به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « moqaren jurisprudence » در نشریات گروه « ادیان و عرفان »

تکرار جستجوی کلیدواژه «moqaren jurisprudence» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • رضا طجرلو، سید مجتبی حسینی الموسوی *

    حقوق اقتصادی که در آن روش ها و اهداف مربوط به اقتصاد در حقوق به کار گرفته می شود، تحول بزرگی در حقوق برخی کشورها از جمله آمریکا ایجاد کرد. در این برداشت حقوقی، مفاهیمی مانند انتخاب معقول، ارزیابی سود و زیان قواعد حقوقی و غیره، با به کارگیری مفهوم نظم عمومی اقتصادی استفاده شده است. صاحب نظران این رشته معتقدند حقوق سنتی قابلیت انعطاف پذیری را در قبال متغیرهای اقتصادی و شرایط زمانی ندارد، اما حقوق اقتصادی چنین قابلیتی را دارد. بنابراین باید هر مانعی که در مقابل معاملات افراد وجود دارد، برداشته شود. از بررسی این مسئله در فقه و حقوق، این نتیجه حاصل می شود که فقهای فریقین هم بدین امر توجه شایانی داشته اند، هرچند که به طور مستقیم اشاره ای بدان نکرده اند. تلاش آنان در این راستا را می توان در تطبیق احکام حقوق اسلامی (فقه) با نیازهای زندگی امروزی و اصلاح ساختار اقتصادی جستجو نمود که در هردو عرصه عبادی و غیرعبادی کاربرد ویژه خود را دارد. برای نیل بدین هدف، فقها از دو اصل بهره برده اند: اصل موازنه یعنی باید میان ابزارهای اقتصادی که اسلام پیشنهاد می کند و نیازهای روزمره، تطبیق وجود داشته باشد، در غیر این صورت باید سازوکارهای سنتی تغییر یابد، و اصل بهره برداری همگانی یعنی مالکیت منابع طبیعی برای پروردگار است و باید در راستای تولید ثروت و کم نمودن فاصله طبقاتی مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین اتکا به منابع خارجی برای تدوین قانون، به هیچ عنوان شایسته نظامی با دورنمای جهان بینی نیست. از این رو بازگشت به اهداف اصلی انقلاب از جمله ایجاد یک نظام حقوقی مستقل، مبتنی بر نظام حقوقی بومی خود، به همراه استفاده از شرایط و پیشرفتهای جدید بشری، نظام ما را از وابستگی و استفاده از قوانین ترجمه شده دیگر نظامها رهایی خواهد داد.

    کلید واژگان: حقوق اقتصادی, فقه مقارن, انتخاب معقول, مقتضیات زمان, اصل موازنه, اصل بهره برداری همگانی}
    Reza Tajarloo, Seyed Mojtaba Hoseini Almousavi

    Economic laws are a great evolution in laws of some countries including America which within them apply methods and aims that are related to economy. This legal episode utilizes concepts such as logic selection, evaluating profit and loss of legal rules and etc. with using public order economy. Exports of this branch believe that traditional laws are not flexible in contrast with economical and time conditions, but economical laws have this ability. Thus all obstacles that are in front of individual treads must remove. By examination of this point in jurisprudence and laws this result become clear that Jurisconsults of Fariqain also pay attention to this point although they didn’t pointed out to it directly. Their attempt could adapt rules of Islamic laws (Jurisprudence) with today’s life’s needs and also searching in reforming economic structure that it is practical in both devotional and non-devotional fields. Jurisconsults for reaching to this aim utilized from two principals: principal of balance that means it must be an adaption between economical tools, which Islam offers, and daily needs. Otherwise traditional mechanism must change. Another principal is general utilization which means that the ownership of natural sources is for God and must use for producing wealth and reducing class gaps. Thus relying on outsider sources for composing constitution is not suitable for a system with worldview perspective. Therefore returning to main goals of revolution including making a united legal system depending on its domestic legal system, mid using from new humanistic conditions and developments would free our regime from affiliation and translated laws of other regimes.

    Keywords: economy laws, Moqaren jurisprudence, logical selection, circumstance of time, balance principal, principal of general utilization}
  • محمدعلی طاهری، جهاندار امینی
    نهاد توبه که از ویژگی های حقوق اسلامی است، از دیدگاه قرآن و سنت فرصتی داده شده به مجرم است تا از رفتار خود پشیمان گشته و راه اصلاح در پیش گیرد. توبه به معنای بازگشت همراه با پشیمانی به سوی خدا و دوری از گناه و عزم بر عدم بازگشت به آن و نیز طلب مغفرت از خداوند و سعی و تلاش بر جبران گذشته است. این نهاد حقوقی در کنار آثار اخروی، آثار دنیوی نیز دارد. چون آثار آن در مجازاتهای دنیوی محل اختلاف حقوق دانان اسلامی است، بررسی کارکرد آن در مجازاتها ضروری می نماید. در این باب در حقوق اسلامی چند دیدگاه وجود دارد؛ ظاهریه معتقدند توبه مجرم در سقوط مجازاتهای دنیوی نقشی ندارد به این دلیل که پذیرش سقوط مجازات به وسیله توبه، به تعطیل شدن حدود الهی منجر می شود و توبه را تنها، مسقط مجازاتهای اخروی می دانند. حنفیه، مالکیه و شافعیه (در قول اظهر) بر این باورند که توبه تنها مجازات جرم محاربه را مشروط بر اینکه محارب پیش از سلطه قوای حکومتی توبه کرده باشد، ساقط می نماید و تاثیری در سایر مجازاتها ندارد؛ زیرا تنها نسبت به جرم محاربه نص صریح وارد شده است. امامیه در قول مشهور و همچنین حنابله و شافعیه در یکی از اقوال حسب مورد به استناد احادیث و قیاس سایر مجازاتها بر محاربه، معتقدند که توبه مجرم به طور کلی مسقط مجازات است. به نظر می رسد این دیدگاه که از نوآوری های قانون مجازات اسلامی مصوب 1392ش است، بیشتر همسو با فلسفه اصلاحی تربیتی مجازاتها می باشد.
    کلید واژگان: توبه مجرم, توبه کیفری, سقوط مجازات, فقه مقارن, حقوق جزا}
    Mohammad Ali Taheri, Jahandar Amini
    Repentance institution is a feature in Islamic law and from Qur’an and Sonnah’s viewpoint it is a chance for convict to regret from his/her behaviors and retrieve. Repentance means that return with regression to God and avoid from sins and not to return to that and blessing from God and try to make up his/her past. Despite divine effects of this legal institution it has mundane effects too. Because Islamic lawyers have different ideas in mundane effects so examining its functions for punishments is necessary. For this point in Islamic law there are several views: Zaheriyeh believes that convict’s repentance hasn’t had any role in mundane punishments because accepting the collapse of punishment via repentance would close divine boundaries and repentance is only a collapse for after life punishments. Moreover Hanifeh, Malekiyeh and Shafe’ee (in Adhar’s words) believe that repentance is the only punishment for crime of Mohareb with this condition that s/ he repentant before dominate of governmental power but this repentance doesn’t have any effect on other crimes that s/he may committed. Emamiyeh in their common view and also Hanabaleh and Shafei’e in one of their viewpoints believe that the repentance of convict would collapse the punishments. It seems that this view is the innovation of Islamic law punishment in 1392 that is mostly favorable with philosophy of reformingtraining punishments.
    Keywords: criminal's repentance, penal repentance, collapse punishment, Moqaren jurisprudence, punishment law}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال