جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « جمال و جلال » در نشریات گروه « ادیان و عرفان »
تکرار جستجوی کلیدواژه «جمال و جلال» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
نشریه عرفان اسلامی، پیاپی 67 (بهار 1400)، صص 279 -300تجلی ذات مطلق هستی و انواع آن در کسوت اسما و صفات جمالی و جلالی، همچون اندیشه عرفانی وحدت وجود، از جمله موضوعات مهم عرفانی است که با تاسی از مکتب عرفانی ابن عربی، در آیینه اشعار شعرای عرفانی بازتاب وسیعی داشته است. و در آیینه اشعار شهریار هم با تاسی از شعرا و عرفای پیشین بخصوص حافظ شیرازی، که از همه لحاظ تحت تاثیر افکار و اندیشههای عاشقانه -عارفانه حافظ واقع گردیده است، در کسوت اندامهای لطف آمیز و قهر آمیز معشوق و در شکل و صورت ادبی (عاشقانه-عارفانه) و شخصیتهای اساطیری، تاریخی، داستانی، مذهبی و غیره که هر کدام به نوعی مظهر و نماد تجلی اسما و صفات جمالی و جلالی معشوق ازلی هستند، بازتاب گستردهای داشته است و کمتر غزل عرفانی از شهریار را می توان یافت که در آن به تجلیات جمالی و جلالی اشارهای نشده باشد. این نوشتار به بحث و تفحص در این زمینه در اشعار شهریار، با ذکر شواهدی از دیگر شعرای عارف پرداخته است.کلید واژگان: شهریار, تجلی, ذات, اسما و صفات, جمال و جلال}Reflection of the Lord's absolut nature and its various types in his awesome name and his glories and beauties like gnostic thought of unity of essence is among important gnostic topics which through Ibn-Arabi's theosophical school , is widely reflected in mystic poets.it is also widely illustrated in Shahryar's poetry due to his former counterparts specially Hafiz- he was totally influenced by Hafiz's romantic-mystic thoughts which is in the form of delicate and tough figure of beloved one and in literary form (romantic-mystic)and also mythical , historical , story , religious and others , each one a type of realization of almighty Lord's attribution of his names and internal and external beauties.it is impossible to find an ode by Shahryar without any reference to the Almighty's attributions .the present paper is an attempt to discuss Shahryar's poetry in this regard along with some evidence from other mystic poetsKeywords: Shahryar, Reflection, nature, names, attributions, internal, external beauty}
-
پدیدارشناسی رنگ ها در عرفان اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است؛ از جمله در میان نظریات برخی از عرفا به ذکر مسائل سیر و سلوک با استفاده از تمثیلات رنگی پرداخته شده است. در کشف و شهود عرفا رنگ ها عرض نیستند بلکه نمایانگر باطنی معنا هستند و شاخصی می شوند برای محک زدن رتبه معنوی عارف و اینکه عارف در چه مقام عرفانی قرار گرفته است. انواع عبادات و اذکاری که عرفا انجام می دهند هر یک را نوری است که تابش این انوار در ابتدا به صورت برقی می باشد که آسمان دل را روشن می کند و زود خاموش می شود. سهروردی این برق ها را طالع و لوایح خوانده است. در حکمت و عرفان در مورد نخستین انواری که از عالم قدس بر روان سالک می تابد بحث می شود.از طرفی در روان شناسی رنگ ها به اثرات روحی و روانی رنگ ها به عنوان جلوه های مختلف نور، بحث شده است. بررسی تطبیقی و تحلیلی دست آوردهای این دو حوزه معرفتی پیرامون رنگ و نور، قلمروهای تازه ای را فراروی انسان قرار می دهد.
کلید واژگان: رنگ, شهود, جمال و جلال, نور} -
عارفان با الهام از قرآنجهان را از یکسو وجه خدا شمردهاند و از دیگر سو، تجلی اسما و صفاتاو. اسما و صفات را نیز از یک دیدگاه به دو گونه جمالی و جلالی بخش کرده اند: اسم هایی را که بالطف، رحمت، کرم و... پیوند دارند، اسمهای جمال نامیدهاند و اسمهایی را که با قهر، غضب، کیفرو... سر و کار دارند، اسمهای جلال خوانده اند. از سوی دیگر، چون صفات خدا هستی یگانه ایدارند، هر جلال را دارای جمالی و هر جمال را دارای جلالی شمرده اند و از اینجا به جمعپارادوکسیکال جلال و جمال رسیده اند. در این گفتار پس از بازنمایی نکات یادشده از دیدگاه قرآنیو عرفانی، از جایگاه جلال و جمال در هستی شناسی، معرفت شناسی و روانشناسی عرفانی سخنگفته ایم و سپس به گستردگی، جایگاه جلال و جمال را در نمادشناسی عرفانی بازنموده ایم و نشانخوانده می شود که آمیزهای از راندن و «ناز» داده ایم که پارادوکس جمال و جلال در عرفان عاشقانهخواندن و خواستن و نخواستن است. نکتهای که در شعر عاشقانه عارفانه با بهره گیری از نمادهایروی و موی، و بیشتر با نمادهای چشم و لب و وابسته های آنها نشان داده میشود. بازتاب اینکاربرد نمادین در شعر فارسی، پایانبخش این پژوهش است.
کلید واژگان: جمال, جلال, وجه, ناز, چشم, لب}Mystics inspired from the Holy Qurān have considered the world from one side the Image of God and from the other side the manifestation of Divine Names and Attributes, which the later has been divided into two types: The Names of Majesty and the Name of Beauty. Those Names which relate with grace, mercy, generosity, … have been named the Names of Beauty and those ones deal with vengeance, anger, retribution, … have been named the Names of Majesty. On the other hand, since the Divine Attribute have one existence, the paradoxical combination of Majesty and Beauty here appears. In the present paper, after representing the mentioned points, the authors discuss on the status of Majesty and Beauty based on the mystical ontology, epistemology, psychology and symbology. Then, they show that in the love mysticism this paradox has been called coquetry -Nāz-, which is a mixture of refutation and attraction, and through symbols such as face and hair, eye and lip and the other related idioms has been represented. Reflection of this symbolic usage in the Persian poetry is the final section of the article.
نکته
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.