به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « باکره » در نشریات گروه « فقه و حقوق »

تکرار جستجوی کلیدواژه «باکره» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مرتضی خلیلی*، علی توکلی، سجاد توکلی

    یکی از مباحث مهم در فقه، مخصوصا در بحث نکاح، مشخص کردن معیار «ثیبوبت» و «بکارت» است؛ چراکه هر یک از این عناوین («ثیبوبت» و «بکارت») احکام خاصی دارند. از نظر فقه امامیه، برای تحقق بکارت و اینکه دختر در چه صورتی ثیبه محسوب می شود، چهار نظریه وجود دارد و برای آنها ادله ای از لغت، عرف و نیز ادله نقلی اقامه شده است. در میان فقیهان اهل تسنن نیز در این زمینه اختلاف نظر بوده، و سه نظریه بر اساس عرف، لغت و استحسان یا قیاس مطرح کرده اند، اما بیشتر فقیهان اهل سنت معتقدند ثیبوبت با مطلق وطی (اعم از مشروع یا نامشروع) واقع می شود و ادله ای برای این ادعایشان ذکر کرده اند؛ اما به نظر می رسد برای تعیین ملاک جامع، که در تمام ابواب جواب گو باشد، باید قایل به تفصیل شد؛ به گونه ای که مفهوم «بکارت» و «ثیبوبت» برای موضوعاتی که عذره بکارت مقصود بالذات است، مانند خرید و فروش کنیز یا حدود با موضوعاتی که مقصود بالذات نیست، مانند ولایت پدر و جد پدری بر ازدواج دختر باکره متفاوت است، به این معنا که در باب ولایت پدر و جد در ازدواج باکره ملاک ثیبه شدن وطی شرعی است و در غیر آن ملاک وجود عذره بکارت و فقدان آن است. بنابراین، در این تحقیق پس از بیان دیدگاه های فقیهان امامیه و فقیهان اهل سنت و ادله شان با روش توصیفی تحلیلی و با مراجعه به منابع کتاب خانه ای به دیدگاه برگزیده می پردازیم.

    کلید واژگان: ثیبه, باکره, نکاح, دخول, ازدواج, إزاله بکارت, زنا}
  • مرتضی خلیلی*

    در ملاک ثیبه بودن بانوان، و اینکه اصولا «ثیبه» به چه زنانی اطلاق می شود و «باکره» به کدام دسته از دختران گفته می شود، محل اختلاف است. از آنجا که این دو اصطلاح در مقابل هم معنا می شوند بسیاری از علما در کتب فقهی و حقوقی فقط میزان باکرگی را تبیین کرده اند، که بالطبع معنای «ثیبوبت» نیز روشن می شود. بی شک تعیین این ملاک، در نحوه انتخاب همسر و مقدار اختیار هر یک از زوجین و میزان مهریه زن و در سلامت افراد، زندگی مشترک و بالتبع جامعه تاثیر بسیار دارد. در کتب حقوقی که به این مفهوم متعرض شده اند ازدواج به همراه ازاله بکارت نشانه ثیبوبت بیان شده و از فحوای کلام فقها و اشارات متشتت ایشان در ابواب مختلف، چهار نظریه در این موضوع ثبت شده است. قبول هر یک از این آرا در تطبیق بر مصادیق بحث برانگیز بکارت، آثار و احکام متفاوتی به همراه خواهد داشت. چه اینکه برای معنای «ثیبوبت» در سایر ابواب فقهی غیر باب ولایت اب و جد، و معنای «ثیبوبت» در باب ولایت اب و جد به عنوان وصفی که با بودنش، اذن ولی در ازدواج ساقط می شود، نمی توان قدر جامعی پیدا کرد و ناگزیریم قایل به تفصیل در مفهوم فقهی «ثیبوبت» شویم؛ بدین صورت که ازاله بکارت به سبب دخول در باب ولایت ابوین سبب ثیبوبت است و ازاله بکارت در دیگر ابواب فقهی ملاک ثیبوبت است.

    کلید واژگان: ثیبه, باکره, نکاح, دخول, ازدواج, إزاله بکارت, عذراء}
    Morteza Khalili *

    There are differences of opinion as to the criterion of thayyebah (a widow or a divorcee), and basically, as to the women who are referred to as thayyebah and the group of girls who are called bakerah (virgin). Since these two terms are used opposite each other, many scholars in jurisprudential and legal books have explained only the criterion of bakerah, which consequently clarifies the meaning of thayyebah. Undoubtedly, this criterion has a great impact on how to choose a spouse, on the scope of spouses' authority, the amount of the wife's dower, the health of individuals, marital life, and society. In the law books that have dealt with this concept, marriage along with the removal of virginity has been mentioned as a sign of thaybubah, and the words of the jurists and their various references in different chapters imply four theories in this regard. Accepting each of these opinions in applying them to the controversial examples of virginity will have different effects and rulings. However, for the meaning of thaybubah as a characteristic that, with its existence, the guardian's permission is revoked in marriage, one cannot find any common ground between the chapter on the guardianship of father and grandfather and other jurisprudential chapters. Hence, we have to admit that the jurisprudential concept of thaybubah has different meanings; in the chapter on the guardianship of the fathers, the removal of virginity due to sexual intercourse causes thaybubah, and in other jurisprudential chapters, the removal of virginity is the criterion of thaybubah.

    Keywords: Thaybubah, Bakerah, sexual intercourse, Marriage, Removal of Virginity, maiden}
  • صدیقه محقق

    از مهم ترین مسائل در بحث نکاح، مسئله ولایت پدر و جد پدری در نکاح دختران باکره، بالغه و رشیده است. این مسئله، در علم فقه و حقوق مطرح است. در این نوشتار، این موضوع از جنبه فقهی بررسی می شود. استمرار ولایت پدر و جد پدری بر دختر باکره رشیده در امر ازدواج، از مسائلی است که به علت کثرت روایات، مورد اختلاف فقهاست. اختلاف فقها در این است که ولایت پدر و جد پدری در نکاح باکره، بالغه رشیده تا چه حد است؟ هدف از این نوشتار، آگاهی جامعه از این است که پد و جد پدری، به صرف ولایت داشتن، نمی توانند دختران را با اجبار، به ازدواج درآورند و دختران نیز نمی توانند بدون اجازه پدر ازدواج کنند. از پژوهش حاضر به دست می آید که مجموع اقوال فقها را می توان در پنج قول جمع بندی کرد. منشا اختلافات فقها، تکثر و تنوع روایات است. از میان اقوال پنچ گانه، بسیاری از فقهای امامیه، قول استقلال باکره بالغه رشیده در امر ازدواج را، از متقدمان و متاخران اختیار کرده اند. بنابراین، ضروری دانستن اجازه از پدر یا جد پدری، به معنای پذیرش قول استمرار ولایت پدر یا جد پدری نیست، بلکه مصالح و ضرورت های اجتماعی، قانون گذار را وادار کرده تا آن را اعتبار کند. برخی از فقها نیز برای رعایت احتیاط، تحصیل اجازه پدر یا جد پدری را مطلوب دانسته اند.

    کلید واژگان: ولایت, باکره, بالغه, رشیده, نکاح, فقه امامیه, استقلال}
  • علی اکبر ایزدی فرد، سمیه کلیجی، حسین کاویار
    باکره ی بالغه ی رشیده ای که ازدواج نکرده باشد یا ازدواج کرده، اما نزدیکی صورت نگرفته یا نزدیکی در دبر انجام شده یا اینکه بکارت دختر، به غیرجماع، قبل از بلوغ یا بعد از آن، بنابر قولی، از بین رفته باشد، ولایت بر او، در دو موضع «مالی» و «نکاح» قابل بحث و بررسی خواهد بود. فقهای امامیه و اهل سنت بر نفی ولایت، در امور مالی باکره ی بالغه ی رشیده، اتفاق نظر دارند. با این وجود، در ارتباط با ولایت در نکاح باکره ی بالغه ی رشیده، دارای اختلاف نظر می باشند. نظرات فقهاء در این باره، به 5 دسته قابل تقسیم است: عدم ثبوت ولایت مطلقا؛ تشریک ولایت؛ ثبوت ولایت در نکاح دائم و عدم ثبوت در متعه؛ ثبوت ولایت در متعه و عدم ثبوت در نکاح دائم؛ ثبوت ولایت مطلقا. پژوهش حاضر، با رویکردی انتقادی به ادله ی اقامه شده، به تبیین و تحلیل دیدگاه های مطروح پیرامون ولایت در نکاح باکره ی رشیده در فقه و حقوق ایران می پردازد و در پایان، نظر مختار که تشریک ولائی است، تشریح می شود.
    کلید واژگان: بالغه ی رشیده, ولایت, باکره, نکاح}
    Ali Akbar Izadifard, Somayyeh Kaliji, Hossein Kaviar
    Unmarried virgin adolescent girl or married, but this marriage hasn’t been consummated or sexual intercourse done in anus or her virginity is removed by non-copulation before maturity or after it, she is equal to maiden and guardianship on her will be arguable in two cases: financial affairs and matrimony. All jurisprudents (Imamiyeh and Sunni) have alliance about non-guardianship in financial affairs of adolescent maiden. With regarding to consensus of all juristic opinions about it, they are at variance in case of guardianship at the marriage of adolescent maiden. Jurisprudent's comments about this can be divided into five categories: Not proving guardianship absolutely, sharing in guardianship, prove of guardianship in permanent marriage and not in temporary, vice versa of previous and proving guardianship absolutely. This study, with critical approach, explains and analyzes the views in the provinces surrounding guardianship at the marriage of adolescent maiden in Islamic jurisprudence and Iranian law. At the end, selected comment that is sharing in guardianship will be described
    Keywords: Matrimony, Guardianship, Virgin, Adolescent}
  • فائزه عظیم زاده اردبیلی
    مساله اذن ولی در نکاح دوشیزه از مباحث مطرح در جامعه می باشد و عده ای از فقها و قانونگذاران در قانون مدنی ایران جلب موافقت پدر را علاوه بر موافقت دختر برای ازدواج دختر باکره رشیده لازم دانسته اند. حال پرسش مطرح این است آیا دختر ولایت تام دارد؟ و یا اینکه ولی ولایت تام در انتخاب همسر برای دختر دارد؟ دخترانی که بدون اذن پدر ازدواج کرده اند، نکاحشان چه حکمی دارد؟ سؤالاتی از این قبیل، در نگاه کلان به در هم تنیدگی های جامعه مدرن می تواند پرده از خلا های قانونی بردارد؛ آنچه این خلاها را پر رنگ تر می نماید، عدم ضرورت اذن پدرانی است که از ازدواج دختران خویش با کفو خود ممانعت می کنند.
    در این مقاله سعی شده دو نظریه قابل توجه در میان آراء فقها و حقوقدانان بررسی و علت اشتراک بین ولایت پدر و دختر که نظریه مورد قبول قانونگذار می باشد، بیان گردد. اهمیت این مساله با توجه به رای قانونگذار که نکاح صورت گرفته بدون اذن ولی را متوقف به اجازه بعدی پدر می داند، روشن می گردد. این در حالی است که فقهای متاخر، نکاح فوق الذکر را صحیح می دانند؛ البته در پذیرفتن این نظریه از طرف قانونگذار نباید هدف او را مبنی بر جعل قواعدی برای نظم جامعه نادیده گرفت که از عوامل اساسی به شمار می آید.
    کلید واژگان: ولایت, اذن, باکره, نکاح, عضل, کفو}
    Dr. Faezeh Azimzadeh Ardebili
    Guardian's permission on girl's marriage is one of the controversial issues in society. The presents article studies the various theological and legal views regarding guardian's permission on girl's marriage and the extend of rights Islam has given to girlsto choose their husbands.According to Islamic civil laws, the Jurists and Islamic scholars consider girl's consent as well as guardian's permission essential for the marriage of mature virgin girls.In wide perspective responding to such questions in a modern society can help shatter the illusions. There are some cases that guardian did not agree with the marriage of the girl with her suitable mate. Such cases made the situation worse from the bad.The present article also studies the views of the jurists and theologians who believe that the Guardian and the girl's consent which has been ratified by the law makers are essential, It also clarifies the verdict of the law makers which still considers Guardian's permission a condition on the marriage contract that ha been signed without the father's permission, whereas the contemporary Islamic scholars consider the above mentionedmarriage valid. On the other hand the view point of the law makers who believethat such permission is necessary to keep law and order in society, should not be ignored0.
  • سید ابوالقسم نقیبی
    مساله استمرار ولایت پدر و جد پدری بر دختر باکره رشیده در امر ازدواج از مسائلی است که به علت کثرت روایات موجود از عصر ائمه مورد توجه اصحاب بوده است و فقهای متقدم در کتاب های حدیثی و فقهی آن را مورد بحث قرار داده اند. با تتبع تاریخی آثار مزبور در می یابیم که فقهای امامیه علی رغم اتفاق نظر بر ولایت پدر یا جد پدری بر صغیره یا باکره غیررشیده، در استمرار ولایت پدر و جد پدری بر دختر باکره بالغه رشیده اختلاف نظر دارند. مجموع اقوال ایشان را می توان در پنج قول جمع-بندی نمود. منشا اختلاف فقها، تکثر و تنوع روایات است. از میان اقوال پنج گانه، قول استقلال باکره بالغه رشیده در امر ازدواج را بسیاری از فقهای امامیه از متقدمان و متاخران اختیار نموده اند؛ با این حال، قانون مدنی اخذ اجازه از پدر یا جد پدری را در امر ازدواج ضرورری دانسته است. به نظر می رسد روش قانونگذار در اغلب موارد بر تبعیت از قول غالب فقهای امامیه است و اخذ اجازه ولی را باید مبتنی بر حفظ مصالح دختر دانست. لذا ضروری دانستن اخذ اجازه از پدر یا جد پدری لزوما به معنای پذیرش قول استمرار ولایت پدر یا جد پدری نیست. بلکه مصالح و ضرورت های اجتماعی قانونگذار را واداشته است تا آن را اعتبار نماید. برخی از فقی هان نیز به جهت رعایت احتیاط، تحصیل اجازه پدر یا جد پدری را مطلوب دانسته اند. با همه این اصول، شناسایی سن رشد برای ازدواج دختر با اراده مستقل خود از ناحیه قانونگذار با توجه به اغلب موارد رشد دختران امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. در مقاله حاضر، مسائل فوق و جایگاه قول استقلال باکره رشیده در امر ازدواج با استناد به فقه امامیه و حقوق ایران بررسی می گردد.
    کلید واژگان: ولایت, باکره, بالغه, رشیده, نکاح, فقه امامیه, حقوق ایران}
    Dr.Seyyed Abolghasem Naghibi
    Due to the variety of traditions and sayings since the time of the Prophet the issue of father's guardianship and their permission on a mature virgin daughter's marriage is a matter of concern. The above mentioned issue has been discussed and considered by religious scholars (Faghih) in many traditional books. Diligent research into History shows that there have been many controversies regarding such guardianship due to it's diversity. These controversies can be summed up in five catorgories. One of these five being the fact that a mature virgin daughter should be independent of her father and paternal grandfather in making decisions regarding her marriage, where as the civil code requires the consent and permission of the father or paternal grandfather regarding marriage. It seems that in most cases the law makers on the basis of Imamieh (Faghih) (religious scholars) consider the majority opinion to be in favor of the father's consent just for the well being of the girl and to prevent social problems. Legistlation believes that age factor is important in determining independant marriage. In this article the above mentioned issue (independence of a girl in marriage) with reference to Imamieh (Faghih) documents and Iranian Law is discussed.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال