his philosophical concepts such as existence and its different levels, God and transcendence, human's freedom and free will, and historical and subjective dimensions of the truth. Mulla Sadra has a propositional view in this relation and sees faith as an epistemological issue. So we can find some similarities between these two thinkers.
    Keywords: Mulla Sadra, Religious faith, Jaspers, encompassing, Transcendence}
  • علی اصغر خندان
    این مقاله تلاشی است برای بررسی دیدگاه فلسفه وجودی یا مکتب اگزیستانسیالیسم درباره یکی از موضوعات فلسفه متعارف در عرصه وجود شناسی. این مساله بویژه از این جهت اهمیت دارد که پیروان این مکتب، بجای پرداختن به مفاهیم کلی و انتزاعی، می کوشند به شناخت وجود انسان اصیل که در متن زندگی با مسایل گوناگون درگیر است بپردازند؛از این رو بازخوانی آرای ایشان در مباحث هست یشناختی با ارزرش می نماید. در (1969- این مقاله برای پرهیز از پراکنده گویی به سراغ کارل یاسپرس روانشناس و فیلسوف آلمانی (1883 رفته ایم که پس از کرکگارد مهمترین شخصیت در میان فیلسوفان اگزیستانسیالیسم الهی است. در میان موضوعات فراوان فلسفه یاسپرس، ابتدا تقریری از آرای وجودشناسی و انسان شناسی یاسپرس (شامل جهان،امر متعالی، وجود تجربی انسان یا دازاین، آگاهی کلی، روح، و هستی انسانی و برخی از اوصاف اصلی وجود خاص انسانی) ارائه شده و سپس به موضوع علیت پرداخته شده که از یک سو موضوع مهمی در میان مباحث وجودشناختی در فلسفه متعارف است و از سوی دیگر با عنایت به بحث ارتباط ضروری میان علت فاعلی و معلول، و چالش تعارض با موضوع آزادی اراده و اختیار انسان، اهمیت مضاعف می یابد. یاسپرس سخنانی هم در قبول و هم در انکار علیت دارد که در پایان مقاله به را هحل هایی جهت رفع این تعارض و ایجاد سازگاری میان سخنان او اشاره شده از جمله اینکه می توانیم دیدگاه یاسپرس را مشابه نظر فیلسوفان مسلمان بدانیم و بگوییم او نیز قائل به علیت طولی است
    کلید واژگان: اگزیستانسیالیسم, یاسپرس, انسان شناسی, آزادی, اوضاع حدی, خدا (امر متعالی), علیت}
    Aliasghar Khandan
    This article is an effort to survey standpoint of Existentialism about one of the issues in classic philosophy on ontology. This issue is important especially because followers of this school, instead of managing universal concepts, try to identify the real existence of human that involve with different problems during the life. Therefore revising of their viewpoints seems worthy. Avoiding from confuse speaking, in this article we have chosen Karl Jaspers (1883-1969) who is, after Soren Kierkegaard (1813-1855), the most important person among the divine Existentialists. Between numerous issues in philosophy of Jaspers, first a report is given about Jaspers`s ontological and anthropological views (including world, transcendence, empirical being, Dasein, consciousness at large, spirit, existenz, and some of the main characters of special human existence) and then, it is considered Jaspers`s views about causality, that is an important subject of ontology in classic philosophy on one hand, and on the other hand it gets more importance because of the idea of necessary connection between "efficient cause" and "effect" and its challenge with human`s free will. Jaspers has some words in acceptance and denial of causality, so there are some solutions at the end of the article to eliminate this inconsistence and to make coherence between his words, such as this solution: we can consider standpoint of Jaspers like the Muslim philosophers, and say he believe in linear chain of causality
    Keywords: Jaspers, Existentialism, classic philosophy, ontology, causality}
  • لاله حقیقت، الهه زارع
    در طول تاریخ فلسفه ی اسلام و غرب تقریبا هیچ فیلسوف بزرگی را نمی یابیم که درباره ی موضوع خدا نیندیشیده باشد؛ چه آنانی که درصدد اثبات و چه آنانی که درصدد رد آن بوده اند.
    در مقاله ی حاضر به مقایسه و تطبیق نظریات صدرا و یاسپرس با محوریت موضوع خدا پرداخته شده است و از جمله نتایجی که در این بررسی معلوم شد عبارت اند از:1. با وجود این که هر دو از فیلسوفان اصالت وجودی هستند اصالت وجود مد نظر هر یک با دیگری متفاوت است؛ 2. خدای صدرا خدای دینی است اما خدای یاسپرس چنین نیست؛ 3. هر دو در ادراک خداوند از نوعی ادراک حضوری سود جسته اند؛ 4. در بحث شناخت خدا و صفات او صدرا دارای دیدگاهی ایجابی و یاسپرس معتقد به الاهیات سلبی است.
    کلید واژگان: متعالی, واجب الوجود, اصالت وجود, ملاصدرا, یاسپرس}
    Dr. Laleh Haghighat, Elahe Zare
    We can not find any philosopher, in the history of philosophy, who has not thought on the existence of God, despite his acceptance or rejection of God. In this paper we have compared the viewpoints of Mulla Sadra and Karl Jaspers on the subject of God and have reached the following
    Results
    1- Although both philosophers have been considered as existential philosophers, their approaches to existence are different,2- Sadra's God is the God of religion contrary to that of Jaspers. 3- Both of them use intuitive approach in understanding God. Discussing God's existence and attributes, Mulla Sadra represents a positive theology and Jaspers represent a negative one.
  • حسین اترک
    کارل یاسپرس فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی در صدد است تا ناپیوستگی و شکافی را که در معرفت شناسی و هستی شناسی فلسفه های رایج پیشین وجود داشت با بازشناسی قلمرو هستی پر کند. اشتباه فلسفه های پیشین در این بود که با یگانه دانستن قلمرو هستی سعی داشتند با ابزار معرفتی واحدی که آن را حق می دانستند به شناخت حقیقت از غیر حقیقت بپردازند. به عقیده یاسپرس هستی دارای قلمرو های متعدد است که هر یک از آنها ابزار شناختی خاصی نیاز دارند. وی شش وجه برای هستی باز می شناسد: هستی آن جائی یا جهان، هستی خودی یا وجود انسان که دارای چهار بخش دازین، آگاهی کلی، روح و هستی است و هستی فی نفسه یا ترانسندنس. این وجوه مختلف هستی به روش های متفاوتی شناسایی می شوند. دازاین موضوع علوم تجربی و پوزیتیویسم و پراگماتیسم است. آگاهی کلی یعنی آن چه با عقل ادراک می شود. ذهن موضوع راسیونالیست هگل است. هستی، سرچشمه اصلی حقیقت ها و موضوع فلسفه اگزیستانسیالیسم است. جهان، حقیقت خارج از ما که با عقل وحس کشف می شود. ترانسندنس باشنده فراتر از جهان، برترین وجود و عالیترین حقیقت؛ حقیقتی که فقط انسان هستی دار می تواند به آن برسد و با حس و عقل قابل درک نیست.
    کلید واژگان: یاسپرس, پلورالیسم, هستی شناسی, معرفت شناسی, وجود}
    Dr. Hossein Atrak
    Karl Jaspers, as a German existentialist philosopher, tries to fill the gap between ancient epistemology and ontological philosophies by recognizing the realms of being. Their mistake was that they conceived the realms of being are unique and that they could be studied objectively with a single method. However, Jaspers maintained that being has different realms which must be studied with different methods. He recognized six realms of being: Dasein (or world), Ichsein (or my-being) and An-sich-sein (or Transcendance), and Ichsein's four states: Dasein, universal understanding, sprit, Existenz. These realms of being must be studied using different methods. Dasein is studied by means of empirical method, which is a matter of Empiricism, Pragmatism and Positivism; Universal understanding is a matter of rationalism; Spirit is something related to Hegelian rationalism. And Existenz is a matter of existentialist philosophy. Transcendence is a fact that surpasses the universe and can be reached only by a human with Existenz, and it cannot be understood through perception or reason.
    Keywords: Jaspers, ontology, epistemology, being, existenz}
  • فرزین بانکی
    یکی از مهم ترین کارهایی که در هر ترجمه ای انجام می شود، معادل یابی درست است. اهمیت این کار بدین سبب است که پیوند مفهوم تازه را با فرهنگ بومی امکان پذیر می کند. برای انتخاب درست توجه به چند نکته اهمیت دارد. به ویژه اینکه در معادل یابی نباید ارتباط واژه تخصصی و طیف معنایی آن در زبان روزمره را نادیده گرفت. این مقاله برای معادل یابی و مراحل کار، با انتخاب معادلی برای واژه آلمانی Dasein و کاربرد آن در اندیشه هیدگر، در عمل روشی را ارائه می دهد.
    کلید واژگان: ترجمه, فلسفه اگزیستانس, Dasein, هیدگر, یاسپرس, روزگار, واژه شناسی, معادل یابی}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال