به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « Absurdity of Life » در نشریات گروه « فلسفه و کلام »

تکرار جستجوی کلیدواژه «Absurdity of Life» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • محمد مهدی فلاح*

    این مقاله درصدد طرح مدعایی برخلاف تلقی رایج درباب نسبت بین پوچی زندگی و خودکشی است. در تلقی رایج گفته می شود که «شخص خودکشی می کند اگر و تنها اگر زندگی اش پوچ شده باشد.» به دو نحو می توان علیه این گزاره اقامه دعوا کرد: به نحو پیشینی و به نحو پسینی. در مورد اول، به منظور تحلیل این گزاره لازم است تلقی صحیحی درباب مفاهیم «پوچی زندگی» و «خودکشی» به دست دهیم. پس از روشن سازی مولفه های اصلی گزاره، درباب نسبت مفهومی میان آن دو سخن خواهیم گفت. در مسیر دوم می توان به دو گونه مصداق برای ابطال این گزاره توسل جست: اولا، با نشان دادن خودکشی های افرادی که زندگی بامعنا دارند، و ثانیا، با تمرکز روی زندگی های پوچی که منجر به خودکشی نشده اند. پس از ابطال پیشینی و پسینی گزاره فوق، می توان به دنبال نسبت های جدیدی درباب پوچی زندگی و خودکشی رفت. هدف از جستجو برای یافتن نسبت های بدیل، ابتدا دقت در موضعی است که امروزه درباب مرگ وجود دارد، و در ادامه، تلاش در جهت توجیه زندگی برخلاف تلقی های رایج از معناداری زندگی است. در این مقاله صرفا با استناد به اندیشه های متفکران غربی-مسیحی به تناقض درونی ادعای فوق خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که خودکشی برخلاف تلقی اول آنگونه که گمان می رود لزوما متکی به تحلیلی عمیق از زندگی نیست.

    کلید واژگان: خودکشی, پوچی زندگی, معنای زندگی, مرگ, معنای شخصی, معنای عینی}
    MohammadMahdi Fallah*

    This article is up to raise a claim different from the common attitude toward the relationship between the absurdity of life and suicide. In a common attitude, one believes that “one commits suicide if and only if his life becomes absurd”. This can be objected in two ways: a priori and posterior. In the first path, in order to analyze this proposition, we should obtain a proper notion about the concepts of “absurdity of life” and “suicide”. After this clarification, we can reflect on the relation between these two concepts. In the second path, we should find two kinds of cases: (1) mentioning suicides that are committed by ones with meaningful lives, (2) considering some absurd lives which didn’t end up committing suicide. Thus, rejecting the aforementioned proposition a priori and posterior, we can mention new relations between the absurdity of life and suicide. The aim of this article is first scrutinizing accounts around death, and second justifying lives worth living different from common attitudes around the meaningfulness of lives. In this article, we will only evaluate this contradiction by referring to western-christen thinkers and we will show that unlike the common attitudes, suicide is not necessarily based on deep thoughts about life.

    Keywords: Suicide, Absurdity of Life, Meaning of Life, Death, Subjective, Objective Meaning of Life}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال