به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « Traditional Logic » در نشریات گروه « فلسفه و کلام »

تکرار جستجوی کلیدواژه «Traditional Logic» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • اسدالله فلاحی
    نسبت های چهارگانه میان مفاهیم، هرچند پیشینه اش به ارسطو و فرفوریوس می رسد، اما به عنوان یک تقسیم منطقیاز نوآوری های منطق دانان مسلمان بوده و برای نخستین بار، در آثار فارابی، غزالی، فخر رازی و خونجی و به صورت های متفاوت به علم منطق معرفی شده است. از آنجا که تقسیم های فارابی، غزالی و فخر رازی، به ترتیب، دچار مغالطه های «عدم انسجام»، «عدم مانعیت» و «تداخل اقسام» بودند مورد پذیرش منطق دانان بعدی قرار نگرفتند؛ اما تقسیم خونجی، چون از این مغالطه ها به دور بود، به کتاب های درسی منطق راه یافت و در منطق اسلامی تثبیت شد. با اینکه این تقسیم در همان آغاز با شبهه ها و پارادوکس های مهمی روبرو شد، اما توانست در برابر آنها ایستادگی کند و به جای گاه رفیع و تثبیت شدهامروزیخود دست یابد. این مقاله در صدد کاویدن پیشینه نسبت های چهارگانه و تعیین سهم هر یک از منطق دانان قدیم در پیش برد این بحث است.
    کلید واژگان: نسبت های چهارگانه, منطق قدیم, منطق دانان مسلمان}
    Asadollah Fallahi
    Though going back to Aristotle and porphyre Tyrien,the matter of the four relstions between two concepts, as a distinctive division, is one of the most important innovations in Arabic logic. This devision, for the first time, appeared in Farabi, Ghazali, Razi, and Khunaji in different forms. The devisions of the first three sufferred respectively from the fallacies of ‘non-coherency’, ‘non-exclusivity’ and ‘overlap of the sub-classes of the division’, so the later Arabic logicians didn’t accept them; thus Khunaji’s devision, laking all the fallecies, found its way to the pedagogical books and and established itself in Arabic logic up today. Although it has encountered important paradoxes from the very outset, it could resist all of them and reach its today firmed and established position in Arabic logic. In this paper, we explore the background of the four relations and determine each logician’s contribution in developing the subject.
    Keywords: Four Relations, Traditional Logic, Muslim Logicians}
  • اسدالله فلاحی
    شمس الدین سمرقندی از منطق دانان قرن هفتم، در بحث قیاس شرطی دیدگاهی نو در برابر ابن سینا پیش نهاده است. از نظر ابن سینا، قیاس شرطی دقیقا مانند قیاس حملی است و در نتیجه، 19 ضرب منتج دارد؛ اما سمرقندی این همانندی را نمی پذیرد و فقط 7 ضرب از قیاس شرطی را معتبر می داند. او در بیان شرایط انتاج فقط شرایط کیفیت را بیان می کند و به شرایط کمیت نمی پردازد و هنگام ارائه مثال نقض برای ضرب های عقیم، تفاوت کمی ضرب ها را نادیده می گیرد. اگر مانند سمرقندی صرفا کیفیت گزاره ها را در نظر بگیریم میان قیاس های سمرقندی و منطق ربط (که شاخه ای از منطق جدید است) مطابقت شگفت انگیزی می یابیم به این معنی که هر ضرب منتج نزد سمرقندی در منطق ربط معتبر است و برعکس؛ و این نشان دهنده نزدیکی اندیشه های او به منطق ربط است. این در حالی است که اگر کمیت گزاره ها را نیز در نظر آوریم با دشواری هایی در تحلیل قیاس های سمرقندی روبه رو می شویم که ریشه در تفسیر او از سورهای شرطی دارد.
    کلید واژگان: قیاس حملی, قیاس شرطی, منطق قدیم, منطق جدید, منطق ربط, شمس الدین سمرقندی}
    Assadollah Falahi
    Shams al-Din Samarqandi, a seventh Iranian logician, has proposed a new theory on conditional syllogism against Avicenna. Avicenna believed that conditional syllogism had only 19 valid moods; but Samarqandi, denying this similarity, validated only 7 moods. Samarqandi considered in his analysis only the quality conditions of the syllogism and did not pay attention to quantity conditions and in providing counterexamples for the invalid moods, he ignored their quantificational differences. If we consider just quality, as Samarqandi did, we’ll find a surprising similarity between his valid moods and the contemporary relevance logic, so that all Samarqandi’s valid moods are valid in relevance logic and vice versa. But if we look at the quantity of the propositions involved, we’ll encounter some difficulties, which are rooted in his interpretation of conditional quantifiers.
    Keywords: Categorical syllogism, Conditional syllogism, Traditional logic, Modern, Logic, Relevance logic, Shams al Din Samarqandi}
  • حمیدرضا نیتی
    «دو چیز مساوی با یک چیز، خود با هم مساوی اند»؛ این جمله معروف از دوران یونان باستان و شاید پیش از آن به مثابه اصلی بدیهی، در میان عام و خاص پذیرفته شده است. با ورود منطق به حوزه اسلامی، ابن سینا و پس از او اغلب منطق دانان مسلمان می کوشند تا آن را به مدد قیاس ارسطویی و یا روش های دیگر اثبات کنند، که به نظر می آید کوشش آن ها چندان ثمری نداشته است و مورد نقد و ایراد است. بحث پیرامون این قیاس و انواع مشابه آن که به تدریج مطرح شد، در میان معاصران نیز ادامه دارد. به نظر می آید عدم توجه به محتوای مقدمات این قیاس موجب ناکام ماندن تلاش ها بوده است. با بهره گیری از مبحث نسب اربعه، در تحلیل آن مقدمات، قیاس مساوات به راحتی اثبات می شود، با این پیش فرض که حدود وارد شده در این قیاس، مفاهیمی کلی هستند. علاوه بر این از درهم آمیختن دو مبحث قیاس و نسب اربعه، علاوه بر حل قیاس مساوات، قیاس های متعدد دیگری که متضمن نسبت هستند پدید می آیند که همگی با روش قبلی و در داخل منطق قدیم قابل اثبات هستند.
    کلید واژگان: قیاس مساوات, مقدمه خارجی, نسب اربعه, منطق قدیم}
    Hamidreza Niyati
    Two things which equal the same thing also equal one another. This well-known sentence had widely been accepted from the period of ancient Greeks and perhaps earlier as an evident axiom. By the introduction of Logic into the Islamic field، Ibn Sina and most of other Muslim logicians after him tried to affirm this chapter following the lead of Aristotelian syllogism or some other methods. However، it seems that their efforts haven’t been as fulfilled and have received criticism. Arguments for the above syllogism and other similar ones are also continued among the contemporaries. Nevertheless، it gives the impression that lack of enough attention to the contents of the premises of such syllogisms has led to the disappointment of any efforts in demonstrating them. Through the usage of the chapter of four-fold relations، in the analysis of these premises، the equality syllogism would easily be proved provided that the terms used in these syllogistics are universal. Furthermore، through the amalgamation of the chapters of syllogism and the four-fold relations a variety of other syllogisms corresponding to other relations other than equality would emerge all of which would be proved if we employ the previous method and within the traditional logic.
    Keywords: Equality Syllogism, Premises, Four, fold Relations, Traditional Logic}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال