به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "حقوق بشر" در نشریات گروه "فقه و حقوق"

تکرار جستجوی کلیدواژه «حقوق بشر» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • محمدحسن مالدار*، زهرا شوکتی احمدآباد، حسین آقایی جنت مکان

    دیوان کیفری بین المللی را می توان آغازگهی جریان ساز در مسیر پیکار با هراس انگیزترین بزه ها و بی کیفرمانی جورپیشه ترین بزه کاران دانست. با این همه، تا به امروز پیوستن برخی کشورها مانند ایران به این بارگه داد انجام نشده است. ازجمله چالش های پیش روی تحقق این رخداد شایان و باارزش، ناهمسویی کشورها، به ویژه کشورهای اسلامی، با برداشت پسندیده جهانیان از مفاهیم بنیادی همچون صلح، عدالت، کرامت، برابری و... است و تا این هم آوایی انجام نپذیرد، این رویداد رخ نمی دهد. ازاین رو، به باور نگارندگان بایستی در زمانه کنونی برداشت جهانی از مفاهیم یادشده را پذیرفت. دراین باره، برای قوام بخشیدن به این اندیشه که یکی از مبانی برجسته و اساسی آن نظریه «جهان میهنی» است، می توان از ادله ای همچون «ضرورت تلاش برای شکل گیری جهانی بهتر»، «حقوق کیفری جهانی شده»، «همپوشانی اهداف حقوق داخلی و دیوان کیفری بین المللی»، «اعتبار دینی همسویی با جهان پیرامون» و سرانجام «کاربست مقاصد شریعت» سود جست.

    کلید واژگان: حقوق بشر, دیوان کیفری بین المللی, بی کیفرمانی, جهان میهنی, عدالت
    Mohammadhasan Maldar *, Zahra Shokati Ahmadabad, Hossein Aghaei Janat Makan

    The International Criminal Court can be seen as an efficient beginning in the fight against the most terrifying criminals and the impunity of the most professional criminals. However, some countries, including Iran, have not yet joined this court. Among the challenges facing the realization of this valuable event is the disharmony of countries, especially Islamic countries, with the world's popular understanding of fundamental concepts such as peace, justice, dignity, equality, etc. Therefore, according to the authors, at the present time, a universal understanding of the mentioned concepts should be accepted. In this regard, in order to strengthen this idea, one of the important foundations of which is the “Cosmopolitanism” theory, from arguments such as “the necessity of striving for the formation of a better world”, “globalized criminal law”, “the overlap of the goals of domestic law and the International Criminal Court”, “Sharia validity of aligning with the surrounding world” and finally “Applying the Maqasid Shariah (purposes of Sharia)” can be used.

    Keywords: Human Rights, International Criminal Court, Hermeneutics, Cosmopolitanism, Justice
  • سید مسعود حسینی، مسعود راعی دهقی*، علیرضا آرش پور
    زمینه و هدف

    هدف مقاله حاضر بررسی و ارزیابی فقهی حقوقی تحریم های اقتصادی شورای امنیت مبتنی بر ماده 39 منشور سازمان ملل است.

    مواد و روش ها

    مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است.
    ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متن، صداقت و امانت داری رعایت شده است.

    یافته ها

    در فقه و تاریخ اسلام، بر اساس آیات سوره بقره و یوسف، تحریم اقتصادی به عنوان یک اهرم فشار مورد استفاده و تاکید قرار گرفته؛ اما باید در راسنای مقابله با ظلم استفاده شود. در ماده 39 منشور ملل متحد به شورا اختیار داده شده است تا موارد تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی، نقض صلح و امنیت بین المللی و اقدام تجاوز را احراز نماید. حسب مورد شورای امنیت می تواند توصیه ها یا تصمیم هایی را در جهت عملی کردن یافته های خود اتخاذ نماید. براین اساس، در ماده 41 منشور سازمان ملل متحد پیش بینی شده است که شورا می تواند اقداماتی را که متضمن نیروی نظامی نمی باشند، از جمله تحریم ها، علیه کشور خاطی اتخاذ نماید؛ بنابراین، می توان گفت که از نظر حقوقی شورای امنیت طبق مواد مذکور در فوق صلاحیت و مجوز پذیرش قطعنامه هایی را دارد که متضمن تحریم می باشند.

    نتیجه

    آثار اجرای تحریم ها بر کشورهای ثالث، حق توسعه و همینطور نتایج مخرب آن بر حقوق اساسی بشر از جمله حق بهداشت و به طورکلی آثار انسانی منفی تحریم های بین المللی بر آسیب پذیرترین اقشار مردم کشورهدف، همواره یکی از نگرانی های عمده جامعه بین المللی است که مستلزم ارزیابی هوشمندانه است.

    کلید واژگان: تحریم اقتصادی, شورای امنیت, ماده 39 منشور سازمان ملل, حقوق بشر, حقوق بشردوستانه
    Seyed Masoud Hosseini, Masoud Raei Dehaqi *, Alireza Arashpour
    Background and purpose

    The purpose of this article is to review and evaluate the legal jurisprudence of the economic sanctions of the Security Council based on Article 39 of the United Nations Charter.

    Materials and Methods

    This article is descriptive and analytical. Materials and data are also qualitative and data collection was used in collecting materials and data.
    Ethical Considerations: In this article, the originality of the text, honesty and trustworthiness are respected.

    Findings

    In Islamic jurisprudence and history, based on the verses of Surah Baqarah and Yusuf, economic embargo has been used and emphasized as a pressure lever, but it should be used with cruelty in the media. In Article 39 of the United Nations Charter, the Council is empowered to determine cases of threats against international peace and security, violations of international peace and security, and acts of aggression. As the case may be, the Security Council can make recommendations or decisions to implement its findings. Therefore, Article 41 of the United Nations Charter foresees that the Council can adopt measures that do not involve military force, including sanctions, against the guilty country. Therefore, it can be said that from the legal point of view, the Security Council, according to the articles mentioned above, has the authority and permission to accept resolutions that include sanctions.

    Conclusion

    The effects of the implementation of sanctions on third countries, the right to development, as well as its destructive results on basic human rights, including the right to health, and in general the negative humanitarian effects of international sanctions on the most vulnerable people of the target country, is always one of the major concerns of the international community, which requires an intelligent evaluation.

    Keywords: Economic Sanctions, Security Council, Article 39 Of The United Nations Charter, Human Rights, Humanitarian Rights
  • محمد فرجی*

    تحلیل نهادهای حقوقی از زوایای مختلف متضمن ایده هایی است که ما را فراتر از تحلیل های صرف حقوقی می برد و نکاتی را نمایان می سازد که با وجود آشکار بودن، کمتر به نظر آمده اند. دیوان کیفری بین المللی نیز به عنوان یک نهاد حقوقی از ابعاد مختلف حقوقی و سیاسی بررسی شده است، اما آنچه می تواند به عنوان نظریه ای نو درباره دیوان مطرح شود، تحلیلی است بر مبنای مفاهیم جنگ حقوقی، حقوق شویی و پارادایم های حقوق بشر و دولت گرایی. نتیجه آنکه، برخلاف ایده آل گرایی مطلوبی که دیوان را پدید آورده، این نهاد نه تنها نتوانسته در جهت مقابله با بی کیفرمانی عملکرد مطلوبی داشته باشد، بلکه خود حاشیه ای از بی کیفرمانی را ایجاد کرده است. با این حال، این نقد و وضعیت متناقض مربوط به خود دیوان نیست، بلکه ناشی از تقابلی پارادایمیک در عرصه بین الملل است که همچنان ادامه داشته و هنوز به غلبه پارادایم حقوق بشر، که بنیان دیوان نیز بر آن مبتنی است، منجر نشده است.

    کلید واژگان: جنگ حقوقی, حقوق شویی, دیوان کیفری بین المللی, حقوق بشر, دولت گرایی
    Muḥammad Farajī*

    The analysis of legal institutions from various perspectives encompasses ideas that lead us beyond mere legal analyses and reveal points that may not be immediately apparent despite their obviousness. The International Criminal Court (ICC) has also been examined from various legal and political dimensions. However, what can emerge as a new theory about the Court is an analysis based on the concepts of lawfare, law laundering, and the paradigms of human rights and statism. The result is that, contrary to the desirable idealism that brought the Court into being, this institution has not only failed to achieve its objective of combating impunity effectively but has also contributed to an additional layer of impunity itself. This critique and contradictory situation are not solely inherent to the Court but stem from a paradigmatic confrontation in the international arena. This confrontation has persisted and has yet to culminate in the dominance of the human rights paradigm, upon which the foundation of the Court is also based.

    Keywords: Lawfare, Law Laundering, International Criminal Court, Human Rights, Statism
  • استفن جیمز*، امیر فیض بخش
    تن پوش از دیرباز در بسیاری از فرهنگ ها همچون یکی از ضرورت های زندگی انسان به شمار آمده است. با این همه تنها پاره ای از اسناد و اعلامیه های حقوق در پهنه بین المللی و منطقه ای از آن نام برده اند. برای نمونه، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ملل متحد در ماده یازدهم خود از حق بر پوشاک یاد کرده است؛ اما اهمیت این حق در سنجش با دیگر نیازهای اساسی از سوی نهاد نظارتی آن میثاق نادیده گرفته شده است. به همین ترتیب، کارگزاران حقوق بین الملل و اندیشمندان حقوق بشر نیز به حق بر پوشاک کم توجهی کرده اند. پژوهش های فراوانی درباره آزادی پوشش ذیل حقوق مدنی و سیاسی انجام شده؛ اما حق بر پوشاک کافی در میان سایر حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به گونه شگفت آوری نادیده انگاشته شده است. پوشش یک فرد نه تنها به وضعیت اقتصادی او، بلکه به جایگاه وی در اجتماع نیز پیوند می خورد. وانگهی، لباس هرکس بر هویت فرهنگی، جنسی، دینی و همچنین بر کرامت و حتی سلامت او تاثیرگذار است. بازشناسی ناچیز چنین حقی در سپهر حقوقی، چرایی تلقی آن به سان حقی فراموش شده است.
    کلید واژگان: حقوق بین الملل, حقوق بشر, حقوق اقتصادی, اجتماعی و فرهنگی, حق بر پوشاک کافی, حق بر سطح کافی از زندگی
    Stephen James *, Amir Feizbakhsh
    Clothing has long been considered one of the necessities of human life in many cultures. However, only a few documents and declarations of rights in the international and regional scene mention it. For example, the United Nations International Covenant on Economic, Social and Cultural Rights mentions the right to clothing in its eleventh article. But the importance of this right over other basic needs has been overlooked by the Committee which monitors the implementation of the Covenant. As the same way, international law practitioners and human rights scholars have also disregarded the right to clothing. Much research has been done on freedom of dress in the context of civil and political rights. But the right to adequate clothing has been surprisingly neglected among other economic, social, and cultural rights. The dressing of a person is not only related to his economic status, but also to his position in society. Furthermore, one's clothing affects one's cultural, sexual, and religious identity, as well as one's dignity and even one's health. The insignificant recognition of such a right in the legal sphere justifies its being considered a forgotten right.
    Keywords: International Law, Human Rights, Economic, Social, Cultural Rights, Right To Adequate Clothing, Right To An Adequate Standard Of Living
  • محمدحسن حسنی*

    جرم انگاری افترا با هدف حمایت از حرمت اشخاص چالش تزاحم آن با حق آزادی بیان را برانگیخته است. برقراری تعادل منصفانه بین حق آزادی بیان و حرمت شهروندان مستلزم اتخاذ راهبرد حقوقی سنجیده است. هدف این نوشتار سنجش تزاحم یا تصالح افترای کیفری و آزادی بیان در نظام حقوقی مصر با روش توصیفی - تحلیلی است. بر اساس یافته های پژوهش، نظام حقوقی مصر با جرم انگاری افترای شخصی از یک سو و جرم زدایی از افترای عمومی از سوی دیگر، مشروط به اصلاح برخی کاستی های آن، تصالح عادلانه میان افترای کیفری و حق آزادی بیان را فراهم ساخته و ضمن حمایت از کرامت ذاتی انسان، مانع تحدید بلا وجه اصل آزادی بیان به ویژه توسط صاحبان قدرت می گردد.

    کلید واژگان: افترا, آزادی بیان, حرمت اشخاص, کرامت انسان, حقوق بشر
    Mohammadhasan Hasani*

    The criminalization of defamation (Libel) in order to protecting human dignity has raised the challenge of its conflict with the right to freedom of expression. Establishing a fair balance between the right to freedom of expression and the dignity of citizens requires the adoption of reasonable legal strategy. The purpose of this article is to evaluate the conflict or non-conflict of criminal defamation and freedom of expression with a descriptive-analytical approach in the Egypt's legal system. According to the results of the research, the Egypt's legal system, by criminalizing personal defamation on the one hand and decriminalizing public defamation on the other hand, and on the condition of correcting some of its shortcomings, lead to compatibility between criminal defamation and the right to freedom. In this way, while supporting human dignity, it avoid unnecessary limitation of the principle of freedom of speech, especially by those in power.

    Keywords: Defamation, Freedom Of Expression, Persons' Reverence, Human Dignity, Human Rights
  • حسین جوان آراسته*، محمد مهدی فر
    بررسی مجازات اعدام به عنوان یکی از مصادیق سلب کننده حق حیات، همواره یکی از مهم ترین دغدغه های حقوق بشری بوده است. بر همین اساس، بررسی آن در قوانین اساسی و قانون مجازات کشورهای اسلامی هم فی نفسه و هم با عنایت به نوع و میزان تاثیرپذیری این کشورها از رویکردهای عرفی حقوق بشری یا موازین اسلامی از بایسته های مطالعات حقوق بشری است. این مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش کلیدی است که کشورهای اسلامی در خصوص «مجازات اعدام» چه رویکردی را مورد توجه قرار داده اند. این تحقیق مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و اسنادی سامان یافته است. یافته های مقاله نشان می دهد که میزان اهتمام به حقوق و آزادی ها و نوع مواجهه با آنها در میان کشورهای اسلامی، نسبت مستقیمی با رابطه دین و دولت دارد؛ هرچند دوگانه عرف و شرع در مقوله حق بر حیات در قوانین اساسی و قانون مجازات کشورهای اسلامی بازتاب های متفاوتی داشته است. در خصوص مجازات اعدام، درحالی که رویکردهای افراطی (تجویز حداکثری) از یک سو و رویکردهای تفریطی (ممنوعیت حداکثری) از سوی دیگر در برابر هم صف آرایی کرده اند، الگوی غالب پذیرفته شده در کشورهای اسلامی در این باره، همسو با نظام حقوق بشر عرفی و سکولار و متاثر از رویکرد واگرایی دین و دولت است؛ هرچند با قدرت گرفتن هم گرایی دین و دولت در برخی کشورهای اسلامی، مقاومت های جدی در خصوص پایبندی به نصوص دینی قابل پیش بینی است.
    کلید واژگان: اعدام, حق بر حیات, حقوق بشر, قوانین اساسی, کشورهای اسلامی
    Hosein Javan Arasteh *, Mohammad Mahdifar
    Investigating the death penalty as one of the examples of depriving the right to life has always been one of the most important concerns of human rights. On this basis, examining it in the constitutions and criminal laws of Islamic countries, both in itself and with regard to the type and degree of influence of these countries from the customary approaches of human rights or Islamic standards, is one of the requirements of human rights studies. This article seeks to answer the key question of what approach Islamic countries have taken into consideration regarding the "death penalty". This research is based on the descriptive-analytical method and is organized based on library and document studies. The findings of the article show that the level of concern for rights and freedoms and the type of encounter with them among Islamic countries has a direct relation with the relationship between religion and the government; However, the duality of custom and Sharia in the category of right to life in the constitution and the penal code of Islamic countries has had different reflections. Regarding the death penalty, extreme approaches (maximum permitting) on the one hand, and excessive approaches (maximum prohibiting) on the other hand, have lined up against each other; The dominant model accepted in Islamic countries, in this regard, is in line with the system of customary and secular human rights and is influenced by the approach of the divergence of religion and the government. However, with the strengthening of the convergence of religion and government in some Islamic countries, serious resistance regarding adherence to religious texts can be predicted.
    Keywords: Human Rights, Constitutional Laws, Right To Life, Death Penalty, Islamic Countries
  • حمیدرضا دانش ناری*، محمدصادق محمدی قهفرخی
    معلولان به عنوان قشر آسیب پذیر جامعه نیازمند حمایت های خاص از سوی حاکمیت هستند. از این رو، حمایت از اشخاص معلول نیازمند شناسایی خلاهای قانونی و تدوین قوانین کارآمد در این حوزه است. نحوه مواجهه و کیفیت خدمات دهی نهادهای کیفری و عمومی به این اقشار ناتوان، نقش مهمی در تضمین حقوق آن ها دارد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی و آسیب شناسی حقوق معلولان در نهادهای کیفری و عمومی ایران و شناسایی تضمینات متناسب با تحقق این حقوق در این نهادها است. سوال اصلی این پژوهش آن است که اشخاص معلول چه حقوقی در نهادهای کیفری و عمومی دارند و چه تضمیناتی جهت تحقق هرچه بهتر این حقوق، قابل بررسی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که لزوم جبران خسارت های وارده، امکان دسترسی آسان به نهادهای نظام عدالت کیفری و لزوم اتخاذ تدابیر حمایتی معاضدتی به عنوان برخی از حقوق لازم الرعایه با کاستی ها و خلاهایی قانونی مواجه است و تضمینات لازم در خصوص آن ها پیش بینی نشده است. همچنین در نهادهای عمومی کشور، دسترسی آسان معلولان به اماکن اداری، حق بر اشتغال و تفریح و نیز حق بر برخورداری از خدمات مراقبتی، بهداشتی، درمانی، روانی و توانبخشی، به قدر کفایت وجود ندارد. از این رو، لازم است بر مبنای اصولی همچون کرامت، استقلال و مشارکت اشخاص معلول، اصلاحات تقنینی و اجرایی در حوزه معلولان صورت پذیرد.
    کلید واژگان: معلولان, نهاد های کیفری, نهادهای عمومی, ضمانت اجرا, حقوق بشر
    Hamidreza Danesh Nari *, Mohammadsadegh Mohammadi Ghahfarokhi
    As a vulnerable group of society, disabled people need special support from the government. Therefore, supporting disabled people requires identifying legal gaps and formulating efficient laws in this field. The way of facing and the quality of service provided by criminal and public institutions to these powerless groups plays an important role in guaranteeing their rights. The purpose of this research is to examine and diagnose the rights of disabled people in the criminal and public institutions of Iran and to identify the appropriate guarantees for the realization of these rights in these institutions. The main question of this research is that what rights do disabled people have in criminal and public institutions and what guarantees can be investigated to realize these rights as best as possible. The findings of this research show that the need to compensate for the damages, the possibility of easy access to the institutions of the criminal justice system, and the need to adopt protective-assistance measures as some of the rights that must be respected are faced with legal shortcomings and gaps, and the necessary guarantees have not been provided for them. Also, in the public institutions of the country, there is not enough easy access for the disabled to administrative places, the right to employment and recreation, as well as the right to enjoy care, health, medical, psychological and rehabilitation services.
    Keywords: Disabled People, Criminal Institutions, Public Institutions, Performance Guarantee, Human Rights
  • احمد مومنی راد، جیران عاصمی*
    جدایی از خانواده، محرومیت از تحصیل، دسترسی نداشتن به تغذیه، بهداشت، درمان و امداد بشردوستانه نمونه هایی از مخاطرات و آسیب های پیش روی کودکی معلول به هنگام مخاصمه مسلحانه است. وضعیت حقوقی کودکان دارای معلولیت که با توجه به شرایط خاص خود از آسیب پذیرترین اقلیت ها به هنگام مخاصمات مسلحانه شمرده می شوند، در سال های اخیر از مهم ترین موضوعات در حقوق بین الملل محسوب می شود. پژوهش حاضر در پی پاسخ پرسشی مبنی بر چیستی حقوق این کودکان در مخاصمات مسلحانه و چگونگی تضمین آن در اقدامات جامعه جهانی است. فرض ما بر این است که تضمین حقوق این کودکان در مخاصمات مسلحانه با استناد بر اسناد حقوق بشری و بشردوستانه مرتبط در این زمینه و اقدامات عملی صورت گرفته از سوی جامعه جهانی در مسیری حرکت می کند که آنها را در حمایت های کلی بشردوستانه، برابر با سایرین و در بهره مندی از امداد بشردوستانه در اولویت قرار دهد.
    کلید واژگان: حقوق بشردوستانه, حقوق بشر, حقوق کودک, حقوق کودکان معلول, مخاصمات مسلحانه
    Ahmad Momenirad, Jeyran Asemi *
    Separation from the family, deprivation from education, lack of access to nutrition, health, treatment, and humanitarian aid are examples of the dangers to disabled children during an armed conflict. The legal status of children with disabilities - who are considered to be the most vulnerable minorities during armed conflict due to their special circumstances – is an important issue in international humanitarian law in recent years. The present study seeks to answer the question: what are the rights of these children in armed conflict and how to ensure them? Our assumption is that by relying on relevant human-rights and humanitarian instruments in this area and the practical actions taken by the international community, the rights of these children is moving in a direction that puts them on an equal footing with others in terms of general humanitarian protection and prioritizes them in benefiting from the humanitarian aids.
    Keywords: Armed Conflicts, Humanitarian Law, Human Rights Law, Rights Of Child, Rights Of Children With Disabilities
  • زهره باقری خرمدشتی *، حسین شریفی طرازکوهی، فاطمه فتح پور
    زمینه و هدف

    نظر به اینکه حق بر توسعه یکی از مهمترین مصادیق حقوق بشر است و انسان ذینفع این حق شناخته می شود، لذا برای پیشبرد و ارتقای آن از نهادهای حقوق بشری که سرآمد آن ها شورای حقوق بشر است، بهره جویی می شود؛ هدف از این پژوهش بررسی نقش و تاثیر شورای حقوق بشر بر ارتقای حق بر توسعه به مثابه یک حق بشری است.

    روش

    نگارندگان این پژوهش را بنا بر ماهیت آن، که به تحقیق و بررسی اسناد پرداخته، با روش تحلیلی/تبیینی انجام داده و پس از واکاوی آن اسناد، به شناخت تاثیرات شورای حقوق بشر بر حق بر توسعه دست یافته و مطالب خود را بیان کرده اند.

    یافته ها و نتایج

    شورای حقوق بشر در جهت ارتقای حق بر توسعه به دو شیوه ورود پیدا کرده است، ابتدا به صورت یک دستور کار کلی و از طریق ارکان اصلی خود به ارتقاء حقوق بشر که به تبع آن شامل حق بر توسعه نیز می شود، پرداخته است، دوم اینکه شورای حقوق بشر در قالب چارچوبهای خاص از جمله کمیته ها و سازوکار های معطوف بر حق بر توسعه به ارتقاء حق مزبور پرداخته است. پژوهش حاضر برای رسیدن به پاسخ این سوال که شورای حقوق بشر در فرایند ارتقای حق بر توسعه چه نقشی داشته و در جهت تایید/ رد این فرضیه که شورای حقوق بشر با تاکید بر خاستگاه حقوق بشری حق بر توسعه، به گسترش و تعمیق آن مبادرت ورزیده است، تاثیرگذاری دو موضوع "حق بر توسعه" و "شورای حقوق بشر" بر یکدیگر را مورد تفحص قرار داده است.

    کلید واژگان: شورای حقوق بشر, حق بر توسعه, حقوق بشر, بررسی دوره ای جهانی, کمیته مشورتی
    Zohre Bagheri Khorramdashti, Hoeein Sharifi Tarazkohi*, Fatemeh Fathpour
    Field and Aims

    Considering that the right to development is one of the most important examples of human rights and the human being is recognized as the beneficiary of this right, Therefore, in order to advance and promote it, human rights institutions, whose pioneer is the Human Rights Council, are used. The purpose of this research is to investigate the role and impact of the Human Rights Council on promoting the right to development as a human right.

    Method

    The present research, conducted with the analytical/explanatory method.

    Finding and Conclusion

    In order to promote the right to development, the Human Rights Council has entered in two ways, First, in the form of a general agenda and through its main organs, it has promoted and advanced the promotion of human rights, which is also included the right to development.Second, the Human Rights Council has addressed It, in the form of specific frameworks, including committees and mechanisms for the right to development. The present research aims to answer the question of what role the Human Rights Council played in the process of promoting the right to development, and in order to approve/reject this hypothesis that the Human Rights Council, by emphasizing the human rights origin of the right to development, has attempted to expand and deepen it, the impact of the two issues of “the right to development” and “the Human Rights Council” on each other has been investigated.

    Keywords: Human Rights Council, Right To Development, Human Rights, The Universal Periodic Review, Advisory Committee
  • عهدیه زنگی اهرمی، احد باقرزاده*، حمید عزیزی مرادپور
    اگرچه تحریم های یک جانبه به طور معمول تداعی کننده نقش ویژه کشورهای واضع تحریم به عنوان اصلی ترین عامل بروز آثار سوء حقوق بشری ناشی از تحریم است، اما این موضوع نباید منجر به نادیده گرفتن نقش و مسئولیت کشورهای هدف در میزان بروز آثار و تامین نیازهای حقوق بشری ساکنین خود گردد. به عبارت بهتر تحریم های یک جانبه (اولیه و ثانویه) به صورت غیرقابل اجتنابی همواره دربردارنده آثار سوئی هستند که میزان آن همواره می تواند به عوامل مختلفی بستگی داشته باشد. تا کنون بیشتر کتب و مقالاتی که در زمینه تحریم به رشته تحریر درآمده اند به بررسی تحریم ها و نقض حقوق بشر از منظر کشور واضع تحریم پرداخته و منابع مطالعاتی محدودی به بررسی تحریم ها از منظر کشورهای هدف تحریم و ثالث پرداخته اند. یکی از مهم ترین اقدامات کشورهای هدف تحریم در بعد داخلی، بررسی ساختارها و مقررات داخلی خود و سپس اصلاح آن بخش از ساختارها و قوانینی است که تشدیدکننده تحریم ها بوده و در این مقاله از آن تحت عنوان خودتحریمی یاد می شود. کشورهای ثالث نیز از طریق وضع مقررات انسداد ضمن جلوگیری از نقض حاکمیت خود توسط کشورهای واضع، می توانند از اتباع خود که به تجارت با کشور هدف تحریم مشغول هستند حمایت نمایند. در این مقاله تلاش گردیده تا ضمن تبیین نقش و مسئولیت کشورهای اطراف تحریم (واضع، هدف و ثالث) به بررسی ساختارها، قوانین و مقررات کشور هدف تحریم (به طور ویژه کشور ایران) و نقش آن در بروز آثار ناشی از تحریم ها پرداخته و در پایان نیز راهکارهایی جهت اصلاح و تغییر آنها ارائه نماییم.
    کلید واژگان: ایران, ایالات متحده آمریکا, تحریم های یک جانبه, حقوق بشر, خود تحریمی
    Ahdieh Zangi Ahrami, Ahad Bagherzadeh *, Hamid Azizi Moradpour
    Although unilateral sanctions usually evoke the special role of the sanctioner countries as the main cause of human rights adverse effects caused by the imposition of sanctions, but this issue should not lead to ignoring the role and responsibility of the target countries in the extent of the effects and providing the human rights needs of their residents. In other words, unilateral sanctions (primary and secondary) inevitably always contain side effects, the amount of which can always depend on various factors. So far, most of the books and articles written in the field of sanctions have examined sanctions and human rights violations from the point of view of the sanctioning country, and limited research sources have also examined sanctions from the perspective of the target countries and third countries. One of the most important goals of internal sanctions is to review the internal structures and laws and subsequently modify the structures and laws that intensify the sanctions, and in this article, it is referred to as self-sanctions. Third countries can also support their nationals who are engaged in trade with the sanctioned country by imposing blocking regulations while preventing the violation of their sovereignty by the sanctioned countries. In this article, an attempt has been made to explain the role and responsibility of the concerned countries in sanctions (sanctioner, target and third party), and examine the structures, laws and regulations of the target country (especially Iran) and its role in the effects of sanctions. At the end, we will provide solutions to modify and change them.
    Keywords: Iran, United States Of America, Unilateral Sanctions, Human Rights, Self-Sanctions
  • سید قاسم زمانی، جواد صفدری کهنه شهری*

    شورای امنیت با تفسیر موسع از مفهوم صلح و امنیت بین المللی و گسترش آن به بسیاری از موضوعات از جمله حمایت از حقوق بشر و مقابله با نقض های آن در مواردی اقدام به اعمال قانون گذاری و اقدامات قضایی در این زمینه نموده است. به طوری که برخی تصمیمات و اقدامات آن فراتر از حدود اختیار و صلاحیت قانونی و ناسازگار با اهداف منشور و تعهدات حقوق بشری و مغایر با موازین حقوق بین الملل بوده است. هدف این مقاله بررسی شورای امنیت به عنوان یک نهاد فراقانونی و کاستی های التزام آن نسبت به تعهدات و مسئولیت آن در قبال نقض های شدید حقوق بشری ناشی از اقدامات فصل هفتم و مداخلات بشردوستانه است؛ چراکه به رغم ادعای حمایت شورا از حقوق بشر، تناقضی آشکار در رفتار و عملکرد مدیریتی آن وجود داشته است که نه تنها در عمل موجب کاهش نقض های حقوق بشری نشده بلکه در مواردی منجر به تشدید و ناکارآمدی شورا شده است. یافته ها نشان می دهد عدم رعایت حدود و اختیارات و حاکمیت حق وتوی اعضای دائم شورا از مهم ترین عوامل ناکامی شورای امنیت در حل مسائل حقوق بشر و مدیریت بحران های بین المللی است. از این رو با اتخاذ سازکار مستقل از منافع سیاسی اعضای دائم و استفاده از حق وتو در جهت تقویت و همکاری مثبت، می توان زمینه را برای ایجاد تغییرات اساسی در الگوهای رفتاری و رویه حاکم بر شورا و نظارت درونی صحیح بر اقدامات آن و نیز التزام به تعهدات و موازین حقوق بشر فراهم نمود.

    کلید واژگان: شورای امنیت, حقوق بشر, سازمان ملل متحد, صلح و امنیت بین المللی, مدیریت بحران
    Seyyed Ghasem Zamani, Javad Safdari Kohneshahri *

    The Security Council has interpreted the concept of international peace and security extensively and extended it to a wide range of issues, including the protection of human rights and the protection of human rights abuses. So that some of its decisions and actions have been beyond the limits of legal authority and competence and incompatible with the objectives of the Charter and human rights obligations and contrary to the standards of international law. The purpose article is to examine the Security Council as an extra-legal body and the shortcomings of its commitment to its obligations and responsibilities in the face of serious human rights violations resulting from Chapter VII and humanitarian interventions. Despite the council's claim of human rights protection, there has been a clear contradiction in its management behavior and performance, which not only has not reduced human rights violations in practice, but has in some cases exacerbated the council's inefficiency. The findings show that non-compliance with the limits and powers and veto power of the permanent members of the Council is one of the most important factors in the failure of the Security Council in resolving human rights issues and managing international crises. Therefore, by adopting a mechanism independent of the political interests of the permanent members and using the veto to strengthen and positive cooperation, we can pave the way for fundamental changes in the behavioral patterns and procedures of the council and proper internal monitoring of its actions and commitment to provided human rights obligations.

    Keywords: Security Council, Human Rights, United Nations, International Peace, Security, Crisis Management
  • باقر بیدقی، پیمان بلوری*، مالک ذوالقدر

    ویژگی های مختلفی که در میراث فرهنگی وجود دارد موجب می گردد که هرگونه تعرضی نسبت به آن مورد توجه جامعه بین المللی قرار گیرد. این را می توان در واکنش های مختلف سازمان ملل متحد نسبت به تخریب، غارت و قاچاق میراث فرهنگی کشورهایی مانند عراق، سوریه و سایر کشورهایی که به دست گروه های تروریستی صورت گرفته بود، مشاهده کرد. آن چیزی که در این واکنش ها مهم می نماید، واکنش های شورای امنیت سازمان ملل متحد نسبت به این موضوع است. به نظر می رسد رویه هایی که شورای امنیت برای حفاظت از میراث فرهنگی طی کرده است، از نظر امنیتی سازی میراث فرهنگی، الزام به انجام اقدامات داخلی (تاثیر بر حقوق داخلی کشورها) و اشاره به جنبه حقوق بشری میراث فرهنگی بوده است. توجه به عملکرد شورای امنیت در زمینه میراث فرهنگی می تواند در حفاظت از آن موثر باشد؛ زیرا شورای امنیت به عنوان رکن اصلی سازمان ملل متحد مسئولیت اولیه حفظ صلح و امنیت بین المللی را بر عهده دارد و تصمیمات آن طبق منشور برای اعضای ملل متحد الزام آور است. به همین منظور این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی سعی داشته است به بررسی و تبیین رویه های شورای امنیت سازمان ملل متحد در حفاظت از میراث فرهنگی بپردازد. بر اساس یافته های این پژوهش به این نتیجه می رسیم که قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد در حفاظت از میراث فرهنگی اثرگذار بوده است.

    کلید واژگان: میراث فرهنگی, حقوق بشر, حقوق داخلی, تروریسم, قطعنامه های شورای امنیت
    Bagher Beidaghi, Peyman Bolouri *, Malek Zolghader

    Due to the various characteristics of cultural heritage, any attack on it draws the attention of the international community. This can be seen in the reactions of the United Nations (UN) to the destruction, looting, and trafficking of the cultural heritage of countries such as Iraq, Syria and the other countries committed by terrorist groups. What is important here is the United Nations Security Council's reactions to this issue. It seems that, in terms of securitizing cultural heritage, the procedures taken by the Security Council for the protection of cultural heritage have included requiring internal measures (affecting the domestic law of countries) and referring to the humanitarian aspects of cultural heritage. Paying attention to the Security Council’s performance with regard to cultural heritage can be effective since the Security Council, as the main pillar of the UN, has the primary duty of maintaining international peace and security and its decisions are binding for the UN members as per the UN Charter. To this end, this paper, by adopting a descriptive and analytical approach, tries to examine and explain the procedures of the United Nations Security Council for the protection of cultural heritage. Based on the findings of this paper, we conclude that United Nations Security Council’s resolutions have been effective in protecting cultural heritage.

    Keywords: Cultural Heritage, Human Rights, Domestic Law, Terrorism, Security Council’S Resolutions
  • محمدعلی دهقانپور، محمدوحید شفقت، بنیامین طاهری*

    تعریف حقوق مالکیت فکری برای بیان تعارض منافع عمومی و خصوصی موضوعی مهم و بنیادین است؛ زیرا مشخص بودن اهداف، اصول و اثبات مال بودن محصول فکری و مالکیت پدیدآورنده مباحثی است که ارزش منافع عمومی و خصوصی را در حقوق مالکیت فکری مشخص می سازد؛ از سوی دیگر زمینه مناسبی برای بیان تعارض منافع عمومی و خصوصی ایجاد می کند. پرسش مهمی که قبل از بررسی سوابق و زمان شکل گیری حقوق مالکیت فکری پیش می آید، طرح سوال پیرامون حقوق مالکیت فکری و شناسایی گستره ای است که می بایست تعارض در میان منافع عمومی و خصوصی در آن بررسی گردد، زیرا بدون مشخص شدن معنا و مفهوم یک موضوع و گستره کاربردی و عملی آن، بررسی و ارائه راه حل کار در خصوص آن غیرممکن و در صورت انجام بیهوده است. این پژوهش در پی آن است تا با روش توصیفی و تحلیلی اثبات نماید که اولویت بخشیدن نسبت به هریک از این دو منفعت می تواند نحوه حمایت از آثار مالکیت فکری و مدت این حمایت را مشخص نماید؛ به عبارتی چنانچه در یک کشور منافع خصوصی افراد (پدیدآورندگان) ارجحیت داشته باشد، باعث می شود که مدت و نحوه حمایت از پدیدآورندگان در قانون آن کشور طولانی تر و جدی تر باشد و اگر به منافع عامه توجه شود، مدت حمایت کم تر و نحوه حمایت ضعیف تر می شود.

    کلید واژگان: حقوق مالکیت فکری, حقوق بشر, مالکیت, پدیدآورنده, نظام حقوقی ایران
    Mohammadali Dehghanpour, Mohammadvahid Shafaghat, Benyamin Taheri *

    The definition of intellectual property rights is important and vital to express the conflict of public and private interests because the clarity of the subject, goals, principles, subject matter and proof of ownership of the intellectual product and creator's ownership are on the topics that value the public and private interests in intellectual property rights. It clarifies and expresses the importance of paying attention to both and creates a suitable context for expressing the conflict of public and private interests. An important question that arises before examining the records and the time of the formation of intellectual property rights is what are the rights. Is it intellectual property? Providing a definition of intellectual property rights is necessary to identify the issue in which the conflict between public and private interests is to be examined. Because without clarifying the meaning and definition of a discussion and not identifying its topic, it is impossible to investigate and provide a solution, and if it is done in vain.

    Keywords: Intellectual Property Rights, Human Rights, Ownership, Creator, Legal System Of Iran
  • علی انصاری بایگی*
    اعلامیه جهانی حقوق بشر از مهم ترین و اثرگذارترین اسنادی است که بر ساحت های مختلف زندگی بشر کنونی سایه افکنده است. مسلم است که این سند مبتنی بر مبانی و مکاتب گوناگونی شکل گرفته شده است. بررسی بنیان های اعلامیه از آن جهت اهمیت دارد که در تعیین مواضع سیاسی و حقوقی هر کشور و تمدنی نقش آفرین است. ازجمله این مبانی می توان به مسئله خاستگاه و منشا حقوق و قوانین اشاره کرد. مکتب حقوق طبیعی که خاستگاه حقوق را در ذات اعمال جستجو می کند باسابقه ترین مکتب در پاسخ به این مسئله است. مسئله اصلی نوشتار آن است که نسبت اعلامیه جهانی با مکتب حقوق طبیعی چیست؟ ازاین رو این پژوهش در صدد است تا ضمن بررسی مکتب حقوق طبیعی، با رجوع به شواهد درون متنی اعلامیه و با رویکردی تحلیلی استنتاجی و با رویکرد تفسیری نسبت به برخی واژگان اعلامیه و نیز استفاده از قرینه های بیرونی آن نسبت اعلامیه جهانی با آن را بسنجد. یافته های تحقیق نشان از پیوند ویژه اعلامیه جهانی با این مکتب دارد. تمرکز اعلامیه بر جایگاه حیثیت انسانی، یکسان بودن حقوق و انتقال ناپذیری آن ها در مقدمه اعلامیه و نیز تاکید بر جهان شمولی و فراگیری آن نسبت به ادیان، نژادها و... بیانگر آن است که اعلامیه نمی تواند نسبت معتبری با مکاتب حقوق موضوعه یا مکتب تاریخی داشته باشد بلکه مبتنی بر مکتب حقوق طبیعی است. اگرچه در این زمینه نگاشته هایی گاه غیرمستقل و گاه مستقل یافت می شود؛ لکن می توان وجه امتیاز نوشتار حاضر را در روش تحلیلی و تفسیر آن و تمرکزش بر واژگان اعلامیه و محوریت درون متنی و برون متنی آن دانست.
    کلید واژگان: اعلامیه جهانی حقوق بشر, حقوق بشر, حقوق طبیعی, قانون طبیعی, حقوق موضوعه
    Ali Ansari Baygi *
    The Universal Declaration of Human Rights is one of the most important and influential documents that casts a shadow on various areas of human life today. It is certain that this document was formed based on different foundations and schools. Examining the foundations of the declaration is important because it plays a role in determining the political and legal positions of every country and civilization. Among these foundations, we can mention the issue of the origin of rights and laws. The school of natural law, which seeks the origin of law in the essence of actions, is the oldest school in answering this issue. The main problem of the article is what is the relationship between the Universal Declaration and the school of natural law? Therefore, this research intends to examine the school of natural law, by referring to the in-text evidence of the declaration and with an inferential analytical approach and with an interpretive approach to some words of the declaration and also using its external references to measure the relationship of the universal declaration with it. The findings of the research show the special connection of the Universal Declaration with this school. The declaration's focus on the position of human dignity, the equality of rights and their inalienability in the introduction of the declaration, as well as the emphasis on its universality and inclusiveness towards religions, races, etc., indicate that the declaration cannot have a valid relationship with the schools of thematic law or the historical school. Rather, it is based on the school of natural law. Although in this field, sometimes non-independent and sometimes independent writings are found; However, the advantage of the present article can be seen in its analytical and interpretation method and its focus on the words of the declaration and its intra-textual and extra-textual centrality.
    Keywords: Universal Declaration Of Human Rights, Human Rights, Natural Rights, Positive Rights
  • ابراهیم موسی زاده*

    از مهم ترین مبانی بنیادین شناسایی شده برای حق های انسان، کرامت انسانی است که در نصوص اسلامی و نیز در مقدمه و مواد اولیه اسناد بین المللی حقوق بشر تصریح شده است که این شناسایی و تاکید اولیه بیشتر ازجهت اهمیت و اولویت این عنصر و همچنین ازجهت اساسی و زیربنایی بودن آن برای سایر حق هاست. به رغم این شناسایی و تایید و تصریح، تعریف مشخصی از کرامت انسانی ارایه نشده و مبانی نظری و شاخص های آن نیز تبیین نشده است؛ بنابراین پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که کرامت انسانی از چه مفهوم و مبانی نظری در موازین اسلامی و اسناد بین المللی حقوق بشر برخوردار است؟مقاله پیش رو با روش توصیفی و تحلیلی مبتنی بر این نتایج مهم است که کرامت ازسویی یکی از مقاصد مهم اسلام و ازسوی دیگر از بنیان های اصلی حقوق بشر می باشد. کرامت انسانی از سنخ امور واقعی است که فعلیت تکریم بنی آدم، تمامی افراد آن را شامل و به همه اصناف و اقشار مربوط می شود. کرامت نوع انسان ضمن اینکه مبنای اصلی حقوق بشر محسوب می شود، موهبتی الهی در خلقت نوع انسان است که این اشتراک، نقطه عزیمت مهمی برای ایجاد تعامل میان حقوق بشر و موازین اسلامی محسوب می شود. بااین حال به دلیل اختلاف در هستی شناسی و مبانی نظری، نوع نگرش به آن ازمنظر اسلام و اسناد بین المللی در برخی ابعاد متفاوت است؛ به گونه ای که کرامت انسانی از دیدگاه اسلامی و اسناد بین المللی به لحاظ هستی شناسی، مبانی نظری، منشا صدور، اقسام، انواع و آثار، ماهیت، قلمرو و گستره متفاوتی دارد.

    کلید واژگان: کرامت انسانی, کرامت اعطایی, کرامت اکتسابی, حقوق بشر, حقوق بشر اسلامی
    Ebrahim Mousazadeh *

    One of the most important foundational bases recognized for human rights is human dignity. It has been stipulated in Islamic texts as well as the introduction and primary matters of the international human rights documents. This recognition and emphasis mostly regard the importance and priority of this element and its role as the cornerstone of other rights. Despite this recognition, verification, and stipulation, there is no clear definition of human dignity and its theoretical foundations and indices have not been clarified. Therefore, the main question of this study is "What is the concept and theoretical principles of human dignity in the Islamic rules and international documents related to human rights?"Adopting a descriptive-analytical method, this study found that dignity is on the one hand one of the important goals of Islam and on the other hand one of the main foundations of human rights. Human dignity is a real issue, and the actualization of human dignity includes all humans. It is related to all layers of humanity. In addition to being one of the main principles of human rights, the dignity of humankind is a divine grace in the human being's creation. This common point is deemed an important starting point for creating interaction between human rights and Islamic rules. Nonetheless, due to the disagreement in ontology and theoretical principles, the attitude to it is different from the viewpoint of Islam and international documents. That is, human dignity is viewed differently by Islam and international documents in terms of ontology, theoretical principles, source of origination, types, kinds, effects, nature, and realms.

    Keywords: Human dignity, Bestowed Dignity, achieved dignity, Human rights, Islamic human rights
  • کیان بیگلربیگی*، نوید مضروب سمنانی
    مردم روهینگیا به عنوان یک اقلیت مسلمان، کمتر از 5 درصد از جمعیت 55 میلیون نفری اتحادیه جمهوری میانمار را تشکیل می دهند. جنایت های سازمان یافته ای که از سوی ارتش و دولت این کشور علیه آن ها صورت گرفته است، بر اساس قواعد حقوق بین الملل و موازین کیفری بین المللی و تطبیق آن ها با واقعیت موجود در خصوص اقلیت مسلمان روهینگیا، نقض نظام مند حقوق بشر و جنایت نسل کشی است. نسل کشی یک جنایت علیه حقوق بشر است؛ زیرا خیانت علیه بدیهی ترین و بنیادی ترین حق بشری یعنی حق حیات است. در خشونت هایی که توسط نیروهای نظامی میانمار در مراحل مختلف علیه اقلیت قومی و مذهبی روهینگیا اعمال شده، عناصر مادی و روانی نسل کشی در میانمار، به وضوح آشکار است. با وجود اینکه نسل کشی عملی ضد حقوق بشری است و مهم ترین حق بشری، که همان حق حیات است را نقض می کند، حقوق بین الملل چندان در حمایت از این اقلیت قومی کاربردی نبوده است. از مهم ترین مشکلات پیش روی حمایت از اقلیت قومی روهینگیا این است که در حقوق بین الملل تعریف مشخصی از شرایط آن ها و به خصوص نوع پیوند آن ها با سرزمین محل سکونتشان وجود ندارد و در بهترین حالت، از آن ها به عنوان اقلیتی نام می برد که مورد شکنجه و آزار و تبعیض است، در حالی که مشکل اساسی در این است که حکومت میانمار پیوند هویتی و تاریخی این مردم را به عنوان اقلیت قومی با سرزمین میانمار انکار می کند؛ بنابراین، فرضیه نگارندگان این است که با وجود تمام تلاش های صورت گرفته در عرصه حقوق بین الملل، اقلیت قومی روهینگیا از اقدام های صورت گرفته بهره مند نشده اند. بدین منظور در مقاله حاضر سعی شده است با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی جنایت نسل کشی به عنوان نقض حقوق بشر اقلیت ها با تاکید بر نسل کشی میانمار بپردازد.
    کلید واژگان: میانمار, نسل کشی, حقوق اقلیت ها, حقوق بشر, مسلمانان روهینگیا
    Kian Biglarbeigi *, Navid Mazroob Semnani
    The Rohingya people are a Muslim minority who comprise less than 5 percent of the 55 million inhabitants of the Union of Myanmar. They have been subjected to organized crimes by the country's army and government, which amount to systematic human rights violations and the crime of genocide, according to international law and criminal standards and their application to the situation of the Rohingya Muslim minority. Genocide is a crime against human rights because it violates the most basic and obvious human right-the right to live. The violence perpetrated by Myanmar's military forces at different stages against the Rohingya ethnic and religious minority clearly shows the mens rea and actus reus of genocide in Myanmar. Despite the fact that genocide infringes on the most important human right, the right to live, international law has not been very successful in protecting this ethnic minority. One of the main barriers to the protection of the Rohingya ethnic minority is that international law does not have a clear definition of their status and especially the nature of their relationship to their homeland; it only refers to them as a minority that suffers from torture, harassment, and discrimination. The fundamental problem, however, is that the Myanmar government denies the identity and historical links of these people as an ethnic minority to the land of Myanmar. Therefore, the authors' hypothesis is that despite all the efforts of international law, the Rohingya ethnic minority has not derive a benefit. The aim of this article is to examine, using a descriptive-analytical method, the crime of genocide as a breach of minority human rights, with a focus on the Myanmar genocide.
    Keywords: Myanmar, Genocide, Minority Rights, Human Rights, Rohingya Muslims
  • امیر مقامی*

    «دولت هوشمند»، دولتی است که کارگزاران آن هوش مصنوعی خواهند بود و نه انسان ها. روندهای فناوری نشان می دهد چنین دولت هایی در آینده بسی فراتر از دولت الکترونیک و دولت مجازی، براساس اعتماد انسان به تصمیم گیری بهینه ی هوش مصنوعی و با تبدیل قانون اساسی به الگوریتم اساسی شکل خواهند گرفت. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که با تحقق دولت هوشمند، حقوق بشر چه وضعیتی خواهد داشت. از آنجا که آنچه اعتماد بیشتر به هوش مصنوعی را رقم می زند، گستره اطلاعاتی است که توسط کاربران و شهروندان در اختیار او قرار می گیرد، انتظار می رود هوش مصنوعی، مفهوم حریم خصوصی و بسیاری از مشاغل را دگرگون کند و تغییرات بنیادی در نهادهای اجتماعی نظیر خانواده پدید آورد. اقتضای این روند آن است که مردمسالاری و حقوق سیاسی ناشی از آن، مفهوم تازه ای بیابند، نظارت بر دولت دچار تحول شود، شهروندی به هوش مصنوعی توسعه یابد، حکومت قانون در معنای کمی خود تقویت و انعطاف پذیری قاعده حقوقی تضعیف شود و حقوق بشر، جایگاه خود را در روابط بین المللی از دست بدهد. در واقع دولت هوشمند، خطری است برای ذات کرامت انسانی و آنچه این خطر را دفع خواهد کرد؛ اجماعی گسترده بر سر اخلاق و ارزش های الگوریتم اساسی است

    کلید واژگان: دولت هوشمند, آینده پژوهی, هوش مصنوعی, حقوق بشر, مردمسالاری, حکومت قانون
    Amir Maghami*

    Intelligent State is the State which is the artificial intelligence (AI) its agent and not human beings. The technological process is shown that such States will be established beyond electronic State and Cyber State on the basis of human reliance on optimized decision making by AI and transformation of the constitution to the constitutional algorithms. The present descriptive-analytical paper seeks to answer the question of that what would be the position of human rights at the possible future fulfillment of the intelligent State. This shows that wide information which is given by users and citizens to them, leads to more confidence in AI. So, it is expected that AI will revolve the concept of privacy and many jobs and make fundamental changes in social institutions such as the family. This process requires that democracy and political rights which is aroused to find new concepts to evolve supervision on the State, to develop citizenship to AI and causes losing human rights’ position in international relations. In fact intelligent State is a danger to human dignity itself and what it will dispose this danger is global consensus on constitutional algorithms ethics and values.

    Keywords: Intelligent State, Futures Studies, Artificial Intelligence, Human Rights, Democracy, Rule Of Law
  • خیرالله پروین*، فرزاد باباخانی

    با توجه به اسناد بین المللی متعدد حقوق بشری، حق بر داشتن سطح کافی به عنوان یکی از مصادیق حقوق بنیادین بشر به رسمیت شناخته شده و این حقوق نیز امروزه با مبانی نظری و فلسفی و همچنین سازوکارهای اجرایی نوین خود، حقوقی فراحاکمیتی و درحکم قانون اساسی جهانی محسوب می گردد؛ از طرف دیگر، از دوران پس از جنگ جهانی دوم، اعمال تحریم اقتصادی در عرصه روابط بین المللی به عنوان یکی از ضمانت اجراهای برخورد با موارد نقض موازین و تعهدات بین المللی دولت ها و با هدف تحت فشار قرار دادن آن ها جهت همسو کردن خود با نظم جهانی مورد توجه جدی قرار گرفته و روز به روز نیز بر اهمیت و کاربرد آن افزوده می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی مقوله نقض حق بنیادین بشری بر داشتن سطح زندگی کافی و حق بر غذا به واسطه اعمال تحریم های اقتصادی بین المللی علیه دولت ها می باشد. اعمال چنین ضمانت اجرایی، خود موجب نقض امنیت غذایی و حق بنیادین بشری بر داشتن سطح زندگی کافی، علی الخصوص حق بر غذا می شود. حقوق بشر با مبانی فلسفی و نظری خود، حقوقی حمایتی است و تکلیف دولت ها و نهادهای سیاسی داخلی، منطقه ای و جهانی، احترام، حمایت و تضمین اجرای آن هاست و نقض، تحدید و یا سلب این حقوق به هیچ دستاویزی قابل توجیه نیست و اعتبار حقوقی تحریم اقتصادی را با چالش جدی مواجه می نماید.

    کلید واژگان: تحریم اقتصادی, حقوق بشر, حق بر داشتن سطح زندگی کافی, حق بر غذا, امنیت غذایی
    Kheirollah Parvin *, Farzad Babakhani

    According to numerous international human rights documents, the right to have an adequate level has been recognized as one of the examples of fundamental human rights, and these rights are also today, with their theoretical and philosophical foundations, as well as their new executive mechanisms, supra-sovereign rights and under the constitution. is considered universal; On the other hand, since the post-World War II period, the application of economic sanctions in the field of international relations as one of the guarantees of dealing with violations of the standards and international obligations of governments and with the aim of putting pressure on them to align themselves. With the global order, it has been given serious attention and its importance and application are increasing day by day. The purpose of this research is to examine the violation of the fundamental human right to have an adequate standard of living and the right to food through the application of international economic sanctions against governments. Applying such an executive guarantee itself causes a violation of food security and the fundamental human right to have an adequate standard of living, especially the right to food. Human rights, with their philosophical and theoretical foundations, are protective rights, and it is the duty of governments and domestic, regional, and global political institutions to respect, support, and guarantee their implementation, and the violation, limitation, or deprivation of these rights cannot be justified under any pretext. The legal validity of economic sanctions faces a serious challenge.

    Keywords: Economic Sanctions, Human Rights, The Right To Have An Adequate Standard Of Living, The Right To Food, Food Security
  • آیت مولایی، مائده سلیمانی دینانی*

    اگرچه ایده قانون اساسی نانوشته و شناسایی این مفهوم در جوامع با سند نوشته می تواند بسیار چالش زا باشد و حتی به عنوان ابزاری برای دور زدن متن قانون اساسی و یا قالبی برای تبیین ماهیت ترجیحات سیاسی و مشروع انگاری و موجه سازی اعمالی قرار گیرد که در عرصه حقوق اساسی، محل مشخصی برای توضیح ندارند؛ اما پرداختن به این مفهوم و روشنگری در این عرصه نمی تواند از نادیده گرفتن آن مخاطره آمیزتر باشد. با بررسی منشا الزام آوری و مبانی مشروعیت قانون اساسی نانوشته در خاستگاه اصلی خود است که مرزهای این مفهوم مشخص و راه هرگونه استفاد ترجیحی از این مفهوم گرفته می شود. اگر قانون اساسی نانوشته را مجموعه ای از قواعد حقوقی در قد و قامت قانون اساسی معرفی کنیم که در متن نوشته قانون اساسی درج نشده اند و نه تنها مشروعیت خود را از متن نمی گیرند بلکه به اصول مندرج در متن نیز اعتبار بخشیده اند؛ این پرسش مطرح می شود که چنین قواعدی مشروعیت خود را از کجا کسب می کنند؟ و منشا الزام این قواعد چیست؟ در این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای، تلاش شده است با بررسی مفهوم قانون اساسی نانوشته و واکاوی مبانی آن در آبشخور خود، پاسخ مناسبی به پرسش مطروحه داده شود.

    کلید واژگان: قانون اساسی نانوشته, حاکمیت قانون, حاکمیت مردم, حقوق بشر, حقوق طبیعی
    Ayat Mulaee, Maedeh Soleymani Dinani *
    Introduction

    The constitution, as the supreme law of a nation, ensures the rule of law and citizens’ rights, protects human rights, and reduces the likelihood of arbitrary government actions. The establishment of the constitution is commonly considered the most effective means of upholding constitutional values and protecting the individual’s fundamental rights. However, the absence of a written document of the constitution does not necessarily imply the absence of the rule of law or of the guarantee of human rights or even of control over government actions. Nor does it conclusively indicate the full implementation of constitutional principles and values in societies governed by a written constitution. Therefore, the concept of constitutional law and the associated principles extend beyond written documents. It is now recognized that the written constitution is not the sole authoritative source of constitutional norms. Yet going beyond legal formalism and embracing the institution of the unwritten constitution requires careful examination of its foundations and functions. Simply incorporating this concept without critical reflection on its origin and functions risks incomplete understanding. The contemporary conception of the constitution is imbued with its unwritten norms, so overlooking this aspect of any legal system results in a flawed understanding of the constitution. However, introducing ideas and concepts into the national legal system requires a thorough understanding of their origins and foundations, as well as the consideration of the feasibility of aligning domestic institutions with new concepts. Otherwise, newly introduced concepts may create a patchwork in political and legal structures, thus adversely affecting society andcausingsignificant harm. To attain a precise understanding and prevent potential abuses, emerging concepts in public law, such as the unwritten constitution, must be rigorously analyzed and explored with an eye to their origin.Upon closer analysis, it becomes clear that the concept of unwritten constitution is not boundless, but rather operates within a specific framework and scope. Failing to grasp the foundations of this concept and inadequately explaining it can lead to increased reliance on discretionary opinions, thus causing ambiguity over the nature of practices, procedures, and rules within the constitutional law system. Consequently, certain political practices or actions may erroneously be considered part of the constitution— albeit in an unwritten form—and subsequently legitimized by being foregrounded in the political arena. Concerning the unwritten constitution, there are some scholarly efforts to clarify and dispel ambiguity surrounding this concept, yet it remains relatively unexplored in the Iranian context. There is thus a need to examine the foundations of legitimacy of the unwritten constitution, and distinguish it from merely political and ephemeral principles, rules, and procedures. In this respect, the present study tried to gain a deeper understanding of the unwritten constitution as a legal institution, shedding light on its most significant foundations through description and analysis. It aimed to address the following research question: What is the origin and source of legitimacy of the principles, regulations, and norms that do not derive their authority from the text of the constitution but nonetheless underpin the rights and freedoms enshrined in the text?

    Materials and Methods

    As a descriptive–analytical inquiry, the present study used a library research method and note-taking to collect the data from different sources in order to examine the foundations of legitimacy of the unwritten constitution.

    Results and Discussion

    The research highlighted the necessity of a comprehensive understanding of the unwritten constitution, as a relatively nascent concept within Iran’s constitutional law system. Such an understanding would necessitate the examination of foundations of constitutional legitimacy and their analysis beyond the confines of the national constitutional framework. The approach or methodology employed in identifying the nature of the constitution plays a crucial role in narrowing down or broadening its scope and substance. For example, the formalist approach would focus on the structure and contents as delineated in the codified document, with the constitution being perceived as synonymous with its official, written provisions. The approach towards constitutional legitimacy can significantly influence both interpretation and implementation of the constitution. Therefore, adopting an extratextual approach and embracing the overarching concept of the constitution beyond its textual confines can open pathways to a broader scope of individual and public rights and freedoms.Consider, for instance, the reason-based legitimacy approach, which rests upon the justice or efficacy of constitutional provisions. This approach bridges the divide between constitutional theory and practice, bolstering the legitimacy of unwritten principles and values. From this perspective, the constitution derives its validity and legitimacy not from its form nor the procedure of ratification, but rather from its substantive content and valuable objectives. Consequently, the legitimacy of the unwritten constitution rests upon the same fundamental principles and substance codified in the written constitution.Across all legal systems, it is inevitable to acknowledge the presence of an additional layer of the unwritten law alongside the written one. Unwritten principles exert influence on the implementation of written regulations, thereby limiting or broadening their scope. In this context, it becomes crucial to delve into the foundational reasons underpinning the binding nature of the unwritten constitution. The binding nature is rooted in the substantive realization of the rule of law, reliance on the requirements of natural and human rights, as well as the roles of key judicial bodies and the public in acknowledging and endorsing true principles and values of the constitution. This can delineate the boundaries of the unwritten constitution.

    Conclusion

    It is thus necessary to take heed of the concept of the unwritten constitution and its status within any legal system. The failure to provide a proper explanation of this concept can lead to increased discretionary opinions and decisions, thus causing ambiguity over the nature of practices, procedures, and rules within the constitutional law system. There is a risk that certain practices or official statements, when foregrounded in the political arena, might erroneously be perceived as integral components of the unwritten constitution, thereby gaining undue prominence.

    Keywords: Unwritten Constitution, Rule Of Law, Popular Sovereignty, Human Rights, Natural Rights
  • منصور برزگر، ابراهیم انوشه*، خسر وفایی سعدی

    یکی از کارکردهای مهم استفاده ابزاری از حقوق بشر در سیاست خارجه ایالات متحده آمریکا، توجیه سیاست هایی است که این کشور در نقاط مختلف جهان دنبال می کند.در این مقاله تلاش خواهد شد به این سوال پاسخ داده شود که حقوق بشر چه جایگاهی در منظومه سیاست خارجه آمریکا داشته و چگونه به ابزاری در خدمت منافع ملی آن تبدیل شده است ؟ایالات متحده آمریکا از جمله معدود کشورهایی است که سیاست خارجه ایدئولوژیک دارد. با این تفاوت که در بسیاری از موارد مانند حمایت از حقوق بشر و ترویج دمکراسی ، سیاست خارجه ایدئولوژیک بعنوان یک ابزار برای تامین منافع ملی آمریکا مورد استفاده قرار می گیرد. بررسی اقدامات این کشور هم در سطح سیاست خارجه و هم در حوزه سیاست داخلی نیز نشان می دهد نگاه ایالات متحده نسبت به حقوق بیشتر یک نگاه ابزاری است.این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و از منابع گلخانه ای، پویش اینترنتی و سایت های معتبر جمع آوری و مورد استفاده قرار گرفته است .یافته های پژوهش حاکی از آن است که دفاع از حقوق در کلام و نقض گسترده آن در عمل باعث شده که حقوق بشر به ابزاری در خدمت منافع ملی آمریکا تبدیل شود.

    کلید واژگان: حقوق بشر, سیاست خارجه آمریکا, کشورهای در حال توسعه, منافع ملی
    Mansour Barzegar, Ebrahim Anousheh*, Khosrow Vafaei Saadi

    One of the important functions of the instrumental use of human rights in the foreign policy of the United States of America is to justify the policies that this country pursues in different parts of the world.In this article, an attempt will be made to answer the question of what is the position of human rights in the US foreign policy system and how has it become a tool to serve its national interests?The United States of America is one of the few countries that has an ideological foreign policy. With the difference that in many cases, such as the protection of human rights and the promotion of democracy, ideological foreign policy is used as a tool to secure America's national interests.Examining the actions of this country both at the level of foreign policy and in the field of domestic policy also shows that the view of the United States towards more rights is an instrumental view.This research is of a descriptive-analytical type and has been collected and used from greenhouse sources, internet searches and reliable sites.The findings of the research indicate that the defense of rights in words and their widespread violation in practice has caused human rights to become a tool to serve the national interests of America.

    Keywords: Human Rights, US Foreign Policy, Developing Countries, National Interests
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال