جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "حکایت" در نشریات گروه "ادیان و عرفان"
تکرار جستجوی کلیدواژه «حکایت» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
منظومه هفت اورنگ جامی شامل حکایات و تمثیلاتی است که به بیان اسرار و رموز شریعت و طریقت پرداخته و با نگاهی ویژه به آداب سیروسلوک، شاخصه های اخلاق را در حوزه عرفان، در قالب قصه نمایش داده است. این پژوهش که به روش توصیفی تدوین یافته، در پی پاسخ به این مسایل است تا دریابد مقاصد و اهداف تعلیمی عبدالرحمن جامی در این حکایات چیست و چگونه می توان با طبقه بندی و تحلیل محتوایی آن ها، آموزه های عرفانی عملی وی را تبیین و تشریح کرد. نخست، ضمن تاملاتی درباره اخلاق، جایگاه آن به ویژه در حوزه عرفان و تصوف بررسی شده و رابطه معرفت و مکاشفه عرفانی با مجاهده یا آداب سیروسلوک تبیین شده است. در ادامه، مقاماتی چون صبر، رضا، شکر، حیا، صدق، تواضع و فتوت از منظر عارفان بزرگ و از خلال حکایات این منظومه تعلیمی عرفانی، استخراج و بررسی شده است. یافته های این پژوهش نشان دهنده نقش و جایگاه این آداب در سیروسلوک در جهت کسب معارف عرفانی در منظومه هفت اورنگ است که شاعر با بهره گیری از حکایات متعدد، مشی و مرام طریقت را برای مریدان نمایان ساخته است.
کلید واژگان: تعلیم, عرفان, اخلاق, جامی, هفت اورنگ, حکایت -
هدف اصلی منطق دانان از طرح بحث دلالت، بررسی اقسام دلالت های وضعی لفظی بوده است. ازاینرو، جای خالی تحلیل های دقیق از چیستی دلالت و عناصر سازنده آن، احساس می شود. با وجود این، چیستی دلالت در شمار بحث هایی است که در تاریخ دانش منطق پذیرای برخی تحولات بوده است. بعضی از منطق دانان، چیستی دلالت را در قالب تعریفی منطقی ارائه نداده اند، اما فرایند دلالت را توصیف و مراحل آن را از آغاز تا انجام ترسیم کرده اند. گروهی دیگر، دلالت را صفت انسان دانسته و از آن با عنوان فهم معنا تعبیر کرده اند. دسته سوم با رد این دیدگاه، آن را صفت شیء خارجی و حالتی برای شیء دانسته اند. نوشتار پیش رو درپی آن است تا با ارائه سیر تحول آرای منطق دانان مسلمان درباره چیستی دلالت، به ترمیم کاستیهای آن بپردازد. از نگاه این مقاله، دلالت وصف آن دسته از صورت های ذهنی است که با معنا انس دارند؛ بنابراین، دلالت، «تغییر التفات توسط یک مفهوم به سوی مفهوم دیگر» است. راه رسیدن به این تعریف، تحلیل گام به گام فرایند دلالت و کشف همه عناصری است که در آن نقش دارند.کلید واژگان: دلالت, علم, التفات, انس, حکایت, انتاج
-
نشریه عرفان اسلامی، پیاپی 59 (بهار 1398)، صص 279 -300
تعالی هوش معنوی که از آن به عرفان فردی نیز تعبیر می شود به عنوان زیربنای باورهای فردی و ارتقا قدرت تفکر مستقل, نیاز و کشش همواره انسان برای دستیابی به زندگی سالم روانی بوده اند. آهنگ سریع تغییر و تحول در عرصه ارتباط اجتماعی، ناپایداری اطلاعات و بالاخره ماهیت پیچیده زندگی مدرن ایجاب می کند که از همان کودکی به پرورش این بعد از زندگی و معنویت پرداخت تا در سایه رشد تفکر و تقویت کیفیت فلسفیدن و اندیشه ورزی رابطه خلاق و فعال اجتماعی و تصمیم گیری درست در موقعیت های مختلف،نیز نایل شد. P4C یا فلسفه برای کودک با محوریت ابزاری «داستان» اساسا برای این مهم به وجود آمده است و با توجه به اهمیت مولفه «فرهنگ وابستگی» در آن، مثنوی معنوی مرجعی است که به دلیل تنوع و حجم بالای حکایات، نیز احتواء به مباحث متعدد فلسفی _ عرفانی اعم از هستی شناسی، معرفت شناسی،... به عنوان یکی از مناسب ترین منابع موجود برای طرح و بحث در حلقه کندوکاو فلسفی کودک ایرانی پیشنهاد می شود، لذا مقاله حاضر ضمن تاکید بر مولفه فرهنگ وابستگی قوی حکایات مثنوی و دریافت های عرفانی پی آیند آن به بررسی مباحث نه گانه شناختی- فلسفی مناسب کودکان از هستی شناسی تا فلسفه سیاست در خلال آن ها می پردازد.
کلید واژگان: فلسفه برای کودک, هوش معنوی, عرفان, مثنوی, حکایتIncreasing spiritual intelligence (SQ) -as the basis of man’s beliefs- and raising the independent thinking ability are necessary for a life of spiritual safety. Because of changeable social communication, instable information and complex nature of modern life, SQ, philosophizing and decision- making should be developed from childhood. P4C is intended to do that by using “tale” as the device. Since Mathnawi has many tales with various philosophical themes, it is one of the most suitable references for P4C in Iran. This essay will consider nine philosophical topics from Ontology to Political philosophy through the tales of Mathnawi.
Keywords: P4C, SQ, Mysticism, Mathnawi, tale -
موضوع مقاله حاضر مقایسه و بررسی کارکردهای داستانی و غیر داستانی حکایت های پیر چنگ نواز در مثنوی با پیر تنبورنواز در اسرار التوحید است. مقایسه ی دیدگاه های شاعران و نویسندگان از مهم ترین شاخه های تحلیل و بررسی متون نظم و نثر فارسی و از مباحث عمده در نقد ادبی است.در این پژوهش،حکایت های مورد نظر از لحاظ ساختار و محتوا با هم سنجیده شده-اند. در بررسی ساختاری حکایت ها به شیوه ی داستان-پردازی محمدبن منور و مولانا توجه شده است و نشان داده ییم که هر دو حکایت، ساختاری منسجم دارد و در آن ها برای برجسته کردن پیام اصلی از عنصرهای داستانی در حد نیاز استفاده شده است. در بررسی محتوایی این دو حکایت دیده می شود که افق گسترده اندیشه، عواطف رقیق و انسانی و تخیل دورپرداز مولانا نسبت به اندیشه و عواطف محمدبن منور برجستگی خاصی دارد.کلید واژگان: مثنوی, اسرارالتوحید, حکایت, موسیقی, نماد, تقابل, توصیف, گفت و گو, فقر, توبهThe title of the paper deals with a comparative studies of the fictional and non-fictional applications of relations on Maulana's harp player old man with that of tamboura player in Assraroltohid. Comparing the poet's and writer's views is one of the most important branches of analyzing the Persian prose and poetry as well as major discussion in literary criticism. In this paper, the targeted relations are compared in terms of their content and structure. Concerning the structure of the relations, the focus is on the story telling methods of Mohammad ibn Monavvar and Maulana in which it is illustrated that both relations have coherent structure and that to highlight the main theme, adequate number of elements of storytelling are utilized. In terms of the content, it is obvious that the broadness, lightheartedness, and humane emotions and highflying imagination of Maulana have special outstanding in comparison with those of Mohammad ibn Monavvar.Keywords: Masnavi, Assraroltohid, relation, music, symbol, contrast, narration, dialog, inadequacy, repentance
-
این مقاله که از یک پژوهش دراز دامن درباب زیبایی شناسی سخن مولانا در مثنوی شریف، برگرفته شده، بر آن است تا نحوه سخن گفتن و شیوه انتقال معانی بلند عارفانه مولانا را از رهگذر تصویرهای شاعرانه نشان دهد.
بنابراین پس از یک در آمد کوتاه، طرز تلقی مولانا را از زیبایی یا به سخن دیگر نگرش زیبایی شناسانه او را به اختصار بررسی کرده ام و سپس «تصویر» را به مثابه یگانه ابزار نمایش صورت های ذهنی شاعر، معرفی کرده، آن گاه برای نمودن توانایی مولانا در این امر، ابزارهای تصویر آفرینی او را در مثنوی نشان داده ام. در این بخش نگاهی گذرا به زیباشناسی حکایت های مثنوی، افکنده و سپس تشبیه، استعاره، کنایه، پارادوکس و حسامیزی های این اثر تعلیمی را با نمونه هایی معدود، معرفی کرده ام.کلید واژگان: مثنوی, مولانا, زیبایی شناسی, تصویر, حکایت, نماد, تشبیه, استعاره, کنایهThis paper is stemmed from a long time study in terms of the aesthetics of Rumi’s remarks in Sharif’s couplet, with the purpose of representing the means of discourse and conveying the sublime mystical meaning of Rumi in terms of poetic images.Thus, after a brief introduction, Rumi’s impression of beauty, namely his aesthetic attitude, is succinctly studied, and then, “image” is introduced as the unique instrument of representing the mental pictures of the poet. As a result, to show the capabilities of Rumi in this regard, his image making tools in couplets are revealed. Accordingly, there would be a skim through the aesthetics of Masnavi’s tales, and then few instances of simile, metaphor, irony, paradox, and perception of such a didactic work of art are posed.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.