جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "عقل" در نشریات گروه "اخلاق"
تکرار جستجوی کلیدواژه «عقل» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
تحقیق در حوزه منابع اخلاق اسلامی از جمله مسایل ضروری است در همین راستا بررسی عقل به عنوان یک منبع و رابطه آن با احکام اخلاقی دین از دیدگاه آیتالله جوادیآملی مسیله پژوهش پیشرو قرار گرفت و با روش توصیفی تحلیلی بررسی گردید و یافتهها و نتایج پژوهش نشان داده شد: از جمله مبنای مسیله تحقیق حاضر این است که عقل بدون نیاز به چیز دیگر از خارج گزاره اخلاقی و مبانی حسن عدل و قبح ظلم و قضایای اخلاقی دیگر که از آن متفرع میشود را ادراک میکند و شرع مقدس نیز اذعان دارد که انسان بالوجدان حسن و قبح بسیاری از امور اخلاقی را ادراک میکند. بعد از اثبات مبنای ادراک اخلاقیات توسط عقل، مسیله رابطه شرع و عقل در تعیین احکام اخلاقی مطرح است که به دو صورت کلی تطابق و تعارض بیان میشود: به عنوان مثال بر مبنای دیدگاه آیتالله جوادی آملی در تطابق عقل با شرع، عقل معیاری برای احکام اخلاقی است و احکامی که به نحو کلی مخالف عقل هستند، کنار گذاشته میشوند، همچنین عقل با نقش مصباحی خود در دریافت احکام اخلاقی به عنوان یک راهنما مسیر تخلق به اخلاق را تشخیص میدهد. در فرض تعارض عقل با حکم اخلاقی شرع، به عنوان نمونه گاهی تعارض عقل با ظاهر ادله نقلی است که به دلیل عقلی قطعی عمل میشود.
کلید واژگان: عقل, اخلاق, عقل مصباح, عقل معیار, حسن و قبح, جوادی آملیResearch in the field of sources of Islamic ethics is one of the necessary issues. In this regard, the investigation of reason as a source and its relationship with the moral rules of religion from the point of view of Ayatollah Javadi Amoli, the problem of the research was put forward and investigated with descriptive-analytical method. And the findings and results of the research were shown: among the basis of the problem of the present research is that the intellect can understand without needing anything else from outside the moral proposition and the principles of good justice and badness of injustice and other moral cases that are branched from it. and the Holy Sharia also acknowledges that a person with a conscience understands the good and bad of many moral matters. After proving the basis of the understanding of ethics by reason, the issue of the relationship between Sharia and reason in determining moral rulings is raised, which is expressed in two general ways: compatibility and conflict: for example, based on Ayatollah Javadi Amoli's view on the compatibility of reason with Sharia, Reason is a standard for moral rulings, and rulings that are generally against reason are discarded. Also, reason, with its role as a beacon in receiving moral rulings as a guide, recognizes the path of creation to morality. In the assumption of the conflict of reason with the moral ruling of Sharia, as an example, sometimes the conflict of reason is with the appearance of narrative evidence,
Keywords: Intellect, ethics, Mesbah', s intellect, standard intellect, Goodness, ugliness, Javadi Amoli -
نظریه اخلاقی قانون طبیعی از جمله نظرات مطرح در حوزه اخلاق هنجاری است. این نظریه را می توان در آراء اندیشمندان مسلمان بررسی نمود. مساله این است که آیا می توان تقریری از این نظریه را به ملا صدرا نسبت داد؟ یافته های پژوهش که با روشی تحلیلی و استنادی انجام شده نشان می دهد که ملا صدرا، اگرچه به صراحت از نظریه قانون طبیعی در آثار خود سخن نگفته اما با تکیه بر مبانی فلسفی و انسان شناختی ایشان می توان در قالب پنج گام، تقریری از اخلاق مبتنی بر طبیعت را به ایشان نسبت داد. ایشان در گام نخست اخلاق را بر امیال و گرایشات ذاتی که در ساختار و شاکله انسان بنیان دارد، مبتنی می سازد و آنها را لازمه تامین نیازهای طبیعی انسان می داند. در گام دوم با نظر به غایتمندی امیال و گرایشات طبیعی انسان، فقر و نیاز ذاتی انسان به کمال مطلق و قرب الهی را عامل حرکت و انگیزه انسان به سوی خیر و کمال می داند و مراتب اخلاق را بر مبنای مراتب تقرب به کمال مطلق تبیین می کند. در گام سوم بر ظرفیت عقل طبیعی و دیگر قوای نفسانی و وحی الهی برای جهت دهی مسیر اخلاق برخاسته از نیازهای طبیعی به سوی غایت حقیقی و قرب الهی تاکید می کند. در گام چهارم سیر حرکت انسان از طبیعت اولیه به طبیعت ثانویه را بر مبنای مراتب وجودی و اخلاقی و با نظر به سیالیت طبیعت انسان تبیین می کند و در گام پایانی معیار اخلاق را مطابق با طبیعت انسان می داند.
کلید واژگان: قانون, طبیعت, اخلاق, عقل, وجود, کمال, ملاصدراRevelatory ethics, Volume:11 Issue: 2, 2022, PP 143 -170The question in this research is whether a narration of this theory can be attributed to Mullah Sadra? The findings of the research conducted by analytical and citation method show that although Mullah Sadra did not explicitly speak about the theory of natural law in his works, but by relying on his philosophical and anthropological foundations, an explanation of ethics is reasonable in his works in five steps. In the first step, he bases morality on the inherent desires and tendencies that based on the structure and structure of human beings and considers them necessary to meet the natural needs of human beings. In the second step, considering the purposefulness of human desires and natural tendencies, he considers poverty and man's innate need for absolute perfection and nearness to God as the cause of man's movement and motivation towards goodness and perfection, and explains the level of morality based on the degree of nearness to absolute perfection. In the third step, it emphasizes the capacity of the natural intellect and other carnal powers and divine revelation to direct the moral path arising from natural needs towards the true end and nearness to God. In the fourth step, he explains the course of human movement from primary nature to secondary nature. in the final step, he has considered the criterion of morality in accordance with human nature and in line with the final goal determined in the second step.
Keywords: Law, nature, ethics, Intellect, existence, perfection, Mulla Sadra -
در علم اخلاق، به افعال اختیاری انسان و ملکات و صفات فاضله و رذیله نفس پرداخته می شود و راه های تهذیب نفس بیان می گردد. در این میان، کیفیت عملکرد قوای نفسانی تاثیر مستقیم در کیفیت زیست اخلاقی انسان دارد. اهمیت این مسئله، از این جهت است که اخلاق جدای از انسان نیست، بلکه سازنده هویت و من واقعی او است. علامه طباطبائی با تاکید بر مبدایت قوای نفسانی و نقش آن در کیفیت صدور فعل اخلاقی، رویکردی انسان شناسانه به حوزه اخلاق ارائه می دهد. در این رویکرد، تمامی مفاهیم اخلاقی در مفهوم «اعتدال» خلاصه می گردد و راه رسیدن به تربیت اخلاقی و رهایی از رذائل را اعتدال بخشی به قوای درونی نفس برمی شمرد. وی جایگاه ادراکات عقل عملی را بی بدیل توصیف می کند؛ ولی ازآنجاکه انسان شناسی علامه از خداشناسی او جدا نیست، ضمن پیوند میان این دو مبنا، با بهره گیری از معارف قرآن در نهایت رویکرد «اخلاق توحیدی» را برگزیده و آن را کامل ترین رویکرد اخلاقی نسبت به مکاتب اخلاقی پیش از اسلام معرفی می نماید. روش این مقاله، تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای است.
کلید واژگان: اخلاق, قوای نفس, اعتدال, عقل, توحید, علامه طباطبائیIn the ethics, human’s freewill deeds, good characteristics and traits, and moral vices of the self are discussed, and the ways of self-purification are expressed. In the meantime, the quality of the actions of sensual forces has a direct impact on the quality of one’s ethical life. The importance of this issue is that morality is not separate from man, but is the maker of his real identity and his real I. Allameh Tabataba'i, with emphasis on the originality of the sensual forces and its role in the quality of issuing moral act, offers an anthropological approach to the field of ethics. In this approach, all ethical concepts are summarized in the concept of "moderation" and the path to moral training and liberation from vices is described as moderation in the inner forces of the self. He describes the place of the perceptions of practical reason unmatched; but since Allameh's anthropology is not separate from his theology, while linking these two foundations, using the teachings of the Quran, finally, he adopts the "monotheistic ethics" approach and introduces it as the most comprehensive ethical approach to pre-Islamic moral schools. The method of this article is analytical and using library data
Keywords: Ethics, Self, Moderation, Reason, Monotheism, Allameh Tabataba'i -
بیشتر پژوهش های انجام شده در بیست سال اخیر در حوزه تعلیم و تربیت، در سنت فلسفه تحلیلی صورت گرفته و مهم ترین بحث چالش برانگیز، نفی معناداری و امکان تربیت دینی بوده است. فیلسوفان تحلیلی تربیت، مانند هرست و پیترز، بر تعلیم و تربیت آزاد تاکید می کنند و تربیت دینی را به این دلیل ناممکن می شمارند که فاقد ویژگی های قابل ارزیابی بودن، تعمیم پذیری و انتقال پذیری است. نگرش آن ها نسبت به تربیت، برگرفته از رویکردی است که نسبت به صور دانش دارند؛ بنا براین رویکرد، امر دانشی، امری است که اصول آن درون نظریه ای است و اعتبار آن منتزع از عملکرد است، نه امری بیرون از آن. ادعای آن ها در رد تربیت دینی، به جایگاه شناختی نامتعین دین، ماهیت علمی تربیت و فقدان عقلانیت در تربیت دینی بازمی گردد. در این پژوهش، نظریه عقلانیت وحیانی به عنوان مبنای نظری، عهده دار پاسخ گویی به اشکالات یادشده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تربیت و دین به دلیل برخورداری از موضوع و غایت مشترک، سازنده ترکیب مفهومی معناداری هستند. همچنین از خلال اثبات علم دینی و ترسیم حدود و ثغور عقلانیت، تربیت دینی قابل اثبات است. عقلانیت دینی با نفی تلقی تصریحی یا قانع کننده از غایت تربیت، معیار ارزشمندی و سعادت را عقل مستند به وحی معرفی می کند، نه بنای عقلا و نه کارایی موجه؛ همچنین اتهام فقدان عقلانیت در تربیت دینی که منجر به شیوه تلقینی و نه تربیتی می شود، با پرداختن به معنای ایمانی تلقین، برطرف می شود. در این پژوهش، ساختمان عقلی انسان با ابتنا به دو وجه خودفرمانی و غیرخودفرمانی شناخته می شود که وجه اول با همراهی اراده و وجه دوم با اخذ اعتبار از وحی فعالیت می کند.کلید واژگان: عقل, دین, علم, امکان تربیت دینی, عقلانیت وحیانیMost of the research have done in the field of education in the past twenty years has been in the tradition of analytical philosophy, and the most challenging one has been the denial of meaning and the possibility of religious education. Analytical philosophers of education, such as Hurst and Peters, emphasize free education and consider religious education as impossible, because it lacks the characteristics of being measurable, generalizable, and transferable. Their attitude to education is derived from an approach they have on the forms of knowledge; given this attitude, the knowledge is a matter whose principles are interdisciplinary and whose validity is abstracted from operation, not external. Their claim to reject religious education goes back to the indeterminate cognitive status of religion, the scientific nature of education, and the lack of rationality in religious education. In this study, the theory of revelational rationality, as a theoretical basis, is responsible for answering these problems. The findings of the study show that education and religion, because of their common theme and purpose, make a conceptual and meaningful combination. Religious education can also be established through the demonstration of religious science and the delineation of rationality. Religious rationality, by rejecting the implicit or persuasive view of the goal of education, introduces the revelational reason as the criterion of value and prosperity, neither the actions of rational people nor justified efficiency. Also, the charge of lack of rationality in religious education that leads to a method of indoctrination, not education, is removed by addressing the religious meaning of indoctrination. In this study, the human rational structure is identified with two aspects self-government and non-self-government, the first of which is associated with the will and the second with the validity of revelation.Keywords: reason, Religion, Science, possibility of religious education, revelational reason
-
بسیاری از دیدگاه های علم کلام و فلسفه اخلاق، مبتنی بر تعیین ملاک حسن و قبح است. فخر رازی معتقد است حسن و قبح در افعال بشری عقلی، و در افعال الهی شرعی است. دیدگاه او خاص و منحصر به فرد است. در این جستار، نخست ادله فخر رازی را برای تفکیک جایگاه عقل در اخلاق بشری و الهی و چرایی روی آوردن او را به چنین دیدگاهی خواهیم گفت. دلایل فخررازی را در دفاع از شرعی بودن حسن و قبح افعال الهی در سه جهت طبقه بندی می کنیم: تکلیف، خلقت و جبر حاکم بر عالم. در گام بعدی، ادله او را با رویکرد تحلیلی انتقادی سنجیده و نقد می کنیم. در پایان، با رد دیدگاه فخر رازی نتیجه می گیریم ملاک معرفت شناختی در تشخیص حسن و قبح افعال انسانی و الهی یکسان است.کلید واژگان: فخر رازی, حسن, قبح, عقل, شرعRevelatory ethics, Volume:5 Issue: 2, 2016, PP 97 -108The debate of moral foundations is one of the important issues in the sphere of ethics. So, the authority of reason or religion for moral values has always been debated. The article shows that the moral values have the moral authority. This view is supported by the Bible and Christian theologians. In fact, Bible's values are the same values of reason. This interpretation of autonomy can be considered the line between Kant's theory and the theory of the divine. The author believes that the belief in the moral autonomy can provide non-partisan platform for dialogue between cultures and religions.Keywords: autonomous moral, dialogue between religions, Christian ethics, Catholic theology -
بسیاری از دیدگاه های علم کلام و فلسفه اخلاق، مبتنی بر تعیین ملاک حسن و قبح است. فخر رازی معتقد است حسن و قبح در افعال بشری عقلی، و در افعال الهی شرعی است. دیدگاه او خاص و منحصر به فرد است. در این جستار، نخست ادله فخر رازی را برای تفکیک جایگاه عقل در اخلاق بشری و الهی و چرایی روی آوردن او را به چنین دیدگاهی خواهیم گفت. دلایل فخررازی را در دفاع از شرعی بودن حسن و قبح افعال الهی در سه جهت طبقه بندی می کنیم: تکلیف، خلقت و جبر حاکم بر عالم. در گام بعدی، ادله او را با رویکرد تحلیلی- انتقادی سنجیده و نقد می کنیم. در پایان، با رد دیدگاه فخر رازی نتیجه می گیریم ملاک معرفت شناختی در تشخیص حسن و قبح افعال انسانی و الهی یکسان است.کلید واژگان: فخر رازی, حسن, قبح, عقل, شرعMost of the viewpoints toward theology and ethics are based upon determining the criteria of the goodness and badness. Fakhr al-Din al- Razis viewpoint is that the criteria of the goodness or badness of human actions is reason and that of Gods actions is the Islamic Law (Sharia). His point of view is especial and unique. In this article, firstly the Razis proofs in distinguishing the status of reason in human and Gods ethics and the cause by which he turns to such viewpoint are explained. Razis proofs advocating the Islamic-law legitimacy of goodness and badness of Gods actions are divided into three categories: duty, creation and determinism dominated on the universe. In the next step, Razis proofs will be evaluated and criticized through analytic-critical approach. And finally by rejection of Razis theory we conclude that the criteria of epistemology in goodness and badness of God and humans actions is equal.Keywords: Razi, goodness, badness, reason, God, Islamic Law
-
بررسی ارتباط عقل و اخلاق از مباحث گریز ناپذیر فلسفی در زمینه اخلاق است. فارابی نیز به عنوان یکی از تاثیرگذارترین فلاسفه مسلمان در حوزه اخلاق می باشد. اما اینکه از منظر فارابی، عقل چه نقش و جایگاهی در اخلاق دارد؟ پرسشی است که در این نوشتار کوشش می شود بدان پاسخ داده شود. از این رو ابتدا نظریه عقل از دیدگاه فارابی مطرح می شود. نظریه ای که پایه و اساس آن بر ارتباط عقل انسانی با عالم مفارق از ماده، به وساطت و فیض عقل فعال گذارده شده است. سپس مفهوم اخلاق از نگاه وی و غایت اخلاق که همان «سعادت» است تشریح شده و در نهایت از زوایای مختلف، جایگاه و نقش عقل را در رسیدن به سعادت باز می نماییم. شایان ذکر است، سعادت در دستگاه معرفتی فارابی یک مفهوم بسیط نیست، بلکه مفهومی مرکب است و برای درک معنایش، باید ارتباط آن با مفاهیمی چون اراده واختیار، لذت، معرفت و تعلیم و تادیب روشن شود. در این میان، پس از ارائه تعریف از مفهوم عقل و انواع آن از نگاه فارابی، چگونگی بروز و ظهور و نقش آفرینی آن در هر یک از مفاهیم فوق الذکر روشن شده و مشخص می گردد که برخلاف برخی فلاسفه اخلاق، فارابی فیلسوفی است که جایگاه بسیار پررنگی برای عقل در اخلاق قائل شده و این مسئله را نیز از مسیرهای گوناگون و با مفاهیم متفاوت نشان داده است.
کلید واژگان: فارابی, عقل, اخلاق, سعادت, اراده, لذت, معرفت, تعلیم, تادیبThe study of the relationship between intellect and ethics is one of the unavoidable philosophical discussions regarding ethics. Moreover, Farabi is also considered to be one of the most influential Muslim philosophers in the field of ethics. The present paper seeks to answer the question “what is the role and significance of intellect with regard to ethics?” To this end, first, Farabi’s perspective on the theory of intellect will be discussed. Farabi’s theory of intellect is based on the connection of human intellect with the immaterial world which is mediated by the agent intellect. Next, the concept of ethics as well as the goal of ethics, which is felicity, from Farabi’s viewpoint will be discussed and, finally, the role and significance of intellect concerning the achievement of felicity will be discussed in detail from different perspectives. It is noteworthy that, in Farabi’s school of thought, felicity is not a simple and primitive concept; rather, it is a compound concept, for the discerning of which, its relationship with other concepts such as willpower, freewill, pleasure, knowledge, instruction and correction must be clarified. Thus, following the presentation of the definition of the concept of intellect and its different kinds from Farabi’s point of view, the manner in which it will emerge and influence each of the aforementioned concepts will be specified. It will be discussed that, contrary to some of the philosophers of ethics, Farabi has considered a very significant role for intellect in ethics and he has depicted this issue through various ways and different concepts.Keywords: Farabi, intellect, ethics, felicity, willpower, pleasure, knowledge, instruction, correction -
از نظر کرکگور، اخلاق در مرحله دینی که سومین مرحله از مراحل زندگی است محقق می شود و مولفه اصلی آن، تسلیم در برابر امر مطلق دین است. ارزش های عام، کلی و عقلی در اخلاق، اعتباری ندارند. اخلاق از نظر اشاعره با مولفه حسن و قبح و تکلیف دینی، الاهی و شرعی، از حسن و قبح و تکلیف ذاتی و عقلی، دوری می جوید. از این رو، در اخلاق کرکگور و نیز در اخلاق اشاعره، عقل جایگاهی به منزله معیار اخلاق، معرفت اخلاقی، الزام اخلاقی و انگیزش اخلاقی ندارد؛ و این مراتب، کاملا در اختیار دین است. این مقاله ضمن نشان دادن اخلاق دینی کرکگور و اشاعره، اختلاف های آن ها را نیز در این رویکرد مشترک بیان می کند. اشاعره از بدو امر، دلالت و حکم اخلاقی را از دین می گیرند؛ اما کرکگور در اصل برای عقل، دلالت و حکم قائل است، اما امر مطلق دین، باعث می شود دلالت و حکم عقل به تعلیق درآید؛ همچنین بر خلاف آن که کرکگور مفاهیم ارزشی و الزامی اخلاق را با عقل درمی یابد، اخلاق اشاعره، حتی در ساحت معنا و مفاهیم اخلاقی نیز به دین وابسته است.
کلید واژگان: عقل, اخلاق, کرکگور, اشاعرهAccording to Søren Kierkegaard, ethics happens at the religious stage, which is the third stage of life, and its fundamental element is submissiveness to the categorical imperatives of the religion. Moreover, general, common and intellectual values are totally irrelevant in ethics. Further, based on the Asharites’ standpoint, ethics is characterized by the element of good and evil and by the religious, divine and legal duties, as opposed to the good and evil and the inherent and intellectual duties. Hence, neither in Kierkegaard’s standpoint on ethics nor in that of Asharites does intellect play the role of the ethical criterion, ethical knowledge, ethical duty or ethical motivation, and these stages all belong to religion. The present paper aims at reviewing the religious ethics of Kierkegaard as well as that of Asharites and will also explain their differences in their common approach. While the Asharites initially derive the ethical indications and rules from religion, Kierkegaard basically believes in the indication and the rule of intellect; however, the categorical imperative of the religion causes the indication and the rules of intellect to be suspended. Furthermore, contrary to Kierkegaard who derives the valued and necessary concepts of ethics from intellect, the Asharites’ version of ethics is dependent upon religion even in the domains of ethical meanings and concepts.Keywords: Intellect, Ethics, Kierkegaard, Asharites -
دنیا و آخرت به مثابه دو نظام احسن با قوانینی متفاوت هستند که انسان به عنوان یک موجود عاقل، صاحب اراده و مسئول در آنها حاضر می شود. او باید در این جهان میان دو نوع زندگی دست به انتخاب بزند؛ انتخابی که موقعیت وجودی او را رقم می زند: یا این زندگی را آن طور که در واقع هست، به زندگی جهان دیگر متصل بداند یا آنها را بریدهٔ از هم دانسته، تنها به این سرا معتقد شود. او در مقام عمل باید یا این زندگی را با قوانین جهان آخرت به مثابه جهان اخلاق اداره کند یا تنها با قوانین این جهان که قوانین طبیعت است، حیات خود را سامان بخشد. این انتخاب و تصمیم گیری، پایه در جدالی در وجود انسان دارد که «ستیز عقل و نفس» نام گرفته است. نفس از این جهان است و عقل از آن جهان و هر کدام انسان را با اعمال قوانین خود به جهان مناسب آن می کشانند.
سعادت و رستگاری انسان به ظهور خواص و ویژگی های فصل وجودی او و آرام گرفتنش در جهانی است که با آن ویژگی ها و خواص یا با وجود خاص او سنخیت دارد. راه رسیدن انسان به آن جهان، پیمودن مسیر این جهان در راستای حاکم کردن توانایی های شناختاری و کرداری قوهٔ عقل بر سراسر هستی خود است.
کلید واژگان: دنیا, آخرت, عقل, نفس, قوانین طبیعت, قوانین اخلاقThis world and the other world are the two best Divine Order with different rules that human as a rational creature and the owner of the will, find himself responsible in both. He must choose between two worldviews of life, the choice which specifies his existential status: either he should believe in the connection between this world and the other world - as it is indeed – or believe in separation and confine himself to this transitory world. He should practice in this world under the rules of the other world, which are the same as the norms of ethics, or organize his life merely under the natural rules of this world. This choice and decision making is based on conflict in human inward, which is called "Intellect and Soul Conflict". Soul belongs to this world and intellect belongs to the other world, each of which leads human to its own direction. This research is to introduce and prove the other world as the ethic rules.Keywords: This world, The Other World, Intellect, Soul, Natural Rules -
آن گاه که سخن از مهار نفس به میان می آید ذهن بسیاری از انسان ها به سوی تهذیب نفس و سیر و سلوک عرفانی و دشواری های پیش روی آن می رود و چنین تصور می شود که موضوع کنترل نفس امری است بسیار دشوار و نیازمند استاد و مرشد، و بنابراین، خارج از توان افراد عادی. مقاله به دنبال تبیین مفهوم و اهمیت و سپس راه کار مهار نفس از طریق مهار فکر، قلب و جوارح است. موضوع کنترل نفس با وجود دشوار بودنش، در سه حوزه مزبور دست یافتنی است، گرچه به نظر می رسد در مرتبه عالی آن، بهره مندی از راه نمایی های پیری مرشد اجتناب ناپذیر خواهد بود.
کلید واژگان: عقل, نفس, جهاد, قلب, فکر, جوارحWhen the question of self-control is raised, many people think of self refinement, mystical journey and its concomitant difficulties. They consider self-control as a very difficult task which needs a spiritual master or guide, and it is beyond the ability of ordinary people. The present paper tries to explain the concept, significance and ways of self-control through controlling the mind, heart and limbs and organs. Using a new approach to address this question, the researcher believes that self-control can be realized and attained by means of controlling the mind, heart and limbs and organs in spite of the concomitant difficulty. It is possible to attain self-control if it is looked from this angle, although it seems necessary to refer to a spiritual guiding master to achieve a high level of self-control.Keywords: intellect, soul, combat with the self, self, control, heart, mind, limbs, organs -
بررسی و نقد اخلاق رواقیبحث از اخلاق یکی از مهمترین و کاربردی ترین مباحث در طول تاریخ اندیشه بوده و از دیرباز ذهن متفکران را به خود مشغول کرده است. رواقیان در مقام یکی از پردوام ترین نحله ها در تاریخ فلسفه وجهه ی همت و نظر خویش را بر حوزه ی اخلاق متمرکز کردند و تاثیرشان در این حوزه مرز مکان و زمان را درنوردید. این دیدگاه در باب اخلاق همانند دیدگاه های اخلاقی دیگر متاثر از شرایط اجتماعی و همچنین دیدگاه فلسفی است. در این نوشتار بر آنیم تا با بررسی شرایط اجتماعی و جهان بینی رواقیان، تبیین واضح و روشنی از اخلاق رواقی بدست دهیم و سپس به نقد این دیدگاه اخلاقی خواهیم پرداخت. حاصل مقاله آنکه اخلاق رواقی که تحت تاثیر دیدگاه مابعدالطبیعی آنان قرار دارد به جبرگرایی منتهی می شود اما با این حال به نوعی اختیار را می پذیرد و آن را به حالات درونی انسان محدود کرده و در حوزه ی همین اختیار محدود دعوت به رضایت از تقدیر کرده و شعار انطباق با طبیعت را سر می دهد و با دیدگاه در پی آرامش بخشیدن به بشریت است. بر این اخلاق انتقادهای بنیادینی وارد است به گونه ای این نظرگاه اخلاقی تاب مقاومت در برابر این انتقادات و چالش ها را ندارد.
کلید واژگان: طبیعت, عقل, جبر, اختیار, رضایت, آرامش, فضیلت -
ارزشمند بودن یک عمل به لحاظ اخلاقی در اندیشه علامه (ره)، منوط به شرایطی است که برخی از آنها مربوط به فعل و برخی مربوط به فاعل بوده و در مجموع، می توان از آنها به حسن فعلی و حسن فاعلی تعبیر کرد. از جمله شروط مربوط به فاعل؛ عاقل و عالم بودن، مختار بودن، انگیزه الهی داشتن، قدرت، آگاهی و درک اخلاقی داشتن است و لذا، فاعل، در صورتی در قبال اعمال غیراخلاقی خود مسئولیت خواهد داشت که از این شروط برخوردار باشد. علامه طباطبایی با توجه به این شروط، نقش قابل توجهی برای خصوصیات انسان در اخلاق قائل شده است. این مقال بر آن است تا ضمن تبیین شرایط اخلاقی بودن یک عمل، دیدگاه علامه در این باب را تبیین نماید. روش این مقاله توصیفی_ تحلیلی بوده و در برخی موارد از آیات و روایات صرفا به عنوان موید بهره برده است.
کلید واژگان: اخلاق, انسان شناسی, عقل, آگاهی, مسئولیت, علامه طباطباییMoral value of an act has some special conditions according to Allama (RA). Some of these relate to the action but some others refer to the subject who does it. Including provisions relating to the subject; wise and knower، being autonomous، motivated by a divine power، and therefore have a moral understanding. So this subject''s ethical responsibility based on these different conditions and he has no ethical responsibility everywhere that these conditions are not provided. Allama Tabatabai (RA) given these conditions has been spoken about significant role of human characteristics in morality. This article tries to explain the situation to the morality of an act، by explaining the vision of Allama (RA). The method of research is Analytical- described one in this paper and some of the verses and traditions are used as merely confirms to claims.Keywords: ethics, Anthropology, wisdom, knowledge, responsibility, Allama Tabatabai -
شیخ اشراق به مقوله ی عشق، نگاهی فیلسوفانه و عارفانه دارد. او عشق را فرزند عقل و ملازم حزن می شمارد و رسیدن به حسن وکمال را جز از طریق عشق میسر نمی داند. به تعبیر وی، عشق محبتی مفرط و بیرون از حد است که در مجموعه ی هستی سریان دارد و هر موجودی - اعم از نوری و غیر نوری - از آن بهره و نصیبی دارد. عشق رابط وجودی میان موجودات عالم است. مقدمه ی وصول به عشق، معرفت ومحبت و غایت آن فناست. در اندیشه ی او، عشق آثار و پیامدهای تربیتی و اخلاقی با اهمیتی دارد که کمال جویی، دنیاگریزی، مبارزه با زشتی ها و هوای نفس، وحدت گرایی، میل به عقلانیت و خردورزی، صبر و استقامت، التزام به اعمال صالح، کسب معرفت و همچنین طاعت و عبادت حضرت حق، در زمره ی این آثار است.
کلید واژگان: سهروردی, عشق, نور, عقل, حسن, حزن, معرفت, محبتAn Introduction to the cultural ethical instructions of “love” in the Sohrevardi’s thoughts Majid Yariyan* Elham Alijula* Abstract Sheihk Ishrq (The master of illuminism) views the concept of “love” through a philosophical and mystical perspective. He considers love to be born out of intellect and to be the concomitant of grief، a concept without which one can never reach the perfection. According to his view، love is an excessive affection current in all elements of the universe. Every being، whether luminous or non-luminous، accesses a certain portion of it. Love is a mediator among all the creatures in the world. The initial phase of love is cognition and affection and its ultimate point is annihilation in Allah. Based on his attitude، love would result in a number of cultural and ethical outputs such as: seeking perfection، ignoring worldly life، fighting against the evil and desires، seeking unity، tendency towards intellectualism، patience and perseverance، commitment to right acts، seeking cognition and worshiping God. Keywords Sohrevardi، Love، Illumination، Intellect، Good، Grief، Cognition، Affection.Keywords: Sohrevardi, Love, Illumination, Intellect, Good, Grief, Cognition, Affection -
ملاصدرا و قاضی عبدالجبار معتزلی از جمله اندیشمندانی هستند که در باب فلسفه ی اخلاق اندیشیده و خصوصا به نقش عقل در اخلاق توجه داشته اند. برخی از کارکردهای عقل در اخلاق از منظر این دو اندیشمند، به لحاظ معرفت شناختی را می توان در چهار محور عمده خلاصه کرد: 1. ادراک مبانی اخلاق؛ 2.تشخیص مصادیق ارزش های اخلاقی؛ 3. تشخیص مصالح و مفاسد؛ 4. تحریک به فعل و کسب فضایل و نیز تحریص به دفع و ترک رذایل اخلاقی. این مقاله به تبیین و بررسی آراء این دو اندیشمند در چهار محور مذکور می پردازد.
کلید واژگان: عقل, اخلاق, ملاصدرا, قاضی عبدالجبار, فضایل اخلاقیMullā Sadrā and Motazili Qādī 'Abdoljabār are two Muslim scholars who have discussed the philosophy of ethics and paid special attention to the role of intellect in ethical issues. Some of the applications of intellect in ethics from Epistemological perspective mentioned by these two scholars can be included in the following four categories: 1- Intellect is applied in the perception of ethical principles. 2- It can be used to identify the ethical values. 3- It is also used to decide over expediencies and inexpediencies of the actions. 4- Intellect is a device to encourage the agent to acquire ethical virtues and prevent him from doing vices. This essay discusses the viewpoints of these two scholars regarding the four mentioned applications of intellect.Keywords: Intellect, Ethics, Mullā Sadrā Qādī Abdoljabār, Ethical Virtues -
اخلاق و آزادی از دغدغه های بنیادین بشر و جزء اصلی ترین نیازهای وی بوده که از دیرباز در امور فردی و اجتماعی نمود پیدا کرده است. این بحث در دوره ی معاصر اهمیتی مضاعف یافته و توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود معطوف کرده است. امام خمینی به عنوان بزرگ ترین نماد آزاداندیشی و بزرگ ترین منادی آزادی و اخلاق در جهان معاصر، در لابه لای آثار و گفتارهای خویش این مساله را مورد بحث و گفتگو قرار داده است. از دیدگاه ایشان، آزادی شرایط و زمینه ی پرورش اخلاق را در جامعه ی فراهم می آورد و اساسا تحقق جامعه اخلاقی در گرو داشتن آزادی است. همچنین آزادی بی حد و حصر نبوده و به وسیله ی اخلاق و قانون محدود می شود.
برهمین اساس، جستار حاضر با ایضاح مفهومی آزادی و اخلاق به پژوهش درباره ی این دو و نسبت آن ها با یکدیگر پرداخته و دیدگاه امام خمینی را واکاویده است.
کلید واژگان: اخلاق, آزادی, سیاست, توحید, فطرت, عقل, اختیارMorality and freedom are among the fundamental human apprehensions and the most basic human needs, which have gained an important place in our lives and society from a long time ago. These issues have gained multiplied importance in the contemporary public debate, and has attracted the attention of many contemporary thinkers. Regarding the importance of the concepts of morality and freedom lity and the need for them both by individuals and society, in the current article the writers will investigate the mentioned concepts. We will discuss the literary works and speeches on this subject from Emam Khomeini, as the greatest symbol of free thought and freedom and morality in the current world. On the basis of his writings and speeches, the findings on the interpretation of the concept of freedom and the relation between freedom and morality will be discussed. In his view, freedom is the condition for morality, which provides space for the nourishment of morality in society, and thus the foundational condition for a moral society is freedom. Besides this however there shouldn’t be a boundless freedom and it should be limited by morality and law.Keywords: Morality, Freedom, Politics, Monotheism, Human nature, Reasoning, Authority -
در کتاب مصباح الهدایه که از متون عرفانی قرن هفتم هجری قمری و به قلم عزالدین محمود کاشانی نگاشته شده، یک بخش به اخلاق اختصاص یافته و در آن بیان گردیده که عرفان و اخلاق با هم معادل هستند و همه ی خیرات دنیا و آخرت در اخلاق نهفته است. سرچشمه های اخلاق حسنه را پنج عامل می-داند: طهارت طینت، حسن عادت، عقل، ایمان و توحید، که تحلیلی جدید از اخلاق به شمار می آید. وی، مکارم اخلاقی را که مورد تایید عرفان نیز هست از روایات رسول خدا و گفتار بزرگان عرفان نقل می نماید تا نشان دهد که هدف اصلی دین، اخلاق و تخلق به اخلاق الهی است. ایشان، مهم ترین مکارم را که مورد رضای الهی و باعث سعادتمندی انسان است، راستی، ایثار، قناعت، تواضع، مدارا، عفو و احسان، خوش رویی، شادابی و مهر و بالاخره محبت معرفی می نماید. این اصول انسان ساز در جوامع امروز نیز میتوانند مشکلات فردی و اجتماعی را در جهان از بین ببرند.
مقاله ی پیش رو، ضمن اشاره به پیشینه ی بحث اخلاق در آثار عرفانی متقدم، گزارشی از بخش اخلاق در کتاب مصباح الهدایه را پیش روی خوانندگان ارجمند قرار می دهد.
کلید واژگان: طهارت طینت, مکارم اخلاق, حسن عادت, عقل, ایمان, توحید, راستی, ایثارMisbāh al-Hidaya which is one of the mystical text of the seventh century and written by 'Izo al-Din Mahmud Kāshani, includes a section regarding moral behaviors. It is stated in this section that the mysticism and morality are equal and consequently all the virtues of this world and hereafter lie in morality. According to a recent ethical analysis, the morality stems from five agents: purification of nature, good habit, wisdom, faith and monotheism. The author of the book extracts moral behaviors, confirmed by mysticism, from prophetic sayings and scholar's opinions and concludes that the ultimate goal of religion is to preach moral behaviors. He lists the most important moral qualities which are also recommended by God as: truth, altruism, being content, humiliation, patience, forgiveness, beneficence, cheerfulness, delight, and affection. He points out that these ethical principles can solve the individual and social problems in today's world.The present essay would point to the ethical discussions presented in some early mystical works and then provides the readers with a report on the morality section of the book Misbāh al-Hidaya.Keywords: purification of the nature, moral behaviors, good habits, intellect, faith, monotheism, truth, altruism -
نوشته حاضر، درآمدی بر شناخت رویکرد اخلاقی مولوی به عقل و نفس است.(1) در این مختصر، سعی بر آن است که ذره ای از بحر عمیق معارف مثنوی چشیده شود، زیرا برداشتی کامل از این معارف، پژوهشی عمیق و گسترده می طلبد که در خور این اندک نیست. از آنجا که مثنوی، تابع فصل بندی های مرسوم نیست. موضوعات به صورت پراکنده، گاه به صورت مجمل و گاه مفصل در آن آمده است؛ یعنی مولوی مطلبی را گاه به اشارت و سرعت یادآورده و گذشته است و در جای دیگر همان مطلب را به صورت مفصل بیان کرده است. این شیوه بیانی، کار سنگین تحقیقی را بر محقق لازم می کند و او را از قضاوت های سرسری و موضعی پرهیز می دهد و وا می دارد که به سوی تفسیر مثنوی به مثنوی گام بردارد که چنین تفسیری نیز به غور و تفحص سخت نیازمند است. در این مختصر، به دیدگاه گسترده مولوی درباره عقل و نفس اشاراتی شده است و این تنها انعکاس بخشی از افکار عمیق و والای او در این باره است. بنابراین، به بحث های کلامی و فلسفی پرداخته نشده و دیدگاه های خاص کلامی و فلسفی مولوی نسبت به عقل و نفس ذکر نگردیده است. همچنین بیشتر سعی بر تطبیق کلام مولوی با آیات و روایات اسلامی است که متناسب با اندیشه او درباره عقل و نفس بوده و احتمال می رود، جناب مولوی از آن آیه و روایت، در سرودن ابیات الهام گرفته باشد.
کلید واژگان: عقل, نفس, شهوت, نفس اماره, انسان, یقین, حکمت, علم
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.