به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « نمادهای عرفانی » در نشریات گروه « ادیان و عرفان »

تکرار جستجوی کلیدواژه « نمادهای عرفانی » در نشریات گروه « علوم انسانی »
  • عادل مقدادیان*، مهدی محمدی

    مدایح و مراثی شیعی ، قسمت قابل توجهی از مفاهیم عرفانی را در خود دارند. در این میان مدیحه های مهدوی به سبب دارا بودن نوعی معرفت غیبی به شدت نگاهی عرفانی دارند. پژوهش حاضر با بررسی مقایسه ای و توصیفی معانی عرفانی در مدیحه‎های مهدوی دو شخصیت عارف مسلک و البته برخاسته از نظام اندیشه ای فقه جواهری و فلسفه صدرایی بر آن است تا اولا مفهوم عرفانی واژگانی که در این مدیحه ها وجود دارد را مشخص کند و ثانیا این مفاهیم را شرح نماید. شباهت خاستگاه‎های ذهنی و اجتماعی سرایندگان این مدیحه ها بی تردید در همسانی این اشعار نقش داشته است. امام خمینی و عارف بجنوردی هر دو فقیهند و با متون حدیثی پیرامون معرفت امام مانوسند. هر دو در فلسفه با واسطه شاگرد حاج ملاهادی سبزواری اند و هر دو بافت صدور زمانی مدایحشان تا پیش از انقلاب یکسان است. نقطه تفاوت آنان نیز در دو مساله است. عرفان امام خمینی اجتماعی است و عارف بجنوردی عزلت گراست. دیگر آنکه امام به هیچ سلسله ای اظهار ارادت خاص ندارد اما عارف بجنوردی آشکارا وابسته به نحله ی تصوفی خاصی می باشد.

    کلید واژگان: عرفان, مدیحه, امام زمان, نمادهای عرفانی, امام خمینی, عارف بجنوردی}
    Adel Meghdadian*, Mahdi Mohammadi

    Poems of Shiite praise and lamentation have many mystical meanings in their text. Mahdavi praises have a mystical insight due to having a kind of occult knowledge. The present study, by comparative and descriptive study of mystical meanings expressed in Mahdavi poems of two mystics, jurists and philosophers, wants to first determine the mystical meaning of the words in these poems and secondly explain these concepts. The similarity of the mental and social origins of the poets of these poems must have played a role in the similarity of these poems. Imam Khomeini and Aref Bojnourd are both jurists and are familiar with hadith texts about the knowledge of the Imams. Both are considered students of Haj Mullah Hadi Sabzevari in philosophy and both have written poetry in the same period and time. They also differ in two issues. Imam Khomeini's mysticism is a social mysticism and the mystic of Bojnourd is a recluse. The other is that the Imam has no clear affiliation with any Sufi sect, but the mystic of Bojnourd is clearly affiliated with a particular Sufi sect.

    Keywords: Mysticism, Praise, Imam Zaman, Mystical Symbols, Imam Khomeini, Aref Bojnourdi}
  • خاطره اسماعیل زاده، رامین صادقی نژاد*، مریم محمدزاده

    عرفان در شعر سبک هندی نمودهای متفاوتی دارد؛ از طرفی عرفان بیدل دهلوی را داریم که عمیق و رازآمیز است و از طرفی عرفان صایب را که به درک و دریافت عامه مردم نزدیک شده است و جنبه اجتماعی دارد. صایب نیز همانند دیگر شاعران این سبک از مشهودات و محسوسات پدیده های عالم هستی برای بیان اندیشه های خود سود می برد و از هر عنصر مضمون سازی که به تقویت ساختار ادبی و بلاغی شعرش کمک کند، مدد می جوید. سفالینه ها از محسوسات قابل دسترس زندگی عامه مردم عصر صایب است. صایب با دست مایه قرار دادن انواع سفالینه ها و به یاری مشاهدات اجتماعی و تجربیات شخصی، آموزه های عرفانی را به مردم عادی کوچه و بازار ارایه و از این رهگذر به اجتماعی کردن عرفان در جامعه کمک کرده است. یافته های این تحقیق که از شیوه ساختارگرایی کمک گرفته است، نشان می دهد صایب با ایجاد ساختاری قابل معنی میان ظروف سفالی و مایعات و اصطلاحات عرفانی به اجتماعی کردن و در نتیجه فهم و درک عامه از عرفان کمک کرده است.

    کلید واژگان: اصطلاحات عرفانی, سبک هندی, صائب تبریزی, سفالینه ها, نمادهای عرفانی}
  • فضل الله خدادادی*، رضا سمیع زاده

    در بسیاری از متون عرفانی تعلیمی ادبیات، نگارنده با تمسک به ظرف قصه و روایت به بیان پیامی پرداخته و این تمسک به ظرف قصه و مظروف اخلاقی عرفانی، گاه آشکارا و گاه نامحسوس است. تعمق در ساختار روایت اسرارنامه عطار نشان می دهد که چندین ساختار پیرنگ متفاوت در حکایت های این کتاب وجود دارد. گاه در ابتدای هر حکایت، شخصیتی داستانی حضور دارد که به صورت موجز، حکایتی با مشارکت این شخصیت نقل می شود و در ادامه، سطحی وسیع تر شامل نکته هایی عرفانی تعلیمی شکل می گیرد؛ گاه این ساختار برعکس می شود و گاه سراسر متن به گفت و گوی دو شخصیت اختصاص می یابد، اما تمام این حکایت ها یک عنصر مشترک دارند به طوری که در پس حکایت های این کتاب، یک هسته عرفانی تعلیمی نهفته است که توسط راوی در انتهای هر روایت آشکار می شود. پژوهش حاضر با بررسی گذر سایه وار از پوسته داستانی به هسته عرفانی در قالب ترسیم یک ساختار به مطالعه ساختارهای پیرنگ در اسرارنامه می پردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اسرارنامه شامل چندین گونه ساختار است که با ابزارهایی چون «خطاب مستقیم مخاطب توسط راوی»، «گذر ناگهانی از جهان داستان به جهان اثر ادبی» و «چربش هسته عرفانی تعلیمی بر پوسته داستانی» آشکار شده است که اقناع و به تخیل انداختن مخاطب را در پی دارد.

    کلید واژگان: اندرزهای عارفانه, اسرارنامه, عطار نیشابوری, نمادهای عرفانی, ساختار روایات عرفانی}
  • ناصر نیکوبخت، حسینعلی قبادی، سعید بزرگ بیگدلی، رضا آقایاری زاهد*

    مثنوی معنوی از جمله آثاری است که بعد از مرگ مولوی، شرح نویسی بر آن آغاز شد و همچنان ادامه دارد. یکی از موارد مورد توجه شارحان، تاویل واژگان نمادینی است که مولوی در راستای اهداف عرفانی از عناصر طبیعت، اشیا، مکان ها، حیوانات، انسان ها، امور انتزاعی و مفاهیم به کار گرفته است. در این پژوهش، تاویل های 60 نماد در 215 بیت مثنوی در منابع مثنوی پژوهی بررسی شده است، جامعه آماری شرح های فروزانفر، شهیدی، جعفری، گولپینارلی، نیکلسون، استعلامی، زمانی و عبقری، آثار زرین کوب و مولوی نامه همایی و مقالات علمی است که در زمینه تحلیل نمادهای مورد مطالعه نوشته شده اند. از تعداد نمادها، 6 مورد اشیاء و مکان، 16 مورد شخصیت های انسانی، 28 مورد حیوانات و 10 مورد عناصر طبیعی است. نتایج بررسی نشان می دهد کاربرد نمادها در جهت دو کلان نماد نفس و انسان کامل آمده است. از میان شارحان، استعلامی به تاویل نمادها توجه بیشتری داشته و مفهوم عرفانی نمادها را بررسی کرده است؛ گولپینارلی و جعفری شارحان کم توجه به نمادها هستند. در مقالات به بررسی نمادهای انسانی با 83/38 درصد بالاترین توجه و به نمادهای اشیا و مکان ها با 32/9 درصد، کمترین توجه صورت گرفته است. بنیاد نمادسازی مولوی بر پایه نگرش اسطوره ای و دینی و روایی است، به بنیاد اسطوره ای نمادها در کتاب های شارحان پرداخته نشده اما در چندین مقاله به پیوند اسطوره و عرفان در نمادهای مثنوی توجه شده است.

    کلید واژگان: نمادهای عرفانی, مثنوی معنوی, شروح مثنوی, پیوند اسطوره و عرفان, تاویل نمادها}
  • عبدالله مرادی، مظاهر نیکخواه *، حسین خسروی
    امیرهوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) شاعری است دارای سبک ویژه و مختص به خویش. او با توجه به ذوق سرشار و استعداد و نبوغ شاعرانه اش چیزی بیشتر و بالاتر از آن چه را می طلبد که در جامعه موجود است. از نظر فکری، شاعری اندیشه گرا است که تلفیقی از درون گرایی و برون گرایی را در اندیشه اش می پروراند و آن گاه که از نابسامانی های جامعه بیرون رنج می برد به درون گرایی یا به عبارتی به شعرهای درونی می گراید. ابتهاج در غزلیاتش در عین هنجار گریزی و سنت شکنی، رگه هایی از عرفان را دخیل می سازد. با همه اصالت و نجابت و سنت ایرانی بودن، اشعاروی رنگ و بوی تجدد، مرزشکنی و تازگی به خود می گیرد و مفاهیم، مضامین و پیام هایش حتی بادرون مایه های عرفانی رنگ دیگری دارد. این مقاله به روش پژوهشی، توصیفی- تحلیلی، به درون مایه های عرفانی اشعار سایه می پردازد.
    کلید واژگان: هوشنگ ابتهاج, غزل, نمادهای عرفانی}
    Abdullahi Morad, Mazaher Nikkhah *, Hossein Khosravi
    Amir HooshangEbtehaj, with a pen name as Sayeh, is a writer with special style and exclusive to himself. Due to his great talent and poetic genius, he sought something more than what was available in the society. Mentally speaking, he is a thought-centered poet who makes a combination of introversion and extroversion in his thoughts, and when he suffers from external social disorders, he refuges to introversion; in other words, inner poems. Despite evading from norms and going unconventional, he involves some arrays of mysticism. In spite of their originality, grace, and Iranian tradition, his poems takes the color of novelty, cross bordering, and freshness. His concepts, themes, and messages have a different color even with mystical themes. This paper tries to investigate the mystical themes of Sayeh’s poem through the descriptive analytic method in research
    Keywords: HooshangEbtehaj, sonnet, mystical symbols}
  • محسن قاسم پور
    درباره عارفان مرموزاتی از قبیل زلف، رخ، می و معشوق فراوان به کار رفته است. قصد آنان از به کارگیری چنین رمزهایی، تشبیه معقول به محسوس و نیل به حقیقت از طریق پل مجاز است. آن ها بر این باورند که در قصه یوسف نیز، تطبیق معانی قصه با مراتب سلوک یا تطبیق عالم صغیر و کبیر که از کلام الهی استخراج می شود، درحکم تفسیر به رای نیست. زیرا در معانی واژه ها دخل و تصرفی صورت نگرفته بلکه ذهن از این واژه به آن معانی متعالی انتقال یافته است. هدف از این مقاله، بعد از معرفی تفسیر و مفسر، بررسی و معرفی برخی تاویل ها و نمادهای عرفانی این قصه، به ویژه در تفسیر الستین الجامع اثر زید طوسی است...
    کلید واژگان: تاویل, تفسیر الستین الجامع, قصه یوسف, نمادهای عرفانی}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال