جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "فضیلت گرایی" در نشریات گروه "فقه و حقوق"
تکرار جستجوی کلیدواژه «فضیلت گرایی» در نشریات گروه «علوم انسانی»جستجوی فضیلت گرایی در مقالات مجلات علمی
-
در این مقاله تلاش می شود از چنین نظریه ای دفاع شود: معقول است باور کنیم حق حیات، انحصارا حقی الهی است؛ یعنی فقط خداوند است که (اخلاقا/شرعا/قانونا/...) مجاز است احکام مربوط به حق حیات (و ممات) را وضع و صادر کند. برای دفاع از این نظریه، پس از بیان چند تعریف و نکته مقدماتی، دو استدلال به شرح زیر صورت بندی و ارائه می شود: استدلال نخست بر مبنای جدلی الطرفین بودن احکام مربوط به حق حیات، و استدلال دوم بر مبنای بررسی ریشه حقوق برای انسان ها . در ادامه برخی شواهد درون دینی برای تایید نظریه ارائه می شوند. سپس، و در بخش نتیجه، برخی مزایا و لوازم نظریه نیز به اختصار تام بیان می شود.کلید واژگان: حق حیات, الهی, حقوق طبیعی, جدلی الطرفین, فایده گرایی, وظیفه گرایی, فضیلت گراییUndoubtedly, the right to life is the most important of all rights. Regarding this point, the fundamental question is, who has the authority to make laws and take action resulting in humans being killed? In response to this question, in this paper, I aim to defend the thesis that only God has the (moral/legal/religious) authority to make and issue the laws surrounding life and death. So, it is rational to believe that the right to life is restrictively a Divine right and not a human right. The paper is organized as follows: after introducing some elementary points and definitions, two arguments in favor of the above thesis will be formulated. In the first argument, by laying out some thought experiments, it is shown that human laws concerning civilians’ life are paradoxical and implausible. The second argument is based on exploring the origin of the right to life. In the last part of the paper, some implications and advantages of the favored thesis will be stated in brief.Keywords: Right to Life, Divine, human, Antinomy, Utilitarianism, Consequentialism, Virtue Ethics
-
افلاطون و فارابی فیلسوفان فضیلت گرایی هستند که کلیت فلسفه سیاسی آنها قائل به تربیت جهت تعیین بخشی و شکل دهی به روح و جسم انسان ها برای نیل به سعادت و زندگی خوب است. پیوند تربیت و سیاست از مفاهیم مرکزی دستگاه فکری دو فیلسوف است. مروری اجمالی بر کلیات آراء سیاسی و طرح مواضع تربیتی آنها می تواند به قدر کافی گویا و رساننده ی این پیوند و چگونگی آن در اندیشه ی آنها باشد. افلاطون و فارابی بر اساس دیدگاه فضیلت گرای خویش به لزوم بیشترین دخالت دولت در تربیت اعتقاد دارند با این وجود تفاوت هایی در آراء ایشان وجود دارد و آن این است که مبانی و اساس دینی اندیشه فارابی موجب شده است این دخالت و پیوند صورت معتدل تری یابد. مستند نمودن این ادعا با بررسی مقایسه ای مولفه های پیوند حداکثری سیاست و تربیت هدف این نوشتار خواهد بود. در سطور آینده کوشش می شود پس از ترسیم چارچوب فکری دو فیلسوف، دلالت های تائیدکننده دخالت حداکثری دولت در تربیت در اندیشه آنها مقایسه گردد.کلید واژگان: تربیت, سیاست, افلاطون, فارابی, فضیلت گرایی, مقایسه, دخالت حداکثری
نکته
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.