به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "حوزه علمیه قم" در نشریات گروه "ادیان و عرفان"

تکرار جستجوی کلیدواژه «حوزه علمیه قم» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی حوزه علمیه قم در مقالات مجلات علمی
  • محمود شیخ*
    علمای شیعه همواره به آموزه های عرفانی توجه داشته اند و در قرون اخیر این توجه به حدی رسیده که عرفان به صورت رسمی و غیر رسمی وارد برنامه درسی حوزه ها گردیده است. موضوع این مقاله کشف خاستگاه و عوامل ظهور عرفان مدرسی در حوزه قم، همزمان با تاسیس آن، تا آغاز زعامت سیدحسین بروجردی، با تکیه بر روش تاریخی است. عرفان مدرسی قم محصول مهاجرت علمای عارف مشرب از دو حوزه تهران و نجف به این شهر است. تهرانی ها بساط عرفان نظری را در قم گسترند و نجفی ها بساط سلوک عملی و مباحث سیر و سلوکی را. این مهاجرت از ده سال پیش از تاسیس حوزه قم شروع می شود و در تمام این دوره در جریان است. عرفان مدرسی در قم با جذب این دو جریان، توانست به نقطه ای متمایز از آن دو و البته کامل تر از عرفان مدرسی شیعه دست یابد. مهم ترین عامل در این امر ایرانی تر شدن حوزه با انتقال نسبی مرجعیت به قم در زمان حایری، به سبب از میان رفتن موانع تردد علمای تهران و اصفهان به قم است. واقع بودن قم در ایران که از دیرباز مهد حکمت و عرفان اسلامی بوده، باعث گردید حوزه های شیعه بیش از پیش از عناصر زیست جهان ایرانی بهره مند شوند.
    کلید واژگان: عرفان اسلامی, عرفان مدرسی, حوزه علمیه قم, شیخ عبدالکریم حائری
    Mahmoud Sheikh *
    This article explores the emergence of scholastic mysticism in the Qom seminary, which has been taking place over the past few centuries. Shia scholars in Qom have always had an interest in mystical teachings, resulting in the inclusion of mysticism in the program of seminaries, both formally and informally. The article focuses on the factors that led to the emergence of scholastic mysticism in Qom seminary, specifically during the tenure of AbdulKarim Haeri and the beginning of Seyyed Hossein Boroujerdi's leadership. The article argues that scholastic mysticism in Qom is the result of the migration of mystics from Tehran and Najaf to the city. Those who came from Tehran brought with them theoretical mysticism, while those from Najaf practiced practical conduct. Scholastic mysticism in Qom was able to reach a more complete state by absorbing these two streams of mysticism. One of the most significant factors contributing to the emergence of scholastic mysticism in Qom was the transfer of partial authority to the city during Haeri's leadership, due to the easing of travel restrictions between Qom and other major cities such as Tehran and Isfahan. Additionally, the location of Qom, which has been a cradle of Islamic wisdom and mysticism for a long time, contributed to the influence of Iranian culture and elements of Iranian life within the Shia seminaries. In conclusion, this article sheds light on the emergence of scholastic mysticism in the Qom seminary and highlights its origins and factors. The inclusion of mysticism in the seminary curriculum has enriched the understanding of Islam and its teachings, and the Qom seminary has been instrumental in advancing this field of knowledge.
    Keywords: Islamic mysticism, scholastic mysticism, Qom seminary, Sheikh Abdul Karim Haeri
  • علیرضا کرمانی *

    عرفان شناخت شهودی خداست که بی حجاب مفاهیم حاصل می شود. چنین شناختی برتر از شناخت غایبانه ای است که از طریق برهان و استدلال به دست می آید. عالمان حوزوی و از جمله علامه مصباح یزدی یادآوری می کنند که این برتری نه به معنای برتری هر آن چیزی است که به «عرفان» معروف است و نه به معنای تنقیص شناخت های عقلی. از دیدگاه ایشان، اگرچه یافت شهودی یافتی عینی و بدون حجاب از حقیقتی سلوکی یا وجودی است، گزاره های عرفانی برآمده از شهودات عرفانی، برای غیرعارف، نقل هایی هستند که معیار ارزیابی آنها بسته به نوع گزاره، عقل است و شرع. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی دیدگاه علامه مصباح یزدی در مورد جایگاه عرفان و آسبب های احتمالی آن بررسی می شود و به این نکته اشاره می شود که عقل نه فقط در فهم و ارزیابی گزاره های عرفانی کارآمد است، بلکه برای تشخیص طریقت سلوک هم لازم است.

    کلید واژگان: عرفان, عقل, دین, آسیب شناسی عرفان, علامه مصباح یزدی, حوزه علمیه قم
  • سعید هلالیان *

    ابعاد گوناگون عرفان اسلامی در روندی متکامل در متن سنت فکری فرهنگی اسلامی بروز یافته که از جمله مهم ترین آنها «عرفان اجتماعی» است که به معنای واقعی، در سده اخیر و از متن حوزه علمیه قم و به طور خاص تر، در بستر مکتب امام شکل گرفته و موجب آثار فرهنگی تمدنی بسیاری شده است. عرفان اجتماعی ظرفیت های بالفعل و بالقوه فراوانی دارد که می توانند تحولات بسیاری را در سنت حکمی و عرفانی و نیز در فرایند تحقق اهداف گام دوم انقلاب رقم بزنند. با این حال، چنان که شایسته است بدان ها توجه نمی شود. واکاوی عرفان اجتماعی می تواند زمینه بهره گیری صحیح تر، افزون تر و عمیق تر از ظرفیت های انبوه آن را فراهم سازد؛ چنان که از افتادن در دام برخی آسیب ها و انحراف ها جلوگیری می کند؛ مانند دوری از هویت ناب آن، یعنی «معنویت توحیدی عقلانی، شریعت محور و فقاهتی» یا بستر صحیحی که مکتب امام برای عرفان اجتماعی فراهم آورد. ازاین رو نوشتار حاضر، با به کارگیری روش توصیفی تحلیلی، به جایگاه شناسی عرفان اجتماعی در مهد اصلی پدیدآیی و ظرف اصیل استمرار آن، یعنی حوزه قم در سده اخیر می پردازد.

    کلید واژگان: عرفان اسلامی, عرفان اجتماعی, حوزه علمیه قم, مکتب امام, گام دوم
  • علیرضا آل بویه*
    تفکر عقلانی درباره اخلاق از همان ابتدای نزاع های کلامی میان متکلمان دیده می شود. شاید بتوان گفت نخستین بحث جدی در این زمینه، نزاع مشهور میان اشاعره و معتزله درباره حسن و قبح افعال است. اشاعره حسن و قبح را وابسته و مستند به خدا می دانستند و معتزله و امامیه مستقل از خدا. در آثار عالمان اخلاق اسلامی نیز تفکر عقلانی درباره اخلاق مشاهده می شود و معمولا در آغاز برخی از کتاب های اخلاقی، تقریری از اخلاق فضیلت ارسطو ارایه شده است. در قرن اخیر، تفکر عقلانی درباره اخلاق در غرب، رشد و شکوفایی چشمگیری داشته است؛ به گونه ای که عنوان مستقلی به آن اختصاص داده شده و به نام فلسفه اخلاق مشهور شده است. با توجه به گذشت صد سال از تاسیس حوزه علمیه قم، حال این پرسش مطرح است که در سده اخیر، تفکر عقلانی و به عبارتی فلسفه اخلاق در حوزه علمیه چگونه بوده و چه فرازوفرودی را پشت سر گذاشته و چه آینده ای در انتظار آن است. شاید بتوان برای تحلیل چنین امر مهمی، دو برش تاریخی قبل از پیروزی انقلاب و بعد از آن را در نظر گرفت و بی شک میان این دو دوره تفاوتی جدی در این زمینه وجود دارد. در این مقاله سعی می شود وضعیت فلسفه اخلاق در سده اخیر در حوزه علمیه تحلیل و بررسی شود. حاصل آنکه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، فلسفه اخلاق رواج چندانی نداشته است و اولین کسی که در این زمینه ورود کرده است شهید مطهری است، ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فلسفه اخلاق در قلمروهای گوناگون فرااخلاق، اخلاق هنجاری نظری و اخلاق کاربردی رشد نسبتا خوبی داشته است.
    کلید واژگان: فلسفه اخلاق, حوزه علمیه قم, اخلاق اسلامی, سده اخیر
    Alireza Alebouyeh *
    Since the beginning of theological disputes, philosophical reflections on ethics and morality were found among scholars of kalām. One might say that the first serious discussion on the matter was the well-known controversy between Ashʿarite and Muʿtazilite theologians over the goodness (ḥusn) and badness (qubḥ) of actions. Ashʿarite theologians believed that goodness and badness were God-dependent, while Muʿtazilite and Imami theologians believed that they were God- independent. Moreover, philosophical contemplation of morality can be found in the works of Muslim ethicists, and a formulation of Aristotle’s virtue ethics often appears in some ethical works. In the last century, philosophical consideration of morality remarkably flourished in the West, such that a whole field is devoted to it under moral philosophy. Since one hundred years have passed since the established of the Seminary of Qom, now the question arises of the status of moral philosophy in the Islamic Seminary in the last century and its future directions. To examine such a significant issue, we should study two historical periods: before and after the victory of the Islamic Revolution in Iran, since there is a considerable difference here. In this article, I aim to analyze and examine the status of moral philosophy in the Islamic Seminary in the last century. I conclude that, before the victory of the Islamic Revolution, moral philosophy was not commonly addressed, the only exception being Ayatollah Motahhari, while after the victory of the Islamic Revolution, moral philosophy was developed in diverse fields such as meta-ethics, theoretical normative ethics, and applied ethics.
    Keywords: Moral Philosophy, Islamic Seminary of Qom, Islamic ethics, last century
  • مرتضی رضایی*
    فلسفه اولی (هستی شناسی) مهم ترین شاخه فلسفه، و برترین علوم است، و دانش های دیگر- حتی شاخه های دیگر فلسفه- به آن وابسته اند. هستی شناسی اسلامی، با وجود پاره ای اقتباس ها، دانشی اصیل و دارای هویتی مستقل است که حاصل خردورزی و نوآوری بیش از هزار ساله فیلسوفان مسلمان است. این دانش کهن، در تاریخ طولانی خود، دوره ها و تحولات گوناگونی را پشت سر گذاشته است. هدف این پژوهش- که به روش توصیفی- تحلیلی به انجام رسیده- شناسایی وضعیت این دانش در سده اخیر حوزه علمیه قم است. به همین رو، مساله اصلی آن، بررسی تحولاتی است که فلسفه اولی در یکصد سال اخیر به خود دیده است. دستاوردهای این پژوهش ذیل عناوین: اهمیت و ضرورت فلسفه اولی، تحولات و پیشرفت های فلسفه اولی (در یک قرن گذشته)، کاستی های فلسفه اولی (در سده اخیر) و چشم انداز آینده فلسفه اولی شرح و بسط یافته است.
    کلید واژگان: فلسفه اولی, حوزه علمیه قم, تحولات فلسفه, کاستی های فلسفه, آینده فلسفه
    Morteza Rezaei *
    The first or primary philosophy (al-falsafat al-ūlā) or ontology is the main branch of Islamic philosophy and the highest field of study, since other fields of study—even other branches of philosophy—depend on this field. Aside from some of its adaptations from Greek philosophy, Islamic ontology is a genuine independent field of study, resulting from a millennium of work by Muslim philosophers. In its long history, it went through various developments and periods. In this article, which adopts the descriptive-analytic method, I aim to identify the status of this field in the Islamic Seminary in the last one hundred years. The article’s contributions include the significance and necessity of the first philosophy, developments and advances of the first philosophy (in the last century), deficiencies of the first philosophy (in the last century), and the prospect of the first philosophy.
    Keywords: The first philosophy, Islamic Seminary of Qom, developments of philosophy, deficiencies of philosophy, prospect of philosophy
  • سارا شریعتی مزینانی، مهدی سلیمانیه
    این پژوهش در پی یافتن پاسخی جامعه شناختی برای این پرسش است که: «از زندگی طلاب چه می دانیم؟» در این زمینه، سوال های متعددی مطرح می شود که غالبا حول محور ابعاد عینی، وضعیت زندگی روزمره و گرایش های ذهنی طلاب سازمان یافته است. قالبی بودن نوع زیست اجتماعی طلاب را بشکنیم و تکثر موجود در واقعیت زندگی آنان را تا حدی درک کنیم و تولید فرضیات جامعه شناختی قابل دفاع و برخاسته از واقعیت زندگی طلاب دوره سطح حوزه علمیه قم است که بتواند راهنمای تحقیقات کمی- تبیینی آتی در این حوزه قرار گیرد.
    رویکرد روشی انجام این پژوهش، رویکرد کیفی است که در هر مرحله، از فنون متناسبی سود جسته است: در مرحله جمع آوری داده ها، از دو فن «مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته» و «مشاهده» (ساخت یافته و نیمه ساخت یافته) و در مرحله تحلیل داده ها، از دو روش اصلی «گروندد تئوری» و «تیپولوژی« (از نوع برساختی) استفاده شده است. نمونه این پژوهش، شامل نه تن از طلاب دوره سطح مشغول به تحصیل در حوزه علمیه قم و دو تن از استادان و مدیران حوزه بودند.
    در پایان این پژوهش و براساس داده های گردآوری شده از میدان تحقیق، دو گونه اجتماعی متمایز طلاب با عناوین «تیپ نوگرا» و «تیپ سنتی» نام گذاری شدند. این دو تیپ، با وجود نقاط شباهت فراوان، در هفت متغیر با یکدیگر تمایز قابل توجهی داشتند»: نوع انگیزه های طلبه شدن (شامل دو بعد)، سن ازدواج، نوع ابزار تبلیغ دینی، نوع رابطه با فناوری های ارتباطی نوین، نوع رابطه اجتماعی با همسر، و دیدگاه درباره اشتغال همسر.
    کلید واژگان: طلاب, حوزه علمیه قم, ویژگی های جامعه شناختی, گروندد تئوری, تیپولوژی, تیپ سنتی, تیپ نوگرا
    Dr. Sara Shariati Mazinani, Mahdi Sumleymaniya
    The present study is seeking to find a sociological answer to the following question: "What do we know from the life of seminary students?" There arise various questions in this regard, generally focused on objective dimensions, daily life and mental attitudes of seminary students. We aim to decompose the social nature of the life of seminary students to discern the reality of their life and to produce defendable sociological hypotheses based on the real life of high-level seminary students in Qom so that we may achieve a guideline for further quantitative-explanatory researches in future.
    The methodological approach used in this study is a qualitative one wherein proper techniques have been used in each stage. In the stage of data-gathering, we have used two techniques of "deep semi-constructed interview" and "observation" (constructed and semi-constructed); and in the stage of data analysis, we have used two methods of "grounded theory" and "typology" (synthesized). The sample studied consisted of nine high-level seminary students in Qom seminary along with two educators and managers there.
    At the end of the study and based on the data gathered, they were classified in two distinctive social types as follows: modern type and traditional type. These two types, while much similar, were quite distinctive in seven variables: their motivation for becoming seminary students (two aspects), age of marriage, the tools used for religious missionary, their relation to modern communication technologies, social relation with their wives, and their attitude towards their wive's employment.
    Keywords: seminary students, seminary schools, sociological features, typology, traditional type, modern type
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال